تازهترین خبرها درباره دوره ۹۶ اسکار در سال ۲۰۲۴
- مارس 10th, 2024
- کتاب آموزش زبان
بله، بالاخره انتظارها به سر رسید و فیلم فسیل پرفروشترین فیلم سال ۱۴۰۲ (و به تعبیری پرفروشترین فیلم سینمای ایران) که مخاطبان برای تماشای آنلاینش لحظهشماری میکردند و قرار بود شگفتی نوروزی فیلیمو در سال ۱۴۰۳ باشد، زودتر از موعد، منتشر شد. این فیلم کمدی و حالخوبکن را میتوانید بهطور قانونی و با کیفیت بالا در فیلیمو ببینید.
فهرست جذاب بهترین فیلمهای کمدی ایرانی
فیلم فسیل برای فتح گیشهها یک داستان ساده ولی جذاب دارد؛ داستان ۳ دوست که پیش از انقلاب عضو یک گروه موسیقی به نام بلک داگز هستند و برای کسب شهرت تلاش میکنند. اما با مشکلی که برای یکی از اعضای گروه ایجاد میشود، داستان پس از انقلاب رنگ و روی دیگری میگیرد؛ غریبهای در میان جمع و…
فیلم فسیل در ۱۳۹۹ ساخته و در نوروز ۱۴۰۲ اکران شد و توانست همه رکوردهای ممکنِ فروش در سینمای ایران را به نام خود ثبت کند و پرفروش ترین فیلم سینمای ایران از نظر ریالی (یعنی بدون در نظر گرفتن نرخ تورم در سالهای مختلف) نام بگیرد؛ این فیلم کمی بیش از ۳۲۳ میلیارد تومان در گیشهها فروخت و ۷ و نیم میلیون مخاطب را به سینماها کشاند. با این تعداد بیننده، فسیل دومین فیلم پرتماشاگر تاریخ سینمای ایران (پس از عقابها) و پرمخاطبترین فیلم کمدی سینمای ماست.
فسیل پس از یک اکران طولانی و پراقبال در برنامه اکران آنلاین فیلیمو قرار گرفت تا در نوروز ۱۴۰۳ هم رکوردها را بشکند. ولی متاسفانه با لو رفتن نسخه پردهای آن، برنامههای پخش آنلاین تغییر کرد و در دهم اسفند ۱۴۰۲ در فیلیمو منتشر شد. شما میتوانید این فیلم کمدی، خندهدار و سرحال را با کیفیت بالا در فیلیمو ببینید. با کلیک/لمس کردن این عکس.
برای احترام به هنرمندان و سازندگان فیلم فسیل و ادامه مسیر پخش آنلاین فیلمهای ایرانی، فیلم را قانونی در فیلیمو ببینید
بهرام افشاری (در نقش اسی)، هادی کاظمی (در نقش سعید)، ایمان صفا (در نقش صفا)، الناز حبیبی (در نقش فرنگیس)، الهه حصاری، بابک کریمی، سیدجواد هاشمی، غلامرضا نیکخواه، امید روحانی، علیرضا استادی، قاسم زارع و خشایار راد بازیگران فیلم فسیل هستند.
فیلم پرفروش فسیل را کریم امینی کارگردانی کرده و سیدابراهیم عامریان تهیهکننده آن است. فیلمنامه اولیه را کریم امینی همراه علی باطنی و آرمین طهماسبی نوشتهاند و نسخه نهایی فیلمنامه هم کاری از حمزه صالحی (نویسنده بسیاری از فیلمهای پرفروش این سالها) است. دیگر عوامل فیلم هم این هنرمندان هستند؛ مدیر فیلمبرداری: روزبه رایگا، تدوین: حسن ایوبی، مدیر تولید: یوسف آقایی، آهنگساز: امیر توسلی، طراحی و ترکیب صدا: حسین ابوالصدق، مدیر صدابرداری: سعید بجنوردی، طراح چهره پردازی: عبدالله اسکندری، طراح صحنه: سعید هنرمند، طراح لباس: جهانگیر میرزاجانی، طراح جلوه های ویژه بصری: امیر ولیخانی، مدیر برنامهریزی: امیر علیازی، عکاس: سمیرا بختیاری و مشاور رسانهای: آیدا اورنگ.
بد نیست بدانید نام کامل کریم امینی، کریم محمدامینی است و فیلم فسیل را در ۳۴ سالگی ساخته است. او پیش و بیش از کارگردانی، بازیگر بوده است. در سابقه امینی، نقشآفرینی در فیلمهای «خوابزدهها، پاسیو، اگزما، ایتالیا ایتالیا، آبنبات چوبی، نیمهشب اتفاق افتاد، پیاده و غدقن» و همینطور سریالهای «پردهنشین، تعبیر وارونه یک رویا، باغ بیروزنه (شبکه) و سارقان روح» دیده میشود. او سابقه طولانی هم در دستیاری کارگردانان سینمای ایران دارد.
امینی قبل از فسیل، فیلمهای «دشمن زن و گربه سیاه» را ساخت و پس از فسیل هم پشت دوربین فیلم «شهر هرت» نشست. فیلم آسمان غرب هم با بازی او در نوروز ۱۴۰۳ در سینماها اکران میشود.
سید احسان عمادی | فیلم فسیل بدون دنگ و فنگ خاصی به اهدافش دست یافته: هم از سد ممیزی و نظارت عبور کرده و رنگ پرده را به خود دیده، هم تا امروز با فروش میلیاردیاش، دل مخاطبان را برده است؛ آن هم در این شرایط نابسامان اقتصادی و احوالهای پریشان روانی. / بهرام افشاری در این فیلم هم همچنان شیرین و دوستداشتنی است. او به خوبی یاد گرفته چطور در موقعیت احمقانهای که گرفتارش شده، با جدیت کامل بازی کند و از این تضاد، کمدی بسازد. نمونهاش وقتی با حرکات بدن، ادای «فتانه» را درمیآورد یا موقعی که با کمربند، سعید را تهدید میکند. // متن کامل این نقد را با عنوان «فرمول ساده فسیل» بخوانید.
فیلم شب داخلی دیوار جدیدترین ساخته وحید جلیلوند یک تریلر سیاسی اجتماعی است که نوید محمدزاده نقش اصلی آن را بازی میکند. فیلمی که بدون دریافت مجور اکران در ایران، در فضای مجازی منتشر شد. در این صفحه نگاهی انداختیم به اطلاعات و حواشی فیلم که در زمان جشنواره ونیز جمعآوری کرده بودیم و اطلاعات دیگری که به مرور کاملتر هم میشود.
فهرست بهترین فیلم های اجتماعی سینمای ایران
درباره فیلم شب داخلی دیوار با نام جهانی Beyond the Wall این خلاصه منتشر شده است؛ علی، مردی نابینا، قصد خودکشی دارد که توسط دربان ساختمانش منصرف میشود. به او اطلاع داده می شود که پلیس در جستوجوی زنی است که فرار کرده و در جایی از ساختمان مخفی شده است. علی (با بازی نوید محمدزاده) کم کم متوجه می شود که لیلا زن فراری داخل آپارتمانش است. پس از شرکت در اعتراض کارگران که منجر به هرج و مرج شد، لیلا موحد (با بازی دیانا حبیبی) در مورد پسر ۴ ساله خود که هنگام بردن او به ون پلیس گم شد، مضطرب و نگران است. علی تصمیمی میگیرد تا لیلا را از این وضعیت نجات دهد و…
در زمستان ۱۴۰۲ چندمین فیلم بدون آنکه اکران شود و رنگ پرده را ببیند، منتشر شد. اینبار نوبت فیلم شب داخلی دیوار ساخته وحید جلیلوند بود که نسخه با کیفیت آن در فضای مجازی منتشر شود. با توجه به آنکه این فیلم بدون اکران در ایران از ویاودیهای خارجی سردرآورد، نمیشود عنوان قاچاق فیلم را برای آن بهکار برد. تنها افسوس این است که فیلم اکران عمومی نشد و نقدها به آن، قالبی غیررسمی دارد.
علی و وحید جلیلوند (تهیهکننده و کارگردان فیلم شب، داخلی، دیوار) پس از انتشار این فیلم و رسیدن آن به دست مخاطبان ایرانی این متن را منتشر کردند: «دیری نپایید که فیلم «شب، داخلی، دیوار» اثری که اول متعلق به مردم ایران است و سپس به همه عواملی که در تولید آن نقشی داشتند، به جمع فیلمهای قاچاق شده در سینمای ایران پیوست؛ و چه اتفاق تلخِ پرتکراری! ولیکن اگر این اتفاق بار دیگر نوری بتاباتد بر دلیل و ریشههای قاچاقِ فیلمهایی که سیستم ممیزی و سانسور، راه حیات و حق طبیعی آنها را به خفقان کشانده است، رنجِ آن را به جان میخریم که این رسوایی و بیآبرویی شماست که مردم ما را از ساخته شدن و دیدن فیلمهایی که ظلم شما را برنمیتابند، محروم کردهاید.
آن روز که گفتید باید فیلم «شب، داخلی، دیوار» را به تیغ سانسور شما بدهیم تا بتواند در فستیوالهای خارجی رقابت کند یا اکران شود، تن به این کار ندادیم؛ چراکه معتقد بودیم حق ما است که آزادانه بسازیم و نمایش دهیم و همچنین حق مخاطب است که خودش با هر اثری مواجه شده و دیگرانی قیممابانه برایش تصمیم نگیرند و حال که «شب، داخلی، دیوار» هم قاچاق شده است، گرچه معتقدیم هیچ اثر فرهنگی هنری نباید بدون رعایت حقوق مولف در دسترس عموم قرار گیرد، اما چون به خوبی میدانیم که ریشههای این اتفاق کجاست، لذا فیلم خود را تقدیم همه تماشاگران آن میکنیم و امیدواریم آنچه در این اثر و لایههای مختلف آن روایت شد، نقش روشنگرانه خود را ایفا کند.»
دبیر ستاد صیانت از آثار و محصولات سینمایی هم در پاسخ به تهیهکننده و کارگردان فیلم درباره سانسور فیلم به رسانهها گفت: «طبق اطلاع بنده، این فیلم درخواستی برای دریافت پروانه نمایش ارائه نداده که مورد ممیزی یا سانسور قرار گیرد لذا، انتظار میرود دوستان در اظهارنظرهای خود جانب انصاف و صداقت را رعایت کنند.»
لیلا لطیف | تاریخ سینما پر از فیلمهای پرنقصی درباره معلولان است؛ با وجود این به نظر میرسد وارد دوران جدیدی شدهایم که آثار مبتکرانهای برای جبران گذشته ساخته میشوند. «آوای متال» یا «صدای فلز» (Sound of Metal) استفاده درخشانی از طراحی صدا کرده است تا تماشاگرانش بهتر چگونگی محدودیتهای شنوایی و شنیدن صداهای نامفهوم و دچار اعوجاج را تجربه کنند. «شب، داخلی، دیوار» هم بهگونهای مشابه سراغ نابینایی رفته است و با ساختاری سنجیده میخواهد ما را بهتر با آنچه پروتاگونیست فیلم تجربه میکند آشنا کند و حس نابینایی را به بهترین شکل ممکن به ما منتقل کند.
جاناتان رامنی | بعضی از صحنههای اکشن فیلم خیلی خوب از کار درآمدهاند… که اگر طراحی و اجرای دقیق و پویای آنها با تدوینی درست و سنجیده همراه نمیشد، چنین نتیجهای حاصل نمیشد که در بستر سینمای ایران شگفتانگیز باشد. در این خصوص، نزدیک شدن فیلم به تابوها هم شامل اقدام به خودکشی و نمایش صمیمیتی میشود که بین شخصیتهای مرد و زن اصلی شدت میگیرد، گرچه آنها اغلب در یک قاب دیده نمیشوند؛ اما رنگ و لعاب فیلم بیش از حد سنگین و غمافزاست.
نیکلاس بِل | ادیب سبحانی فیلمبردار در فضای داخل آپارتمان شخصیت اصلی، استفاده خوبی از تقلای کلاستروفوبیک علی کرده است اما پیکار این کارگر که به آشفتگی نزول پیدا میکند و چند بار هم به نمایش درمیآید، تدوین بدی دارد و از نظر بصری هم ناخوشایند است… «شب، داخلی، دیوار» رویهمرفته خستهکننده است و پرده سوم فیلم به شکل عجیب و حتی مضحکی بهشدت افت میکند که با توجه به مهارت جلیلوند – که در فیلم قبلیاش از خود نشان داده بود – غافلگیرکننده است.
جسیکا کیانگ | هیچکس از تماشای فیلم عمیقا ناخوشایند و بهشدت تاثیرگذار وحید جلیلوند جان سالم به در نمیبرد و هر فردی تا حدی دچار آزردگی روحی میشود. «شب، داخلی، دیوار» تمثیلی خشونتبار برای تاثیرهای ترومایی ناشی از حضور در جامعهای است که میتوان آن را بین دایرههای ششم و هفتم جهنم قرار داد. فیلم ترکیب عجیبی از یک تریلر روانشناختی پیچیده با چاشنی ژانر علمیتخیلی است با درامی در لوکیشن محدود یک اتاق که میخواهد نتایج عذاب کشیدن و زجر دیدن فردی از جامعه را به نمایش بگذارد. «شب، داخلی، دیوار» نمونهای از فیلمسازی استادانه و درخشان است که روی داستانی پیاده شده که آنقدر تیرهوتار و بیرحمانه است که شما احتمالا آرزو میکنید کمی کمتر از این خوشساخت میبود تا به شما بهانهای برای روی برگرداندن بدهد.
بهمن شیرمحمد | شب داخلی دیوار به جای قرار گرفتن در مسیر دو فیلم قبلی وحید جلیلوند، با دو فیلم قابل اعتنای دو سال اخیر یعنی تفریق و بیرویا ارتباط برقرار میکند. با این تفاوت که زاویه نگاه و شیوه روایتش تبدیل به بخشی تفکیکناپذیر از جهان خود فیلم و ایدئولوژیاش میشود. ریسک بسته نگاه داشتن مشتش تا نیم ساعت پایانی را به جان میخرد تا ضربه نهاییاش را وارد کند و به داد نیمه ابتدایی کسالتبارش برسد. اما کمی دیر و نابهنگام. دست فیلمساز تا تقارن فلاشبک مرد و زن و یادآوری تلخ مشترکشان تا حد زیادی خالی به نظر میرسد و شگردهای اتصال نماها که عمدتا در قالب مچ کات خودشان را نشان میدهند از فرط تکرار از جایی به بعد و به تدریج کارکرد و تاثیرشان را از دست میدهند و فیلمساز ناتوان از ایجاد خلق گرهها و اتفاقهای تازه دست به تکرار موقعیتهای قبلی میزند.
انگار که بیش از حد برای برگرداندن قصه و رودست زدن به تماشاگر ذوق داشته و روی آن حساب کرده باشد. به همین جهت است که پس از گذشت یک ساعت از زمان فیلم همچنان در مرحله طرح اولیه داستان باقی میمانیم و به نظر میرسد فیلم نه رو به جلو پیش میرود و نه در عمق حرکتی میکند. همه چیز را برای گرهگشایی پایانیاش (نه در داستان که در الگوی روایی ذهنی) نگاه داشته. به عبارتی دیگر از ارتباط برقرار کردن میان بیمنطقی رویای علی و جهان واقعی ناتوان مانده و مهمترین ضربه را نیز از همینجا خورده است.
یاشار نورایی | ایده ناظر فیلمنامه که بحث وجدان آدمی در خدمت یک نیروی سرکوبگر و امنیتی است، در پیرنگ اثر به شکلی زیرکانه و حتی فرصتطلبانه با منزوی کردن شخصیت اصلی و ترسیم محیط زندان در زندان، چندان قائم به ذات نیست که نیاز به احساسی کردن تماشاگر با اشک و آه و فریاد و جلوههای عینی ظلم نباشد و عملاً در نوسان میان فضای ذهنی و عینی، به شکلی قابل پیشبینی وقایع و اتفاقات بر مفاهیم درونی غلبه میکنند. در نتیجه، اخلاقگرایی اثر، با نوعی دلجویی از آدمهایی که وجودشان باعث تیرهروزی بسیاری دیگر شده، کسی را قربانی میکند که در داستان اصلاً معلوم نیست به چه جرمی زندان افتاده و چرا میخواهد خودش را بکشد و یا عذاب وجدان دارد؟
شکل فیلم هم که در بخشهای عینی خصوصاً درگیری و تصادف، خوشساخت است، در بخشهای ذهنی چندان جذاب نیست و از این رو آدم پس از مدتی که از روایت گذشته، نسبت به سرنوشت دو شخصیت اصلی بیتفاوت میشود. واقعیت این است که در پیوند میان چنین فیلمهایی با شتاب تند وقایع اجتماعی و سیاسی ایران، خود امر روزمره برای دنبال کردن بسیار جذابتر است تا تلاش برای تطهیر آدمهایی که میبینیم در واقعیت هم چندان تاوان تصمیمها و رودرو شدن با عموم مردم را نمیدهند و اتفاقاً کمترین آسیب جسمانی یا وجدانی را میبینند. این فیلم شاید نمونهای خوب برای بلاتکلیف بودن نیروهای مصلحی است که در عرصه سیاسی اصلاحطلب نام میگیرند و در شکل هنری، تلاشی برای رفع تضادها و تبعیضها میکنند، بیآنکه واقعاً جسارت یا شجاعت تغییر را داشته باشند. اگر جنبش اصلاحات در ایران به پیروزی رسید، ساخته وحید جلیلوند هم میتواند بر من بیننده تاثیر درستی بگذارد و موفق نامیده شود.
جشنواره ونیز ۲۰۲۲؛ آخرین خبرها و حاشیهها
فیلم شب داخلی دیوار اولین تجربه بینالمللیاش را با حضور در هفتاد و نهمین دوره جشنواره فیلم ونیز ۲۰۲۲ آغاز کرد. فیلم در بخش مسابقه جشنواره حاضر شد و مخاطبان نسبت به فیلم واکنشهای متفاوت و نسبتا مثبتی داشتند.
وحید جلیلوند در یادداشتی که درباره فیلمش به جشنواره فیلم ونیز داده نوشته است: در سال ۲۰۱۸ در فایلی صوتی از شاعر معروف ایرانی درباره احیای امید از دست رفته مردم شنیدم: «بدون امید، هرگز قدرت ایستادن نخواهیم یافت… نه هوای تازه برای نفس کشیدن… نه زندگی مانده تا زندگی کند.» از خودم پرسیدم چگونه می توانیم به مردم مجروح از بدبختی ها و ظلم، امید به ایستادن، نفس کشیدن و زندگی دوباره بدهیم. پاسخ در شعری بود: «تصور کن دنیا در خواب است و هیچ نامه ای به مقصد نمی رسد، / تصور کن بعضی ها دورند یا نبوده اند / تصور کن نان را از سفره بردارند و کلمات را از کتابی، شکوفه های درختان و لبخند از لبان ما، با رویاهای ما چه خواهند کرد؟» و این آغاز شب، داخلی، دیوار بود.
نشست خبری فیلم شب داخلی دیوار به کارگردانی وحید جلیلوند در محل برگزاری جشنواره فیلم ونیز برگزار شد. در این نشست وحید جلیلوند کارگردان، علی جلیلوند تهیهکننده، نوید محمدزاده و دایانا حبیبی بازیگران فیلم حضور داشتند.
وحید جلیلوند در نشست خبری فیلم شب داخلی دیوار که در جشنواره فیلم ونیز برگزار شد در پاسخ به سئوالی درباره احساس نیازی که برای ساخت این فیلم پیدا کرده است گفت: گاهی وقتها احساس نیاز فکر شده نیست. یعنی در ناخودآگاه یک نویسنده شکل میگیرد. اینکه مشخصا احساس نیاز به موضوعی پیدا کنم؛ اینطور نبوده. اما به گمانم جهان معاصر نشان داده که حلقه مفقوده و قطعه گمشدهاش عشق است و برای برگشت این قطعه گمشده ما به از خود گذشتگی و شرافت نیاز داریم این شاید اولین احساس نیازی است که هر آدمی یا هر موثری در ذهن خودش پرورش میدهد و طبیعتا من هم از این قاعده مستثنی نبودم.
وی در ادامه با اشاره به مفهوم امید در فیلمش گفت: به تعبیر من امید در دنیای امروز بیشتر در ذهن آدمها شکل میگیرد. صرفا نه در ایران بلکه در تمام دنیا. البته که نسبتش با هم فرق میکند. وقتی صبح از خواب بیدار میشوید و تلویزیون را روشن میکنید و اخبار را مرور میکنید همه چیز دست به دست هم داده که امید را از شما بگیرد برای اینکه زندگی را به کام شما تلخ کند و رنج های شما را مضاعف کند. به گمانم اگر بشر امروز نتواند امید را در قلب و صندوق ذهنش نگه ندارد از دست میرود. برای همین این فیلم دائم بین واقعیت و خیال رفت و برگشت میکند. برای اینکه خیال ما را امروز زنده نگه میدارد.
نوید محمدزاده بازیگر فیلم شب داخلی دیوار در پاسخ به پرسش خبرنگار ایرانی رادیوفردا درباره اینکه آیا بعد از اتفاقهای جشنواره کن او با محدودیت در کار مواجه شده است گفت: من فقط به این سوال خارج از فیلم پاسخ میدهم چون در این فیلم با عشق کار کردم و دوست دارم درباره آن صحبت کنم. هیچ ابلاغ و متن رسمیای مبنی بر کار نکردن من وجود ندارد و من در حال حاضر در سریال آکتور نیما جاویدی مشغول کار هستم.
جلیلوند در پاسخ به پرسش بابک غفوریآذر خبرنگار رادیوفردا که درباره بیانیه تفنگت را زمین بگذار پرسیده بود و اشارهای هم در فیلم جلیلوند بود گفت: اگرچه شاید دلم نمیخواست وارد موضوعات سیاسی شوم اما دوست دارم به سوال شما پاسخ بدهم. گفت هرکسی از ظن خود شد یار من. جناب غفوریآذر همانطور که از پیام سال گذشته من که درباره موضوعات آب خوزستان بود یک عده در ایران صرفا آنچه را که خواستند برداشت کردند به گمانم آنطور که شما هم خواستید از پیام من برداشت کردید. شما صرفا برداشت کردید که تفنگت را زمین بگذار. اما این را برداشت نکردید که من در تمام طول آن پیام ماموران امنیتی و پلیس را برادرم خطاب کردم. من در این فیلم هم این کار را کردم. در این فیلم هم قهرمان من یک مامور امنیتی است که برادر من است. چنانچه که نگاه ما از یک نگاه دو قطبی که یا له یک جریانیم یا علیه یک جریانیم به یک تعادلی برسد که چه کسی که اون طرف ایستاده و ما که اینطرف هستیم هر دو برادر هم هستیم گفتوگو سهلتر و آسانتر میشود. طبیعتا شما شاید تصور کنید این حرفها را برای این میزنم که چون در ایران هنوز زندگی و کار میکنم مجبورم اینطور حرف بزنم. واقعا اینطور نیست. من در صورت ماموران امنیتی در ایران گفتم برادرم به شما هم میگویم برادرم. این دو قطبی به شدت آزارم میدهد. من در فیلم و در آن ون امنیتی دو مامور دارم. یکی وظیفه محور است دیگری که نوید نقشش را بازی میکند وجدان محور است. آن مامور وظیفه محور صرفا به این فکر میکنم که الا و لابد باید وظیفه خودم را انجام دهم و هیچ کاری غیر از این نباید بکنم. و دیگری علاوه بر وظیفهاش به قلبش هم رجوع میکند. من در آن پیامم خطاب به ماموران امنیتی و خطاب به پلیس گفتم برادرم علاوه بر وظیفهات به قلبت هم رجوع کن. هیچ چیز در دنیا سیاه مطلق و سفید مطلق نیست. چنانچه حاکمیت و اپوزوسیون از نگاه برادری با هم گفتوگو کنند این امکان وجود دارد که خشونت کمتری شکل بگیرد.
نوید محمدزاده درباره نقش خود در فیلم و چگونگی ارتباط با آن گفت: وقتی فیلمنامه را خواندم خیلی فوقالعاده بود و احساس کردم که فیلمی است که نمونه آن را قبلا در سینمای ایران ندیدیم. من برای این نقش در نزدیک به ۲ ماه ۱۷ کیلو وزنم را کم کردم و ۷ ماه با یک رژیم سخت آن را حفظ کردم. هر روز صبح روی وزنه میرفتم و وزنم را چک میکردم که نکند ۱۰۰ گرم اینور آنور شده باشم. چون فیزیکی که در ذهن وحید بود خیلی اهمیت داشت. ما در پیش تولید تمرینهای ندیدن داشتیم و در طول تولید یکبار لوکیشن فیلم را دیدم. بعد از فیلم هم شخصیت علی را در خانه هم ادامه دادم و این کاراکتر در من چنان تاثیری گذاشت که بعد از پایان فیلم نسبت به خانواده و عشقم یک نوید متفاوت را بروز دادم. بازی در این نقش یک سفر معنوی بود که توانست من را تغییر دهد و خوشحالم این اتفاق افتاد و فراتر از بحث سینما و بازیگری بود. از تمام گروه هم ممنونم چون یک قانونی وجود داشت که وقتی من وارد لوکیشن میشوم سکوتی برقرار میشد و من حتی جای دوربین را هم نمیدانستم. وقتی فیلم را اولین بار در دفتر تولید دیدم یکی دو ساعت سکوت کردم و وقتی با همسرم فرشته به کوچه رفتیم شروع کردم به گریه کردن. به من گفت چه احساسی داری گفتم تمام رویایی که از اولین روزی که به بازیگری ورود کردم توی این فیلم تبدیل به واقعیت شده.
دایانا حبیبی بازیگر نقش اول زن فیلم درباره حضورش در این فیلم گفت: من شاگرد آقای جلیلوند بودم و ۲ سال در دفتر ایشان حضور داشتم. من هیچ وقت فیلمنامه را نخواندم و فقط یکبار آن را شنیدم. چون همه دور هم جمع شدیم و آقای جلیلوند فیلمنامه را برای همه خواندند. وقتی فیلمنامه تمام شد به همه گفتند که بیرون بروند و به من گفتند تو بمان. بعد از چند لحظه به من گفتند که قرار است نقش لیلا را تو بازی کنی. بعد از مدتی آقای جلیلوند گفتند تو دیگر توی این دفتر کار نمیکنی و باید نقش لیلا را زندگی کنی. حقوق هم بهت نمیدهم و باید بروی و کارگری کنی. من مجبور شدم برای امرار معاشم در ساندویچی کارگری کنم و در خانههای مردم کار کنم تا به نقش نزدیک شوم. محل زندگیم تغییر کرد و روابطم با خانواده و دوستام قطع شد و دوستای جدید داشتم از همان طبقه اجتماعی که لیلا وجود داشت. نکته مهمی که بود این بود که آقای جلیلوند یک شناسنامه کامل از لیلا داشت ولی من باید برای رسیدن به آن کاراکتر باید همه چیز را خودم میساختم.
بهاره افشاری بازیگر معروف ایرانی است که در زمینه پوشاک فعالیت میکند و استایلیست بسیار ماهری نیز به شمار میرود. بهاره افشاری زادۀ ۱۴ تیر ماه سال ۱۳۶۳ در شاهرود، بازیگر استفارغ التحصیل لیسانس رشته نقاشی و دیپلم بازیگری است، مدتی کار مونتاژ و عکس میکرد و قبل از بازیگری طراح لباس بودو در حال حاضر کارگردانی نیز میکند.
پدرم تولیدی لباس داشت و من از کودکی به مدلهای لباس و ترکیب رنگ ها علاقمند بودمدوست داشتم طراح لباس شوم از مدرسه سوره در رشته تئاتر دیپلم گرفتم. از سویی روز به روز علاقه ام به طراحی لباس هم بیشتر می شد؛ بنابر این معلم گرفتم و پیگیر این موضوع یعنی صنعت مد، شدم
کارم رابه صورت جدی شروع کردم و درست زمانی که مثل امروز، مزون های زیادی در شهر تهران وجود نداشت، کارم گرفت و از این بابت خیلی خوشحالم
خانوم افشاری طراح لباسی که مزون داشته و با برگزاری شو های لباس تعداد زیادی از بازیگران را مشتری خود کرده بود به نحوی که درسال ۸۳ مجله چلچراغ در گفتگو ای وی را جوانترین طراح لباس ایران معرفی میکند
با همین رفت و امد بازیگران به مزون وی پایش به عرصه هنری باز شداولین بار تجربه حضور خیلی کوتاه دریک سریال را بدست آورد، اما بدلیل تجربه بد در آن سریال دوست ندارد ازآن در کارنامه هنری خود نام ببرد.
بهاره افشاری با دعوت کیانوش عیاری کارگردان در سریال روزگار غریب سال ۸۱ نخستین تجربه خوشایند خودرا در بازیگری کسب کرد، سپس حضورش در مجموعه او یک فرشته بود سال ۸۴ چهره اش رابه شهرت رسانداو در مجموعه فاصله ها سال ۸۹ هم خوش درخشید.
افشاری در حال حاضر به همراه تنها برادرش یک شرکت طراحی دارندمدیر بخش طراحی لباس را خودش بر عهده دارد که البته بخاطر مشغله کاری دیگر مثل سابق نمی تواند کار طراحی انجام دهد و بیشتر کارهای معماری در شرکت انجام می شود در این شرکت کاری گرافیک ، معماری و طراحی صنعتی انجام میشودبهار افشاری ، برادرش بابک و صبا سهیلی هیئت مدیره شرکت هستند.
من بسیار رک هستم و تاکنون پشت سر کسی صحبت نکردمتا جاییکه بتوانم دروغ نمیگویم، همچنین برای مردم خوش اخلاقم اما درخانواده معتقدند که من بداخلاق هستم. مادرم میگوید کسیکه با تو ازدواج کند، به او چک سفید امضا می دهم.
مدتی شایعه ازدواج او با بنیامین بهادری به گوش میرسید که با خبر عروسی بنیامین و شایلی محمودی این خبر به فراموشی سپرده شد. او در این باره نوشت:خسته ام بیشتر از اینکه عصبانى باشم …شاید نباید همیشه سکوت کرد شاید باید ویران کرد تا هرگز جرات نزدیک شدن به تو رو نداشته باشند تا شاید انقدر محدود زندگى نکنم تا شاید اجازه بدهند خانواده ام ساعات. تلخى رو تجربه نکنند شاید دوستانم باورشان را از دست ندهند
شاید روزهاى زیادى با استرس و حال و اخبار پرتغالى از خواب بیدار نشوم شاید و یا ای کاش جور دیگرى بودم براى نخستین و آخرینبار حرف میزنم تمام اتفاقات این یک ماه عجیب و تمامى این ده سال را تکذیب می کنم تا شاید خودم آرام شوم از ازدواج هاى شش ماه یک بارم تا ممنوع الکارى در شرایطى که فقط روزى ۶ ساعت بیدارم و مابقى درگیر فیلمبرداریم تا ورودم به سینما از طرف و حواشى دیگرم فقط آقایون خبرگزارى ها که اکثرا هم معتبر ترینید.
با کدام دین و ایمان و باورتان به زندگى من حمله ور شده اید؟یک لحظه چشم بر هم بگذارید و فکر کنید به مادرتان ،خواهرتان ،همسرتان و ناموستان چون من هم دختر کسى ،خواهر برادرم و ناموس کسى هستم بعد از قانون که تک به تک شما رو زیارت خواهم کرد واگذارتان می کنم به حق و خدایم.
وی در گفتگو خود در برنامه دورهمی از خصوصیات اخلاقی خود گفت: من بسیار رک هستم و تاکنون پشت سر کسی صحبت نکردم. تا جاییکه بتوانم دروغ نمیگویم، همچنین برای مردم خوش اخلاقم اما درخانواده معتقدند که من بداخلاق هستم. مادرم می گوید کسیکه با تو ازدواج کند، به او چک سفید امضا می دهم.
صمیمی ترین دوست های بهاره افشاری نرگس محمدی و الناز حبیبی هستند و اکثر اوقات تفریحی خودرا با این دوستانش سپری میکند و او مجرد است.
بهاره افشاری که از سال بعد از اکران فیلم سیاسی پایان نامه بکارگردانی حامد کلاهداری و تهیه کنندگی روح الله شمقدری به مدت سه سال در سینما ممنوع الکار شده بود او در این مورد گفت :چطور من میتوانم روبروی مردمی بایستم که مرا بهاره افشاری کرده اند.
ابتدا بعنوان یک فیلم پلیسی اکشن ساده با او قرارداد بسته شده و بعد برای خروج از فیلم وادار بوده هشتاد میلیون خسارت بدهد در حالیکه چنین پولی را نداشته است او گفت پلان هایی بوده که بیست بار اشتباه بازی کرده ودر نهایت وادار به تن دادن به بازی شده است.
من عاشق رنگ های شادم و همیشه رنگ شاد رابه رنگ های تیره ترجیح می دهم رنگ های مورد علاقه من سبز و سفید یا زرد و قرمز هستند.
پستی که سردار آزمون در اینستاگرامش منتشر نمود باعث جنجال های بسیاری شد، او در عکسی که دیروز به اشتراک گذاشت خطاب به بهاره افشاری نوشت: داداشیت فدات بشه! و سپس واکنش سعید عزت اللهی به این پست دعوا را بین ملی پوشان لژیونر ایران بیشتر کرد.
استوری سردار آزمون مهاجم جوان تیم ملی در استوری اینستاگرامش عکسی از مکالمه تصویریاش با بهاره افشاری بازیگر جوان سینما و تلویزیون منتشر کرد.مثل اینکه بازیکنان تیم ملی فوتبال به حاشیه کشیده شده اند و این اتفاق در آستانه بازی های جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه برای فوتبال ایران فاجعه محسوب می شود.
فعالیت های اینستاگرامی بازیکنان فوتبال کشورمان باعث دعوا و کدورت بین انها شده است و این اتفاق باعث میشود که جو صمیمانه ای که در تیم ملی حاکم است رابه هم بزند!سردار آزمون در ارتباط تصویری خود با بهاره افشاری بازیگر سینما می نویسد “داداشیت فدات بشه” و بعد از دقایقی سعید عزت اللهی ملی پوش دیگر فوتبال ایران به سردار حمله میکند.
سعید عزت اللهی در پستی کنایه آمیز برای سردار آمون می نویسد:«درد جامعه ما دختر بازیگر ۱۹ ساله ای که کات میکنه نیست درد جامعه ما آدمهایی هستن که فاز روشنفکری برداشتن و بپا نداده های خود داداشی فدات شه میکنن! هر کس عیب های خودشونو اول ببینه بعد دنبال پز گل زده به بایرن مونیخ باشه
* معراجیها «۱۳۹۲»
* سه درجه تب «۱۳۸۹»
* دردسر بزرگ «۱۳۸۹»
* پایاننامه «فیلم» «۱۳۸۹»
* ازدواج در وقت اضافه «۱۳۸۸»
* خیابان بیست و چهارم «۱۳۸۷»
* زندگی شیرین «۱۳۸۷»
* کلبه «فیلم» «۱۳۸۷»
* تسویه حساب «۱۳۸۶»
* صد سال به این سالها «۱۳۸۶»
* ناف «فیلم» «۱۳۸۱»
* نیاز «۱۳۹۴»
* آخرین بازی «۱۳۹۳»
* معراجیها «۱۳۹۳»
* دست بالای دست «۱۳۹۰»
* مرد نقرهای «۱۳۹۰»
* فاصلهها «۱۳۸۹»
* روزگار قریب «۱۳۸۶»
* او یک فرشته بود «۱۳۸۴»
جدید ترین عکسهای بهاره افشاری
عکسهای بهاره افشاری + بیوگرافی بازیگر ایرانی
عکسهای اینستاگرامی بهاره افشاری
بیوگرافی بهاره افشاری و زندگی خصوصی اش و همسرش +عکسهای داغ بهاره افشاری