۲۴ ساعت اول بعد از وقع زلزله در بم و بحران مدیریت این فاجعه طبیعی و یک مرد به نام احمد کاظمی و یارانش که پیش از آنکه دیگر مسئولان، سرگیجهشان برطرف شود، دست به کار میشوند و به کمک مردم آسیب دیده از زلزله میروند.
احمد کاظمی با همان روحیه کاری و مسلط بر موقعیت که در جنگ هشتساله داشته است، با همراهی گروهی کوچک از یاران و همرزمان باوفایش دست به مدیریت بحران میزنند و جان بسیاری از مردم آسیب دیده از زلزله و در سرما بدون سرپناه مانده را نجات میدهد. این فرد و گروه همراهش قطعا قهرمانی کردهاند بلاشک. طبیعتا در هر بوم و اقلیمی چنین منش و رفتار و درایتی مصداق واضح مدیریت بحران همراه با درایت و خرد ورزی و همزمان کارآمدی است. پس قطعا ضرورت ساخت یک فیلم سینمایی سروشکلدار و در خورشان این رفتار و این منش به شدت احساس میشود.
فیلم احمد با این انگیزه و هدف ساخته شده است. اما آیا فیلم موفقی هم بوده است؟ آیا توانسته احمد کاظمی را به عنوان یک قهرمان یا شخصیتی خاص و چند وجهی و شاید تکرار نشدنی را به تصویر بکشد؟ آیا موفق شده است جدای از شکل بیرونی کنشهای قهرمان داستان، به جهان درونی و ذهنی او ورود کند و شکل و شمایل شخصیتی و فکریای که باعث تبدیل شدن احمد کاظمی به یک قهرمان شده است را به تصویر در آورد؟ بایدها و نبایدها، شیوه تفکر، جهان بینی، روش مدیریتی، کنش و روش احمد کاظمی چه ویژگیهایی داشته که او را به فردی منحصر به فرد بدل کرده است؟ آیا پریدن روی باند هواپیما و نجات دختر بچه در سکانسی که طعنه به سینمای هند میزند، احمد کاظمی را شکل داده است؟ آیا رفتار احمد کاظمی از جنس فعال بودن و کنشگری بوده یا انفعال و سستی و سردرگمی بخشی از وجود او را شکل داده است؟ آیا تعادل میان رفتار همراه با مهربانی کاظمی و همزمان رفتار مبتنی بر اقتدار و مدیریت نیروی انسانی و مسلط شدن به شرایط بحرانی در فیلم رقم خورده است؟ پاسخ بسیاری از این سوالات مثبت نیست. هر چند فیلم از نظر پروداکشن و سر و شکل، اثری پرزحمت و چشمگیر است، اما به نظر فیلمی شکل گرفته و کامل نیست.
یکی از مشخصترین مشکلات فیلم تدوین در نیمه نخست داستان است. تدوینی که میتواند در بازنگری احمد کاظمی را از یک انسان منفعل و سردرگم به مدیری لایق و مسلط به وضعیت بحرانی (چیزی که در حقیقت وجود داشته) بدل کند. تدوینی که با حذف سکانسهای مربوط به عروس و داماد روی باند فرودگاه میتواند به فیلم و مخاطبش لطف شایانی کند
یکی از مشخصترین مشکلات فیلم تدوین در نیمه نخست داستان است. تدوینی که میتواند در بازنگری احمد کاظمی را از یک انسان منفعل و سردرگم به مدیری لایق و مسلط به وضعیت بحرانی (چیزی که در حقیقت وجود داشته) بدل کند. تدوینی که با حذف سکانسهای مربوط به عروس و داماد روی باند فرودگاه میتواند به فیلم و مخاطبش لطف شایانی کند. تدوینی که میتواند با کاهش نماهای پرت و پلای نمایش مردمان زخمی و آسیب دیده و ملول (بیش از حد لازم) ریتم فیلم را بهتر و منسجمتر کند. تدوینی که میتواند با حذف ماجرای شکار مار توسط دخترک و حرکت نمادین احمد کاظمی روی باند فرودگاه، فیلم را به جهان معقولتر و کمتر هندیوار هدایت کند.
یکی دیگر از پاشنه آشیلهای فیلم انتخاب تینو صالحی به عنوان بازیگر نقش احمد کاظمی است. سوال اینجاست که آیا صرف شباهت ظاهری و قد و قامت میتوان دست به انتخاب یک بازیگر زد آن هم برای ایفای نقش شخصیتی مثل احمد کاظمی که بیش از آنکه ظاهرش اهمیت داشته باشد، جهانبینی، لحن، جهان فکری، کنش و منش و شیوه نگاهش به زندگی و مرگ اهمیت داشته است؟ قطقا پاسخ منفی است. اجرای تینو صالحی در نقش احمد کاظمی به دلیل ضعف در فیلمنامه، هدایت بازیگر و البته دور بودن جهان درک شده توسط صالحی از جهان احمد کاظمی، بیشتر در شکل و اطوار خلاصه شده و در نگاه و لحن بازیگر ابعاد ظریف شخصیتی احمد کاظمی بروز پیدا نکرده است. در واقع صالحی بازی در نقش احد کاظمی را هم مثل بازی در هر نقشی یه شکلی تکنیکی به جا آورده حال آنکه برای نمایش قهرمانهای بزرگ (چه ایرانی و چه فرنگی) جنسی از سفر به درون و بازی زیرپوستی که مکمل بازی بیرونی باشد، ضروری است.
در پایان باید گفت احمد هم مثل مجنون و آسمان غرب با یک ایده خوب ساخته شده است (صرفا ایده، نه فیلمنامه) و آن نشان دادن رشادتها و قهرمانیهای بزرگانی است که قبل از شهادتشان محل اثر بودهاند و اقدامات مهم و بزرگی را رقم زدهاند. بزرگانی که بر خلاف نمونههای سینمایی سالهای پیش لزوما در انتهای فیلم شکست نمیخورند و به شهادت نمیرسند، بلکه موفق میشوند و جان سالم به در میبرند.
یک فیلم دزدی خوب چگونه است؟ آیا تماشای شخصی که به چیزی غیرممکن دست میباید، آن را به تجربهای هیجانانگیز تبدیل میکند؟ یا نه رضایت از اجرای یک نقشه زیرکانه که به شکلی استادانه اجرا میشود؟ یا نه پالایش روانی و تخلیه هیجانی از تماشای اینکه چگونه یک آدم بازنده به نهادی به دلیلی مشروع و قانعکننده آسیب میزند؟ حتی علی رغم برخی از نامتعارفترین فیلمهای سرقتی که پیش داوریهای ما درباره این ژانر را تغییر دادهاند، به سختی میتوانید فیلمی کاملا شبیه متخفان رودریگو مورنو را نام ببرید. فیلمی که یکی از سادهترین و بیهیاهوترین سرقتهایی که تاکنون از یک بانک دیدهاید را به تصویر میکشد. با فیلیموشات و معرفی و نقد فیلم بزهکاران یا مجرمان همراه باشید.
فیلم بزهکاران The Delinquents یا در ترجمهای دیگر مجرمان را اینطور میشود تعریف کرد؛ موران (دنیل الیاس) و رومان (استبان بیلیاردی)، دو کارمند بانک هستند که در مقطعی از زندگیشان، زیست معمولی و روزمره خود را زیر سوال میبرند. یکی از آنها راهحلی پیدا میکند و جرمی را مرتکب میشود؛ زمانیکه موران به اندازه دو برابر حقوق خود تا زمان بازنشستگی، از بانک پول میدزدد. او قبل از اینکه به کار خود اعتراف کند، همکارش رومان را وارد نقشه خود میکند و از او میخواهد در ازای نیمی از آن پول، تا زمان آزادیاش از زندان آنها را در جایی مخفی نگه دارد. این تصمیم به تغییری بزرگ در زندگی هر دوی آنها منجر میشود. تغییری که میتواند برایشان رهاییبخش باشد.
البته این نماینده سینمای آرژانتین برای رقابت در اسکار، یکی از آن فیلمهای سرقتی است که بیشتر از خود دزدی به عواقب آن میپردازد. فیلمهای دزدی اغلب حول طراحی یک نقشه مفصل و سپس اجرای آن ساخته میشوند. اما این یک فیلم دزدی است که شاید حتی بتوان آن را اثری ضد این ژانر نامید. زیرا فیلم باطمانینه و متکفرانه مورنو با طنز گزنده و لحن گاه شاعرانه خود، نه تنها قواعد آشنای این ژانر را زیر و رو میکند، بلکه با انحرافهای روایی خود شما را به جایی میبرد که انتظارش را ندارید. اما همه اینها باعث نمیشوند که با فیلمی قدرتمند طرف نباشید. فیلمی که در انتها این احساس را به شما میدهد که یکی از واقعیترین فیلمهای سرقت را دیدهاید. بزهکاران که اولینبار در بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد، یک فیلم سرقت هوشمندانه است که در نهایت به تعمقی در معنای زندگی و امکان رهایی در جهان معاصر میپردازد.
بازیگران و عوامل فیلم بزهکاران
دنیل الیاس در نقش موران، یک کارمند بانک است که تصمیم میگیرد از شعبه محل کارش دزدی کند. استبان بیلیاردی که اخیرا در فیلم انجمن برف Society of the Snow دیده شده است، در نقش رومان حضور دارد. او همکار موران است و به شکلی ناخواسته همدست او میشود. بازیگر فیلم قصههای وحشیانه Wild Tales، مارگاریتا مولفینو، شخصیت نورما، معشوق این دو کارمند بانک مذکور را به تصویر کشیده است. جرمن د سیلوا که با نقش راننده کامیون تنهای درام تحسینشده درختان اقاقیا Las acacias شناخته میشود، در نقش رئیس شعبه – و همچنین یک سردسته خلافکاران در زندان – حضور دارد. لورا پاردس که بخاطر بازی در فیلمهایی مانند گل La Flor، ترنکه لاوکین Trenque Lauquen و همچین فیلمهای هرمیا و هلنا Hermia & Helena، شاهزاده فرانسه The Princess of France و ویولا Viola از ماتیاس پینیرو، از چهرههای مطرح سینمای هنری آرژانتین محسوب میشود، در نقش لورا اورتگا، شخصیتی سختگیر و قاطع است که تحقیقات درباره سرقت از بانک را انجام میدهد.
کارگردان فیلم بزهکاران کیست؟
مورنو بزهکاران را براساس فیلمنامهای از خودش مقابل دوربین برده و همچنین در کنار مانوئل فراری و نیکلاس گلدبارت، یکی از سه تدوینگر فیلم بوده است. این فیلمساز آرژانتینی فعالیت جدی خود را با کارگردانی اپیزودی از فیلم آنتولوژی سال ۱۹۹۸ اوقات بد Bad Times، شروع کرد. این فیلم برنده جایزه فدراسیون بینالمللی منتقدان فیلم (فیپرشی) از جشنواره بینالمللی فیلم مار دل پلاتا شد. اما این اولین فیلم انفرادی مورنو، محافظ The Minder در سال ۲۰۰۶ بود که نام او را در عرصه بینالمللی مطرح کرد. این فیلم جایزه آلفرد باوئر را از جشنواره فیلم برلین برد (این جایزه به فیلمی که چشماندازهای تازهای به روی هنر سینما میگشاید اهدا میشود). فیلم بعدی مورنو، یک دنیای مرموز A Mysterious World، همانند محافظ، در بخش مسابقه جشنواره برلین حضور داشت و برای کسب خرس طلایی برلین رقابت کرد. هرچند در نهایت این جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی بود که برنده خرس طلایی شد. بزهکاران، پنجمین فیلم بلند انفرادی مورنو و موفقترین اثر او تا به امروز محسوب میشود.
نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم بزهکاران
گاردین | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰
پیتر بردشاو | این قصه طولانی و پراکنده عمیقا عجیب، کاملا منحصر بفرد، فریبنده و خارقالعاده درباره یک سرقت از بانک در بوینس آیرس…جسورانه در مسیر نامتعارف خود پیش میرود…این فیلم میتواند یک اثر کلاسیک کالت باشد.
فیلم استیج | امتیاز: ۹۱ از ۱۰۰
روری اوکانر | فیلمی آرام و خوددار که هرگز گیرایی خود را از دست نمیدهد، حتی زمانیکه با حاشیهرویهای کمی بیش از حد خوابآلودش به سمت پرده نهایی خود حرکت میکند.
هالیوود ریپورتر | امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰
جردن مینزر | یک فیلم سه ساعته که در دو بخش داستان خود را روایت میکند و به عنوان یک قصه جنایی طولانی و باطمانینه و با یکی از احتمالا آرامترین سرقتهای بانک در تاریخ سینما شروع میشود. اما سپس تغییر مسیر میدهد و پیچیدهتر و عمیقتر میشود، راز و رمزهای تازهای میسازد و روابط عاشقانه غیرمنتظرهای خلق میکند.
ایندیوایر | امتیاز: ۸۳ از ۱۰۰
دیوید ارلیش | در حالیکه بزهکاران مشخصا برای برانگیختن تماشای فعالانه و کنار زدن قصهگویی الگوریتمی که روح سینمای معاصر را از بین برده، ساخته شده است، حس و حال عاشقانه دلنشینش آن را به تجربهای لذتبخش تبدیل میکند که میتوان برای ساعتی در آن غرق شد.
اسکرین دیلی | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
وندی آید | این یک تریلر جنایی نسبتا آشنا است، با اینحال این فیلم بازیگوش و جذاب مورنو چندین پیچش داستانی غافلگیرکننده و دلچسب دارد.
مجله پیست | امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰
روری دوهرتی | مورنو مانند بهترین فیلمهای سینمای آرژانتین، روانشناسی استنباطی اما پیش پا افتاده را با یک نقد اجتماعی تند و تیز ادغام میکند. علی رغم شفافیت کامل ایدههای تماتیک بزهکاران در تمام مدت زمان ۱۸۹ دقیقهای آن، مورنو چنان کنترل و تسلطی بر شخصیتها و بازیگرانش نشان میدهد که فیلم همچنان متقاعدکننده باقی میماند.
راجر ایبرت | امتیاز: ۶۳ از ۱۰۰
جوردین سرلز | با فیلمبرداری زیبا و اجراهای باطمانینه و متفکرانهای که بزهکاران دارد، نمیتوان جذابیت بالای آن را حداقل در فصل ابتدایی انکار کرد. اما همانطورکه فیلم پیش میرود، بهنظر میرسد که از ماهیت اصلی خود فاصله میگیرد. علی رغم مدت زمان بیش از سه ساعته فیلم، ایدهها و شخصیتهای آن پرداختی ناقص دارند.
نقد فیلم مجرمان برگرفته از سایت ریورس شات
کیتلین کویینلان | اگر محل کار شما با درهای قفل شده بزرگ، میلههای آهنی ضخیم و رویههای سختگیرانه، پیشاپیش شبیه سلول زندان بهنظر برسد، آیا واقعا تفاوتی میکند که جای آنها را با هم عوض کنید؟ موران (دنیل الیاس)، صندوقدار بانکی در بوینس آیرس در فیلم بزهکاران رودریگو مورنو، فرقی میان آنها نمیبیند. از نگاه موران، سه سال و نیم حبس بخاطر سرقت از بانک در عوض ۲۰ سال کارمندی، بهترین معامله ممکن است. بنابراین، با کمترین قیل و قال، مبغلی معادل دو برابر میزان حقوقش در طول دو دهه را از انبار بانک میدزدد، آن را پنهان میکند و خود را تحویل میدهد.
این شاید معمولیترین دزدیای باشد که تاکنون در فیلمی دیده شده است، اما پوچی و مضحکی آن، نقشی حیاتی در طراحی و یکپارچگی لحن خشک و بیروح فیلم ایفا میکند. بزهکاران یک تریلر جنایی هیجانانگیز درباره فرار از قانون نیست، بلکه قصهای غریب و موشکافانه درباره خودشکوفایی و رهایی در یک جامعه سرمایهداری و روایتی است که بخاطر رویکرد آزادانه خود منطق و واقعگرایی را به چالش میکشد. فیلم در طول سه ساعت به آرامی و با از این شاخه به آن شاخه پریدن مسیر داستانی خود را طی میکند، بهطوری که گذر زمان به شدت حس میشود که البته لذتبخش است؛ زیرا در این دنیایی که زمان برای لذت بردن در اختیار شماست، هیچ سنجیدن زمانی وجود ندارد.
حتی در زندان هم میتوان قدردان زمان بود، همانطورکه موران خرسندانه منتظر دریافت پاداش نهایی خود است. همدست ناخواسته او در این جنایت همکارش رومان است. موران حاضر است پول نقدی که دزدیده را با او تقسیم کند، مشروط بر اینکه تا زمانیکه او او در زندان بسر میبرد، آن را برایش در جایی پنهان نگه دارد. کنجکاوی خود رومان مانع از این میشود که پیشنهاد ناگهانی و وسوسهآمیز دوستش را رد کند. اما او همچین در این مورد خاص یک شریک کامل بهنظر میرسد، زیرا او در روز سرقت بخاطر قرار ملاقات با دکترش، بانک را ترک میکند. یک موقعیت تصادفی مناسب که این فرصت را به موران میدهد تا کارش را راحتتر انجام بدهد. البته این اتفاق، سوءظن تیم تحقیقاتی مضحک بانک را برمیانگیزاند که در حال بررسی این سرقت هستند.
هنگامیکه فیلم از پیش پا افتادگی عمدی این موقعیت دزدی عبور میکند، به سطحی متعالیتر میرسد. جاییکه چشمانداز رها و رمانتیک طبیعتی روستایی به تصویر کشیده میشود. اینجاست که تصمیم موران برای ترک بانک کاملا پذیرفتی جلوه میکند. رومان برای مخفی کردن پول طبق نقشه موران به سفری اکتشافی به خارج از شهر میرود – پل را رد میکنی، از میان رودخانه میگذری، از تپه بالا میروی -، که حس و حالی از یک ماجراجویی ساده و کودکانه دارد. هنگامیکه او به این سرزمین شگفتانگیز میرسد که موران درست قبل از زندانی شدنش از آن بازدید کرده بود، روایت فیلم رهاتر و خیالانگیزتر میشود. اما در عین حال فیلم بیشتر به کاوشی درباره تعارضهای روستا و شهر، محدودیتها و آزادیهای هرکدام میپردازد و همچنین این پرسش را مطرح میکند که زیروزبر کردن زندگی برای یک هدف خاص، چه معنایی دارد. پس از اینکه رومان به سمت این طبیعت روستایی کشیده میشود، با گروهی از دوستان که در کنار آب کمپ کردهاند، برخورد میکند. آنها تجسمی از شکوه زندگی روستایی هستند که توسط آلخیو ماگیلو با رنگهایی گرم و با ظرافتی بسیار همچون تابلویی نقاشی به تصویر کشیده شدهاند.
موران و رومان بهطرز جذابی به هم مرتبط هستند؛ آیا این دو مرد در دو سوی یک ترازوی متعادلاند، یکی خشنود از بخت و اقبال و دیگری غلتیده در رنج یا بالعکس. مورنو در طول فیلم با تشابهات و وانماییها بازی میکند. در چند مورد کارگردان از طریق اسپلیت اسکرین، کاراکترها را در حال انجام فعالیتی مشابه در فضاهای جداگانه نشان میدهد. در یکی از این صحنهها، هر دو مرد دست خود را به سمت میزی در کنار تخت خود دراز میکنند تا سیگار خود را روشن کنند، اما در قاب دو بخش شده فیلم انگار دستان آنها به هم میرسند که مانند دیوارنگاره آفرینش آدم از میکلآنژ است.
بنابراین حتی زمانیکه رومان از مزایای تلاشهای موران بهره میبرد و با نورما که مشخص میشود معشوق هر دوی آن بوده زیر نور آفتاب به آسودگی وقت میگذراند، خیالش از این بابت راحت بهنظر میرسد که خوشبختی در انتظار هر دوی آنهاست. لحن در تمام فیلم سرزنده و سبکبالانه است، اما هرگز سرسری و بیمعنی نیست؛ لحظههای خیالانگیز عجیب و غریب در آن وجود دارند، با اینحال همه آنها در خدمت حس کنجکاوی شگرفی هستند که میتوانیم با آن دنیا را ببینیم، البته اگر فقط روالهای زندگی روزمره به ما اجازه آن را بدهند. البته مورنو در رویکردش در ارزیابی زندگی، به ویژه وقتی به دوگانگی زندگی در شهر و روستا میپردازد، سنجیده عمل میکند؛ وقتی از دیدار موران از آنجا و رابطه عاشقانهاش با نورما مطلع میشویم، او لاجرم از نگاه نورما مانند آدم شهریای بهنظر میرسد که رویای یک زندگی روستایی دوامناپذیر را در ذهن میپروراند.
زمانیکه محکومیت حبس موران به پایان میرسد، رومان شاید طعم زندگیای دیگر را به اندازه کافی چشیده باشد، در حالیکه موران تازه در آغاز این راه است. بهنظر میرسد که از نظر مورنو مهم نیست کدام مسیر را انتخاب میکنید. زیرا آنچه اهمیت دارد، لذت سفری باطمانینه، زدن به راههای فرعی و شگفتیها و رمز و رازهای مسیر است. شاید آن سوی دیگر این ماجرا، روابط متعهدانه، و زندگی در زادگاه بهتر و جذابتر باشد، شاید هم نه. در حالیکه مورنو آشکارا تعارضها و ترفندهای ژانر جنایی را در یک ساعت اول بزهکاران واژگون میسازد، بقیه فیلم نیز با شکل داستانگویی سیال و رویاگونه خود، اصول درام روایی و خطی را وارونه میکند. این فیلمی متعهد به لذتهای دلپذیر و چرخشهای عجیب و خارقالعاده وقایع است. آینهای شگرف رو به دنیای واقعی، جاییکه چیزهایی که باید غیرعادی و نامعمول باشند، مانند خرد شدن روح و روان آدم زیر فشار روزانه کار شرکتی، مسائلی معمولی و پیش پا افتاده هستند.
امتیاز سایت های سینمایی به فیلم مجرمان
تا زمان آماده سازی مطلب
وبسایت
میانگین امتیاز
IMDB
۶.۸ از ۱۰
کاربران متاکریتیک
۶.۷ از ۱۰
منتقدان راتن تومیتوز
۸۵ درصد بر اساس ۶۵ نقد
کاربران راتن تومیتوز
۷۶ درصد
منتقدان متاکریتیک
۸۶ درصد براساس ۱۷ نقد
مصاحبه با کارگردان فیلم
رودریگو مورنو: این فیلم یک کنش شاعرانه است
یک فیلم کلاسیک قدیمی آرژانتینی از هوگو فرگونسه، به سختی یک جنایتکار Hardly a Criminal محصول ۱۹۴۹، نقطه شروعی مشابه فیلم من دارد. فیلم فرگونسه درباره مردی است که در مکانی با پولی زیاد کار میکند. او تصمیم میگیرد که آن را بدزدد و پنهان کند و سپس نزد پلیس برود و به جرم خود اعتراف کند و حکمش را بگذارند. من علاقهمند بودم که این خط داستانی را گسترش بدهم – نام شخصیت اصلی و کلمه بزهکار را در عنوان نگه داشتم تا این ارجاع پنهان نباشد – و به این ترتیب دیالوگی میان نسل خودم و سینمای کلاسیک ایجاد کنم. زیرا هیچ دیالوگی بین نسل من و سینمای آرژانتین در دهههای ۴۰ و ۵۰ وجود ندارد. برههای که به عنوان دوره طلایی سینما از آن یاد میشود، اما در سینمای امروزمان انعکاسی ندارد.
به نظر من دو شخصیت اصلی، رومان و موران، مکمل یکدیگر هستند. هر دوی آنها یاد میگیرند که خطر کنند و زندگیشان را مورد بازنگری قرار بدهند. آنها دو سرنوشت محتمل را نشان میدهند: یکی ماجراجویی را انتخاب میکند، دیگری از روزمرگی و اینکه بیشتر زندگی خود را وقف کار میکند – در اینجا کار در بانک -، رنج میبرد. مثلا یک هیولا با دو سر است.
رائول روئیز زمانی گفته بود هر وقت میخواهید فیلمی کارگردانی کنید، در نهایت دو فیلم میسازید. یکی فیلمی که در ظاهر دیده میشود، سپس فیلم دیگری که قاچاقی و مخفیانه وارد آن میکنید. بنابراین من این دو شخصیت را داشتم که تصمیم میگیرند با یک سرقت درگیر شوند و زندگی خود را تغییر بدهند. همچنین سرنوشت مشابهی با یک دختر دارند و قصههای عاشقانه مشابهی را پشتسر میگذارند. با این حال، همرمان، سطح دیگری هم وجود دارد. شاید متظاهرانه بهنظر برسد، اما برای من، این فیلم یک کنش شاعرانه و کمتر روایی است.
فیلم مجنون از چند وجه فیلم مهمی است و از برخی وجوه فیلمی معمولی است. مجنون در کنار آسمان غرب و احمد مهمترین فیلمهایی هستند که به بخشی از زندگی بزرگان و سرداران ایرانی پرداختهاند و همزمان داستانشان به موفقیت و پیروزی و نه مرگ و شهادت ختم شده است. این نکته مهمی در ساختار فیلمهای قهرمانی در ایران است. ویژه وقتی پای سرداران جنگ به میان میآید. پیش از این قهرمانی که در نهایت به شهادت نرسد، کمتر در فیلمهای جنگی دیده میشد و همواره اوج قهرمانیها به شهادت و حتی شکست سربلندانه در عملیاتها ختم میشد.
حالا اما به نظر میرسد تغییری در نگاه به قهرمانها رقم خورده و پیروزیها و دستاوردهای مهم این قهرمانان قبل از رسیدن به ایستگاه شهادت یا مرگ هم مهم تلقی شده است. این نکتهای است که سالها به عنوان یک مطالبه مطرح میشد که حالا سراغ گرفتن از آن عملیاتی شده است. حالا در مجنون به جای نمایش لحظه شهادت برادران زینالدین، رشادتها و ایدهپردازیها و قهرمانیهای آنها به نمایش در میآید و در نهایت پیروزی را شاهدیم نه شهادت را. نکته مهم دیگر اهمیت پرداختن به قهرمانان ملی در سینما و نمایش شمایل حقیقی آنها روی پرده نقرهای است.
شمایلی که از شهیدان زین الدین به نمایش در میآید، به چیزی شبیه قهرمانهای هالیوودی نزدیک است و کمتر با مولفههای هویتی و فکری جامعه ایرانی مطابقت دارد. مهمترین دلیل برای بروز این نقیصه در فیلم مجنون، شخصیتپردازی بیرونی و نه درونی و عمیق شخصیت مهدی زینالدین است. در واقع شخصیتپردازی بر مبنای منش بیرونی شکل گرفته است و مجالی برای درک یک نابغه ۲۵ ساله رقم نمیخورد
نکتهای که هم میتواند به خلق قهرمان روی پرده کمک کند و مخاطب را از تماشای قهرمانی روی پرده سینما محروم نکند و هم تاثیر به سزایی در ایجاد احساس قدرت و امنیت و تقویت حس هویت ملی در مخاطب گردد. اما در این بین یک نکته در این فیلم به عنوان پاشنه آسیل وجود دارد. نکتهای که در فیلم احمد و آسمان غرب هم وجود داشت. مسئله آنجاست که نوعی از سوی دیگر بام افتادن در کار است. در واقع برای سراغ گرفتن از قهرمان پیروز و نه لزوما قهرمان شهادتطلب، فیلمساز جانب تکنیک و فرم را گرفته و از فیلمنامه و مهمتر از آن شخصیتپردازی غفلت کرده است.
این مسئله البته در مجنون در قیاس با احمد و آسمان غرب کمتر به چشم میخورد. اما به هرحال شمایلی که از شهیدان زین الدین به نمایش در میآید، به چیزی شبیه قهرمانهای هالیوودی نزدیک است و کمتر با مولفههای هویتی و فکری جامعه ایرانی مطابقت دارد. مهمترین دلیل برای بروز این نقیصه در فیلم مجنون، شخصیتپردازی بیرونی و نه درونی و عمیق شخصیت مهدی زین الدین است. در واقع شخصیتپردازی بر مبنای منش بیرونی شکل گرفته است و مجالی برای درک یک نابغه ۲۵ ساله رقم نمیخورد. هرچی هست کش بیرونی است و سفر به ابعاد درونی و جهان بینی خاص این شخص که از او در جوانی یک قهرمان نابغه ساخته است، میسر نمیشود. البته که انتخاب سجاد بابایی برای ایفای نقش مهدی زین الدین هم در بروز این نقیصه بیتاثیر نبوده است.
باید اعتراف کرد که این فیلم بهترین نقشآفرینی سجاد بابایی در عرصه بازیگری تا به امروز است. اما ویژگیهای ذاتی بابایی، اعم از شکل و شمایل صورت، حرکات بدن و لحن صحبت کردن و تن صدا و از همه مهمتر ذهن شکل گرفته و شیک او، امکان تبدیل شدنش به یک مهدی زین الدین به یادماندنی را گرفته است. در واقع زین الدین در قامت جوانی که قهرمانی میکند به نمایش در آمده است و نه یک قهرمانی که جدای از قهرمانی، ایده و تفکر ویژهای دارد که او را از درون مناسب قهرمانی کردن، نموده است. در کل اما باید اعتراف کرد مجنون با تمام نقاط قوت و ضعفش، استانداردترین فیلم در حوزه جنگ و دفاع مقدس در جشنواره امسال بود.
مستند عربیزبان چهار دختر به کارگردانی کوثر بنهنیه اولین نمایش جهانیاش را در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن ۲۰۲۳ تجربه کرد و برای تصاحب نخل طلا رقابت کرد؛ و حالا هم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین مستند بلند از نودوششمین جوایز آکادمی است. سینمادوستان، کوثر بنهنیه را با دوتا از فیلمهای بلند اخیرش میشناسند: «زیبا و سگها» Beauty and the Dogs محصول ۲۰۱۷ که در بخش نوعی نگاه جشنواره کن به نمایش درآمد؛ و «مردی که پوستش را فروخت» The Man Who Sold His Skin محصول ۲۰۲۰ که نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم بلند بینالمللی شد.
اگر بشود خلاصه داستان فیلم مستند چهار دختر Four Daughters را تعریف کرد، اینطور میشود گفت؛ الفه میان نور و تاریکی ایستاده است؛ زنی تونسی که مادر ۴ دختر هم هست. روزی دو دختر بزرگتر او ناپدید میشوند. کوثر بن هنیه فیلمساز، برای پر کردن جای خالی آنها از بازیگران حرفهای دعوت میکند تا نقش دو دختر غایب را بازی کنند. او با ابداع یک تجربه سینمایی منحصربهفرد کاری میکند که پرده از داستان زندگی الفه و دخترانش برداشته شود. این سفر خودمانی که امید، طغیان، خشونت، خواهر بودن و… را در خود جای داده است سوالهایی درباره شالوده جوامع ما مطرح میکند.
عوامل و بازیگران Four Daughters
نویسنده و کارگردان: کوثر بن هنیه، مدیر فیلمبرداری: فاروق لاریدا، تدوینگران: کوثر بن هنیه، ژان-کریستوف هایم و قتیبه بارهامجی، آهنگساز: امین بوحافه، بازیگران: هند صبری (الفه)، الفه الحمرونی، ایا تشیکاوی، تیسیر الشیخاوی، مجد مستوره و…
داستان ۴ دختر از کجا شروع شد؟
الفه حمرونی اهل کشور تونس در ماه آوریل ۲۰۱۶ به شهرت بینالمللی رسید؛ زمانی که از افراطیگری دو دختر نوجوانش، غفران و رحمه، پرده برداشت که از تونس خارج شده بودند تا در کنار نیروهای داعش در لیبی بجنگند. حمرونی بهطور علنی از مسئولان کشورش انتقاد کرد که جلوی دخترانش را نگرفتند و به آنها اجازه خروج دادند. اتفاقی که دوباره زمانی رخ داد که این دو زن توسط نیروهای لیبی دستگیر شدند و دوباره مسئولان تونسی واکنشی نشان ندادند. علاوه بر اینها، حمرونی گفت که به او اجازه خروج از کشور داده نشد تا خودش برود و در لیبی دنبال دخترانش بگردد.
کوثر بن هنیه در خصوص شروع کار ساخت این فیلم در گفتوگو با سایت سینمایی «دِ رَپ» گفته است: «وقتی در سال ۲۰۱۶ کار روی این پروژه را شروع کردم، فکر میکردم مستندی به سبک «مگس روی دیوار» (Fly-on-the-wall Documentary) میسازم ولی این شیوه جواب نداد چون نمیتوانست داستان چندلایه این خانواده را روایت کند و امکان دسترسی به گذشته را هم به من نمیداد؛ امکانی که برایم خیلی جالب بود و میخواستم گذشته را کاوش کنم تا به خاستگاه تراژدی این خانواده برسم. در مرحلهای از کار با خودم فکر کردم که سبک بازنمایی واقعیت واقعا کلیشهای است ولی میتوانم بهخوبی از آن استفاده کنم، مثل یک تئاتر برشتی. اینطور شد که به عنوان روشی برای احضار گذشته از آن سوءاستفاده کردم و گذاشتم خانواده درباره گذشتهاش فکر کند و بازیگران در خصوص انگیزه سوالهایی بپرسند.»
نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم چهار دختر
سن فرانسیسکو کرانیکل | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰
جی. الن جانسن | این فیلم مملو از شادی و خنده است؛ و همینطور اشک و آه. «چهار دختر» درباره خیلی چیزهاست، از جمله خواهر بودن، دشواریهای والدین، پشت سر گذاشتن یک آسیب روحی در جامعهای مردسالار، و افراطگرایی مذهبی؛ اما بیش از همه اینها، سرشار از زندگی است و تمام موفقیتها و لذتها و دردها و ناامیدیهایی که همراه آن میآیند.
هالیوود ریپورتر | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰
لاویا گیارکی | فیلم بن هنیه بهندرت سوءاستفادهآمیز و استثماری احساس میشود؛ و در واقع، بیش از هر چیزی، «چهار دختر» در صداقت و جسارتش افراط میکند.
لس آنجلس تایمز | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰
جاستین چنگ | «چهار دختر» فیلمی غمانگیز درباره مادرها و دخترها، بیرحمی سرکوب شدن و ماهیت بیثبات اما افشاکننده بازیگری است.
ورایتی | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰
جسیکا کیانگ | فیلم بن هنیه آنقدر ویژگی و موتور محرک دارد که بهسختی میشود فقط یک دلیل را برای جذابیت و درگیرکنندگیاش نام برد؛ اثری که در قیاس با فیلم غیرمنسجم قبلی او با عنوان «مردی که پوستش را فروخت» – که ناگهان نامزد دریافت جایزه اسکار هم شد – یک پیشرفت تمامعیار و چشمگیر به شمار میرود.
پلیلیست | امتیاز ۶۷ از ۱۰۰
گرِگوری اِلوود | با اینکه بن هنیه به فرمول سینماییاش چسبیده است «چهار دختر» را حقیقتا بهسختی میشود فراموش کرد. این فیلم تا روزها پس از دیدنش با شما خواهد ماند؛ و بخش اعظمی از این موضوع به خاطر پشتکار اندوهبار الفه برای پیدا کردن بچههایش است و البته کمی هم به دلیل مهارت داستانگویی بن هنیه.
گاردین | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰
پیتر بردشا | «چهار دختر» نقاط ضعف خودش را دارد اما صاحب گرمای احساسی واقعی و همدردی انسانی است؛ یک مستنددرام (داکیودراما) که دست به تجربه میزند و بازیگرانی را برای ایفای نقش آدمهایی واقعی در داستانی تراژیک به کار میگیرد.
نیویورک تایمز | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰
بئاتریس لوآیزا | بهکارگیری شیوه بارها استفادهشده بازنمایی واقعیت، تنشهای یک خانواده و زخمهای آنها را در معرض دید قرار میدهد ولی «چهار دختر» همچنان فیلمی حسابشده است.
امتیاز سایت های سینمایی به فیلم چهار دختر
اینجا امتیاز کاربران سایت «آیامدیبی» و دو سایت مطرح جمعآوری آرای منتقدان را میبینید:
نام سایت
امتیازدهندهها
امتیاز میانگین
تعداد آراء
۱
IMDb
کاربران
۷.۵ از ۱۰
۱۱۰۰ کاربر
۲
متاکریتیک
منتقدان برتر
۸۰ از ۱۰۰
بر اساس ۱۷ نقد
۳
راتن تومیتوز
عموم منتقدان
۸.۱ از ۱۰
بر اساس ۵۸ نقد
حرفهای کارگردان چهار دختر
کوثر بن هنیه: مادر بودن آسان نیست؛ و همینطور زن بودن
این فیلم بهواسطه شیوه بازنمایی واقعیت و دعوت از دو بازیگر برای ایفای نقش دختران غایب الفه (مادری که چهار دختر دارد و روزی با ناپدیدشدن دو نفرشان مواجه میشود) مثل فیلمی بود که دائم در مرحله شکلگیری و کامل شدن قرار داشت. به عنوان مثال، وقتی استراحت میکردیم حواسم به دخترها بود و میدیدم که آنها گپ میزنند و با هم آواز میخوانند؛ و اینجا بود که میگفتم: «این را بگیریم.» اصلا به همین دلیل «چهار دختر» یک مستند است.
ما بازیگرانی را به کار گرفتم ولی آنها هم نقش خودشان را بازی میکنند. هند صبری برای الفه حکم آینه را دارد و جالب بود که شخصیت الفه را انگار به دو نیم تقسیم کردیم. بازیگران ما فوقالعاده بودند حتی با اینکه سردرگم شده بودند؛ مثلا هند صبری هر روز از من میپرسید: «این چه فیلمی است؟» چون بازیگران عادت دارند فیلمنامهای باشد و آنها روی شخصیتشان کار کنند. آنها به این امر عادت ندارند که با شخص واقعیای که نقشش را بازی میکنند در فیلمی دیدار کنند که دارند نقش او را در آن بازی میکنند و حتی رویکردی انتقادی هم دارند. کار راحتی نبود اما واقعا هیجانانگیز و جالب بود.
من عاشق شخصیتهای ضدونقیض هستم؛ آدمهایی که درون خودشان دچار تعارض هستند. الفه در این فیلم، قیم پدرسالاری ازمدافتاده است. او زن بسیار قویای است که مطیع هم نیست اما تصورش (که ریشه در تربیت او دارد) این است که با رفتار کردن مثل یک مرد میتواند بهنوعی دخترانش را از خطر مصون بدارد؛ ولی این شیوه اشتباهی است برای رفتار کردن با دختران جوانش. در واقع او بهنوعی دیگر دارد همان اشتباههایی را بازتولید میکند که در دوران رشد تجربه کرده است. این مضمون کاملا جهانی است.
ما میکوشیم در مورد بچههایمان از اشتباههایی که تجربه کردیم پرهیز کنیم و آنها را تکرار نکنیم اما این کار آسان نیست و گاهی وقتها متوجه نیستیم که داریم همانطور رفتار میکنیم. مادر بودن آسان نیست. زن بودن هم راحت نیست؛ و «چهار دختر» به تمام این موضوعها میپردازد.
بلای جان سینمای ایران فیلمنامه است. این مسئله مربوط به امروز و دیروز هم نیست. سالهاست که این ماجرا برقرار است. سالهاست که پرداختن به اقتباس و زندگینامهها به عنوان یکی از راهحلهای برون رفت از منجلاب بیسوادی و بیذوقی در داستانپردازی در سینما عنوان شده است. سالهاست که به این اشاره کردهایم که اقتباس به خودی خود نمیتواند راهگشا باشد، اگر که توان رسیدن به نگاه ساختارمند و تخصص در چیدمان قطعات داستان برای رسیدن به روایتی نرم و روان در فیلمنامهنویسی در کار نباشد. در واقع بارها گفتهایم که اقتباس کردن هم تخصص خودش را میخواهد و صرف سراغ گرفتن از اقتباس، معجزهگر نخواهد بود.
«پرویز خان» اما مثالی قابل ارجاع از شیوه درست اقتباس کردن از یک زندگینامه برپایه توان نگارش یک فیلمنامه منسجم، ساختارمند و فکر شده است. فیلم بر اساس نگاه به زندگی پرویز دهداری، یکی از مربیان اسطورهای فوتبال ایران ساخته شده است. پرویز دهداری که علاوه بر مربیگری فوتبال، صاحب نگاه و سبک و قواعد اخلاقی و رفتاری خاص خودش بود و به نوعی مربی اخلاق برای فوتبال ایران لقب گرفته است. داستان فیلم حول محور دورهای بحرانی در فوتبال ملی ایران در سالهای میانی جنگ با عراق میگذرد. دورانی که گروهی از بازیکنان اسبق تیم ملی در اعتراض به قواعد کاری دهداری از تیم ملی جدا میشوند و دهداری که قواعد انسانی و اخلاقی برایش اولویت دارد، باید با انواع و اقسام مخالفتها و کارشکنیها بجنگد تا بتواند یک تیم ملی جدید با بازیکنان جوان بسازد و همزمان اصول فنی و اخلاقیاش را زیر پا نگذارد.
فیلم بیایراد نیست و اجرای برخی صحنهها و نگارش بخشهایی از فیلمنامه نکاتی وجود دارد که میتوان بعدتر و در موعد اکران به آن پرداخت. در مجموع اما پرویز خان به عنوان یک فیلم اول برای کارگردانش و یک اقتباس زندگینامهای در سینمای ایران، فیلمی مهم و قابل تامل است
تیم بناست یک بازی حیثیتی با تیم ملی کویت انجام دهد. همین کشمکش است که باعث تولد نسل تازهای از فوتبالیستهای آینده ساز ملیپوش میشود. بازیکنانی چون احمدرضا عابدزاده یا جواد زرینچه و دیگران. اما نکته اصلی کجاست؟ آنجاست که این رخداد تاریخی برای اکثر فوتبال دوستان آشناست و از قبل نتیجه نهایی مشخص است. پس چه تمهیدی باعث میشود که ساختن این فیلم معنادار باشد؟ فرآیند وقوع داستان و نه نتیجه وقوع آن است که اهمیت دارد. در واقع فیلمنامهنویس با تکیه بر شخصیت منحصربه فرد مرحوم پرویز دهداری و ایجاد تعارض میان اصول رفتاری و اخلاق حرفهای و موانعی که از سوی بازیکنان مستعفی و مدیران و برخی نمایندگان مجلس پیش روی او قرار گرفته بود، مسیر سفر قهرمان و غلبه بر موانع و رسیدن به هدف نهایی و بروز تحول شخصیت و رشد را سر و شکل داده است. اما همه چیز به فیلمنامه ختم نشده و حضور شکیل و آموزش دادنی سعید پورصمیمی در نقش پرویز دهداری در کنار طراحی هنری و کارگردانی و تصویربرداری مسنجم، پرویزخان را به یک فیلم قابل دفاع و سر و شکل دار بدل کرده است.
البته که فیلم بیایراد نیست و اجرای برخی صحنهها (صحنههای منطقه جنگی همزمان با بازی ایران و کویت) و نگارش بخشهایی از فیلمنامه (مثل خطرکردن پرویز خان با جان رزمندگان در تصمیمش برای مسابقه با کویت و…) نکاتی وجود دارد که میتوان بعدتر و در موعد اکران به آن پرداخت. در مجموع اما پرویز خان به عنوان یک فیلم اول برای کارگردانش و یک اقتباس زندگینامهای در سینمای ایران، فیلمی مهم و قابل تامل است و حتما که نمره قبولی میگیرد.
علی ثقفی در اولین تجربه کارگردانی به سراغ مقطعی از زندگی معلم اخلاق فوتبال پرویز دهداری رفت و با گریم جالبی که روی سعید پورصمیمی نشسته است درباره این مربی فوتبال فیلمش را جلوی دوربین برد. پرویز خان در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به نمایش در میآید و ما در این مطلب نگاهی به متن و حواشی و نقدهای فیلم میاندازیم.
فیلم پرویز خان داستانی فوتبالی-تاریخی دارد؛ پس از پیروزی انقلاب و در دهه ۶۰، نام پرویز خان دهداری با سرمربیگری تیم ملی فوتبال دوباره بر سر زبانها افتاد. سالهایی که دهداری تیم ملی را برای حضور در بازیهای آسیایی۱۹۸۶ سئول آماده کرد. داستان اختلاف با ستارههای نامدار تیم ملی هم از اینجا شروع شد. وقتی تیم ملی از سئول باز میگشت نامهای توسط ۱۴ بازیکن امضا شده بود که پس از رسیدن به فرودگاه مهرآباد، به بمب خبری تبدیل شد. استعفای ۱۴ بازیکن از حضور در تیم ملی جنجالیترین رخداد فوتبالی دهه ۶۰ بود.
دهداری تیم ملی تازهای با جوانان گمنام تشکیل داد که از میانشان تعدادی جزو ستارههای بزرگ فوتبال شدند؛ از احمدرضا عابدزاده و مجتبی محرمی تا جواد زرینچه و صمد مرفاوی. تیم جوان دهداری پس از کسب مقام سومی در جام ملتهای آسیا، آماده رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۰ میشد که حاشیههای دیدار دوستانه ایران و ژاپن در استادیوم آزادی، پرونده حضور دهداری در تیم ملی را بست. روزی که تعدادی از تماشاگران با گلولههای برفی از معلم اخلاق استقبال کردند. دهداری در اوایل دهه ۷۰ از دنیا رفت و حالا قرار است زندگی و زمانهاش در یک فیلم قصهگو با نام فیلم پرویز خان به تصویر کشیده شود.
نقد و بررسی فوری فیلم پرویز خان
نکته: این نقد و نوشتهها، نظر کوتاه ولی دستاول منتقدان و نویسندگان سینمایی است در بار اول تماشای فیلم؛ شاید بعدها همه چیز تغییر کند!
علی نعیمی
امسال جشنواره فجر لب به لب سرشار از فیلمهای زندگینامهای است و پرویز خان شاید گل سر سبد این فیلمها باشد. روایتی از بخشی از زندگی پرچالش پرویز دهداری سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در دهه ۶۰ که در روزهای تنهایی و بیکسی و پشت کردن ستارههای تیم ملی تلاش کرد با بازیکنان گمنام حماسه بیافریند. فیلم در صحنههای فوتبالی خوب عمل کرده و تلاش میکند تصویری پرهیجان و سینمایی از زمین فوتبال ارائه دهد و ۱۱ بازیکن زمین را در یک روح واحد به عنوان قهرمان معرفی کند. بازی سعید پورصمیمی یکی از برگ برندههای فیلم است که با گریم خوبی که دارد به خوبی در قامت پیرمرد منضبط فوتبال نشسته است. فیلم با همه توفیقی که در روایت دارد اما به واسطه جنبه سفارشی بودن آن و ورود بیمنطق مقوله جنگ درون قصه دو پاره میشود و برخی از سکانسهای آن کاملا بیمنطق است. با این حال تماشای پرویز خان چند تجربه دلنشین برای تماشاگر به ارمغان میآورد که مهمترینشان بازی دلنشین عالیجناب سعید پورصمیمی است.
۳ نکته از فیلم:
گریم رسول کربکندی
استفاده از اسکندر کوتی در مقام گزارشگر
کاراکتر احمدرضا عابدزاده
حمیدرضا محمّدی
ریتم «پرویز ثقفی» با علم به موضوعش یعنی فوتبال، قابل قبول است و میکوشد از اضافهگویی پرهیز کند. سعید پورصمیمی، که چند روز دیگر (نهم اسفند)، به هشتادمین پلۀ نردبان زندگی گام میگذارد، در پنجاهوششمین سال فعالیت حرفهای و سیاُمین فیلم سینماییاش – اگرچه بازیهای بسیار ویژهتر مانند «ناخدا خورشید» از او دیدهایم – در نقشی متفاوت، استادانه ظاهر شده است و یک قهرمان مقبول و محبوب است. اگرچه در ماجرای استعفای آن چند نفر از اعضای تیم ملی فوتبال ایران هنوز هم حرف و حدیثهایی وجود دارد، اما یک فیلم ورزشی، آن هم در ایران که فیلمهای ورزشی چندانی ساخته نشده است، تماشاگر را همراه با خود تا پایان میکشاند. هرچند در سکانسهای مسابقۀ فوتبال، فیلمبرداریِ موفقی ندارد.
٣ نکته از فیلم:
ریتم منطقی بیحرف اضافی
نقش متفاوت و ایفای درخشان سعید پورصمیمی
سکانسهای ضعیف مسابقۀ فوتبال
محمد تقیزاده
پرویز خان بیش از آنکه از سینما و واقعیت وام بگیرد از فوتبال و موسیقی بهره برده است و جذابیت پایان بندی آن وامدار فوتبال است نه سینما. سانتیمانتالیسم و شعارزدگی در سرتاسر فیلم موج میزند و در تمامی لحظات شاهد نصیحتهای پرویز خان دهداری هستیم. خانواده وی و احساسات گرایی دختر و مادر بیش از باندپیچی دست پرویز کار نمیکند و همراهی دختر با پدر اندک است و سمپاتی ایجاد نمیکند. پرویزخان به جای شخصیت اکسسوار میسازد، این ادعا و اتهام نیست چرا که بیش از هرچیز از کارکتر فیلم پرویز دهداری کلاه و قمقمه او به ذهن میماند. اتفاقات فیلم نه انسجام دارند و نه دراماتیک میشوند. اصرار فیلمساز در به تصویر کشیدن موقعیتهای مختلف باعث شده، هیچ روایت منسجمی را شاهد نباشیم و شخصیت پرویز به عنوان کلیدیترین کارکتر فیلم به کلیشهای و شعاریترین شکل ممکن تصویر شود. بازی سعید پورصمیمی نه تنها شایسته نامزدی نیست بلکه از بدترین و مصنوعیترین بازیهای کارنامه بازیگری وی است که بدون شک ناشی از فیلمنامه ضعیف و ناتوانی در اجرا بوده است. ای کاش سازمان اوج اینهمه تاکید نمیکرد که فیلمهای به هر نحوی به جنگ ارتباط پیدا کند. لحظات جبهه در انتهای فیلم به شدت اضافی و شعاری است.
۳ نکته از فیلم:
خراب کردن سوژه پرویز دهداری
مقایسه جنگ با فوتبال
سواستفاده از جذابیت فوتبال در سینما
بازیگران و عوامل فیلم پرویز خان
سعید پورصمیمی، مریم سعادت، خسرو احمدی، حمیدرضا پگاه، بهنام تشکر، علی باقری، المیرا دهقانی، مهدی قربانی، یاسین مسعودی، محمد صادق ملک، نیما نادری، یدالله شادمانی، مهدی فریضه، روزبه رئوفی، منوچهر علیپور، امیر دانشجو، سید ابوالفضل موسوی، نصیر ساکی، امیرمهدی کوشکی، اسکندر کوتی بازیگران این فیلم بیوگرافیک هستند.
سایر عوامل «پرویز خان» هم عبارت است از کارگردان: علی ثقفی، تهیه کننده: عطا پناهی، مدیر تولید: رضا زنجانیان، مجری طرح: استودیو بادبان، مدیر فیلمبرداری: وحید ابراهیمی، مدیر صدابرداری: میثم یاردیلو، طراح صحنه: محسن خدابخشی، طراح لباس: آزاده قوام، طراح چهرهپردازی: امید گلزاده، تدوین: حسن حسندوست، طراح جلوههای بصری: سیدهادی اسلامی، صداگذار: حسین قورچیان، آهنگساز: بامداد افشار، دستیار اول کارگردان: علی غیاثوند، برنامهریز: سحر زرندی و عکاس: حبیب مجیدی.
چند نکته درباره فیلم
سازمان هنری رسانهای اوج درادامه روند ساخت فیلم اقتباسی از زندگی بزرگان ایران زمین اینبار به ساخت روزهای پرتلاطم زندگی این مرد بزرگ و اخلاقمدار فوتبال ایران پرداخته است.
پرویز خان تنها فیلم ورزشی این دوره از جشنواره است. پیشتر سهیل بیرقی با دستمایه قرار دادن زندگی یک فوتبالیست زن در فیلم عرق سرد سری به دنیای فوتبال زده بود.
در سالهای اخیر، ماجرای پرداختن به زندگی پرویز دهداری به ذهن خیلیها رسید. جدای از گزارشهای تلویزیونی، مهمترین فیلم در این زمینه مستند «پرویز خان» به کارگردانی سجاد ترابی بود که نمایش موفقی هم در ششمین جشنواره تلویزیونی مستند داشت.
سعید پورصمیمی که سال گذشته با بازی در فیلم برادران لیلا و قاچاق نسخه سینمایی این اثر مورد توجه مجدد مخاطبان سینما قرار گرفته بود با گریمی متفاوت و نزدیک به چهره واقعی پرویز دهداری در این فیلم بازی میکند.
حرفهای عوامل فیلم در نشست خبری جشنواره فیلم فجر
علی ثقفی | کارگردان: ساختن فیلم سخت و تولید فیلم فوتبالی هم سختتر. توپ غیرقابل پیشبینی است و باید از سازمان اوج و از اعتماد آقای پناهی تشکر کنم. ضمن آن که ما تجربه پیشینی از ساخت فوتبالی نداشتیم. بحرانهای زیادی در فیلمبرداری پلانهای فوتبالی داشتیم بود و ما به دنبال این بودیم که راههایی را پیدا کنیم که بتوان پلانهای فوتبالی را بگیریم. فرض کنید ما در سرما کات میدادیم و بدن این بچهها سرد میشد. سرد و گرم شدن بدن آنها تا پلان بعدی باعث میشد مدام مصدوم دهیم. هوا سرد بود و زمانی که کات میدادیم، بازیگران فوتبالیستمان به سمت بخاری میدویدند. گرفتن این پلانها واقعا دشوار بود. تاکنون چند مستند فوتبالی ساختم و دغدغه ساختن فیلم فوتبالی هم داشتهام. در نتیجه برای نوشتن فیلمنامه سختی زیادی کشیدم و این فیلم حاصل کار یک تیم بزرگ است. ما امکان پیدا کردن بازیگری را که شبیه به آقای دهداری باشد، نداشتیم. البته برای بنده و تهیهکننده مهم بود که بازیگر بتواند شخصیت پیچیدهای را خلق کند. در واقع توانایی بازی برای این نقش خیلی مهم بود به سراغ آقای پورصمیمی رفتیم. با وجود این که ایشان در پذیرش فیلم سختگیری دارد؛ خوشبختانه دو روز بعد از ارسال فیلمنامه با ما تماس گرفتند و نقش را پذیرفتند. آقای پورصمیمی در کار ما معلم بود و با ایشان سه ماه تمام دورخوانی داشتیم. سعید پورصمیمی وقت و انرژی زیادی در زمان پیشتولید گذاشت و در هنگام تولید هم به یاد ندارم که یک روز دیالوگها را حفظ نباشد یا بدون آمادگی سر صحنه بیاید. با احترام به همه بازیگران و هنرمندان، آقای پورصمیمی شانس کسب سیمرغ را دارد.
عطا پناهی | تهیهکننده: زمانی که ایده مطرح شد، میشد که از آن سوژه یک فیلم بینظیر درمیآید و هر که فیلمنامه را میخواند همین نظر را داشت. ما مرز بیخطرِ عبور تبدیل شدن به کمدی در بخش فوتبالی فیلم را رد کردیم و تقریبا باید بگویم که از خروجی فیلم راضیام.
مریم سعادت | بازیگر نقش همسر پرویز دهداری: مهمترین ویژگی این فیلم برای من این بود که کاراکترها واقعی بودند. البته من آنها را ندیده بودم و ای کاش که فرصتی پیش میآمد تا آقای دهداری و همسرش را میدیدم. سعی کردم در ایفای این نقش حرف گوش کنم و به وظیفهام عمل کنم و به نقش نزدیک شوم. ضمن این که بازی در این نقش و فیلم برای من بسیار جذاب بود.
خسرو احمدی | بازیگر: من زیاد فوتبالی نیستم و زمانی که آقایان ثقفی و پناهی پیشنهاد کار را دادند، متوجه شدم که با چه شخصیتهای بزرگی مواجه هستیم. شبی که فیلمنامه را خواندم، فردایش جلوی دوربین رفتم. تنها یک شب وقت داشتم که به این نقش برسم. من کیف کردم و خوشحالم که در «پرویز خان» حضور داشتم. خرسند هستم که یک جوان نازنین درباره فوتبال ملیمان فیلم ساخته است.
مهدی قربانی | بازیگر نقش جواد زرینچه: روزی دستیار آقای ثقفی با من تماس گرفت و حضوری رفتم تا صحبت کنیم. ۷۰ درصد از حضورم در «پرویز خان» به خاطر حضور و هم بازی شدن با آقای پورصمیمی بود.
المیرا دهقانی | بازیگر نقش دختر پرویز دهداری: زمانی که فیلمنامه به دستم رسید، بیشتر از نقش، خود داستان و رابطه پدر و دختری برایم جالب بود. پدر در این فیلم با دختر خودش رفیق است و به رشد فردی او توجه دارد و فکر میکند. این جریان، نقش شیدا را برایم جذابتر میکرد.
محسن خدابخشی | طراح صحنه: بازسای فضای دهه شصت سختی خودش را دارد و سعی کردیم با منابع و اسناد تاریخی که در اختیار داشتیم نعل به نعل کار را طراحی و بازسازی کنیم. گروه تحقیقاتی ما فریم به فریم بازی ایران و قطر را از آرشیوها در آورد و در فیلم همان را نشان دادیم.
وحید ابراهیمی | مدیر فیلمبرداری: وقتی فیلمنامه را خواندم، به سرعت به دفتر رفتم و درباره کار صحبت زیادی کردیم. ما در پشت صحنه با آقای ثقفی خیلی گپوگفت داشتیم. زیرا قصد داشتیم که این اثر، مستندسینمایی باشد و در پیشتولید به پیشنهاد آقای ثقفی دوربین را به زمین بریدم. همانطور که در فیلم مشاهده کردید، دوربین همچون یکی از بازیگران حضور دارد.
آزاده قوام | طراح لباس: پرویز خان از جمله کارهای پرچالش بود و روزی سه بار از دست آقای ثقفی اشکم در میآمد. اکنون که نتیجه کار را دیدم، بسیار راضی از آن سختیها و گریهها هستم.
پوستر و عکس های فیلم پرویز خان؛ زندهیاد دهداری + پشت صحنه
جواد عزتی یکی از چهرههای مطرح جشنواره امسال است که با ساخت اولین فیلم خود به جرگه کارگردانها پیوست. تمساح خونی میتواند یکی از آثار مهم جشنواره چهل و دوم فجر باشد و حالا در این مطلب نگاهی به این فیلم میاندازیم.
در خلاصه داستان فیلم کمدی تمساح خونی یک جمله از سوی عوامل فیلم منتشر شده است: «من یه تمساحم، یه تمساح خونی! یه آدم زخمی که کل زندگیش فقط باخته و چیزی برای از دست دادن نداره… ولی باز دلش ریسکهای بزرگ میخواد!»
نقد و بررسی فوری فیلم تمساح خونی
نکته: این نقد و نوشتهها، نظر کوتاه ولی دستاول منتقدان و نویسندگان سینمایی است در بار اول تماشای فیلم؛ شاید بعدها همه چیز تغییر کند!
سیدمهرزاد موسوی
خانمها آقایان، پرفروشترین فیلم سال ۱۴۰۳ را که ارزش تماشا هم دارد معرفی میکنم؛ تمساح خونی به کارگردانی و بازی جواد عزتی. بازیگری که بعد از سالها با یک فیلم تماشاگرپسند به سینمای کمدی بازگشته تا گیشهها را بترکاند.
فیلم سرحال جواد عزتی از تیتراژ شروع تا تیتراژ ایدهدارِ انتهایی سرپا میماند و جز در دقایقی (دقیقه ۴۵ تا ۵۰ و کمی پایانش) از ریتم نمیافتد، داستانش را با هیجان و انرژی جلو میبرد؛ به موقع میخنداند، به موقع تنفس میدهد و میشود دقیقا نوشت که به شعور مخاطب احترام میگذارد.
صحنههای اکشن متنوع، مدل فیلمبرداری سامان لطفیان و بازی عزتی و جمشیدیفر یکدستی خوبی دارد و هیچکدام بر دیگری سبقت نمیگیرد و مدیریت این کار و ساخت یک کمدی استاندارد، توسط بازیگری که برای اولین بار پشت دوربین قرار میگیرد و طعم کارگردانی را میچشد، ارزش دوچندانی دارد.
دنبال بهانهگیریهای دلواپسان با عنوان «پیام فیلم» نباشید. فیلمی که باید سرگرم کند، کارش را به درستی و دقت انجام میدهد و هیچ چیز بهتر از این نیست. فیلمی که در جای جای آن و مدل روایتگری و سرخوش بودنش، به فیلمهای «گای ریچی» شباهت دارد. فقط کاش با همان انرژی اول و هیجان ابتدایی، تمام میشد. [کاشِ دیگر اینکه؛ کاش صدای فیلم در سالن پخش آن در جشنواره فجر مناسب بود. صدای بدی که باعث شد بسیاری از دیالوگهای فیلم و شاید شوخیهایش، شنیده نشود]
نام پیشنهادی برای فیلم: جنتلمنها
سطح فیلم: سودای سیمرغ؛ کاندیدای بازیگری، فیلمنامه، فیلمبرداری، جلوههای ویژه و نگاه نو
۳ نکته از فیلم:
بازی خوب مجموعه بازیگران
فیلمبرداری سامان لطفیان
ایده و اجرای تیتراژهای فیلم
کمال پورکاوه
اولین ساخته بلند جواد عزتی، یکی از باطراوتترین فیلمهای ساخته شده چند سال اخیر سینمای ایران است. او که پیش از این با کولهباری از تجربه بازیگری در سطح اول سینمای ایران درخشیده بود، حالا با اولین ساخته سینمایی بلنداش، سویه دیگری از تواناییهای سینماییاش را به نمایش گذاشته است.
فیلمساز با اتکا به فضای این روزهای سینمای ایران که آثار کمدی را مهمترین درگاه ارتباط با مخاطب میداند، به سراغ گونه کمتر تجربه شده کمدی-اکشن رفته و در این مسیر با تسلطی که از ریتم روایی و جادوی تدوین از خود نشان میدهد فیلمی خوش ریتم ساخته که مخاطب را علیرغم همه فراز و فرودهایش تا به انتها با خود همراه میکند.
عزتی با کمک یک تیم بدلکاری حرفهای و تسلطی که از تکنیک سینمایی از خود نشان میدهد، موفق میشود سکانسهای اکشن قابل قبولی را برای مخاطب به نمایش گذارد که سطح سینمای ایران را در زمینه تعقیب و گریزهای خیابانی ارتقا میدهد.
زوج جواد عزتی و عباس جمشیدیفر، با آن بده بستانهای جذابی که دارند، یکی از موفقترین زوجهای کمدی سالهای اخیر را ( نگاه کنید به سکانس مفرح و پر تحرک کازینو و خلق کمدیهای موقعیت که ترکیبش با کمدی کلامی لحظات باطراوتی را میآفریند) خلق میکنند که میتواند تا سالها در خاطر سینما دوستان بماند.
موفقیتی که جواد عزتی در فیلم اولش به گواه نمایشهای شلوغ در جشنواره و گذاشتن سانس فوق العاده به وجود آورده، مسیری است که به خوبی انتخاب کرده است. عزتی برخلاف برخی از همنسلان خود مقهور و تسلیم تکنیک و تکنولوژی نشده و اصالت سینما را به عنوان تارگت اصلی خود برگزیده است.
در تمساح خونی در درجه اول، عزتی قصهگو بوده و همه عوامل اجرایی و فنی را برای داستانگویی خود مامور کرده است. فیلم به مثابه آثار آمریکایی و مدلهای سینمای اکشن هالیوودی است و سعی کرده از تکنیکهای سینمایی از موسیقی و فیلمبرداری تا تدوین و طراحی صحنه و لباس به بهترین شکل استفاده کند.
گروه بازیگری فیلم از دیگر امتیازات فیلم است که جملگی نقشآفرینی قابل قبولی داشتند. عزتی به سنت سریالهای تلویزیونی موفق خود با الناز حبیبی و عباس جمشیدیفر همکار شده و حضور کاریزماتیک خلج، جذاب و به جا استفاده شده است.
۳ نکته از فیلم:
فیلمنامه قصهگو و کم اشتباه
گروه بازیگری موفق
اندازه نگاه داشتن شوخیها
سعیده نیک اختر
گویا قرار است تجربه بر تئوری بچربد. جواد عزتی در اولین کارگردانیاش سربلند شد. بازیگری که در سالهای اخیر گیشه و پلتفرمها را انگشت به دهان کرده حالا اولین فیلم بزن بکوبش را روی پرده آورده. فیلمی پر از هیجان و لحظههای نفسگیر بدون اینکه قصه و حرف مهمی برای گفتن داشته باشد. یک سینمای جذاب و خوش ساخت که بیشتر سرگرمکننده است تا آموزنده.
داستان تعقیب و گریز و نبرد بین خیر و شر، داستان تازهای در سینما نیست اما عزتی سراغ تعقیب و گریز بین دو دسته شر و شرتر رفته و با سابقهای که مخاطب از خود شخصیتها در فضای خارج از این فیلم دارد، طبعا طرف هومن و پیمان را میگیرد تا یک شبه به آرزوهایشان برسند. البته خوشمزگی های بانمک این دو و دیالوگ های موجز و به اندازه هم به این طرفداری و همراهی اضافه میکند. اسم فیلم به مهارت هومن در بازی اشاره دارد.
تمساح خونی یک اصطلاح در بازی پوکر است و به بازندهای اطلاق میشود که چیزی برای از دست دادن ندارد. نقطه قوت این فیلم این است که عزتی خودش جلوی دوربین خودش رفته و از خودش به اندازه بازی گرفته نه لودگی میکند نه بی مزگی. کنترل از دستش خارج نشده و فیلمسازی جوگیرش نکرده. به واسطه تدوین خوب و درست، پلانها کوتاه است و باعث ریتم تند و هیجانآمیز فیلم شده است. موسیقی هم کارکرد اساسی دارد و حس صحنه را درست منتقل میکند نه اینکه جاهای خالی را پر کند. تمساح خونی شاید بی محتوا باشد اما شوخ و شنگیاش، مردم را به سالنهای سینما میکشاند.
۳ نکته از فیلم:
عزتی را همه دوست دارند
یه چیزم غیر پوکر یاد میداد بد نبود
تدوینگر خوب غنیمته
بازیگران و عوامل فیلم تمساح خونی
جواد عزتی، عباس جمشیدی فر، سعید آقاخانی، الناز حبیبی، بهزاد خلج، شبنم قربانی بازیگران این فیلم هستند و البته با حضور افتخاری: پژمان جمشیدی، کامبیز دیرباز، مهدی حسینینیا، مهران غفوریان، هومن حاجیعبداللهی و…
همانطور که در خبرها هم آمده جواد عزتی اولین تجربه کارگردانیاش را پشت سر میگذارد و از این منظر یکی از اتفاقات جالب جشنواره ۴۲ است. کامران حجازی مدیر تولید سریال زخم کاری که تهیهکنندگی آثاری چون مرد بازنده و کت چرمی را در کارنامه دارد در چهارمین همکاری مشترک با عزتی تهیهکننده فیلمش هم شده است. فیلمی به سرمایهگذاری خود حجازی، مجتبی شاهزیدی، شهر فرنگ و پارس فیلمنت تولید شده و احتمالا یکی از گزینههای جدی اکران در نوروز ۱۴۰۳ خواهد بود.
اما دیگر عوامل فیلم عبارتند از؛ نویسنده: پدرام افشار، فیلمبرداری: سامان لطفیان، تدوین: عماد خدابخش، موسیقی: مسعود سخاوتدوست، طراحی و ترکیب صدا: علیرضا علویان، طراح صحنه: بابک کریمی طاری، طراح لباس: آرتا ماهان، صدابرداری: امیر عاشقحسینی، گریم: امیر فراین، جلوههای ویژه بصری: امین پهلوانزاده، برنامهریز: محمدرضا کشمیری، طراح بدلکاری: امیر بدری و عکاس: مجید طالبی و ریحانه زنگنه.
چند نکته درباره جواد عزتی؛ کارگردان
جواد عزتی در سالی که برخی از بازیگران به سراغ کارگردانی رفتند او هم تصمیم به ساخت فیلم گرفت تا در کنار بهرام افشاری و ستاره اسکندری از جمله بازیگرانی باشند که تجربه کارگردانی را هم به تازگی پشت سر گذاشتهاند.
عزتی با بازی در سریال زخم کاری شمایل جدیدی از خودش نشان داد به طوری که میزان محبوبیت این بازیگر و کارگردان بسیار بالا رفت و تمساح خونی میتواند یک پله موفقیت دیگر برای عزتی در صورت توفیق در جشنواره باشد.
جواد عزتی با اینکه چند باری نامزد سیمرغ جشنواره شده است اما با وجود درخشش در آثاری مانند شنای پروانه و جاندار اما نتوانست سیمرغ را به خانه ببرد و حالا باید دید با اولین تجربه کارگردانی این اتفاق برایش میافتد یا نه؟
حرفهای عوامل فیلم در نشست خبری جشنواره فجر
جواد عزتی | کارگردان:
من میخواستم یک فیلم تماشاگرپسند بسازم و در وهله دوم حتما بخش سینما بودن فیلم برایم مهم بود. یعنی وقتی فیلم را میبینم، بین پلانهای این فیلم و پلانهای یک سریال تفاوت قائل باشم. یادم است روز اول که دور هم جمع شدیم، گفتم من دوست دارم این فیلم را برای این بسازم که در هر بخش آن حتی یک پیشنهاد کوچک برای سینما داشته باشد.
اولین بار بود که کامل این فیلم را در سینمای رسانه تماشا کردم و به نظرم قطعا پیشنهادهایی در فیلمبرداری، تدوین، طراحی صحنه و… داشته است.
من ذات سینمای ایران را دوست دارم و حیف است که این سینمای باشکوه در سرش بخورد و دائما بگوییم سینمای ایران عقب مانده است.
قبل از هر چیزی دوست داشتم سعی کنم مخاطبان با سینما آشتی کنند. من دیدگاه خودم را از کمدی و سینمایی که بلد بودم، جلوی دوربین بردم و قصد مقایسه با کمدیهای دیگر را نداشتم.
«تمساح خونی» یک اصطلاح است و برای انسانهایی است که با جیب خالی ریسکهای بزرگ میکنند.
فکر میکنم فحاشی وجود ندارد ولی اگر فحاشی هم در فیلم بوده است، من عذرخواهی میکنم.
یک سال قبل از این فیلم، فیلمنامه دیگری را میخواستم جلوی دوربین ببرم که کمدی هم نبود. درباره اکران هم حقیقتا هر کسی دوست دارد تا دقیقه نود کارش را بهتر کند. شاید در نسخه اکران مردمی دوباره تدوین کنیم اما خیلی تغییر نمیکند.
اگر احساس میشود که در یک سوم پایانی فیلم افت داشته است، باید دستی بر فیلم بکشیم. واقعیت امر این است که فیلمنامه غیرخطی نوشته شد و وقتی تصمیم بر کلید زدن فیلم گرفتیم، میخواستیم که فیلمنامه را خطی بسازیم.
سعید آقاخانی سر فیلمبرداری سریال بود و نتوانستند امروز اینجا باشد. فکر میکنم اولین باری که سال ۷۹ جلوی دوربین یک سریال رفتم، دوربین سعید آقاخانی بود. یک ارتباطی به این شکل بین من و سعید آقاخانی و عباس جمشیدی فر وجود داشت.
دوست عزیزی نصیحتی کرد و گفت که حتما دوستانت را برای فیلم اول خود دور خودت جمع کن و من هم از این اتفاق جواب مثبتی گرفتم.
الناز حبیبی | بازیگر: برای من چیز عجیبی نبود، زیرا تجربه همکاری با آقای عزتی را داشتهام و ایشان ۹۰ درصد حواسشان به پارتنرش است. به همه عوامل این کار خسته نباشید میگویم.
عباس جمشیدیفر | بازیگر: من تجربه کارکردن با آقای عزتی را در جایگاه کارگردان داشتم. اولین نمایشی که در تئاتر بازی کردم به کارگردانی آقای عزتی بود در سال ۱۳۷۹ که در جشنواره تئاتر فجر حضور داشت و در آن سال جایزه اول بازیگری فجر را گرفتم. سه کار بازی کردم که کارگران آن جواد عزتی بود. شکر خدا در اولین فیلم سینماییاش هم به من اعتماد کرد و با هم کار کردیم. در روندی که خیلیها به کندی جلو میروند و به نظرم بد نیست، گاهی افراد بر مبنای نگاه و سلیقه خودشان اثری را خلق میکنند که کندی شریفی است. آقای عزتی چون همیشه شریف فکر میکند، براین اساس بسیار معتقدست و اکثر کارهایی که با آقای عزتی داشتم، همین طور بوده و اجازه نمیدادند منِ بازیگر، شوخی انجام دهم که خوب نباشد. این نگاه اوست و قابل احترام است.
شبنم قربانی | بازیگر: خوشحالم که در این گروه حضور داشتم. آقای عزتی مانند بازیگری در عرصه کارگردانی هم درخشان بودند و یکی از چالشهای بزرگ من در این فیلم بازی کردن جلوی آقای جمشیدیفر بود.
بهزاد خلج | بازیگر: دغدغه اول من برای بازی کردن در این فیلم مشق کردن برای جواد عزتی بود. در کار طنز بازی کردن، بسیار سخت است اما نگران بازی در این فیلم نبودم زیرا میدانستم جواد عزتی کار را هدایت میکند و به خودش دل سپردم.
پدرام افشار | نویسنده: حضورم در این پروژه را مدیون اعتماد آقایان عزتی و حجازی هستم. این فیلم کاملا به ژانر وفادار و تلفیقی از اکشن و کمدی است. طبعا بخش عظیمی از کارهای اکشن منوط به اجرا است و آقای عزتی ایدههایی داشتند و با هم چک کردیم. صادقانه اینکه صددرصد فیلمنامه با اجرای آقای عزتی ارتقا یافت. فیلمنامه سکانسهای سختی داشت که انگار کار یک کارگردان فیلم اولی نبود. به نظر من ضربآهنگ فیلم به صورت استاندارد حفظ شده است و در واقع ما به ژانر متعهد بودیم.
مسعود سخاوتدوست | آهنگساز: فکر نمیکردم در طول پروژه با کارگردانی مواجه هستم که کار اولش است زیرا تکلیفشان با کار مشخص بود. من نیز سعی کردم موسیقی جنبه خندهدار کار را تشدید نکند. ما دو رویکرد کمدی شخصیت و موقعیت را در فیلم داشتیم و اکشن بودن روی فیلم سوار بود. در نتیجه موسیقی باید ریتم خوبی میداشت. متاسفانه موسیقی در سالن با دیلی شنیده میشد و خود این مساله که آقای عزتی نمیخواستند فیلم را به سمت ابتذال ببرند، در آهنگسازی فیلم موثر بود.
غذای سگ هیلز فواید بسیار زیادی برای سلامتی و رشد این حیوان دارد. غذای هیلز می تواند بسیاری از بیماری های سگ را درمان کند.
مناسب ترین غذا برای سگ چیست ؟
غذای حیوانات خانگی از اهمیت زیادی برخوردار است. کسانی که حیوانات خانگی خود را تا سال های زیادی به بهترین صورت ممکن نگهداری می کنند ، اهمیت زیادی به تغذیه آنها می دهند. برخی از افراد تصور می کنند که می توانند غذای مصرفی خود را به حیوانات دهند. در صورتی که این تصور کاملاً اشتباه است.
اگر رشد و سلامت حیوانات خانگی برای شما مهم است ، باید برنامه غذایی مشخصی برای آنها داشته باشید و مناسب ترین غذا را برای آنها درنظر بگیرید. مناسب ترین غذا برای سگ و سایر حیوانات خانگی ، غذایی است که نیازهای بدن آنها را تأمین کند و حاوی ویتامین ها و مواد معدنی مورد نیاز آنها باشد. مانند غذای سگ هیلز که این ویژگی ها را دارا می باشد.
غذای سگ باید طعم مناسبی داشته باشد تا اشتهای حیوان را به خوردن تحریک کند. هر غذایی که سگ به خوردن آن تمایل نشان می دهد ، غذای مناسبی نیست. زیرا این حیوان فقط مزه را تشخیص می دهد و صلاح خود را به درستی تشخیص نمی دهد. لذا شما به عنوان یک فردی که مسئولیت نگهداری از حیوانات خانگی را بر عهده گرفتید ، باید غذای مناسب برای حیوان را انتخاب کنید.
چه غذاهایی سلامت سگ را به خطر می اندازد ؟
برای حفظ سلامت سگ باید درنظر داشته باشید که از دادن برخی از خوراکی ها به حیوان خودداری کنید. غذای سگ هیلز ، کامل ترین و بهترین غذا برای این حیوان است که شما را از دردسرهای درست کردن غذای مناسب برای سگ راحت می کند.
برای سگها از گوشت چرخ کرده استفاده نکنید. زیرا این گوشت ها دارای چربی بالایی هستند و برای آنها مضر می باشند. غذای سگ باید به گونه ای باشد که چربی ، پروتئین ، ویتامین و فیبر و سایر مواد معدنی را به میزان کافی داشته باشد. مقدار کمتر یا بیشتر از حد استاندارد این مواد به سلامت آنها آسیب می رساند.
به همین خاطر پیشنهاد ما این است که غذای هیلز مانند غذای خشک سگ هیلز را برای حیوان تهیه کنید. زیرا تهیه کردن غذایی که مواد معدنی و ویتامینی موردنیاز سگ را به اندازه استانداردی داشته باشد ، برای شما کار دشواری است. ترکیبات غذای سگ هیلز ، بر اساس ساختار بدن این حیوان تولید شده است.
توجه داشته باشید که دادن جگر به سگ می تواند سبب بروز بیماری هایی مانند کیست های انگلی در این حیوان شود. استخوان از دیگر خوراکی هایی است که می تواند برای این حیوان مضر باشد و خطر خفگی برای آنها را به دنبال داشته باشد. هر چند که این خوراکی ها برای سگ لذیذ است و به خوردن آنها اشتیاق نشان می دهد ، ولی باید از دادن آنها به حیوانات خودداری نمود.
غذای سگ هیلز چه فوایدی برای بدن سگ دارد ؟
این غذا انرژی مورد نیاز بدن سگ را به طور کامل تأمین می کند.غذای هیلز دارای خواص درمانی می باشد و می تواند بسیاری از بیماری های سگ مانند مشکلات گوارشی ، ناراحتی های پوستی ، بیماری های کبدی و کلیوی ، بیماری های قلبی ، مشکلات عفونی و … را به خوبی درمان کند.
غذای هیلز دارای طعم و مزه ای عالی است و اشتهای حیوان را برای خوردن غذا تحریک می کند. با بهبود اشتهای حیوان ، رشد این حیوان افزایش پیدا می کند.غذای سگ هیلز دارای تمامی ویتامین ها و مواد معدنی مورد نیاز برای بدن سگ می باشد.
این غذا به سبب دارا بودن ویتامین ها و مواد معدنی مختلف ، موجب بهبود وضعیت پوست و موی حیوان می شود.غذای هیلز با اثرگذاری روی پوست و موی حیوان و افزایش رشد حیوان ، در زیبایی حیوانات خانگی اثرگذار است. به طور مثال گربه هایی که از غذای هیلز تغذیه کردند ، به تدریج زیبایی ظاهری آنها افزایش پیدا کرده است.
غذای گربه هیلز از دیگر محصولات هیلز است که می تواند در سلامت و زیبایی گربه اثرگذار باشد.غذای هیلز موجب بهبود سیستم ایمنی بدن حیوانات خانگی می شود و این مسئله در پیشگیری از ابتلای حیوانات به بیماری های گوناگون مؤثر است.
تنوع غذای سگ هیلز چگونه است ؟
غذای هیلز از تنوع بسیار زیادی برخوردار است. محصولات هیلز برای حیوانات خانگی در انواع مختلفی تولید می شود. غذای کنسروی هیلز ، غذای خشک هیلز و … از جمله محصولات برند هیلز می باشند.
غذای درمانی هیلز برای کاهش استرس و اضطراب ، غذای تنظیم کننده وزن ، غذای سلامت کلیه و مجاری ادراری ، غذای سلامت پوست و مو ، غذای سلامت مثانه ، غذای مراقبت از بیماری های گوارشی ، غذای افزایش اشتهای سگ و … از جمله غذای هیلز می باشند که برای حیوانات خانگی بسیار سودمند و مفید هستند.
ترکیبات غذای هیلز چیست ؟
غذای سگ هیلز و غذای گربه هیلز از مواد طبیعی تهیه شده است و کوچکترین مواد شیمیایی در آن به کار نرفته است. هیچگونه اسانس ، رنگ دهنده و طعم دهنده مصنوعی در این غذا به کار نرفته است. طعم و مزه عالی این غذا ، به دلیل مواد طبیعی خوشمزه موجود در آن مانند گوشت بره می باشد.
به همین علت است که بی اشتهایی حیوانات را درمان می کند و موجب افزایش انرژی آنها می شود. بسیاری از حیواناتی که از این غذا تغذیه کردند ، از حالت کسلی و تنبلی خارج شده اند و انرژی خوبی بدست آوردند.برای کسب اطلاعات بیشتر و ارتباط با کارشناسان به سایت میش آنوش مراجعه بفرمایید
آثار انیمیشنی همواره محبوبیت خاصی را بین تمامی افراد در سراسر جهان داراست. این آثار دوست داشتنی و جذاب در دو سال اخیر با مشکلات زیادی روبرو شده است که یکی از این مشکلات، ویروس کرونا می باشد. زندگی تمامی افراد جهان تحت تاثیر این ویروس قرار گرفت و موجب شد که تاریخ اکران برخی از انیمیشن ها و کارتون ها تغییر کند.
وجود مشکلات و فراز و نشیب های روبرو تهیه کنندگان و تولیدکنندگان انیمیشن باز هم موجب توقف کامل تولید کارتون ها و انیمیشن ها نشد. علاوه بر این، انیمیشن های تولید شده در سال ۲۰۲۱، کیفیت بسیار بالایی داشتند و با استقبال زیاد مخاطبان روبرو شدند.
ما در این مقاله قصد داریم تا لیستی از بهترین انیمیشن های سینمایی و سریالی را به شما عزیزان معرفی نماییم تا لذت دیدن این سریال ها و فیلم ها را از دست ندهید.
لیستی از انیمیشن های سال ۲۰۲۱
با شروع سال میلادی جدید، مجموعه جدیدی از آثار انیمیشنی به بازار عرضه شدند که علاقمندان زیادی منتظر پخش آنها بودند. انیمیشن های اکران شده در سال جاری، تنوع و جذابیت های بسیار زیادی داشتند که مورد استقبال بسیاری از افراد قرار گرفت. بهترین انیمیشن های سال ۲۰۲۱ که به بازار عرضه شد عبارت است از:
* کارتون افسون
* انیمیشن خانواده آدامز
* انیمیشن رامبل
* انیمیشن اختانورد ها
* کارتون بچه رئیس
* انیمیشن لوکا
در ادامه هر یک از انیمیشن های ذکر شده را به تفکی بررسی می نماییم.
کارتون افسون (Encanto)
یکی از زیبا ترین کارتون های سال ۲۰۲۱ که محبوبیت زیادی بین کودکان و نوجوانان داشت، انیمیشن افسون می باشد. این انیمیشن جذاب و دوست داشتنی به کارگردانی مشترک جارد بوش، بایرون هاوارد و چاریس کاسترو اسمیت است.
این کارتون محصول مشترک دو کمپانی Walt Disney Animation Studios و Walt Disney Pictures می باشد. صداپیشگی این انیمیشن توسط مائورو کاستیلو، ماریا سیسیلیا بوترو، آداسا، جسیکا داروو، کارولینا گایتان، رنزی فیلیز و آنجی سپدا صورت گرفته است. خلاصه داستان کارتون افسون درباره خانواده ای به نام مادریگالس می باشد که در یک شهر افسون شده زندگی می کنند.
این شهر افسون شده به تمامی کودکانی که در آن متولد می شوند، قدرت جادویی و منحصر به فردی را اعطا می کند. در این میان دختری به دنیا می آید که تنها عضو خانواده مادریگالس است و هیچ قدرت خارق العاده ای ندارد. نام این دختر میرابل است.
میرابل از اینکه قدرت ماورایی ندارد، بسیار ناراحت و اندوهگین می باشد. در ادامه این داستان خواهید دید که زمانی جادوی این شهر افسون شده در معرض خطر قرار می گیرد که میرابل برای نجات آن به ماجراجویی های هیجان انگیز و جذابی می رود.
انیمیشن خانواده آدامز
یکی از هیجان انگیز ترین و جذاب ترین انیمیشن هایی که در سال ۲۰۲۱ اکران شد، کارتون خانواده آدامز می باشد. این کارتون در ژانر های ترسناک، کمدی ،ماجراجویی، فانتزی و خانوادگی، توسط کمپانی های BRON Studios و BermanBraun و Bron Creative اکران و منتشر شد.
کارگردان این انیمیشن گرگ تیرنان و کنراد ورنن می باشند. انیمیشن خانواده ادامز محصول کشور های آمریکا ،کانادا و انگلستان است که فیلمنامه آن توسط دان هرناندز، بنجی سمیت و چارلز آدامز نوشته شده است. این انیمیشن را هنرمندانی چون والاس شاون، بیل هادر، بت میدلر، اسنوپ داگ، وانا والتون، نیک کرول، گریس مورتس، شارلیز ترون و اسکار آیزاک صداپیشگی کرده اند.
انیمیشن خانواده آدامز ۲ در ادامه قسمت اول آن منتشر شده است. شما در این قسمت خواهید دید که مورتیسیا و گومز نگران بزرگ شدن فرزندان شان هستند و می خواهند با آنها وقت بیشتری را بگذرانند. از طرفی رابطه گومز و موتیسیا با دختر شان ونزدی کمی نگران کننده شده است.
به همین خاطر آنها تصمیم می گیرند که به یک سفر دسته جمعی بروند تا خاطرات خوشی را در کنار هم تجربه کنند؛ اما در این سفر گومز و مورتیشیا متوجه می شوند که ونزدی دختر واقعی شان نیست و این راز را از او پنهان می کنند.
انیمیشن رامبل
یکی دیگر از انیمیشن های محبوبی که در سال ۲۰۲۱ اکران و منتشر شد، کارتون رامبل می باشد. این کارتون زیبا به کارگردانی همیش گریو و نویسندگی مت لیبرمن است. رامبل محصول مشترک کشور های آمریکا، کانادا و استرالیا می باشد که توسط کمپانی های مطرح Paramount Animation و Reel FX Creative Studios و WWE Studiosاکران و منتشر شده است.
صداپیشگان این انیمیشن هنرمندانی چون چارلز بارکلی، ربکا کوئین، کارلوس گومز، فرد ملامد، تونی دنزا، بن شوارتز، جیمی تاترو، ویل آرنت و تری کروس صورت گرفته است.داستان کارتون رامبل درباره دنیایی است که در آن کشتی هیولاها یک ورزش به حساب می آید.
در این میان دختری به نام وینی تلاش می کند که به کمک پدر خود ،آموزش هیولایی دوست داشتنی را بر عهده گیرد و او را برای مسابقات بزرگ آماده کند. در ادامه اتفاقات عجیب و هیجان انگیزی برای این دختر رخ می دهد که تماشای این انیمیشن را جذاب کرده است.
انیمیشن اختانورد ها
یکی دیگر از انیمیشن هایی که در سال ۲۰۲۱ با استقبال زیاد مخاطبان روبرو شد انیمیشن اختانوردها بالا و فراتر از آن بود. این انیمیشن جذاب و دوست داشتنی به کارگردانی بیلز سیمونز و شین ژو می باشد که توسط کمپانی Silvergate Media اکران و منتشر شد.
صداپیشگی انیمیشن اختانورد ها توسط هنرمندانی چون پائول باکلی، سیمون فاستر، تریسا گلگر، ریچارد گریو، مایکل مورفی، کیس ویکام، جو ویات و… انجام شده است.داستان این انیمیشن درباره نجات موجودات داخل اقیانوس می باشد.
باز هم مثل همیشه اختانورد ها برای نجات موجوداتی که در کف اقیانوس زندگی می کنند جان خود را به خطر می اندازند. در سونامی و آتشفشانی که قرار است کل اقیانوس را فرا بگیرد، اختانورد ها ماموریت خطرناک خود را آغاز می کنند.
کارتون بچه رئیس
یکی دیگر از کارتون های محبوب سال ۲۰۲۱، کارتون بچه رئیس_تجارت خانوادگی می باشد. این کارتون به کارگردانی تام مک گرث، توسط کمپانی مطرح دریم ورکس انیمیشن تولید و اکران شده است. انیمیشن باس بیبی در ژانر های کمدی، خانوادگی، ماجراجویی و فانتزی منتشر شده است.
این انیمیشن توانست مبلغ ۴ میلیون دلار در سراسر جهان به فروش برسد. شما در این انیمیشن خواهید دید که تیم و تد هر دو بزرگ شده اند و مسیرشان از یک دیگر جدا شده است. تیم ازدواج کرده و صاحب دو فرزند دختر می باشد و تد همچنان مجرد است.
دختر کوچک تیم عضو شرکت باس بیبی است و ماموریت مهمی را بر عهده گرفته است که در این ماموریت به کمک پدر و عمویش نیاز دارد. به همین خاطر سعی می کند که بار دیگر آن دو را به هم نزدیک کند. پس از ماجراجویی های بسیار تد و تیم دوباره با یک دیگر تیمی را تشکیل می دهند؛ اما با این تفاوت که باز هم به شکل کودکانه خود تبدیل شده اند.
Foxit Reader یک نرم افزار ساده
و بسیار سبک
جهت باز کردن فایلهای با فرمت
PDF
و با به
اصطلاح فارسی کتابهای الکترونیکی میباشد. این نرم افزار 450 میلیون کاربر
فعال در سراسر
جهان دارد و
به دلیل سبکی و راحتی برنامه،
کاربران آن را به هر نرم افزار
مشابه دیگری
ترجیه میدهند.
جهت دانلود این نرم افزار بر روی آیکن زیر کلیک کنید.