اطلاعات، معرفی و عکس های فیلم آبی روشن
- فوریه 9th, 2024
- کتاب آموزش زبان
بابک لطفی خواجه پاشا دومین ساخته سینماییاش را هم به جشنواره فیلم فجر فرستاد تا در دو سال متوالی یکی از کارگردانهای حاضر در این رویداد باشد. آبی روشن فیلمی اجتماعی است که در شهر تبریز میگذرد و در این مطلب میخواهیم مروری بر متن و حواشی و نقدهای آن داشته باشیم.
متن و حواشی جشنواره ۴۲ فیلم فجر
خلاصه داستان فیلم آبی روشن
هنوز توضیح یا خلاصه داستان دقیقی از فیلم آبی روشن منتشر نشده ولی گویا این فیلم، روایتی درام از مشکلات یک مرد با محوریت مهران احمدی در تبریز است. به محضی که اطلاعات تکمیلی یا توضیح دقیقی درباره فیلم منتشر شد، همینجا اضافه میشود. در غیراینصورت، پس از اکران فیلم در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر، خلاصه داستان را به نقل از خبرنگار فیلیموشات، اینجا میخوانید.
نقد و بررسی فوری فیلم آبی روشن
نکته: این نقد و نوشتهها، نظر کوتاه ولی دستاول منتقدان و نویسندگان سینمایی است در بار اول تماشای فیلم؛ شاید بعدها همه چیز تغییر کند!
سیدمهرزاد موسوی
فیلم آبی روشن حال و هوای فیلمهای اواخر دهه ۷۰ و ابتدای دهه ۸۰ دارد؛ فیلمهایی که در آن زمانه مشهور شدند به معناگرا.
مدل داستانگویی، توالی اتفاقات، دکوپاژ، لوکیشن (مناطق سرسبز و صدای دارکوب) و حتی موسیقی متن فیلم هم شبیه همان فیلمهاست.
برای همین، از همان سکانس پس از تیتراژ، آدم را یاد کمال تبریزی، محمدمهدی عسگرپور و… میاندازد. تأسفبار اینکه فیلم به آن قصهها هیچ چیزی اضافه نمیکند و حتی در ریتم هم از آنها عقبتر است و در محتوا هم تکراری.
فیلم همه آن ابهامهای ساخته شده در ۹۰ دقیقه را در یک سکانس دو نفره (غفوریان و احمدی) به سادگی هرچه تمامتر باز میکند و دیگر چیزی برای ادامه قصه نمیگذارد. بهخصوص تصمیم آخر قهرمان قصه که بیمنطقترین و ناسازگارترین پایانبندی ممکن است.
آبی روشن فیلم از مد افتادهای است، سالها دیر ساخته شده و معناییگراییاش دیگر به کار نمیآید. حیف از بازی خوب مرتضی امینیتبار و مهران غفوریان که در این اتمسفر از دست میرود.
اسم پیشنهادی دیگر برای فیلم: فیروزه
سطح فیلم: همینجایی که هست؛ سودای سیمرغ و نه بیشتر از آن
۳ نکته از فیلم:
- عاقبت پسر مالک!
- بچه زرنگ ۲
- دیر آمدی ریرا
کمال پورکاوه
سینمای ایران با شناخت ناقصی که عمده فیلمسازانش از مباحثی چون سینمای مدرن و روایت مبتنی بر خردهپیرنگ از خود نشان داده است، همواره تصویرسازی مبهم و کسالتباری از این گونه سینما به تماشاگرش ارائه داده است.
آبی روشن ساخته بابک خواجهپاشا که متن فیلمنامهاش را از فکر و ذهن دو نویسنده (امیر ابیلی و داوود گنجوی) وام گرفته است، مسیری دقیقا مشابه با سندرومی که در سینمای ایران ذکر آن رفت پیموده و در این راه، آنقدر درگیر نمادگرایی و شعارزدگیهای ژورنالیستی میشود که بسیاری از علاقمندان را به یاد سینمای موسوم به معناگرا (با حضور همیشگی یک امامزاده) در دهه هشتاد و ابتدای دهه نود میاندازد.
در اثری که مضمون جستجو را بهعنوان تم اصلی درونیاش برگزیده و بسیاری از وقایعش را بر پایه یک سفر جادهای برنامهریزی کرده است، طراحی داستانکهای بیربطی چون مواجهه با سربازی که باید مجرمی را تحویل شهر دیگری بدهد و درگیر کردن تماشاگر با ماجرای فرار کردن مجرم و دستگیری دوبارهاش، بدون آنکه بتواند کمکی به قوام درام مرکزی فیلم کرده باشد تنها باعث کشدار شدن فیلم و رسیدن مدت زمان آن به تایم استاندارد اکران شده است.
پیچش انتهایی فیلم واطلاعاتی که در رویارویی میان حاج یونس و ایوب به تماشاگر منتقل میشود، بیش از هر چیز مختصات سینمای هند را به یاد مخاطب میاندازد و حجم نمادگرایی گل درشت فیلمساز (آزاد کردن آهو از چنگال صیادان که حکایت مشهور امام هشتم شیعیان را به بیننده یادآور میشود) که در ادامه و بدون هیچ پیشزمینه دراماتیکی، باعث تغییر رویکرد کاراکترها میشود، آبی روشن را به فیلمی الکن و شعارزده تبدیل کرده است
۳ نکته از فیلم:
- فیلمنامه کشدار ومبتنی بر حوادث بیربط
- قاب بندیهای چشمنواز فیلمساز
- موسیقی احساسی اما پرحجم
محمد تقیزاده
نتیجه سفارشی شدن سینما می شود آبی روشن. وقتی خودت نیستی از جهان کاراکترها مطلع نیستی میشود آبی روشن.
آبی روشن یعنی شهر فرنگ، یعنی از هر دم سخنی بگویی تا بتوانی ۹۰ دقیقه فیلم بسازی، یعنی سرباز الکی، عروس آبکی، برادری قلابی و در نهایت مذهبی نمایی.
آبی روشن هر چه بود سینما نبود، قصه نداشت و کاراکتری ساخته نمیشد. ای کاش اوج و سیاستگذاراناش قدر پول را بیشتر می دانستند و سازندگان بهتری برای پروپاگاندای خود انتخاب میکردند.
۳ نکته از فیلم:
- بازی بد
- مذهبی نمایی
- هدر رفت بودجه و سوژه
بازیگران و عوامل فیلم آبی روشن
بازیگر اصلی این فیلم مهران احمدی است که مرتضی امینی تبار، بازیگر جوان سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان با مهران احمدی همبازی است. مهران غفوریان، سارا حاتمی، روحالله زمانی، علیاکبر اصانلو و کاظم هژیرآزاد دیگر بازیگران فیلم هستند.
سازندگان فیلم
کارگردان آبی روشن بابک لطفی خواجه پاشا است و تهیهکننده هم حسین میری. فیلمنامه این فیلم را امیر ابیلی و داوود گنجوی نوشتهاند.
سایر عوامل فیلم اصلی آبی روشن عبارتند از: دستیار اول کارگردان: امیر رونقی، منشی صحنه: آرزو قربانی، مدیر برنامهریزی: امید همتیفراز، مدیر تولید: سید مقصود میرهاشمی، طراح لباس: الهام ترکمن، طراح چهرهپردازی: کامران خلج، مدیر صدابرداری: اشکان پورتاجی، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، طراح صحنه: امیر زاغری، موسیقی: فرید سعادتمند، تدوین: حسین جمشیدیگوهری، مدیر فیلمبرداری: پیمان عباسزاده، مجری طرح: وحید معدنی، طراح جلوههای ویژه میدانی: ایمان کرمیان، طراحی جلوههای بصری: امین پهلوانزاده، عکاس: صمد قربانزاده و روابط عمومی: الهام عرشیزاده.
درباره بابک لطفی خواجه پاشا؛ کارگردان
بابک لطفی خواجه پاشا کارگردانی فیلم «در آغوش درخت» را برعهده داشت و چند سریال را برای صداوسیمای شبکه استانی آذربایجان غربی کارگردانی کرده است. در کارنامه بازیگری این کارگردان؛ حضور در فیلم های «خورشید»، «قصرشیرین»، «عاشورا» نیز دیده می شود. او همچنین دستیار کارگردان فیلم «محمد» به کارگردانی مجید مجیدی بوده است.
صحبتهای عوامل فیلم در نشست خبری جشنواره فیلم فجر
محمدحسین میری | تهیهکننده: محور این فیلم همدلی و اشتراک بود. همه ما جمع شدیم که فیلمی بسازیم تا آبروی سینمای ایران باشد. سنت انسانی و عرفانی این روزها در سینما مغفول واقع شده است و ما تعمدا سعی کردیم به این سمت برویم.
بابک خواجهپاشا | کارگردان: ما حقهایی بر گردن داریم که گاهی فراموششان میکنیم. مهمترین حقی که بر گردن یک انسان وجود دارد، حق نزدیکان او است. در طول داستان حاج یونس باور ندارد که حقی بر گردنش است تا جایی که با برادرش مواجه و متوجه میشود که پیش از اینکه خادم امام رضا (ع) شود، باید حقالناس را رعایت کند. حتی همین مردم میتوانند از من سوال بپرسند که تو با پول مردم فیلم میسازی و باید فیلم خوبی بسازی و این حق بر گردن مردم است. قضیه محجبه شدن شخصیت خانم در پایان داستان بدین دلیل است که وی وارد حرم امام رضا (ع) شد. در قتل درجه ۲ تمامی منطقها رعایت شده است. اگر بر فرض اعلام اینکه قتلی انجام شده و شواهدی داشته باشید، قتل درجه دو از نظر حقوقی منطقی است. بارها گفته و تاکید میکنم. شما اگر فیلمهای افرادی مانند تارانتینو، نوری بیگله جیلان و مجید مجیدی را میبینید و دوست دارید به این دلیل است که در فیلمسازی صادق هستند و داستان از لایههای وجودی این افراد شکل میگیرد. اگر فیلم صادقانه بسازیم، مخاطب هم با ما همراه می شود. فیلمسازان باید با مضمون فیلم صادق باشند نه اینکه فقط بگویند در این موضوع فیلم می سازیم. ما باوری داشتیم که سراغ بازیگرانی برویم که بازیگری را درست بشناسند و مخاطب در این نقش از آنها پیشفرض نداشته باشد و پیشداوری نکنند. در کشور ما ستاره کم است اما بازیگر خوب زیاد داریم که میتوان روی آنها کار کرد و در نقشهای مختلف آنها را دید. آقای احمدی و غفوریان بسیار بازیگران منعطفی هستند. سینما بدون گیشه به درد نمیخورد. ژانر و بازیگر با حضور مخاطب کار میکنند اما اولویت اول ما برای جذب این بازیگران توجه به گیشه سینما نبوده است. این بازیگران نقششان را دوست داشتند و افراد مستعدی هستند. این افراد با فیلم صادق بودند، عشق امام رضا (ع) را در دل دارند و… . بازیگر نمیتواند بدون زیست موضوع جلوی دوربین بیاید زیرا بازی او مصنوعی میشود.
سیدداود گنجوی | نویسنده: درباره اینکه چطور به این حس و حال رسیدیم باید بگویم که وقتی جوهر اولیه فیلمنامه شکل گرفت در طول مسیر کم کم نشانهها پدید آمدند مانند انگشتر فیروزه و ما تمام تلاش خود را به کار گرفتیم تا در این فیلم به مسایل اخلاقی بپردازیم.
مهران احمدی | بازیگر: خیلی حرفی برای گفتن ندارم. ما روی پرده سینما هرآنچه را که بلدیم، اجرا میکنیم و انشالله که خوشایند مخاطبان باشد. من از طرف مادری به خراسان بزرگ و شهر نیشابور وصل میشوم. شاید این راهی که حاج یونس میرود، راهی است که سیمرغ رفت. خدا را چه دیدی شاید به ما هم در این جشنواره سیمرغ دادند! احساس میکردم که چیزی به خودم و قلبم و زادگاه مادری ام بدهکار بودم. اجازه دهید بگویم که کمدینها بهترین بازیگران جهان هستند. من خودم را کمدین نمیدانم، زیرا بسیار کار سختی است. وقتی بازیگر به بلوغ میرسد، تازه میتواند کمدی بازی کند. همچنین بازیگر باید ریشههای طنز در وجودش وجود داشته باشد تا بتواند کمدی بازی کند. مهران غفوریان کمدین است و ما سال ها با او خندیدهایم. من سر تعظیم جلوی او فرود میآورم. احترامی که من هماکنون دارم، حاصل سینمای محترمی بوده است که بزرگان ما داشتهاند. امیدوارم این احترام سر جایش بماند و با خیلی چیزها از دست نرود.
مهران غفوریان | بازیگر: دیگر مخاطبان، من را در نقشهای جدی باور کردهاند. من نیز از سمت مادری تُرک هستم، آقای خواجهپاشا این کارگردان تُرک زبان را خیلی دوست دارم و خوشحالم که جلوی دوربین ایشان بازی کردم. آقای احمدی نیز یک هنرمند درجه یک هستند و از همبازی بودن با ایشان بسیار لذت بردم. زمانی که این نقش به من پیشنهاد شد با آقای خواجه پاشا و ابیلی بسیار درباره این شخصیت صحبت کردیم. ما افرادی را در زندگی میبینیم که فرد بدی هستند اما ما بخشهای دیگر زندگی او را نمیبینیم. ایوب در این فیلم آدم بدی بوده اما کم کم تغییر کرده است. برایم جذاب بود که شخصیتی را بازی کنم که در طول فیلم آدم بدی بوده است اما در پایان به او حق می دهیم و آن را درک می کنیم. از کیومرث مرادی تشکر میکنم. من جملهای را در این فیلم بسیار دوست دارم که امام رضا (ع) بین هیچکس تفاوت نمیگذارد و به دل آدمها نگاه میکنند. امکان ندارد که ما دلمان بشکند و از امامی چیزی بخواهیم و به ما ندهد.
سارا حاتمی | بازیگر: به نظر خودم این نقش بسیار متفاوت با «کت چرمی» بود. البته که آقای خواجه پاشا در این فیلم بسیار به من کمک کردند. در این فیلمنامه به موضوعی پرداخته شده است که به عرق شخصی خودم مربوط بود. من وقتی سکانس پایانی این فیلم را خواندم، نقش را قبول کردم و گفتم که وقتی چنین سکانسی در فیلمنامه وجود دارد یعنی این نقش برای من فرستاده شده است و من نیز باید تمام تلاشم را بکنم.
مرتضی امینیتبار | بازیگر: هر انسانی یک مسیر شخصی را می رود و برای من نیز اینگونه چیده شده است. من درک خاصی از گیشه ندارم و فقط میدانم که ما قسمتی از یک جریان هستیم. نمیتوان انکار کرد که امام رضا (ع) برای این کشور مهم است.
فرید سعادتمند | آهنگساز: من پیش از ساخت موسیقی درگیر فیلمنامه و فضای تولید کار میشوم. یکی از نکات خوب این فیلم همدلی عوامل بود. من در روند ساخت موسیقی فیلم روند دیگری را درنظر داشتم اما پس از فرآیند تولید و تدوین این پروسه تغییر کرد و پختهتر شد. از آنجایی که به موسیقی ایرانی عرق دارم، سعی کردم حتما موسیقی دستگاهی ایرانی وجود داشته باشد. البته خود مسیر داستان نیز چنین موسیقی را میطلبید.
پیمان عباسزاده | مدیر فیلمبرداری: انتخاب لوکیشن از سوی آقای زاغری و تقریبا جزو بهترین انتخاب لوکیشنها بود. در کلیت اثر چیزی که مدنظر داشتیم این بود که مقهور طبیعت نشویم و از سوی دیگر گرفتار زیبایی طبیعت و کارت پستال گونه بودن فیلم نشویم. ما از آی لول حاج یونس دور نشدیم و سعی کردیم فیلم را از زاویه دید حاج یونس ببینیم.
کامران خلج | چهرهپرداز: از آقای غفوریان و احمدی بابت تحملی که برای گریم داشتند، تشکر میکنم. معمولا بین ۱ تا ۱ و نیم ساعت گریم افراد طول میکشید و ما تلاش کردیم این کار در راستای کمک به نقشها باشد.
آرش قاسمی | طراح و ترکیب صدا: یادی کنیم از آقای مازیار شیخ محبوبی که سال گذشته از دنیا رفتند. خواهشی دارم از دوستان خبرنگار و منتقد که به نکات صوتی فیلم توجه داشته باشند و ما را نقد کنند. بعضی از فیلمها برای دل هستند و وقتی سر کار میرفتم، حال خوبی داشتم.