مرکز دانلود کتاب الکترونیکی


دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

مطالبی که برچسب تلخ را دارند .

ماجرای تلخ پسری که عاشق دختر طلسم شده بود+بخش اول


حکایت جمیل و جمیله: روزى روزگاری، جوانى به‌نام جمیل زندگى مى‌کرد که دخترعموئى به‌نام جمیله داشت. پدرشان این دو را از هنگام تولد براى هم نامزد کرده بودند. وقتى روز عروسى نزدیک شد جمیل براى یک سفر سه روزه به شهر رفت تا براى عروس جهیزیه بخرد، اما جمیله در روستا ماند….

حکایت جمیل و جمیله

یک روز که دختران ده براى گرد‌آورى هیزم به بیشه‌زار مى‌رفتند جمیله نیز با آنان رفت. وى هنگامى که خار و هیزم خشک را جمع مى‌کرد، چشمش به یک دستهٔ هاون آهنى افتاد که سر راهش افتاده بود. جمیله دستهٔ هاون را لاى هیزم جا داد. وقتى دخترها آماده شده بودند که به خانه‌هایشان بازگردند، او هیمهٔ هیزم را بلند کرد تا روى سرش قرار دهد اما دستهٔ هاون در میان هیزم محکم نمى‌شد. هر بار که هیزم را بلند مى‌کرد دستهٔ هاون به زمین مى‌افتاد.

دخترها در طول این مدت منتظرش بودند اما سرانجام به او گفتند ‘جمیله، هوا رو به تاریکى مى‌رود، اگر مى‌خواهى با ما بیائى بیا وگرنه مى‌توانى به دنبال ما راه بیفتی’ . جمیله گفت ‘شما بروید، من نمى‌توانم این دستهٔ هاونى را جا بگذارم حتى اگر تا نصف شب هم شده اینجا مى‌مانم’ . از این‌رو دخترها او را ترک کردند.

وقتى هوا تاریک‌تر شد دستهٔ هاون در یک لحظه به یک غول تبدیل شد و جمیله را روى دوشش انداخت و بى‌درنگ آنجا را ترک کرد. او بیابان را زیر پا گذاشت و رفت و رفت تا اینکه پس از یک ماه به قلعه‌اى رسید. غول دختر را در قلعه زندانى کرد و گفت ‘اینجا در کنفِ حمایت من هستى و هیچ آسیبى به تو نخواهم رساند’ . اما جمیله با تلخکامى گریه سر داد و با خود گفت ‘چه بلائى سر خودم آوردم!’

وقتى دخترها به آبادى برگشتند، مادر جمیله از آنها پرسید: ‘دختر من کجاست؟’ آنها گفتند: ‘دختر شما در بیشه‌زار بیرون ده ماند. ما به او گفتیم اگر با ما مى‌آیى بیا وگرنه ما مى‌رویم و او گفت شما بروید! من دستهٔ هاونى پیدا کرده‌ام که نمى‌توانم آن را ترک کنم، حتى اگر مجبور باشم تا نصف شب اینجا مى‌مانم’ . مادر جمیله فریادزنان در تاریکى شب به‌سوى بیشه‌زار دوید.

مردان روستا به‌‌دنبال زن راه افتادند و به او گفتند ‘به خانه‌ات برگرد! ما او را نزد شما خواهیم آورد. یک زن نباید هنگام شب آوارهٔ بیشه‌زار شود. ما – مردها – جمیله را جستجو مى‌کنیم’ . ولى مادر جمیله فریاد زد ‘من با شما مى‌آیم. ممکن است دخترم با نیش افعى کشته شده باشد یا جانوران او را دریده باشند، آن‌وقت چه خاکى به سرم بریزم؟’ مردها پذیرفتند و با مادر جمیله به راه افتادند و یکى از دخترها را هم با خود بردند تا جاى او را در بیشه‌زار نشان دهد.

آنها هیمهٔ هیزم را در همان جائى یافتند که جمیله روى زمین گذاشته بود اما اثرى از او نیافتند. آنها به‌نام صدایش کردند اما هرچه فریاد زدند کسى پاسخ نداد، لذا آتش روشن کردند و تا صبح به جستجوى خود ادامه دادند. آن‌گاه به مادر جمیله که هنوز گریه مى‌کرد، گفتند ‘دختر شما را آدمیزاد دزدیده است، چون اگر جانوران وحشى او را خورده باشند پس اثر خونش کجاست و اگر افعى او را نیش زده باشد پس جسدش کجاست؟’ و همگى به خانه‌هایشان بازگشتند.

روز چهارم پدر و مادر جمیله به یکدیگر گفتند ‘چه‌کار باید بکنیم؟ آن جوان بیچاره (جمیل) براى خرید لباس عروسى رفته است، اگر بازگردد به او چه بگوئیم؟’ و سرانجام تصمیم گرفتند ‘بزى را مى‌کشیم و سرش را دفن مى‌کنیم و سنگى روى قبر مى‌گذاریم. وقتى آن جوان آمد، سنگ قبر را نشانش مى‌دهیم و مى‌گوئیم که دختر مرده است’. از آن سو غول به دختر خبر داد که خانواده اش چنین کرده اند؛ تا او را ناامید کند.

پسرعموى دختر از شهر برگشت و لباس و زیور‌آلاتى را که خریده بود با خود آورد. وقتى وارد ده شد پدر جمیله به پیشوازش رفت و گفت ‘امیدوارم در آینده خوشبخت شوى اما باید بگویم که جمیله عمرش را به شما داد’ . اشک‌هاى آن جوان بر گونه‌هایش سرازیر شد و زار زار گریه کرد. جمیل حاضر نشد قدمى بردارد مگر دختر را به او نشان دهند. آنها به وى گفتند ‘با ما بیا’ و او که لباس‌هاى عروسى را زیر بغل حمل مى‌کرد به دنبالشان راه افتاد.

جهیزیه را روى قبر انداخت و هاى‌هاى گریست و از شدت ناراحتى سرش را به سنگ قبر کوبید. جمیل تمامى روز بعد دوباره سر قبر رفت، لباس‌هاى عروسى هنوز روى قبر بود، نشست و گریه کرد و بار دیگر سرش را به سنگ قبر زد. تا شش ماه کار این جوان همین بود….

اما از آن طرف بشنویم که مردى که پیاده در بیابان سفر مى‌کرد، خود را در برابر قصر بلندى دید که تک و تنها در بیابان ساخته شده بود و هیچ‌ خانه‌اى نزدیک آن نبود. او گرسنه و ناامید بود و منتظر بود که فرشته ملک الموت به سراغش بیاید.

مرد با خود گفت ‘در سایهٔ این قصر استراحتى خواهم کرد’ و در کنار دیوار نشست. لحظاتى بعد دخترى او را دید و پرسید ‘شما دیوى یا انسان؟’ مرد گفت ‘من از سلالهٔ آدمیزادم. انسانى بهتر از پدر و پدربزرگ شما!’

دختر پرسید ‘چه کسى ترا به اینجا کشانده و در سرزمین غول‌ها و دیوها به‌دنبال چه مى‌گردی؟’ آن‌گاه مرد را نصیحت کرد و گفت ‘شما دوست عزیز اگر آدم عاقلى هستی، پیش از آنکه غول ترا در اینجا بیابد و به زندگى‌ات خاتمه دهد و ترا وعدهٔ شام خود کند، از اینجا برو. اما قبل از اینکه بروى به من بگو: مسیرت کجاست؟

مرد گفت ‘چرا این‌قدر دربارهٔ من و مقصدم کنجکاوى مى‌کنی؟’ دختر گفت ‘من تقاضائى دارم’ . اگر به طرف ده ما مى‌روى این پیام را براى مردى که جمیل نامیده مى‌شود برسان:

از فراز کاخ بلندى در بیابان
جمیله سلامت مى‌رساند
از وراى دیوارهاى ستبر زندان
جمیله صداى بزغاله‌اى شنید
که در قبرِ وى خاکش کردند
تا جوان شجاع و سوگوار را فریب دهند
جمیله در جائى که بادهاى بیابانى مى‌وزند و مى‌روبند
تک و تنها و پیوسته مى‌گرید و مى‌گرید

مرد با خود گفت ‘اما من تا صبح زنده نیستم تا تقاضاى این دختر را برآورده کنم ….. دختر به او آب و غذایی داد و مرد به راه خود ادامه داد….

 

حکایت جمیل و جمیله

************************پایان بخش اول********************************

دانلود انیمیشن

سریال قطب شمال

سریال جنگل آسفالت

دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

نیوشا ضیغمی بزرگ ترین راز تلخ زندگی اش را فاش کرد!


راز تلخ زندگی نیوشا ضیغمی: نیوشا ضیغمی بازیگر سریال در چشم باد با انتشارعکسی از خود در مورد سختی ها و مشکلات زندگیش در دو سال اخیر نوشت و از بزرگترین راز زندگیش پرده برداشت. در ادامه این بخش از فرهنگ و هنر پست جدید نیوشا ضیغمی را مشاهده می کنید.

راز تلخ زندگی نیوشا ضیغمی، نیوشا ضیغمی بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار یک پست از سیاه ترین تاریخ زندگیش و سالهای تنهایی و مشکلات و رنج هایی که تحمل نموده گفت، روزی که فکرهای واهی در سرش می چرخیده و تنها به مرگ فکر می کرده و مادر بودن به او قدرت دوباره ایستادگی در برابر مشکلات و تولد دوباره از دل رنج ها را داده است. خانم بازیگر در آخرین پست خود در مورد بزرگترین راز زندگیش اینگونه نوشت:

بیشتر بخوانید: بازیگران زن ایرانی که همسر میلیاردر دارند+عکس

میخوام یه رازی رو بهتون بگم

روزی بود که فکر میکردم تمام جهان روی سرم آوار شده و هیچ امیدی نداشتم هر انچه که ساخته بودم به یکباره نابود شد

تاکید میکنم هر آنچه از ابتدا تا آنروز

شاید اون روز سیاه ترین تاریخ زندگیم بود

فصل بهار بود روی یک صندلی تنها نشسته بودم

حالم از زندگی و آدمها و همه چیز به هم میخورد، از همه چیز بیزار بودم

به مرگ فکر میکردم و اشکام بند نمیومد

با صدای مامان گفتن لنا در اطاق باز شد

سریع اشکم رو پاک کردم و با لبخندی ساختگی گفتم جانم

یادم نیست چی گفت

مثل همیشه حرفی کودکانه یا خواسته ای

به چشماش نگاه کردم

شرم عالم از فکرهای تو سرم به دلم نشست

به خودم گفتم نیوشا بلند شو قوی باش

تو مادری و مادر بودن خیلی کلمه بزرگیه بلند شو و دوباره همه چیز رو بساز بخاطر لنا و خودت

از همون روز به خودم قول دادم

شاید سخت ترینها رو در دو سالی که گذشت تجربه کردم

چیزهایی که در کابوس شبهام ندیده بودم

اما همونها شد شروع رشد و بلوغ دوباره من شد

سر آغاز جدایی از بندها بندهایی که با وابستگی به ظواهر زندگی به دست و پا و روحم بسته بودم

رنجهای برام تبدیل شد به موهبت الهی

و من رو تبدیل کرد به یک انسان تازه

درست مثل پروانه ای که از پیله تاریک خودش بیرون میاد و دنیای جدیدی رو میبینه

به طرز شگفت انگیزی تمام بیخودیهای اطرافم حذف شدند

رفتند آنهایی که باید میرفتند ماندند آنهایی که باید میماندند

و آمدند آنهایی که بودنشان درست شبیه معنی تازه زندگی ام بود

و امروز من به خود تازه ام سلام میکنم

دنیای تازه ام را عاشقانه دوست دارم و یاد گرفتم که رنج انسان را بزرگ میکند

من تولد دوباره ام رو مدیون رنج هستم.

راز تلخ زندگی نیوشا ضیغمی

خانواده نیوشا ضیغمی

راز تلخ زندگی نیوشا ضیغمی، نیوشا ضیغمی در یک خانواده کم جمعیت به دنیا آمده، پدر نیوشا ضیغمی مرحوم محسن ضیغمی دبیر بازنشسته و مادرش فهیمه رستم پور کارمند بازنشسته است که تجربه بازی در فیلم سینمایی چارسو را نیز دارد. روشا ضیغمی تنها خواهر نیوشاست و در فیلم چارسو و سریال ماتادور حضور داشته است. نیوشا یک دختر به نام لنا دارد که در اواخر اردیبهشت سال ۱۳۹۷ به دنیا آمده است.

بیشتر بخوانید: استایل عجیب و شاد نیوشا ضیغمی در کنسرت طلیسچی+عکس

دانلود انیمیشن

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

تغییر چهره و سرنوشت تلخ بازیگر فیلم بچه های آسمان در آستانه ۳۸ سالگی+عکس و بیوگرافی


میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان: میرفرخ هاشمیان متولد ۱۰ آذر ۱۳۶۵ در تهران ، شهرت او در ۹ سالگی با فیلم بچه های آسمان شروع شد. از معدود بازیگرانی است که میتوانست آینده درخشانی داشته باشد او زمانی آنقدر مشهور شد که عکسش وارد کتب درسی هم شد ، اما حالا نقاش ساختمان است.

بیوگرافی میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان

میر فرخ هاشمیان (١٠ آذر ۱۳۶۵) در تهران بازیگر اهل ایران است. او در نقش علی با فیلم سینمایی بچه‌های آسمان به شهرت جهانی رسید. عکس وی در نقش علی در کتاب درسی ادبیات فارسی مقطع دوم متوسطه به چاپ رسیده‌است هاشمیان بعد از ناکامی فیلم بچه‌های آسمان در هفتاد و یکمین دوره جوایز اسکار از دنیای بازیگری دور شد اما توانست بعد از ۱۶ سال دوری با بازی در سریال کیمیا به کارگردانی جواد افشار به دنیای بازیگری بازگردد.

او بعد از سال‌ها دوری از عرصه بازیگری دوره آزاد بازیگری راهم گذرانده‌است. وی در سال ۱۳۷۶ (جشن حافظ) برنده (جایزه ویژه هیئت داوران) شده‌است.

میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان

بعد از بچه های آسمان نیز در فیلم کوتاهی به اسم کیف بازی کرد، ولی دیگر متاسفانه پیشنهادی دریافت نکرد. در ادامه این مطلب  بخش فرهنگ و هنر در مجموعه فیلم و سریال مجله خبری چشمک با میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان و عکس های جدید او همراه باشید.

 از میان ۶ هزار دانش آموز انتخاب شدم

میرفرخ هاشمیان درباره نحوه انتخابش می گوید: مجید مجیدی برای فیلمش از ۶ هزار دانش آموز تست گرفته بود و کلاس ما، آخرین کلاسی بود که برای انتخاب بازیگر آمد و من چون آن روز دفتر نقاشی ام را نبرده بودم ، معلم من را دعوا کرد و داشتم گریه می کردم.

آقای مجیدی وارد کلاس شد و به من گفت سرت را بالا بیار و به دوربین نگاه کن و همین که با گریه سرم را بالا آوردم ، آقای مجیدی گفت خودش است ، من فکر می کردم بازرس هستند و به خاطر نبردن دفتر نقاشی نمره انضباطم را می خواهند کم کنند. خلاصه به اتفاق آن ها به کلاسی خالی رفتم و از من فیلم گرفتند و مصاحبه کردند و آن جا فهمیدم خبرهایی هست و بعد از صحبت های اولیه از پدرم اجازه ام را گرفتند و بعد تمرین سر صحنه رفتم و همان جا متن ها را به من می دادند و می خواندم و بازی می کردم.

دستمزد برای بازی در فیلم بچه‌های آسمان

برای بازی در بچه های آسمان ۱۰۰ هزار تومان دستمزد گرفتم که آن را به پدرم دادم. البته آقای مجیدی این دستمزد را به زور به من داد بازیگر بچه های آسمان همچنین یادآور شد : بعد از فیلم شناخته شده بودم و وقتی من را می دیدند ، خوشحال می شدند. هم کلاسی ها و دوستانم هم خیلی من را تحویل می گرفتند اما خودم را برایشان نمی گرفتم.

گرفتار اعتیاد شدم

بعد از بچه های آسمان اتفاقات تلخی در زندگی من رخ داد و همه سختی هایی که علی در فیلم کشیده بود را تجربه کردم، پدرم ورشکسته شد و من مجبور بودم همراه او کار کنم و از همین جا بود که نقاشی ساختمان را یاد گرفتم و سالها مشغول این حرفه بودم تا اینکه بعد از دوران سربازی از طریق دوستان نابابم گرفتار اعتیاد شدم و نزدیک به ۷ سال در دام اعتیاد گرفتار بودم اما خبر پدر شدنم باعث شد ترک کنم.

داستان فیلم بچه‌های آسمان

فیلم بچه‌های آسمان اثر مجید مجیدی نه تنها روایتی از کودکی، که یک تراژدی کودکانه است که تجربه تلخ فقر را در دوران کودکی به تصویر می‌کشد و همین به نقطه پیوند خاطرات ما با این فیلم بدل می‌شود. پسرکی به نام علی کفش‌های خواهرش را گم می‌کند. از آنجایی که زهرا کفش دیگری ندارد و پدر هم توانایی مالی خرید کفش نو را ندارد، قرار می‌گذارند که صبح‌ها زهرا کتانی علی را بپوشد و ظهر علی در مسیر منتظر پایان مدرسه زهرا و آمدن او می‌شود تا کتانی را از زهرا دریافت و با آن به مدرسه برود.

میرفرخ هاشمیان

این فیلم در اولین سال اکران تمام جوایز بین المللی را درو کرد و حتی نامزد اسکار شد و حالا جزو ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینمای جهان است.

خلاصه داستان فیلم بچه‌های آسمان

بچه‌های آسمان فیلمی ایرانی به کارگردانی مجید مجیدی محصول ۱۳۷۵ است. این فیلم مورد تحسین منتقدان و جامعه قرار گرفت و باعث شناخت جامعه غرب از مجیدی شد. بچه‌های آسمان اولین فیلم ایرانی است که به عنوان پنج نامزد نهایی جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان در سال ۱۹۹۸ انتخاب شده بود و همچنین جایزه های معتبری از جمله جایزه فیپرشی جشنواره بین‌المللی فیلم مونترال را به دست آورد.

پسرکی به نام علی کفش‌های خواهرش را گم می‌کند. از آنجایی که زهرا کفش دیگری ندارد و پدر هم توانایی مالی خرید کفش نو را ندارد، قرار می‌گذارند که صبح‌ها زهرا کتانی علی را بپوشد و ظهر علی در مسیر منتظر پایان مدرسه زهرا و آمدن او می شود تا کتانی را از زهرا دریافت و با آن به مدرسه برود. با وجود تلاشی که زهرا برای به موقع رساندن کفش ها به علی می کند اما علی هر روز دیر به مدرسه می رسد تا اینکه در مدرسه یک مسابقه برگزار می شود در این مسابقه به نفر سوم یک کتانی جایزه می دادند…

تغییر چهره میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان

در ادامه تغییر چهره میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان را می بینید:

میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان

 

میرفرخ هاشمیان بازیگر بچه های آسمان

 

دانلود انیمیشن

دانلود سریال آمرلی

سریال جنگل آسفالت

بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ



بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخبیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخ

نام اصلی این هنرپیشه Boncuk Makbule Yılmaz میباشد .

او در زمان ۱۳ می ۱۹۸۱ بدنیا آمده میباشد.شهر استانبول در کشور ترکیه زادگاه او به حساب می آید.

او در دانشکده ارتباطات دانش آموخته شده میباشد.Boncuk از سال ۲۰۰۴ داخل ازثه بازیگری شده میباشد و تا اکنون در چندین فیلم هنرنمایی کرده میباشد که لیست فیلم های  را در زیر مشاهده خواهید کرد:

Mazi Kalbimde Yaradır 2011
Haneler 2009
Sıla (Narin) 2006
Kızlar Yurdu 2006
Sessiz Gece 2005

Karpuz Kabuğundan Gemiler Yapmak (Nihal) 2004

تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخبیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخ

 تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخبیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخ

  تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخبیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخ

  تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخبیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخ

   تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخبیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخ

  تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

  منبع





مطلب پیشنهادی




سید شهاب‌الدین حسینی تنکابنی (متولد ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران) هنرمند سینما و تلویزیون، مجری …

دانلود انیمیشن

بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ



بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخبیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخ

نام اصلی این هنرپیشه Boncuk Makbule Yılmaz میباشد .

او در زمان ۱۳ می ۱۹۸۱ بدنیا آمده میباشد.شهر استانبول در کشور ترکیه زادگاه او به حساب می آید.

او در دانشکده ارتباطات دانش آموخته شده میباشد.Boncuk از سال ۲۰۰۴ داخل ازثه بازیگری شده میباشد و تا اکنون در چندین فیلم هنرنمایی کرده میباشد که لیست فیلم های  را در زیر مشاهده خواهید کرد:

Mazi Kalbimde Yaradır 2011
Haneler 2009
Sıla (Narin) 2006
Kızlar Yurdu 2006
Sessiz Gece 2005

Karpuz Kabuğundan Gemiler Yapmak (Nihal) 2004

تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخبیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخ

 تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخبیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخ

  تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخبیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخ

  تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخبیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخ

   تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخبیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ,نالان در سریال خاطرات تلخ

  تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

  منبع





مطلب پیشنهادی




سید شهاب‌الدین حسینی تنکابنی (متولد ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران) هنرمند سینما و تلویزیون، مجری …

دانلود انیمیشن

بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ



%name بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ%name بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ

نام اصلی این هنرپیشه Boncuk Makbule Yılmaz میباشد .

او در زمان ۱۳ می ۱۹۸۱ بدنیا آمده میباشد.شهر استانبول در کشور ترکیه زادگاه او به حساب می آید.

او در دانشکده ارتباطات دانش آموخته شده میباشد.Boncuk از سال ۲۰۰۴ داخل ازثه بازیگری شده میباشد و تا اکنون در چندین فیلم هنرنمایی کرده میباشد که لیست فیلم های  را در زیر مشاهده خواهید کرد:

Mazi Kalbimde Yaradır 2011
Haneler 2009
Sıla (Narin) 2006
Kızlar Yurdu 2006
Sessiz Gece 2005

Karpuz Kabuğundan Gemiler Yapmak (Nihal) 2004

تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

%name بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ%name بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ

 تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

%name بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ%name بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ

  تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

%name بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ%name بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ

  تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

%name بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ%name بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ

   تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

%name بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ%name بیوگرافی نالان در سریال خاطرات تلخ

  تصاویر  نالان هنرمند سریال خاطرات تلخ

  منبع





مطلب پیشنهادی




سید شهاب‌الدین حسینی تنکابنی (متولد ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران) هنرمند سینما و تلویزیون، مجری …

دانلود انیمیشن