مرکز دانلود کتاب الکترونیکی


دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

مطالبی که برچسب منتقد را دارند .

نقد و بررسی فیلم داستان آمریکایی | مک‌دونالدیسم!


نگاهی به فیلم کاندیدای اسکار؛ داستان آمریکایی

کلیشه نمی‌تواند ناقد کلیشه باشد، مگر آنکه به واسطه کلیشه‌ها، چیدمانی نو خلق کند و از دل این شیوه ساختاربندی اجزای کلیشه‌ای یک تن تازه و غیر کلیشه‌ای خلق شود. پس کلیشه می‌تواند ملات اولیه برای رسیدن به تازگی و خلاقیت باشد اما اگر این کلیشه‌ای بودن منجر به رویکردهای انتقادی در دل کلیشه‌ها شود، به چیزی بیش از غر زدن بدل نخواهد شد. در خوشبینامه‌ترین حالت یک تمنای نرسیده و خام برای تازگی در کار است بی‌آنکه منجر به خلق مصداقی از نو بودن شود. فیلم «داستان آمریکایی» ایده و دغدغه مهمی دارد. اینکه پرداختن به حقوق سیاهان و رفع تبعیض و نگاه‌های غیرمتمدنانه به رنگ و نژاد انسان‌ها صرفا نباید در حد شعار یا تکرار شیک باورهای گذشته رقم بخرد، بلکه باید در شکلی عمیق‌تر در شکل و شمایل شناخت و نگاه‌مان به جامعه رنگین‌پوستان تجدیدنظر کنیم. بازنگری‌ای که باید با تکیه بر نگاه انتقادی به واکاوی بخش‌های غیرعیان اما فعال ذهنمان (ناخودآگاهمان) رقم بخورد. اما آیا ساختار و پیکربندی داستان و شیوه کارگردانی و اجرای این فیلم هم اینقدر شیک و عمیق و پیشرو است؟ پاسخ «نه» است.

معرفی کامل فیلم داستان آمریکایی

فیلم بنا دارد منتقد ساختار کلیشه‌ای هالیوود و شکل و شمایل فیلمسازی قالبی در آنجا باشد، اما خودش بر همان اساس تولید شده است. بنا دارد به تغییر در نگرش‌ها و ساخت‌های ذهنی بپردازد، اما خودش بر مبنای ساختارهای کلیشه و تکراری داستان‌پردازی و روابط علی و معلولی نوشته و تولید شده است. تمایل دارد از نگاه عمیق‌تر به انسان‌ها و نگاه انتقادی به تفکرات و باورهای عادت شده سخن بگوید، اما در مرحله اجرا خودش برمبنای عادات و روابط علی و معلولی قابل پیش بینی و تکراری تولید شده است.

فیلم بنا دارد منتقد ساختار کلیشه‌ای هالیوود و شکل و شمایل فیلمسازی قالبی در آنجا باشد، اما خودش بر همان اساس تولید شده است. بنا دارد به تغییر در نگرش‌ها و ساخت‌های ذهنی بپردازد، اما خودش بر مبنای ساختارهای کلیشه و تکراری داستان‌پردازی و روابط علی و معلولی نوشته و تولید شده است

فیلم «داستان آمریکایی» اقتباسی است از رمانی به همین نام که در سال ۲۰۰۳ منتشر شده است. فیلم به شکلی قالبی و کلیشه‌ای در تلاش است تا با خشمی نهفته رویکرد کلیشه‌ای و قالبی به سیاهپوستان در جامعه آمریکایی را به سخره بگیرد. نگاه قالبی‌ای که بر مبنای تعاریف ذهنی و با نگاهی همچنان بالا به پایین به سیاهپوستان، صرفا برای مد روز عمل کردن و موج‌سواری و کسب درآمد بیشتر، به دنبال میدان دادن به سیاهان است، اما نه در قامتی مدرن و متمدن، بلکه با تاکید بر بزهکار، بدبخت، فراری، مجرم، بددهن و … بودن سیاهان. تا همزمان احساس گناه ظلم تاریخی به سیاهان را التیام بخشد و هم خودبرتربینی و خودمحوری سفیدپوستان را زیر پا نگذاشته باشد! (کارگردان تنها در حالت کشته شدن مرد سیاهپوست در اختتامیه جایزه ادبی در سکانس نهایی، به ساخت فیلم رضایت می‌دهد). پس سازوکار خر و خرما به کار است انگار و فیلم به این نگاه نقد دارد. نگاهی که با معاشرت مانک (نویسنده سیاهپوست) و سیاهی لشگر معطل در استودیو (که او هم سیاهپوست است) عیان می‌شود و یادی می‌کند از اینکه، در همچنان روی همان پاشنه قبل می‌چرخد.

رمان و در ادامه آن فیلم در تلاش است تا مخاطب را با نگاه سطحی و مک‌دونالدی که در جامعه آمریکایی (بخوانید جامعه بشری) حاکم است، روبرو کند. نگاهی به دنبال راحت‌ترین و کم‌رنج‌ترین و ساده‌ترین راه‌حل‌هاست. نگاهی که پی سریع‌ترین و کم دردسرترین شیوه زیستن می‌گردد. اما کمترین چیزی که به دست می‌آورد آسایش و آرامش است. فیلم در مورد جرات به خرج ندادن برای خود انتقادی، جرات به خرج ندادن برای بازنگری در نگاه‌های شخصی قطعیت یافته، جرات به خرج دادن برای اعتراف به اشتباه، جرات به خرج دادن برای مکث و درنگ کردن و با خود روبرو شدن، جرات به خرج دادن و از سقوط به ورطه سطحی‌نگری و بازاری زیستن دور ماندن، جرات به خرج دادن برای جرات به خرج دادن و… است.

فیلم جرات به خرج داده اما موفقیت بسیاری حاصل نکرده است. اما همین جرات به خرج دادن و پا پیش گذاشتن در نوع خودش ارزشمند است، به شرط آنکه باعث ایجاد جریانی در جهت بازنگری در شیوه زیست و تفکر بشری شود و سرنوشتش به سرنوشت کتاب در قفسه مانده و در حال خاک خوردن مانک شبیه نگردد. شبیه نگردد تا کارگردان این فیلم مجبور نشود مثل مانک برای بقا و ادامه کارش تن به سخیف‌سازی و سطحی سخن گفتن بدهد. فیلم اعتراضی است به زندگی فست‌فودی و مک‌دونالدی و رفتارهایی از جنس آماده‌خوری و اعتیاد به غذای آماده و فوری است. اعتراضی که خودش هم ناخواسته در به سبک مک‌دونالدی مطرح شده است.

دانلود و تماشای فیلم داستان آمریکایی



دانلود انیمیشن

دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

درباره خیر و شر در سریال گناه فرشته | نبرد انتقام و عدالت


گناه فرشته گرچه از منظر ژانری در ذیل قصه‌ای جنائی- معمایی قرار می‌گیرد اما در عمل، داستان چندلایه و متکثری دارد که سویه‌های مختلفی از ابژه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه را در درون مایه خود و جهان دراماتیکی که طراحی کرده، صورت‌بندی می‌کند تا شمایلی از یک کلیت که جهان اجتماعی آشفته بحران زده موجود است را ترسیم کند. اشاره به تاریخ شمسی قصه و زیرنویس کردن آن به اقتضای پیشروی درام، ضمن فشرده کردن زمان و افزودن بر التهاب درونی قصه، تاکیدی بر این معناست که در پس یک قتل که نقطه کانونی قصه است، قرار است معمایی رمزگشایی شود که فقط کشف راز یک قتل نیست، بلکه معانی دلالتگری را به این قتل گره می‌زند که هر کدام از دل یک بحران می‌آید.

اطلاعات و معرفی گناه فرشته

بحران‌های ملموس از زیست- جهانی که برای مخاطب ایرانی آشناست و با آن همذات‌پنداری می‌کند. از بحران اقتصادی گرفته تا نابسامانی اجتماعی در نقطه وصل این قتل، نه فقط پازل یک جنایت که شمایل جنونی پنهان در جامعه کنونی را بازنمایی می‌کند. بحرانی که در مناسبات مالی و سیاسی و عاطفی تنیده شده و فسادی هژمونیک آفریده است. حالا به میانجی یک موقعیت جنایی و مکاشفه‌ای قضایی، این هژمونی در دل یک پرونده قضایی مورد واکاویی قرار می‌گیرد. شاید گزافه نباشد که بگوییم «گناه فرشته» را نباید لزوما در خوانش ژانری و ملزومات آن و صرفا قصه‌ای جنائی-معمایی دانست، بلکه بیشتر یک تراژدی رئالیستی است که به نوعی به جامعه‌شناسی یک جنایت دست می‌زند. ضمن اینکه ردی از خوانش‌های روانشناختی را هم در پس قصه و شخصیت‌هایش می‌توان کشف کرد که فقط اقتضای ژانری و دراماتیک ندارد، بلکه ارجاعی پاتولوژیک به شرایط روحی و روانی جامعه بحرانی و آشفته کنونی است تا در نهایت چشم اندازی آسیب شناسانه از اکنونیت جامعه به ویژه بحران اخلاقی در آن به تصویر کشیده شود.

جدال حامد تهرانی (شهاب حسینی) با نوید عشیری (امیر آقایی) تنها یک نبرد شخصی و خانوادگی نیست، بلکه نماد بیرونی و چه بسا نمادین تقابل «خیر و شر» به مثابه پیرنگ اصلی قصه است تا این جدال حقوقی را به قلمرو وسیع‌تری که وضعیت اجتماعی و ساختار جامعه است تسری دهد و امکان یک نقد جامعه شناختی فراهم شود

شاید به همین دلیل است که سویه‌های معمایی قصه، بیش از وجوه جنایی آن برجسته شده و گویی کارگردان معنای مورد نظر خود از قصه را در سویه‌های معمایی آن بیشتر برجسته کرده تا به مخاطب را به تامل درباره آن وادارد. در «گناه فرشته» قرار است به میانجی بازگشایی پرونده یک قتل، پرونده قتلی دیگر در گذشته هم باز شود و با یک روایت و خوانش موازی مواجه شویم که در هم تنیده شده اما این یک بازگشایی قضایی صرف و روایت یک پرونده جنایی نیست، بلکه تصویری پازل‌گونه از فساد اقتصادی و مالی و جنایت‌های برآمده از آن است که در سطحی کلان‌تر و در بستر زد و بندهای سیاسی و بازی‌های قدرت در ساحت درام روایت می‌شود. حتی قتل و کشف قاتل در اینجا، صرفا یک کنش فردی یا میان فردی نیست، بلکه در سطحی کلان‌تر و در جدال بین دو خانواده پی گرفته می‌شود و بعد به ساحت کلان‌تری در مناسبات اجتماعی و اقتصادی بسط می‌یابد تا در نهایت میدان نبرد بزرگتری در تقابل نیروهای «خیر» و «شر» صورت‌بندی شود.

از این منظر، جدال حامد تهرانی (شهاب حسینی) با نوید عشیری (امیر آقایی) تنها یک نبرد شخصی و خانوادگی نیست، بلکه نماد بیرونی و چه بسا نمادین تقابل «خیر و شر» به مثابه پیرنگ اصلی قصه است تا این جدال حقوقی را به قلمرو وسیع‌تری که وضعیت اجتماعی و ساختار جامعه است تسری دهد و امکان یک نقد جامعه شناختی فراهم شود. به همین دلیل کارگردان از حرکت‌های پر تحرک و ملتهب دوربین پرهیز کرده و از ظرفیت‌های دراماتیک دیگر مثل موسیقی، ضرب‌آهنگ تند ناشی از تعدد نماها، نورپردازی‌های نوآر گونه یا بازی‌های فرمی با قاب برای تعلیق و کشش و حس وحشت و هیجان کمتر استفاده می‌کند تا قصه به عناصر ژانری تقلیل نیابد بلکه امکانی فراهم شود تا در طمانینه‌ای دراماتیک، خوانشی نقادانه از یک قتل و جنایت مرموز و مشکوک شکل بگیرد و تلنگری بر ذهن مخاطب بزند که ما با یک بحران اخلاقی و انسانی جدی مواجه هستیم.

با یک دوقطبی پر مخاطره که آدم‌ها را در جدال و تنش خود فرو می‌بلعد. این دوگانگی را می‌توان در شخصیت‌پردازی کاراکترها هم پی گرفت. دوگانگی‌ها و دوقطبی‌های درون خانوادگی، مثل شکاف بین حامد (شهاب حسینی) و مهتاب (لادن مستوفی) که برای اولین بار در زندگی مشترک، بر سر یک پرونده مشترک جنایی، از همسر و رفیق بودن به رقیب هم تبدیل می‌شوند. یا اختلاف نظری که بین نوید (امیر آقایی) و پدرش وجود دارد همچنان که بین حامد و پدرش (بهروز رضوی). این دوگانگی‌ها و دوقطبی‌ها ناظر به پارادوکس و شکافی است که در سطوح مختلف جامعه در حال رخ دادن است. از شکاف دولت- ملت گرفته تا شکاف ملت- ملت و حتی اختلاف‌های درون خانوادگی که در یک دهه اخیر، افزایش یافته است. هر چه قصه جلوتر می‌رود، دامنه و عمق بحران‌ها بیشتر شده و گویی خشم و کینه و اختلاف نظرهای پنهان شده در ضمیر ناخودآگاه شخصیت‌های به واسطه این پرونده، برون فکنی می‌شود. از جمله شکاف و خلا عاطفی که بین حامد و مهتاب به وجود می‌آید که روابط زناشویی انها را تیره و تار می‌کند. یا رابطه وکیل و موکلی بین حامد و فرشته به تدریج به سوی نوعی رابطه عاطفی گرایش پیدا می‌کند. جنگ میان امیر عشیری و عماد تهرانی به موازات جدال حامد تهرانی و نوید عشیری اوج پیدا می‌کند. فرشته بر خلاف تصور حامد در دادگاه به قتل عشیری اعتراف می‌کند و از آن سو مشفق هم به مثابه یک دانای کل و پیر خردمند وارد قصه می‌شود.

لادن مستوفی و شهاب حسینی در سریال گناه فرشته

به این موارد می‌توان مولفه‌های دیگری را هم افزود که همه این عناصر در خدمت یک قصه معمایی پیچیده و چندلایه با شخصیت‌های مرموز و مشکوک قرار گرفته تا سرنخ‌های یک پرونده قتل به یک چرخه معیوب و فاسد اقتصادی پیوند بخورد که می‌تواند قانون را هم دور زده یا از ظرفیت آن به نفع منافع و مصالح شخصی بهره ببرد. اگر بخواهیم «گناه فرشته» را در یک نظام مفهومی صورت‌بندی کنیم و عناصر درام را در ظرف آن بریزیم می‌توان آن را نبرد «عدالت» و «انتقام» دانست که در یک جدال خانوادگی، تعین می‌پذیرد و بار احساسی و عاطفی هم به دوش آن گذاشته می‌شود تا تا تجربه‌های حسی مثل عشق و نفرت در کالبد قصه دمیده شود.

حامد عنقا تلاش کرده تا در روایت این التهاب و پیچیدگی از بازی‌های فرمی دوری کرده و در واقع التهاب دوربین را از قصه برداشته تا آن را در روابط آدم‌ها به ویژه به واسطه دیالوگ‌پردازی نشان دهد. گرچه برداشت‌های بلند از گفت‌وگوهای دو نفره حجم زیادی دارد و کمی از ریتم و ضرب‌آهنگ روایت کاسته اما به نظر می‌رسد تاکید کارگردان بر این بوده تا به جای هیجان‌زده کردن تماشاگر و ایجاد فضای ملتهب برای میخکوب کردن مخاطب، او را بیشتر به سمت تامل و اندیشیدن درباره موقعیت قصه بکشاند. به همین دلیل شاید، روایت و ریتم سریال، برخی از مخاطبان را که با ذهنیت کلیشه‌ای از اثر پلیسی که با تعقیب و گریز یا غافلگیری‌های شوکه‌کننده همراه است راضی نکند اما فیلمساز تعمدا از شکل گیری چنین فضایی پرهیز کرده تا مخاطب را به تعمق در زیرمتن قصه خود بکشاند. زیرمتنی که تمام حرف سریال در آن نهفته است و به جای پردازش قاتل جنایت، مخاطب را به عوامل شکل گیری یک جنایت متوجه می‌کند.

در واقع کنتراست چیره درام به عوامل پشت صحنه و دست‌های پنهان و پشت پرده گرایش دارد که از سطح رخدادها می‌گذرد تا به عمق آن‌ها برسد. به همین دلیل از شیوه قطره‌چکانی در ارائه اطلاعات به مخاطب استفاده شده و در پس هر قسمتی، لایه‌های تازه از واقعیت بازنمایی می‌شود. یک بازنمایی پارادوکسیکال. اساسا «گناه فرشته» قصه تضادها و تعارض هاست، قصه دوگانگی‌ها و دوقطبی ها، قصه شکاف‌هایی که جامعه را از تعادل خارج می‌کند و موجب بی‌عدالتی می‌شود که عدالت یعنی هر چیزی در جای خودش استقرار بیابد. حتی عنوان سریال هم روایت این تضادهاست. از یک سو فرشته از حیث الاهیاتی موجودی است که گناه نمی‌کند و از سوی دیگر وکیل عدالت جوی قصه در پی اثبات بی‌گناهی فرشته قصه است. در واقع کارگردان هم در فرم روایی خود از الگوی کلاسیک استفاده کرده و هم در انتخاب قصه خود به کهن الگوهای اخلاقی و بشری توجه داشت. به نبرد ازلی و ابدی خیر و شر.

دانلود و تماشای آنلاین سریال گناه فرشته

دانلود انیمیشن

نگاهی به بازی ها و بازیگری در سریال گناه فرشته | نه فرشته‌ام، نه شیطان


برگ‌های برنده گناه فرشته کدامند؟

روزگاری تلویزیون با پخش سریال‌های معمایی و جنایی خارجی، شب‌های خوشی را برای مخاطبانش می‌آفرید. سریال‌های اروپایی ناوارو، مارپل، پوارو، کمیسر مولدوان، درک، شرلوک هلمز و … شب‌های معمایی داغی را ساخته بودند و حتی موج شبیه‌سازی ایرانی آن با کارآگاه علوی، مزد ترس، سرنخ، هوش سیاه، ماتادور، دیوار و … تا حدی بومی‌سازی شد اما به مرور و با کاهش پخش نمونه‌های خارجی، ساخت سریال‌های داخلی هم رو به افول گذاشت.

اطلاعات کامل سریال گناه فرشته

حالا چند صباحی است که ساخت این گونه کارهای معمایی و جنایی، نه در تلویزیون بلکه در سینما و پلتفرم‌ها رونق گرفته است. در سینما فیلم‌هایی مثل علفزار و بی‌بدن ساخته شدند و در پلتفرم‌ها، آقازاده، خونسرد، پوست شیر و حالا آخرین نمونه آن، گناه فرشته با اقبال عمومی مواجه شدند. اقبالی که نشان می‌دهد مخاطبان با وجود تغییر نسل همچنان مشتاق این گونه هستند. گناه فرشته چندین برگ برنده در مسیر دیده شدن دارد. یکی از شاخص‌ترین آنها، چیدمان بازیگران آن است. شهاب حسینی همیشه درخشان بعد از درخشش در نقش پلیس پوست شیر در گناه فرشته، وکیلی است که باید از دختری متهم به قتل دفاع کند. حسینی چنان با نقش درگیر می‌شود که چه قباد شهرزاد باشد و چه محب پوست شیر و چه حامد تهرانی گناه فرشته، چنان در نقش فرو می‌رود و آن را باور می‌کند که مخاطب هم گریزی از همراهی با او ندارد.

حسینی، درگیرانه حامد تهرانی و وکیلی پرانرژی شده که در دادگاه، لوکیشنی ثابت و بدون فضایی چندان، با قدرت بیان و بازی با بدن، میدان‌داری می‌کند. میدان‌داری حسینی در نقش حامد چنان است که نمی‌توان قبول کرد کس دیگری جز او می‌توانسته چنین نقشی را از آب و گل در بیاورد. مهدی سلطانی، امیر آقایی و پردیس پورعابدینی اگر چه در آقازاده، سریال پیشین حامد عنقا در پلتفرم‌ها بازی کرده بودند اما در این کار با ترفندهایی درست، نقش‌های آقازاده را به بایگانی سپرده‌اند. آقایی و سلطانی بازی‌های کنترل شده و سیاستمدارانه‌ای دارند و کنترل‌گر هستند. پورعابدینی هم که بین آقازاده و گناه فرشته، شکارچی سیمرغ شد و پارسال برای بازی در غریب، سیمرغ نقش اول زن را صید کرد، با تجربه‌هایی متفاوت نقش متهم به قتل را بازی می‌کند.

شهاب حسینی و پردیس پورعابدینی در سریال گناه فرشته

نکته مهم رویارویی او و حسینی است و پورعابدینی در صحنه‌های دو نفره به خوبی پا به پای پارتنر کاربلدش گام بر می‌دارد. حضور بهروز رضوی در نقش پدر حامد هم ریسک جالبی برای خود این گوینده پیشکسوت و هم برای تیم سازنده بود که سوپرایز چشمگیری برای گناه فرشته بوده است. خوش‌ساخت بودن گناه فرشته، برگ برنده دیگری است. حامد عنقا با تجربه فراوان در نوشتن و روزنامه‌نگاری و با آنالیز مخاطبان، رگ خواب بیننده را به دست گرفته است. می‌داند مخاطب پلتفزم چه می.خواهد ببیند و برای همین، خوراک خاص ذائقه او می‌سازد. سریال عنقا، تمیز و شیک است و فضای زندان و دادگاهش هم خوش آب و رنگند. در عین حال، صحنه‌های قتل‌ها چنان عریان و خشن هستند که اجرای آنها حیرت‌آور است. کاری که عنقا پیش از این هم در آقازاده نشان داده بود در آن تخصص دارد. صحنه.های قتل پورعابدینی و آقایی در آقازاده هنوز در ذهن‌ها حک شده. واقعیت این است اینکه سازنده‌ای بداند برای چه مخاطبی، چه چیزی بسازد، خودش هنری مهم به شمار می‌آید.

ایجاد بالانس و تعادل میان بازی‌ها را هم باید برگ برنده دیگری دانست. بازی‌ها در تمامی صحنه‌ها کنترل شده‌اند و کسی بر کسی برتری ندارد. هارمونی نقش‌ها رنگ‌آمیزی دلپذیری دارد. اقتباس در نمایش، اهمیت زیادی دارد و پشتوانه ادبیات و داستان، حامی مستحکمی برای هر ژانر و گونه است. برعکس گونه ادبیات جنایی خارجی که پشتوانه سریال‌هایی از این دست شده اند و نمونه‌هایش مثل آثار آگاتا کریستی فراوانند، متاسفانه ادبیات جنایی ایران قدرت چندانی ندارد که بتواند پشتوانه حوزه نمایش آثار جنایی بشود و اتفاقا فضا در این زمینه برعکس شده یعنی سریال‌های جنایی اخیر ما چربش چشمگیری بر ادبیات جنایی دارند و شاید بتوان از تولید سریال جنایی و معماری به نگارش رمان و کتابی در این حوزه رسید. گناه فرشته از این منظر و با توجه به سابقه نویسندگی حامد عنقا و تیمش می‌تواند کتابی خواندنی باشد که تکانی هم به بازار کتاب بدهد.

این یادداشت پیش از این در رسانه‌ای دیگر منتشر شده است



دانلود انیمیشن