دانلود کتاب صوتی کوروش و پانته آ
- سپتامبر 16th, 2023
- دانلود رمان صوتی
دانلود کتاب صوتی تاریخی کوروش و پانته آ در ۴ جلد
دانلود کتاب گویا کوروش و پانته آ
نویسنده:
محمد رضا محمدی نیکو,
کتاب گویای نمایش
در لغت نامه دهخدا زیر عنوان «پانته آ» بر اساس روایت «گزنفون» آمده است که:
هنگامی که مادها پیروزمندانه از جنگ شوش برگشتند، غنائمی با خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به کورش بزرگ عرضه میکردند. در میان غنائم زنی بود بسیار زیبا و به قولی زیباترین زن آسیا به نام پانته آ که همسرش به نام «آبراداتاس» برای مأموریتی از جانب شاه خویش رفته بود.
گروه تولید کننده:
گروه فرهنگ و ادب و هنر
بازیگران:
گلچهر دامغانی, بهناز بستان دوست, سلمان خطی, بهرام ابراهیمی, عباس شادروان, احمد ایرانی خواه, عباس توفیقی, مرضیه صدرایی, رضا عمرانی, محمد پور حسن, مهدی نمینی مقدم, مصطفی عبدالهی, اسماعیل بختیاری, امیر بختیاری, محمد پور حسن,
گوینده:
امیر فرحان نیا,
تهیه کننده برنامه اصلی:
شهلا نیساری
تهیه کننده اینترنتی:
محمد مهدی شادبهر
زمینه کتاب:
ادبی
نوع کتاب:
نمایشی
برای دانلود هر ۴ جلد این رمان زیبای تاریخی روی لینک زیر کلیک کنید حجم حدود ۶۵ مگابایت میباشد
برای دریافت رمز این کتاب صوتی ارزشمند در صورت تمایل مبلغ ۴۰۰۰ تومان باید به حساب سایت ریخته شود تا رمز ارسال شود
شماره حسابهای سایت و فرم تماس با ما
کتاب گویای نمایش(قسمت یک)
کوروش و پانته آ (قسمت اول)
در لغت نامه دهخدا زیر عنوان «پانته آ» بر اساس روایت «گزنفون» آمده است که:
هنگامی که مادها پیروزمندانه از جنگ شوش برگشتند، غنائمی با خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به کورش بزرگ عرضه میکردند. در میان غنائم زنی بود بسیار زیبا و به قولی زیباترین زن آسیا به نام پانته آ که همسرش به نام «آبراداتاس» برای مأموریتی از جانب شاه خویش رفته بود.
چون وصف زیبایی پانته آ را به کورش گفتند، کورش درست ندانست که زنی شوهردار را از همسرش بازستاند و حتی هنگامی که توصیف زیبایی زن از حد گذشت و به کورش پیشنهاد کردند که حداقل فقط یک بار زن را ببیند، از ترس این که به او دل ببازد، نپذیرفت. پس او را تا باز آمدن همسرش به یکی از نگاهبان به نام «آراسپ» سپرد.
اما اراسپ خود عاشق پانته آ شد و خواست از او کام بگیرد، به ناچار پانته آ از کورش کمک خواست. کوروش آراسپ را سرزنش کرد و چون آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شد، در ازا از طرف کوروش به دنبال آبراداتاس رفت تا او را به سوی ایران فرا بخواند.
هنگامی که آبراداتاس به ایران آمد و از موضوع باخبر شد، به پاس جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند. میگویند هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت: «سوگند به عشقی که میان من و توست، کوروش به واسطه جوانمردی که در حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حقشناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند و نیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم.»
آبراداتاس در جنگ مورد اشاره کشته شد و پانته آ بر سر جنازه او رفت و شیون آغاز کرد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش کرد تا مراقب باشند که خود را نکشد، اما…
در این کتاب و قسمتهای بعدی به شرح زیبایی از این واقعه تاریخی می پردازیم.
کتاب گویای نمایش(قسمت دو)
کوروش و پانته آ (قسمت دوم)
در قسمت اول این مجموعه بسیار زیبا و شنیدنی گفتیم که
هنگامی که مادها پیروزمندانه از جنگ شوش برگشتند، غنائمی با خود آورده بودند که بعضی از آنها را برای پیشکش به کورش بزرگ عرضه میکردند. در میان غنائم زنی بود بسیار زیبا و به قولی زیباترین زن آسیا به نام پانته آ که همسرش به نام «آبراداتاس» برای مأموریتی از جانب شاه خویش رفته بود….
ادامه شرح این ماجرای تاریخی
چون وصف زیبایی پانته آ را به کورش گفتند، کورش درست ندانست که زنی شوهردار را از همسرش بازستاند و حتی هنگامی که توصیف زیبایی زن از حد گذشت و به کورش پیشنهاد کردند که حداقل فقط یک بار زن را ببیند، از ترس این که به او دل ببازد، نپذیرفت. پس او را تا باز آمدن همسرش به یکی از نگهبانان به نام «آراسپ» سپرد.
اما اراسپ خود عاشق پانته آ شد و خواست از او کام بگیرد، به ناچار پانته آ از کورش کمک خواست. کوروش آراسپ را سرزنش کرد و چون آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شد، در ازا از طرف کوروش به دنبال آبراداتاس رفت تا او را به سوی ایران فرا بخواند.
هنگامی که آبراداتاس به ایران آمد و از موضوع با خبر شد، به پاس جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند. میگویند هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت: «سوگند به عشقی که میان من و توست، کوروش به واسطه جوانمردی که در حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حقشناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند و نیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم.»
آبراداتاس در جنگ مورد اشاره کشته شد و پانته آ بر سر جنازه او رفت و شیون آغاز کرد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش کرد تا مراقب باشند که خود را نکشد، اما…
در قسمت دوم کتاب به ادامه ماجراو شرح زیبایی از این واقعه تاریخی می پردازیم.
کتاب گویای نمایش(قسمت سه)
کوروش و پانته آ (قسمت سوم)
در قسمتهای قبل این مجموعه بسیار زیبا و شنیدنی گفتیم که
چون وصف زیبایی پانته آ را به کورش گفتند، کورش درست ندانست که زنی شوهردار را از همسرش بازستاند و حتی هنگامی که توصیف زیبایی زن از حد گذشت و به کورش پیشنهاد کردند که حداقل فقط یک بار زن را ببیند، از ترس این که به او دل ببازد، نپذیرفت. پس او را تا باز آمدن همسرش به یکی از نگاهبان به نام «آراسپ» سپرد.
اما اراسپ خود عاشق پانته آ شد…
اراسپ خواست از پانته آ کام بگیرد، به ناچار پانته آ از کورش کمک خواست. کوروش آراسپ را سرزنش کرد و چون آراسپ مرد نجیبی بود و به شدت شرمنده شد، در ازا از طرف کوروش به دنبال آبراداتاس رفت تا او را به سوی ایران فرا بخواند.
هنگامی که آبراداتاس به ایران آمد و از موضوع با خبر شد، به پاس جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند. میگویند هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت: «سوگند به عشقی که میان من و توست، کوروش به واسطه جوانمردی که در حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حقشناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند و نیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم.»
آبراداتاس در جنگ مورد اشاره کشته شد و پانته آ بر سر جنازه او رفت و شیون آغاز کرد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش کرد تا مراقب باشند که خود را نکشد، اما…
در قسمت سوم کتاب به ادامه ماجراو شرح زیبایی از این واقعه تاریخی می پردازیم.
کتاب گویای نمایش(قسمت چهار)
کوروش و پانته آ (قسمت چهارم)
در قسمتهای قبل این مجموعه بسیار زیبا و شنیدنی گفتیم که
چون وصف زیبایی پانته آ را به کورش گفتند، کورش درست ندانست که زنی شوهردار را از همسرش بازستاند وهنگامی که آبراداتاس (شوهر پانته آ) به ایران آمد و از موضوع با خبر شد، به پاس جوانمردی کوروش برخود لازم دید که در لشکر او خدمت کند…
میگویند هنگامی که آبراداتاس به سمت میدان جنگ روان بود پانته آ دستان او را گرفت و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود گفت: «سوگند به عشقی که میان من و توست، کوروش به واسطه جوانمردی که در حق ما کرد اکنون حق دارد که ما را حقشناس ببیند. زمانی که اسیر او و از آن او شدم او نخواست که مرا برده خود بداند و نیز نخواست که مرا با شرایط شرم آوری آزاد کند بلکه مرا برای تو که ندیده بود حفظ کرد. مثل اینکه من زن برادر او باشم.»
آبراداتاس در جنگ مورد اشاره کشته شد و پانته آ بر سر جنازه او رفت و شیون آغاز کرد. کوروش به ندیمان پانته آ سفارش کرد تا مراقب باشند که خود را نکشد، اما…
در قسمت پایانی کتاب به ادامه ماجرا و شرح زیبایی از این واقعه تاریخی می پردازیم.
با سلام و خسته نباشید و برای کتاب گویا کوروش و پانته آ دهم آبان وجه واریز کردم ولی هنوز رمزی دریافت نکردم لطفا” رسیدگی نمائید با تشکر