مرکز دانلود کتاب الکترونیکی


دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

مطالبی که برچسب شاعر را دارند .

زندگینامه ادگار آلن پو، نویسنده و شاعر آمریکایی


بیوگرافی ادگار آلن پو, زندگینامه ادگار آلن پو, آثار ادگار آلن پوبیوگرافی ادگار آلن پو, زندگینامه ادگار آلن پو, آثار ادگار آلن پو

ادگارآلن پو؛ نویسنده، شاعر، ویراستار و منتقد ادبی اهل آمریکا

سرگذشت ادگار آلن پو، نویسنده و شاعر آمریکایی

نام اصلی: ادگار پو
زادروز: ۱۹ ژانویهٔ ۱۸۰۹ – بوستون، ماساچوست

پیشه: شاعر، نویسندهٔ قصه‌های کوتاه، ویراستار و منتقد ادبی
مرگ: ۷ اکتبر ۱۸۴۹ میلادی
ملیت: آمریکایی
سبک نوشتاری: رمانتیسم
همسر(ها): ویرجینیا الیزا کِلِم پو

ادگارآلن پو (Edgar Allan Poe) (متولدٔ ۱۹ ژانویه ۱۸۰۹ – درگذشتهٔ ۷ اکتبر ۱۸۴۹) نویسنده، شاعر، ویراستار و منتقد ادبی اهل آمریکا بود که از او به عنوان پایه‌گذاران جنبش رمانتیک آمریکا یاد می‌شود. قصه‌های پو به خاطر رازآلود و ترس‌آور بودن مشهور شده‌اند. ادگارآلن پو از اولین نویسندگان قصه کوتاه آمریکایی به حساب می‌آید و از او به عنوان مبدع قصه‌های کارآگاهی نیز یاد می‌شود.

ادگارآلن پو از اولین افرادی بود که از ژانر علمی‌تخیلی استفاده کرد. او اولین نویسنده مشهور آمریکایی بود که سعی کرد تنها از راه نویسندگی مخارج زندگی‌اش را تأمین کند، که به همین خاطر گرفتار مشکلات مالی در کار و زندگی‌اش شد.

زمان کودکی و جوانی ادگارآلن پو
ادگارآلن پو در بوستون چشم به جهان گشود. دومین فرزند ۲ هنرمند بود. پدرش در سال ۱۸۱۰ خانواده را ترک کرد و مادرش ۱ سال بعد رحلت. بعد از این، جان و فرانسس آلن از ریچموند، ویرجینیا سرپرستی او را برعهده گرفتند. هرچند هیچوقت به صورت قانونی سرپرستی او را نپذیرفتند، ولی پو تا اواخر نوجوانی پیش آن‌ها بود. تنش‌ها بین ادگار و جان آلن بر سر بدهی‌ها آغاز شد، خصوصاً آن‌هایی که از راه قمار ایجاد شده بود و سبب شد پو نتواند به دانشگاه برود. ادگارآلن پو برای ۱ ترم در دانشگاه ویرجینیا درس خواند، ولی به دلیل‌ها مالی نتوانست ادامه دهد. پو با آلن بر سر مخارج تحصیلات‌اش درگیر شد و بعد از آن تحت نام مستعار داخل ارتش شد.

نویسندگی ادگارآلن پو
در همین روزگار بود که کار نویسندگی او ابتدا شد و اولین کتاب شعرش به نام تیمور لنگ و دیگر اشعار (۱۸۲۷) و با نام مستعار «۱ بوستونی» منتشر شد. بعد از مرگ فرانسس آلن در ۱۸۲۹، پو و جان آلن روابطشان بهتر شد. بعد از عدم موفقیتش به عنوان ۱ افسر و خواستش مبنی بر نویسنده و شاعر شدن، پو راهش را از جان آلن سوا کرد.

ادگارآلن پو تمرکزش را از شعر به روی نثر تحول داد و چند سال بعدی را صرف نوشتن در مطبوعات و گاهنامه‌های ادبی کرد و به خاطر شیوه نقد منحصر به فردش، مشهور شد. او به خاطر کارش چندین بار مجبور به تحول شهر مکان سکونتش شد: بالتیمور، فیلادلفیا و نیویورک سیتی.

بیوگرافی ادگار آلن پو,داستان های ادگار آلن پو, آثار ادگار آلن پوبیوگرافی ادگار آلن پو,داستان های ادگار آلن پو, آثار ادگار آلن پو

ادگارآلن پو از اولین افرادی بود که از ژانر علمی‌- تخیلی استفاده کرد

 ازدواج
ادگارآلن پو در ۱۸۳۵ در بالتیمور، با دخترخالهٔ ۱۳ ساله‌اش ویرجینیا کلم ازدواج کرد. در ژانویه ۱۸۴۵ پو شعر «غراب» را منتشر کرد و به بهره‌مندی دست یافت. ۲ سال بعد همسرش بر تاثیر سل رحلت. با مرگ همسرش گرفتار سرخوردگی و ناامیدی بسیاری شد که این اندوه و اندوه او بر آثارش نیز تاثیر گذاشت. پو سال‌ها فعالیت کرد تا مجلهٔ خودش را راه بیندازد و پیش از این که پیروز بشود، از دنیا رفت.

مرگ ادگارآلن پو
در ۷ اکتبر ۱۸۴۹، ادگارآلن پو در ۴۰ سالگی در بالتیمور رحلت. او را در حال خلسه و روی نیمکتی در پارک پیدا کردند و به بیمارستان بردند. ۴ روز در حال مرگ و زندگی به سر برد و هذیان گفت. از چیزهایی وهمی و شبحی بر دیوار حرف می‌زد، اما نتوانست بگوید که چه بر سر او آمده هست. علت مرگش مشخص نیست و از دلیل‌ها زیادی از جمله الکل، انسداد شریان، مواد مخدر، بیماری قلبی، وبا، هاری، خودکشی و سل برای آن نام برده می‌شود. جسد ادگار آلن پو به همراه استخوان‌های ویرجینیا پو (همسرش) در مقبره‌ای که در سال ۱۸۷۵ در گورستان وست‌مینستر هال که امروزه جزئی از دانشکده حقوق دانشگاه مریلند در بالتیمور برای این نویسنده بنا شد، دفن شد.

سبک نویسندگی ادگارآلن پو و تاثیر آثارش بر ادبیات
آثار ادگارآلن پو اثر زیادی بر ادبیات ایالات متحده و جهان داشت از جمله استفاده کردن از کیهان‌شناسی و رمزنگاری در قصه‌هایش. از بسیاری از آثار او در فرهنگ عامه، ادبیات، موسیقی، فیلم و تلویزیون استفاده می‌شود. شماری از منزل‌های او امروز تبدیل به موزه شده‌اند. نویسندگان رازآلود آمریکا هر ساله پاداش‌ای به نام پاداش ادگار به بهترین تاثیر در گونهٔ رازآلود اعطا می‌کند.

ادگارآلن پو استاد نوشتن قصه کوتاه بود. از ادگار آلن پو به عنوان بنیان‌گذار قصه کوتاه امروزی یاد می‌کنند. قصه‌های کوتاه او، نوعی از قصه‌های کهن بود که در زمینه‌های وحشت، انتقام و حوادث مهیب و هولناک بازآفرینی شده و گسترش یافته بود.

ادگار آلن پو اثر چشمگیری بر ادبیات پس از خود گذاشت و از بنیانگذاران قصه کوتاه به مثابه ۱ قالب ادبی و همین‌طور از بنیانگذاران گونه‌های پلیسی، علمی‌تخیلی و وحشت شمرده می‌شود. نویسندگان و شاعرانی نظیر والت ویتمن، ویلیام فاکنر، هرمان ملویل و ری بردبری، و در فرانسه شارل بودلر، شاعر بزرگ فرانسوی که آثار او را به فرانسه ترجمه کرد و استفان مالارمه، و همین‌طور اسکار وایلد، آلدوس هاکسلی، فئودور داستایوسکی، خورخه لوئیس بورخس و توماس مان از او اثر گرفته‌اند.

چهرهٔ هولناک و همیشه حاضر مرگ و حس گناه گریز ناپذیر قهرمانان پو، پیش درآمدی هست برای آنچه بعدها داستایوفسکی در جنایت و مکافات تکامل می‌بخشد. ادگارآلن پو، بینشی ژرف به درون (گمراهی ذهنی) پدید می‌آورد که نشان می‌دهد مرز میان عقل و جنون چه اندازه باریک هست. کشمکش همیشگی میان ۲ نفس درونی که در قصه «ویلیام ویلسن» آشکارترین نمود را می‌یابد؛ آنچه که روانشناسی نوین «شخصیت دوپاره» می‌خواند.

بیوگرافی ادگار آلن پو,آثار ادگار آلن پو,زندگینامه ادگار آلن پوبیوگرافی ادگار آلن پو,آثار ادگار آلن پو,زندگینامه ادگار آلن پو

از ادگارآلن پو به عنوان پایه‌گذاران جنبش رمانتیک آمریکا یاد می‌شود

زندگی ادبی ادگارآلن پو
اولین متن‌های ادگارآلن پو ۳ سریال شعر بودند که در سالهای ۱۸۲۷ تا ۱۸۳۱ منتشر شد. در این میان قصه نیز می‌نوشت و در ۱ مسابقه قصه کوتاه برنده شد. پس از آن به همکاری با روزنامه‌ها و ماهنامه‌های ادبی پرداخت و برای قصه‌هایش پاداش‌هایی گرفت. قصه‌های کوتاه، نیرومند با پیامد گذارا مشابه نقاب مرگ سرخ و زوال خاندان آشر جهانی آفرید. پو در قصه‌های کوتاه خویش مشابه قتل در خیابان مورگ و راز ماری روژه توانایی ویژهٔ خویش را نشان داد.

ادگارآلن پو در سال ۱۸۴۰ قصه‌هایش را با نام داستانهای گروتسک وعربسک grotesque and arabesque پخش کرد که از برجسته متن‌های او شمرده می‌شود. به همین دلیل هست که پو را پدر قصه پلیسی امروز خوانده‌اند.

ادگار آلن پو، گذشته از قصه‌نویسی، منتقد ادبی قدرتمند و هوشمندی نیز بود و با دیدی نقادانه به ادبیات و متن‌های ادبی می‌نگریست. پخش سریال شعر کلاغ و شعرهایی دیگر در سال ۱۸۴۵ برای پو کامیابی و نام‌آوری به ارمغان آورد. شعرهای او که سرشار از پنداره‌های پراحساس و جمله‌های آهنگین و جاندار هست؛ جایگاهی سزاوار در ادبیات انگلیسی یافت و به بسیاری زبان‌های دیگر ترجمه شد.

ادگارآلن پو با همهٔ این تکاپوهای ادبی و با اینکه چندگاهی سردبیر یکی ۲ نشریه ادبی بود، در تنگدستی و دشواری می‌زیست و چون از تندرستی کامل نیز بهره‌مند نبود و روحیه‌ای نامنظم تا اندازه‌ای بی‌بندوبار داشت، نتوانست به شرایط فراخور و راحت دست یابد. پس از مرگ همسرش در تاثیر بیماری سل در سال ۱۸۴۷ میلادی بیش از پیش به نابسامانی‌های بدنی و روانی گرفتار شد و به باده‌نوشی افتاد، اگرچه باز هم دراین دوران متن‌هایی از خود به جا گذاشت.

برخی از آثار ادگارآلن پو
* قصه‌ها
– سوسک طلایی
– گربه سیاه
– قصه‌های اعجاب‌انگیز
– قلب رازگو
– زنده به گور
– برنیس
– بشکه آمونتیلادو
– زوال خاندان آشر
– قورباغه
– تیمور لنگ
– کلاغ
– جنایت در کوی غسالخانه
– سایه
– نامه ی دزدیده شده

* اشعار
– اعراف
– آنابل لی
– زنگ‌ها
– شهری در دریا
– الدورادو
– قصر جن زده
– لنور
– کلاغ
– اولالوم

منبع

دانلود انیمیشن

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

زندگینامه ادگار آلن پو، نویسنده و شاعر آمریکایی


بیوگرافی ادگار آلن پو, زندگینامه ادگار آلن پو, آثار ادگار آلن پوبیوگرافی ادگار آلن پو, زندگینامه ادگار آلن پو, آثار ادگار آلن پو

ادگارآلن پو؛ نویسنده، شاعر، ویراستار و منتقد ادبی اهل آمریکا

سرگذشت ادگار آلن پو، نویسنده و شاعر آمریکایی

نام اصلی: ادگار پو
زادروز: ۱۹ ژانویهٔ ۱۸۰۹ – بوستون، ماساچوست

پیشه: شاعر، نویسندهٔ قصه‌های کوتاه، ویراستار و منتقد ادبی
مرگ: ۷ اکتبر ۱۸۴۹ میلادی
ملیت: آمریکایی
سبک نوشتاری: رمانتیسم
همسر(ها): ویرجینیا الیزا کِلِم پو

ادگارآلن پو (Edgar Allan Poe) (متولدٔ ۱۹ ژانویه ۱۸۰۹ – درگذشتهٔ ۷ اکتبر ۱۸۴۹) نویسنده، شاعر، ویراستار و منتقد ادبی اهل آمریکا بود که از او به عنوان پایه‌گذاران جنبش رمانتیک آمریکا یاد می‌شود. قصه‌های پو به خاطر رازآلود و ترس‌آور بودن مشهور شده‌اند. ادگارآلن پو از اولین نویسندگان قصه کوتاه آمریکایی به حساب می‌آید و از او به عنوان مبدع قصه‌های کارآگاهی نیز یاد می‌شود.

ادگارآلن پو از اولین افرادی بود که از ژانر علمی‌تخیلی استفاده کرد. او اولین نویسنده مشهور آمریکایی بود که سعی کرد تنها از راه نویسندگی مخارج زندگی‌اش را تأمین کند، که به همین خاطر گرفتار مشکلات مالی در کار و زندگی‌اش شد.

زمان کودکی و جوانی ادگارآلن پو
ادگارآلن پو در بوستون چشم به جهان گشود. دومین فرزند ۲ هنرمند بود. پدرش در سال ۱۸۱۰ خانواده را ترک کرد و مادرش ۱ سال بعد رحلت. بعد از این، جان و فرانسس آلن از ریچموند، ویرجینیا سرپرستی او را برعهده گرفتند. هرچند هیچوقت به صورت قانونی سرپرستی او را نپذیرفتند، ولی پو تا اواخر نوجوانی پیش آن‌ها بود. تنش‌ها بین ادگار و جان آلن بر سر بدهی‌ها آغاز شد، خصوصاً آن‌هایی که از راه قمار ایجاد شده بود و سبب شد پو نتواند به دانشگاه برود. ادگارآلن پو برای ۱ ترم در دانشگاه ویرجینیا درس خواند، ولی به دلیل‌ها مالی نتوانست ادامه دهد. پو با آلن بر سر مخارج تحصیلات‌اش درگیر شد و بعد از آن تحت نام مستعار داخل ارتش شد.

نویسندگی ادگارآلن پو
در همین روزگار بود که کار نویسندگی او ابتدا شد و اولین کتاب شعرش به نام تیمور لنگ و دیگر اشعار (۱۸۲۷) و با نام مستعار «۱ بوستونی» منتشر شد. بعد از مرگ فرانسس آلن در ۱۸۲۹، پو و جان آلن روابطشان بهتر شد. بعد از عدم موفقیتش به عنوان ۱ افسر و خواستش مبنی بر نویسنده و شاعر شدن، پو راهش را از جان آلن سوا کرد.

ادگارآلن پو تمرکزش را از شعر به روی نثر تحول داد و چند سال بعدی را صرف نوشتن در مطبوعات و گاهنامه‌های ادبی کرد و به خاطر شیوه نقد منحصر به فردش، مشهور شد. او به خاطر کارش چندین بار مجبور به تحول شهر مکان سکونتش شد: بالتیمور، فیلادلفیا و نیویورک سیتی.

بیوگرافی ادگار آلن پو,داستان های ادگار آلن پو, آثار ادگار آلن پوبیوگرافی ادگار آلن پو,داستان های ادگار آلن پو, آثار ادگار آلن پو

ادگارآلن پو از اولین افرادی بود که از ژانر علمی‌- تخیلی استفاده کرد

 ازدواج
ادگارآلن پو در ۱۸۳۵ در بالتیمور، با دخترخالهٔ ۱۳ ساله‌اش ویرجینیا کلم ازدواج کرد. در ژانویه ۱۸۴۵ پو شعر «غراب» را منتشر کرد و به بهره‌مندی دست یافت. ۲ سال بعد همسرش بر تاثیر سل رحلت. با مرگ همسرش گرفتار سرخوردگی و ناامیدی بسیاری شد که این اندوه و اندوه او بر آثارش نیز تاثیر گذاشت. پو سال‌ها فعالیت کرد تا مجلهٔ خودش را راه بیندازد و پیش از این که پیروز بشود، از دنیا رفت.

مرگ ادگارآلن پو
در ۷ اکتبر ۱۸۴۹، ادگارآلن پو در ۴۰ سالگی در بالتیمور رحلت. او را در حال خلسه و روی نیمکتی در پارک پیدا کردند و به بیمارستان بردند. ۴ روز در حال مرگ و زندگی به سر برد و هذیان گفت. از چیزهایی وهمی و شبحی بر دیوار حرف می‌زد، اما نتوانست بگوید که چه بر سر او آمده هست. علت مرگش مشخص نیست و از دلیل‌ها زیادی از جمله الکل، انسداد شریان، مواد مخدر، بیماری قلبی، وبا، هاری، خودکشی و سل برای آن نام برده می‌شود. جسد ادگار آلن پو به همراه استخوان‌های ویرجینیا پو (همسرش) در مقبره‌ای که در سال ۱۸۷۵ در گورستان وست‌مینستر هال که امروزه جزئی از دانشکده حقوق دانشگاه مریلند در بالتیمور برای این نویسنده بنا شد، دفن شد.

سبک نویسندگی ادگارآلن پو و تاثیر آثارش بر ادبیات
آثار ادگارآلن پو اثر زیادی بر ادبیات ایالات متحده و جهان داشت از جمله استفاده کردن از کیهان‌شناسی و رمزنگاری در قصه‌هایش. از بسیاری از آثار او در فرهنگ عامه، ادبیات، موسیقی، فیلم و تلویزیون استفاده می‌شود. شماری از منزل‌های او امروز تبدیل به موزه شده‌اند. نویسندگان رازآلود آمریکا هر ساله پاداش‌ای به نام پاداش ادگار به بهترین تاثیر در گونهٔ رازآلود اعطا می‌کند.

ادگارآلن پو استاد نوشتن قصه کوتاه بود. از ادگار آلن پو به عنوان بنیان‌گذار قصه کوتاه امروزی یاد می‌کنند. قصه‌های کوتاه او، نوعی از قصه‌های کهن بود که در زمینه‌های وحشت، انتقام و حوادث مهیب و هولناک بازآفرینی شده و گسترش یافته بود.

ادگار آلن پو اثر چشمگیری بر ادبیات پس از خود گذاشت و از بنیانگذاران قصه کوتاه به مثابه ۱ قالب ادبی و همین‌طور از بنیانگذاران گونه‌های پلیسی، علمی‌تخیلی و وحشت شمرده می‌شود. نویسندگان و شاعرانی نظیر والت ویتمن، ویلیام فاکنر، هرمان ملویل و ری بردبری، و در فرانسه شارل بودلر، شاعر بزرگ فرانسوی که آثار او را به فرانسه ترجمه کرد و استفان مالارمه، و همین‌طور اسکار وایلد، آلدوس هاکسلی، فئودور داستایوسکی، خورخه لوئیس بورخس و توماس مان از او اثر گرفته‌اند.

چهرهٔ هولناک و همیشه حاضر مرگ و حس گناه گریز ناپذیر قهرمانان پو، پیش درآمدی هست برای آنچه بعدها داستایوفسکی در جنایت و مکافات تکامل می‌بخشد. ادگارآلن پو، بینشی ژرف به درون (گمراهی ذهنی) پدید می‌آورد که نشان می‌دهد مرز میان عقل و جنون چه اندازه باریک هست. کشمکش همیشگی میان ۲ نفس درونی که در قصه «ویلیام ویلسن» آشکارترین نمود را می‌یابد؛ آنچه که روانشناسی نوین «شخصیت دوپاره» می‌خواند.

بیوگرافی ادگار آلن پو,آثار ادگار آلن پو,زندگینامه ادگار آلن پوبیوگرافی ادگار آلن پو,آثار ادگار آلن پو,زندگینامه ادگار آلن پو

از ادگارآلن پو به عنوان پایه‌گذاران جنبش رمانتیک آمریکا یاد می‌شود

زندگی ادبی ادگارآلن پو
اولین متن‌های ادگارآلن پو ۳ سریال شعر بودند که در سالهای ۱۸۲۷ تا ۱۸۳۱ منتشر شد. در این میان قصه نیز می‌نوشت و در ۱ مسابقه قصه کوتاه برنده شد. پس از آن به همکاری با روزنامه‌ها و ماهنامه‌های ادبی پرداخت و برای قصه‌هایش پاداش‌هایی گرفت. قصه‌های کوتاه، نیرومند با پیامد گذارا مشابه نقاب مرگ سرخ و زوال خاندان آشر جهانی آفرید. پو در قصه‌های کوتاه خویش مشابه قتل در خیابان مورگ و راز ماری روژه توانایی ویژهٔ خویش را نشان داد.

ادگارآلن پو در سال ۱۸۴۰ قصه‌هایش را با نام داستانهای گروتسک وعربسک grotesque and arabesque پخش کرد که از برجسته متن‌های او شمرده می‌شود. به همین دلیل هست که پو را پدر قصه پلیسی امروز خوانده‌اند.

ادگار آلن پو، گذشته از قصه‌نویسی، منتقد ادبی قدرتمند و هوشمندی نیز بود و با دیدی نقادانه به ادبیات و متن‌های ادبی می‌نگریست. پخش سریال شعر کلاغ و شعرهایی دیگر در سال ۱۸۴۵ برای پو کامیابی و نام‌آوری به ارمغان آورد. شعرهای او که سرشار از پنداره‌های پراحساس و جمله‌های آهنگین و جاندار هست؛ جایگاهی سزاوار در ادبیات انگلیسی یافت و به بسیاری زبان‌های دیگر ترجمه شد.

ادگارآلن پو با همهٔ این تکاپوهای ادبی و با اینکه چندگاهی سردبیر یکی ۲ نشریه ادبی بود، در تنگدستی و دشواری می‌زیست و چون از تندرستی کامل نیز بهره‌مند نبود و روحیه‌ای نامنظم تا اندازه‌ای بی‌بندوبار داشت، نتوانست به شرایط فراخور و راحت دست یابد. پس از مرگ همسرش در تاثیر بیماری سل در سال ۱۸۴۷ میلادی بیش از پیش به نابسامانی‌های بدنی و روانی گرفتار شد و به باده‌نوشی افتاد، اگرچه باز هم دراین دوران متن‌هایی از خود به جا گذاشت.

برخی از آثار ادگارآلن پو
* قصه‌ها
– سوسک طلایی
– گربه سیاه
– قصه‌های اعجاب‌انگیز
– قلب رازگو
– زنده به گور
– برنیس
– بشکه آمونتیلادو
– زوال خاندان آشر
– قورباغه
– تیمور لنگ
– کلاغ
– جنایت در کوی غسالخانه
– سایه
– نامه ی دزدیده شده

* اشعار
– اعراف
– آنابل لی
– زنگ‌ها
– شهری در دریا
– الدورادو
– قصر جن زده
– لنور
– کلاغ
– اولالوم

منبع

دانلود انیمیشن

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

زندگینامه ادگار آلن پو، نویسنده و شاعر آمریکایی


d8a8db8cd988daafd8b1d8a7d981db8c d8a7d8afdaafd8a7d8b1 d8a2d984d986 d9bed988d88c d986d988db8cd8b3d986d8afd987 d988 d8b4d8a7d8b9d8b1 d8a2 631b04144a581 زندگینامه ادگار آلن پو، نویسنده و شاعر آمریکاییd8a8db8cd988daafd8b1d8a7d981db8c d8a7d8afdaafd8a7d8b1 d8a2d984d986 d9bed988d88c d986d988db8cd8b3d986d8afd987 d988 d8b4d8a7d8b9d8b1 d8a2 631b04144a581 زندگینامه ادگار آلن پو، نویسنده و شاعر آمریکایی

ادگارآلن پو؛ نویسنده، شاعر، ویراستار و منتقد ادبی اهل آمریکا

سرگذشت ادگار آلن پو، نویسنده و شاعر آمریکایی

نام اصلی: ادگار پو
زادروز: ۱۹ ژانویهٔ ۱۸۰۹ – بوستون، ماساچوست

پیشه: شاعر، نویسندهٔ قصه‌های کوتاه، ویراستار و منتقد ادبی
مرگ: ۷ اکتبر ۱۸۴۹ میلادی
ملیت: آمریکایی
سبک نوشتاری: رمانتیسم
همسر(ها): ویرجینیا الیزا کِلِم پو

ادگارآلن پو (Edgar Allan Poe) (متولدٔ ۱۹ ژانویه ۱۸۰۹ – درگذشتهٔ ۷ اکتبر ۱۸۴۹) نویسنده، شاعر، ویراستار و منتقد ادبی اهل آمریکا بود که از او به عنوان پایه‌گذاران جنبش رمانتیک آمریکا یاد می‌شود. قصه‌های پو به خاطر رازآلود و ترس‌آور بودن مشهور شده‌اند. ادگارآلن پو از اولین نویسندگان قصه کوتاه آمریکایی به حساب می‌آید و از او به عنوان مبدع قصه‌های کارآگاهی نیز یاد می‌شود.

ادگارآلن پو از اولین افرادی بود که از ژانر علمی‌تخیلی استفاده کرد. او اولین نویسنده مشهور آمریکایی بود که سعی کرد تنها از راه نویسندگی مخارج زندگی‌اش را تأمین کند، که به همین خاطر گرفتار مشکلات مالی در کار و زندگی‌اش شد.

زمان کودکی و جوانی ادگارآلن پو
ادگارآلن پو در بوستون چشم به جهان گشود. دومین فرزند ۲ هنرمند بود. پدرش در سال ۱۸۱۰ خانواده را ترک کرد و مادرش ۱ سال بعد رحلت. بعد از این، جان و فرانسس آلن از ریچموند، ویرجینیا سرپرستی او را برعهده گرفتند. هرچند هیچوقت به صورت قانونی سرپرستی او را نپذیرفتند، ولی پو تا اواخر نوجوانی پیش آن‌ها بود. تنش‌ها بین ادگار و جان آلن بر سر بدهی‌ها آغاز شد، خصوصاً آن‌هایی که از راه قمار ایجاد شده بود و سبب شد پو نتواند به دانشگاه برود. ادگارآلن پو برای ۱ ترم در دانشگاه ویرجینیا درس خواند، ولی به دلیل‌ها مالی نتوانست ادامه دهد. پو با آلن بر سر مخارج تحصیلات‌اش درگیر شد و بعد از آن تحت نام مستعار داخل ارتش شد.

نویسندگی ادگارآلن پو
در همین روزگار بود که کار نویسندگی او ابتدا شد و اولین کتاب شعرش به نام تیمور لنگ و دیگر اشعار (۱۸۲۷) و با نام مستعار «۱ بوستونی» منتشر شد. بعد از مرگ فرانسس آلن در ۱۸۲۹، پو و جان آلن روابطشان بهتر شد. بعد از عدم موفقیتش به عنوان ۱ افسر و خواستش مبنی بر نویسنده و شاعر شدن، پو راهش را از جان آلن سوا کرد.

ادگارآلن پو تمرکزش را از شعر به روی نثر تحول داد و چند سال بعدی را صرف نوشتن در مطبوعات و گاهنامه‌های ادبی کرد و به خاطر شیوه نقد منحصر به فردش، مشهور شد. او به خاطر کارش چندین بار مجبور به تحول شهر مکان سکونتش شد: بالتیمور، فیلادلفیا و نیویورک سیتی.

d8a8db8cd988daafd8b1d8a7d981db8c d8a7d8afdaafd8a7d8b1 d8a2d984d986 d9bed988d88c d986d988db8cd8b3d986d8afd987 d988 d8b4d8a7d8b9d8b1 d8a2 631b04145fc3d زندگینامه ادگار آلن پو، نویسنده و شاعر آمریکاییd8a8db8cd988daafd8b1d8a7d981db8c d8a7d8afdaafd8a7d8b1 d8a2d984d986 d9bed988d88c d986d988db8cd8b3d986d8afd987 d988 d8b4d8a7d8b9d8b1 d8a2 631b04145fc3d زندگینامه ادگار آلن پو، نویسنده و شاعر آمریکایی

ادگارآلن پو از اولین افرادی بود که از ژانر علمی‌- تخیلی استفاده کرد

 ازدواج
ادگارآلن پو در ۱۸۳۵ در بالتیمور، با دخترخالهٔ ۱۳ ساله‌اش ویرجینیا کلم ازدواج کرد. در ژانویه ۱۸۴۵ پو شعر «غراب» را منتشر کرد و به بهره‌مندی دست یافت. ۲ سال بعد همسرش بر تاثیر سل رحلت. با مرگ همسرش گرفتار سرخوردگی و ناامیدی بسیاری شد که این اندوه و اندوه او بر آثارش نیز تاثیر گذاشت. پو سال‌ها فعالیت کرد تا مجلهٔ خودش را راه بیندازد و پیش از این که پیروز بشود، از دنیا رفت.

مرگ ادگارآلن پو
در ۷ اکتبر ۱۸۴۹، ادگارآلن پو در ۴۰ سالگی در بالتیمور رحلت. او را در حال خلسه و روی نیمکتی در پارک پیدا کردند و به بیمارستان بردند. ۴ روز در حال مرگ و زندگی به سر برد و هذیان گفت. از چیزهایی وهمی و شبحی بر دیوار حرف می‌زد، اما نتوانست بگوید که چه بر سر او آمده هست. علت مرگش مشخص نیست و از دلیل‌ها زیادی از جمله الکل، انسداد شریان، مواد مخدر، بیماری قلبی، وبا، هاری، خودکشی و سل برای آن نام برده می‌شود. جسد ادگار آلن پو به همراه استخوان‌های ویرجینیا پو (همسرش) در مقبره‌ای که در سال ۱۸۷۵ در گورستان وست‌مینستر هال که امروزه جزئی از دانشکده حقوق دانشگاه مریلند در بالتیمور برای این نویسنده بنا شد، دفن شد.

سبک نویسندگی ادگارآلن پو و تاثیر آثارش بر ادبیات
آثار ادگارآلن پو اثر زیادی بر ادبیات ایالات متحده و جهان داشت از جمله استفاده کردن از کیهان‌شناسی و رمزنگاری در قصه‌هایش. از بسیاری از آثار او در فرهنگ عامه، ادبیات، موسیقی، فیلم و تلویزیون استفاده می‌شود. شماری از منزل‌های او امروز تبدیل به موزه شده‌اند. نویسندگان رازآلود آمریکا هر ساله پاداش‌ای به نام پاداش ادگار به بهترین تاثیر در گونهٔ رازآلود اعطا می‌کند.

ادگارآلن پو استاد نوشتن قصه کوتاه بود. از ادگار آلن پو به عنوان بنیان‌گذار قصه کوتاه امروزی یاد می‌کنند. قصه‌های کوتاه او، نوعی از قصه‌های کهن بود که در زمینه‌های وحشت، انتقام و حوادث مهیب و هولناک بازآفرینی شده و گسترش یافته بود.

ادگار آلن پو اثر چشمگیری بر ادبیات پس از خود گذاشت و از بنیانگذاران قصه کوتاه به مثابه ۱ قالب ادبی و همین‌طور از بنیانگذاران گونه‌های پلیسی، علمی‌تخیلی و وحشت شمرده می‌شود. نویسندگان و شاعرانی نظیر والت ویتمن، ویلیام فاکنر، هرمان ملویل و ری بردبری، و در فرانسه شارل بودلر، شاعر بزرگ فرانسوی که آثار او را به فرانسه ترجمه کرد و استفان مالارمه، و همین‌طور اسکار وایلد، آلدوس هاکسلی، فئودور داستایوسکی، خورخه لوئیس بورخس و توماس مان از او اثر گرفته‌اند.

چهرهٔ هولناک و همیشه حاضر مرگ و حس گناه گریز ناپذیر قهرمانان پو، پیش درآمدی هست برای آنچه بعدها داستایوفسکی در جنایت و مکافات تکامل می‌بخشد. ادگارآلن پو، بینشی ژرف به درون (گمراهی ذهنی) پدید می‌آورد که نشان می‌دهد مرز میان عقل و جنون چه اندازه باریک هست. کشمکش همیشگی میان ۲ نفس درونی که در قصه «ویلیام ویلسن» آشکارترین نمود را می‌یابد؛ آنچه که روانشناسی نوین «شخصیت دوپاره» می‌خواند.

d8a8db8cd988daafd8b1d8a7d981db8c d8a7d8afdaafd8a7d8b1 d8a2d984d986 d9bed988d88c d986d988db8cd8b3d986d8afd987 d988 d8b4d8a7d8b9d8b1 d8a2 631b041475447 زندگینامه ادگار آلن پو، نویسنده و شاعر آمریکاییd8a8db8cd988daafd8b1d8a7d981db8c d8a7d8afdaafd8a7d8b1 d8a2d984d986 d9bed988d88c d986d988db8cd8b3d986d8afd987 d988 d8b4d8a7d8b9d8b1 d8a2 631b041475447 زندگینامه ادگار آلن پو، نویسنده و شاعر آمریکایی

از ادگارآلن پو به عنوان پایه‌گذاران جنبش رمانتیک آمریکا یاد می‌شود

زندگی ادبی ادگارآلن پو
اولین متن‌های ادگارآلن پو ۳ سریال شعر بودند که در سالهای ۱۸۲۷ تا ۱۸۳۱ منتشر شد. در این میان قصه نیز می‌نوشت و در ۱ مسابقه قصه کوتاه برنده شد. پس از آن به همکاری با روزنامه‌ها و ماهنامه‌های ادبی پرداخت و برای قصه‌هایش پاداش‌هایی گرفت. قصه‌های کوتاه، نیرومند با پیامد گذارا مشابه نقاب مرگ سرخ و زوال خاندان آشر جهانی آفرید. پو در قصه‌های کوتاه خویش مشابه قتل در خیابان مورگ و راز ماری روژه توانایی ویژهٔ خویش را نشان داد.

ادگارآلن پو در سال ۱۸۴۰ قصه‌هایش را با نام داستانهای گروتسک وعربسک grotesque and arabesque پخش کرد که از برجسته متن‌های او شمرده می‌شود. به همین دلیل هست که پو را پدر قصه پلیسی امروز خوانده‌اند.

ادگار آلن پو، گذشته از قصه‌نویسی، منتقد ادبی قدرتمند و هوشمندی نیز بود و با دیدی نقادانه به ادبیات و متن‌های ادبی می‌نگریست. پخش سریال شعر کلاغ و شعرهایی دیگر در سال ۱۸۴۵ برای پو کامیابی و نام‌آوری به ارمغان آورد. شعرهای او که سرشار از پنداره‌های پراحساس و جمله‌های آهنگین و جاندار هست؛ جایگاهی سزاوار در ادبیات انگلیسی یافت و به بسیاری زبان‌های دیگر ترجمه شد.

ادگارآلن پو با همهٔ این تکاپوهای ادبی و با اینکه چندگاهی سردبیر یکی ۲ نشریه ادبی بود، در تنگدستی و دشواری می‌زیست و چون از تندرستی کامل نیز بهره‌مند نبود و روحیه‌ای نامنظم تا اندازه‌ای بی‌بندوبار داشت، نتوانست به شرایط فراخور و راحت دست یابد. پس از مرگ همسرش در تاثیر بیماری سل در سال ۱۸۴۷ میلادی بیش از پیش به نابسامانی‌های بدنی و روانی گرفتار شد و به باده‌نوشی افتاد، اگرچه باز هم دراین دوران متن‌هایی از خود به جا گذاشت.

برخی از آثار ادگارآلن پو
* قصه‌ها
– سوسک طلایی
– گربه سیاه
– قصه‌های اعجاب‌انگیز
– قلب رازگو
– زنده به گور
– برنیس
– بشکه آمونتیلادو
– زوال خاندان آشر
– قورباغه
– تیمور لنگ
– کلاغ
– جنایت در کوی غسالخانه
– سایه
– نامه ی دزدیده شده

* اشعار
– اعراف
– آنابل لی
– زنگ‌ها
– شهری در دریا
– الدورادو
– قصر جن زده
– لنور
– کلاغ
– اولالوم

منبع

دانلود انیمیشن

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

زندگینامه ادگار آلن پو، نویسنده و شاعر آمریکایی


بیوگرافی ادگار آلن پو, زندگینامه ادگار آلن پو, آثار ادگار آلن پوبیوگرافی ادگار آلن پو, زندگینامه ادگار آلن پو, آثار ادگار آلن پو

ادگارآلن پو؛ نویسنده، شاعر، ویراستار و منتقد ادبی اهل آمریکا

سرگذشت ادگار آلن پو، نویسنده و شاعر آمریکایی

نام اصلی: ادگار پو
زادروز: ۱۹ ژانویهٔ ۱۸۰۹ – بوستون، ماساچوست

پیشه: شاعر، نویسندهٔ قصه‌های کوتاه، ویراستار و منتقد ادبی
مرگ: ۷ اکتبر ۱۸۴۹ میلادی
ملیت: آمریکایی
سبک نوشتاری: رمانتیسم
همسر(ها): ویرجینیا الیزا کِلِم پو

ادگارآلن پو (Edgar Allan Poe) (متولدٔ ۱۹ ژانویه ۱۸۰۹ – درگذشتهٔ ۷ اکتبر ۱۸۴۹) نویسنده، شاعر، ویراستار و منتقد ادبی اهل آمریکا بود که از او به عنوان پایه‌گذاران جنبش رمانتیک آمریکا یاد می‌شود. قصه‌های پو به خاطر رازآلود و ترس‌آور بودن مشهور شده‌اند. ادگارآلن پو از اولین نویسندگان قصه کوتاه آمریکایی به حساب می‌آید و از او به عنوان مبدع قصه‌های کارآگاهی نیز یاد می‌شود.

ادگارآلن پو از اولین افرادی بود که از ژانر علمی‌تخیلی استفاده کرد. او اولین نویسنده مشهور آمریکایی بود که سعی کرد تنها از راه نویسندگی مخارج زندگی‌اش را تأمین کند، که به همین خاطر گرفتار مشکلات مالی در کار و زندگی‌اش شد.

زمان کودکی و جوانی ادگارآلن پو
ادگارآلن پو در بوستون چشم به جهان گشود. دومین فرزند ۲ هنرمند بود. پدرش در سال ۱۸۱۰ خانواده را ترک کرد و مادرش ۱ سال بعد رحلت. بعد از این، جان و فرانسس آلن از ریچموند، ویرجینیا سرپرستی او را برعهده گرفتند. هرچند هیچوقت به صورت قانونی سرپرستی او را نپذیرفتند، ولی پو تا اواخر نوجوانی پیش آن‌ها بود. تنش‌ها بین ادگار و جان آلن بر سر بدهی‌ها آغاز شد، خصوصاً آن‌هایی که از راه قمار ایجاد شده بود و سبب شد پو نتواند به دانشگاه برود. ادگارآلن پو برای ۱ ترم در دانشگاه ویرجینیا درس خواند، ولی به دلیل‌ها مالی نتوانست ادامه دهد. پو با آلن بر سر مخارج تحصیلات‌اش درگیر شد و بعد از آن تحت نام مستعار داخل ارتش شد.

نویسندگی ادگارآلن پو
در همین روزگار بود که کار نویسندگی او ابتدا شد و اولین کتاب شعرش به نام تیمور لنگ و دیگر اشعار (۱۸۲۷) و با نام مستعار «۱ بوستونی» منتشر شد. بعد از مرگ فرانسس آلن در ۱۸۲۹، پو و جان آلن روابطشان بهتر شد. بعد از عدم موفقیتش به عنوان ۱ افسر و خواستش مبنی بر نویسنده و شاعر شدن، پو راهش را از جان آلن سوا کرد.

ادگارآلن پو تمرکزش را از شعر به روی نثر تحول داد و چند سال بعدی را صرف نوشتن در مطبوعات و گاهنامه‌های ادبی کرد و به خاطر شیوه نقد منحصر به فردش، مشهور شد. او به خاطر کارش چندین بار مجبور به تحول شهر مکان سکونتش شد: بالتیمور، فیلادلفیا و نیویورک سیتی.

بیوگرافی ادگار آلن پو,داستان های ادگار آلن پو, آثار ادگار آلن پوبیوگرافی ادگار آلن پو,داستان های ادگار آلن پو, آثار ادگار آلن پو

ادگارآلن پو از اولین افرادی بود که از ژانر علمی‌- تخیلی استفاده کرد

 ازدواج
ادگارآلن پو در ۱۸۳۵ در بالتیمور، با دخترخالهٔ ۱۳ ساله‌اش ویرجینیا کلم ازدواج کرد. در ژانویه ۱۸۴۵ پو شعر «غراب» را منتشر کرد و به بهره‌مندی دست یافت. ۲ سال بعد همسرش بر تاثیر سل رحلت. با مرگ همسرش گرفتار سرخوردگی و ناامیدی بسیاری شد که این اندوه و اندوه او بر آثارش نیز تاثیر گذاشت. پو سال‌ها فعالیت کرد تا مجلهٔ خودش را راه بیندازد و پیش از این که پیروز بشود، از دنیا رفت.

مرگ ادگارآلن پو
در ۷ اکتبر ۱۸۴۹، ادگارآلن پو در ۴۰ سالگی در بالتیمور رحلت. او را در حال خلسه و روی نیمکتی در پارک پیدا کردند و به بیمارستان بردند. ۴ روز در حال مرگ و زندگی به سر برد و هذیان گفت. از چیزهایی وهمی و شبحی بر دیوار حرف می‌زد، اما نتوانست بگوید که چه بر سر او آمده هست. علت مرگش مشخص نیست و از دلیل‌ها زیادی از جمله الکل، انسداد شریان، مواد مخدر، بیماری قلبی، وبا، هاری، خودکشی و سل برای آن نام برده می‌شود. جسد ادگار آلن پو به همراه استخوان‌های ویرجینیا پو (همسرش) در مقبره‌ای که در سال ۱۸۷۵ در گورستان وست‌مینستر هال که امروزه جزئی از دانشکده حقوق دانشگاه مریلند در بالتیمور برای این نویسنده بنا شد، دفن شد.

سبک نویسندگی ادگارآلن پو و تاثیر آثارش بر ادبیات
آثار ادگارآلن پو اثر زیادی بر ادبیات ایالات متحده و جهان داشت از جمله استفاده کردن از کیهان‌شناسی و رمزنگاری در قصه‌هایش. از بسیاری از آثار او در فرهنگ عامه، ادبیات، موسیقی، فیلم و تلویزیون استفاده می‌شود. شماری از منزل‌های او امروز تبدیل به موزه شده‌اند. نویسندگان رازآلود آمریکا هر ساله پاداش‌ای به نام پاداش ادگار به بهترین تاثیر در گونهٔ رازآلود اعطا می‌کند.

ادگارآلن پو استاد نوشتن قصه کوتاه بود. از ادگار آلن پو به عنوان بنیان‌گذار قصه کوتاه امروزی یاد می‌کنند. قصه‌های کوتاه او، نوعی از قصه‌های کهن بود که در زمینه‌های وحشت، انتقام و حوادث مهیب و هولناک بازآفرینی شده و گسترش یافته بود.

ادگار آلن پو اثر چشمگیری بر ادبیات پس از خود گذاشت و از بنیانگذاران قصه کوتاه به مثابه ۱ قالب ادبی و همین‌طور از بنیانگذاران گونه‌های پلیسی، علمی‌تخیلی و وحشت شمرده می‌شود. نویسندگان و شاعرانی نظیر والت ویتمن، ویلیام فاکنر، هرمان ملویل و ری بردبری، و در فرانسه شارل بودلر، شاعر بزرگ فرانسوی که آثار او را به فرانسه ترجمه کرد و استفان مالارمه، و همین‌طور اسکار وایلد، آلدوس هاکسلی، فئودور داستایوسکی، خورخه لوئیس بورخس و توماس مان از او اثر گرفته‌اند.

چهرهٔ هولناک و همیشه حاضر مرگ و حس گناه گریز ناپذیر قهرمانان پو، پیش درآمدی هست برای آنچه بعدها داستایوفسکی در جنایت و مکافات تکامل می‌بخشد. ادگارآلن پو، بینشی ژرف به درون (گمراهی ذهنی) پدید می‌آورد که نشان می‌دهد مرز میان عقل و جنون چه اندازه باریک هست. کشمکش همیشگی میان ۲ نفس درونی که در قصه «ویلیام ویلسن» آشکارترین نمود را می‌یابد؛ آنچه که روانشناسی نوین «شخصیت دوپاره» می‌خواند.

بیوگرافی ادگار آلن پو,آثار ادگار آلن پو,زندگینامه ادگار آلن پوبیوگرافی ادگار آلن پو,آثار ادگار آلن پو,زندگینامه ادگار آلن پو

از ادگارآلن پو به عنوان پایه‌گذاران جنبش رمانتیک آمریکا یاد می‌شود

زندگی ادبی ادگارآلن پو
اولین متن‌های ادگارآلن پو ۳ سریال شعر بودند که در سالهای ۱۸۲۷ تا ۱۸۳۱ منتشر شد. در این میان قصه نیز می‌نوشت و در ۱ مسابقه قصه کوتاه برنده شد. پس از آن به همکاری با روزنامه‌ها و ماهنامه‌های ادبی پرداخت و برای قصه‌هایش پاداش‌هایی گرفت. قصه‌های کوتاه، نیرومند با پیامد گذارا مشابه نقاب مرگ سرخ و زوال خاندان آشر جهانی آفرید. پو در قصه‌های کوتاه خویش مشابه قتل در خیابان مورگ و راز ماری روژه توانایی ویژهٔ خویش را نشان داد.

ادگارآلن پو در سال ۱۸۴۰ قصه‌هایش را با نام داستانهای گروتسک وعربسک grotesque and arabesque پخش کرد که از برجسته متن‌های او شمرده می‌شود. به همین دلیل هست که پو را پدر قصه پلیسی امروز خوانده‌اند.

ادگار آلن پو، گذشته از قصه‌نویسی، منتقد ادبی قدرتمند و هوشمندی نیز بود و با دیدی نقادانه به ادبیات و متن‌های ادبی می‌نگریست. پخش سریال شعر کلاغ و شعرهایی دیگر در سال ۱۸۴۵ برای پو کامیابی و نام‌آوری به ارمغان آورد. شعرهای او که سرشار از پنداره‌های پراحساس و جمله‌های آهنگین و جاندار هست؛ جایگاهی سزاوار در ادبیات انگلیسی یافت و به بسیاری زبان‌های دیگر ترجمه شد.

ادگارآلن پو با همهٔ این تکاپوهای ادبی و با اینکه چندگاهی سردبیر یکی ۲ نشریه ادبی بود، در تنگدستی و دشواری می‌زیست و چون از تندرستی کامل نیز بهره‌مند نبود و روحیه‌ای نامنظم تا اندازه‌ای بی‌بندوبار داشت، نتوانست به شرایط فراخور و راحت دست یابد. پس از مرگ همسرش در تاثیر بیماری سل در سال ۱۸۴۷ میلادی بیش از پیش به نابسامانی‌های بدنی و روانی گرفتار شد و به باده‌نوشی افتاد، اگرچه باز هم دراین دوران متن‌هایی از خود به جا گذاشت.

برخی از آثار ادگارآلن پو
* قصه‌ها
– سوسک طلایی
– گربه سیاه
– قصه‌های اعجاب‌انگیز
– قلب رازگو
– زنده به گور
– برنیس
– بشکه آمونتیلادو
– زوال خاندان آشر
– قورباغه
– تیمور لنگ
– کلاغ
– جنایت در کوی غسالخانه
– سایه
– نامه ی دزدیده شده

* اشعار
– اعراف
– آنابل لی
– زنگ‌ها
– شهری در دریا
– الدورادو
– قصر جن زده
– لنور
– کلاغ
– اولالوم

منبع

دانلود انیمیشن

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

بازداشت صدیقه وسمقی شاعر و نویسنده ایرانی


با خبر بازداشت صدیقه وسمقی شاعر و نویسنده ،مترجم، اسلام‌پژوه، حقوق‌دان و تحلیل‌گر مسائل سیاسی و اجتماعی اهل ایران است در ادامه مطلب همراه ما باشید.

بازداشت صدیقه وسمقیبازداشت صدیقه وسمقی
بازداشت صدیقه وسمقی

وکیل صدیقه‌ وسمقی‌ از بازداشت‌ موکل خود خبر داد.

محمود علیزاده طباطبایی گفت:

ایشان‌ یک‌سال حکم حبس قطعی داشتند که‌ احضار شده‌ بودند.

وی ادامه داد: خانم وسمقی به من اعلام وکالت کرده بودند و بازپرس گفت که باید خودشان بیایند.

ایشان‌‌ هم گفتند تا نگویند اتهامم چیست من‌ نمی‌روم که‌‌‌ امروز‌ آمدند‌ منزل‌‌شان‌‌ و بازداشت‌‌‌شان‌‌ کردند‌.

وی گفت: من فردا صبح با بازپرس صحبت می‌کنم که ببینم اتهام‌شان چیست.

صدیقه وسمقی

صدیقه وسمقی (زادهٔ ۱۳۴۰ تهران) شاعر، نویسنده، مترجم، اسلام‌پژوه، حقوق‌دان و تحلیل‌گر مسائل سیاسی و اجتماعی اهل ایران است.

او استاد دانشگاه تهران و نماینده اسبق مردم تهران در نخستین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا و سخنگوی این شورا و دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی نیز دارد.

گردآوری: نیمکت خبر

میانگین امتیازات ۵ از ۵

از مجموع ۲ رای

دانلود انیمیشن

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

اندیشه‌های سیاسی سعدی شاعر بزرگ ایرانی


اندیشه‌های سیاسی سعدی شاعر بزرگ ایرانی

 

زمینه و زمانه‌ی سعدی

سعدی شیرازی (۶۰۶- ۶۹۰ه. ق) در دوره‌ای چشم به جهان گشود که ایران زمین از هر سو عرصه‌ی تاخت و تاز نیروهای ویرانگر زندگی اجتماعی قرار گرفته بود.

 

از سوی غرب صلیبیان، حکومت در حال زوال سلجوقیان را هر چه بیش‌تر به سوی نابودی می‌کشاندند.

 

از سوی شرق مغولان از کشته‌ها پشته می‌ساختند، و از درون نیز، امیران و حاکمان محلی با باج و خراج و در گیری‌های خونبار داخلی، عرصه‌ی زیست اجتماعی را به جهنمی سوزان تبدیل کرده بودند. سعدی از زمانه‌ی خویش چنین یاد می‌کند:

 

ای محمد گر قیامت می برآری سر ز خاک

سر برآور وین قیامت در میان خلق بین

 

زینهار از دور گیتی و انقلاب روزگار

در خیال کس نیامد کانچنان گردد چنین

 

در نیک اندیشی و بزرگ منشی سعدی همین بس، که در چنین زمانه‌ی خون ریزی از آموزه‌ی

 

بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

 

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضو ها را نماند قرار

 

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامد نهند آدمی

 

سخن به میان آورده است. هر چند نباید از یاد بُرد که نه سعدی خود توانست به این آموزه همواره پایبند بماند و نه در جامعه‌ی آن روز ایران این آموزه قابل تحقق بود. نکته‌ی مهم اما این بود که سعدی با این آموزه، افقی بسیار انسانی فرا راه ذهن و زبان جامعه گشود.

 

سعدی که آموزش‌های نخستین را در زادگاه خود فرا گرفته بود، در حدود سال ششصد و بیست هجری قمری یعنی زمانی که دو سالی از یورش مغولان به ایران می‌گذشت و به گفته ی سعدی، جهان چون موی زنگی آشفته و درهم شده بود،

 

و اقلیم آرام فارس هم میدان تاخت و تاز پیر شاه، پسر محمد خوارزم‌شاه، شده بود؛ برای ادامه‌ی آموزش، راهی بغداد شد و در مدرسه ی نظامیه‌ی بغداد به فراگیری دانش پرداخت.

 

اما چندی نگذشت که شور سوزان جهان گردی، هوای آموختن در مدرسه را از سر وی به در کرد و از بغداد راهی دیگر سرزمین‌های عربی شد.

 

سفر به کوفه، بصره، ترابلس، شام، صنعا و حجاز هر یک برای او خاطره ها و تجربه های فراوانی به همراه داشت و از سویی موجب انس سعدی بـا زبان و ادب عربی شد.

 

او افزون بر سرزمین های عربی به روم و شرق جهان اسلام نیـز سفر کرد. ره آورد این جهان گردی برای سعدی، افزون بر تجربه‌ی بی واسطه‌ی زیست جهان‌های متفاوت، آشنایی با انبوهی از روایت‌ها، قصه‌ها و اندوخته‌های متنوع مردمان سرزمین‌های گوناگونی بود که با این روایت‌ها و قصه‌ها زند‌گی کرده بودند.

 

شاید به همین علت است که هر حکایت گلستان، پنجره ای رو به فهم زندگی می گشاید و گویی هر حکایت‌اش جمع بندی هزاران تجربه و آزمون زندگی عملی است. سعدی خود در این باره می‌گوید:

 

در اقــصای عالم بــگشتم بـــسـی

به ســر بردم ایـام با هـر کسی

 

تـمّتـع ز هـــــر گوشه ای یـافـتــم

ز هـر خرمنی خوشه ای یافتم

 

سعدی پس ازگذشت سی و پنج سال در حالی که آتش فتنه‌ی مغول رو به سردی نهاده بود و وی پنجاهمین سال گرم زندگی را تجربه می‌کرد، به گفته‌ی خویش که:

به قدم از شیراز رفته بود، اکنون به سر به شیراز بازمی‌گشت. در ایامی که سعدی به شیراز بازگشت، اتابک ابوبکر، پسر سعد زنگی‌‌، بر این شهر حکومت می‌کرد.

 

اتابکان توانسته بودند با سیاست و چاره اندیشی، سرزمین فارس را از گزند ویرانگر تاتار در امان نگه دارند.

 

سعدی باقی عمر خود را در شیراز گذراند و سرانجام در سال ۶۹۰ ه . ق در شیراز جان سپرد و در جایی که امروزه به سعدیه معروف است به خاک سپرده شد.

 

سعدی و دگرگونی مبحث صوفیانه

هر چند مبحث صوفیانه‌ی نخستین، که مبحثی زاهدانه بود، در دوران شکل‌گیری فرهنگ و تمدن اسلامی و در قلمرو اقلیم عربی نطفه بست.

 

اما هنگامی که این مبحث به خراسان راه یافت، دگرگونی‌های بسیاری پذیرفت، زیرا در این فضای تازه از سویی با عناصر فرهنگ بودایی و مانوی، درهم آمیخته شد و در نتیجه جان و شکل دیگری یافت، و از سوی دیگر روح پهلوانی بازمانده از فرهنگ پارتی در این خطه از ایران، زمینه ساز رویکرد حماسی به عرفان شد.

 

در تتیجه در تصوف خراسانی روح و زبان حماسی و شاعرانه ی آن یک عنصر چشمگیر بود. این زبان و حال حماسی را می‌توان در سخنان نخستین صوفی بزرگ خراسان، بایزید بسطامی، و سپس در همه ی سنت گفتار و ادب صوفیانه‌ی پرورش یافته در خراسان دید.

 

در این بستر بود که استوره‌ی هبوط آدم به سفر حماسی آدم تبدیل شد و رابطه‌ی عابد و معبود، به رابطه‌ی عاشق و معشوق تبدیل شد و تا حدودی ترس زاهدانه جای به شور عاشقانه ‌سپرد.

 

اما سرانجام در فضای فرهنگی- تاریخی فارس، به ویژه شیراز است، که ما شاهد دگردیسی تصوف حماسی ِ زاهدانه به عرفان عاشقانه و رندانه هستیم.

 

به گفته ی دیگر، در سفر از خراسان به عراق عجم و فارس است که وجه صوفیانه‌، یعنی زاهدانه‌ی این عرفان هر چه کمرنگ‌تر و وجه شاعرانه‌ی آن پر رنگ‌تر می‌شود و شکوه حماسی گفتار صوفیانه‌ی خراسانی جای خود را به غزل‌سرایی عاشقانه می‌سپارد.

 

صوفیان خراسان اهل کشف و کرامات‌ و اهل ارشاد و خانقاه دار و دارای دستگاه مرید پروری بودند.

 

اما شاعران عارف درعرفان شاعرانه، داعیه‌های کشف و کرامات را فرومی‌گذارند و به فضل و هنر خود می‌نازند و حتا دعوی کشف و کرامت را به ریشخند می‌گیرند.

 

اینان نه تنها خود را صوفی نمی‌نامند و نمی‌خوانند، بل با صوفی و زهد ریایی سر جنگ دارند. با این شاعران عارف، زبان شاعرانه‌ی این عرفان غزل‌سرا تر و روح شاعرانه نمایان‌تر می‌شود.

 

سرحلقه‌ی بزرگ این عرفان شاعرانه شعر سعدی است و کمال شاعرانه و رندانه‌ی آن حافظ. و چنین است که در برابر عرفان پهلوانانه‌ی خراسانی با سنت زهد خانقاهی‌اش، عرفان شاعرانه و رندانه‌ی فارس با دو نماینده‌ی بزرگ آن، سعدی و حافظ، به عنوان دیدگاه تازه‌ای شکل می‌گیرد.

 

هر چند نباید از یاد برد که به علت چیر‌گی عرفان زاهدانه و فلسفی‌مابانه و فضای رسمی خانقاهی، که همخوانی و داد و ستد بسیاری با باید و نبایدها و حاکمان زمانه‌ی نا به سامان خود داشت، عرفان شاعرانه و رندانه‌ی این دو شاعر به حاشیه رانده شد و هرگز مورد توجه واقع نشد.

 

سعدی نخستین شاعر بزرگ فضای فرهنگی- تاریخی فارس، به ویژه شیراز است. او پیشرو عرفان رندانه و شاعرانه است. عرفان زند‌گی دوست و رها از شطح و طامات و ادعای کشف و کرامات، عرفانی مرگ آگاه، نه مرگ پرست.

 

سعدی با آز دنیا پرستی میانه‌ای ندارد، اما بی قرار کندن از زندگی و زمین نیست، بل زمین، این جلوه گاه نمود زیبایی ازلی و جایگاه شور و مستی زندگی را با اشتیاق تمام و روح شاعرانه ی سرشار خود دوست دارد.

 

به گفته‌ی خود او:

 

به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست

 

بر خلاف آن صوفیان شاعر، سعدی دریغ‌اش از این نیست که چرا به دنیا آمده و در غربت این عالم مانده است. بل گلایه دارد که چرا فرصت زند‌گی این همه کوتاه است.

 

آیین اخلاقی او مدارا با خلق است و نیکویی و احسان به آنان و ستیز با خود آزاری زاهدانه و مردم آزاری حاکمان زر و زور پرست.

 

با آموزه های شاعرانه و حکمت عملی اوست که رندی هم چون یک شیوه‌ی زیست، و هم چون یک جهان بینی در تار و پود فرهنگ جامعه تنیده می‌شود و به ویژه به حکمت عملی زندگی بسیاری از سرآمدن جامعه بدل می‌شود.

 

با سعدی است که عرفان زمینی‌تر و شاعرانه‌تر می‌شود و در زمینه‌ی ذهن شاعر می‌نشیند.

 

به همین دلیل، زندگی روزمره و روابط شخصی و آیین زیستن با دیگران و سامان دهی زندگی جمعی و راه و رسم کشورداری را جدی می‌گیرد و در باب آن‌ها دو کتاب درخشان، گلستان و بوستان، را به رشته‌ی تحریر درمی‌آورد.

 

حکمت عملی و اخلاق وضعیت مند و وظیفه گرایانه‌ی سعدی

گلستان و بوستان سعدی را به جرأت می‌توان از نقش آفرین‌ترین و تاثیر گذارترین متن‌های ادب فارسی بر ارزش‌ها و باورهای مردم ایران زمین دانست.

 

تا پیش از سعدی، نگاه غالب اندیشه‌مندان ایرانی به حکمت عملی و اخلاق، نگاهی مطلق، انتزاعی، تجویزی و آرمانی بود.

 

هر چند پیش از سعدی هم نویسند‌گانی بودند که در قالب حکایت‌هایی از زبان حیوانات، به بیان ظرایف حکمت عملی پرداخته بودند، کلیله و دمنه و مرزبان نامه دو نمونه از این آثارند.

 

اما این سعدی بود که برای نخستین بار انسان مشخص اجتماعی را، هرچند در قالب تیپ‌های اجتماعی، در بطن شرایط و موقعیت‌های مشخص اجتماعی مد نظر و مخاطب حکمت عملی و اخلاقی خود قرار داد.

 

سعدی آموزه‌های حکمت عملی و اخلاق اجتماعی خود را بر اساس واقعیت‌های روزمره‌ی جامعه و مصلحت اجتماعی افراد استنتاج می‌کرد.

 

از این رو، به منطق زندگی روزمره و مسایل عملی و اخلاقی زندگی اجتماعی و آن‌چه به معاش و معاد مردمان مربوط بود می‌اندیشید.

 

در نتیجه باکی نداشت که به صراحت اعلام کند دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز است.

 

سعدی در گلستان و بوستان در چند و چون کار پادشاهی و درویشی، عاشقی و بند‌گی، کسب و کار و حتا آداب همسری، باریک بینانه می اندیشد و از اندرزهای کلی و انتزاعی اخلاق زاهدانه و فیلسوفانه پرهیز می‌کند.

 

سعدی فلسفه‌ی اخلاق ازلی و ابدی نمی‌بافد، از سر انصاف و واقع بینی در طبع بشری خود و دیگران درنگ می‌کند و به گفته‌ی خود از بیم جان و امید نان انسان سخن می‌گوید.

 

سعدی نه بارگاهی به پا کرد، نه مُراد حلقه ایی مُرید پرور بود، نه خلوت نشینی عافیت طلب. سعدی سودای طرحی نو درافکندن نداشت، درنتیجه دل سپرده‌ی هیچ مدینه‌ی فاضله ای نبود، وی به حاکمی فاضل و عادل دل خوش بود.

 

حاکم آرمانی وی نه حکیم شاه، بل شاه اهل حکمت بود. سعدی مصلح بود، مصلحی راسخ قدم. نه اهل رشوه و عشوه بود، چنان که خود می‌گوید:

 

بگوی آن چه دانی که حق گفته به

نه رشوت ستانی نه عشوه ده

 

نه اهل خوف و طمع، چنان که باز خود می‌گوید:

 

سعدیا چنان که می‌دانی بگو

حق نباید گفتن الا آشکار

 

هرکه را خوف و طمع در کار نیست

از خطا باک اش نباشد وز تتار

 

سعدی در پی برآوردن مُراد دل خود نبود، غم‌خوار دل بی مُرادان بود:

 

که مرد ار چه بر ساحل است ای رفیق

نیاساید و دوستانش غریق

 

من از بی مُرادی نیم روی زرد

غم بی مُرادان دلم خسته کرد

 

چو بینم که درویش مسکین نخورد

به کام اندرم لقمه زهر است و درد

 

سعدی چون همه‌ی اصلاح گران با پذیرفتن بنیاد نظم موجود بر این باور بود که تنها راه به سامان کردن نابه سامانی‌های نظم موجود، این است که از درون همین شبکه‌ی سلسله مراتبی و هرم وار قدرت که در راس آن پادشاه قرار دارد و در قاعده‌ی آن رعیت، باید به اصلاح پندار و کردار شاهان و رعایا پرداخت.

 

سعدی در همین راستا می‌کوشد چون حلقه‌ی واسطی میان دو قطب فرادستان و فرودستان، به تناوب و اقتضای حال و موقعیت به نمایند‌گی هر سوی این دو قطب با آن روی دگر سخن بگوید.

 

سعدی به نفی رابط‌ه ی شبان- رمه گی نمی‌اندیشید و با اساس رابطه‌ی سلسله مراتبی و هرم وار فرادستان و فرودستان مخالفتی نداشت.

 

ازین رو می بینیم که وی حتا باب‌های کتاب گلستان را نیز بر پایه ی رابطه‌ی سلسله مراتبی فرادستان و فرودستان تنظیم کرده است؛ بدین معنا که نخست به شرح وظایف و اخلاق پادشاهان و حاکمان اشاره می‌کند و سپس به سایر گروه های اجتماعی می‌پردازد.

 

سعدی زندگی اجتماعی را مانند سرودن شعری در قالب رباعی می‌پندارد که دو مصراع اول آن را فرادستان می‌سرایند و دو مصراع بعدی آن را فرودستان. به زعم سعدی فرادستان در بیت خود از اقبال و بی غمی خود سخن می‌گویند و فرودستان نیز از ضرورت لطف و احسان و غم‌خواری حاکمان. و آن رباعی این است:

 

ما را به جهان خوشتر از این یک دم نیست

کز نیک و بد اندیشه و از کس غم نیست

 

ای آن که به اقبال تو در عالم نیست

گیرم که غمت نیست، غم ما هم نیست

 

سعدی بر این باور است که تاریخ ِ این سپنج سرای، یعنی جامعه‌ی بشری، چیزی جز تاریخ نوبتی حکومت پادشاهان نیست، بر این پایه امیدوار است که شاهان با توجه به ناپایداری حکومت خود، به عدالت رفتار کنند.

 

به نوبت‌اند ملوک اندر این سپنج سرای

کنون که نوبت تُست ای مَلک به عدل گرای

 

سعدی بر این باور است که رعیت چو بیخ اند و سلطان درخت، در نتیجه به سلطان نهیب می‌زند که:

 

مکُن تا توانی دل خلق ریش

و گر می‌کُنی، می‌کَنی بیخ خویش

 

دگر کشور آباد بیند به خواب

که دارد دل اهل کشور خراب

 

و یا در جایی دیگر می‌گوید: آگر جور در پادشاهی کنی پس از پادشاهی گدایی کنی. اما درباره‌ی پادشاهی که پاسدار رعیت است می‌گوید:

 

شهی که پاس رعیت نگاه می‌دارد

حلال باد خراج‌اش که مزد چوپانی ست

 

بنابر این سعدی به پادشاهان توصیه می کند که پاسدار رعیت باشند:

 

برو پاس درویش محتاج دار

که شاه از رعیت بود تاج‌دار

 

سعدی ستم بر رعیت را سبب ویرانی عالم و آدم می‌داند و به شاهان گوشزد می‌کند که:

 

خبر داری از خسروان عجم

که کردند بر زیر دستان ستم

 

نه آن شوکت و پادشاهی بماند

نه آن ظلم بر روستایی بماند

 

چو خواهد که ویران شود عالمی

کند مُلک در پنجه ی ظالمی

 

سعدی تاکید می‌کند که خلل در ارکان تخت و مُلک نتیجه‌ی بی توجهی شاه در احوال شبان است:

 

در آن تخت و مُلک از خلل غم بُود

که تدبیر شاه از شبان کم بُود

 

از سوی دیگر پایداری حکومت را، حتا به گاه حمله‌ی خصم، نتیجه‌ی صلح با رعیت و عادل بودن شاه می‌پندارد:

 

با رعیت صلح کن، وز جنگ خصم ایمن نشین

زآن که شاهنشاه عادل را رعیت لشکر است

 

در یک نگاه کلی شاید بتوان گفت سه اصل عدالت، واقع بینی و اعتدال‌گرایی از مهم‌ترین اصول حکمت عملی و اندیشه‌ی سیاسی سعدی به شمار می آیند.

 

به باور سعدی عدل و احسان و انصاف خداوندان مملکت، موجب امن و استقامت رعیت است و عمارت و زراعت بیش اتفاق افتد. سعدی واقع بینی دشمنان را به تر از نیک بینی غیر واقع بینانه ی دوستان می‌داند.

 

از صحبت دوستی برنجم

که اخلاق بدم حُسن نماید

 

عیبم هنر و کمال بیند

خارم گُل و یاسمن نماید

 

کو دشمن شوخ چشم ناپاک

تا عیب مرا به من نماید

 

در جای دیگر نیز می‌گوید:

 

ز دشمن شنو سیرت خود که دوست

هر آن‌چه از تو آید به چشمش نکوست

 

سعدی اعتدال‌گرایی و پرهیز از افراط و تفریط را به منزله‌ی معیار و الگوی رفتار فردی- اجتماعی بارها توصیه کرده است. وی در این باره می‌گوید:

زهد و عبادت شایسته است نه چندان که زندگانی بر خود و دیگران تلخ کند. عیش و طرب ناگزیر است نه چندان که وظایف طاعت و مصالح رعیت در آن مستغرق شود.

 

سعدی در زندگی خود کوشید با عدالت و واقع بینی و اعتدال‌گرایی به وظیفه‌ی انسانی خویش عمل کند. سعدی نمی‌خواست انسان کامل باشد، بل می‌خواست کاملن انسان باشد. از این رو نام سعدی ثبت است بر جریده‌ی عالم.

 

منابع:

داریوش آشوری: عرفان و رندی در شعر حافظ .۱۳۸۲. تهران. نشر مرکز

 

سیاوش حق جو: حکمت سیاسی سعدی. پژوهش نامه‌ی علوم انسانی و اجتماعی. سال دوم. شماره‌ی ششم و هفتم. سال ۱۳۸۱. برگ ۹۷- ۱۱۷

 

محمود عبادیان: وقتی، سعدی قانون می‌نویسد. روزنامه ی همشهری.بهمن ۱۳۸۶

مقایسه آثار شاعر زن از دیدگاه فکری و محتوا با شاعر مرد (معاصر)


مقایسه آثار شاعر زن از دیدگاه فکری و محتوا با شاعر مرد (معاصر)

 

ادبیات فارسی حضور زنان را چه گونه در خود پذیرفته است؟ زنان چه فعالیت و تأثیری در ادب پارسی داشته‌اند؟ و تأثیر زنان در پایه‌گذاری، پیشرفت و دگرگونی های شعر معاصر فارسی، این مهم ترین جلوه ی ادبی زبان فارسی، چه گونه بوده است؟

 

با یک دید کلی، پس از ناصرالدین شاه قاجار دگرگونی های چشمگیری در موقعیت و عملکرد زنان ایران پدید آمد، به گونه ای که هم‌اکنون زن ایرانی امتیازهای چشمگیری به دست آورده و از اعتبار و موقعیتی بسیار ممتازتر از گذشته برخوردار شده است و تقریبن همدوش و همراه مرد ایرانی در مراکز علمی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی و حتا گاه نظامی حضوری فعال دارد.

 

دخالت زنان و تأثیر آنان در آراستن صحنه‌ها و ایجاد حوادث داستان های عامیانه در دوران های گوناگون به یک پایه نیست. در روزگاری که زنان در کارهای اجتماعی شرکت می‌جستند و در زندگی روزمره دخالتی قوی و فعالانه داشتند، طبعن در داستان ها اهمیت بیش تری می‌یافتند و در هر دوره ای که زنان به پشت پرده ی‌ انزوا رانده می‌شدند و از دخالت در کارهای اجتماعی باز می‌مانند، از اهمیت و تأثیر آنان کاسته می‌شد.

 

زنان در حوزه ی داستان‌نویسی حضور چشمگیری نداشته‌اند، مگر در زمان معاصر، بنابراین تأثیر اصلی و بزرگ زنان در ادبیات بیش تر در عرصه ی شعر بوده است.

 

در این مقاله از گروه سرگرمی ایران ناز با بررسی شعر زنان (پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، طاهره صفارزاده) که هر کدام تقریبن به دوره‌ای از دگرگونی های اجتماعی ایران تعلق دارند، به وجوه افتراق و اشتراک آنان با شعر مردان معاصرشان (محمدتقی بهار، سهراب سپهری، علی موسوی‌گرمارودی) پرداخته و از بررسی این مقایسه به سطح فکری شعر شاعران مرد می‌پردازیم.

 

به عبارتی تفاوت شعر زن با شعر مرد که آیا احساسات ویژه ای مثلن احساسات ملی‌گرایانه، مذهبی، اعتقادی و … دارد. خوش‌بین است یا بدبین، تلقی او نسبت به مسایلی مانند مرگ، زندگی، عشق، صلح و جنگ … چه گونه است؟ آیا اثر او درونگرا و ذهنی است یا برونگرا و عینی، با بیرون و سطح پدیده‌ها تماس دارد یا به درون و عمق پرداخته است؟ فردگرا است یا عشق‌گرا …

 

وجه تمایز تصویری و عاطفی شعر زنان با مردان

چه جنبه‌ها و ابعادی شعر زنان را از شعر مردان جدا می‌سازد و آیا این ابعاد در شعر شاعر زن فارسی در تمام دوره‌ها دیده می‌شود یا خیر؟

 

حقیقت مطلب این است که در موضوع های شعری از قبیل وصف، مدح، پند و اندرز شباهت های زیادی میان شاعران زن با شاعران مرد دیده می‌شود؛ این شباهت ممکن است به دلیل تقلیدی بودن شعر زنان و یا اصلن به دلیل ویژگی های خود این موضوع ها باشد که تصویر و زبان و لحن و عاطفه ی مشابهی را می‌طلبد.

 

در این نوع شعرهای شاید بتوان گفت «مهم ترین عامل شناخت شعر زنانه از شعر مردانه را باید در نحوه ی اندیشه و نگرش جست و جو کرد» نه «تصاویر و زبان حتا اگر زبان صد در صد مردانه باشد.»

 

به جز شیوه ی تفکر، به نظر می‌رسد تنها حوزه‌ای که می‌توان در آن شعر زنانه را از شعر مردانه تشخیص داد، حوزه ی غزل و شعرهای عاشقانه است؛ زیرا این جاست که احساسات و عواطف در حیطه ی شخصی جلوه می‌کنند و می‌توان جنس گوینده ی‌ آن را تعیین کرد.

 

چنان به نظر می‌رسد که زن از میان رشته‌های گوناگون ادبی فقط در قسمت های مکاتبه، غزل سرایی و رمان‌نویسی توانسته است به کمال هنرنمایی کند و در درام‌نویسی، انتقاد ادبی، مقاله‌نویسی و سرودن شعرهای رزمی و هجایی ابدن نام مهمی از خود بر جای نگذاشته است.

 

زیرا همین شکل های ادبی هستند که احساسات شخصی انسان را نمایان می‌سازند و بخش عمده ی زندگانی زن هم آمیخته به عشق و نتیجه ی احساسات است.

 

اما آیا عواطف ویژه ی زنان در شعر فارسی بازتاب روشنی دارد؟

برای پاسخ گویی به این پرسش به تر است نخست به معنای عاطفه نظری بیافکنیم؛ منظور از عاطفه، اندوه یا حالت حماسی یا اعجابی است که شاعر از رویداد حادثه‌ای در خویش احساس می‌کند و از خواننده یا شنونده می‌خواهد که با وی در این احساس شرکت داشته باشد.

 

نمی‌توان به یقین پذیرفت که امکان آن باشد که هنرمندی حالتی عاطفی را به خواننده خویش منتقل کند؛ بی‌آن که خود آن حالت را در جان خویش احساس کرده باشد. به استناد به همین موضوع مطلب را پی‌می‌گیریم و در بخش‌های بعدی به اجمال تفاوت‌های شعری زن و مرد را بیان خواهیم نمود.

 

پروین اعتصامی

از آن جا که تاریخچه ی زندگی پروین در این مقاله نمی‌گنجد، روند اصلی موضوعی را که همان محتوا و بنمایه ی شعرهای او از لحاظ فکری است دنبال می‌کنیم.

 

پروین در قطعه های خود، مهر مادری و لطافت روح خویش را از زبان پرندگان، از زبان مادران فقیر، از زبان بیچارگان بیان‌ می‌کند. گاه مادری دلسوز و غمگسار است و گاه در اسرار زندگی یا ملای روم و عطار و جامی مقامی دارد.

 

او بیش تر نگران وظایف مادری است وقتی از اندیشه‌ها خسته می‌شود، به یاد لطف خدا می‌افتد و قطعه لطف حق را مردانه می‌سراید و خواننده را با حقایق و افکاری بالاتر آشنا می‌سازد،

 

و در همان حال نیز از وظیفه ی مادریش دست بر نمی‌دارد و باز هم مادری است نگران نفس، اهریمن را که روح آریایی با آن وجود دوزخی کینه دارد، همه جا در کمین جان پاک آدمی می‌داند، تشکیل خانواده ی مهربان و سعادت آرام و بی‌سر و صدا را نتیجه ی زندگی می‌پندارد.

 

دکتر یوسفی می‌نویسد: «شعر پروین از لحاظ فکر و معنی بسیار پخته و متین است، گویی اندیشه‌گری توانا حاصل تأمل و تفکرات خود را درباره انسان و جنبه‌های گوناگون زندگی و نکات اخلاقی و اجتماعی به قلم آورده.

 

بی‌گمان او در این باب از سرچشمه افکار پیشنیان نیز بهره‌مند شده است اما نه آن که سخنش رنگ تقلید و تکرار پذیرفته باشد، بلکه در اندیشه و طرز بیان از اصالت برخوردار است.»

 

پروین زنی مطیع و فرمان بردار و عفیف و پاک و صمیمی است، ولی در عین حال سخت دربند دوگانگی خیر و شر، قوی و ضعیف، غنی و فقیر و پادشاه و گداست.

 

تخیلش از طریق زبان اشیاء و حیوانات کار می‌کند. ولی هرگز به در هم ریختن یادهای گوناگون حافظه و از میان برداشتن دیوارهای زمانی و مکانی یادها، توجهی ندارد. شعرش هیجان‌انگیز، پرشور و حال، اعجاب‌انگیز و تکان دهنده نیست.

 

یکی از بارزترین ویژگی های شعرهای دیوان او این است که در آن ها خبری از مسایل عیاشی و عاشقانه که شعر فارسی سرشار از آن است، نیست، او بیش تر به این مسایل پرداخته که به هم میهنان خود یاد بدهد تا چه گونه یک زندگی پاک و عاقلانه و سعادتمند را دنبال کنند. شعرهای او بیش تر آموزشی است.

 

مدار اندیشه ی پروین بر کار و کوشش، مذهب، رنج و غم مردم می‌چرخد، هر چند که به اقتضای روح لطیف و خواهرانه‌ای که داشته و چه اقتضای زمان، به سیاست و مسایل جاری آن نپرداخته است و قلمرو شعری او به مکان زمان و حوادث ویژه ای محدود نیست.

 

پروین در شعرهایش چند باری بیش تر به عشق اشاره نکرده، لکن نه آن عشقی که در مکتب لیلی و مجنون درس می‌دادند. عشقی که جور یار و زردی رخسار و … آن نبود.

 

منظور شاعر عشق الاهی و به دور از عشق‌های مادی است، به همین سبب در هیچ کجای آن، شعری که مصاحبت مردی در آن آرزو شده باشد نمی‌بینیم و این آرزوها برای پرنده و چرنده ی این دفتر هم مفهومی ندارد.

 

کتاب عشق را جز یک ورق نیست

در آن هم، نکته‌ای جز نام حق نیست

 

مقامی که پروین برای زن قایل است، و آن را بارها در شعرهایش مطرح می‌سازد، بسیار بالاتر از مقامی است که مدعیان تجدد برای زن مسلمان ایرانی در نظر داشته و پیشنهاد و تحمیل کرده‌اند، زن شعر پروین چون خود او موجودی قدسی، سازنده، مستحق و قادر به دانا شدن و آفرینش نیکی‌ها و پروردن فرزندان برومندی است.

 

وی حقوق زن و مرد را یکسان می‌داند در حالی که بیش تر شاعران مرد این حق را یکسان بیان نکرده‌اند.

 

چه زن، چه مرد کسی شد بزرگ و کامروا که داشت میوه‌ای از باغ علم، در دامان

 

و یا در قطعه ی نهال آرزو تفاوت میان زن و مرد را در دانستن می‌داند:

 

به که هر دختر بداند قدر علم آموختن

تا نگوید کس، پسر هشیار و دختر کودن است

 

از این رو خلاصه ی موضوع همه ی قصیده های پروین با توجه به دسته‌بندی محتوا به صورت زیر ارایه می‌شود:

 

۱٫ خلاصه ی موضوع همه ی قصیده های پروین پند و اندرزهای اخلاقی، دوری از دنیا، هوشیاری در مقابل فریب کاری جهان، زودگذر بودن عمر، نکوهش تن و در مقابل آن تجلیل از روح و روان و عقل و فضل و هنر است و در همه ی این ها پروین مانند حکیمی پیر و با تجربه با خواننده ی شعرهای خود گفت و گو می‌کند.

 

۲٫ در قسمت قطعه های تمثیلی هم پیام پروین به این صورت است: داشتن قدرت شناخت ارزش ها، یکرنگی با دیگران و دوری از نفاق و بدگویی نسبت به دیگران، کمک به بیچارگان و دوری از دنیا.

 

۳٫ در قسمت مثنوی ها هم این پیام ها به چشم می‌خورد: رعایت حقوق دیگران و کمک به ناتوان، وقت‌شناسی، و تجلیل از علم و هنر.

 

۴٫ در تنها غزل دیوان نیز با این که دارای مضمونی اجتماعی است، بلافاصله پس از چند بیت به مطالبی چون پند و اندرز و یا کاشتن و درو برخورد می‌کنیم.

 

به تدریج در شعرهای پروین، آثار مناشقه های اجتماعی و عدم هماهنگی میان ثروت و فقر به چشم می‌خورد. از مسایل قابل توجه در مورد شعرهای پروین این است که مضمون های عاشقانه در شعرها نمودی آن چنانی ندارد و اگر از یک غزل آن هم در بینی آغازین و نیز بیت های آغازین و گذرای ۲ تا ۳ قطعه بگذریم که اشارتی گذرا به مسایل عاشقانه دارد دیگر هیچ نشانی از این موضوع در شعر پروین دیده نمی‌شود.

 

قضاوت درباره ی این که آیا عواطف عمیق زنانه ی پروین در شعرهایش بازتاب یافته است یا خیر، مشکل است؛ زیرا اگر هر عنصر کلامی را ملاک بازتاب عواطف شاعر در شعرش بدانیم باید اذعان کنیم بسیاری از عناصر کلامی که نشانگر روح زنانگی یک شاعر باشند،

 

از قبیل: نخ، سوزن، ماش، عدس و … در شعر پروین وارد شده است، از سوی دیگر برخی نشانه‌های معنایی هم دیده می‌شوند که نشانگر روح زنانه و عاطفه ی مادرانه ی اوست، نظیر درد و اندوه هایی که از زبان دختران یتیم بیان می‌دارد و یا صحنه‌های گفت و گو و مراقبتی از حیوان به عنوان مادر به نمایش می‌گذارد.

 

اما اگر همه ی جنبه‌های عاطفی انسان را ملاک قرار دهیم، باید بگوییم در بازتاب عواطف خود ناتوان است و عاطفه ی عمیق زنانه ی شاعر در شعرش بازتاب نیافته است.

 

فقط به صورت غیرشخصی عاطفه مادری آن هم در هیئت دیگران و گذرا دیده می‌شود عاطفه‌ای که هیچ گاه خود شاعر آن را تجربه نکرد.

 

دایره ی واژه های شعرهای پروین متوسط است و در دیوان او به واژه های تکراری، بسیار برخورد می‌کنیم. اما باید بدانیم که این تکرار نمایانگر نظام خاص فکری او است.

 

پروین و بهار

اگر بخواهیم مقایسه ای داشته باشیم با شاعران مرد زمان پروین، ملک‌الشعرای بهار به ترین انتخاب است.

 

شعر ملک‌الشعرا در عین دوری از هرگونه تکلف و تصنع زیباست و در عین زیبایی رسا و روان و فصیح، و معانی تازه و تشبیه های بدیع و توصیف های عالی و تمام، با کاربرد الفاظ اصیل و فصیح و ترکیب های صحیح از ویژگی های شعری اوست.

 

شعر بهار بیان و قالب شعر گذشتگان را دارد، اما در معنی و لفظ او نوآوری های ارزند‌ه‌ای هست که روشن‌بینی او را در مسایل سیاسی و اجتماعی می‌نماید. او به قالب نو گرایشی محدود یافت و گاه شعر خود را با پیکره چهارپاره‌های امروز پدید آورده است.

 

شعر او را از نظر موضوع می‌توان به سیاسی و انقلابی و اجتماعی و انتقادی و ادبیات شورانگیز عاشقانه تقسیم کرد. با این دسته‌بندی به چنین عنوان هایی می‌رسیم:

 

۱٫ ستایش پیامبر و ائمه اطهار:

شعرهای زیادی از ملک‌الشعرا به این امر اختصاص داده شده است اما در دیوان پروین از این‌گونه شعرهای مذهبی خبری نیست.

 

زهرا آن اختر سپهر رسالت

کاو را فرمانبرند ثابت و سیار

 

فاطمه فرخنده ماه یازده سرور

آن بدو گیتی پدرش سید و سالار

 

۲٫ پند و اندرز به پادشاهان و حاکمان وقت:

بهار در ترکیب‌بند آیینه عبرت به یکی از این نمونه‌های بسیار مهم و جالب توجه کرده است پروین نیز چون بهار عمل کرده با این تفاوت که او به صورت تمثیل و حکایت پادشاهان را به باد انتقاد می‌گیرد و یا پند و اندرز می‌دهد.

 

۳٫ توصیف فصل های سال:

توصیف فصل های سال و جلوه‌های گوناگون طبیعت، یکی دیگر از موضوع های تکراری در دیوان بهار است، در حالی که در دیوان پروین به توصیف فصل ها و طبیعت کم پرداخته شده است قدرت خارق‌العاده ی پروین در شرح عواطف قلب و عوالم معنی است و هر جا که به وصف منظره‌ای طبیعی پرداخته ضعف تخیل و دید زیباشناسی خود را آشکار کرده است.

 

۴٫ شعرهای سیاسی و انقلابی:

از موضوع های مهم دیگر دیوان بهار است اما پروین که ۲۰ سال دوران خلاقیت شاعرانه او دقیقن همان بیست سال فرمان روایی رضاشاه بود که در طی آن حق آزادی سخن پایمال شد، جبرن از صحنه ی سیاست و اجتماع کشور بر کنار شده است.

 

هر چند که از سویی خود زنان تمایلی به عنوان کردن مسایل سیاسی نداشتند، از سوی دیگر نیر محیط اجتماعی ایران نیز برای شکوفایی استعداد زنی جوان مانند پروین که با تربیتی سنتی بزرگ شده بود چندان سازگاری نداشت.

 

۵٫ شعرهای عاشقانه:

شعرهای عاشقانه در شعر بهار زیاد است بیش تر غزل ها و تغزل های او رنگ و بویی اینچنین دارد، اما در دیوان پروین یک غزل و چند غزل‌گونه وجود دارد و به گفته ی بهار «چون غزل‌سازی ملایم طبع پروین نبوده، آن پنج شش غزل را باید قصیده های کوتاه خواند.»

 

۶٫ مفاخره
بیش تر شاعران از قدیم تا امروز گاهی با ادعاها و علل متفاوت شعر خود را با الفاظ و تعبیراتی ستوده‌‌اند که گاهی به جا و در خور پایگاه بلندشان در سخن رانی است و گاهی نیز به لاف و گزاف مدعیان کم مقدار نزدیک تر است.

 

پروین فقط در یک قطعه ی شعری که برای سنگ مزار خود ساخته، یعنی می خواسته پس از مرگش دیده شود، خود را «اختر چرخ ادب» نامیده است.

 

اما بهار، در شعرهای متعدد، شعر و علم و اندیشه خویش را می‌ستاید (البته ناگفته نماند هر جا از عظمت مقام و شهرت جهانگیر خویش یاد می‌کند در حقیقت به مقابله با سعادت، غمازان و حسد حاسدان برمی‌خیزد.)

 

ز شعر قدر و بها یافتند اگر شعرا

منم که شعر ز من یافته است قدر و بها

 

فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد در سه کتاب نخستش (اسیر، دیوان، عصیان)، بیش تر هوس های زنانه را به نظم می‌کشید ولی با (تولدی دیگر) به سوی ایجاد تصویرهای زنانه از زندگی خصوصی و اوضاع محیط خود گراییده است.

 

دیوار دومین اثر وی وضعی را می‌رساند که شخص می‌خواهد تمام محدودیت های سنتی را درهم شکند. چرا که خود را در دنیای از خود بیگانگی در می‌یابد که دور و برش را دیواری حصار کرده است.

 

در سومین اثرش (عصیان) ساده‌ترین و عمیق‌ترین مضمون کشف شده ی هویت انسانی هویت شیطانی را و مسأله بنیادی فلسفی اختیار و اجبار را عرضه کرده است.

 

نوع نوشته‌های فروغ و بسامد برخی واژه‌ها و کاربرد آن در دید اول هر مخاطبی را بر آن می‌دارد که این احتمال را بدهد که شاعر این قطعه ها زن است، زنی که در چهار دیوار اسارت خانگی در برابر سنت‌ها و اخلاقیات معمول خانوادگی می‌ایستد و با جسارتی که ویژه ی اوست، تنها احساسات و تمایلات غریزی خود را بر ملا می‌سازد که می توان گفت هم از نظر تصویر و هم از لحاظ فکر و محتوا، ویژه ی اوست.

 

فکر و محتوا در سه کتاب اول از چهارچوب (من) زنی که درگیر با مسایل سطحی و ظاهری و پیش پا افتاده است فراتر نمی‌رود. او به هیچ مسأله‌ای عمیقن نگاه نمی‌کند و نمی‌اندیشد.

 

او چون گزارشگر پرشتابی می‌ماند که عواطف و احساسات ابتدایی خویش را به سرعت و به راحتی منعکس می‌کند و در ابراز این احساسات سطحی، بی‌پرده و بی‌پروا سخن می‌راند، مثلن در شعر شب هوس از دفتر شعر اسیر می‌خوانیم:

 

سرشار از تمامی خود سرشار

می‌خواهمش که بفشردم بر خویش

 

بر خویش بفشرد من شیدا را

بر هستیم به پیچد، پیچد سخت

 

آن بازوان گرم و توانا را

در لابه لای گردن و موهایم

 

گردش کند نسیم نفس‌هایش

چون شعله‌های سرکش بازیگر

 

در گیر دم به همهمه در گیرد

خاکسترم بماند در بستر

 

در بوسه‌های پر شررش جویم

لذت آتشین هوس‌ها را

 

شاید سادگی شعر فروغ، از این سرچشمه می‌گیرد که بین تجربیات روزمره زندگی و چیزی که او به صورت شعر در می‌آورد فاصله‌ای وجود ندارد.

 

بیان احساسات تند عاشقانه، گله از معشوق و سختی های عشق، شعرهایی خطاب به پسر یا شوهر ارایه ی تصویری از خانه‌ای متروک و بی‌رونق که خانه خود شاعر پس از طلاق است و نیز سطح گونه‌هایی که نوعی عصیان و سرکشی در مقابل جامعه است از جمله محتواهای سه کتاب دوره ی اول شاعری فروغ است.

 

محتوای کتاب های دوره دوم عبارت است از احساس مرگ، احساس تاریکی و شب اضطراب و پریشانی و عدم رابطه با دیگران و تلاش برای ایجاد این رابطه، یادآوری های دوران کودکی و آرزوی آمدن آن به خاطر صمیمیتی که در آن بود.

 

فروغ فرخزاد در زمینه ی بازتاب عواطف و روحیات عمیق زنانه پیشتاز زنان شاعر است. او هم در زمینه بازتاب عواطف یک زن صمیمیت و رک‌گویی ویژه ی خود را دارد و هم در حوزه ی بیان وجدان های اجتماعی از دیدگاه یک زن بیانی روشن و آشکار دارد.

 

و «فروغ هیچ گاه میل ندارد از پشت پرده سخن گوید و همیشه از رو به رو با مسایل برخورد می کند»

 

فروغ در شعرهایش آن چنان صمیمی و صریح حرف می‌زند که می‌توان آن شعرهای را نمونه‌ای بارز از «ادبیات شخصی» دانست.

 

خود فروغ خوب به مسأله صمیمیت و عاطفه ی عمیق شاعرانه آگاه است و می‌گوید:

«شاعر بودن یعنی انسان بودن. بعضی‌ها را می‌شناسم که رفتارشان هیچ ربطی به شعرشان ندارد. یعنی فقط وقتی شعر می‌گویند که شاعر هستند، بعد تمام می‌شود؛ دو مرتبه می‌شوند یک آدم حریص شکموی تنگ‌نظر بدبخت حسود حقیر. من حرف های این آدم را قبول ندارم. من به زندگی بیش تر اهمیت می‌دهم.»

 

سهراب سپهری و فروغ فرخزاد

سپهری شاعری است که از دوره ی ابتدایی شعرش تا دوره ی جست و جو و از آن دوره تا دوره ی یافتن خط فکری مشخص و زبان شعری مختص (که حتا بی امضاء هم شناخته می‌شود) جهانی آرمانی را می‌جوید. جهانی که در آن «عشق» پیدا باشد «دوستی» پیدا باشد و «کلمه»، «آب»، «عکس اشیا و آب»، «سمت مرطوب حیات» و «شرق اندوه نهاد بشری» پیدا باشد.

 

اما همان گونه که گفته شد فرخزاد مسایل اجتماعی و سیاسی زمان خود را درک می‌کند و به شکل های گوناگون در شعرهایش بازتاب می دهد.

 

ولی سپهری تا آخر، جهان آرمانی و ذهنی خود را حفظ می‌کند. و از جریان های اجتماعی، سیاسی زمان دور می‌ماند. و اگر احیانن چشمش به «قطاری» می‌افتد که «سیاست» را می‌برد، آن را خالی می‌بیند.

 

من قطاری دیدم ، که سیاست می‌برد و چه خالی می‌رفت. (صدای پای آب، برگ ۲۷۹)

 

سپهری و فرخزاد در بیان حالات و شدت احساسات تقریبن چون یکدیگر هستند، با این تفاوت که «فرخزاد» در بیان خواسته‌ها، آرزو و احساسات شخصی خویش بی‌پروا و بدون هیچ گونه ملاحظه‌ای سخن می‌گوید (به ویژه‌ در سه کتاب دوره اول).

 

ولی سپهری به ندرت تمایلات و خواسته‌هایش را ابراز می‌کند. او به بیان نفسانیات صرفن اکتفا نمی‌کند و تجربه ی خود را به عوالم نفسانی منحصر نمی‌کند.

 

او به مرز جدیدی از صمیمیت شاعرانه دست یافته است؛ که در آن تصاویر شعریش، زلال، روشن، پاک و پر اشراق جلوه می‌کنند و گویی قداست خاصی بر فضای شعر او حاکم است که او را از اندیشیدن به علایق و پسندهایش به جهان مادی باز می‌دارد.

 

طبیعت ستایی یکی دیگر از ویژگی های شعر سهراب است، از آنجایی که «پیشه شاعر نقاشی» است حساسیت و ظرافت‌های خاصی را در ترسیم نمودن چهره‌های گوناگون طبیعت به کار می‌گیرد.

 

در حالی که فروغ کم تر به توصیف طبیعت پرداخته است. و در یکی دو جا، که به این امر پرداخته بسیار ضعیف و سطحی، سخن رانده است.

 

شیوه ی بیان مستقیم یکی دیگر از ویژگی های مشترک برخی از شعرهای سپهری و فرخزاد است و همچنین سطور ساده شعری هم از ویژگی های مشترک هر دوی آنان است.

 

اشاره به آیین‌ها، اصطلاح های دینی و مذهبی، اشاره به نام های خاص تاریخی و جغرافیایی، از ویژگی های شعر «سپهری» است.

 

ولی فرخزاد با این که مسافرت های زیادی به داخل و خارج از کشور داشته است و با «تورات» هم آشنا بوده جز در آیه‌های زمینی به اطلاعات به دست آمده ی خویش که حاصل تجربه‌های یالا باید باشد، اشاره نمی‌کند.

 

دید سهراب عمدتن مثبت بوده، در حالی که نگرش فروغ به جهان از دریچه ی مخالف بوده است.

 

زندگی رسم خوشایندی است

زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ

 

پرشی دارد اندازه ی عشق

زندگی چیزی نیست، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود

 

زندگی جذبه دستی است که می‌چیند

زندگی بعد درخت است به چشم حشره

 

زندگی تجربه شب پره در تاریکی است…

(سپهری صدای پای آب، برگ ۲۹۰)

 

زندگی شاید

یک خیابان دراز است که هر روز زنی با زنبیلی از آن می‌گذرد

 

زندگی شاید آن لحظه مسدودیست

که نگاه من، در نی نی چشمان تو خود را ویران می‌سازد

 

و در این حسی است

که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آویخت…

(فرخزاد تولدی دیگر، برگ ۱۵۱)

 

طاهره صفارزاده

از ویژگی های شعرهای صفارزاده توجه به مسایل دینی به ویژه مذهب شیعه است.

 

صدای ناب اذان می‌آید

صفیر دست های مؤمن مردیست که حس دور شدن، گم شدن، جزیره شدن را

ز ریشه‌های سالم من بر می‌چیند

و من به سوی نمازی عظیم می‌‌آیم

وضویم از هوای خیابان است و

راهنمای تیره دود

و قبله‌های حوادث در امتداد زمان…

(دفتر دوم، برگ ۹۱)

 

بیان مسایل سیاسی و اشاره به وقایع مهم جهان، دیگر ویژگی فکری او به شمار می آید. او معمولن در همه ی آثارش به جریان های سیاسی ایران و جهان نظر دارد. و دیگر این که اشاره به تقابل عرفان و مذهب با قرن پلاستیک و عصر ماشین با طبیعت.

 

صفارزاده در خلال شعرهایش به «زن بودن» خویش اشاره‌های متعدد دارد و غیر مستقیم دیدگاه های جامعه را نسبت به زنان بارتاب می دهد. مثلن‌ آن جایی که که از تولد خویش یاد می‌کند چنین می‌نویسد:

 

من زادگاهم را ندیده‌ام

جایی که مادرم

بار سنگین بطنش را

در زیر سقفی فرو نهاد

هنوز زنده‌ست

نخستین تیک تاک های قلب کوچکم

در سوراخ بخاری

و درز آجرهای کهنه

و پیداست جای نگاهی شرمسار

بر در و دیوار اتاق

نگاه مادرم

به پدرم

و پدربزرگم

صدای خفه‌ای گفت

دخترست!…

 

صفارزاده معمولن با به کارگیری زبان محاوره، اصطلاح های عامیانه، حتا مطرح کردن شعارها، تلاش می‌کند به شعر و زبان مردمی نزدیک‌تر شود. شاید به همین دلیل، از آوردن واژه‌ها و اسامی، از زبان های بیگانه خودداری می‌ورزد. و از رمز و اشاره‌های دور و دراز چشم می‌پوشد.

 

علی موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده

شعر صفارزاده، فقط در به کارگیری بسامد واژه‌هایی که نمایانگر «زن بودن» سراینده است با شعر زنان مشترک است. و از جنبه‌های گوناگون دیگر، به ویژه فکر و محتوا، تفاوت‌های آشکاری با آنان دارد.

 

از دیگر سو، وجه تمایز خاص خود را با شعر مردان، همچنان حفظ می‌کند. شعرهای وی با گرمارودی در یک خط فکری مشترک است. گرمارودی در آثار خود، هم در قالب های کهن شعر فارسی و هم در شعر نیمایی (بحور شکسته و چاره پاره) و هم در شعر سپید طبع آزمایی کرده است.

 

گرمارودی در بیش تر شعرهایش به بیان عقاید مذهبی و گرایش های دینی خویش پرداخته و به مناسبت های گوناگون مذهبی، شعرهای متنوعی سروده است. و از این نظر با شعرهای صفارزاده قابل مقایسه است.

 

قطعه های «بهار در خزان»، «سایه‌سار نخل ولایت»، «افراشته باد قامت غم» و «خاستگاه نور» از زیباترین شعرهایی به شمار می آیند که به همین مناسبت‌ها سروده است.

 

از دیگر ویژگی های شعر او، توجه به مسایل سیاسی و وقایع روز است. که به گستردگی به آن پرداخته است. و توجه به طبیعت و جلو‌ه‌های گوناگون آن از ویژگی‌های شعری اوست در حالی که صفارزاده به ندرت به طبیعت پرداخته است.

 

شعر صفارزاده و گرمارودی اندیشه‌های شکل یافته است که در قالب کلمه ها عرضه می‌شود. حال آن که شعر واقعی کلمه هایی شکل یافته است که اندیشه‌ای را عرضه می‌کند.

 

در شعرهای آن دو، بیش تر اندیشه به معنای خاص خودش جریان دارد تا تصویر؛ یعنی شعرشان دارای فکر و اندیشه‌ای است که خواننده را به دانستنی جدیدی فرا می‌خواند و زمینه ی نوعی تأثر را در او پدید می‌آورد.

 

در شعر صفارزاده، فرصت ها گران بهاترند و خواننده با شاعری رو به رو می‌شود که اسلوب گرمارودی را در زبانی فشرده و موجزتر و با بار بیش تر از لحاظ اندیشه و تفکر می‌بیند.

 

هر دوی آنان، با به کارگیری تعبیرهای مذهبی و قصص و آیات قرآن به صورت تلمیح و جهان مداری و سیاست محوری، رنگ و بوی ویژه ای به شعرهایشان بخشیده‌اند.

 

سیاست محوری، در هر مجموعه آثار هر دو، آنان را به سمت صراحت‌گویی و بیان مستقیم متمایل می‌کند. با این حال شعرهای صفارزاده و گرمارودی از نظر اسلوب زبانی جاذبه‌ای برای نسل جوان نداشته است.

 

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

۱٫ معمولن بیش تر زنان و مردان شاعر معاصر واقع‌گرا (برون‌گرا) هستند. یعنی به رویدادهای جامعه و تحول های اجتماعی و سیاسی توجه دارند، با این تفاوت که:

مردان شاعر، به علت حضور همه جانبه در اجتماع، با دیدی بازتر به طرح مسایل و رویدادهای گوناگون می‌پردازند و زنان به فراخور حال و تا آن جا که محدودیت‌های خانه و اجتماع اجازه دهد.

 

پروین که کم تر خواننده‌ای پیدا می‌شود که دیوانش را بخواند و تحت تأثیر همدردی های او (با محرومان و ستمدیدگان جامعه) قرار نگیرد. او همچنین در قالب تمثیل چهره ی ستمکاران و زورگویان زمانه را ترسیم می‌کند.

 

و به این ترتیب توجه مردم را به مصایب و مشکلاتشان جلب می‌کند. فروغ نیز در دو کتاب «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از خود محوری بیرون می‌آید و با نگرشی تازه به اجتماع و مسایل متعدد آن نظر می‌کند.

 

و طاهره صفارزاده هم از همان آغاز شاعری و در نخستین مجموعه ی شعرهایش «رهگذر مهتاب» با قطعه ی « کودک قرن» به طرح مشکلات و رویدادهای اجتماعی و تا حدودی سیاسی می‌پردازد و در آثار دیگرش، تقریبن تمام قطعه های شعری او را مضمون های اجتماعی، سیاسی و بعدها مذهبی در بر‌می گیرد.

 

و اما شاعران مرد، به دلیل آزادی عمل بیش تر، به طرح عینی‌تر مسایل اجتماعی و سیاسی می‌پردازند. در تاریخ ادبیات ایران شاید کم تر شاعری به اندازه ی بهار شعرهایش را به ثبت رویدادهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی زمان اختصاص داده باشد. و از این نظر با هیچ شاعری قابل قیاس نیست.

 

از مردان شاعر این دوره که کم تر به مسایل سیاسی و اجتماعی توجه نشان داده است می‌توان به سهراب اشاره کرد که درون‌گرایی اختیار کرده و از این جهت مورد انتقاد معاصرانش قرار می‌گیرد. گرمارودی هم که در سرتاسر شعرهایش به مسایل اجتماعی، سیاسی و مذهبی توجه تام و تمام نشان می‌دهد.

 

۲٫ در بیان مسایل عاطفی و خانوادگی و با احساساتی‌ حادتر از مردان، شعر گفتن، یکی دیگر از ویژگی های شعر زنان است که کم تر در شعر مردان جلوه کرده است.

 

پروین که بسامد بالایی از شعرهایش را به ترسیم چهره ی کودکان بی‌سرپرست و بی نوا اختصاص داده است و با هنرمندی تمام و ایفای نقش مادرانه به توصیف حالات گوناگون کودکان خردسال پرداخته است.

 

فروغ هم که در چند قطعه از سه کتاب نخستینش و یکی دو قطعه در دو کتاب دیگر عاطفه و مهر مادری را مطرح کرده است. در حالی که در شعرهای مردان به ندرت به شعری با احساس و عاطفه بر می‌خوریم.

 

۳٫ هر چند از نظر روان شناسی، زنان در بروز احساستشان راحت‌ترند. ولی بیش تر زنان شاعر ایرانی به اصول و آداب اجتماعی و مذهبی پای‌بند هستند و از ابراز علایق و گرایش های شخصی و خصوصی خودداری می‌کنند. و یا اگر «به ندرت» اشاره می‌کنند با حجب و حیا و پوشیده و غیر مستقیم است.

 

۴٫ زنان شاعر، معمولن اهل مفاخره نیستند. در دیوان پنج‌هزار و چند بیتی «پروین اعتصامی» فقط در یکی دو جا از خود می‌گوید:

 

این که خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

 

در حالی که مردان شاعر به تبعیت از سنت معمول و مرسوم دیرینه ی ادب فارسی، بارها خویشتن را مطرح می‌سازند و به شعرهای خود می‌بالند.

 

۵٫ تا زمان فروغ شعر فارسی از داشتن معشوق مرد، معشوق مردی که از دیدگاه جنسی، عاطفی و جسمانی یک زن دیده و تصویر شده باشد، محروم مانده است.

 

و نیز می‌توان بر این نظر تأکید کرد که غالب شاعران زن ما، جهان درون و بیرون را از چشم شاعران مرد نگاه کرده‌اند و همانند آنان عاشق زلف سیاه و خط و خال معشوقی زنبور میان بوده‌اند.

 

ما هیچ‌گاه نگاه زنانه ی عمیقی به جهان در ادبیات خود نداشته‌ایم. در حالی که شاعران مرد از آغاز در شعرهایشان به این مساله اشاره داشته‌اند و در شعر آنان به فراوانی به علاقه ی خود به زن و معشوق زن خود بر می‌خوریم.

 

در شعرهای پروین در حوزه ی واژه ها و ترکیب ها نشانه‌های زن بودن او پیداست و اگر عاطفه‌ای در شعرش منعکس شده است عاطفه ی مادرانه است. در حالی که خود او یک مادر نبوده است.

 

اما پس از تقریبن هزار و دویست سال سابقه ی ادبیات فارسی فروغ موضوع هایی را با تصاویری جدید برای نخستین بار در شعر فارسی مطرح کرد و مضمون هایی جدید آفرید؛ مثلن شاعران کهن جز به ندرت درباره ی زندگی خصوصی خود سخن نگفته‌اند.

 

با تسلطی که او به شعر داشت چه بسا که توانست نگاه های زنانه ی خود را به جهان درون و بیرون تبدیل به شعرهای بلندی کند و به غنای ادبیات عاطفی و صمیمانه ی ما بیافزاید.

 

به هر حال پس از فروغ بود که زنان شاعر به ارایه ی تصاویر و همراه آن عواطف ویژه ی زنانه ی شعرهای خود پرداختند. البته نه به مهارت و خوبی فروغ. و از سوی دیگر با شدت و ضعف ها و تفاوت هایی همراه بود.

 

۶٫ در شعر مردان وسعت به کارگیری قالب‌های شعری و رعایت قافیه‌ها و اصول ادبی بیش تر از شعر زنان به چشم می‌خورد.

 

۷٫ مردان شاعر در ترکیب‌آفرینی خلاق‌تر هستند. در حالی که بسامد برخی از واژه‌ها در شعر زنان تفاوت معنی‌داری با شعر مردان دارد؛ که همین امر خواننده را به زن بودن شاعر متوجه می‌کند.

 

۸٫ از نظر فکری شعر بیش تر زنان وجه تمایز خاصی با شعر مردان دارد.

 

۹٫ حوزه ی شعر زن در زمینه ی ادبی، محدودتر از شعر مردان است.

 

۱۰٫ زنان در بیان مسایل احساسی و عاطفی، پیشگام‌تر از مردان هستند.

 

۱۱٫ مهم ترین نکته‌ای که در نخستین برخورد با شعر شاعران زن جوان معاصر به چشم می‌خورد کمبود اصالت و نداشتن استقلال لازم شعری است.

 

بیش تر شعرهای شاعران زن جوان سوزناک و دردآور است و می‌بینم که حتا از تأثیر تصویرسازی دلنشین هم در این شعرهای خبری نیست و آن چه اصالت کار شاعران بزرگ است در شعر شاعران زن دست نزده باقی مانده است و تنها رویه کار مورد تقلید است.

 

به سادگی می‌توان یکی از علل توجه شاعرها به شعر فروغ فزخزاد، اشتراک شرایط زندگی آنان دانست. بیش تر شاعران زن ما به علت شرایط زندگی و نیز به دلیل موقعیت‌ سنی خویش «عشق» را مظهر اصلی شعر خود برگزیده‌اند و در حدود ۸۰% از مجموع شعرهای آنان به اصطلاح «عاشقانه» است.

 

شاعران زن در تصویرسازی دو روش دارند؛ یا از همان فوت و فن قدیمی ها استفاده می‌کنند که خود به خود، اگر شعرشان روشن و با معنی است ولی کهنه و تکراری و تقلیدیبه شمار می آید.

 

یا به تقلید از شعر موج نو دست به ساختن تصاویر تازه اما بسیار دور از ذهن می‌زنند و شاید یکی از علل پراکنده‌گویی ا‌شان همین رعایت نکردن اصول در آفرینش اجزاء شعری است.

 

از این رو دیده می‌شود که نه تنها در گذشته بیش تر شعرهای شاعران زن از جهت تصاویر و نیز بازتاب عواطف جنبه‌ای تقلیدی داشته است، بلکه حتا پس از فروغ هم جنبه ی تقلید و حتا پنهان سازی عواطف همچنان ادامه می‌یابد. چیزی که در شعر شاعران مرد امروزی به ندرت دیده می‌شود.

 

منابع:

۱٫ آژند، یعقوب؛ ادبیات نوین ایران، چاپ اول- تهران؛ انتشارات امیر‌کبیر

۲٫ براهنی، رضا؛ طلا در مس، چاپ دوم- تهران؛ ناشر کتاب زمان

 

۳٫ حقوقی، محمد؛ شعر زمان ما (سهراب سپهری)، چاپ چهارم- تهران؛ نگاه، ۱۳۷۳

۴٫ شاه‌حسینی، مهدی؛ زنان شاعر ایران، چاپ اول- تهران؛ مدبر، ۱۳۷۴

 

۵٫ صادقی‌تحصیلی، طاهره؛ ویژگی‌های شعر زنان و تفاوت آن با شعر مردان؛ تهران؛ ۱۳۷۴

۶٫ زرین‌کوب، عبدالحسین؛ نقد ادبی، چاپ پنجم- تهران؛ انتشارات امیرکبیر، ۱۳۷۳

 

۷٫ خدادادی، معصومه؛ بررسی دلتنگی در آثار شش شاعر زن معاصر، ۱۳۷۷

۸٫ البرزی، انام‌ا…؛ نگرشی بر شعر زنان از ابتدای شعر فارسی تا آغاز انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴

 

۹٫ شمیسا، سیروس؛ نگاهی به فروغ فرخزاد، چاپ اول- تهران؛ انتشارات مروارید، ۱۳۷۲

۱۰٫ یوسفی، غلامحسین؛ چشمه روشن، چاپ سوم- تهران؛ انتشارات علمی، ۱۳۷۰