مطالبی که برچسب سریال گناه فرشته را دارند .
پوستر قسمت دوازدهم گناه فرشته
- مارس 8th, 2024
- کتاب آموزش زبان
میثم اکبرپوری، روزنامهنگار و عضو کانون وکلای دادگستری مرکز | برخلاف چیزی که معمولا وکلا اعتقاد دارند و به سیمای وکیل در عرصه نمایش ایران معترض هستند که اصلیترینش هم نمایش شیطان در سریال «او یک فرشته بود» در قالب یک وکیل دادگستری است، اینعرصه در سینمای ایران پر از وکلایی با سیمای ارزشمند و تاثیرگذار است؛ «هامون» را یادتان میآید؟ بازی درخشان عزت الله انتظامی در نقش «آقای دبیری» را یادتان هست؟ فرامرز قریبیان را در «میخواهم زنده بمانم» چهطور؟ در نقشی متفاوت، که مقتول فرزندش بود و متهم به قتل همسرش، و حالا میخواهد همسرش را که همهچیز، علیه اوست از زیر تیغ نجات دهد.
خسرو شکیبایی، در نقش «رضا صباحی» قطعا یکی از دلبرترین وکلای تاریخ سینما و تلویزیون ما با بازی درخشانش در «خانه سبز» است که البته الآن «حامد تهرانی» در «گناه فرشته»، رقابت تنگاتنگی را با او در دلبری کردن آغاز کرده، که باید منتظر باشیم تا ببینیم در پایان سریال حامد تهرانی میتواند دلبرترین شود یا نه؟ خانمها هم در نقش وکلا حضور پررنگی داشتهاند، لادن مستوفی که در «گناه فرشته» در نقش وکیل ظاهر شده ایفاگر نقشی است که قبلا کتایون ریاحی در «این زن حرف نمیزند»، لیلا حاتمی در «دوران عاشقی» و مریلا زارعی در «هیس، دخترها فریاد نمیزنند!» آنرا بازی کردهاند و اگر همه اینوکلای خانم و آقا را ارزیابی کنیم، درمجموع، سیمایی منفی از وکلا به چشممان نمیآید؛ هرچند که منفیها مثل همان شیطان وکیل در «او یک فرشته بود» بیشتر در خاطر وکلا مانده و هروقت هم از سیمای وکیل در آثار نمایشی صحبت میشود، اینصنف به ضرس قاطع، شاکیاند که ما را منفی نشان میدهند!
بیشتر از آنکه سیمای خوب یا بد وکلا در آثار نمایشی چالش باشد انگار اصلیترین چالش واقعی بودن سیمای وکیل در آثار نمایشی است! همین امروز رسانههای محدود حقوقی رو اگر نگاه کنید و در کانالها و گروههای حقوقی سر و کلهای بچرخانید اولین چیزی که درخصوص «گناه فرشته» میگویند این است که فضای سازمان قضایی، روند پیگیری یکپرونده و از همه مهمتر شهاب حسینی در نقش یکوکیل در این سریال اصلا شباهتی به واقعیت ندارند و البته در نگاهی دیگر، پرسش این است که «خب چرا باید عینا یا تا حد زیادی واقعی باشد؟» بگذارید به درام حقوقی مطرح و مشهور آمریکایی «کتشلواریها» بپردازیم، هاروی اسپکتور آنسریال دقیقا سیمای یکوکیل دادگستری در ایالات متحده را نشان میدهد؟ موسسه حقوقی آنها و روابطشان عین واقعیت است؟ کار حقوقی واقعا اینقدر چالشهای متعدد، پرهیجان و عجیب دارد؟ قطعا نه!
«گناه فرشته» یک درام بیوگرافی نیست و حامد تهرانی هم یکشخصیت داستانی است که زاده ذهن کسی است که آن را ساخته و پرداخته، دنیایی هم که حامد در آن فعالیت میکند همینویژگیها را دارد، قرار نیست که ما یک گرتهبرداری موبهمو از نظام قضایی کشور یا چالشهای کار حقوقی در ایران را در این سریال ببینیم! قطعا اگر قرار بود که حامد تهرانی عینا با چالشها و وقایعی که ما در نظام دادگستریمان داریم عینا برخورد کند قطعا بخش زیادی از سریال صرف قطعیهای مکرر سامانه عدلیران میشد بخش دیگری پشت در دفتر دادگاه میگذشت، حامد هرقدر که تلاش میکرد قاضی را ببیند، قاضی به او وقت نمیداد، احتمالا وکالتش قبول نمیشد چون قاضی به موبهمو اجرا شدن قانون آیین دادرسی مدنی در اعلام وکالت مقید بود و …، خب جذابیت اینها برای نمایش در عرصه نمایش کجاست؟ کجای اینچالشها، گرهافکنیهای متداول درام است؟ پس بهنظر میرسد چالشهای متداول نظام دادگستریمان که وکلا هرروز با آن دست و پنجه نرم میکنند چندان برای درام جذاب نیست!
همانطور که هاروی اسپکتور و همکارانش در سریال «کتشلواریها» خیلیها را به وکالت علاقهمند کردهاند، رضا صباحی «خانه سبز» وکیل دوستداشتنی نسل وکلای جوان امروز شد، حامد تهرانی باانگیزه، تلاشگر، وظیفهشناس و بچه پرروی «گناه فرشته» هم نسل جدیدی را به وکالت علاقهمند میکند!
اما در مورد خود حامد تهرانی، سئوالات این است: «کدام وکیل دادگستری دکمههای پیراهنش را اینگونه باز میگذارد و به دادگاه میآید؟»، «کدام وکیل دادگستری آنقدر متهور است که به اینشکل با قضات کَلکَل کند و به قول خود حامد «شعبدهبازی» کند؟»، «کدام وکیل دادگستری در دادگاه داد و بیداد میکند و کل ساحت دادگاه و اولیای دم و همه را به باد ناسزا میگیرد؟» و خیلی سئوالات دیگر که بهنظر پاسخش ساده است: «وکیلی که قرار است شهاب حسینی نقش آن را بازی کند!».
تعارف نداریم، قرار نیست که شهاب حسینی را بهعنوان نقش اول یکسریال طراز اول در یکنقش پرچالش نمایشدهیم، بعد بخواهیم که این نقش اول ستاره خوشتیپ خوشصدای ما با آن استایل سیگار کشیدنش که موکل هم عاشقش میشود، عین یکوکیل سیاستورز، با فراست اهل رایزنی ببر و بدوز، مثل نقطه مقابل خود در اینسریال «متیندفتری» بازی کند! وکیل مورد قبول از نگاه بیننده که شهاب حسینی بازی میکند همین است و هرچند که بخش محدودی از بینندگان خود وکلا هستند و حامد تهرانی را باور نمیکنند و برایشان دلچسب نیست اما باید باور کنیم که دنیای نمایش و قهرمانانش حتی در آثار رئال هم کاملا واقعی نیستند و اینخاصیت نمایش و داستان است؛ پس شهاب حسینی وکیل را همینجوری قبول کنیم!
باید در نظر داشتهباشیم که همهچیز نمایش و داستان است و حقوقیها هم اکثرا میدانند که «از اینخبرها نیست!» چرا که احتمالا فردی با مختصات رفتاری حامد تهرانی در دنیای واقعی وکالت نه وکیل موفقی است و نه احتمالا مدت زمان زیادی میتواند پروانه وکالتش را حفظ کند؛ با همینرفتارهایی که حامد در قسمت نهم در دادگاه از خودش بهنمایش گذاشت احتمالا میرفت برای تعلیق و ابطال پروانه در دادگاه انتظامی وکلا! عدهای از وکلا نگاه دیگری دارند و میگویند که سیمای غیر واقعی وکیل در سریال «گناه فرشته» مردم را درخصوص وکلا به اشتباه میاندازد که باید گفت واقعیت این است که هرکس که یکبار سر و کارش به دادگستری افتاده و حتی یک بار از در دفتر الکترونیک قضایی داخل رفته باشد متوجه میشود که از اینخبرها نیست و واقعیت چیز دیگری است!
همانطور که هاروی اسپکتور و همکارانش در سریال «کتشلواریها» خیلیها را به وکالت علاقهمند کردهاند، رضا صباحی «خانه سبز» وکیل دوستداشتنی نسل وکلای جوان امروز شد، حامد تهرانی باانگیزه، تلاشگر، وظیفهشناس و بچه پرروی «گناه فرشته» هم نسل جدیدی را به وکالت علاقهمند میکند! نمایش سیمای واقعی وکالت، نظام دادگستری، قضات و همه ارکان و عوامل قضایی را هم باید همجنان مطالبه کرد اما ماهیت «گناه فرشته» با همه حسنها و عیبهایش اصلا قرار نیست که نمایانگر همه واقعیتهای موجود باشد و درنهایت داستانی است که هدف اصلیاش سرگرمکنندگی و قرار نیست اصلاحگر و آموزنده باشد!
گناه فرشته گرچه از منظر ژانری در ذیل قصهای جنائی- معمایی قرار میگیرد اما در عمل، داستان چندلایه و متکثری دارد که سویههای مختلفی از ابژههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه را در درون مایه خود و جهان دراماتیکی که طراحی کرده، صورتبندی میکند تا شمایلی از یک کلیت که جهان اجتماعی آشفته بحران زده موجود است را ترسیم کند. اشاره به تاریخ شمسی قصه و زیرنویس کردن آن به اقتضای پیشروی درام، ضمن فشرده کردن زمان و افزودن بر التهاب درونی قصه، تاکیدی بر این معناست که در پس یک قتل که نقطه کانونی قصه است، قرار است معمایی رمزگشایی شود که فقط کشف راز یک قتل نیست، بلکه معانی دلالتگری را به این قتل گره میزند که هر کدام از دل یک بحران میآید.
بحرانهای ملموس از زیست- جهانی که برای مخاطب ایرانی آشناست و با آن همذاتپنداری میکند. از بحران اقتصادی گرفته تا نابسامانی اجتماعی در نقطه وصل این قتل، نه فقط پازل یک جنایت که شمایل جنونی پنهان در جامعه کنونی را بازنمایی میکند. بحرانی که در مناسبات مالی و سیاسی و عاطفی تنیده شده و فسادی هژمونیک آفریده است. حالا به میانجی یک موقعیت جنایی و مکاشفهای قضایی، این هژمونی در دل یک پرونده قضایی مورد واکاویی قرار میگیرد. شاید گزافه نباشد که بگوییم «گناه فرشته» را نباید لزوما در خوانش ژانری و ملزومات آن و صرفا قصهای جنائی-معمایی دانست، بلکه بیشتر یک تراژدی رئالیستی است که به نوعی به جامعهشناسی یک جنایت دست میزند. ضمن اینکه ردی از خوانشهای روانشناختی را هم در پس قصه و شخصیتهایش میتوان کشف کرد که فقط اقتضای ژانری و دراماتیک ندارد، بلکه ارجاعی پاتولوژیک به شرایط روحی و روانی جامعه بحرانی و آشفته کنونی است تا در نهایت چشم اندازی آسیب شناسانه از اکنونیت جامعه به ویژه بحران اخلاقی در آن به تصویر کشیده شود.
جدال حامد تهرانی (شهاب حسینی) با نوید عشیری (امیر آقایی) تنها یک نبرد شخصی و خانوادگی نیست، بلکه نماد بیرونی و چه بسا نمادین تقابل «خیر و شر» به مثابه پیرنگ اصلی قصه است تا این جدال حقوقی را به قلمرو وسیعتری که وضعیت اجتماعی و ساختار جامعه است تسری دهد و امکان یک نقد جامعه شناختی فراهم شود
شاید به همین دلیل است که سویههای معمایی قصه، بیش از وجوه جنایی آن برجسته شده و گویی کارگردان معنای مورد نظر خود از قصه را در سویههای معمایی آن بیشتر برجسته کرده تا به مخاطب را به تامل درباره آن وادارد. در «گناه فرشته» قرار است به میانجی بازگشایی پرونده یک قتل، پرونده قتلی دیگر در گذشته هم باز شود و با یک روایت و خوانش موازی مواجه شویم که در هم تنیده شده اما این یک بازگشایی قضایی صرف و روایت یک پرونده جنایی نیست، بلکه تصویری پازلگونه از فساد اقتصادی و مالی و جنایتهای برآمده از آن است که در سطحی کلانتر و در بستر زد و بندهای سیاسی و بازیهای قدرت در ساحت درام روایت میشود. حتی قتل و کشف قاتل در اینجا، صرفا یک کنش فردی یا میان فردی نیست، بلکه در سطحی کلانتر و در جدال بین دو خانواده پی گرفته میشود و بعد به ساحت کلانتری در مناسبات اجتماعی و اقتصادی بسط مییابد تا در نهایت میدان نبرد بزرگتری در تقابل نیروهای «خیر» و «شر» صورتبندی شود.
از این منظر، جدال حامد تهرانی (شهاب حسینی) با نوید عشیری (امیر آقایی) تنها یک نبرد شخصی و خانوادگی نیست، بلکه نماد بیرونی و چه بسا نمادین تقابل «خیر و شر» به مثابه پیرنگ اصلی قصه است تا این جدال حقوقی را به قلمرو وسیعتری که وضعیت اجتماعی و ساختار جامعه است تسری دهد و امکان یک نقد جامعه شناختی فراهم شود. به همین دلیل کارگردان از حرکتهای پر تحرک و ملتهب دوربین پرهیز کرده و از ظرفیتهای دراماتیک دیگر مثل موسیقی، ضربآهنگ تند ناشی از تعدد نماها، نورپردازیهای نوآر گونه یا بازیهای فرمی با قاب برای تعلیق و کشش و حس وحشت و هیجان کمتر استفاده میکند تا قصه به عناصر ژانری تقلیل نیابد بلکه امکانی فراهم شود تا در طمانینهای دراماتیک، خوانشی نقادانه از یک قتل و جنایت مرموز و مشکوک شکل بگیرد و تلنگری بر ذهن مخاطب بزند که ما با یک بحران اخلاقی و انسانی جدی مواجه هستیم.
با یک دوقطبی پر مخاطره که آدمها را در جدال و تنش خود فرو میبلعد. این دوگانگی را میتوان در شخصیتپردازی کاراکترها هم پی گرفت. دوگانگیها و دوقطبیهای درون خانوادگی، مثل شکاف بین حامد (شهاب حسینی) و مهتاب (لادن مستوفی) که برای اولین بار در زندگی مشترک، بر سر یک پرونده مشترک جنایی، از همسر و رفیق بودن به رقیب هم تبدیل میشوند. یا اختلاف نظری که بین نوید (امیر آقایی) و پدرش وجود دارد همچنان که بین حامد و پدرش (بهروز رضوی). این دوگانگیها و دوقطبیها ناظر به پارادوکس و شکافی است که در سطوح مختلف جامعه در حال رخ دادن است. از شکاف دولت- ملت گرفته تا شکاف ملت- ملت و حتی اختلافهای درون خانوادگی که در یک دهه اخیر، افزایش یافته است. هر چه قصه جلوتر میرود، دامنه و عمق بحرانها بیشتر شده و گویی خشم و کینه و اختلاف نظرهای پنهان شده در ضمیر ناخودآگاه شخصیتهای به واسطه این پرونده، برون فکنی میشود. از جمله شکاف و خلا عاطفی که بین حامد و مهتاب به وجود میآید که روابط زناشویی انها را تیره و تار میکند. یا رابطه وکیل و موکلی بین حامد و فرشته به تدریج به سوی نوعی رابطه عاطفی گرایش پیدا میکند. جنگ میان امیر عشیری و عماد تهرانی به موازات جدال حامد تهرانی و نوید عشیری اوج پیدا میکند. فرشته بر خلاف تصور حامد در دادگاه به قتل عشیری اعتراف میکند و از آن سو مشفق هم به مثابه یک دانای کل و پیر خردمند وارد قصه میشود.
به این موارد میتوان مولفههای دیگری را هم افزود که همه این عناصر در خدمت یک قصه معمایی پیچیده و چندلایه با شخصیتهای مرموز و مشکوک قرار گرفته تا سرنخهای یک پرونده قتل به یک چرخه معیوب و فاسد اقتصادی پیوند بخورد که میتواند قانون را هم دور زده یا از ظرفیت آن به نفع منافع و مصالح شخصی بهره ببرد. اگر بخواهیم «گناه فرشته» را در یک نظام مفهومی صورتبندی کنیم و عناصر درام را در ظرف آن بریزیم میتوان آن را نبرد «عدالت» و «انتقام» دانست که در یک جدال خانوادگی، تعین میپذیرد و بار احساسی و عاطفی هم به دوش آن گذاشته میشود تا تا تجربههای حسی مثل عشق و نفرت در کالبد قصه دمیده شود.
حامد عنقا تلاش کرده تا در روایت این التهاب و پیچیدگی از بازیهای فرمی دوری کرده و در واقع التهاب دوربین را از قصه برداشته تا آن را در روابط آدمها به ویژه به واسطه دیالوگپردازی نشان دهد. گرچه برداشتهای بلند از گفتوگوهای دو نفره حجم زیادی دارد و کمی از ریتم و ضربآهنگ روایت کاسته اما به نظر میرسد تاکید کارگردان بر این بوده تا به جای هیجانزده کردن تماشاگر و ایجاد فضای ملتهب برای میخکوب کردن مخاطب، او را بیشتر به سمت تامل و اندیشیدن درباره موقعیت قصه بکشاند. به همین دلیل شاید، روایت و ریتم سریال، برخی از مخاطبان را که با ذهنیت کلیشهای از اثر پلیسی که با تعقیب و گریز یا غافلگیریهای شوکهکننده همراه است راضی نکند اما فیلمساز تعمدا از شکل گیری چنین فضایی پرهیز کرده تا مخاطب را به تعمق در زیرمتن قصه خود بکشاند. زیرمتنی که تمام حرف سریال در آن نهفته است و به جای پردازش قاتل جنایت، مخاطب را به عوامل شکل گیری یک جنایت متوجه میکند.
در واقع کنتراست چیره درام به عوامل پشت صحنه و دستهای پنهان و پشت پرده گرایش دارد که از سطح رخدادها میگذرد تا به عمق آنها برسد. به همین دلیل از شیوه قطرهچکانی در ارائه اطلاعات به مخاطب استفاده شده و در پس هر قسمتی، لایههای تازه از واقعیت بازنمایی میشود. یک بازنمایی پارادوکسیکال. اساسا «گناه فرشته» قصه تضادها و تعارض هاست، قصه دوگانگیها و دوقطبی ها، قصه شکافهایی که جامعه را از تعادل خارج میکند و موجب بیعدالتی میشود که عدالت یعنی هر چیزی در جای خودش استقرار بیابد. حتی عنوان سریال هم روایت این تضادهاست. از یک سو فرشته از حیث الاهیاتی موجودی است که گناه نمیکند و از سوی دیگر وکیل عدالت جوی قصه در پی اثبات بیگناهی فرشته قصه است. در واقع کارگردان هم در فرم روایی خود از الگوی کلاسیک استفاده کرده و هم در انتخاب قصه خود به کهن الگوهای اخلاقی و بشری توجه داشت. به نبرد ازلی و ابدی خیر و شر.
خطر لو رفتن داستان! پس از تماشای قسمت یازدهم گناه فرشته این مطلب را بخوانید
قسمت یازدهم سریال گناه فرشته، جمعه یازدهم اسفند ۱۴۰۲ از فیلیمو پخش شد. در این قسمت شاهد بودیم که چطور حامد تهرانی به خاطر اتفاقاتی که در جلسه خوانش وصیت امیر عشیری رخ داد حالش دگرگون شد و حسابی از خاندان عشیری رو دست خورد. در ادامه نگاهی میاندازیم به نکات مهم قسمت یازدهم این سریال مهیج.
دوراهی سخت حامد تهرانی در قسمت یازدهم گناه فرشته
با مشخص شدن وصیتنامه امیر عشیری و بخشیدن ثلث اموالش به حامد تهرانی و همچنین اعترافنامه امیر عشیری که در مرگ مادر حامد تهرانی دست داشته است حالا و قسمت یازدهم سریال گناه فرشته دیگر حامد سراسر آشفتگی و عصبانیت است. او بدون آنکه بخواهد در یک دوراهی سخت قرار گرفته است. دوراهی بدنامی همنشینی با خاندان عشیری و دفاع از مظلومیت فرشته و نجات او از چوبه دار. حامد از اینکه پدرش عماد تهرانی تا این اندازه نسبت به مرگ مادرش و عواملی که در آن دست داشتهاند بی تفاوت است به شدت عصبانی است و نمیتواند درک کند چرا پدرش هیچ واکنشی به نامه اعتراف امیر عشیری ندارد. حتی رفت و آمدهای مشکوک متین دفتری به خانه عماد تهرانی نیز یکی از همان آشفتگیهای ذهنی او است. در این میان حالا حامد با از پاشیدگی زندگی شخصیاش هم روبرو شده است و زندگی او با مهتاب به خاطر اتفاقات گذشته کاملا تیره و تار شده تا جایی که دیگر دخترشان هم امیدی به خوب شدن اوضاع زندگی ندارد و یک خانواده به خاطر تصمیمگیریهای پدر حامد تهرانی در حال فروپاشی است.
روزگار عاشقانه فرشته
پدر فرشته همانند دیگرانی که در دادگاه با تعجب به اظهارات او گوش کردند هنوز هم در شوک است که چرا دخترش چنین اعترافی کرد. فرشته حالا با ذوب شدن در عشق آتشینی که نسبت به حامد دارد دیگر برایش مهم نیست سرنوشتش آزادی باشد یا چوبه دار. او از اینکه کسی پیدا شد که حرفش را باور کرد و احساس کرد که میتواند به کسی اعتماد کند و کسی هست که بیرون از چاردیواری زندان نگرانش است. این پر شدن خلا عاطفی برای فرشته از هر اعترافی مهمتر است و سرنوشت او دیگر بعد از این اتفاقات مهم نیست.
حالا نوبت نوید عشیری است
بعد از آنکه نوید عشیری بیش از پیش به فاسد بودن و جنایتکار بودن پدرش پی برد دیگر برایش مهم نیست مردم درباره او چه قضاوتی میکنند. اما انگیزه اصلی نوید برای تقابل با حامد تهرانی یک عشق کهنه و قدیمی است که با ورود مهتاب به زندگی نوید دوباره رگههایی از آن باز شده است. مهتاب اگرچه سعی میکند نوید را از سوتفاهمهایی که در ذهنش دارد رها کند اما نوید انگیزه زیادی دارد تا با از میان برداشتن حامد بار دیگر به وصال برسد. این تقابل شبیه بیدار شدن یک شیر خفته است که حالا میخواهد به جنگ رقیب برود. حالا نوید تصمیم دارد با رو کردن زندگی گذشته حامد همان کاری را با او بکند که حامد بعد از اعتراف فرشته برای خاندان عشیری کرده است. جنگ و تقابلی که میتواند خانمان سوز باشد.
سر و کله وکیل سابق هم در قسمت یازدهم گناه فرشته پیدا شد
پیدا شدن رسولی وکیل پیشین فرشته که از سوی نوید عشیری حسابی تطمیع شده بود یکی از همان پروژههایی است که به نظر میرسد نوید برای از میان برداشتن حامد کلید زده است. رسولی حالا با پشتوانه خبری که به گوشش رسیده و ارثی که از امیر عشیری به حامد تهرانی رسیده است آمده تا حامد را برای این دوگانگی رفتارهایش تحت فشار بگذارد. رسولی حتی از آوردن نام نوید عشیری به عنوان عشق سابق همسر حامد ابایی نداشت تا با این ترفند حامد را حسابی عصبانی کند. به نظر میرسد روزهای سخت و پرتنشی در انتظار حامد تهرانی است.
پوستر قسمت یازدهم گناه فرشته
- مارس 1st, 2024
- کتاب آموزش زبان
نگاهی به بازی ها و بازیگری در سریال گناه فرشته | نه فرشتهام، نه شیطان
- فوریه 29th, 2024
- کتاب آموزش زبان
روزگاری تلویزیون با پخش سریالهای معمایی و جنایی خارجی، شبهای خوشی را برای مخاطبانش میآفرید. سریالهای اروپایی ناوارو، مارپل، پوارو، کمیسر مولدوان، درک، شرلوک هلمز و … شبهای معمایی داغی را ساخته بودند و حتی موج شبیهسازی ایرانی آن با کارآگاه علوی، مزد ترس، سرنخ، هوش سیاه، ماتادور، دیوار و … تا حدی بومیسازی شد اما به مرور و با کاهش پخش نمونههای خارجی، ساخت سریالهای داخلی هم رو به افول گذاشت.
حالا چند صباحی است که ساخت این گونه کارهای معمایی و جنایی، نه در تلویزیون بلکه در سینما و پلتفرمها رونق گرفته است. در سینما فیلمهایی مثل علفزار و بیبدن ساخته شدند و در پلتفرمها، آقازاده، خونسرد، پوست شیر و حالا آخرین نمونه آن، گناه فرشته با اقبال عمومی مواجه شدند. اقبالی که نشان میدهد مخاطبان با وجود تغییر نسل همچنان مشتاق این گونه هستند. گناه فرشته چندین برگ برنده در مسیر دیده شدن دارد. یکی از شاخصترین آنها، چیدمان بازیگران آن است. شهاب حسینی همیشه درخشان بعد از درخشش در نقش پلیس پوست شیر در گناه فرشته، وکیلی است که باید از دختری متهم به قتل دفاع کند. حسینی چنان با نقش درگیر میشود که چه قباد شهرزاد باشد و چه محب پوست شیر و چه حامد تهرانی گناه فرشته، چنان در نقش فرو میرود و آن را باور میکند که مخاطب هم گریزی از همراهی با او ندارد.
حسینی، درگیرانه حامد تهرانی و وکیلی پرانرژی شده که در دادگاه، لوکیشنی ثابت و بدون فضایی چندان، با قدرت بیان و بازی با بدن، میدانداری میکند. میدانداری حسینی در نقش حامد چنان است که نمیتوان قبول کرد کس دیگری جز او میتوانسته چنین نقشی را از آب و گل در بیاورد. مهدی سلطانی، امیر آقایی و پردیس پورعابدینی اگر چه در آقازاده، سریال پیشین حامد عنقا در پلتفرمها بازی کرده بودند اما در این کار با ترفندهایی درست، نقشهای آقازاده را به بایگانی سپردهاند. آقایی و سلطانی بازیهای کنترل شده و سیاستمدارانهای دارند و کنترلگر هستند. پورعابدینی هم که بین آقازاده و گناه فرشته، شکارچی سیمرغ شد و پارسال برای بازی در غریب، سیمرغ نقش اول زن را صید کرد، با تجربههایی متفاوت نقش متهم به قتل را بازی میکند.
نکته مهم رویارویی او و حسینی است و پورعابدینی در صحنههای دو نفره به خوبی پا به پای پارتنر کاربلدش گام بر میدارد. حضور بهروز رضوی در نقش پدر حامد هم ریسک جالبی برای خود این گوینده پیشکسوت و هم برای تیم سازنده بود که سوپرایز چشمگیری برای گناه فرشته بوده است. خوشساخت بودن گناه فرشته، برگ برنده دیگری است. حامد عنقا با تجربه فراوان در نوشتن و روزنامهنگاری و با آنالیز مخاطبان، رگ خواب بیننده را به دست گرفته است. میداند مخاطب پلتفزم چه می.خواهد ببیند و برای همین، خوراک خاص ذائقه او میسازد. سریال عنقا، تمیز و شیک است و فضای زندان و دادگاهش هم خوش آب و رنگند. در عین حال، صحنههای قتلها چنان عریان و خشن هستند که اجرای آنها حیرتآور است. کاری که عنقا پیش از این هم در آقازاده نشان داده بود در آن تخصص دارد. صحنه.های قتل پورعابدینی و آقایی در آقازاده هنوز در ذهنها حک شده. واقعیت این است اینکه سازندهای بداند برای چه مخاطبی، چه چیزی بسازد، خودش هنری مهم به شمار میآید.
ایجاد بالانس و تعادل میان بازیها را هم باید برگ برنده دیگری دانست. بازیها در تمامی صحنهها کنترل شدهاند و کسی بر کسی برتری ندارد. هارمونی نقشها رنگآمیزی دلپذیری دارد. اقتباس در نمایش، اهمیت زیادی دارد و پشتوانه ادبیات و داستان، حامی مستحکمی برای هر ژانر و گونه است. برعکس گونه ادبیات جنایی خارجی که پشتوانه سریالهایی از این دست شده اند و نمونههایش مثل آثار آگاتا کریستی فراوانند، متاسفانه ادبیات جنایی ایران قدرت چندانی ندارد که بتواند پشتوانه حوزه نمایش آثار جنایی بشود و اتفاقا فضا در این زمینه برعکس شده یعنی سریالهای جنایی اخیر ما چربش چشمگیری بر ادبیات جنایی دارند و شاید بتوان از تولید سریال جنایی و معماری به نگارش رمان و کتابی در این حوزه رسید. گناه فرشته از این منظر و با توجه به سابقه نویسندگی حامد عنقا و تیمش میتواند کتابی خواندنی باشد که تکانی هم به بازار کتاب بدهد.
این یادداشت پیش از این در رسانهای دیگر منتشر شده است
خطر لو رفتن داستان! پس از تماشای قسمت دهم گناه فرشته این مطلب را بخوانید
قسمت دهم سریال گناه فرشته جمعه ۴ اسفند ۱۴۰۲ از فیلیمو پخش شد. در این قسمت شاهد بودیم که چگونه فرشته به قتل امیر عشیری اعتراف کرد تا اوضاع پرونده و کارهای حامد تهرانی به هم گره بخورد و با سیلی آخری که متین دفتری زد حامد تهرانی دچار یک وضعیت آشفتهتری شود. در این یادداشت نگاهی به مهمترین نکات این قسمت میاندازیم.
آیا فرشته گناهکار است؟
بعد از آنکه در قسمت نهم شاهد بودیم که فرشته در دادگاه به ناگاه اعتراف کرد قاتل امیر عشیری است حامد تهرانی آشفته شد و نظم دادگاه را به هم ریخت تا با دستور قاضی دادگاه بازداشت شود. فرشته در قسمت دهم گناه فرشته با اعلام جزئیات و انگیزههایی که از قتل امیر عشیری داشت اعتراف مستقیمی به قتل او کرد تا دست قاضی برای اعلام حکم مبنی بر گناهکار بودن باز باشد. اینکه چقدر میتوان به حرفهای فرشته اعتماد کرد و او را گناهکار دانست موضوعی است که باید به آن شک کرد. به خصوص آنکه او در میان دوستانش اعتراف کرد تنها انگیزهاش برای اعتراف نجات حامد است.
قسمت دهم گناه فرشته و روزهای تلخ حامد تهرانی
حامد تهرانی بعد از آنکه با دستور قاضی بازداشت شد و بعد از آنکه مطلع شد فرشته به قتل عشیری اعتراف کرده است بیش از پیش آشفته شد. حامد میداند که فرشته بیگناه است و حالا این اعتراف کار را برای برائت گرفتن او سخت کرده است. از سوی دیگر رابطه خانوادگی حامد و مهتاب حسابی به هم ریخته و دیگر نمیتوان به بقای این زندگی امیدوار بود. مهتاب از طرفی به حامد و رفتارهایش مشکوک است و عشق او به فرشته را انگیزه اصلی دعوای این پرونده میداند و حامد هم از طرف دیگر به مهتاب و رابطهاش با نوید عشیری مشکوک است و گمان میکند باز شدن یک عشق قدیمی، باعث از بین رفتن تمامی آنچه اعتماد میان آنها است شده است. در این میان تنها نخی که این زندگی را نگه داشته است تینا دختر حامد و مهتاب است که به نظر میرسد میتواند حضورش به دوام این زندگی کمک کند.
فضای مجازی در قسمت دهم گناه فرشته
حامد بعد از آنکه دریافت زورش به پشت پرده و مافیایی که دست در دست هم داده تا او را زمین بزند نمیرسد تصمیم گرفت با کمک نازلی به فضای مجازی متوسل شود و با انتشار حقایقی از پشت پرده پرونده عشیری در فضای مجازی و مطبوعات فشار را بر خانواده عشیری و دادگاه بیشتر کند. نازلی که یک دختر خبرنگار است تلاش میکند تا با ایجاد فضاسازی به حامد کمک کند تا در این رهگذر روزنه امیدی برای نجات فرشته پیدا کند.
وصیتنامه عشیری شر شد
متیندفتری وکیل امیر عشیری با ارسال دعوتنامهای برای حامد تهرانی از او میخواهد در جلسه خوانش وصیتنامه موکلش حضور پیدا کند. حضوری نا متعارف و غیرقابل پیشبینی که بوی شرارت میدهد. حامد در این جلسه حاضر شد و با خوانده شدن وصیت امیر عشیری مشخص شد عشیری ثلث اموالش را به حامد تهرانی بخشیده است تا با این کار عذاب وجدان مرگ مادرش پروانه معتمد که وکیل دفتر عشیری بود را کم کند. حامد در این جلسه نه تنها به قاتل بودن امیر عشیری در پرونده مادرش مطلع شد که این وصیت نامه باعث شد او از لحاظ روحی دچار فروپاشی شود تا تماشای قسمتهای بعدی و اتفاقاتی که رخ میدهد سرنوشت شخصیتهای این سریال را مشخص کند.
پوستر قسمت دهم گناه فرشته
- فوریه 23rd, 2024
- کتاب آموزش زبان
اطلاعات و معرفی گناه فرشته پوستر و عکس های قسمت دهم سریال گناه فرشته را اینجا خواهید دید.
نوشته پوستر قسمت دهم گناه فرشته اولین بار در فیلیموشات. پدیدار شد.
پوستر قسمت هشتم گناه فرشته
- فوریه 11th, 2024
- کتاب آموزش زبان
اطلاعات و معرفی گناه فرشته پوستر و عکس های قسمت هشتم سریال گناه فرشته را اینجا خواهید دید.
نوشته پوستر قسمت هشتم گناه فرشته اولین بار در فیلیموشات. پدیدار شد.