مرکز دانلود کتاب الکترونیکی


دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

مطالبی که برچسب تقدیم را دارند .

بررسی و یادداشت فیلم آپاراتچی | آقا رشیدی تقدیم می‌کند


نگاهی به فیلم آپاراتچی ساخته قربانعلی طاهرفر

مسئله آپارتاچی مسئله سینما است. مسئله بقا یا از میان رفتن سینما. مسئله فیلم آپاراتچی به ظاهر محدود به یک دوره زمانی خاص و در عمل مربوط به همیشه تاریخ در این مرز پرگهر است. مسئله فیلم مربوط به سال‌های نخست پیروزی انقلاب و به خطر افتادن ذات سینما به دلیل مخالف بخش تندروی مذهبی اجتماع ایرانی است. داستان فیلم اقتباسی از یک کتاب اتوبیوگرافیک (خود زندگینامه‌نویسی) ازیک جوان عاشق سینمای ترک زبان و آذری ست که در تلاش است به هر شکل ممکن با کمترین امکانات و با همراهی دوستان و رفقایش فیلمش در مورد یک شخصیت بسازد. در این بین موانعی مثل انتقاد پدر که سینما را منبع فساد می‌داند و موانع مالی و فنی در سال‌های جنگ پیش روی شخصیت نقاش ساختمان عاشق فیلمسازی داستان قرار می‌گیرد و اینجاست که او باید بر موانع غلبه کند، رشد کند و به بازشناختی از خودش برسد.

معرفی کامل و نقد فیلم آپاراتچی

فیلم بر اساس زندگینامه روح‌اله رشیدی ساخته شده است. با تکیه بر ویژگی‌های ذاتی روح‌اله رشیدی و شیوه نگاهش به رخدادها و مدل استدلال کردن‌هایش و البته سبک مواجه شدنش با موانع و روش‌های خاص خودش برای غلبه بر این مشکلات، موقعیت‌های خالص و کمیک بسیاری در طول داستان فیلم رقم می‌خورد. فیلم چند مزیت دارد. اول اینکه بر مبنای اقتباس از یک زندگینامه نوشته و پرداخته شده است. دیگر اینکه سراغ شخصیت‌های عجیب و غریب نرفته بلکه سراغ یک شخصیت شیرین و عاشق رفته و این اصل را ثابت کرده که مهم ایده بزرگ و پر طمطراق نیست، بلکه مهم‌تر از آن روح و رنگ داشتن داستان و ابعاد متنوع خود شخصیت است که نجات‌بخش فیلم می‌شود. فیلم به شیرینی از لهجه و زبان ترکی استفاده کرده و شخصیت‌هایی به شدت قابل لمس و ساده و گرم خلق کرده است.

فیلم آپاراتچی هیچ ادعای آنچنانی‌ای ندارد. نمی‌خواهد کارهای مهم بکند، حرف‌های مهم بزند، درشت‌گویی کند، شعار بدهد و… فیلم حتی در موقعیت‌هایی مثل نماز جمعه و ملاقات با امام جمعه شهر و ارسال نیرو و امکانات به جبهه‌ها، اندازه نگه می‌دارد و برای خوشامد دیگران یا خوش‌رقصی، بی‌خود و بی‌خود به ورطه زیاده‌گویی و گم کردن مسیر اصلی داستان نمی‌غلتد

فیلم هیچ ادعای آنچنانی‌ای ندارد. نمی‌خواهد کارهای مهم بکند، حرف‌های مهم بزند، درشت‌گویی کند، شعار بدهد و… فیلم حتی در موقعیت‌هایی مثل نماز جمعه و ملاقات با امام جمعه شهر و ارسال نیرو و امکانات به جبهه‌ها، اندازه نگه می‌دارد و برای خوشامد دیگران یا خوش‌رقصی، بی‌خود و بی‌خود به ورطه زیاده‌گویی و گم کردن مسیر اصلی داستان نمی‌غلتد. فیلم تصمیمش را گرفته است. یک خط داستانی ساده اما شیرین و پرکشش، مجموعه شخصیت‌ها و اهداف و انگیزه‌هایی که باید دنبال شود و بازشناخت نهایی رقم خورد. این روشن بودن تکلیف برای فیلمنامه و کارگردان باعث شده که پر و بال اضافه و خرده پیرنگ‌های شعاری از فیلم دور بماند و یک قصه سرراست در مورد سرنوشت یک نقاش ساختمان عاشق سینما را تماشا کنیم و قصه بشنویم و لذت ببریم.

اما برگردیم به چند خط ابتدایی این نوشته. ماجرای فیلم ماجرای تلاش بسیار برای ساختن فیلم است و موانع فکری و فرهنگی و مدیریتی و اجتماعی و سنتی در ایران آن سال‌ها. مسئله‌ای که در انتهای فیلم به شکلی نمادین وقتی رضا ناجی روی دوش تورج الوند در حال حرکت هستند، چراغ آپارات قدیمی در دست پیرمرد، مسیر پیش روی او را روشن می‌کند. گویی درک درستی از سینما رقم می‌خورد و سینما به شکلی عمیق‌تر فهم می‌شود. اما نکته مهم اینجاست که آیا امروز بعد از بیش از ۴ دهه از انقلاب اسلامی در ایران، حال سینما وسرنوشت فیلمسازان به شکلی بهتر در آمده است؟ آیا تمام نگرانی و ترس‌های نامعقول از سینما رخت بربسته است؟ آیا فیلم ساختن بدون تایید فلان نهاد و بهمان ارگان و جستجوی امکانات از یک جا و تهیه پول از جای دیگر کنار گذاشته شده و سینما به شکلی پویا روی خودش ایستاده و کار می‌کند؟ چه میزان از مشکلاتی که در داستان فیلم آپاراتچی پیش روی فیلمسازان جوان وجود داشته، امروز هم برقرار است و برای برطرف کردنش باید کلنجارهای بسیار رفت؟ و…

این‌ها تنها بخشی از سوالاتی است که بعد از تماشای این اثر داستانی و روان، به ذهن متبادر می‌شود. فیلم حکایت بارها تکرار شده و به ته نرسیده‌ای است که سال‌هاست گریبان سینمای ایران را رها نکرده و انگار به این زودی‌ها هم نخواهد کرد. اما مهم‌تر از همه این است که فیلم «آپاراتچی» قبل از تمام این تفسیرها و برداشت‌ها، یک فیلم روان، گرم و بی‌ادعا است که هم خوب سرگرم می‌کند، هم خوب قصه می‌گوید و هم خیلی خوب اندازه نگه می‌دارد و گنده‌گویی نمی‌کند. این همه ویژگی‌هایی کمیاب در سینمای این روزهای ماست و شایسته توجه بسیار است.

معرفی و تعریف انواع ژانر فیلم سینمایی



دانلود انیمیشن

دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

«قلب رقه» یکی از کارهای سخت بود/ فیلمی که به شهیدرضی تقدیم شد



نشست رسانه‌ای فیلم سینمایی «قلب رقه» امروز ۱۳ بهمن ماه در سومین روز از چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر برگزار شد.

در این نشست سعید پروینی تهیه کننده، خیرالله تقیانی پور کارگردان، داوود محمدی مدیر فیلمبرداری، بهنام جعفری طادی طراح صحنه، احسان رناسی طراح چهره پردازی، مهدی سعدی تدوینگر، محمود بیاتی طراح لباس و محمدرضا شریفی نیا، هدایت هاشمی، شادی مختاری، عبدالرضا نصاری، مصطفی ساسانی بازیگران حضور داشتند.

خیرالله تقیانی‌پور کارگردان این فیلم در ابتدای نشست عنوان کرد: توفیقی شد که در جشنواره فیلم فجر در خدمت دوستان هستم.

او درباره داستان و بیان این مطلب که چقدر آن داستان واقعی بوده است، ادامه داد: بحث عاشقانه و درام داستان را خودم نوشته‌ام، اما نفوذ در دل داعش را هم داشته‌ایم.

تقیانی‌پور در پاسخ به پرسشی درباره ساده‌انگاری دشمن در این فیلم گفت: این موضوع نگاه ایشان است، ولی ابوعصام فیلم آدم ساده‌ای نبود.

پروینی درباره این سوال که آیا این فیلم درباره شهید سید رضی موسی است یا خیر توضیح داد: این فیلم کلاژی از قصه‌های واقعی بود. شهید سید رضی در تولید این اثر خیلی به ما کمک کردند و از روز اول تا پایان به ما کمک کردند. بعد از شهادت ایشان قرار شد که این فیلم را به ایشان تقدیم کنیم، اما این فیلم درباره زندگی شهید نبود.

این تهیه کننده بیان کرد که جلوه‌های ویژه این فیلم همچنان کار دارد.

محمدرضا شریفی‌نیا در بخش دیگر این نشست بیان کرد: من آمدم که در کنار دوستان بنشینم و خسته نباشید به دوستان بگویم، چون کار خیلی سختی بود. من خیلی کار کرده‌ام، اما «قلب رقه» یکی از آن کار‌های سخت بود. نمی‌دانم شاید هم من دیگر پیر شده‌ام!

شادی مختاری بازیگر دیگر این فیلم بیان کرد: نسبت به کار‌های قبلی خودم این نقش بسیار متفاوت بود. چالش یادگیری زبان عربی و گویش سوری سخت بود. همچنین گریم و پوشش و اینکه فیلمبرداری در سوریه بود برای من خیلی سخت بود.

وی ادامه داد: البته کار کردن در این گروه شانس بزرگی برای من بود. جای شهرام حقیقت دوست در اینجا خالی است، ایشان بازیگر خیلی بزرگی هستند.

هدایت هاشمی نیز مطرح کرد: به نظر من «قلب رقه» فیلم سختی بود. ساخت فیلم اکشن و جنگی به جز مساعدت و همدلی ارگان‌های مختلف به توانایی گروه سازنده هم خیلی بستگی دارد. از آنجایی که من همیشه دوست دارم کار‌های متفاوتی بازی کنم، با افتخار با این فیلم همراه شدم.

عبدالرضا انصاری بازیگر این فیلم مطرح کرد: همه بچه‌ها یک تیم و یک خانواده بودیم و شکر خدا همه زحمت‌ها به بار نشسته است.

وی افزود: زبان فیلم عربی بود، اما بحث لهجه‌ها مهم بود. حتی در بازیگران سوری هم لهجه‌ها متفاوت بود و من گاهی سردرگم می‌شدم که لهجه درست کدام است؟ در سوریه هم مانند ایران در روستا لهجه خاص خودشان را داشتند و این کار را سخت می‌کرد.

مصطفی ساسانی یکی دیگر از بازیگران این فیلم گفت: قصه من کمی با دوستان دیگر متفاوت بود و برای لهجه مربی خصوصی گرفته بودم و سعی می‌کردم یک سری عادت‌ها مانند ریتم تند در دیالوگ گفتن را کنار بگذارم.

وی افزود: یک بخش سختی کار جغرافیا بود، زیرا ما در آنجا ویرانی زیادی می‌دیدیم و صحنه‌های آخرالزمانی وجود داشت و باورمان نمی‌شد که یک کشور می‌تواند تا این حد ویران شود. یک چالش دیگر هم موتورسواری بود که در یک صحنه حتی نزدیک بود کشته شوم.

خیرالله تقیانی پور در پاسخ به این پرسش که چقدر از انفجار‌ها جلوه‌های ویژه بود، توضیح داد: به هر حال هم در تهران و هم در سوریه فیلمبرداری داشتیم و مجبور بودیم لانگ شات‌ها و برخی از صحنه‌های بسته را در سوریه و صحنه‌های بسته بسیاری را در ایران تهیه کنیم. حدود ۱۵ درصد از صحنه‌های اکشن جلوه‌های ویژه بود.

داوود محمدی مدیر فیلمبرداری این فیلم گفت: تلاش ما این بود که در فضایی حرکت کنیم که کلیشه نباشد. خیلی از فیلم‌های جنگی تحت تاثیر فیلم نجات سرباز رایان هستند و تکان‌های زیادی دارند. از آنجایی که ما داستان عاشقانه هم در فیلم داشتیم محیط‌های گرم را انتخاب کردیم.

بهنام جعفری طادی گفت: سعی کردیم که صحنه‌هایی که در ایران و سوریه ضبط شده‌اند یک‌دست باشند تا این موضوع فیلمبرداری در دو کشور معلوم نشود.

پروینی در پاسخ به این سوال که شخصیتی که فرهاد قائمیان آن را بازی کرده است، نمایشی از شخصیت حاج قاسم بوده است یا نه توضیح داد: نه چنین نبوده است.

وی درباره دیالوگ‌های عربی و امکان اکران در کشور‌های دیگر گفت: دلیل وجود دیالوگ‌های عربی زیاد اکران در کشور‌های عربی و ایجاد فضاسازی میان مخاطبان بود.

انصاری در بخش دیگر این نشست گفت: به نوعی به فیلم‌های اکشن گرایش دارم و در سینمای ایران کم کم به فیلم‌های اکشن هم توجه می‌شود.

در پایان این نشست خبری خیرالله تقیانی‌پور در پاسخ به این پرسش که بزرگ‌ترین چالش شما در سوریه چه بود؟ گفت: ما وقتی وارد سوریه شدیم کشور هنوز ناامن بود و رژیم صهیونیستی بمباران را شروع کرده بود. من هر روز دعا می‌کردم که خون از دماغ کسی نیاید. من از همینجا از همه کسانی که در سوریه امنیت را برای ما ایجاد کردند، تشکر می‌کنم. علی‌الخصوص شهید سید رضی موسوی و امیرحسین جان‌پناه. بزرگ‌ترین چالش ما در سوریه این بود که سالم به هتل برگردیم.

دانلود انیمیشن