مرکز دانلود کتاب الکترونیکی


دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

مطالبی که برچسب کودکان را دارند .

دلهره آورترین و ترسناک ترین حرفهای کودکان


دلهره آورترین و ترسناک ترین حرفهای کودکان

 

کودکان گاهی می‌توانند با نیروهای ماوراء الطبیعه نیز ارتباط داشته باشند و حرف‌های ترسناکی بزنند. در این باره تئوری‌های زیادی مطرح شده است فرضیه‌های مذکور دلیل این موضوع را دور بودن کودکان از هنجارهای اجتماعی می‌دانند.

 

ما قصد داریم در ادامه نگاهی داشته باشیم به برخی تجارب دلهره آور که والدین و بزرگ‌ترهای کودکان با ما در میان گذاشته اند، آنها حرف‌هایی از زبان بچه ها شنیده اند که واقعا تامل برانگیز و ترسناک است. با ما همراه باشید تا برخی از حرفهای این کودکان را با هم مرور کنیم.

 

۱: منتظر اتوبوس بودم که به سرکار بروم. دختر غریبه‌ای کنارم ایستاد و به من خیره شد، از او پرسیدم که چرا خیره شده ای. او گفت: “خیلی زیبا هستی.” در پاسخ از او تشکر کردم، اما او به من گفت: “آنقدر زیبایی که می‌خواهم صورتت را از بین ببرم.”

 

۲: متوجه شدم پسرم آنقدر از آب می‌ترسد که از دوش گرفتن امتناع می‌کند، علت ترسش را از او پرسیدم و او پاسخ داد: “چون قبلا غرق شده بودم از آب می‌ترسم.

 

۳: نیمه‌های شب دختر هفت ساله ام من را از خواب بیدار کرد و گفت: “مادر، مریم (Marry) می‌گوید باید از خانه اش برویم وگرنه ما را می‌کشد.” نکته وحشتناک ماجرا این است که نام صاحب قبلی خانه مریم بود.

دلهره آورترین و ترسناک ترین حرفهای کودکان 

 

۴: وقتی دخترم چهار ساله بود یک روز به من گفت: “مادر یادت نمی‌آید که تو دختر بودی و من مادر بودم و آمدند سر ما را بریدند؟”

 

۵: وقتی در حال تماشای تلویزیون بودم پسرم جلوی من ایستاد و با نگاه عجیبی به من خیره شد و گفت که یک روز تو را می‌کشم.

 

۶: وقتی به خانه جدید نقل مکان کردیم، دخترم روی تخت نخوابید و تصمیم گرفت روی زمین بخوابد از او دلیلش را پرسیدم و او پاسخ داد: “دختری که قبل از من اینجا بود می‌گوید این تخت من است.

 

۷: پسرم دیر وقت من را از خواب بیدار و در گوشم زمزمه کرد: “الان باید برویم. من نمی‌خواهم او صدای ما را بشنود.”

 

۸: شنیدم که دختر چهار ساله ام آهنگی را می‌خواند که مادرم در کودکی برای من می‌خواند، از او پرسیدم که آن را از کجا یاد گرفته است، گفت: “مادربزرگ همیشه قبل از خواب آن را برای من می‌خواند.” اما مادربزرگش پنج سال قبل از تولد او فوت کرده بود.

 

۹: وقتی زمان خواب رسید، پسرم به من گفت: “خداحافظ بابا.” وقتی به او گفتم باید بگوید شب بخیر او گفت: “نه، این بار باید بگویم خداحافظ.”

 

۱۰: دخترم یک بار به من گفت: “پدر، آنقدر دوستت دارم که می‌خواهم سرت را جدا کنم و هرکجا که می‌روم با خودم ببرم.”

 

۱۱: بچه‌های کوچک همیشه چیز‌های عجیب و غریبی می‌دانند که قبلا جلوی آن‌ها نگفته ایم، پسر کوچکم به من گفت که خواهر بزرگترش هر شب به ملاقاتش می‌آید،

 

وقتی از او پرسیدم در مورد کدام خواهر صحبت می‌کند او به من گفت: “همان فرزندی که سال‌ها قبل از تولدم سقطش کردی.”

 

۱۲: در حالی که من در بالکن خانه ایستاده بودم و بچه‌های محله بازی می‌کردند، دختر همسایه به من نگاه کرد و گفت: “فرزندت چه زمانی به دنیا می‌آید؟” از سوال او تعجب کردم و عصر همان روز متوجه شدم که باردار هستم.

 

۱۳: یک شب از خواب بیدار شدم و دیدم برادرزاده ام نزدیک من ایستاده است، از او پرسیدم اینجا چه کار می‌کنی، گفت: “برو تو اتاقت بخواب و هرگز روی مبل نخواب.

 

مرد غریبه وقتی خوابیده بودی تو را تماشا می‌کرد.” اما فقط من، خواهرم و پسرش در خانه حضور داشتیم و شخص دیگری در خانه نبود. کودکان

 

۱۴: داشتم دختر سه ساله ام را می‌خواباندم که از من پرسید که چرا الان باید بخوابد. به او گفتم که دختر بچه‌ها باید زود بخوابند. او ناگهان بلند شد و به یکی از گوشه‌های اتاق اشاره کرد و گفت: “پس این دختر چه؟” وقتی برگشتم، کسی را پیدا نکردم.

 

۱۵: یک روز برادرزاده کوچکم را در حال نقاشی کشیدن دیدم و وقتی به نقاشی اش نگاه کردم متوجه آن نشدم. از او پرسیدم چه چیزی کشیدی؟ به من گفت: “یک زن حلق آویز شده. خودش به من گفت که آن را بکشم.”

 

۱۶: دختر چهار ساله‌ای ساعت شش صبح پدرش را از خواب بیدار کرد و گفت: “بابا، می‌خواهم تمام پوستت را دربیاورم.”

 

۱۷: یک شب بچه ام از خواب بیدار شد و شروع به داد و فریاد زد: “مامان! چیزی زیر تخت من است.” به درخواست او زیر تختش را جستجو کردم و چیزی پیدا نکردم و گفتم زیر تختش چیزی نیست.

 

گفت: “بله، او اکنون پشت تو ایستاده است.” حرف‌های او مرا وحشت زده کرد، زیرا واقعا احساس می‌کردم که کسی پشت من ایستاده است.

 

۱۸: پدری می‌گوید دخترم که سه سال بیشتر ندارد، کنار برادر کوچکش ایستاد. به او اشاره کرد و گفت: “پدر، او یک هیولا است، باید از شر او خلاص شویم، باید او را دفن کنیم.”

 

۱۹: مادری با بچه‌اش رانندگی می‌کرد که بچه به مادر گفت: “مادر من وقتی در شکم تو بودم تو تصادف کردی.” مادر به وی می‌گوید که درست است .

 

دلهره آورترین و ترسناک ترین حرفهای کودکان

 

او در این حادثه آسیبی ندیده است. او گفت: م”ی‌دانم، با یک مرد سفیدپوش داشتم تو را تماشا می‌کردم و او به من گفت که حالت خوب است.”

 

۲۰: با برادر کوچکم در اتاق نشیمن نشسته بودم که ناگهان به سمت دیوار چرخید و چند دقیقه به آن خیره شد و سپس گفت: “الان نه.” مدت کوتاهی بعد برای تماشای تلویزیون برگشت و دوباره به دیوار نگاه کرد و گفت: “بعدا میبینمت.”

 

۲۱: شب‌هایی که خواهرم از سر کار دیر به خانه می‌آمد، من از بچه‌های او مراقبت می‌کردم و وقتی که آن‌ها می‌خوابیدند جلوی تلویزیون می‌نشستم تا خواهرم به خانه بیاید.

 

بعد از اینکه آنجا را ترک کردم روز بعد خواهرم به من زنگ زد و گفت که بچه‌ها می‌گویند من تمام مدت جلوی در اتاقشان ایستاده بودم و لبخند می‌زدم.

 

۲۳: برادرم شب‌ها در خواب راه می‌رود و یک شب در حالی که خواب بود به اتاق من آمد و گفت: “مراقب شیطان پشت سرت باش.”

 

۲۴: ما به یک خانه جدید نقل مکان کردیم و وقتی داشتیم وسایل را داخل خانه می‌بردیم، پسر کوچکی آمد و گفت: “مادرم گفته به شما بگویم افرادی که قبل از شما اینجا زندگی می‌کردند در حیاط خلوت دفن شده اند.” پسر بچه سریع می‌رود و دیگر خبری از آن نمی‌شود.

 

۲۵: وقتی در پارک نشسته بودم و کتاب مورد علاقه ام را می‌خواندم، پسر کوچکی به سمت من آمد و به آرامی گفت: “مردی که کنارت ایستاده می‌گوید یک روز می‌خواهد تو را بکشد. مراقب خودت باش.” اما کسی کنار من نبود.

 

۲۶: پسر کوچکم یک بار از من سوال عجیبی کرد. او گفت: “پدر، اگر زبان کسی را ببرم، می‌میرد یا زنده می‌ماند؟”

 

۲۷: دخترم به من گفت که ارواح واقعی هستند، زیرا هر شب یکی از آنها در گوش من زمزمه می‌کند.

دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

دانلود کتاب برنامه غذایی کودکان و نوزادان

دانلود کتاب برنامه غذایی کودکان و نوزادان

نام کتاب : برنامه غذایی کودکان و نوزادان

نویسنده : دکتر حسین آشوری

زبان کتاب : فارسی

تعداد صفحه : ۳۷

نوع فایل کتاب : PDF

حجم فایل : ۶۹۳ کیلوبایت (KB)

توضیحات :  این کتاب شامل بخشهای زیر است :
۱-  اصول تغذیه تکمیلی، شروع و ادامه غذای کمکی در ماه هفتم.
۲ – برنامه غذایی شیرخوار در ماه هشتم.
۳ – برنامه غذایی شیرخوار در ماه نهم.
۴ – برنامه غذایی شیرخوار در ماه دهم.
۵ – طرز تهیه چند غذای کمکی برای شیرخواران.
۶ – کدام مواد غذایی را نباید قبل از یک سالگی به کودک داد.
۷ – برنامه غذایی کودک در سال دوم زندگی تا دوازده سالگی
۸ – میان وعده های غذایی برای کودکان.
۹ – تاثیر اضافه وزن و چاقی در کودکان
۱۰ – چگونه به فرزندان چاق خود کمک کنیم ؟

راههای آموزش مهربانی و شفقت به کودکان


در این پست از مجله اینترنتی جیران قصد داریم به بررسی راههای آموزش مهربانی و شفقت به کودکان بپردازیم. آیا فرزندان شما می دانند که چقدر خوش شانس هستند؟ آنها در دنیایی پر از زیبایی، عشق و فرصت به دنیا آمده اند. و این به ما به عنوان والدین آنها بستگی دارد که به آنها نشان دهیم که چقدر برای زندگی خود و همه خوشبختی های حاصل از آن سپاسگزار هستیم. آموزش مهربانی و شفقت به فرزندانمان یکی از راه های انجام این کار است و این یکی از مهم ترین کارهایی است که می توانیم برای آنها انجام دهیم.

یک مطالعه جدید از یک مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی نشان می دهد که کودکانی که مهربانی و شفقت را در سنین پایین آموزش می بینند، در بزرگسالی کمتر خودخواه هستند و این همه چیز نیست. آنها همچنین به احتمال زیاد به دیگران کمک می کنند. این تمایل به برقراری ارتباط خوب و زندگی سخاوتمندانه از ویژگی های «طول عمر» است که محققان آن را پیش بینی کننده ترین موفقیت یک فرد در زندگی می دانند.


موارد پیشنهادی


چگونه والدین می توانند این رفتارها را تشویق کنند؟

در مهدکودک و پیش دبستانی ما متوجه می شویم که یادگیری کلی کودک فقط شامل دستاوردهای تحصیلی آنها نمی شود. بدون شخصیت خوب، پیشینه تحصیلی آنها نمی تواند آنها را در آینده به جامعه کمک کند.

۱- هر روز از آنها مراقبت کنید

ارزش هایی که می خواهیم به فرزندان خود بیاموزیم ابتدا در خانه های ما آشکار می شوند. یک کودک اغلب تمایل دارد تا آنچه را که والدینش انجام می دهند به جای آنچه که آنها می گویند، یاد بگیرد. بنابراین، اگر می‌خواهید ارزش مراقبت از فرزندتان را بیاموزید، در خانه از او مراقبت کنید. با حرکات ساده عشق و محبت، یا آماده کردن وعده های غذایی، یا کمک به آنها برای مدرسه، این می تواند نقطه شروعی برای آنها باشد تا احساس کنند برای مادر و پدرشان اهمیت زیادی دارند. در نهایت، آنها یاد خواهند گرفت که این موضوع را به سایر کودکان منتقل کنند.

۲- مثال های مثبت را تنظیم کنید

این یک کار بیهوده است. اگر می خواهید فرزندتان مهربان و دلسوز باشد، می توانید خودتان این مثال ها را بزنید. تمرین آنها در زندگی روزمره نه تنها فرزندان شما را تشویق می کند که همین کار را انجام دهند، بلکه به آنها پیام مثبتی ارسال می کنید که مهربانی چیزی است که در زندگی برای شما ارزش بیشتری قائل هستید. مهربان بودن فداکارانه ترین راه برای دوست داشتن و کمک کردن به کسی است که تمرین بیشتر این فضیلت را به عادت تبدیل می کند.

مهمتر از همه، به آنها نشان دهید چگونه باید انجام دهد. اگرچه شما واقعاً هرگز از والدین بودن دست نمی کشید، ممکن است تمایل داشته باشید که اجازه دهید فرزندتان بدون نیاز به راهنمایی در مورد چگونگی حفظ شخصیت و رفتاری شاد رشد کند. با این حال، این بهترین کار نیست زیرا این امر در آموزش مهربانی و مهربانی به فرزندتان نیز مهم است. این نه تنها شخصیت آنها را نسبت به دیگران مطلوب تر می کند، بلکه به آنها کمک می کند تا به خوبی با همسالان و بزرگسالان خود سازگار شوند.

۳- ارزش مهربانی را آموزش دهید

در حالی که قبلاً اشاره کردیم که اعمال بیشتر از کلمات تأثیرگذار هستند، آموزش شفاهی به فرزندمان در مورد مهربانی نیز می تواند تأثیر قدرتمندی داشته باشد. آموزه های شما به عنوان چراغ راهنمای آنها در مورد آنچه که باید در هر شرایطی انجام دهند عمل خواهد کرد. وقتی مکرراً از شما می شنوند که احساس دیگران را در نظر می گیرید، بعداً در زندگی درک عمیق تری از این موضوع به دست خواهند آورد. جالب است بدانید که فرزندان ما بیشتر از آنچه که ما می‌گوییم جذب می‌کنند. بنابراین، آنها را تشویق کنید که همیشه با احترام و کلمات محبت آمیز صحبت کنند.

این یک درس ضروری برای پسران نیز است. دختران در تعاملات خود بسیار مثبت و فعال هستند، بنابراین برای پسرها می تواند چالش برانگیز باشد که چگونه دختران را ترجیح می دهند با یکدیگر صحبت کنند. اگر متوجه شدید که پسرتان نسبت به دختران دیگر بی ادب یا بی احترامی می کند، به او کمک کنید بفهمد که چگونه می تواند کمی مراقب حرف هایش باشد. برای مثال، اگر دیدید که دختری را در حضور همه چاق می‌خواند، به او توضیح دهید که چرا این کاری است که نمی‌خواهید او را ببینید. این ممکن است چیزی باشد که به طور طبیعی با تفاوت های فیزیولوژیکی بین جنسیت ها همراه باشد، اما برای آنها هرگز دیر نیست که یاد بگیرند چگونه به زنان و اطرافیانشان احترام بگذارند.

۴- عذرخواهی را یاد بگیرید

برای اینکه انسان خوبی باشید، باید یاد بگیرید که چگونه عذرخواهی دیگران را بپذیرید. این نه تنها مهم است که بتوانید زمانی که یک دوست یا یکی از اعضای خانواده عذرخواهی می کند تشخیص دهید و تأیید کنید، بلکه همچنین ضروری است که وقتی می دانید اشتباهی مرتکب شده اید یا شخص دیگری را مورد خشم قرار داده اید از کسی عذرخواهی کنید. وقتی بچه‌هایتان جوان هستند، اهمیت عذرخواهی را به آنها بیاموزید، زیرا این کار می‌تواند به آن‌ها در مورد رفاهشان در زندگی اطمینان دهد.

۵- احساسات آنها را تأیید کنید

توانایی مراقبت از دیگران مستلزم تشخیص احساسات دیگران است. به عنوان مثال، کودکان پیش دبستانی ما ممکن است تعجب کنند که چرا کودک دیگری گریه می کند. اما احساس همدردی با احساسات کودک دیگر ممکن است هنوز برای آنها چالش برانگیز باشد. با این حال، وقتی تمرین می‌کنید که احساسات آن‌ها را تأیید کنید، مانند ناامیدی، خشم یا شادی، آنها می‌توانند یاد بگیرند که این را در دیگران ببینند. آنها همچنین یاد خواهند گرفت که پاسخ شما را به احساسات خود کپی کنند و همین نگرانی را نسبت به سایر کودکان نشان دهند.

به طور خلاصه، مهربانی و شفقت می تواند کاتالیزوری باشد که به کودک شما اعتماد به نفس و عزت نفس لازم برای یک فرد خارق العاده را بدهد. نحوه نشان دادن این ویژگی ها به آنها در خانه به همان اندازه مهم است که در مدرسه به فرزندان خود آموزش می دهید. به آنها بیاموزید که چگونه از دیگران مراقبت کنند و به طور مداوم نسبت به دیگران احترام، مهربانی و شفقت نشان دهند، صرف نظر از اینکه سن آنها چقدر است.