مرکز دانلود کتاب الکترونیکی


دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

مطالبی که برچسب عکس را دارند .

عکس ها و پوستر قسمت دوازدهم سریال نیسان آبی ۲


باشگاه فیلم‌بازها و سریال‌بین‌های حرفه‌ای؛ فیلیموشات جایی است که فرصت بیشتری برای خواندن و تأمل درباره فیلم‌ها و سریال‌ها داریم. قصد داریم منبع خبرها، گفت‌وگوها، گزارش‌ها و نقدهای مربوط به محصول‌های فیلیمو باشیم.

دانلود انیمیشن

دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

بیوگرافی آرمین رحیمیان بازیگر سینما و تلویزیون + عکس های شخصی


با بیوگرافی آرمین رحیمیان بازیگر سینما و تلویزیون و عکس های شخصی این بازیگر به همراه ازدواج و شروع فعالیت هنری و شهرت در ادامه مطلب همراه ما باشید.

فهرست موضوعات

 

بیوگرافی آرمین رحیمیانبیوگرافی آرمین رحیمیان
بیوگرافی آرمین رحیمیان

بیوگرافی آرمین رحیمیان

آرمین رحیمیان، بازیگر مشهور ایرانی که‌ نقش ریگی را در فیلم “شبی که‌ ماه‌ کامل شد” بازی کرد، در ۱۸ دی ۱۳۷۲ در شهر مشهد به‌ دنیا آمد.

او در خانواده‌ای که از قوم کرمانچ (کرد خراسان) بزرگ شد.

آرمین در یک خانواده‌‌ ۴ نفری به‌ دنیا آمد و تنها یک برادر دارد.

علاقه‌ اش به‌ عرصه‌ بازیگری او را به‌ تحصیل در رشته‌ فیلمنامه‌‌ نویسی در دانشکده صدا و سیما هدایت کرد.

او فارغ‌التحصیل لیسانس فیلمسازی با گرایش فیلمنامه از دانشکده صدا و سیما است و کار بازیگری را از تئاتر آغاز کرد.

عکس کودکی آرمین رحیمیان در کنار برادرش یاسینعکس کودکی آرمین رحیمیان در کنار برادرش یاسین
عکس کودکی آرمین رحیمیان در کنار برادرش یاسین

اصالت آرمین رحیمیان

آرمین رحیمیان در ایران متولد شده و جزو کردهای خراسان و قوم کومانچ است.

کودکی آرمین رحیمیان در کنار پدرشکودکی آرمین رحیمیان در کنار پدرش
کودکی آرمین رحیمیان در کنار پدرش

ازدواج و همسر آرمین رحیمیان

درمورد ازدواج و عکس همسر آرمین رحیمیان شایعاتی در فضای مجازی وجود دارد که اینطور که پیداست صحت ندارند و این بازیگر در حال حاضر مجرد است.

آغاز مسیر بازیگری با کلاس های آموزشگاه حسن فتحی

در ۱۸ سالگی به‌ تهران‌ آمد و در آموزشگاه‌ بازیگری با مدیریت حسن فتحی کارگردان‌ مشغول به‌ یادگیری بازیگری شد.

در همان سال اول ورودش به کلاس های بازیگری وارد تئاتر شد.

و مدتی بعد با تماس یکی از دفاتر سینمایی که‌ قبلا تست داده‌ بود دعوت به‌ بازیگری شد ولی اولین‌ تجربه‌ خود را بعنوان سیاهی لشگر کسب کرد.

عکس آرمین رحیمیانعکس آرمین رحیمیان
عکس آرمین رحیمیان

آرمین رحیمیان در نقش ریگی شبی که ماه کامل شد

سال ۱۳۹۷ با صحبت های یکی از دوستانش که همبازی تئاتر او بود، از تست فیلم جدید نرگس آبیار باخبر شد

و برای حضور در این تست، اقدام کرد و موفق به کسب جایگاه بازیگر نقش عبدالمالک ریگی در این فیلم شد.

الاخره آرمین رحیمیان در سن ۲۵ سالگی به آرزوی بازی در یک نقش مهم رسید و یکی از نقش های اصلی فیلم “شبی که ماه کامل شد” را بازی کرد.

فیلمی که در جشنواره فیلم فجر ۹۷، نامزد دریافت ۱۳ جایزه و در نهایت برنده ۶ جایزه سیمرغ بلورین افتخار آورد.

در این اثر سینمایی که یک فیلم طوفانی در ان دوره جشنواره فیلم فجر بود،

بازیگرانی همچون الناز شاکردوست، شبنم مقدمی، و هوتن شکیبا نیز به عنوان همبازی‌های وی حضور داشتند.

آرمین رحیمیان در نمایی از فیلم شبی که ماه کامل شدآرمین رحیمیان در نمایی از فیلم شبی که ماه کامل شد
آرمین رحیمیان در نمایی از فیلم شبی که ماه کامل شد

همبازی شدن آرمین رحیمیان با بهنوش طباطبایی

این بازیگر مرد جوان ایرانی، بدلیل علاقه به تئاتر حتی پس از شهرت در فیلم شبی که ماه کامل شد به روی صحنه بازگشت و با بازیگرانی همچون بهنوش طباطبایی و مهراوه شریفی نیا همبازی شد.

آرمین رحیمیانآرمین رحیمیان
آرمین رحیمیان

گردآوری: نیمکت خبر

میانگین امتیازات ۵ از ۵

از مجموع ۱ رای

دانلود انیمیشن

فیلم احمد؛ معرفی و عکس های فیلم


امیرعباس ربیعی که با ساخت فیلم‌های ضد و لباس شخصی نشان داد یک فیلمساز جسور و کاربلد در سینمای انقلاب و دفاع مقدس معرفی شده است در سومین تجربه فیلمسازی‌اش به سراغ روایتی از ۱۸ ساعت ابتدایی زلزله بم و حضور شهید احمد کاظمی در این فضا رفته است. در اینجا مروری داریم بر متن و حواشی فیلم احمد.

اطلاعات کامل جشنواره فیلم فجر ۴۲

خلاصه داستان فیلم احمد

فیلم احمد برای اولین بار قصه‌ای ناگفته از ۱۸ ساعت ابتدایی حادثه تراژیک زلزله بم و اقدامی قهرمانانه در این ساعات پُرالتهاب را همزمان با بیستمین سالگرد این اتفاق روایت می‌کند؛ یادی از رشادت‌های شهید احمد کاظمی در زلزله بم. خلاصه داستان رسمی فیلم این است: «ساعتی پس از زلزله، احمد کاظمی وارد فرودگاه بم می‌شود…»

نقد و بررسی فوری فیلم احمد

نکته: این نقد و نوشته‌ها، نظر کوتاه ولی دست‌اول منتقدان و نویسندگان سینمایی است در بار اول تماشای فیلم؛ شاید بعدها همه چیز تغییر کند!

علی نعیمی

علی نعیمیقرار است در فیلم احمد چه چیزی را درک کنیم؟ ظهور یک قهرمان زمینی که قرار است جلوی یک ضد قهرمان بایستد و یک جامعه‌ای را در برابر سختی‌ها همچون یک منجی نجات دهد؟ ضد قهرمان کیست یا چیست؟ پدیده زلزله که یک بلای طبیعی است یا دولت مستقر که با توجه به ذهنیت‌های سیاست زده فیلمساز همچون یک دیو پلید جلوی هر گونه رفتار انسانی می‌ایستد؟ آنوقت چرا باید چنین چیزی را مخاطبی که حافظه‌اش درباره زلزله بم هنوز هم تازه است باور کند؟ این میزان عداوت و یک طرفه به قاضی رفتن در برابر دولتی که به گواه مخالفانش هم بهترین و کارآمدترین دولت پس از انقلاب است از کجا می‌آید؟ آیا ساختن تصویری یک بعدی از چهره یک قهرمان ملی که سابقه درخشانش در دوران دفاع مقدس و رشادت‌هایش برگ زرین تاریخ جنگ تحمیلی است جفا به این شهید والامقام نیست؟ تحریف تاریخ تا به این حد گسترده برای خوش‌آمد یک طیف سیاسی آیا چیزی جز دور شدن از انصاف و رسالت فیلمسازی داکیودرام است؟ نشان دادن چهره ضد تخصص و ضد علم از سپاه و تکه‌پرانی‌های گاه و بی‌گاه فیلمساز به خاستگاه کارهای علمی و تصویری کاریکاتورگونه از یک فرد تحصیل کرده آیا می‌تواند منویات شخصیت اصلی فیلم را تصویرسازی کند؟ به نظر می‌رسد امیرعباس ربیعی سعی کرده است با تکیه بر طول موج احساسات ناشی از یک فاجعه انسانی و نشان دادن اصراف‌گونه تصویرهای دلخراش مرگ و زخم و جراحت و بیچارگی آن هم در ۲۴ ساعت اول یک فاجعه فیلمی تاثیرگذار بسازد اما در این میان هم تلاش می‌کند قهرمانی را تصویر کند که یک تنه ماجرای زلزله دلخراش بم را در مقابل تمامی کارشکنی‌ها رتق و فتق کند. این درونمایه آخرالزمانی و هالیوودی از فیلمی که شخصیت اصلی‌اش یک پاسدار جان‌برکف است وهن چهره مردمی سپاه در میانه مردم است. اینجاست که فیلم ضد خودش عمل می‌کند و حتی نیت‌های فیلمساز هم تصویری عکس نشان می‌دهد. با این همه می‌توان فیلم احمد را در ادامه روند فیلمسازی فیلمساز جوانش قدمی منطقی دانست که با لباس شخصی و ضد آغاز شد و با احمد ادامه پیدا می‌کند.

۳ نکته از فیلم:

  • بازی خوب ساره رشیدی
  • شخصیت خلبان هلی‌کوپتر با لهجه شیرین اصفهانی
  • گریم و شباهت خیلی بالای تینو صالحی به شهید کاظمی

سید مهرزاد موسوی

سید مهرزاد موسویمن تحقیق نکردم و نمی‌دانم غیر از گریم‌ها و صحنه‌آرایی‌های فیلم احمد، چقدر از داستان بر اساس واقعیت بنا نهاده شده و چقدرش محصول دراماتیزه کردن نویسنده است. فارغ از پاسخ به این سوال می‌نویسم:
هیجان‌های فیلم باسمه‌ای است، نمادگرایی‌اش آزارنده است، تاکید مداوم روی شعارهایش و زدن مسئولان دل را می‌زند؛ اینکه در هر حادثه‌ای (ولو کودکی در وسط باند فرودگاه) ناگهان و زورو-وار احمد سربرسد، بیشتر خنده‌دار از آب درمی‌آید تا تاثیرگذار، طعنه زدن مداوم و تمسخر تخصصآزارنده است تا درس‌آموز، تاکید بر «می‌شود» و طرح‌هایی که ناگهان روی تخته نمایش داده می‌شود، حس فیلم را از بین می‌برد تا احساسات‌برانگیز. اینکه همه کاراکتر با «چکار داره می‌کنه» از تصمیمات احمد متعجب شوند ولی کار هم درست شود، بیشتر حس کارتون به آدم می‌دهد تا حس کارآمدی.

فیلمنامه احمد به وضوح در طراحی اتفاقات و کاراکترها از کارگردانی و طراحی فنی، عقب‌تر است؛ بسیار عقب‌تر! …و کاش فیلمی که برای آن، این همه زحمت و امکانات هزینه شده و فقط یکبار ساخته می‌شود، فیلمنامه بهتری داشت.
با این حال فیلم احمد با برش زدن فاجعه عظیم بم در فرودگاه، هوشمندی به خرج داده و در دکوپاژ، گریم، دستاوردهای فنی و البته بازی، موفق بوده است. لحظه‌های درخشانی هم دارد ولی می‌ماند همان حیفِ بزرگ.

اسم پیشنهادی دیگر برای فیلم: احمد
سطح فیلم: پذیرش در جشنواره (سیمرغ گریم و…)

۳ نکته از فیلم:

  • بازیگر نقش «آخوند» فیلم
  • غلظت دوز احساسات‌گرایی نیم‌ساعت پایانی فیلم
  • من ارگ بمم، خشت به خشتم متلاشی

کمال پورکاوه

کمال پورکاوهجدیدترین ساخته امیر‌عباس ربیعی ضمن بازنمایی گوشه‌ای از مدیریت جهادی سردار احمد کاظمی در واقعه هولناک زلزله بم، می‌کوشد نقش سربازان سپاه در سروسامان دادن به بحرانهای اجتماعی امروزه را در مقایسه با تصمیم‌گیری‌های دولتی برجسته سازد.

فیلمساز علیرغم دستمایه غنی و دراماتیکی که در دست داشته،با شتابزدگی و ساده‌انگاری بی‌حدوحصری که به خرج می‌دهد نه می‌تواند تصویر دقیقی از شخصیت ویژه و تاثیرگذار احمد کاظمی به تماشاگر ارائه دهد و نه توانایی خلق فضای بحران‌زده بم را در آن فرودگاه پر‌آشوب پیدا می‌کند.

رویکرد تصنعی کارگردان در فضاسازی فرودگاه بم که به استفاده پرتعداد از هنرورهای پرشمار و تمرکز بر روی صورت و بدن‌های زخمی که عمدتا هیچ داستان دراماتیکی را هم در طی روایت فیلم نمایندگی نمی‌کنند، باعث شده فیلم احمد (جز در مورد اصرار برای برخواستن هلی‌کوپتر در شب و تصمیم دشواری که باید از جانب حاج احمد گرفته شود) کشمکش دراماتیک چندانی برای نمایشی کردن فضایی که قصد طراحی آن را داشته است در چنته نداشته باشد.

در آثاری که عمدتا حول محور بازنمایی یک فاجعه هولناک می‌چرخد، این کشمکش میان شخصیتها و تغییر غافلگیر‌کننده و‌ پیش‌بینی نشده شرایط است که روایت را پیش می‌برد اما در اینجا، امیرعباس ربیعی با برجسته‌کردن شعارهای مدنظرش، به شکل غم‌انگیزی  روایت داستانی را قربانی محتوایی می‌کند که به شکل نا‌امید‌کننده‌ای به فیلم سنجاق شده است.

سه نکته از فیلم:

  • فیلمنامه کم افت و‌خیز
  • بازی غیر قابل باور تینو صالحی
  • مدت زمان طولانی

حمیدرضا محمّدی

حمیدرضا محمدی«احمد» موضوع بکری دارد و به یکی از برجسته‌ترین فرماندهان هشت‌سال دفاع مقدس، اما نه در جبهۀ جنگ، که در عرصه‌ای دیگر یعنی شبانه‌روز نخست پس از وقوع زلزلۀ مرگ‌بار بم در پنجم دی ١٣٨٢، درست در بیستمین سال پس از فاجعه پرداخته است.
فارغ از این اختلاف نظر که آیا در نخستین ساعات پس از زمین‌لرزه، سپاه – و در رأس آن‌ها، شهید احمد کاظمی – حضور داشته یا ارتش بوده و یا دولت حضور یافته، فیلم با محوریت فرماندهی امدادرسانی شهید کاظمی پیش می‌رود و می‌کوشد چهره‌ای مردمی از او به تصویر بکشد. اگر از ایرادات فیلم‌نامه بگذریم، امیرعباس ربیعی برای این مهم توفیق یافته است و درحالی‌که شاید خیلی‌ها هنوز خواب بودند، خود را به بم رساند و در هجده‌ساعت، چندهزار مصدوم و مجروح را با هلی‌کوپتر و هواپیمای نظامی و مسافربری، به بیمارستان‌ها و مراکز درمانی شهرهای نزدیک و دور گسیل کرد.
اگرچه فیلم شاید به‌خاطر طولانی‌بودن و داشتن سکانس‌های اضافی خسته‌کننده باشد ولی چهره‌پردازی مرتضی کهزادی، فیلم‌برداری هاشم مرادی و جلوه‌های ویژۀ بصری محمد برادران شایستۀ تقدیر است.
در میان بازیگران شاید تینو صالحی، با وجود شباهت حیرت‌انگیزش به احمد کاظمی، چندان موفق از آب درنیامد ولی توماج دانش‌بهزادی در نقش رهنما و ساره رشیدی برای ایفای دکتر صدر درخشان ظاهر شدند.

٣ نکته از فیلم:

  • شباهت حیرت‌انگیز تینو صالحی به احمد کاظمی
  • بازی درخشان ساره رشیدی و توماج‌دانش‌بهزادی
  • طولانی و خسته‌کننده با سکانس‌های اضافی

محمد تقی‌زاده

محمد تقی زادهفیلم سینمایی احمد بیش از آنکه روایتی درباره زلزله بم و شهید احمد کاظمی باشد، فیلمی سیاسی و در جهت تخریب دولت خاتمی است.
فیلمساز یا سفارش‌دهندگان به اشتباه تصور کرده اگر انفعال و کم کاری دولت را برجسته کند، قدرت و عظمت سپاه بیشتر به چشم می‌آید این در حالیست که تضعیف دولت به عنوان جزئی از حاکمیت تمامیت نظام را زیر سوال می‌رود و این خطای استراتژیک مهمی درباره فیلم است.
روایت فیلم بلاتکلیف است و مدام بر اساس خاطرات و داستانک‌های مختلف به تصویر در آمده‌است از این رو انسجام و ارتباط درستی میان رخدادها وجود ندارد.
فیلم به جهت برخی قهرمانی‌ بازی‌های احمد کاظمی و همرزمانش جذاب شده و موسیقی و بازسازی اتفاقات سبب خوش ریتم شدن فیلم شده، در عمل بلاتکلیفی در روایت به شدت محسوس است.
قهرمان فیلم موضع مشخصی ندارد و مدام در حال تخریب دولت است. از سوی دیگر از او چهره‌ای قانونمدار میبینیم که مشخص نمی‌شود روحیه جهادی و کنش گری فردی وی با چنین رویکردی چگونه سازگار شده است.
وقتی شخصیت پردازی و فیلمنامه ضعیف باشد، نمیتوان انتظاری از تینو صالحی در نقش احمد داشت از این رو شاهد تحرک فیزیکی زیاد از قهرمان فیلم هستیم فارغ از اینکه کنش قهرمانانه درستی از آن شاهد باشیم. صحنه نجات دختربچه در مقابل هواپیما بیش از آنکه اکشن و قهرمانانه باشد، کمدی ناخواسته در آمده است.

۳ نکته از فیلم:

  • سیاست زدگی
  • نقض روایت
  • بازی بد قهرمان

بازیگران و عوامل فیلم احمد

تینو صالحی، توماج دانش بهزادی، ساره رشیدی، مهیار شاپوری، عباس جلیل زاده، عماد درویشی، مریم ماهانی، تصنیف حسینی، علی صادقی، عرفان سروستانی و مینا شفیعی بازیگران فیلم ربیعی هستند.

عوامل فیلم

امیرعباس ربیعی و رضا محبی‌نوری فیلمنامه احمد را نوشتند و حبیب والی‌نژاد تهیه‌کننده این اثر است که توسط سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و سازمان سینمایی سوره تولید شده است.

امیرعباس ربیعی کارگردان در پشت صحنه فیلم احمد

به روایت کارگردان

امیرعباس ربیعی | احمد تجربه‌ای کاملا غیرمرتبط با دو فیلم قبلی‌ام است و موضوعی اجتماعی مرتبط با تاریخ معاصر دارد. داستان فیلم در دهه ٨٠ رخ می‌دهد و اتفاقی را روایت می‌کند که شهید احمد کاظمی فرمانده وقت نیروی هوایی سپاه، در آن نقش ویژه‌ای داشته است. امیدوارم این فیلم هم تبدیل به تجربه‌ای جدید و متفاوت برای من شود که از همین منظر هم ساخت آن برایم یک چالش است.

 

چند نکته درباره فیلم

  • تینو صالحی‌، هنرمند تئاتر، بازیگر نقش شهید کاظمی است که پیش از این در فیلم‌های چهارراه استانبول، میدان سرخ، دل، عصبانی نیستم و سریال مختارنامه حضور داشته است. این مهم‌ترین نقش‌آفرینی این بازیگر آینده‌دار سینمای ماست.
  • این فیلم محصول مشترک سازمان سینمایی سوره حوزه هنری و موسسه تصویرشهر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است.
  • نکته مهم فیلم ادامه مسیر فیلمسازی امیرعباس ربیعی با محوریت تاریخ معاصر است‌‌ که با ساخت فیلم‌ لباس شخصی شروع شد و با فیلم ضد ادامه پیدا کرد.
  • فیلم «لباس شخصی» ساخته این کارگردان هنوز هم فرصت اکران پیدا نکرده و برخی شنیده‌ها حکایت از توقیف آن دارد.

 

حرف‌های عوامل فیلم در نشست خبری جشنواره فجر

حبیب والی‌نژاد | تهیه کننده: از تک‌تک عوامل تشکر می‌کنم که برای این پروژه تلاش کردند. برای چنین پروژه دشواری، برخی ارگان‌ها پای کار آمدند. حوزه هنری طول این پروژه کنار ما بود و در کنار آن، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران هم بسیار از ما پشتیبانی کرده‌اند. امروزه، خدمت به مردم ایران را وظیفه خودم می‌دانم. در این‌ فیلم‌ها داریم از بزرگانی یاد می‌کنیم که برای مردم جنگیده‌اند. یکی از دوستان شهید احمد کاظمی خواب او را دیده بود که گفته بود «بم من را نجات داد.» بم یعنی خدمت به مردم.

امیرعباس ربیعی | کارگردان: مدتی پیش، شروع به مطالعه پیرامون شهید احمد کاظمی کردم و در پژوهش‌ها به صفحه‌ای برخوردم که درباره حضور این شهید در بم و فعالیت ایشان نوشته بود. از همان جا قلاب من روی این داستان گیر کرد. زیرا احساس کردم این قصه نیاز امروز ماست. به واقع احمد کاظمی مدیر تراز جمهوری اسلامی است.

رضا محبی‌نوری | نویسنده: آقای ربیعی حدود ۸ ماه پژوهش را انجام داده بود و پس از گفتگوهای بسیار، نوشتن این پروژه نصیب من شد. احمد کاظمی از ۲۱ سالگی لشکر تاسیس کرده و تا پایان عمرش سراسر درخشندگی دیده می‌شود. بارها و بارها با کمک بسیاری از عزیزان ازجمله هادی مقدم‌دوست کار را بازنویسی کردیم. پرتره «احمد» داستان واقعی است و حرف‌هایی جدی و قابل تامل در آن زده شده است. تلاش کردیم داستان بگویم و کاراکتری را خلق کنیم که مردم آن را بپذیرند و دوست داشته باشند. در فرایند فیلمنامه، باید بیش از ۷۰ درصد به شخصیت‌پردازی تمرکز کنیم. متن ساختار و اسکلتی دارد که اگر به دل نویسنده ننشیند یعنی قوام آن قصه شکل نگرفته است. «احمد» درباره قصه تلخ زلزله بم است و ما باید وجوه شهید کاظمی مانند مردم‌داری، هیبت، مهربانی و… را در این فیلم نشان می‌دادیم. درست است که نمی‌توان تمامی ابعاد شخصیتی این شهید را نشان دهیم؛ اما تلاش کردیم تا حدودی بخش‌هایی از هیبت و عطوفت ایشان را بازنمایی کنیم.

تینو صالحی | بازیگر نقش احمد کاظمی: این نقش چالش بزرگی برای من بود. در شروع کار آقای ربیعی به من کمک کردند و اطلاعاتی را در اختیار من گذاشتند. با هم بررسی کردیم و تمرین‌های طولانی و خوبی داشتیم تا بتوانیم نقش را آماده کنیم. از توماج هم تشکر می‌کنم. یکی از سخت‌ترین کارها مسئولیت این نقش بود. سخت از این نظر که به عنوان نقش اصلی فیلم و چنین کاراکتری حضور داشتم. ۲۰ سال است که در تئاتر کار میکنم و باید جوابگویی افرادی می‌بودم که من را می‌شناختند. این‌ها مجموعه استرس‌هایی بود که داشتم.

توماج دانش‌بهزادی | بازیگر: امیدوارم همیشه آزاد و آباد و شاد باشید. این چند ماهی که در خدمت یک گروه درخشان‌ از کوچک گرفته تا بزرگ بودیم و از همه‌شان تشکر می‌کنم. اگر همدلی و همراهی و تلاش این دوستان نبود، این پروژه سخت به ثمر نمی‌رسید. تینو صالحی را ۲۳ سال است که می‌شناسم و حضورش به عنوان کاراکتر شهید کاظمی دل من را قرص کرد تا بتوانم‌ کار خودم را انجام‌ دهم. حدود ۴ ماه تمرین فشرده داشتیم و این خاصیت آثار امیرعباس ربیعی است. نقشی که در این فیلم بازی کردم، بسیار دشوار بود.

ساره رشیدی |بازیگر: من تلاش کردم با لهجه بمی در فیلم صحبت کنم اما این لهجه به‌قدری سخت بود که کارگردان گفت این لهجه را فعلا کنار بگذاریم و به همین دلیل این کاراکتر لهجه بمی ندارد. با این حال، من لهجه بمی را دوست دارم و بسیار آهنگ زیبایی دارد. من از ۱۵ سالگی کار تئاتر کردم و اولین کار تصویر من نیز یک سریال برای شبکه فارس بود که البته به پخش نرسید. من می‌خواهم کم‌کم تمامی ژانرها را بازی و تجربه کنم. خوشحالم که آقای ربیعی به اعتماد کردند و نقش جدی‌‌ای به من دادند و امیدوارم به همه بازیگران کمدی اعتماد شود.

حمید نجفی‌راد | تدوینگر: کمترین‌ کاری که در این پروژه کردم، بخش تدوین بوده است. زیرا در پروژه «احمد»، ۸۰ نفر تلاش کردند و این اثر هنوز برای من تمام نشده و دوست داشتم باز هم ادامه پیدا کند. از نظرم ما باید قطعا استراحتی به خودمان بدهیم و کمی از زمان فیلم را کم کنیم.

مسعود سخاوت‌دوست | آهنگساز:  کرمان سرزمین مادری من است و هنگام زلزله بم، در کرمان دانشجو بودم و باید بگویم که این حادثه دلخراش شبیه قیامت بود. لحظه‌ای چشم ما خشک نمی‌شود و به قامت اشک می‌ریختیم. پیش از این، بخشی از آن اتمسفر را در فیلم شیار ۱۴۳ تجلی بخشیدم و حدود ۷ سال بعد با فیلم «احمد» به آن حال و هوا بازگشتم.

حسین قورچیان | صداگذار: همزمان ما سعی می‌کردیم کارهای فنی را انجام دهیم و هم با زمان محدودی که داشتیم، مراقب بودیم چیزی کم نگذاریم. فیلم‌های جنگی امسال در جشنواره زیاد است و امیدوارم فیلم ما در این بین گم نشود. البته متاسفانه در سالن برج میلاد، صداها مشکل دارد و باعث می‌شود تاثیرگذاری فضای فیلم‌ کمتر شود.

طاهر پیشوایی | صدابردار: فیلم پر از شلوغی و تنش‌های دیالوگی بود. زمانی که فیلمنامه را خواندم، برایم پر از قصه بود‌. تمام روایت «احمد» بر اساس حس بازیگران است. حتی حساسیت‌های کارگردان در زمینه صدابرداری بسیار بود و برای او میکروفونی تهیه کردیم که خواننده‌ها روی سن از آن استفاده می‌کنند تا صداها را خوب بشنوند.

مرتضی کهزادی | طراح چهره‌پردازی: ۱۴ نفر از بازیگران مختلف را برای نقش شهید احمد کاظمی تست گریم زدیم اما مورد قبول کارگردان نبودند. درنهایت با افتخار در کنار تینو صالحی عزیز بودیم. طی ۲۰ سالی که در این فضا فعالیت می‌کنم، صادقانه می‌گویم که «احمد» سخت‌ترین آن بود. دست تک‌تک عوامل و همراهان خود را می‌بوسم.

خرید بلیت فیلم های جشنواره فیلم فجر

پوستر و عکس های فیلم احمد

پوستر رسمی فیلم احمد به کارگردانی امیرعباس ربیعیفیلم احمد

فیلم احمد

فیلم احمد

فیلم احمد

تینو صالحی در نقش شهید کاظمی

فیلم احمد توماج دانش بهزادی

فیلم احمد

فیلم احمد

دانلود انیمیشن

اطلاعات، معرفی و عکس های فیلم آبی روشن


بابک لطفی خواجه پاشا دومین ساخته سینمایی‌اش را هم به جشنواره فیلم فجر فرستاد تا در دو سال متوالی یکی از کارگردان‌های حاضر در این رویداد باشد. آبی روشن فیلمی اجتماعی است که در شهر تبریز می‌گذرد و در این مطلب می‌خواهیم مروری بر متن و حواشی و نقدهای آن داشته باشیم.

متن و حواشی جشنواره ۴۲ فیلم فجر

خلاصه داستان فیلم آبی روشن

هنوز توضیح یا خلاصه داستان دقیقی از فیلم آبی روشن منتشر نشده ولی گویا این فیلم، روایتی درام از مشکلات یک مرد با محوریت مهران احمدی در تبریز است. به محضی که اطلاعات تکمیلی یا توضیح دقیقی درباره فیلم منتشر شد، همین‌جا اضافه می‌شود. در غیراینصورت، پس از اکران فیلم در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر، خلاصه داستان را به نقل از خبرنگار فیلیموشات، اینجا می‌خوانید.

 

نقد و بررسی فوری فیلم آبی روشن

نکته: این نقد و نوشته‌ها، نظر کوتاه ولی دست‌اول منتقدان و نویسندگان سینمایی است در بار اول تماشای فیلم؛ شاید بعدها همه چیز تغییر کند!

سیدمهرزاد موسوی

سید مهرزاد موسویفیلم آبی روشن حال و هوای فیلم‌های اواخر دهه ۷۰ و ابتدای دهه ۸۰ دارد؛ فیلم‌هایی که در آن زمانه مشهور شدند به معناگرا.
مدل داستان‌گویی، توالی اتفاقات، دکوپاژ، لوکیشن (مناطق سرسبز و صدای دارکوب) و حتی موسیقی متن فیلم هم شبیه همان فیلم‌هاست.
برای همین، از همان سکانس پس از تیتراژ، آدم را یاد کمال تبریزی، محمدمهدی عسگرپور و… می‌اندازد. تأسفبار اینکه فیلم به آن قصه‌ها هیچ چیزی اضافه نمی‌کند و حتی در ریتم هم از آن‌ها عقب‌تر است و در محتوا هم تکراری.
فیلم همه آن ابهام‌های ساخته شده در ۹۰ دقیقه را در یک سکانس دو نفره (غفوریان و احمدی) به سادگی هرچه تمام‌تر باز می‌کند و دیگر چیزی برای ادامه قصه نمی‌گذارد. به‌خصوص تصمیم آخر قهرمان قصه که بی‌منطق‌ترین و ناسازگارترین پایان‌بندی ممکن است.
آبی روشن فیلم از مد افتاده‌ای است، سال‌ها دیر ساخته شده و معنایی‌گرایی‌اش دیگر به کار نمی‌آید. حیف از بازی خوب مرتضی امینی‌تبار و مهران غفوریان که در این اتمسفر از دست می‌رود.

اسم پیشنهادی دیگر برای فیلم: فیروزه
سطح فیلم: همینجایی که هست؛ سودای سیمرغ و نه بیشتر از آن

۳ نکته از فیلم:

  • عاقبت پسر مالک!
  • بچه زرنگ ۲
  • دیر آمدی ریرا

کمال پورکاوه

کمال پورکاوهسینمای ایران با شناخت ناقصی که عمده فیلمسازانش از مباحثی چون سینمای مدرن و روایت مبتنی بر خرده‌پیرنگ از خود نشان داده است، همواره تصویرسازی مبهم و کسالتباری از این گونه سینما به تماشاگرش ارائه داده است.

آبی روشن ساخته بابک خواجه‌پاشا که متن فیلمنامه‌اش را از فکر و ذهن دو نویسنده (امیر ابیلی و داوود گنجوی)   وام گرفته است، مسیری دقیقا مشابه با سندرومی که در سینمای ایران ذکر آن رفت پیموده و در این راه، آنقدر درگیر نمادگرایی و شعارزدگی‌های ژورنالیستی می‌شود که بسیاری از علاقمندان را به یاد سینمای موسوم به معناگرا (با حضور همیشگی یک امامزاده) در دهه هشتاد و ابتدای دهه نود می‌اندازد.

در اثری که مضمون جستجو را به‌عنوان تم اصلی درونی‌اش برگزیده و بسیاری از وقایعش را بر پایه یک سفر جاده‌ای برنامه‌ریزی کرده است، طراحی داستانک‌های بی‌ربطی چون مواجهه با سربازی که باید مجرمی را تحویل شهر دیگری بدهد و درگیر کردن تماشاگر با ماجرای فرار کردن مجرم و دستگیری دوباره‌اش، بدون آنکه بتواند کمکی به قوام درام مرکزی فیلم کرده باشد تنها باعث  کشدار شدن فیلم و رسیدن مدت زمان آن به تایم استاندارد اکران شده است.
پیچش انتهایی فیلم  واطلاعاتی که در رویارویی میان حاج یونس و ایوب به تماشاگر منتقل می‌شود، بیش از هر چیز مختصات سینمای هند را به یاد مخاطب می‌اندازد و حجم نمادگرایی گل درشت فیلمساز (آزاد کردن آهو از چنگال صیادان که  حکایت مشهور امام هشتم شیعیان را به بیننده یادآور می‌شود) که در ادامه و بدون هیچ پیش‌زمینه دراماتیکی، باعث تغییر رویکرد کاراکترها می‌شود، آبی روشن را به فیلمی الکن و شعارزده تبدیل کرده است

۳ نکته از فیلم:

  • فیلمنامه کشدار ومبتنی بر حوادث بی‌ربط
  • قاب بندی‌های چشم‌نواز فیلمساز
  • موسیقی احساسی اما پرحجم

محمد تقی‌زاده

محمد تقی زادهنتیجه سفارشی شدن سینما می شود آبی روشن. وقتی خودت نیستی از جهان کاراکترها مطلع نیستی می‌شود آبی روشن.
آبی روشن یعنی شهر فرنگ، یعنی از هر دم سخنی بگویی تا بتوانی ۹۰ دقیقه فیلم بسازی، یعنی سرباز الکی، عروس آبکی، برادری قلابی و در نهایت مذهبی نمایی.
آبی روشن هر چه بود سینما نبود، قصه نداشت و کاراکتری ساخته نمیشد. ای کاش اوج و سیاستگذاران‌اش قدر پول را بیشتر می دانستند و سازندگان بهتری برای پروپاگاندای خود انتخاب میکردند.

۳ نکته از فیلم:

  • بازی بد
  • مذهبی نمایی
  • هدر رفت بودجه و سوژه

 

بازیگران و عوامل فیلم آبی روشن

بازیگر اصلی این فیلم مهران احمدی است که مرتضی امینی تبار، بازیگر جوان سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان با مهران احمدی همبازی است. مهران غفوریان، سارا حاتمی، روح‌الله زمانی، علی‌اکبر اصانلو و کاظم هژیرآزاد دیگر بازیگران فیلم  هستند.

سازندگان فیلم

کارگردان آبی روشن بابک لطفی خواجه پاشا است و تهیه‌کننده هم حسین میری. فیلمنامه این فیلم را امیر ابیلی و داوود گنجوی نوشته‌اند.

سایر عوامل فیلم اصلی آبی روشن عبارتند از: دستیار اول کارگردان: امیر رونقی، منشی صحنه: آرزو قربانی، مدیر برنامه‌ریزی: امید همتی‌فراز، مدیر تولید: سید مقصود میرهاشمی، طراح لباس: الهام ترکمن، طراح چهره‌پردازی: کامران خلج، مدیر صدابرداری: اشکان پورتاجی، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، طراح صحنه: امیر زاغری، موسیقی: فرید سعادتمند، تدوین: حسین جمشیدی‌گوهری، مدیر فیلمبرداری: پیمان عباس‌زاده، مجری طرح: وحید معدنی، طراح جلوه‌های ویژه میدانی: ایمان کرمیان، طراحی جلوه‌های بصری: امین پهلوان‌زاده، عکاس: صمد قربان‌زاده و روابط‌ عمومی: الهام عرشی‌زاده.

 

درباره بابک لطفی خواجه پاشا؛ کارگردان

بابک خواجه پاشا کارگردانبابک لطفی خواجه پاشا کارگردانی فیلم «در آغوش درخت» را برعهده داشت و چند سریال را برای صداوسیمای شبکه استانی آذربایجان غربی کارگردانی کرده است. در کارنامه بازیگری این کارگردان؛ حضور در فیلم های «خورشید»، «قصرشیرین»، «عاشورا» نیز دیده می شود. او همچنین دستیار کارگردان فیلم «محمد» به کارگردانی مجید مجیدی بوده است.

 

صحبت‌های عوامل فیلم در نشست خبری جشنواره فیلم فجر

محمدحسین میری | تهیه‌کننده: محور این فیلم همدلی و اشتراک بود. همه ما جمع شدیم که فیلمی بسازیم تا آبروی سینمای ایران باشد. سنت انسانی و عرفانی این روزها در سینما مغفول واقع شده است و ما تعمدا سعی کردیم به این سمت برویم.

بابک خواجه‌پاشا | کارگردان: ما حق‌هایی بر گردن داریم که گاهی فراموششان می‌کنیم. مهمترین حقی که بر گردن یک انسان وجود دارد، حق نزدیکان او است. در طول داستان حاج یونس باور ندارد که حقی بر گردنش است تا جایی که با برادرش مواجه و متوجه می‌شود که پیش از اینکه خادم امام رضا (ع) شود، باید حق‌الناس را رعایت کند. حتی همین مردم می‌توانند از من سوال بپرسند که تو با پول مردم فیلم می‌سازی و باید فیلم خوبی بسازی و این حق بر گردن مردم است. قضیه محجبه شدن شخصیت خانم در پایان داستان بدین دلیل است که وی وارد حرم امام رضا (ع) شد‌. در قتل درجه ۲ تمامی منطق‌ها رعایت شده است. اگر بر فرض اعلام اینکه قتلی انجام شده و شواهدی داشته باشید، قتل درجه دو از نظر حقوقی منطقی است‌. بارها گفته و تاکید می‌کنم. شما اگر فیلم‌های افرادی مانند تارانتینو، نوری بیگله جیلان و مجید مجیدی را می‌بینید و دوست دارید به این دلیل است که در فیلمسازی صادق هستند و داستان از لایه‌های وجودی این افراد شکل می‌گیرد. اگر فیلم صادقانه بسازیم، مخاطب هم با ما همراه می شود. فیلمسازان باید با مضمون فیلم صادق باشند نه اینکه فقط بگویند در این موضوع فیلم می سازیم. ما باوری داشتیم که سراغ بازیگرانی برویم که بازیگری را درست بشناسند و مخاطب در این نقش از آن‌ها پیش‌فرض نداشته باشد و پیش‌داوری نکنند. در کشور ما ستاره کم است اما بازیگر خوب زیاد داریم‌ که می‌توان روی آن‌ها کار کرد‌ و در نقش‌های مختلف آن‌ها را دید. آقای احمدی و غفوریان بسیار بازیگران منعطفی هستند. سینما بدون گیشه به درد نمی‌خورد. ژانر و بازیگر با حضور مخاطب کار می‌کنند اما اولویت اول ما برای جذب این بازیگران توجه به گیشه سینما نبوده است. این بازیگران نقش‌شان را دوست داشتند و افراد مستعدی هستند. این افراد با فیلم صادق بودند، عشق امام رضا (ع) را در دل دارند و… . بازیگر نمی‌تواند بدون زیست موضوع جلوی دوربین بیاید زیرا بازی او مصنوعی می‌شود.

سیدداود گنجوی | نویسنده: درباره اینکه چطور به این حس و حال رسیدیم باید بگویم که وقتی جوهر اولیه فیلمنامه شکل گرفت در طول مسیر کم کم نشانه‌ها پدید آمدند مانند انگشتر فیروزه و ما تمام تلاش خود را به کار گرفتیم تا در این فیلم به مسایل اخلاقی بپردازیم.

مهران احمدی | بازیگر: خیلی حرفی برای گفتن ندارم. ما روی پرده سینما هرآنچه را که بلدیم، اجرا می‌کنیم و انشالله که خوشایند مخاطبان باشد. من از طرف مادری به خراسان بزرگ و شهر نیشابور وصل می‌شوم. شاید این راهی که حاج یونس می‌رود، راهی است که سیمرغ رفت. خدا را چه دیدی شاید به ما هم در این جشنواره سیمرغ دادند! احساس می‌کردم که چیزی به خودم و قلبم و زادگاه مادری ام بدهکار بودم. اجازه دهید بگویم که کمدین‌ها بهترین بازیگران جهان هستند. من خودم را کمدین نمی‌دانم، زیرا بسیار کار سختی است. وقتی بازیگر به بلوغ می‌رسد، تازه می‌تواند کمدی بازی کند. همچنین بازیگر باید ریشه‌های طنز در وجودش وجود داشته باشد تا بتواند کمدی بازی کند. مهران غفوریان کمدین است و ما سال ها با او خندیده‌ایم. من سر تعظیم جلوی او فرود می‌آورم. احترامی که من هم‌اکنون دارم، حاصل سینمای محترمی بوده است که بزرگان ما داشته‌اند. امیدوارم این احترام سر جایش بماند و با خیلی چیزها از دست نرود.

مهران غفوریان | بازیگر: دیگر مخاطبان، من را در نقش‌های جدی باور کرده‌اند. من نیز از سمت مادری تُرک هستم، آقای خواجه‌پاشا این کارگردان تُرک زبان را خیلی دوست دارم و خوشحالم که جلوی دوربین ایشان بازی کردم. آقای احمدی نیز یک هنرمند درجه یک هستند و از هم‌بازی بودن با ایشان بسیار لذت بردم. زمانی که این نقش به من پیشنهاد شد با آقای خواجه پاشا و ابیلی بسیار درباره این شخصیت صحبت کردیم. ما افرادی را در زندگی می‌بینیم که فرد بدی هستند اما ما بخش‌های دیگر زندگی او را نمی‌بینیم. ایوب در این فیلم آدم بدی بوده اما کم کم تغییر کرده است. برایم جذاب بود که شخصیتی را بازی کنم که در طول فیلم آدم بدی بوده است اما در پایان به او حق می دهیم و آن را درک می کنیم. از کیومرث مرادی تشکر می‌کنم. من جمله‌ای را در این فیلم بسیار دوست دارم که امام رضا (ع) بین هیچکس تفاوت نمی‌گذارد و به دل آدم‌ها نگاه می‌کنند. امکان ندارد که ما دلمان بشکند و از امامی چیزی بخواهیم و به ما ندهد.

سارا حاتمی | بازیگر: به‌ نظر خودم این نقش بسیار متفاوت با «کت چرمی» بود. البته که آقای خواجه پاشا در این فیلم بسیار به من کمک کردند. در این فیلمنامه به موضوعی پرداخته شده است که به عرق شخصی خودم مربوط بود. من وقتی سکانس پایانی این فیلم را خواندم، نقش را قبول کردم و گفتم که وقتی چنین سکانسی در فیلمنامه وجود دارد یعنی این نقش برای من فرستاده شده است و من نیز باید تمام تلاشم را بکنم‌.

مرتضی امینی‌تبار | بازیگر: هر انسانی یک مسیر شخصی را می رود و برای من نیز اینگونه چیده شده است. من درک خاصی از گیشه ندارم و فقط می‌دانم که ما قسمتی از یک جریان هستیم. نمی‌‌توان انکار کرد که امام رضا (ع) برای این کشور مهم است.

فرید سعادتمند | آهنگساز: من پیش از ساخت موسیقی درگیر فیلمنامه و فضای تولید کار می‌شوم. یکی از نکات خوب این فیلم همدلی عوامل بود. من در روند ساخت موسیقی فیلم روند دیگری را درنظر داشتم اما پس از فرآیند تولید و تدوین این پروسه تغییر کرد و پخته‌تر شد. از آنجایی که به موسیقی ایرانی عرق دارم، سعی کردم حتما موسیقی دستگاهی ایرانی وجود داشته باشد. البته خود مسیر داستان نیز چنین موسیقی را می‌طلبید.

پیمان عباس‌زاده | مدیر فیلمبرداری: انتخاب لوکیشن از سوی آقای زاغری و تقریبا جزو بهترین انتخاب لوکیشن‌ها بود. در کلیت اثر چیزی که مدنظر داشتیم این بود که مقهور طبیعت نشویم و از سوی دیگر گرفتار زیبایی طبیعت و کارت پستال گونه بودن فیلم نشویم. ما از آی لول حاج یونس دور نشدیم و سعی کردیم فیلم را از زاویه دید حاج یونس ببینیم.

کامران خلج | چهره‌پرداز: از آقای غفوریان و احمدی بابت تحملی که برای گریم داشتند، تشکر می‌کنم. معمولا بین ۱ تا ۱ و نیم ساعت گریم افراد طول می‌کشید و ما تلاش کردیم این کار در راستای کمک به نقش‌ها باشد.

آرش قاسمی | طراح و ترکیب صدا: یادی کنیم از آقای مازیار شیخ محبوبی که سال گذشته از دنیا رفتند. خواهشی دارم از دوستان خبرنگار و منتقد که به نکات صوتی فیلم توجه داشته باشند و ما را نقد کنند. بعضی از فیلم‌ها برای دل هستند و وقتی سر کار می‌رفتم، حال خوبی داشتم.

خرید بلیت فیلم های جشنواره فیلم فجر

پوستر و عکس های فیلم آبی روشن

پوستر فیلم آبی روشن

مهران احمدی در فیلم آبی روشنمهران احمدی در فیلم آبی روشنعکس فیلم آبی روشنمهران غفوریان در فیلم آبی روشنمهران احمدی در فیلم آبی روشنسارا حاتمی در فیلم آبی روشنمهران احمدی در فیلم آبی روشنسارا حاتمی و مهران احمدی در فیلم آبی روشن

مهران غفوریان در فیلم آبی روشن
مهران غفوریان در فیلم آبی روشن
مرتضی امینی تبار در فیلم آبی روشن
مرتضی امینی تبار در فیلم آبی روشن

مهران احمدی در فیلم آبی روشنسارا حاتمی و مهران احمدی در فیلم آبی روشن

دانلود انیمیشن

عکس های قسمت اول فصل دوم مسابقه اسکار


باشگاه فیلم‌بازها و سریال‌بین‌های حرفه‌ای؛ فیلیموشات جایی است که فرصت بیشتری برای خواندن و تأمل درباره فیلم‌ها و سریال‌ها داریم. قصد داریم منبع خبرها، گفت‌وگوها، گزارش‌ها و نقدهای مربوط به محصول‌های فیلیمو باشیم.

دانلود انیمیشن

مجید سریال دنیای شیرین دریا در ۳۳ سالگی اش+ عکس های جدید


امیر محمد زاده متولد سال ۱۳۶۹ با تغییر چهره شدید و با قدی بلند و استایلی کاملا مردانه بعد از ۲۵ سال پربازدید شد. بازیگر نقش مجید سریال دنیای شیرین دریا را که به یاد دارید همان پسر بازیگوشی که پس از این سریال دیگر خبری از بازی اش در تلویزیون نبود، امیر محمد زاده بازیگر نقش مجید در مجموعه دنیای شیرین دریا را بعد از ۲۵ سال ببنید.

 

امیر محمد زاده و سریال دنیای شیرین دریا

وی برای اولین بار در سال ۱۳۷۴ با حضور در فیلم «تنگنا» به کارگردانی «علی درخشی» در کنار بازیگرانی چون «پروانه معصومی»، «کاظم افرندنیا»، «بیوک میرزایی» و «مهری مهرنیا» پا به عرصه بازیگری نهاد. این هنرمند جوان ایرانی در سال ۱۳۷۷ با ایفای نقش در سریال «دنیای شیرین دریا» به کارگردانی «منوچهر شمسایی» و «بهروز بقایی» در کنار بازیگرانی چون «فرهاد بشارتی»، زنده یاد «پوپک گلدره»، «مهسا ملاپور» و «عطیه غبیشاوی» بر تجربه بازیگری خود افزود.

امیر محمد زاده

دنیای شیرین دریا نام یک مجموعهٔ تلویزیونی ایرانی به کارگردانی بهروز بقایی است که در سال ۱۳۷۷ تولید و از شبکه ۱ پخش گردید. در هر قسمت از این مجموعه تلویزیونی، دو خانواده (هفت شخصیت ثابت)، هربار با مشکل تازه‌ای درگیر می‌شوند. مطابق معمول، هر بار بچه‌های خانواده مشکلی ایجاد می‌کنند و بزرگترها با هدایت و تدبیر خود، آن را حل می‌کنند.

داستان دنیای شیرین دریا

در هر قسمت از این مجموعه تلویزیونی، دو خانواده (هفت شخصیت ثابت)، هربار با مشکل تازه‌ای درگیر می‌شوند. مطابق معمول، هر بار بچه‌های خانواده مشکلی ایجاد می‌کنند و بزرگترها با هدایت و تدبیر خود، آنرا حل می‌کنند

تصاویر جدید امیر محمد زاده

 

 

 

 

امیر محمد زاده

دانلود انیمیشن

مهدی در سریال پس از باران بعد از ۲۳ سال چه شکلی شده +عکس و بیوگرافی


بیوگرافی کاوه آهنگر: کاوه حاج اسمعیل آهنگر بازیگر سینما و تلویزیون متولد ۲۸ تیر ماه ۱۳۶۸ است. او از سه سالگی در سینما و تلویزیون فعال بوده و در چندین سریال کودکان و نوجوانان بازی کرده‌است. همچنین کاوه آهنگر در فیلم کوتاه و سریال اینترنتی کارگردانی و نویسندگی کرده و در چند سریال و فیلم سینمایی دستیار کارگردان بوده‌است. در ادامه این مطلب بخش فرهنگ و هنر مجله خبری چشمک در مجموعه فیلم و سریال، بیوگرافی کاوه آهنگر و جدیدترین عکس های این هنرمند را مشاهده خواهید کرد.

بیوگرافی کاوه آهنگر

رضا آهنگر پدر کاوه از مدیران تولید صدا و سیما است که در سال ۱۳۸۰ به دلیل ابتلا به تومور مغزی درگذشت و مادر و خواهر او نیز در زمینه طراحی صحنه فعالیت دارند. برادرش امید نیز بازیگر بود و در حال حاضر در هلند کارگردان است. امید آهنگر همان بازیگر سریال علی کوچولو است که نخستین بار در سال ۱۳۶۴ از شبکه اول سیما برای کودکان پخش شد.

بیوگرافی کاوه آهنگر

کاوه آهنگر بازیگری را از سه سالگی و با همکاری پدرش در سریال آپارتمان آغاز کرد اما شهرت وی بخاطر بازی در نقش کودکی دکتر قریب در سال ۱۳۸۶ بود. او که از ابتدا حمایت پدر را هم داشت قراردادهای گرانی را هم امضا می کرد و خودش می گوید در سال ۷۷ برای سریالی به نام ساعت سحرآمیز ماهی دو میلیون و ۳۰۰ هزار تومان دستمزد دریافت می کردم.

کاوه آهنگر فعلا مجرد است و ازدواج نکرده است. او از سه سالگی بازیگری را با حمایت پدرش آغاز کرد و در سال ۱۳۷۲ در حالی که تنها ۴ سال داشت در سریال آپارتمان به کارگردانی اصغر هاشمی بازی کرد و در سال ۱۳۷۹ در ۱۱ سالگی در سریال پس از باران نقش آفرینی کرد.

بیوگرافی کاوه آهنگر

از کارهای کاوه آهنگر می توان به فیلم های بوتیک، بانوی من و آسمانی پرستاره اشاره کرد، اما بازی در نقش نوجوانی دکتر قریب بود که باعث درخشش شد. او مدت پنج سال در پروژه فیلم برداری این سریال حضور داشت و به تعبیر خودش بعد از اتمام فیلمبرداری و پخش سریال به شدت مورد توجه مردم قرار گرفته است.

کاوه آهنگر بزرگترین آرزوی زندگی اش را گرفتن اسکار در رشته کارگردانی عنوان کرده است:

فکر می‌کنم آرزوها شاید دور یا نزدیک باشند اما دست‌نیافتنی نیستند. هر چیز که درون من شکل می‌گیرد حتما می‌توانم به آن برسم اما دورترین آرزویم گرفتن اسکار در رشته کارگردانی است و داشتن یک زندگی بی‌حاشیه و امن.

عکس های جدید کاوه آهنگر

 

 

 

 

 

بیوگرافی کاوه آهنگر

دانلود انیمیشن

اطلاعات و عکس های فیلم میرو + نقد


فیلم میرو ساخته حسین ریگی یکی از آثار سینمایی حاضر در جشنواره فیلم فجر است که داستانی درباره مقاومت مردم سیستان در ۸ سال دفاع مقدس را روایت می‌کند. در اینجا مروری داریم بر متن و حواشی این فیلم.

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۲؛ همه اطلاعات و خبرها

خلاصه داستان فیلم میرو

فیلم میرو با محوریت نمادین یکی از بسیجیان نوجوان شهرستان چابهار و اراده وی برای عزیمت به جبهه‌های جنگ، تحت تاثیر سردار شهید حاج قاسم میرحسینی ساخته شده است.

نقد و بررسی فوری فیلم میرو

نکته: این نقد و نوشته‌ها، نظر کوتاه ولی دست‌اول منتقدان و نویسندگان سینمایی است در بار اول تماشای فیلم؛ شاید بعدها همه چیز تغییر کند!

علی نعیمی

علی نعیمی

فیلم میرو حسین ریگی نمونه کامل تلف کردن بودجه برای ساخت فیلم در یک منطقه مستعد است. ریگی در آثار قبلی‌اش نشان داد علقه و شناخت خوبی به سرزمین مادری یعنی سیستان و بلوچستان دارد و وقتی برای آنکه بتواند برای ساخت فیلم جدیدش باز هم از نهادهای فرهنگی دولتی بودجه بگیرد به سراغ داستانی رفت که هیچ‌گونه شناختی به ابعاد آن ندارد.

حاصل کار هم می‌شود یک فیلم سفارشی شبیه به اخراجی‌ها۱ در منطقه سیستان و بلوچستان که حتی به اندازه ساخته اول مسعود ده‌نمکی هم توان ارتباط برقرار کردن با مخاطب را ندارد. فیلمساز حتی در بیان دغدغه‌ها هم دچار سردرگمی است و پیوند نامبارک انگیزه‌های شخصیت اصلی با مفهوم رشادت و دفاع مقدس آنقدر نچسب و غیرقابل باور درآمده که هیچ گونه احساسی را بر نمی‌انگیزد.

۳ نکته از فیلم:

  • ناتوانی فیلمساز در بازی گرفتن از بازیگران بومی
  • امضای قرارداد همکاری بین انجمن سینمای دفاع مقدس و اداره شیلات!
  • میرو همان مجید سوزوکی مناطق محروم است!

مهرزاد موسوی

سید مهرزاد موسویدر یک کلام؛ فیلم میرو خسته‌کننده است. سخت‌فهم، کم‌جان و ناتوان برای درونی کردن قصه. کلیشه‌های قابل حدسی هم دارد، عشق قابل حدسی و تحول قابل حدسی. اما اگر این فیلم، تجربه اول کارگردانش بود، می‌شد همه این ضعف‌های روایی و ریتمی را کنار گذاشت و به موفقیت کارگردانش در ادامه مسیر فیلمسازی ایمان داشت.

من اما از حسین ریگی فیلم هوک را در هم در همین فیلیمو دیده‌ام. دقیق نمی‌دانم فیلم چندم اوست ولی اگر شما هم آن را ببینید حق می‌دهید که هوک از میرو، فیلم سرحال‌تر، خوش‌ریتم‌تر و در بیان قصه‌اش خوش‌بیان‌تر است. حالا اگر این ماجرا را بگذاریم کنار تجربه سوم کارگردان در فیلمسازیِ بومی، یعنی ما توقع درستی از ریگی داریم که فیلم به فیلم پیشرفت کند و حداقل بشود پابه‌پای قصه پیش رفت و همراهش شد. محدودیت «لو دادن داستان» باز هم دست و پای قلم نویسنده را بسته و نمی‌تواند مثال‌هایی برای این لکنت‌های پیاپی میرو بیاورند. شباهت بخش‌هایی از داستان با «اخراجی‌ها یک» مایه سرافکندگی است تا تامل و تاثیرگذاری. حذف بی‌دلیل کاراکترها (مثل پسرک همراهِ میرو که همیشه هم فحش می‌خورد و همیشه هم هست!) یا پایان‌بندی خوش ولی بی‌منطق داستان، نمره منفی بزرگی برای ریگی است. در انتهای داستان این سوال در ذهن می‌ماند که چرا بنیاد شهید اسپانسر این فیلم شده است، آن هم وقتی بیشتر زمان قصه صرف افسانه شاه‌ماهی می‌شود.

اسم دیگر برای فیلم: اخراجی‌ها ۴

سطح فیلم: در سودای سیمرغ ولی برای رنگین شدن سفره، بدون کاندیداتوری

۳ نکته از فیلم:

  • بازی بازیگران بلوچ ولو درست مدیریت و هدایت نشده‌اند
  • کاش میرو فیلم اول ریگی بود
  • جیغ خواهر میرو که خواب حاضران در سالن را پراند!

 

بازیگران و عوامل فیلم میرو

حسین ریگی کارگردانحسین ریگی کارگردان فیلم میرو سومین اثرش را بعد از هوک و لیپار ساخته است و از هنرمندان بومی استان سیستان و بلوچستان است. سعید الهی برادر محمود گبرلو نیز به عنوان تهیه‌کننده این اثر حضور دارد و بنیاد شهید و امور ایثارگران و بنیاد سینمایی فارابی سرمایه‌گذاران فیلم هستند.

سودابه بیضایی، امیررضا دلاوری، حمید ابراهیمی، مهدی دین‌محمدپور، آرزو تاج نیا، ایوب افشار، ابوالفضل همراه، احمدرضا غلامی، محمد بصیرپور، عبدالمجید بلوچ شارکی، فاطمه شهرکی، مصطفی پرکان، محسن آراهیش، عباس نارویی، دیانا حوت و جمعی از هنرمندان بومی استان سیستان و بلوچستان بازیگران فیلم میرو را تشکیل می‌دهند. بنیاد شهید و امور ایثارگران و بنیاد سینمایی فارابی سرمایه‌گذاران فیلم میرو هستند.

 

چند نکته درباره فیلم

  • تصویربرداری میرو حدود ۲ ماه در شهرستان چابهار طول کشید.
  • این فیلم سومین اثر سینمایی ریگی از فیلمسازان بلوچ کشور پس از فیلم‌های تحسین شده «لیپار» و «هوک» است که در ژانر کودک و نوجوان تولید شده و در بستر قصه‌ای متعلق به دوران دفاع مقدس در دهه ۶۰ روایت می‌شود.
  • فیلم هوک ساخته قبلی ریگی که در جشنواره سال گذشته حاضر بود بدون آنکه اکران شود راهی اکران آنلاین شد.
  • سعید الهی برادر محمود گبرلو که به عنوان مجری تلویزیون و پژوهشگر در حوزه سینما فعالیت می‌کرد پیش از تهیه فیلم میرو مستندی به نام «قوی دل» را برای جشنواره سینما حقیقت تولید کرد که ۴ تندیس از این جشنواره را کسب کرد.

 

تولید میرو به روایت تهیه‌کننده

سعید الهی | گروه تولید پروژه سینمایی «میرو» در حالی پس از چند ماه فیلمبرداری شهرستان چابهار را ترک کرد. بی‌تردید خیلی از فعالان فرهنگی و سینمایی از حضور در این پروژه ها خودداری کرده و ترجیح می‌دهند در مناطقی که امنیت آنها زبانزد است فیلم بسازند؛ اما برای دلسوزان این سرزمین روشن است که استان سیستان و بلوچستان با ساخت و نمایش فیلم هایی از جمله «میرو» می تواند به ایران عزیز ثابت کند که سرزمینی متمدن، زیبا، تاریخی و پرنشاط است و مردمانی شریف و مهمان نواز دارد.

دشمن هم به واسطه همین روحیه آرام و امن تلاش می کند به واسطه عملیات های کور خود، هر از چند گاه این چهره متین و خوشایند را مخدوش کند که زهی خیال باطل! قوم بلوچ سال‌هاست از تصویر تلخ و دردناکی که از آن در سراسر دنیا آگاهانه و عامدانه به نمایش در می آید رنجیده است و در این مسیر تنها ابزار هنری و رسانه‌ای می توانند زیبایی ها و امنیت عمومی این مرز و بوم را به تصویر کشیده و ظرفیت های مستعد این استان محروم را به نمایش در آورند.

 

حرف‌های عوامل فیلم در نشست خبری جشنواره فیلم فجر

سعید الهی | تهیه‌کننده: ایده اولیه این فیلم از سمت حسین ریگی ارایه شد و پس از آن با بنیاد سینمایی فارابی و بنیاد شهید برای ساختش مشارکت کردیم. سال‌هاست در حوزه سینمای راهبرداری نظر داده‌ام و باید بگویم که رسالت «میرو» فراتر از فروش گیشه است. از نظر من، درست است که فرم و تکنیک در سینما مهم است؛ اما سیاست راهبرد حرف اول را می‌زند. در فرایند ساخت این اثر، متوجه شدیم که می‌توانیم حرف‌هایی مهمی مانند ایثار را در طول قصه بزنیم. فیلم میرو اثر‌ متفاوتی در حوزه سیستان و بلوچستان است‌. این استان، همواره منطقه‌ای محروم قلمداد شده و همین قضیه باعث شده فقط از جنبه محرومیت به آن توجه شود. از نظرم، سیستان و بلوچستان یک بغض فروخورده است. فارغ از کم و کاستی‌های این فیلم، «میرو» استراتژیک است و نگاهی شریف و وطن‌پرستانه دارد. استان سیستان و بلوچستان ظرایف پنهانی دارد که ما تلاش کردیم آن‌ها را به تصویر بکشیم. استان سیستان بلوچستان بسیار پهناور است اما فیلم «میرو» اکنون در جشنواره فیلم فجر ۴۲، تنها در سالن این منطقه نمایش داده می‌شود. از هم‌اکنون برای اکران فیلم «میرو» با آموزش و پرورش صحبت کرده‌ایم و نتیجه این شده که این اثر، مناسب مقطع متوسطه است.

حسین ریگی | کارگردان: باز هم به سراغ سیستان بلوچستان و باز هم به سراغ جنوب شرقی ایران رفتم، اما هنوز سینمای ایران دِین خودش را به این منطقه ادا نکرده است. به اعتقاد من، هنوز جا دارد تا به سیستان و بلوچستان بپردازیم تا بتوانیم چهره مظلومیت این منطقه را نشان دهیم. کودکان و نوجوان همواره برایم مهم بوده است چراکه این‌ها آیندگان این مرز و بوم هستند. ژانر کودک و نوجوان در همه جای دنیا، غیر از هالیوود، گیشه پُرفروشی ندارد. البته در کشورهای دیگر از این ژانر حمایت می‌کنند و آثاری از دست، نیازمند حمایت است. بنیاد سینمایی فارابی از فیلم‌های کودک و نوجوان حمایت می‌کند؛ اما مهم‌ترین حامی و‌ پارتی من دعای مادرم است که امروز هم در نشست حضور دارد. در ادامه با اشاره ریگی به حضور مادرش، حضار به افتخار این نگاه و احترام، ریگی و مادرش را تشویق کردند. بازیگران سیستان و بلوچستانی، هنرور بودند و دوست داشتم که آن‌ها نقش جدی‌تری در «میرو» بازی کنند. همواره از تهیه‌کنندگان خواهش می‌کنم که بخشی از بازیگران، بومی آن منطقه باشند و بتوانند سکانس‌های خوب و با دیالوگ ایفا کنند. «میرو» فیلمی مادرانه است. قطعا مادران این سرزمین، آموزگاران فرزندان هستند که زمان طولانی‌ را با آن‌ها سپری می‌کنند. این فیلم ریتم کندی ندارد و ما لنزی برای فیلمبرداری انتخاب کردیم که حس و حال قصه را مناسب‌تر منتقل می‌کند. همچنین در این فیلم بازیگران حرفه‌ای و نابازیگری ایفای نقش کرده‌اند که تعادلی در فیلم ایجاد کرده است. «میرو» یک اسم بلوچی است. من سال‌ها قبل با این اسم آشنا شدم و مستندش را ساختم. احساس کردم این نام، برای این قصه مناسب است و در نتیجه عنوان فیلم، «میرو» شد. همان‌طور که ما در مدارس زنگ ورزش داریم، باید زنگ سینما هم داشته باشیم تا فضایی برای فیلم‌های ژانر کودک و نوجوان به وجود آید. ما به این جمع‌بندی رسیدیم که در فیلم لهجه‌ای داشته‌ باشیم که همه ایرانی‌ها متوجه آن شوند؛ یعنی از زبان بلوچی به لهجه بلوچی رسیدیم که نیازی به زیرنویس نباشد. فیلم تکلیفش را با تماشاگر روشن کرده است و در روایت داستان، پیامش را به مخاطب منتقل می‌کند.

پیمان شیرخانی | نویسنده: زمانی که نویسنده، کاراکترها را می‌نویسد، به هر حال چیزی به او اضافه می‌شود. من در نوجوانی آرام بودم؛ در حالی که کاراکتر «میرو» شیطنت‌های زیادی دارد. البته نوجوانان دهه ۶۰، خواه و ناخواه تحت تاثیر جنگ قرار گرفته بودند که در این فیلم به آن اشاره می‌شود. فیلم‌هایی که درباره سیستان و بلوچستان ساخته شده است، همیشه کلیشه‌هایی مانند قاچاق، دزدی، فقر، اشرار و… را روایت کرده‌اند و در «میرو» تلاش کردیم که از این کلیشه‌ها دوری کنیم. در قصه «میرو» از نشان دادن اشرار دوری کردیم و تصویر واقعی‌تری از این منطقه نشان دادیم.

سودابه بیضایی | بازیگر: این کاراکتر، برای من مادری متفاوت بود. در سفر قهرمانی «میرو»، مادر نقش مهم و تاثیرگذاری داشت، چیزی که من در فیلمنامه های دیگر ندیده بودم. برای رسیدن به لهجه مناسب نیز، حدود یک هفته زمان داشتم و ایوب افشار در این مسیر به من کمک بسیاری کرد.

ایوب افشار | بازیگر: هر زمان که صحبت از بلوچ می‌شد، فردی را تصور می‌کردیم که تفنگی در دست دارد و دستاری روی سر؛ اما ما هم هنرمند هستیم. ما دیر به صحنه آمدیم؛ اما به کمک حسین ریگی درست آمدیم. خوشحال هستم که ما بلوچی‌ها درست به این هنر وارد شدیم. ما نمی‌گوییم در سیستان و بلوچستان قاچاقچی نیست، اما همه‌ خطه، این نیست. از قبل انقلاب تاکنون فیلم‌هایی که در این منطقه ساخته می‌شدند، تصور غلطی به مردم نشان می‌دادند. «میرو» اولین فیلمی است که واقعیت بلوچ را به تصویر کشید.

مهدی دین‌محمد‌پور | بازیگر نقش میرو: حرفه من بازیگری نیست اما تاکنون دو فیلم بازی کردم و مغازه هم دارم. زمانی که فیلمنامه را خواندم، به دلیل این که تصویر واقعی از استانم نشان می‌داد، تصمیم به بازی گرفتم‌. یکی از چالش‌های بازی در این فیلم این بود که در زمان فیلمبرداری حتی یک روز هم تعطیلی نداشتیم‌ و حدود ۱۰ روز هم روی آب بودیم.

امیررضا دلاوری | بازیگر:  به همه گروه از همین‌جا خسته نباشید می‌گویم. در فیلم «میرو» سهم کوچکی داشتم و سکانس‌های من چهار روز زمان برد. زمان کمی برای رسیدن به لهجه و نقش داشتیم و جناب افشار تمام دیالوگ‌های را با من کار کرد تا بتوانم آن‌ها درست ادا کنم. بجز «میرو»، پیشنهاد بازی در دو فیلم دیگر را داشتم، اما این فیلم را انتخاب کردم زیرا اقوام ایرانی برای من همواره مهم هستند. ما به واسطه کارمان، شهرهای مختلفی رفته‌ایم و این بار هم برای تولید «میرو» به چابهار رفتیم که از بودن در آنجا بسیار لذت بردم‌. ولی جدا از این، این منطقه بسیار محروم است و من با چند جوان آشنا شدم که علاقمند کار به حوزه سینما بودند. خیلی ها آمدند و قول‌هایی به آنها دادند، اما در همان محیط بسته ماندند، به همین دلیل از این تریبون استفاده می‌کنم که اگر کسی می‌تواند، کمکی به این منطقه و استعدادهایش کند.

حمید ابراهیمی | بازیگر: سال‌هاست در تئاتر دفاع مقدس کارهای زیادی انجام داده‌ام و از آن جایی که نقش‌های منفی زیادی بازی کرده‌ام، بازی کاراکتر مثبت در «میرو» برای خودم هم، به منزله یک امتحان بود، بنابراین این نقش را پذیرفتم.

خرید بلیت فیلم های جشنواره فیلم فجر

پوستر و عکس های فیلم میرو

پوستر فیلم میرو

فیلم میرو

فیلم میروفیلم میرو

دانلود انیمیشن

عکس الناز حبیبی با برادرش در جشنواره فیلم فجر که وایرال شد


با عکس الناز حبیبی با برادرش در جشنواره فیلم فجر برای اکران فیلم تمساح خونی که در فضای مجازی وایرال شده‌ است در ادامه‌ مطلب همراه‌ ما باشید.

 الناز حبیبی با برادرش در جشنواره فیلم فجر الناز حبیبی با برادرش در جشنواره فیلم فجر
الناز حبیبی با برادرش در جشنواره فیلم فجر

 

نشست رسانه‌ای فیلم سینمایی تمساح خونی به کارگردانی جواد عزتی امروز ۱۳ بهمن ماه در دومین روز از چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر برگزار شد.

الناز حبیبی (زادهٔ ۲۱ مرداد ۱۳۶۷) بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون اهل ایران است. وی دانش‌آموخته رشتهٔ تدوین است.

گردآوری: نیمکت خبر

میانگین امتیازات ۵ از ۵

از مجموع ۱ رای

دانلود انیمیشن

بازیگران فوت شده سریال پدرسالار + عکس و بیوگرافی


بازیگران فوت شده سریال پدرسالار: سریال پدرسالار به کارگردانی زنده یاد اکبر خواجویی یکی از خاطره انگیزترین مجموعه های تلویزیونی است که در فهرست سریال های ماندگار قرار دارد. این سریال خانوادگی که برای اولین بار در سال ۱۳۷۲ به روی آنتن رفت با استقبال فراوانی مواجه شده و بینندگان بسیاری به پای تماشای آن می نشستند بارها از شبکه های مختلف تلویزیونی بازپخش شد.

در این بخش از فرهنگ و هنر مروری بر بازیگران فوت شده این سریال نوستالژیک بعد از گذشت تقریبی ۳ دهه خواهیم داشت.

بیشتر بخوانید: بازیگران فوت شده سریال پس از باران + عکس و بیوگرافی

۱.محمد علی کشاورز

بازیگران فوت شده سریال پدرسالار، محمدعلی کشاورز بازیگر نقش اسدالله خان، در سال ۱۳۰۹ متولد شد. این بازیگر پیشکسوت در فیلم و سریال های ماندگاری نقش آفرینی کرد که سریال پدرسالار و نقش اسدالله خان یکی از آثار مشهور او بود.

محمدعلی کشاورز ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ در ۹۰ سالگی درگذشت.

بازیگران فوت شده سریال پدرسالار

۲.حمیده خیرآبادی

حمید خیرآبادی یکی از هنرمندان مطرح کشورمان متولد ۱۳۰۳ بود که فعالیت هنری خود را از ۱۶ سالگی آغاز نمود. این بانوی هنرمند در سریال پدرسالار نقش مادر خانواده و همسر اسدالله خان را ایفا می کرد. حمیده خیر آبادی که از او به عنوان مادر سینمای ایران یاد می شود ۳۱ فروردین ۱۳۸۹ در ۸۵ سالگی درگذشت.

بازیگران فوت شده سریال پدرسالار

۳.خسرو شجاع زاده

بازیگران فوت شده سریال پدرسالار، خسرو شجاع زاده بازیگر نقش جمال پسر بزرگ اسدالله خان و همسر زهرا، ۱ خرداد ۱۳۲۴ متولد و در ۷۱ سالگی در سال ۱۳۹۵ چشم از جهان فروبست.

بازیگران فوت شده سریال پدرسالار

۴.جمیله شیخی

بازیگران فوت شده سریال پدرسالار، جمیله شیخی بانوی هنرمند و پیشکسوت کشورمان که در سریال پدرسالار نقش خواهر خانوم اسدالله خان و مادر زهره را ایفا می کرد ۹ اردیبهشت ۱۳۰۹ متولد شد و سال ۱۳۸۰ در ۷۱ سالگی درگذشت.

بازیگران فوت شده سریال پدرسالار

۵.سیامک اطلسی

بازیگران فوت شده سریال پدرسالار، سیامک اطلسی برادر اسدالله خان و پدر آذر متولد ۴ تیر ۱۳۱۵ بود که در سال ۱۴۰۰ بر اثر ابتلا به ویروس کرونا درگذشت.

بازیگران فوت شده سریال پدرسالار

بیشتر بخوانید: سرنوشت بازیگران سریال پایتخت بعد از ۱۲ سال + عکس

دانلود انیمیشن