مرکز دانلود کتاب الکترونیکی


دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

مطالبی که برچسب کامل را دارند .

بیوگرافی کامل بازیگر نقش سودابه در سریال سنجر خان+عکس


بیوگرافی لیلی سعیدی: لیلی سعیدی بازیگر فیلم سینمایی مرد نقره ای در دومین تجربه خود با محمدحسین لطیفی در سریال تاریخی سنجرخان در نقش سودابه همسر خلیل خان بازی کرده است. در ادامه این مطلب بخش فرهنگ و هنر مجله خبری چشمک در محموعه فیلم و سریال با بیوگرافی لیلی سعیدی و بازیگر نقش سودابه در سریال سنجرخان بیشتر اشنا شوید.

بیوگرافی لیلی سعیدی

لیلی سعیدی متولد اسفند ۱۳۵۹ می باشد. این بازیگر دارای لیسانس نقاش بوده و دانش آموخته رشته بازیگری آموزشگاه بازیگری هنروسینما از سال ۱۳۹۶ به مدیریت داریوش موحد می باشد. از زندگی شخصی وی اطلاعات زیادی در دست نیست.

سریال تاریخی “سنجرخان” به نویسندگی زنده یاد ضیاءالدین دری، داستان یکی از قهرمانان کُرد را به‌تصویر می‌کشد که فرشید گویلی، بازیگر محلی کُردزبان، نقش اصلی این سریال را بازی می‌کند.

بیوگرافی لیلی سعیدی

یکی از بازیگران اصلی این سریال لیلی سعیدی است که در این سریال نقش سودابه همسر خلیل خان را بر عهده دارد اگر دوست دارید در مورد بازیگر نقش سودابه در سنجرخان بیشتر بدانید از شما دعوت میکنیم در ادامه همراه این مطلب از سوربان باشید تا با بیوگرافی لیلی سعیدی بازیگر نقش سودابه در سریال سنجرخان آشنا شده و عکس های جدید و جذاب او را ببینید.

لیلی سعیدی بعد از حضور در کلاس های بازیگری در دو نمایش بازی کرد و در فیلم سینمایی مرد نقره ای به کارگردانی محمدحسین لطیفی حضور داشته و در تجربه متفاوت خود در نقش یکی از بازیگران اصلی سریال سنجرخان دوباره با این کارگردان مطرح همکاری کرده است.

شروع فعالیت هنری لیلی سعیدی

این بازیگر جوان بازی در نمایش خدای کشتار سال ۱۳۹۸ تهیه کننده آموزشگاه هنروسینما کار هنری خود را آغاز کرد و سپس در نمایش مهمانسرای دو دنیا سال ۱۳۹۹ به کارگردانی داریوش موحد حضور یافت و بعد از آن در فیلم کوتاه رقص چاقو سال ۱۳۹۷ به کارگردانی آرش انیسی بازی کرده و سپس در مجموعه تلویزیونی شب نامه سال ۱۳۹۸به کارگردانی امیر عباس مجذوبی تجربه کرده است.

خانم بازریگر به عنوان مجری بازیگر در دو برنامه تهران گرد شبکه ۵ و ایران گرد شبکه ۲ بوده است و در فیلم سینمایی “مرد نقره ای “به کارگردانی محمد حسین لطیفی بازی کرده و در نقش اصلی در سریال سنجرخان به کارگردانی محمد حسین لطیفی در نقش سودابه زن خلیل خان بازی کرده است.

بیوگرافی لیلی سعیدی

سوابق هنری لیلی سعیدی

  • بازی در نمایش خدای کشتار سال ۱۳۹۸ تهیه
  • کننده آموزشگاه هنروسینما
  • نمایش مهمانسرای دو دنیا سال ۱۳۹۹ به
  • کارگردانی داریوش موحد
  • بازی در فیلم کوتاه رقص چاقو سال ۱۳۹۷ به
  • کارگردانی آرش انیسی
  • بازی در مجموعه تلویزیونی شب نامه سال
  • ۱۳۹۸ به کارگردانی امیر عباس مجذوبی

درباره سریال سنجرخان

سنجرخان در ۲۶ قسمت ۴۰ دقیقه‌ ای برای پخش از شبکه یک سیما به کارگردانی محمد حسین لطیفی ساخته شده و به روایت مبارزات کردها و معرفی قهرمانان ملی این دیار می‌ پردازد.

 لیلی سعیدی

این سریال همان طور که از نامش مشخص است سریالی تاریخی است که به زندگی سنجرخان می پردازد ، قصه سردار کردی که نامش در تاریخ ماندگار شده است و این سریال قرار است از ایستادگی ها و زندگی او در مقطعی از تاریخ که پر از حادثه بود بگوید.

سنجرخان شهید اهل سنت از روستای زیبای نران در قلب کردستان است. شهیدی که در ظهر عاشورای یکصد سال قبل با دسیسه حکام مستبد وابسته به بیگانه بعد از چند سال مبارزه و ایستادگی در مقابل نفوذ بیگانگان روس و انگلیس و رد القاب و عناوین اهدایی عثمانی و مخالفت با ظلم و ستم خوانین محلی به شهادت رسید. این سردار بزرگ کرد وطن پرست ایرانی هم عصر میرزا کوچک خان جنگلی بود.

 

 

بیوگرافی لیلی سعیدی

دانلود انیمیشن

دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

فهرست کامل برندگان جوایز SAG 2024


اوپنهایمر و وراثت تمام جوایز بازیگری را درو کردند

برندگان جوایز اتحادیه بازیگران آمریکا در سال ۲۰۲۴ قابل پیش‌بینی‌ترین بودند

مراسم سی‌امین دوره اهدای جوایز اتحادیه بازیگران سینما و تلویزون» SAG 2024 برگزار شد و با برتری «اوپنهایمر» Oppenheimer در بخش سینمایی و «وراثت» Succession و «خرس» The Bear در بخش تلویزیونی به پایان رسید.

فهرست کامل برنده‌های خوشبخت جایزه انجمن بازیگران آمریکا SAG 2024 را که سی‌امین دوره آن است اینجا می‌خوانید؛

بهترین گروه بدلکاری در یک سریال

تندیس جایزه انجمن بازیگران SAG Awards آخرین بازمانده از ما The Last of Us

  • آسوکا Ahsoka
  • بری Barry
  • مشاجره Beef
  • مندلورین The Mandalorian

بهترین گروه بدلکاری در یک فیلم در SAG 2024

تندیس جایزه انجمن بازیگران SAG Awards ماموریت غیرممکن ۷: روز شمار مرگ Mission: Impossible – Dead Reckoning Part One

بهترین بازیگر زن در فیلم‌های تلویزیونی یا مینی‌سریال‌ها

تندیس جایزه انجمن بازیگران SAG Awards الی وانگ | مشاجره Beef

  • اوزو آدوبا | مسکن Painkiller
  • کاترین هان | چیزهای کوچک زیبا Tiny Beautiful Things
  • بری لارسون | کلاس درس شیمی Lessons in Chemistry
  • بی پاولی | نوری کوچک A Small Light

بهترین بازیگر مرد در فیلم‌های تلویزیونی یا مینی‌سریال‌ها

تندیس جایزه انجمن بازیگران SAG Awards استیون ینو | مشاجره Beef

  • مت بومر | همراهان سفر  Fellow Travelers
  • جان هام | فارگو Fargo
  • دیوید اویلو | کلانترها: بس ریوز Lawmen: Bass Reeves
  • تونی شال‌هوب | آخرین پرونده آقای مانک Mr. Monk’s Last Case: A Monk Movie

بهترین بازیگر زن در یک سریال کمدی

تندیس جایزه انجمن بازیگران SAG Awards آیو ادبیری | خرس The Bear

  • الکس باریستین | خانم میزل شگفت انگیز The Marvelous Mrs. Maisel
  • راشل برونسنهان | خانم میز شگفت انگیز The Marvelous Mrs. Maisel
  • کوئینتینا برانسون | دبستان ابوت Abbott Elementary
  • حانا وادینگهام | تد لاسو Ted Lasso

بهترین بازیگر مرد در یک سریال کمدی

تندیس جایزه انجمن بازیگران SAG Awards جرمی آلن وایت | خرس The Bear

  • برت گلدستون | تد لاسو Ted Lasso
  • بیل هادر | بری Barry
  • ابون ماس-باچراچ | خرس The Bear
  • جیسون سودیکیس | تد لاسو Ted Lasso

بهترین گروه بازیگری در یک سریال کمدی

تندیس جایزه انجمن بازیگران SAG Awards خرس The Bear

  • دبستان ابوت Abbot Elementary
  • بری Barry
  • فقط قتل‌های این ساختمان Only Murders in the Building
  • تد لاسو Ted Lasso

بهترین بازیگر مرد در یک سریال درام

تندیس جایزه انجمن بازیگران SAG Awards پدرو پاسکال | آخرین بازمانده از ما The Last of Us

  • برایان کاکس | وراثت Succession
  • بیلی کراداپ | برنامه صبحگاهی The Morning Show
  • کیرن کالکین | وراثت Succession
  • متیو مک فادین | وراثت Succession

بهترین بازیگر زن در یک سریال درام

تندیس جایزه انجمن بازیگران SAG Awards الیزابت دبیکی | تاج The Crown

  • جنیفر آنیستون | برنامه صبحگاهی The Morning Show
  • بلا رامسی | آخرین بازمانده از ما The Last of Us
  • کری راسل | دیپلمات The Diplomat
  • سارا اسنوک |وراثت Succession

بهترین گروه بازیگری در یک سریال درام

تندیس جایزه انجمن بازیگران SAG Awards وراثت Succession

  • تاج The Crown
  • عصر طلایی The Guilded Age
  • آخرین بازمانده از ما The Last of Us
  • برنامه صبحگاهی The Morning Show

بهترین بازیگر زن نقش مکمل در یک سریال درام

تندیس جایزه انجمن بازیگران SAG Awards دیواین جوی رندالف | جاماندگان The Holdovers

  • امیلی بلانت | اوپنهایمر Oppenheimer
  • دانیل بروکس | رنگ ارغوانی  The Color Purple
  • پنه‌لوپه کروز | فراری Ferrari
  • جودی فاستر | نایاد Nyad

بهترین بازیگر مرد نقش مکمل در یک سریال درام

تندیس جایزه انجمن بازیگران SAG Awards رابرت داونی جونیور | اوپنهایمر Oppenheimer

  • استرلینگ کی براون | داستان آمریکایی  American Fiction
  • ویلم دفو |  بیچارگان Poor Things
  • رابرت دنیرو | قاتلان ماه کامل Killers of the Flower Moon
  • رایان گاسلینگ | باربی Barbie

بهترین بازیگر زن نقش اول در یک فیلم

تندیس جایزه انجمن بازیگران SAG Awards لیلی گلدستون | قاتلان ماه کامل Killers of the Flower Moon

  • آنت بنینگ | نایاد Nyad
  • کری مولیگان | رهبر ارکستر Maestro
  • مارگو رابی | باربی Barbie
  • اما استون | بیچارگان Poor Things

بهترین بازیگر مرد نقش اول در یک فیلم

تندیس جایزه انجمن بازیگران SAG Awards کیلین مورفی | اوپنهایمر Oppenheimer

  • بردلی کوپر | رهبر ارکستر Maestro
  • کلمن دومینگو | راستین Rustin
  • پل جیاماتی | جاماندگان The Holdovers
  • جفری رایت | داستان آمریکایی American Fiction

بهترین گروه بازیگری در یک فیلم در SAG 2024

تندیس جایزه انجمن بازیگران SAG Awards اوپنهایمر Oppenheimer

  • داستان آمریکایی American Fiction
  • باربی Barbie
  • رنگ ارغوانی The Color Purple
  • قاتلان ماه کامل

نگاهی به دوره‌های قبلی جایزه SAG

چند نکته درباره جایزه SAG 2024

  • فیلم «اوپنهایمر» در بخش‌های بهترین گروه بازیگری، بهترین بازیگر مرد برای «کیلین مورفی» و بهترین بازیگر مرد نقش مکمل برای «رابرت داونی جونیور» برنده جایزه شد و پیشتاز بود در حالی که «خرس» و «وراثت» جایزه بهترین گروه بازیگری سریال‌های کمدی و درام را دریافت کردند.
  • «الیزابت دبیکی» در بخش بهترین بازیگر زن نقش اول سریال‌های درام و «پدرو پاسکال» در بخش بهترین بازیگر مرد نقش اول سریال‌های درام به این جایزه رسیدند و «آیو ادبیری» و «جرمی آلن وایت» از سریال «خرس» در بخش‌های بهترین بازیگر زن و مرد نقش مکمل سریال‌های کمدی برنده جایزه شدند.
  • «لیلی گلدستون» برای بازی در «قاتلان ماه گل» (Killers of the Flower Moon) جایزه بهترین بازیگر زن نقش اول یک فیلم را به خانه برد. او که به اولین بازیگر زن بومی آمریکایی تبدیل شد که این جایزه را دریافت می‌کند روی صحنه گفت به «بازگویی حقیقت خودتان ادامه دهید.»
  • «فرن درشر» رئیس اتحادیه بازیگران که اعتصاب ۱۱۸ روزه بازیگران را در طول تابستان و اوایل پاییر رهبری کرد در این مراسم از همبستگی اعضا تقدیر کرد و گفت تلاش آن‌ها تأثیری «تاریخی» خواهد داشت: «شما قهرمانید. در طولانی‌ترین اعتصاب تاریخ اتحادیه با شهامت و ایمان دوام پیدا کردید.»
  • برندگان این جوایز در اغلب سال‌ها با برندگان اسکار بازیگری یکسان بوده‌اند. از سال ۱۹۹۵ فقط چهار فیلم بدون دریافت جایزه گروه بازیگری این اتحادیه برنده اسکار شده‌اند.



دانلود انیمیشن

معرفی کامل و نقد فیلم تحسین شده درون پوسته پیله زرد


مخاطبانی که اولین‌بار در جشنواره فیلم کن به تماشای این درام ۱۸۲ دقیقه‌ای ویتنامی نشستند، از کشف یک صدای بزرگ جدید در سینمای معاصر، شگفت‌زده شدند. یک فیلم خیال‌انگیز که جادوی خلسه‌آور فیلم‌های دو غول سینمای آسیا، اپیچاتپونگ ویراستاکول و سای مینگ-لیانگ را در خود دارد. فیلمی که اگرچه داستان آن ساده به‌نظر می‌رسد، اما با حرکات آهسته دوربین و نماهای بلند هیپنوتیزم‌کننده خود مخاطب را به قلمروهای مسحورکننده‌ای وارد می‌کند که توضیح‌شان هرگز ساده نیست. اولین فیلم بلند تین آن فام، نخستین‌بار در بخش دو هفته کارگردانان جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و برنده جایزه دوربین طلایی بهترین فیلم بلند اول شد. پیله زرد نمایش‌های جهانی بسیار موفقی در جشنواره‌های مختلف داشته و با تحسین گسترده منتقدان در سراسر جهان روبرو شده است. در این مطلب به معرفی و نقد فیلم درون پوسته پیله زرد پرداخته‌ایم.

فهرست بهترین فیلم های عاشقانه جهان

خلاصه داستان فیلم درون پوسته پیله زرد

داستان فیلم درون پوسته پیله زرد Inside the Yellow Cocoon Shell را اینطور می‌شود تعریف کرد؛ تین باید جسد زن برادرش را که در تصادفی ناگهانی در سایگون جان باخته و پسر ۵ ساله‌اش، دائو که به‌طور معجزه آسایی از آن جان سالم بدر برده است، به زادگاهشان در حومه شهر ببرد. بنابراین تین ناخواسته و با بی میلی مجبور به ترک سایگون و بازگشت به زادگاه کوهستانی‌اش بعد از سال‌ها می‌شود. تین در آنجا برای سپردن دائو به برادر بزرگترش که سال‌ها از ناپدید شدنش می‌گذرد، جست‌وجویی را برای پیدا کردن او آغاز می‌کند. تین در این مسیر با رویاهایی شگفت‌انگیز و ماجراهایی مسحورکننده روبرو می‌شود که خاطرات فروخورده و آرزوهای ممنوعه او را دوباره شعله‌ور می‌سازند. در اعماق هزارتوی این جست‌وجوی خیالی، تین با بحران‌های وجودی خود درباره ارزش و معنای زندگی کلنجار می‌رود.

 

بازیگران و عوامل فیلم درون پوسته پیله زرد

لی فونگ وو در نقش تین، نوئن تی کویین در نقش معشوق قدیمی تین، تائو، نوئن تین در نقش برادزاده او دائو و وو نوک ماین در نقش ترون، بازیگران اصلی درون پوسته پیله زرد هستند.

تین آن فام، علاوه بر کارگردانی، فیلمنامه را نیز نوشته و تدوین فیلم را همچنین انجام داده است. تصایر چشم‌نواز و مسحورکننده درون پوسته پیله زرد حاصل کار دین دویی هون هستند. دویی هون، دو فیلم کوتاه قبلی آن فام را نیز فیلمبرداری کرده است.

 

کارگردان فیلم درون پوسته پیله زرد کیست؟

نویسنده و کارگردان ویتنامی، تین آن فام، پس از فارغ‌التحصیلی از رشته فناوری اطلاعات به فیلمسازی علاقه‌مند شد و به شکلی خود آموز فیلمبرداری و تدوین را یاد گرفت. او با فیلم کوتاه The Mute به جشنواره‌های پالم اسپرینگز، تامپره و اوپسالا راه یافت. فیلم کوتاه بعدی تین، بیدار بمان، آماده باش (Stay Awake, Be Ready) برنده جایزه ILLY بخش دو هفته کارگردانان جشنواره فیلم کن شد و در جشنواره‌های متعدد دیگری مانند کلرمون فران، لوکارنو و بوسان، به نمایش درآمد و جوایز دیگری نیز از آن خود کرد. آن فام قبل از اینکه بیدار بمان، آماده باش را بسازد، روی ایده پیله زرد کارکرده بود. این فیلم کوتاه تک پلان ۱۴ دقیقه‌ای، براساس اولین صحنه فیلمنامه پیله زرد ساخته شده است. در واقع، فام با این فیلم کوتاه به آزمایش ریتم و میزانسنی که برای پیله زرد در نظر داشته است، پرداخت.

 

مروری بر نظر منتقدان درباره فیلم درون پوسته پیله زرد

پلی لیست | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

ماریا ای. گیتس | فیلم درون پوسته پیله زرد به کارگردانی تین آن فام، برنده جایزه دوربین طلایی بهترین فیلم اول در جشنواره فیلم کن، یک اودیسه معنوی سه ساعته عمیقا محسوس درباره اندوه و نومیدی در اشکال مختلف آن است.

اسکرین دیلی | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

آلن هانتر | این یک فیلم اول چشمگیر، برانگیزاننده، جذاب و اسرارآمیز است. هیچ پاسخ ساده‌ای برای پرسش‌های بزرگ وجودی نیست، بلکه تنها میل به جستجوی آن‌ها با قلبی مهربان و نیت خوب وجود دارد. در نهایت تنها باید ایمان داشته باشید.

ورایتی | امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰

گای لاج | این یک فیلم هنری کند و چالش‌برانگیز و البته اغواکننده است که به دنیای آثار غول‌هایی مانند اپیچاتپونگ ویراستاکول، سای مینگ-لیانگ و تئو آنجلوپولوس، شباهت دارد، بدون آنکه تقلیدی از هیچ‌کدام‌شان به نظر برسد.

 فیلم درون پوسته پیله زرد

مجله اسلنت | امتیاز: ۸۸ از ۱۰۰

جیک کول | شاید قهرمان داستان احساس کند که ارتباطش با دنیا قطع شده، اما فیلم عمیقا در سازگاری و هماهنگی با آن است.

ایندی‌وایر | امتیاز: ۸۳ از ۱۰۰

جاش اسلیتر-ویلیامز | این فیلمی است که پیوسته شما را به درک و شهودی حسی و گم شدن در گذر زمان فرامی‌خواند، تا جایی که تقریبا می‌توانید حضور دوربین را حتی در هنگام حرکت فراموش کنید. شما با شخصیت تین در قاب فیلم زندگی می‌کنید؛ چراکه ریتم حرکت دوربین و شخصیت به شکلی طبیعی در هم تنیده شده‌اند.

نقد فیلم درون پوسته پیله زرد برگرفته از سایت ریورس شات

جولیا گانیسون | تین آن فام، درون پوسته پیله زرد را در طی دو سال در سایگون و ارتفاعات مرکزی جنوب ویتنام، منطقه‌ای با فصلی بارانی که تقریبا از می تا اکتبر ادامه دارد، فیلمبرداری کرد. باران نقش مهمی در فیلم دارد. در اولین صحنه فیلم، در بازارچه‌ای در فضای باز در سایگون، پیرنگ داستانی فیلم همزمان با آغاز بارش باران، شروع به باز شدن می‌کند. زمانی‌که یک باران شدید ناگهانی، گویی پیشاپیش از تصادف یک موتورسیکلت خبر می‌دهد. بعدتر، تین (لی فونگ وو)، یک فیلمبردار عروسی، متوجه می‌شود که خواهر شوهرش، هان، مرده است و از آنجایی که برادرش گم شده، مسئولیت مراقبت از پسرشان، دائو، بر عهده او قرار می‌گیرد. تین سپس به روستای دوران کودکی‌اش برمی‌گردد و به جستجوی برادرش و رسیدن به خلوصی معنوی می‌رود.

فیلم رابطه‌ای به‌ظاهر گسسته با روایت خود دارد. برخی صحنه‌ها عمیق‌تر به شخصیت تین می‌پردازند و داستان را به شکلی سرراست پیش می‌برند، مانند زمانی‌که تین یک قرار ملاقات پرشور و جانکاه با عشقی قدیمی را به یاد می‌آورد که از همان زمان به بعد یک راهبه شده است. با اینحال، در لحظات بسیاری، داستان به نفع تجربه‌ای زیبایی‌شناختی و فلسفی، کمرنگ می‌شود.  در این سکانس‌ها، باران، و حاشیه صوتی محیطی زنده‌ای که ایجاد می‌کند، در کنار نماهای دور، برداشت‌های بلند و ریتم کند، در راستای نمایش همگرایی قلمروهای فانی و مقدس، عمل می‌کنند. زمانی که خانواده هان بعد از تشییع جنازه او، با هم دعای تسبیح را می‌خوانند، صدای بارش شدید باران تقریبا مانع شنیدن ذکر خوانی آن‌ها می‌شود. در سکانسی دیگر نزدیک به انتهای فیلم، تین در شبی که بارانی شدید می‌بارد در امتداد مسیری کوهستانی راه می‌رود. هنگامی‌که او در مسیر خود برای لحظه‌ای توقف می‌کند، باران پراکنده می‌شود. سپس دوربین از سوژه انسانی خود فاصله می‌گیرد تا درختی پر از پروانه‌های سفید را در قاب قرار بدهد. بنابراین الگوهای آب و هوایی و جهان طبیعی به مجرایی تبدیل می‌شوند که فام از طریق آن‌ها به بیانی ماورایی و استعلایی می‌رسد.

موتور سیکلت‌ها هم مانند باران در همه جا حاضرند. سفر با موتورسیکلت جزئی جذایی ناپذیر از زندگی یک شخصیت ویتنامی است. از زمان اصلاحات اقتصادی دوی موی (Doi Moi) در سال ۱۹۸۶، اقتصاد در حال توسعه ویتنام تقاضای بسیار زیادی را برای حمل و نقل و همچنین شرایطی برای جذاب سرمایه‌گذاری خارجی جهت تقویت تولید موتورسیکلت، ایجاد کرد. در ویتنام – کشوری با جمعیت ۹۸ میلیونی – حدود ۷۰ میلیون موتورسیکلت ثبت شده وجود دارد و شلوغی و ترافیک در شهرهای بزرگ بخشی اساسی از زندگی شهری است. در جهان فیلم، اگر آب و هوا نشانه الوهیت است، موتورسیکلت‌ها به شکل پررنگی به انسان اشاره دارند. ترافیک انبوه شهری، جاده‌های خاکی گل‌آلود، خرابی‌های مکانیکی، متعلق به قلمرو کم‌تر معنوی موتورها هستند. این وسایل نقلیه که در کنار هم و در عین حال جدا از یک‌دیگر غژغژکنان در خیابان‌ها حرکت می‌کنند، مکررا انزوا، درماندگی و مهارت انسان را به یاد می‌آورند.

 فیلم درون پوسته پیله زرد

در یکی از صحنه‌های طولانی فیلم که در نمایی بسیار دور فیلمبرداری شده است، تین را می‌بینیم که موتورسیکلت از کار افتاده خود را در حاشیه‌ جاده‌ای پر پیچ و خم، حرکت می‌دهد. یک غریبه – رهگذری که هیچ تصوری نداشته از اینکه فیلمبرداری در حال انجام است –موتور خود را متوقف می‌کند و کنار می‌زند تا با او حرف بزند و کمکش کند. فیلم در چند جای دیگر  این موقعیت‌ها واقعی را نمایش می‌دهد. به عنوان مثال، مدت کوتاهی پس از اینکه تین به روستا می‌رسد، با آقای لو، پیرمردی که هم در فیلم و هم در زندگی واقعی کفن می‌بافد، دیدار می‌کند. قصه‌ای که آقای لو به تین از تجربه‌اش در ارتش در طول جنگ ویتنام می‌گوید، مستقیما از زندگی واقعی او می‌آید. فام به مدت سه هفته تمرین کرد تا حول مونولوگ آقای لو که آن را به زبان خودش می‌گوید، حرکات دوربین را به شکلی دقیق طراحی کند. اما صحنه موتورسیکلت خراب شده، تنها صحنه کاملا بدون فیلمنامه پیله زرد است. فان تصمیم گرفت که شهودی عمل کند و این احساس را داشت که این چیدمان نتایج ارزشمندی به همراه خواهد داشت. این نقطه‌گذاری غیرمتعارف که در اواخر فیلم ظاهر می‌شود، یکی از تاثیرگذارترین و خاطره‌انگیزترین لحظات فیلم است که هرچه پیش می‌رود بیش‌تر از رئالیسم فاصله می‌گیرد. استفاده از موتورسیکلت در اینجا به طرز درخشانی یک تبادل انسانی دوست‌داشتنی و بامزه را ممکن می‌سازد؛ یک ارتباط اجتماعی واقعی که هیچ صحنه دیگری از فیلم با آن مطابقت ندارد.

فیلم با گفت‌وگوی میان تین و دو دوست درباره معنای زندگی آغاز می‌شود. یکی از دوستان قصد دارد سایگون را ترک کند تا در کوهستان دنج و آرام معنای زندگی را بیابد. دوست دیگر او را ساده‌لوح می‌نامد و پیش‌بینی می‌کند که به محض اینکه پولش تمام شود، دوباره به شهر بازمی‌گردد. تین هیچ کدام از این دیدگاه‌ها را تایید نمی‌کند و در عوض ابهام آمیز بودن ایمان را به یاد دوستانش می‌آورد. اگرچه بیش‌تر مدت زمان درون پوسته پیله زرد در محیطی روستایی رخ می‌دهد، اما این بحث ابتدایی این پرسش را مطرح می‌کند که چگونه فضاهای شهری و روستانی مانع یا باعث کشف و شهودی معنوی می‌شوند. فیلم با طرح این موضوع در چارچوب یک بحث چندوجهی، روی یک دوگانگی دست می‌گذارد و تفاسیر متفاوتی را تصدیق می‌کند. البته اینکه فیلم چگونه شهر و روستا را متمایز می‌سازد، گاهی ساده انگارانه به‌نظر می‌رسد. صحنه‌های سایگون غرق در شلوغی، رفت‌وآمد، ملال و گسیختگی، هستند. تین تنها با فرار از این شهر سرمایه‌داری می‌تواند تلاش خود را برای دستیابی به سلامتی درونی آغاز کند. عزیمت او نقطه آغازین بخش رویایی‌تر و انتزاعی‌تر فیلم است. جایی‌که ترکیب‌بندی‌های فام بر زیبایی کوه‌ها، سرسبزی و لایه‌های مه، تاکید دارند. درحالی‌که گفتگوی دوستان، موقعیتی برای ترسیم ظریف نظرگاه‌های متفاوت درباره یک موضوع واحد را پیشنهاد می‌کند، دوگانه شهر بی‌خدا و طبیعت روستایی مقدس که در ادامه ظاهر می‌شود، کمی بیش از حد خط کشی شده به‌نظر می‌رسد.

درون پوسته پیله زرد ریتم آرام دلپذیری دارد. برخی لحظات از قدرتی مغناطیسی برخوردارند؛ ردیفی از گاومیش‌ها که مشتاقانه به دوربین خیره شده‌اند و با نزدیک‌تر شدن دوربین نگاه‌شان را می‌دزدند؛ قطعه کارائوکه (نوعی آوازخوانی که در آن افراد مبتدی در حین پخش موسیقی بی کلام آوازهای مشهور، متن اشعار آن ها را بر صفحه نمایشی می‌بیینند و با صدای خودشان آن را می‌خوانند) انفرادی و پرشور تین در یک اتاق آینه کاری شده؛ یک صحنه خلسه‌آمیز موتور سواری در یک جاده مه‌ آلود در هوایی گرگ و میش. همانطورکه خطوط روایی فیلم کمرنگ می‌شوند، برخی از سکانس‌ها به‌طور ضمنی داستان تین را بسط می‌دهند، مانند زمانی‌که تین با همسر و فرزند برادرش تام ملاقات می‌کند. بقیه صحنه‌ها اگرچه نامربوط به داستان هستند، اما زبان بصری فیلم حول ایده ایمان را بیش‌تر گسترش می‌دهند؛ مانند دروازه‌ها، حصارها و پرده‌های زیادی که مرز میان دنیاها را به تصویر می‌کشند. البته بخش‌های متعددی هم هستند که هیچ کدام از این اهداف را محقق نمی‌سازند، با اینحال این عدم توازن ناخوشایند نیست. در نهایت، درون پوسته پیله زرد بسیار شبیه یک روز بارانی می‌گذرد: یک روز طولانی، آهسته و خواب‌آلود، درحالی‌که حواس‌مان میان آنچه که جلوی دیدمان است و دنیای درونی دوردست و نادیدنی‌مان، شناور و سرگردان است.

 فیلم درون پوسته پیله زرد

امتیاز سایت های سینمایی به فیلم

تا زمان آماده سازی مطلب

وبسایت میانگین امتیاز
IMDB ۶.۷ از ۱۰
کاربران متاکریتیک هنوز نمره‌ای ثبت نشده است
منتقدان راتن تومیتوز ۹۷ درصد بر اساس ۲۹ نقد
کاربران راتن تومیتوز هنوز نمره‌ای ثبت نشده است
منتقدان متاکریتیک ۹۱ درصد براساس ۹ نقد

مصاحبه کارگردان فیلم

تین آن فام: داستان تین شاید انعکاسی از خودم باشد

  • رویکردم در استفاده از برداشت‌های طولانی و حرکات آهسته دوربین، از سلیقه و علاقه سینمایی خودم ناشی می‌شود. از سویی، دوست داشتم خودم را به چالش بکشم، و از سویی دیگر متوجه شدم که خودم و همچنین مخاطب برای درک تصاویر و صدا به زمان معینی نیاز داریم تا بتوانیم این فاکتورها را تحلیل و بخاطر بسپاریم و در نتیجه قادر باشیم به اعماق دنیای شخصیت سفر کنیم. حرکات آهسته و طولانی دوربین فضاهای خالی‌ای را برای مخاطب ایجاد می‌کرد تا آزادانه تماشا کند و منتظر بماند و حضور دوربین را از یاد ببرد. در نتیجه غافلگیری‌ها بدون هیچ تحمیل و اجباری به شکلی طبیعی در قاب ظاهر می‌شدند.
  • داستان تین شاید انعکاسی از خودم باشد؛ وقت‌گذرانی با دوستان، کلنجار رفتن با کار فیلمبرداری و تدوین ویدئوهای عروسی، انجام دادن تردستی و شعبده‌بازی برای سرگرم کردن دوستان، دلبستگی به عشقی در گذشته که دیگر امیدی به آن نیست، و گشت و گذارهایی پراکنده در زادگاه کوهستانی‌ام در جستجوی خاطرات باقیمانده از گذشته…اما فکر نمی‌کنم این یک فیلم زندگینامه‌ای باشد، زیرا برای من ارتباط با تجربه شخصی‌ام یک فرایند طبیعی در هنگام ساخت فیلم بود.

 

پوستر فیلم درون پوسته پیله زرد

پوستر فیلم درون پوسته پیله زرد

دانلود انیمیشن

معرفی کامل و نقد و بررسی فیلم Nyad نایاد


فیلم جدید نتفلیکس، داستان واقعی معجزه‌آسا و حیرت‌انگیز دایانا نایاد را روایت می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه این ورزشکار تاریخ‌ساز به اولین شخصی تبدیل شد که از کوبا تا فلوریدا را شنا کرد. جدیدترین فیلم کارگردانان برنده اسکار، جیمی چین و الیزابت چای وارشاهی، براساس خاطرات خود دایانا ساخته شده است. آنت بنینگ در نقش نایاد و جودی فاستر در نقش بهترین دوست و مربی او به این داستان باورنکردنی جان بخشیده‌اند. این فیلم در دو رشته بهترین بازیگر زن نقش اصلی و مکمل به ترتیب برای بنینگ و فاستر نامزد کسب جایزه اسکار ۲۰۲۴ شده است. در این مطلب به معرفی و نقد فیلم نایاد پرداخته‌ایم.

بهترین‌ فیلم های بیوگرافی و زندگینامه ای تاریخ

خلاصه داستان فیلم نایاد

داستان فیلم دایانا نایاد Nyad (با بازی آنت بنینگ) در واقع ۳۰ سال بعد از بازنشستگی از شنا و در دهه ۶۰ زندگی‌اش است. او مصرانه تصمیم می‌گیرد اولین شخصی باشد که بدون قفس کوسه از کوبا به فلوریدا شنا می‌کند. او با کمک بهترین دوست و مربی صبور خود بانی استول (جودی فاستر) و ناوبر کم حرف جان بارتلت (ریس ایفانز) و یک تیم قایقرانی اختصاصی، تلاش می‌کند تا این ماموریت غیرممکن را با موفقیت به سرانجام برساند.

بد نیست بدانید «نایاد» امروز یک روزنامه‌نگار، نویسنده و سخنران انگیزشی قابل احترام است که البته قبل از همه این‌ها شناگر باتجربه‌ای بود که هرگز از دنبال کردن جاه‌طلبی‌های خود دست نکشید. او چندین بار تلاش کرده بود که آرزوی دیرینه‌اش، شنای ۱۱۰ مایلی از فلوریدا به کوبا را تحقق ببخشد، اما موفق نشده بود. سرانجام او در ۶۴ سالگی برخلاف توصیه دوستان و خانواده‌اش تصمیم می‌گیرد که دوباره شنا کند و به این رویای دیرین خود جامه عمل بپوشاند.

 

تاریخ اکران فیلم Nyad

داستان واقعی دایانا نایاد از ۲۰ اکتبر ۲۰۲۳ به صورت محدود روی پرده سینماها آمد. همچنین این فیلم از تاریخ ۳ نوامبر ۲۰۲۳ از طریق نتفلیکس برای تماشا در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

 

بازیگران و عوامل فیلم نایاد

آنت بنینگ در نقش نایاد

بازیگر کهنه‌کار آمریکایی آنت بنینگ در نقش دایانا نایاد حضور دارد. بنینگ در طول چهار دهه فعالیت سینمایی خود جوایز مختلفی از جمله یک جایزه بفتا و دو جایزه گلدن گلوب برنده شده و نیز نامزد دریافت دو جایزه تونی بوده است. همچنین نقش نایاد برای بنینگ پنجمین نامزدی اسکار را برای او به همراه داشت. این بازیگر پیش از این برای فیلم‌های کلاهبردارن The Grifters، زیبای آمریکایی American Beauty، جولیا بودن Being Julia و بچه‌ها حالشان خوب است The Kids Are All Right، نامزد جایزه اسکار شده، اما تاکنون موفق به کسب آن نشده است. باید ببینیم که آیا بنینگ با نایاد در نهایت به آنچه استحقاقش را دارد خواهد رسید یا خیر. زنان قرن بیستم ۲۰th Century Women، کاپیتان مارول Captain Marvel، مرگ بر روی نیل Death on the Nile و رئیس‌جمهور آمریکا The American President، از دیگر آثار مطرح بنینگ هستند.

جودی فاستر در نقش بهترین دوست نایاد

جودی فاستر در نقش بانی استول، بهترین دوست و مربی نایاد، در کنار بنینگ حضور پیدا کرده است. فاستر زمانی که تنها ۱۵ سال سن داشت، نخستین نامزدی اسکار خود را برای بازی در نقش آیریس در فیلم راننده تاکسی Taxi Driver مارتین اسکورسیزی کسب کرد. پس از آن فاستر برای بازی در فیلم‌های متهم The Accused و سکوت بره‌ها The Silence of the Lambs، برنده دو جایزه اسکار شد. آخرین نامزدی اسکار فاستر قبل از نایاد، به حدود سی سال قبل و فیلم نل Nell مایکل آپتد در سال ۱۹۹۵ بازمی‌گردد. فاستر اکنون برای بازی در نقش بانی استول این فرصت را دارد که سومین جایزه اسکار خود را تصاحب کند. در صورتی که این اتفاق رخ بدهد،  اولین جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای فاستر خواهد بود. فاستر که در سال‌های اخیر به بازیگری گزیده‌کار تبدیل شده است، آخرین بار در با درام حقوقی کوین مک‌دانلد در سال ۲۰۲۱، موریتانی The Mauritanian، روی پرده سینماها ظاهر شد. همچنین  فصل چهارم کارآگاه حقیقی با بازی فاستر اخیرا پخش خود را آغاز کرده است.

سایر بازیگران فیلم Nyad

ستاره سریال خاندان اژدها House of the Dragon، ریس ایفانز، شخصیت جان بارتلت را به تصویر کشیده است. او یکی از اعضای مهم تیم نایاد است که به او در تحقق رویایش کمک می‌کند. این بازیگر برنده جایزه بفتا همچنین برای بازی در فیلم‌های ناتینگ هیل Notting Hill، هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت اول Harry Potter and the Deathly Hallows – Part 1، مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز The Amazing Spider-Man و مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست Spider-Man: No Way Home، شناخته می‌شود. لوک کازگرو، آنا هریت پیتمن، ایتان جونز رومرو، کارلی روتنبرگ، اریک تی. میلر، جنا یی و جانی سولو، از دیگر بازیگران نایاد هستند.

فیلم نایاد

درباره کارگردانان فیلم نایاد

جیمی چین و الیزابت چای وارشاهی، کارگردانان نایاد، هر دو از سینمای مستند می‌آیند. مستند انفرادی آزاد Free Solo آن‌ها در نود و یکمین دوره جوایز اسکار برنده جایزه اسکار بهترین فیلم مستند شد. این دو همچنین چند مستند تحسین شده دیگر مانند مرو Meru، نجات The Rescue، بازگشت به فضا Return to Space و زندگی وحشی Wild Life را کارگردانی کرده‌اند. نایاد اولین فیلم داستانی آن‌ها و بعد از زندگی وحشی، دومین فیلم‌شان در سال ۲۰۲۳ است.

چه کسی فیلمنامه نایاد را نوشته است؟

جولیا کاکس در اولین تجربه سینمایی خود، فیلمنامه نایاد را براساس کتاب خاطرات او  Find a Way به نگارش درآورده است. البته در کارنامه کاکس نگارش فیلمنامه‌های سریال‌های تلویزیونی‌ای مانند جاده بهبودی Recovery Road و آخرین سرمایه‌دار بزرگ The Last Tycoon، دیده می‌شود.

فیلمبردار برنده اسکار پشت دوربین نایاد

کلادیو میراندا که یک جایزه اسکار بخاطر فیلم زندگی پای Life of Pi انگ لی و یک نامزدی اسکار برای فیلم مورد عجیب بنجامین باتن The Curious Case of Benjamin Button دیوید فینچر در کارنامه دارد، فیلمبرداری نایاد را انجام داده است. این فیلمبردار شیلیایی همچنین بخاطر همکاری‌هایش با جوزف کوشینسکی در فیلم‌هایی مانند ترون: میراث Tron: Legacy، فراموشی Oblivion و تاپ گان: ماوریک Top Gun: Maverick، شناخته می‌شود. از دیگر عوامل مطرح نایاد می‌توان به تدوینگر نامزد اسکار کریستوفر تلفسن، و آهنگساز مشهور فرانسوی برنده اسکار، الکساندر دسپلا، اشاره کرد.

فیلم نایاد

نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم نایاد

آبزرور | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

رکس رید | نتیجه این میزان تعهد و احترام به موضوع اصلی، فیلمی فوق‌العاده شورانگیز است.

کلایدر | امتیاز: ۹۱ از ۱۰۰

ایزابلا سوارس | شاید نایاد از فرمول آشنای قصه‌ آدم‌های بازنده‌ای بهره ببرد که در نهایت به همه نشان می‌دهند که در اشتباه هستند، اما بخاطر کار گروهی در مقابل و پشت دوربین، چندان کلیشه‌ای بنظر نمی‌رسد.

ونتی فر | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰

ریچارد لاوسون | همانطورکه صحنه‌های شنای فیلم درخشان و شورانگیز هستند، وقتی نایاد و بانی  در حال تعاملات روزمره جذاب‌شان دیده می‌شوند، فیلم حتی علمکردی چشمگیرتر دارد. بنینگ و فاستر رابطه دوستانه جذابی را با یک‌دیگر به نمایش می‌گذارند و به‌ شکل شگفت‌انگیزی در نقش دوستان قدیمی‌ای که رابطه‌ای پرقدمت دارند، بازی می‌کنند.

ای. وی. کلاب | امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰

مانوئل بتانکورت | شاید نایاد در پایان مانند یک درام ورزشی ساده و مخاطب پسند با پیامی امیدبخش درباره هرگز تسلیم نشدن بنظر برسد، اما از تاثیرگذاری آن کم نمی‌کند.

هالیوود ریپورتر | امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰

استیون فاربر | مهر تاییدی بر هنر بازیگری بنینگ که ما را مسحور شخصیت نایاد حتی در اوج یکدندگی و کله‌شقی‌اش می‌کند.

انترتینمنت ویکلی | امتیاز: ۶۷ از ۱۰۰

مورین لی لنکر | این کاملا داستانی از شجاعت و قهرمانی در مواجهه با ناملایمات و سختی‌ها و همچنین درباره اهمیت کار گروهی و هرگز تسلیم نشدن است. اما همه این‌ها در عمل کم‌رمق و پیش پا افتاده به‌نظر می‌رسند.

پلی لیست | امتیاز: ۵۸ از ۱۰۰

گریگوری الوود | فاستر آنقدر خوب است که اغلب بیش‌تر از نایاد، خواهان موفقیت استول هستید. و گاهی اوقات چنین اجرایی همه آن چیزی است که برای یک داستان حال خوب کن و دلچسب نیاز دارید.

مجله اسلنت | امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰

دیوید راب | در حالیکه فیلم پیش می‌رود، انگیزه‌های شخصی دایانا پیوسته کمرنگ‌تر به‌نظر می‌رسند تا جاییکه تقریبا تنها با موانع و سختی‌هایی که بر آن‌ها غلبه می‌کند، تعریف می‌شود.

اسکرین رنت | امتیاز: ۴۰ از ۱۰۰

می عبدالباقی | فیلم پیچیدگی‌های شخصیت نایاد را به نفع قصه‌ای تقریبا کلیشه‌ای نادیده می‌گیرد.

فیلم نایاد

نقد فیلم Nyad برگرفته از سایت امپایر

جان نیوجنت | نایاد اسطوره‌ای است که عملا خودش داستان خود را رقم می‌زند. همانطورکه افراد زیادی در این داستان واقعی باورنکردنی مرتبا به ما یادآوری می‌کنند – از جمله خود دایانا (آنت بنینگ) – که نایاد در یونانی به معنای الهه آب است. در واقع حسی از سرنوشتی شبه الهی وجود دارد که دایانا نایاد را به شنای ماراتن فوق انسانی‌اش سوق می‌دهد. فیلمی درباره زنی که در دوران پیری، حریصانه به سمت یک موفقیت بزرگ ورزشی گام برمی‌دارد.

البته اشتباه برداشت نکنید، این یک فیلم ورزشی در آمریکایی‌ترین شکل است. فیلمی که با افتخار همه کلیشه‌های ژانری را در برمی‌گیرد؛ آدمی بازنده که با اطمینان و اعتماد به نفس دوباره از جای خود برمی‌خیزد، به مبارزه ادامه می‌دهد و در نهایت برنده می‌شود، آنهم وقتی‌که همه امیدها ظاهرا از دست رفته است. فیلمی براساس خاطرات واقعی نایاد که حد زیادی از قدرت انگیزه و خوش‌بینی تقریبا غیرمنطقی سوژه خود را وام گرفته است. یک فیلم ورزشی به معنای واقعی کلمه که گاهی در مسیر خود بیش از حد اغراق‌آمیز بنظر می‌رسد؛ فیلمی مهندسی شده برای اینکه احساسات شما را برانگیزاند و البته آنقدر طراحی شده که همزمان به یک اندازه ملال‌آور و الهام‌بخش است.

زوج الیزابت چای وارشاهی و جیمی چین، تجربه زیادی در ساخت فیلم‌های مستند درباره ورزش‌های هیجان‌انگیز و پرخطر دارند. آن‌ها برای مستند انفرادی آزاد برنده جایزه اسکار بهترین مستند شدند. فیلمی که به طور مشابه تلاش خارق‌العاده و باورنکردنی ورزشکاری به نام الکس هانولد را برای بالا رفتن از یک کوه بدون هیچ طنابی نشان می‌دهد. اگرچه نایاد فاقد فیلمبرداری حماسی و سرگیجه‌آور انفرادی آزاد است. بهرحال برای فیلمبرداری از کسی که در حال شنا در اقیانوس است، به نسبت راه‌‌های زیادی وجود ندارد.

با اینحال وارشاهی و چین مانند انفرادی آزاد، به روانشناسی آنچه این افراد را به انجام این کارهای دشوار سوق می‌دهد، علاقه‌مند هستند و در همین راستا روابط بین فردی نایاد شاید بزرگ‌ترین نقطه قوت فیلم باشد. آنت بنینگ، اجرایی شکننده و جسورانه ارائه می‌دهد که از لحاظ احساسی و انسانی به نوعی نقطه مقابل بهترین دوستش بانی (جودی فاستر)‌ قرار می‌گیرد. بنینگ و فاستر یک شیمی صمیمانه و خارق‌العاده‌ و همچنین درایت و متانتی که ویژه این سن و سال است را به نمایش می‌گذارند. صحنه‌هایی که آن‌ها به عنوان دو دوست و دو همدم با یک‌دیگر حرف می‌زنند، بدون شک بهترین لحظه‌های فیلم هستند.

نایاد شاید غافلگیری چندانی برای شما نداشته باشد، به ویژه اگر با داستان واقعی آشنا هستید. اما هر یک از تلاش‌های متعدد دایانا برای عبور از تنگه فلوریدا با موانع در طول مسیر شامل کوسه‌ها، عروس دریایی و آب و هوای نامناسب، با میزان مناسبی از احساس خطر و تنشی مضطرب‌کننده فیلمبرداری شده است. هر صحنه شنا قوس‌های کوچک داستانی خود را دارد و فیلم نیز پیش از رسیدن به پایان شاد حتمی خود، فراز و نشیبی طبیعی پیدا می‌کند. از جمله فلاش‌بک‌های مکرر پیش پا افتاده به دوران کودکی دایانا که ریتم فیلم را دچار وقفه می‌کنند و چیزی فراتر از آنچه از عملکرد بنینگ دیده‌ایم، ارائه نمی‌دهند. اما فیلم لحظات درخشانی دارد. مانند استفاده عالی از ترانه قلبی از طلا (Heart of Gold) نیل یانگ که به شکل بی‌نظیری در موسیقی متن فیلم جا می‌افتد. بله گاهی فیلم با مانور دادن روی نقاطی کلیدی موفق می‌شود به نتیجه‌ای مطلوب برسد. نایاد یک فیلم کلاسیک ورزشی با همه دستاوردها و کلیشه‌هایش است که با دو بازی پرشور و درخشان از آنت بنینگ و جودی فاستر، سرپا نگه داشته می‌شود.

امتیاز سایت های سینمایی به فیلم نایاد

تا زمان آماده سازی مطلب

وبسایت میانگین امتیاز
IMDB ۷.۱ از ۱۰
کاربران متاکریتیک ۶.۷ از ۱۰
منتقدان راتن تومیتوز ۸۶ درصد براساس ۱۵۳
کاربران راتن تومیتوز ۸۹ درصد
منتقدان متاکریتیک ۶۴ درصد براساس ۳۴ نقد

مصاحبه با کارگردانان فیلم

الیزابت چای وارشاهی | برای ما واقعا مهم بود که فارغ از اینکه چه کسی انتخاب می‌شود (برای ایفای نقش نایاد)، سن مناسبی داشته باشد. و این نقشی است که به کار بسیاری نیاز داشت. آنت بازیگر متعهدی است. او انتظار بسیاری از خودش دارد و بیش از یک سال برای این نقش تمرین کرد. همچنین کاری که او و جودی هر دو انجام دادند، اینکه با دایانا و بانی واقعی وقت گذراندند، بسیار سودمند و قابل توجه بود.

فیلمنامه عالی بود. جولیا کاکس کار زیبایی ارائه داده بود و او نیز با ما سر صحنه حضور داشت. اما از آنجایی که ما که زمان زیادی را صرف ایجاد گسست در فیلم می‌کنیم، آثارمان تدوین بسیار سنگینی دارند. ما بارها و بارها در فیلم گسست به وجود می‌آوریم، تا چیزهای مختلف را امتحان کنیم. این رویکرد حداقل برای من به نوعی سرگرم‌کننده و جذاب است.

جیمی چین | قبل از اینکه شروع کنیم به این فکر می‌کردم که چالش واقعی این کار چیست؟ و البته به این فکر کردم که آیا قرار است کار با بازیگران این چالش باشد؟ و بعد معلوم شد که این موضوع بسیار ساده‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کردم. زیرا وقتی با یک نابغه روی یک مستند کار می‌کنم، به ویژه اگر آن شخص یک ورزشکار درجه یک باشد، زمان زیادی را صرف ساختن محیطی می‌کنم که چه از لحاظ فیزیکی و چه احساسی به آن‌ها اجازه بدهد که بهترین عملکرد خود را داشته باشند. البته اینطور نیست که مثلا به الکس (شخصیت مستند انفرادی آزاد) بگویم چطور صعود کند، اما اگر همه چیز را طراحی کنم و دوربین‌ها در جای خود مستقر باشند … تا او بتواند تنها مقابل دوربین ظاهر بشود و از کوه بالا برود، آنگاه او می‌تواند کاری که باید را انجام بدهد. بنابراین بخش اعظم کارگردانی این است که آن محیط را ایجاد کنید تا به کسی مثل جودی یا آنت اجازه بدهد تا آنچه را که باید به بهترین شکل انجام بدهد.

 

پوستر فیلم نایاد

پوستر فیلم نایاد

دانلود انیمیشن

معرفی کامل شرکت VMware – سایت تفریحی و سرگرمی جیران


در این پست از سایت تفریحی جیران قصد داریم به معرفی کامل شرکت VMware بپردازیم. VMware یک شرکت شناخته شده و تأثیرگذار در زمینه مجازی سازی و رایانش ابری است.

نام شرکت: VMware, Inc.

تاسیس: ۱۹۹۸

بنیانگذاران: دایان گرین، مندل روزنبلوم، اسکات دیوین، ادوارد وانگ و ادوارد بوگنیون.

دفتر مرکزی: پالو آلتو، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا.

بررسی اجمالی:

VMware یک رهبر جهانی در مجازی سازی و راه حل های زیرساخت ابری است. این شرکت نرم‌افزار و خدماتی را ارائه می‌کند که سازمان‌ها را قادر می‌سازد زیرساخت‌های سنتی فناوری اطلاعات خود را به فضای کاری دیجیتالی انعطاف‌پذیرتر و کارآمدتر تبدیل کنند. راه حل های VMware برای افزایش چابکی و مقیاس پذیری محیط های IT و در عین حال کاهش هزینه ها و پیچیدگی طراحی شده اند.

محصولات و فناوری های کلیدی:

VMware vSphere: یک پلتفرم مجازی سازی پیشرو که به سازمان ها اجازه می دهد تا برنامه ها را در یک محیط مجازی اجرا، مدیریت و ایمن کنند.

VMware ESXi: یک هایپروایزر که ایجاد و مدیریت ماشین های مجازی را بر روی یک سرور فیزیکی تسهیل می کند.

VMware vCenter Server: مدیریت متمرکزی را برای محیط‌های vSphere ارائه می‌دهد و به مدیران اجازه می‌دهد تا زیرساخت مجازی‌سازی شده خود را به‌طور مؤثر نظارت و کنترل کنند.

VMware NSX: یک بستر مجازی سازی و امنیتی شبکه که امکان ایجاد کل شبکه ها را در نرم افزار فراهم می کند.

VMware Horizon: پلتفرمی برای زیرساخت دسکتاپ مجازی (VDI) که دسکتاپ ها و برنامه های کاربردی مجازی را ارائه و مدیریت می کند.

VMware Cloud Foundation: یک پلتفرم زیرساخت ابری یکپارچه که خدمات محاسباتی، ذخیره سازی، شبکه و مدیریت را ترکیب می کند.

اکتساب ها:

VMware چندین خرید استراتژیک برای گسترش مجموعه خود و ماندن در خط مقدم روندهای فناوری انجام داده است. برخی از خریدهای قابل توجه عبارتند از AirWatch (مدیریت دستگاه تلفن همراه)، Nicira (شبکه نرم افزاری تعریف شده) و Pivotal Software (پلت فرم بومی ابر).

شراکت:

VMware با شرکای مختلف فناوری، از جمله تولیدکنندگان پیشرو سخت افزار، فروشندگان نرم افزار، و ارائه دهندگان خدمات ابری همکاری می کند تا راه حل های جامعی را به مشتریان خود ارائه دهد.

تاثیر این شرکت در صنعت:

فناوری های VMware نقش مهمی در تکامل مراکز داده و زیرساخت های فناوری اطلاعات ایفا کرده اند. VMware با مجازی سازی منابع محاسباتی به سازمان ها کمک کرده است تا به انعطاف پذیری، مقیاس پذیری و صرفه جویی در هزینه بیشتری دست یابند. راه حل های این شرکت به طور گسترده در صنایع مختلف از جمله مالی، مراقبت های بهداشتی، دولتی و غیره استفاده می شود.


بیشتر بخوانید: زبان برنامه نویسی پایتون Python چیست؟


دانلود انیمیشن

معرفی و نقد و اطلاعات کامل فیلم سرمایه گذاری خرد


در ژانویه ۲۰۲۱، کاربران ردیت با راه‌اندازی یک فشار استقراضی حول سهام سابقا قدرتمند گیم‌استاپ، شوکی بزرگ به بازار سهام وارد کردند. تلاش‌های آن‌ها یک خرده فروشی زنجیره‌ای بازی‌های ویدئویی را که از نظر مالی در تنگنا قرار داشت، نجات داد و به نمونه‌ای شبیه رابین هود از سرمایه‌گذاران خرده‌ای تبدیل شد که در بازی خود از مدیران کارکشته صندوق‌های مالی عظیم، پیشی گرفتند. به فاصله کوتاهی از این رخداد، هالیوود تصمیم گرفت این داستان بسیار جذاب و دراماتیک را با فیلم سرمایه‌گذاری خرد به تصویر بکشد. این فیلم با حضور گروهی از بازیگران برجسته، براساس کتاب غیر داستانی سال ۲۰۲۱ شبکه ضد اجتماعی The Antisocial Network بن مزریک، یک بازگویی جذاب از این رویدادهای واقعی و باورنکردنی است. در این مطلب به معرفی و نقد فیلم سرمایه گذاری خرد پرداخته‌ایم. با فیلیموشات همراه باشید.

بهترین فیلم های کمدی خارجی

خلاصه داستان فیلم سرمایه گذاری خرد

اگر از انقلاب سهام‌های میم در سال ۲۰۲۱ باخبر هستید، باید با طرح داستانی فیلم سرمایه گذاری خرد Dumb Money کاملا آشنا باشید. در خلاصه داستان رسمی این فیلم آمده است: «سرمایه گذاری خرد براساس داستان واقعی دیوانه‌وار یوتیوبری است که وال استریت را به زانو درمی‌آورد و با تبدیل فروشگاه خرده‌فروشی بازی‌های ویدئویی گیم‌استاپ به جذاب‌ترین شرکت جهان، ثروتمند می‌شود. در پشت همه این ماجراها یک آدم معمولی به نام کیث گیل قرار دارد که با صرف همه پس‌انداز زندگی خود برای خرید سهام و پست گذاشتن درباره آن، جرقه این اتفاقات را می‌زند. وقتی پست‌های او در شبکه‌های اجتماعی با استقبالی گسترده روبرو می‌شوند، در زندگی او و همه دنبال‌کنندگانش تغییری بزرگ رخ می‌دهد. توصیه‌های او برای خرید سهام گیم‌استاپ به یک جنبش تبدیل می‌شود که همه را ثروتمند می‌کند، اما از سوی دیگر ثروت میلیاردها را تهدید می‌کند. دو گروهی که دنیای خود را وارونه می‌بینند و در نتیجه مقابل هم قرار می‌گیرند».

بن مزریک با اقتباس از کتاب‌هایش بیگانه نیست، چراکه پیش از این دیوید فینچر با فیلمنامه‌ای از آرون سورکین، اقتباسی قدرتمند از کتاب میلیاردرهای اتفاقی The Accidental Billionaires او را در شبکه اجتماعی The Social Network، ارائه داد. در حالی‌که بازارهای مالی برای بسیاری موضوعی غامض و سخت است، فیلم‌ها اغلب از آن به عنوان فضایی برای بازگو کردن داستان‌هایی سرگرم‌کننده بهره می‌برند. از این منظر، سرمایه گذاری خرد در ادامه فیلم‌هایی مانند وال استریت Wall Street، اماکن تجاری Trading Places، رکود بزرگ The Big Short و گرگ وال استریت The Wolf of Wall Street، قرار می‌گیرد.

 

تاریخ پخش فیلم Dumb Money

سونی پیکچرز، در ابتدا در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۳ سرمایه گذاری خرد را به صورت محدود روی پرده سینماها برد و سپس از ۲۲ سپتامبر آن را به صورت گسترده در سینماهای سراسر آمریکا اکران کرد. البته این فیلم در ابتدا قرار بود که از ۲۰ اکتبر ۲۰۲۳ به نمایش دربیاید. اولین نمایش سرمایه گذاری خرد در ۸ سپتامبر ۲۰۲۳ در جشنواره بین‌المللی فیلم تورنتو بود. این فیلم پس از اکران در سینماها از طریق نتفلیکس برای تماشا در دسترس مخاطبان قرار گرفت. شما نیز می‌توانید هم اکنون سرمایه گذاری خرد را از طریق فیلیمو تماشا کنید.

دانلود و تماشای رایگان فیلم سرمایه گذاری خرد

بازیگران و سازندگان فیلم سرمایه گذاری خرد

گروهی از بازیگران با استعداد هالیوود در نقش شخصیت‌های عمدتا واقعی و هنوز در قید حیات سرمایه گذاری خرد، هنرنمایی کرده‌اند. پل دینو، پیت دیویدسون، ست روگن و سباستین استن، اولین بازیگرانی بودند که به این پروژه ملحق شدند. دینو در نقش کیث گیل یوتیوبر، روگن در نقش مدیر عامل صندوق سرمایه ملوین کپیتال گیب پلاتکین، استن در نقش مدیر عامل رابین‌هود ولادیمیر تنف و دیویدسون در نقش کوین گیل، برادر کیث، بازی کرده‌اند.

شیلین وودلی در نقش همسر کیث، کارولین، وینسنت دن آفریو در نقش مدیر صندوق سرمایه پوینت ۷۲، استیو کوهن، و نیک آفرمن در نقش مدیر صندوق سرمایه سیتادل، کن گریفین، حضور داشته‌اند. آمریکا فررا، آنتونی راموس، تالیا رایدر، کیت برتون، کلنسی براون، لری اونز، دین دی‌هان، اولیویا ترلبی، دیوید فیبر و میها هرولد، از دیگر بازیگران سرمایه گذاری خرد هستند.

کارگردان فیلم سرمایه گذاری خرد کیست؟

کریگ گیلسپی استرالیایی، سرمایه گذاری خرد را کارگردانی کرده و همچنین یکی از تهیه‌کنندگان این فیلم کمدی درام است. سرمایه گذاری خرد، هشتمین فیلم بلند گیلسپی به عنوان کارگردان محسوب می‌شود. گیلسپی که از دهه ۲۰۰۰ فعالیت سینمایی خود را شروع کرده، در ژانر‌های مختلفی فیلم ساخته است. درام‌های زندگینامه‌ای و کمدی از ژانر‌های پرتکرار فیلمشناسی او هستند. در کارنامه گیلسپی کارگردانی فیلم‌های تحسین‌شده‌ای مانند لارس و دختر واقعی Lars and the Real Girl، شب وحشت Fright Night و من تونیا هستم I, Tonya، دیده می‌شود. لارس و دختر واقعی نامزد کسب اسکار بهترین فیلمنامه غیراقتباسی شد و من تونیا هستم نیز در سه بخش بهترین بازیگر زن (مارگو رابی)، بهترین بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین تدوین، برای کسب جایزه اسکار رقابت کرد که در نهایت یک جایزه اسکار برای آلیسون جنی (در بخش بازیگر مکمل)‌ به ارمغان آورد. فیلم اکشن بهترین ساعات The Finest Hours و آقای وودکاک Mr. Woodcock با بازی بیلی باب تورنتون، از دیگر فیلم‌های مطرح گیلسپی هستند. همچنین گلیسپی در سال ۲۰۲۱ فیلم کمدی جنایی کروئلا Cruella را بر مبنای شخصیت کروئلا دویل از رمان صد و یک سگ خالدار، روی پرده سینماها برد. علاوه بر این‌ها، در کارنامه گیلسپی، کارگردانی اپیزودهایی از سریال‌هایی مانند ایالات متحده تارا United States of Tara، فیزیکی Physical و پم و تامی Pam & Tommy، دیده می‌شود.

سایر عوامل سازنده سرمایه گذاری خرد

لورن شوکر بلوم و ربکا آنجلو که پیش از این در نارنجی مد جدید است Orange Is the New Black با هم کار کرده‌اند، مسئولیت اقتباس از کتاب شبکه ضد اجتماعی بن مزریک را به عهده داشته‌اند. نیکولاس کاراکاتسانیس یونانی که در من تونیا هستم و کروئلا با گیلسپی کار کرده، فیلمبرداری سرمایه گذاری خرد را انجام داده است. تدوین‌گر فیلم‌های دیوید فینچر، کرک بکستر، سرمایه گذاری خرد را تدوین کرده و ویل بیتس، موسیقی آن را ساخته است.

فیلم سرمایه گذاری خرد

نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم سرمایه گذاری خرد

TheWrap | امتیاز: ۸۵ از ۱۰۰

مارتین تسای | کارگردانی سرزنده گیلسپی و تدوین سریع کرک بکستر، فرهنگ بی‌پرده و پرهرج و مرج دنیای آنلاین را به تصویر می‌کشد، بدون آنکه لزوما در داستان اصلی اختلال یا انحرافی ایجاد کند.

ایندی‌وایر | امتیاز: ۸۳ از ۱۰۰

ناتالیا وینکلمن | این فیلم پرانرژی و لذت‌بخش قرار نیست کار نوآورانه‌ای انجام بدهد، اما با در مرکز توجه قرار دادن کسانیکه معمولا در حاشیه هستند، به یک موفقیت شورانگیز می‌رسد.

آیریش تایمز | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰

دونالد کلارک | سرمایه گذاری خرد که برگرفته از کتاب شبکه ضد اجتماعی بن مزریک است، علی رغم همه جذابیت‌های غیرقابل انکارش، کمی سطحی به نظر می‌رسد.

سان فرانسیسکو کرونیکل | امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰

میک لاسال | سرمایه گذاری خرد، داستانی از سال ۲۰۲۰ است و حال و هوای این سال خاکستری، افسرده، بیمناک و تقریبا به شکل خنده‌داری ملال‌آور و عذاب دهنده را به تصویر می‌کشد.

اسکرین رنت | امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰

پاتریس ویترسپون | سرمایه گذاری خرد یک داستان بسیار جذاب با بازی‌هایی عالی و فیلمنامه‌ای قابل فهم است.

آبزرور | امتیاز: ۶۰ از ۱۰۰

وندی آید | در نهایت، سرمایه گذاری خرد شاید آنقدر که درباره افزایش قدرت اینترنت است، فیلمی افشاگر درباره بازارهای مالی نیست.

دیلی بیست | امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰

نیک شگر | سرمایه گذاری خرد با الهام از عناوین خبری گذشته، به اندازه تلاش‌های قبلی فیلمساز، پرشتاب، پرزرق و برق، سطحی و همچنین غلوآمیز است.

وال استریت ژورنال | امتیاز: ۴۰ از ۱۰۰

کایل اسمیت | فیلمی جالب‌تر و کم‌تر پرسرو صدا در زیر پوست آن وجود دارد، اما هرگز موفق نمی‌شود که خود را نشان بدهد.

فیلم سرمایه گذاری خرد

نقد فیلم برگرفته از سایت اسکرین دیلی

تیم گریرسون | حماسه‌ای خارق‌العاده درباره یک سرمایه‌گذار معمولی که الهام‌بخش یک جنبش مردمی می‌شود که صندوق‌های سرمایه‌گذاری بزرگ وال استریت را می‌ترساند. سرمایه گذاری خرد یک فیلم جذاب و سرگرم‌کننده است که به خشم دیرینه بسیاری از آمریکایی‌ها از بازارهای مالی فریبنده و دغلکار، می‌پردازد. کارگردان من تونیا هستم، کریگ گیلسپی، با لحنی جذاب و فریبنده این کمدی درام را براساس اتفاق‌های سال ۲۰۲۰ به تصویر می‌کشد که طی آن فروشگاه بازی‌های ویدئویی گیم استاپ ناگهان به سهامی ارزشمند تبدیل می‌شود، در حالیکه شرکت به شدت زیان ده بود. پل دینو در نقش شخصیت غیرمتعارف کیث که به پدیده‌ای در بازارهای مالی تبدیل می‌شود، اضطراب میلیون‌ها نفر آدمی که می‌ترسند هرگز از وضعیت اقتصادی خود خارج نشوند، تجسم می‌بخشد. فیلمی که بنظر می‌رسد مقایسه آن با شبکه اجتماعی – از جمله بخاطر اینکه کتاب غیر داستانی‌ای که فیلم براساس آن ساخته شده، اثر دیگری از بن مزریک به نام شبکه ضد اجتماعی است – و همینطور رکود بزرگ، فیلم دیگری که رویه‌های واقعی وال استریت را بررسی می‌کند، اجتناب‌ناپذیر است.

دینو در نقش شخصیت کیث گیل، شوهر و پدری جوان است که در یک شهر کوچک در ماساچوست در زمان شیوع پاندمی زندگی می‌کند. او به لطف تولید ویدئوهایی که در آن‌ها به ستایش از سهام گیم‌استاپ که به نظرش دست کم گرفته شده است، می‌پردازد، به چهره‌ای شناخته شده در دنیای آنلاین تبدیل می‌شود. او با تشویق دنبال‌کننده‌های خود به خرید آن، از اینکه می‌بیند قیمت سهام گیم‌استاپ پیوسته افزایش می‌یابد، خشنود است. این ماجرا، گیب پلاتکین (روگن) را که یک شرکت سرمایه‌‌گذاری معتبر را اداره می‌کند و باور دارد که سهام گیم استاپ سقوط خواهد کرد، به وحشت می‌اندازد. افرادی مانند کیث به لطف تورم قیمت سهام گیم‌استاپ ناگهان ثروتمند می‌شوند، در حالیکه گیب میلیاردها دلار از دست می‌دهد. اما اگر این حباب بترکد چه اتفاقی خواهد افتاد؟

گیلسپی، کیث‌ها و گیب‌های جهان را در مقابل هم قرار می‌دهد؛ گروه اول با حداقل دارایی خالص، در حالیکه گروه دوم از یک زندگی تجملی پرزرق و برق لذت می‌برند. تعدادی از بازیگران اصلی فیلم، شخصیت‌های واقعی هستند، اگرچه سرمایه گذاری خرد جانشین‌هایی  تخیلی برای گروهی از طرفداران آنلاین کیث خلق می‌کند. آن‌ها شروع به خرید گیم‌استاپ می‌کنند و امیدوارند از طریق آن ثروتمند بشوند و در عین حال به دلالان وال‌ استریت که به سقوط سهام نیاز دارند، ضربه‌ای سخت بزنند. گیلسپی از طریق آن‌ها که از جمله شامل یک پرستار مجرد پرمشغله به نام جنی (فررا) و دو دوست غرق در بدهی به نام‌های هارمونی (تالیا رایدر) و ریری (میها) می‌شوند، به خشم طبقاتی آمریکایی‌های معمولی که از کمک‌های مالی دولت به یک درصدی‌ها خسته شده‌اند، چهره‌ای انسانی می‌بخشد. سرمایه گذاری خرد گاهی به پیام پوپولیستی خود درباره نابرابری درآمدی بیش از حد تاکید می‌کند، اما بازیگران به این شخصیت‌های معمولی، ابعاد بیش‌تری می‌دهند.

دینو در نقش این جوان نرم خو و خوره که وقتی آنلاین است یک آدم گیک به تمام معنا می‌شود، پیچیده‌ترین نقش فیلم را به عهده دارد. این بازیگر هرگز خصلت‌های عجیب شخصیت خود را دست نمی‌اندازد – به عنوان مثال، کیث اصرار دارد با یک سربند قرمز و مجموعه‌ای از لباس‌های رنگ وارنگ جلوی دوربین بنشیند -، و در عین حال نشان می‌دهد که نگاه غیرمعمولش به جهان به او کمک کرد تا متوجه پتانسیل سهام گیم‌استاپ بشود. دینو در مقابل شیلین وودلی به عنوان همسر نگران و البته دوست داشتنی خود کارولین و دیویدسون به عنوان برادر کوچک‌تر باری بهر جهت او کوین، علمکرد بسیار خوبی دارد.

فیلم سرمایه گذاری خرد

مخاطبان ممکن است هنگام تماشای سرمایه گذاری خرد که پیوسته شبکه اجتماعی را احضار می‌کند، احساس آشناپنداری داشته باشند. کرک بکستر که به همراه آنگوس وال بطور مشترک برای فیلم دیوید فینچر برنده جایزه اسکار شده، سرمایه گذاری خرد را با ریتم و سرعت پیش‌رونده مشابهی تدوین کرده است. همچنین ویل بیتس آهنگساز به شکل جسورانه‌ای از تم سرد و لحن شوم موسیقی برنده اسکار ترنت رزنر و آتیکوس راس برای شبکه اجتماعی تقلید می‌کند (علاوه بر این، دو نفر از سوژه‌های شبکه اجتماعی، برادران دوقلوی کمرون و تایلر وینکلوس، از تهیه‌کنندگان اجرایی سرمایه گذاری خرد هستند). سرمایه گذاری خرد از هوشمندی فوق‌العاده شبکه اجتماعی یا شخصیت‌های جذاب آن برخوردار نیست، اما هر دو فیلم، مخاطبان را با ریزه‌کاری‌هایی از چگونگی شکل‌گیری رخدادهای واقعی‌شان، مجذوب خود می‌کنند.

در سرمایه گذاری خرد، دستیابی به ثروت و از دست دادن آن که منجر به شادی و اندوه می‌شود، به معنای واقعی کلمه یک شبه اتفاق می‌افتد. همچنین، شاهد بخشی از نگرانی‌ها و اضطراب‌های روزمره آمریکایی‌های معمولی‌ای هستیم که نمی‌دانند آیا باید سرمایه خود را اکنون نقد کنند یا دست نگه دارند و امیدوار باشند که سهام گیم‌استاپ همچنان بالا می‌رود. برای آدم‌های بی‌چیز فیلم، انفجار ناگهانی سهام می‌تواند زندگی‌شان را تغییر بدهد، البته اگر آنقدر صبر نکنند تا قیمت سهام سقوط کند. گیب و همپالکی‌های با نفوذش هر کاری انجام می‌دهند تا از سقوط سهام مطمئن بشوند و این احساس ترس را به وجود بیاورند که افرادی مانند جنی بی‌درنگ در یک لحظه شاهد تبخیر شدن توفان مالی تصادفی خود خواهند بود. گیلسپی به روند داستان ریتمی پویا و پرشتاب می‌دهد که شبیه یک اوج کوتاه اما چشمگیر است. سود سهام بلند مدت ممکن است قابل توجه نباشد، اما فیلم گیلسپی از سرمایه‌گذاری پرشور و پرانرژی خود روی یک داستان جذاب، سود می‌برد.

 

امتیاز سایت های سینمایی به فیلم سرمایه‌گذاری خرد

تا زمان آماده سازی مطلب

وبسایت میانگین امتیاز
IMDB ۶.۹ از ۱۰
کاربران متاکریتیک ۶.۳ از ۱۰
منتقدان راتن تومیتوز ۸۴ درصد بر اساس ۲۲۴ نقد
کاربران راتن تومیتوز ۸۵ درصد
منتقدان متاکریتیک ۶۶ درصد براساس ۵۳ نقد

مصاحبه با کارگردان فیلم

کریگ گیلسپی: دوست ندارم خودم را تکرار کنم

  • تجارت و فیلمسازی هر دو انواع مختلفی دارند. در برخی از آن‌ها آدم‌ها به ریسک کردن ادامه می‌دهند و در برخی از آن‌ها آدم‌ها بسیار روش‌مند عمل می‌کنند. برای من، در سرعت و هیجان، آدرنالینی است که دوست دارم آن را وارد کار کنم. برای پذیرا بودن، تغییر، تطبیق و به چنگ گرفتن فرصت‌ها، این نوع انرژی را دوست دارم. از آنجایی که این سبک به موازات سرعت و شدت اتفاقات فیلم بود، بخوبی با هم چفت شدند.
  • این یک داستان جذاب و مسحورکننده بود که از نزدیک با پسرم شاهد اتفاق افتادن آن بودم. اما در هر حال، این یک داستان است. سپس باید بفهمید که چگونه این داستان را تعریف کنید و چطور آن را متفاوت جلوه بدهید، زیرا من دوست ندارم خودم را تکرار کنم. علی رغم اینکه یک داستان واقعی است و من در گذشته با ماجراهای واقعی کار کرده‌ام، بسیار آگاهانه با گروهم صحبت کردم تا از آنچه قبلا انجام داده بودم، فاصله بگیرم. نیکولاس کاراکاتسانیس که من تونیا هستم و کروئلا را فیلمبرداری کرده بود، سبک و حس بسیار متفاوتی به این فیلم بخشید که باتوجه به کاری که سعی داشتیم با این داستان انجام بدهیم، بسیار بجا بنظر می‌رسید.

 

پوستر فیلم سرمایه گذاری خرد

پوستر فیلم سرمایه گذاری خرد

دانلود انیمیشن

فیلم زیر درختان زیتون؛ نقدهای قدیمی، معرفی کامل و عکس ها


زیر درختان زیتون، سومین بخش از سه‌گانه عباس کیارستمی محسوب می‌شود؛ سه‌گانه‌ای که در شمال ایران می‌گذشت و با عنوان سه‌گانه کوکر شناخته می‌شود. شاید ویژگی مهم این فیلم، خصلت فیلم‌درفیلم آن باشد. زیر درختان زیتون در واقع از دل سکانسی از فیلم قبلی این سه‌گانه، زندگی و دیگر هیچ، بیرون آمده بود و به شرایط تولید آن می‌پرداخت. زیر درختان زیتون، علی‌رغم سادگی ظاهری‌اش، اثری چندبُعدی بود که هم از سوی منتقدان سینمای ایران و هم در محافل جهانی با استقبال گرمی روبه‌رو شد. در این مطلب به چکیده نقدهایی پرداخته‌ایم که در زمان اکران زیر درختان زیتون در مورد این فیلم منتشر شدند.

همه چیز درباره‌ رازهای فیلمسازی عباس کیارستمی

خلاصه داستان و عوامل فیلم زیر درختان زیتون

عوامل اصلی فیلم درختان زیتون: کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده و تدوینگر: عباس کیارستمی/ فیلمبردار: حسین جعفریان/ بازیگران: محمدعلی کشاورز، حسین رضایی، ظریفه شیوا، فرهاد خردمند، طاهره لادانیان

خلاصه داستان فیلم زیر درختان زیتون: ابتدا کارگردان فیلم (کشاورز) خودش را به ما معرفی می‌کند و در میان شاگردان دبیرستانی دخترانه به دنبال بازیگر می‌گردد. در صحنه بعد خانم شیوا منشی صحنه فیلم صبح زود به دنبال طاهره می‌رود و در غیاب او با مادربزرگش صحبت می‌کند. طاهره حاضر نیست لباس محلی به تن کند و موضوع به بعدازظهر موکول می‌شود. برنامه فیلمبرداری بعدازظهر به‌خاطر لکنت زبان بازیگر نقش شوهر قطع می‌شود. خانم شیوا برای آوردن حسین، کارگر گروه فیلمبرداری، برای این نقش روانه می‌شود و او را می‌آورد. اما آمدن حسین نیز مشکل را حل نمی‌کند چون این بار طاهره جواب سلام او را نمی‌دهد. برنامه فیلمبرداری به هم می‌خورد و در بازگشت، کارگردان از حسین دلیل ماجرا را جویا می‌شود. حسین تعریف می‌کند که پیش از این کارگر ساختمانی بوده و یک بار به خواستگاری طاهره رفته ولی پدر و مادرش به خاطر نداشتن خانه به او جواب رد داده‌اند.

در شب زلزله، پدر و مادر طاهره از دنیا رفته‌اند اما مادربزرگش در پاسخ تقاضای مجدد او همچنان با ازدواج آن دو مخالفت کرده است. صبح روز بعد طاهره سرانجام با لباس محلی سر صحنه حاضر می‌شود و حسین سعی می‌کند در وقفه‌های بین برداشت‌ها دل طاهره را به دست بیاورد. طاهره پاسخی نمی‌دهد، حتی پاسخ منفی. فیلمبرداری به‌خاطر اشتباه‌های مکرر حسین و طاهره به‌دشواری پیش می‌رود ولی دست آخر نقش آنها تمام می‌شود و طاهره وقتی می‌بیند بر سر ماشین (میان عوامل فنی) بگومگو شده، پیاده از راه میان‌بر، راهی خانه می‌شود. حسین نیز با اشاره ضمنی کارگردان دنبالش می‌رود، و کارگردان هم پنهانی در پی آنهاست. حسین با سماجت علاقه‌اش را به تفصیل ابراز می‌کند. طاهره پاسخ نمی‌دهد و مسیر پرپیچ تپه فیلم خانه دوست کجاست را بالا می‌رود و حسین پس از مکثی کوتاه در پی‌اش روان می‌شود. آن سوی تپه در نمایی بسیار دور طاهره و حسین دو لکه سفیداند که در زمینه سبز حرکت می‌کنند و پس از زمانی طولانی، یکی از لکه‌های سفید (حسین) مسیر رفته را با شتاب بازمی‌گردد و موسیقی روی تصویر، شادمانی حسین را القا می‌کند.

فیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمی

دستاوردها و آمار فروش فیلم زیر درختان زیتون

زیر درختان زیتون موفقیت قابل توجهی در سطح جهان به‌دست آورد و از سوی بسیاری از محافل هنری به‌عنوان یکی از آثار برتر سال معرفی شد. تعدادی از دستاوردهای این فیلم کیارستمی به شرح زیر است:

  • حضور در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن (۱۹۹۴)
  • نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی‌زبان از انجمن منتقدان فیلم شیکاگو (۱۹۹۶)
  • برنده جایزه بهترین فیلم از جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو (۱۹۹۴)
  • نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی از جشنواره فیلم‌های مستقل (اسپیریت) (۱۹۹۶)
  • نامزد بهترین فیلم خارجی‌زبان از انجمن ملی منتقدان فیلم آمریکا (۱۹۹۶)
  • نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی‌زبان از حلقه منتقدان فیلم نیویورک (۱۹۹۵)
  • برنده جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره بین‌المللی فیلم سنگاپور (۱۹۹۵)
  • برنده جایزه منتقدان از جشنواره بین‌المللی فیلم سائوپائولو (۱۹۹۴)
  • برنده جایزه بهترین فیلم از جشنواره بین‌المللی فیلم وایادولید (۱۹۹۴)
  • انتخاب به‌عنوان نهمین فیلم برتر سال توسط مجله کایه دو سینما (۱۹۹۵)

زیر درختان زیتون از ۴ آبان ۱۳۷۳ در ایران اکران شد و ۲۶۱ هزار و ۳۱ مخاطب را به سینماها کشاند که، برای فیلمی که به‌نظر نمی‌رسید هیچ‌کدام از ویژگی‌های جذب مخاطب انبوه را داشته باشد، آمار قابل توجهی به شمار می‌رفت. با این نتیجه، زیر درختان زیتون در رتبه چهل‌وسوم پرمخاطب‌ترین فیلم‌های اکران‌شده آن سال قرار گرفت.

فیلم زیر درختان زیتون

نقد و بررسی فیلم زیر درختان زیتون

تقابل هنر و واقعیت در فیلم کیارستمی

زیر درختان زیتون نمایانگر واقعیتی بازسازی‌شده از فیلم زندگی و دیگر هیچ است یا اثری تخیلی که فقط ظاهری واقع‌نمایانه دارد؟ آیا کیارستمی سعی کرده واقعیت را با کمترین مداخله ثبت کند یا آن را به‌نفع ایده‌ها و خواسته‌های خود تغییر دهد؟ این جنبه از فیلم تحسین‌شده عباس کیارستمی توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد.

مصطفی جلالی‌فخر در شماره ۱۶۷ ماهنامه فیلم (آذر ۱۳۷۳) اعتقاد داشت که کیارستمی از محدود کردن و صدور احکام قطعی در مورد واقعیت پرهیز دارد و این ویژگی را در زیر درختان زیتون به نمایش گذاشته است: «تغییر تعمدی زاویه نگاه کیارستمی به واقعیت، جنبه دیگری از پرهیز تعمدی او از آنکادره‌کردن واقعیت است. او زندگی – و طبیعت – را پویاتر از آن می‌داند که بتوان برای آن حکمی صادر کرد.»

در همان شماره ماهنامه فیلم، ایرج کریمی سعی کرد با تمرکز بر نمای پایانی فیلم (که اتفاقا به یکی از به‌یادماندنی‌ترین پایان‌بندی‌های تاریخ سینمای ایران هم تبدیل شده است) راهی برای بررسی نگرش کیارستمی به مفهوم واقعیت بیابد: «نمای پایانی فیلم یکی از استثنایی‌ترین نماهای تاریخ سینما و استثنایی‌ترین نمای سینمای ایران تا به امروز است. اهمیت و زیبایی‌اش در زیبایی کارت‌پستالی منظره چشم‌نوازش نیست. برعکس – آن دو لکه انسانی که ظاهرا در مقیاس منظره وسیع چیزی به‌حساب نمی‌آیند به آن جان می‌دهند و تماشاگر و منظره را به هم پیوند می‌دهند… من معتقد نیستم که کمال ساختاری و محتوایی این نما – کمال موجود در آن و مضمون «کمال» که القا می‌کند – فقط به‌کار گره‌گشایی داستانی و دراماتیک فیلم بخورد. البته، در همین حد نیز نشانه هوشمندی کیارستمی می‌بود: اینکه تشخیص داده است که جواب گرفتن از همسر آتی – مخصوصا با کلیشه لوس در مراسم عقدکنان – آن‌قدر دور و در چشم‌انداز طبیعت زیبا روی دهد تا سانتی‌مانتال از کار در نیاید. ولی این نما فقط همین نیست. این نما، پیش از هر چیز و در درجه نخست، از دید کشاورز (کارگردان) است که حسین را درپی تعطیل‌شدن کار تعقیب کرده و حالا با نگاهش او را دنبال می‌کند. یعنی اینکه این «نما» همچون «واقعیت» در فیلم نمایانده می‌شود. واقعیتی که در مقایسه با نماهای تکرارشونده فیلم کشاورز که «درنمی‌آیند» و همچنین نماهای پشت صحنه فیلمش پخته و کامل است.»

بهزاد عشقی (ماهنامه فیلم، ۱۳۷۳): «آیا این ضعف فیلم محسوب می‌شود؟ جواب منفی است. کیارستمی قراردادهای سینما را در تمام لایه‌های فیلمش برملا می‌کند، تا میزان قدرت سینما را در ثبت واقعیت، مورد داوری قرار بدهد. در طی فیلم مناظره‌ای ایجاد می‌شود میان واقعیتی که فیلمساز می‌خواهد ثبت کند، با واقعیتی که خارج از ذهن او وجود دارد… فیلمساز گرچه به خاطر ثبت انگاره‌های ذهنی خود به دنبال واقعیت آمده، با این همه واقعیت نیز در او تاثیر می‌گذارد، و سرانجام واقعیت غالب می‌شود، چنان‌که از واقعیت مصنوع سینمایی فاصله می‌گیرد»

از دید کریمی، راز موفقیت کیارستمی این بود که، در راه بازنمایی یا ساختن واقعیت، خود را جلوتر از تماشاگر قرار نمی‌داد: «کیارستمی نوعی ناهمخوانی و ناسازگاری را میان تصویر و واقعیت، میان سینما و زندگی (حتی نوع سینمایی که با سبک خودش با کمترین دستکاری در واقعیت دارد شکل می‌گیرد و نمی‌گیرد) احساس می‌کند و از راه این احساس به «کمال واقعیت» می‌رسد. البته در اینجا هم خودش جلوتر از یک تماشاگر نیست و راز کامیابی‌اش در همین است. زیرا وقتی تماشاگر فیلم سازنده فیلم را در کنار خودش می‌بیند واقعا این احساس به او دست می‌دهد که تماشاگر واقعیت است و کیارستمی همین را می‌خواهد.»

بهزاد عشقی در شماره ۱۶۸ ماهنامه فیلم (دی ۱۳۷۳) بخش مهمی از یادداشت خود را به بررسی دوگانه واقعیت/قراردادهای سینمایی در زیر درختان زیتون اختصاص داد. به‌نوشته عشقی، زیر درختان زیتون عملا دو لایه متفاوت دارد: در یکی به‌نظر می‌رسد که فیلمْ جنبه‌ای مستندنما دارد و در دومی دست فیلمساز در طبیعت مداخله می‌کند. از دید عشقی، هدف کیارستمی از ساخت چنین فیلمی، ارزیابی قدرت سینما در ثبت واقعیت بود: «در نخستین صحنه فیلم زیر درختان زیتون، کشاورز خطاب به تماشاگر می‌گوید که بازیگر است و در این فیلم به نقش کارگردان ظاهر می‌شود. اما کارگردانی فیلم را عباس کیارستمی به عهده دارد، و این مسئله بخشی از واقعیت فیزیکی غیرقابل انکار فیلم محسوب می‌شود. فیلم دو لایه متفاوت دارد. لایه اول، درباره گروهی است که می‌خواهند فیلمی در مناطق زلزله‌زده بسازند. در لایه دوم، داستانی جلوی دوربین بازسازی می‌شود که جنبه مصنوع آن با طبیعت نمایشی‌اش همخوانی درونی دارد. اما لایه اول، طبیعتا می‌باید جنبه مستندگونه داشته باشد، در حالی‌که حضور کشاورز، به این پهنه از فیلم نیز جنبه مصنوع می‌بخشد. آیا این ضعف فیلم محسوب می‌شود؟ جواب منفی است. کیارستمی قراردادهای سینما را در تمام لایه‌های فیلمش برملا می‌کند، تا میزان قدرت سینما را در ثبت واقعیت، مورد داوری قرار بدهد. در طی فیلم مناظره‌ای ایجاد می‌شود میان واقعیتی که فیلمساز می‌خواهد ثبت کند، با واقعیتی که خارج از ذهن او وجود دارد. به‌عنوان نمونه، منشی صحنه از طاهره می‌خواهد که منطبق با دیدگاه فیلمساز، با لباس روستایی در مقابل دوربین ظاهر شود. طاهره در مقابل این خواست مقاومت می‌کند، زیرا در واقعیت خارجی، دختران جوان و تحصیل‌کرده، لباس محلی نمی‌پوشند. در این مجادله طاهره تسلیم می‌شود، و سازندگان فیلم، الگوی ذهنی خود را بر واقعیت تحمیل می‌کنند. در صحنه‌ای از فیلم، حسین شمار اقوامی را که در زلزله از دست داده، ۲۵ نفر ذکر می‌کند. کشاورز فیلمبرداری را قطع می‌کند، و از حسین می‌خواهد که بگوید ۶۵ نفر. واقعیت همان است که حسین می‌گوید، اما فیلمساز براساس برداشت شخصی خود، و به نیت ایجاد تاثیر عاطفی بیشتر، واقعیت آماری را تحریف می‌کند. به این ترتیب، آیا کیارستمی می‌خواهد بگوید که هر فیلمسازی نسخه خود را از واقعیت ارائه می‌دهد، و واقعیت چه در جزئیات، و چه در وجوه گوهریش قابل شناسایی نیست؟ در فیلم نشانه‌های دیگری وجود دارد که مبین تاثیر واقعیت در تغییر انگاره‌های ذهنی فیلمساز است. مثال می‌زنم: در صحنه‌ای از فیلم، کشاورز از دختری روستایی نامش را می‌رسد، و با سکوت خجولانه او مواجه می‌شود. حسین توضیح می‌دهد که زن‌های جوان این منطقه، نام خود را به غریبه‌ها نمی‌گویند. کشاورز با سکوت خود، منطق حسین را تایید می‌کند. در صحنه‌ای دیگر، طاهره در مقابل دوربین شوهرش را حسین خطاب می‌کند. کشاورز از طاهره می‌خواهد که بگوید «حسین آقا»، اما طاهره سرپیچی می‌کند. در اینجا واقعیت خود را به فیلمساز تحمیل می‌کند. زیرا به گفته حسین، اغلب زن‌های این منطقه، شوهرشان را به همین صورت مورد خطاب قرار می‌دهند.»

از دید عشقی، در نمای پایانی فیلم، این واقعیت است بر جنبه مصنوع سینما غالب می‌شود: «واقعیت پشت صحنه چنان تاثیرگذار است که به‌تدریج کارگردان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. او حسین را به دنبال طاهره می‌فرستد، و خود به تعقیب آنها می‌پردازد، و همچون فیلمسازی که صحنه‌ای سینمایی را پرداخت می‌کند، دلمشغول عشق یک‌سویه حسین می‌شود. فیلمساز گرچه به خاطر ثبت انگاره‌های ذهنی خود به دنبال واقعیت آمده، با این همه واقعیت نیز در او تاثیر می‌گذارد، و سرانجام واقعیت غالب می‌شود، چنان‌که از واقعیت مصنوع سینمایی فاصله می‌گیرد.»

با این وجود، در این مسیر گاه واقعیت و گاه تلقی فیلمساز پیروز می‌شود. بنابراین زیر درختان زیتون هم فیلمی است در ستایش واقع‌گرایی و هم اثری است در تحسین نقش سینما در شناخت واقعیت و تغییر دادن آن: «طی مناظره‌ای که میان واقعیت خارجی، و انگاره‌های فیلمساز برقرار می‌شود، گاهی واقعیت، و زمانی تلقی فیلمساز، حقانیت خود را به ثبوت می‌رسانند. کیارستمی با تاکید بر نقش مصنوع سینما، در عین حال واقعیت خارجی را ناشناختنی فرض نمی‌گیرد، و بر نقش ارزشمند سینما در شناخت واقعیت، تاثیرپذیری از واقعیت، و متحول کردن واقعیت صحه می‌گذارد، و درنتیجه فیلمی در ستایش واقع‌گرایی پدید می‌آورد.»

از دید رضا درستکار در شماره ۱۵۵ ماهنامه فیلم (اسفند ۱۳۷۲) زیر درختان زیتون علی‌رغم تاکید بر خودآگاهی شخصیت کارگردان، عملا او را به حاشیه می‌راند تا ماجرای علاقه حسین به طاهره را پیش ببرد: «هرچند خودآگاهی کارگردان پیش از هر چیز به چشم می‌آید، اما این مهم در نهایت به موضوعی مهم‌تر ختم می‌شود. کارگردان مدام در طول فیلمبرداری فیلمش تعمدا از حسین جانبداری می‌کند، زمینه را برای حصول نتیجه‌ای مثبت مهیا می‌سازد و حتی در ترغیب او نیز کوتاهی نمی‌کند، و با این مهم، خود را در فیلم به حاشیه می‌کشاند.»

با وجود ظاهر طبیعت‌گرایانه فیلم، نغمه ثمینی در شماره ۱۶۷ ماهنامه فیلم به الگویی از ادبیات کهن اشاره کرد که در ارتباط با دو فیلم زندگی و دیگر هیچ و زیر درختان زیتون هم قابل ردیابی است. هرچند ثمینی در یادداشت خود مستقیما به دوگانه سبک‌پردازی‌شده بودن و واقع‌گرا بودن اشاره نکرد اما به‌نظر می‌رسد توضیح او حاوی نوعی ارزیابی در مورد این تقابل است چرا که، طبق این توصیف، زیر درختان زیتون در واقع یک قصه است و نه بازنمایی مستند اتفاقات گذشته: «در چهل طوطی از هر داستان، داستانی دیگر زاده می‌شود. شهرزاد، هنوز قصه‌ای را به پایان نبرده، قصه‌ای دیگر آغاز می‌کند: از هر نقلی، نقلی تازه آفریده می‌شود. از هر حادثه، حادثه‌ای تازه‌تر. پس اگر تنها سکانسی از زندگی و دیگر هیچ منجر به ساخته شدن زیر درختان زیتون می‌شود، چه بسا تنها یک سکانس از همین فیلم نیز به فیلمی دیگر منتهی شود و سکانسی از آن فیلم هم به فیلم بعدی، و این تکرار می‌تواند تا ابد ادامه یابد. بی هیچ پایانی، به اندازه هزار و یک شب.»

فیلم زیر درختان زیتون

فیلم عباس کیارستمی و سینمای تکرار

هنگام تماشای زیر درختان زیتون، از حجم تکرارها شگفت‌زده می‌شویم. تاکید کیارستمی بر تکرار ایده‌ها، موقعیت‌ها و در مواردی حتی دیالوگ‌ها، تا جایی پیش رفت که از دید برخی از منتقدان به مهم‌ترین عنصر ساختاری فیلم تبدیل شد. امیر پوریا یکی از این منتقدان بود که در شماره ۱۶۷ ماهنامه فیلم مثال‌هایی از این تکرارها را ذکر کرد و سعی کرد از طریق آن دریچه‌ای رو به زیر درختان زیتون باز کند: «شاید مهم‌ترین عنصر ساختاری پدیدآورنده فاصله‌گذاری فیلم… تلاش برای ایجاد فرم از طریق تکرار است. تکرار واژه‌ها (کودکی در پاسخ کارگردان که مفهوم واژه تعاون را از او پرسیده بود، می‌گوید: «همکاری با یکدیگر» و چند لحظه بعد که کارگردان از دیگر بچه‌ها می‌پرسد «دیگه چی؟»؛ کودکی دیگر می‌گوید: «همکاری با یکدیگر» و کودک نخست اعتراض می‌کند: «ما اول گفتیم»!) تکرار موقعیت‌ها (حرف زدن و خواهش کردن و جواب خواستن یکسره حسین در صحنه بالای ایوان و صحنه ماقبل آخر، میان درختان زیتون و سکوت و پاسخ ندادن طاهره)، تکرار توضیح‌ها (حسین یک بار وقتی که پیرزن کولی و همراهانش سوار وانت شده‌اند، برای کارگردان توضیح می‌دهد که «اینجا رسم نیست که اسم دخترها رو از خودشون بپرسند» و یک بار هم زمانی که کارگردان به طاهره اصرار می‌کند که شوهر خود را در فیلم «حسین آقا» صدا بزند، باز حسین توضیح می‌دهد: «پیش زن‌های اینجا رسم نیست به شوهرشون بگن آقا. به نظر من، این توی کار شما غلط نیست»!) تکرار برداشت‌ها به هنگام فیلمبرداری…»

رضا درستکار (ماهنامه فیلم، ۱۳۷۲): «هرچند خودآگاهی کارگردان پیش از هر چیز به چشم می‌آید، اما این مهم در نهایت به موضوعی مهم‌تر ختم می‌شود. کارگردان مدام در طول فیلمبرداری فیلمش تعمدا از حسین جانبداری می‌کند، زمینه را برای حصول نتیجه‌ای مثبت مهیا می‌سازد و حتی در ترغیب او نیز کوتاهی نمی‌کند، و با این مهم، خود را در فیلم به حاشیه می‌کشاند»

از دید پوریا، پایان‌بندی زیر درختان زیتون جایی است که آن تکرارها به نتیجه می‌رسند: «به طول انجامیدن فصل پایانی زیر درختان زیتون، به سرانجام رساندن سیر تکرارهای آن است. پس از تکرار فراوان و تقاضاهای حسین از طاهره، هر دو تپه پیچ‌درپیچ خانه دوست… و زندگی و دیگر هیچ را می‌پیمایند و به آن سویش می‌روند (و این خود تقارن دلپذیری است که دوربین کیارستمی در لحظه‌ای شگفت، برای نخستین بار به احترام مضمون عشق، به آن‌سوی تپه عزیمت می‌کند). دوربین از همان‌جا، انگار از دید محمدعلی کشاورز، آن دو را در پهنه سبز طبیعت در قاب می‌گیرد که بیشتر همچون دو لکه سپیدند تا دو انسان در حال حرکت. بدون هیچ گونه تعلیق و تاکید، صحنه‌ای که از نظر دراماتیک در فیلمی با اصول متعارف و کلاسیک می‌توانست نقطه اوج روایت و مهم‌ترین لحظه داستان باشد، در نمایی بسیار دور می‌گذرد. در واقع تا حدود نیمی از زمان این نما، توجه تماشاگر فقط و فقط معطوف به پاسخ گرفتن حسین از طاهره است. اما با تکرار ریتم موسیقی و طولانی شدن عمدا زیاده از حد نما، رفته‌رفته این توجه کم می‌شود. اطلاعات بصری و شنیداری مخاطب پس از مدتی به حد صفر می‌رسد و درست از همین لحظه‌هاست که بازی بین تصویر لکه‌های سپید در زمینه سبز و آوای موسیقی، به‌تدریج جای آن توجه به فرجام روایت در آثار کلاسیک را می‌گیرد و صرفا همین فرم و ترکیب نقاشی، تصویر، موسیقی و شاعرانگی در نمای طولانی انتهایی، ذهن بیننده را به خود مشغول می‌کند.»

نغمه ثمینی در نقد خود این ویژگی را متاثر از اندیشه‌ای شرقی دانست: «کلید دیگر دریافت خصوصیات شرقی در این اثر، تمرکز بر تکرارها و زنجیره نماهایی است که چندین بار به نمایش درمی‌آیند. این تکرارها، در ظاهر، هر یک سازی می‌زنند و کمکی به پیشبرد خطی داستان نمی‌کنند. اما اگر به بطن فیلم نفوذ کنیم، درمی‌یابیم که آنچه بیش از پیشرفت داستان مهم می‌نماید، رسیدن به نوعی ثبات و سکون است که هدف غایی هنر شرق است. ثبات و سکونی که تنها در چرخیدن در دایره تکرارها و تکرارها، میسر می‌شود.»

از دید مجید اسلامی در شماره ۱۶۸ ماهنامه فیلم، این تکرارها به نوعی قرینه‌سازی در فیلم منجر شده و فرم روایی فیلم را می‌سازد: «کل صحنه‌هایی که در داخل ماشین می‌گذرند با هم به نوعی قرینه می‌شوند: گفت‌وگوی خانم شیوا و آقای دفاعی، گفت‌وگوی حسین و خانم شیوا، گفت‌وگوی حسین و کشاورز در داخل پاترول، و گفت‌وگوی حسین و کشاورز پشت وانت. این گفت‌وگوها به‌خاطر یکسان بودن مسیر، تکراری به‌نظر می‌رسند؛ از سوی دیگر در فیلمبرداری صحنه‌ها نیز آنچه به‌چشم می‌آید فقط تکرار است؛ حرف‌های حسین به طاهره نیز مدام تکرار می‌شود. تکرار اصلی‌ترین عنصر ساختاری فیلم است. حتی کوه‌های منطقه نیز صدای بلند کشاورز را در خود تکرار می‌کنند. تنها چیزی که در ابتدا به‌نظر می‌رسد تکراری نیست مسیر خطی حرکت حسین و طاهره در آن چشم‌انداز انتهایی است. اما اشتباه می‌کنیم: یکی از لکه‌های سفید از آن دوردست‌ها از دیگری جدا می‌شود تا مسیر رفته را از نو بازگردد و احتمالا باز آن راه رفته را تکرار کند. اگر فرم روایی زندگی و دیگر هیچ یک مسیر خطی (برای پیدا کردن بچه‌ها و همدلی با زلزله‌زدگان) بود فرم روایی زیر درختان زیتون همچون خانه دوست… مسیری رفت و برگشت است که با الگوهای تکرارشونده‌اش به زیبایی تمام تزیین شده است.»

جواد طوسی یکی از معدود منتقدان سرشناس سینمای ایران بود که در زمان اکران زیر درختان زیتون نقدی منفی بر این فیلم نوشت. از دید او، استفاده از الگوی تکرار در این فیلم کیارستمی نوعی زیاده‌روی است و نمی‌توان آن را نوآوری قابل‌توجهی دانست. طوسی حتی تلویحا گروهی از منتقدان را متهم کرد که مرعوب نام کیارستمی شده‌اند: «اصرار فیلمساز ما برای درانداختن طرحی نو در مکتب سینما/حقیقت، به‌حدی‌ست که آن‌قدر برداشت را تکرار می‌کند تا به کارگردان فیلمش حالی کند با واقعیت کنار بیاید. همان واقعیتی که نام حسین را بدون آقا ادا کند. همان واقعیتی که با سکوت آن کارگر جوان حمل‌کننده کیسه گچ و لکنت‌زبان گرفتنش در حین صحبت با دختر، کنار بیاید و قید بازی گرفتن از او را بزند. اما واقعا در سینما جایی برای این نوآوری متکی بر تکرار هست؟ چطور بعضی‌ها این تکرار را نوآوری شگرفی می‌دانند اما تاب تحمل تکرارهای پذیرفتنی دیگری از جانب فیلمساز دیگر را ندارند؟ لابد آن فیلمساز، زیادی بومی است ولی این فیلمساز در اندازه‌های جهانی است و نباید شیوه کارش را شوخی بگیریم.»

فیلم زیر درختان زیتون

هنر استفاده از طبیعت

چه زیر درختان زیتون را اثری طبیعت‌گرا بدانیم و چه فیلمی تصنعی، به‌سختی می‌توانیم منکر توانایی کیارستمی در استفاده از طبیعت برای انتقال احساسات مختلف به تماشاگر شویم. ژان کلود کریر، نویسنده سرشناس، در یادداشتی که در نوول ابزرواتور نوشت و با ترجمه ژینوس کریمی در شماره ۱۶۷ ماهنامه فیلم منتشر شد، به این اشاره کرد که چگونه استفاده از فضای باز در زیر درختان زیتون به بحث شخصیت جوان فیلم در مورد داشتن سرپناه مرتبط می‌شود: «جریان فیلم در دهکده‌ای در شمال ایران می‌گذرد؛ همان دهکده‌ای که کیارستمی زندگی و دیگر هیچ را در آنجا فیلمبرداری کرده است. این دهکده در اثر یک زمین‌لرزه از بین رفته بود. یکی از وسوسه‌های قهرمان جوان فیلم هدیه کردن یک خانه واقعی به همسر آینده‌اش است. این خانه عنصری اساسی است. هیچ زندگی خانوادگی‌ای بدون آن قابل تصور نیست. برای اینکه بتوانیم عدم وجود مسکن را بیشتر حس کنیم، کیارستمی تمام فیلمش را در فضای باز گرفته است. در فیلم نمای داخلی اصلا وجود ندارد. حتی در شروع، مادربزرگ را در ایوان می‌بینیم. حضور دائمی درختان، باد، زمین، باران، بدون این‌که سخنی گفته شود لزوم سرپناه و سقفی را یادآوری می‌کنند.»

احمد طالبی‌نژاد (ماهنامه فیلم، ۱۳۷۳): «کلید اصلی فیلم را در سکانس پایانی‌اش یافتم. جایی که جوان عاشق به توصیه کارگردان (محمدعلی کشاورز- کیارستمی) به دنبال دخترک از راه فرعی می‌رود، به آن تک‌درخت بالای تپه خانه دوست می‌رسد و در پی او می‌رود تا به دشت سبز و خرمی می‌رسد که راهی مارپیچ از میانش می‌گذرد. آنها در پی هم می‌روند. فاصله‌ها نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود و به جایی می‌رسند که انگار یکی شده‌اند»

احمد طالبی‌نژاد در شماره ۱۵۵ ماهنامه فیلم به سکانس پایانی اشاره کرد و به این نتیجه رسید که فیلم، بیش از این‌که در مورد سرنوشت انسان‌ها باشد، در مورد خود طبیعت است: «کلید اصلی فیلم را در سکانس پایانی‌اش یافتم. جایی که جوان عاشق به توصیه کارگردان (محمدعلی کشاورز- کیارستمی) به دنبال دخترک از راه فرعی می‌رود، به آن تک‌درخت بالای تپه خانه دوست می‌رسد و در پی او می‌رود تا به دشت سبز و خرمی می‌رسد که راهی مارپیچ از میانش می‌گذرد. آنها در پی هم می‌روند. فاصله‌ها نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود و به جایی می‌رسند که انگار یکی شده‌اند. دوربین همچنان بر فراز تپه و در کنار آن تک‌درخت که حالا دیگر تنومند شده ناظر این لحظه جادویی است. جوانک در نقطه انتهایی کادر، از راه رفته برمی‌گردد و تو می‌مانی که آیا از محبوبش جواب مثبت گرفته یا نه. اما اصلا مهم نیست. مهم این است که آنها در متن طبیعت گم و با آن یکی می‌شوند و فیلم درباره طبیعت است که انسان هم جزئی از آن به شمار می‌رود. حالا وقتی با این کشف به بقیه فیلم نگاه کنی، همه چیز برایت معنایی تازه می‌یابد.»

جهانبخش نورایی در شماره ۱۶۷ ماهنامه فیلم به کاربرد دوگانه مفهوم زلزله در زندگی و دیگر هیچ و زیر درختان زیتون اشاره کرد: «اگر نتیجه یک جهان آباد و سامان‌یافته، تفاوت‌گذاری و محرومیت برخی از انسان‌ها باشد، پس زلزله‌ای که آبادی‌ها را زیروزبر کرده، برکتی آسمانی بوده که با بی‌خانمان کردن همه آدمیان، دارا و ندار را در موقعیت مساوی قرار داده است. در این بی‌سامانی، تساوی هست و در این تساوی، به گمان عاشق بی‌قرار و بی‌خانمان ما، عشق راحت‌تر می‌شکفد و رسیدن به دلدار سهل‌تر است، زیرا حجاب و مانعی به نام «خانه» از میان برداشته شده و در رابطه انسان‌ها، «دل» حرف اول و آخر را می‌زند.»

از دید نورایی، زیر درختان زیتون از نظر نوع نگاه فیلمساز به طبیعت حتی از آثار قبلی خود کیارستمی هم فراتر می‌رود: «طبیعت در فیلم‌های کیارستمی مشخصا در خانه دوست کجاست؟، زندگی و دیگر هیچ و بالاتر از همه، زیر درختان زیتون با پستی و بلندی‌ها و پیچ‌وخم‌های زمین منطقه شمال عرصه‌ای برای تقلای جسمانی آدم‌هاست و در همان حال به مثابه آینه‌ای پستی و بلندی روح و عواطف آنان را بازمی‌تاباند… اما، در زیر درختان زیتون، طبیعت به مرحله معنایی رفیع‌تری می‌رسد و کیفیتی اساطیری پیدا می‌کند. طبیعت در این فیلم، نه صرفا به عنوان توصیفی از حالات روحی و عاطفی آدم‌ها، که در حد یک شخصیت فعال و زنده – اسطوره – حضور دارد. آدم‌ها را در گریز از تنگنای خانه، در آغوش بیکرانه خود جا می‌دهد.»

نقدی بر «سه گانه زلزله» عباس کیارستمی

نورایی به شخصیت حسین اشاره کرد که نوعی دوگانگی در دلبستگی به طاهره و وابستگی به گروه فیلمبرداری در او دیده می‌شود. افزایش علاقه حسین به طاهره عملا به‌معنای دل‌کندن او از دنیای روزانه است (و عملا نزدیک‌تر شدن او به طبیعت) است: «حسین هر چه بیشتر زبون طاهره می‌شود، وابستگی‌اش به گروه فیلمبرداری کاهش می‌یابد. آدم سربه‌راه و محجوبی چون او که در همه حال آماده خدمتگزاری‌ست، در برابر دستور یکی از افراد گروه فیلمبرداری در مورد آوردن چای به اعتراض می‌گوید که امروز به حد کافی به آنها چای داده است، و جروبحث‌هایش با خانم شیوا لحن یک استقلال‌طلبی ملایم را به‌خود می‌گیرد. عشق طاهره، در همان حال که حلقه زنجیر خود را به دور گردن حسین تنگ‌تر می‌کند، در سطح ارتباط او با دنیای مادی اطراف به صورت یک نیروی رهاننده عمل می‌کند. رهایی نهایی در آخر راه زیگزاگ و بر فراز تپه اتفاق می‌افتد. حسین فلاسک و سطل محتوی وسایل تهیه چای را که در دست دارد و نمایان‌ترین نشانه وابستگی او به دنیای حقیر روزانه است ول می‌کند و در سراشیب آن سوی تپه، به دنبال طاهره روان می‌شود (همگونی دلنشینی میان این عمل حسین و تصمیم هامون در فیلم مهرجویی می‌بینیم که با دور کردن همه علائم تعلق و بندگی از خود، تن به دریای تطهیرکننده می‌سپارد).»

فیلم زیر درختان زیتون

نتیجه‌گیری

شاید کلیدواژه اصلی زیر درختان زیتون (همچون دیگر آثار شاخص سینمای کیارستمی) اصالت باشد. می‌دانیم که کیارستمی مدت‌ها شاخص‌ترین چهره سینمای ایران در جشنواره‌های جهانی بود. همچنین از این نکته آگاهیم که موفقیت‌های او منجر به ایجاد جریانی از فیلم‌های تقلیدی شد که با عنوان سینمای جشنواره‌ای شناخته می‌شد و به‌تدریج باعث دلزدگی گروهی از مخاطبان و منتقدان ایرانی هم شد. اما نکته دقیقا اینجا است که تحسین‌های همه‌جانبه از سینمای کیارستمی به‌واسطه تقلیدی نبودن آن بود. سینمای کیارستمی، چه آن را بپسندیم و چه نه، سینمایی بااصالت و منحصربه‌فرد بود و به همین علت بر بسیاری از فیلمسازان در نقاط مختلف جهان نیز تاثیر گذاشت.

راستش اوضاع همیشه بدین منوال است که انبوهی کارگردانِ صرفا تابعِ مدِ روز داریم و معدودی فیلمساز اصیل که حتی وقتی به جریان‌های روز می‌پردازند هم از زاویه نگاه ویژه خود آنها را مورد بررسی قرار می‌دهند. عباس کیارستمی یکی از همین فیلمسازان کم‌تعداد بود و به همین خاطر است که جای خالی او هنوز در سینمای ایران پر نشده است. زیر درختان زیتون هم یکی از همین فیلم‌های اندک محسوب می‌شود و به همین دلیل، تماشای آن هنوز هم تجربه‌ای متفاوت با بخش عمده آثار دیگر سینمای ایران است.

 

پوستر و عکس های فیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمی

پوستر فیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمیمحمدعلی کشاور در فیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمیفیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمیفیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمیفیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمیفیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمیفیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمیفیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمی

دانلود انیمیشن

اطلاعات کامل و نقد و معرفی فیلم داستان آمریکایی


داستان آمریکایی که اولین‌بار در جشنواره فیلم تورنتو به نمایش درآمد، با ستایش گسترده منتقدان روبرو شد و جایزه معتبر فیلم برگزیده مخاطبان را از این جشنواره دریافت کرد. فیلمی که با نگاهی گزنده و از دریچه‌ای تازه به تصویر سیاهپوستان در هالیوود و فرهنگ عامه می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه فرهنگ عامه تمایل دارد مردم را به کلیشه‌های توهین‌آمیز تقلیل بدهد. فیلم کمدی درام داستان آمریکایی، قصه نویسنده‌ای دلزده را روایت می‌کند که از نوشته‌های معمول خود دست می‌کشد و چیزی کلیشه‌ای و پرفروش می‌نویسد که خلاف اعتقاداتش است. فیلمی که یک قصه خانوادگی را با یک هجویه اجتماعی تلفیق می‌کند و ترکیبی از لحظات کمدی و لحنی دراماتیک است. در این مطلب به معرفی و نقد داستان آمریکایی پرداخته‌ایم.

فهرست بهترین فیلم های ژانر کمدی خارجی

خلاصه داستان فیلم داستان آمریکایی

داستان فیلم داستان آمریکایی American Fiction از این قرار است؛ مانک (جفری رایت) یک رمان‌نویس درمانده و نومید است که از نگاه سودجویانه و منفعت‌طلبانه به مسائل سیاهان خسته شده است؛ کتاب‌ها و فیلم‌هایی که با تکیه بر کلیشه‌های توهین‌آمیز و احمقانه رنج سیاهان را به فروش می‌رسانند. مانک برای اثبات نظر خود، کتابی غیرمنتظره با نامی مستعار می‌نویسد. این کتاب که ناگهان به موفقیتی عجیب می‌رسد مانک را به قلب حماقت و دورویی‌ای می‌کشاند که ادعا می‌کرد از آن بیزار است.

اولین فیلم بلند داستانی کورد جفرسون، در ۵ رشته، از جمله بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اقتباسی برای کسب جایزه اسکار ۲۰۲۴ رقابت می‌کند. همچنین جفری رایت که به لطف نقش‌آفرینی‌های درخشانش در یکی دو دهه اخیر در فیلم‌هایی مثل بتمن مت ریوز، جایگاه خود را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین بازیگران آمریکایی ثابت کرده، برای ایفای نقش این نویسنده سرخورده، نامزد کسب اسکار در رشته بهترین بازیگر نقش اصلی مرد شده است.

دانلود و تماشای فیلم داستان آمریکایی

بازیگران و عوامل فیلم داستان آمریکایی

جفری رایت با بازی در ۳ فیلم استروید سیتی Asteroid City، راستین Rustin و داستان آمریکایی، سال پرکار و درخشانی را پشت‌سر گذاشته است. اما این بازیگر برنده جایزه تونی، بیشتر بخاطر بازی در نقش شخصیت دوست داشتنی برنارد لو در هر ۴ فصل سریال حماسی اچ‌بی‌او، وست‌ورلد Westworld، شناخته می‌شود. بازی رایت در نقش تلانیوس «مانک» الیسون، نویسنده‌ای پرکار که در تلاش است تا توجه خوانندگان امروزی را به خود و داستان‌هایش جلب کند، مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و نخستین نامزدی اسکار را برایش به ارمغان آورد. رایت که یک جایزه امی و گلدن گلوب برای بازی در سریال فرشتگان در آمریکا Angels in America در کارنامه دارد، در فیلم‌های مطرح دیگری مانند بتمن Batman، بازی‌های گرسنگی: اشتعال The Hunger Games: Catching Fire و همچنین در نقش فلیکس لیتر در سه فیلم از فرانچایز جیمز باند دنیل کریگ (شامل کازینو رویال، ذره‌ای آرامش و زمانی برای مردن نیست)، بازی کرده است.

خالق و بازیگر اصلی مجموعه تلویزیونی Insecure، ایسا رای، در نقش نویسنده‌ای به نام سیناترا گولدن حضور دارد. زنی که چشم‌های مانک را به وضعیت کنونی دنیای نشر و مهم‌تر آنچه می‌فروشد، باز می‌کند. در واقع شخصیت گولدن به نوعی در نقطه مقابل مانک قرار می‌گیرد و با به چالش کشیدن طرز تفکرش، او را وادار می‌کند در مسیری گام بگذارد که به آن عادت ندارد. رای نیز سال قبل دو فیلم دیگر مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی Spider-Man: Across the Spider-Verse – به عنوان صداپیشه – و باربی Barbie را روی پرده داشت.

تریسی الیس راس در نقش خواهر مانک، لیزا، استرلینگ کی براون در نقش برادرش، کلیفورد، و لزلی اوگامس در نقش مادر او، اگنس، اعضای خانواده مانک را تشکیل می‌دهند. راس که بیش‌تر بخاطر بازی در مجموعه سیت‌کام  Black-ish شناخته می‌شود، اخیرا نیز در فیلم کمدی فانتزی مسابقه کندی کین Candy Cane Lane، دیده شده است. براون یکی دیگر از چهره‌های مطرح این فیلم محسوب می‌شود. مخاطبان احتمالا براون را بیش‌تر بخاطر بازی در نقش اصلی سریال کمدی-درام بسیار موفق این ما هستیم This Is Us بشناسند. اجرای پیچیده براون در نقش کلیفورد، برای او نامزدی اسکار را به ارمغان آورد. این بازیگر برجسته همچنین در فیلم‌های غارتگر The Predator، پلنگ سیاه Black Panther و امواج Waves، بازی کرده است.

جان اورتیز، اریکا الکساندر، آدام برودی، کیث دیوید، میریام شر، جی. سی. مک‌کنزی و پاتریک فیشلر، از دیگر بازیگران داستان آمریکایی هستند.

فیلم داستان آمریکایی

کارگردان فیلم داستان آمریکایی کیست؟

کورد جفرسون، داستان آمریکایی را براساس رمان سال ۲۰۰۱ Erasure نوشته پرسیوال اورت مقابل دوربین برده است. در کارنامه جفرسون مشارکت در نگارش فیلمنامه‌های سریال‌های تلویزیونی‌ای مانند ایستگاه یازده Station Eleven، نگهبانان Watchmen و جای خوب The Good Place، دیده می‌شود. او برای نوشتن فیلمنامه نگهبانان برنده جایزه ایمی شد.

سایر عوامل سازنده فیلم American Fiction

جفرسون فیلمنامه داستان آمریکایی را نوشته و همچنین یکی از تهیه‌کنندگان آن است. از دیگر عوامل سازنده داستان آمریکایی می‌توان به کریستینا دانلپ به عنوان فیلمبردار و هیلدا رسولا به عنوان تدوین‌گر اشاره کرد. لورا کارپمن که به تازگی فیلم مارول‌ها The Marvels را روی پرده داشت، آهنگسازی داستان آمریکایی را انجام داده است که برایش نامزدی اسکار را کسب کرد.

 

نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم داستان آمریکایی

سان فرانسیسکو کرونیکل | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

میک لاسال | داستان آمریکایی فیلم بی‌عیب و نقصی نیست. کتاب در پایان رفته رفته افت پیدا می‌کند و اگرچه فیلم پایان بهتری را پیشنهاد می‌دهد، اگرچه با اینحال کاملا رضایت‌بخش به‌نظر نمی‌رسد. اما هیچ‌کدام از این‌ها شاید آنقدر مهم نباشند، زیرا رایت عملکردی درخشان ارائه می‌دهد.

Film Threat | امتیاز: ۹۵ از ۱۰۰

آلن ان‌جی | بازیگران داستان آمریکایی فوق‌العاده هستند.

دیلی بیست | امتیاز: ۹۳ از ۱۰۰

نیک شگر | طنزی موفق درباره نژاد، استثمار، خانواده و هویت که به اندازه هنرنمایی برجسته رایت، پرمایه و مسحورکننده است.

اسلش فیلم | امتیاز: ۸۵ از ۱۰۰

مایک شات | داستان آمریکایی کاملا این موضوع را درک می‌کند که برای راضی کردن مخاطبی که تنها می‌خواهد یک تجربه مضمونی غنی داشته باشد یا اینکه صرفا در یک سالن سینمای شلوغ بخندد، نیازی نیست که هنر یا سیاست را قربانی سرگرمی کرد.

فیلم داستان آمریکایی

اسکرین رنت | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰

پاتریس ویترسپون | داستان آمریکایی که می‌توان از آن احتمالا به عنوان یکی از برانگیزاننده‌ترین و قدرتمندترین طنزهای اخیر نام برد، از فیلمنامه‌ای بسیار هوشمندانه و بازی‌های فوق‌العاده بهره می‌برد. فیلمی که حرف خود را به شکل بسیار صریح و تندی در صورت مخاطبش می‌کوبد.

فیلم استیج | امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰

جردن راوپ | داستان آمریکایی علی رغم همه خشمش از شیوه‌هایی که تجربه‌های سیاهپوستان را تقلیل، سرکوب و کالایی‌سازی می‌کنند، حساسیتی پرشور دارد و موضوعات پیچیده نژادی را در قالب کمدی‌ای ارائه می‌دهد که همزمان مخاطب را به خنده و گفتگو دعوت می‌کند.

تایم | امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰

استفانی زاکارک | داستان آمریکایی تقریبا به اندازه منبع اقتباس خود گزنده و تاثیرگذار نیست، اما این مسئله باعث نمی‌شود که آن را نادیده گرفت.

راجر ایبرت | امتیاز: ۶۳ از  ۱۰۰

پیتون رابینسون | داستان آمریکایی در پرده پایانی خود به لکنت می‌افتد و پیش از آنکه به نتیجه‌گیری پایانی مایوس‌کننده‌اش برسد، بین سکانس‌های خیال‌پردازانه و خطوط داستانی متعدد، سردرگم پیش می‌رود. اما نگاه دقیق فیلم به مفهوم و مضامین خود، همان چیزی است که در خاطر خواهد ماند.

فیلم داستان آمریکایی

نقد فیلم داستان آمریکایی برگرفته از سایت اسکرین دیلی

تیم گریرسون | فیلم اول چشمگیر کورد جفرسون، دو ژانر به ظاهر متفاوت  – ملودرام خانوادگی و طنز اجتماعی – را ترکیب می‌کند تا داستان یک نویسنده سیاهپوست با استعداد را به تصویر بکشد؛ نویسنده‌ای به نام مانک که از اینکه فرهنگش در سرگرمی‌های عامه‌پسند از طریق کلیشه‌های خامدستانه بازتاب می‌بایند، خسته شده است. او برای بیان دیدگاه خود، ناگهان رمانی شسته رفته و ساده پر از شخصیت‌های کلیشه‌ای سیاهپوست می‌نویسد، اما در کمال ناباوری می‌بیند که به یک کتاب بسیار موفق تبدیل می‌شود.

اما این تنها یکی از جنبه‌های داستان آمریکایی است. فیلمی که جفری رایت را در قالب یکی از پیچیده‌ترین نقش‌های سینمایی‌اش به تصویر می‌کشد. داستان مردی که به خانه‌اش بازمی‌گردد تا با خواهر و برادری که از آن‌ها دور شده و همچنین با مادر ناخوش‌احوال خود – و البته امکان یافتن عشق حقیقی -، روبرو شود. حوزه‌های شخصی و حرفه‌ای زندگی این نویسنده همیشه به شکلی پیوسته بهم تنیده نمی‌شوند، اما فیلم نگاهی متفکرانه و بسیار خنده‌دار به شخصی دارد که در تلاش است با خودش صادق باشد، درحالیکه درباره تغییراتی که واقعا نیاز دارد می‌آموزد. تفسیر داستان آمریکایی درباره به حاشیه رانده شدن شخصیت‌های سیاهپوست در هنر، از آن فیلمی بهنگام و معاصر می‌سازد، و همچنین داستان فرعی عاشقانه و لحظات خنده‌دارش می‌تواند توجه مخاطبان زیادی را جلب کند.

رمان‌نویس لس آنجلسی، مانک (رایت)، اخیرا موفق به انتشار کتاب جدیدی نشده است. عمدتا به این دلیل که ناشران فکر می‌کنند کار او به اندازه کافی به دیگر آثار درباره سیاه‌پوستان نزدیک نیست؛ ادعایی که باعث آزردگی و دلخوری مانک می‌شود. مانک از تماشای فیلم‌ها و خواندن رمان‌هایی که از کلیشه‌های آشنا و تحقیرآمیز درباره سیاه‌پوستان – برده، گانگستر، زاغه‌نشین -، بهره می‌برند، خشمگین می‌شود. در نتیجه مانک شروع به پرسیدن این سوال می‌کند که آیا جایی برای قهرمان‌های حساس و کاملا ملموس‌تر کتاب‌هایش وجود دارد؟

از سوی دیگر، از مانک دعوت می‌شود تا در یک جشنواره ادبی در بوستون حضور پیدا کند که این بدین معناست که او باید دوباره با خانواده ناکارآمدش روبرو شود. او مادرش آگنس (لزلی اوگامس)‌ را دوست دارد، اما او علائم ابتلا به آلزایمر را نشان می‌دهد. موضوعی که بر دوش خواهر پزشک مانک، لیزا (راس)، سنگینی می‌کند، زیرا او زمان مرگ پدرشان مسئولیت مراقبت از او را به عهده داشته است. مانک چندان به لیزا نزدیک نیست و با برادر خشمگینش کلیف (براون)‌ نیز هیچ رابطه‌ای ندارد. زمانی‌که مرگ تکان‌دهنده‌ای اتفاق می‌افتد، مانک مجبور می‌شود زمان بیش‌تری را در ماساچوست بگذراند. اگرچه این ماجرا این فرصت را به او می‌دهد تا با همسایه خانواده‌اش، کورالین (الکساندر) که به تازگی با او قرار می‌گذارد، بیش‌تر آشنا بشود.

فیلم داستان آمریکایی

داستان آمریکایی که براساس رمان Erasure پرسیوال اورت است، روابط میان مانک و اعضای مختلف خانواده‌اش را بسط می‌دهد تا درک بیش‌تری از این نویسنده ناراضی پیدا کنیم. مدتی بعد او با یک رمان‌نویس سیاهپوست جوان و موفق (رای) برخورد می‌کند که با کتاب پرفروش خود که یک هرزه نگاری از فقر و بدبختی به‌نظر می‌آید، مورد توجه مردم قرار گرفته است. بنابراین تصمیم می‌گیرد نسخه خود از این پرتره سودجویانه از رنج سیاهپوستان را با نامی مستعار بنویسد تا به این ترتیب ثابت کند که این نوع استثمار چقدر احمقانه و بی‌شرمانه است. اما در عوض، تهیه‌کنندگان هالیوودی و ناشران سفیدپوست این کتاب را ستایش می‌کنند و آن را اثری چشمگیر و مهم می‌نامند. هدف مانک این بود که کتاب یک اثر هجویه‌آمیز و پارودی باشد، بنابراین از موفقیت آن خوشحال نمی‌شود، به ویژه وقتی می‌بیند رمان‌های درست و حسابی‌اش خریداری ندارند.

این خطوط داستانی مجزا به سختی کنار هم چفت می‌شوند و جفرسون نیز نمی‌تواند آن‌ها را مدام به‌طرز استادانه‌ای در تعادل با یک‌دیگر نگه دارد. البته این انتقاد از صنعت سرگرمی سفیدپوستان که همیشه از قصه‌های رنج سیاه‌پوستان حمایت می‌کند، حیاتی و ضروری است، اما با اینحال گاهی این تفسیر ممکن است تکراری و بدیهی به‌نظر برسد. فیلمی که عاری از خشم گزنده‌ای است که در فیلم گول‌خورده (Bamboozled) اسپایک لی با مضمونی مشابه دیده می‌شود. جالب اینجاست که داستان آمریکایی وقتی روی مانک و اطرافیانش تمرکز می‌کند، اغلب ایده‌های خود را به شکل قانع‌کننده‌تری ارائه می‌دهد. در اینجا شخصیت‌های سیاه‌پوست کاملا واقعی و غیرکلیشه‌ای وجود دارند که به ندرت در هالیوود دیده می‌شوند. شخصیت‌هایی که همگی توسط یک گروه بازیگری فوق‌العاده به شکل بسیار خوبی به تصویر کشیده شده‌اند.

رایت نویسنده پریشان‌حال با زبانی نیش‌دار است که اجازه می‌دهد خودبینی‌اش بر او چیره شود و نگذارد که ناتوانی خود در برقراری ارتباط با دیگران را ببیند. نقصی که کورالین به لطف بازی‌ای دوست داشتنی و قدرتمند از الکساندر، آن را مورد تاکید قرار می‌دهد. داستان آمریکایی می‌توانست ظریف و همچنین به‌طرز دیوانه‌واری خنده‌دار و فوق‌العاده هوشمندانه باشد، اما گاهی در تلاش برای گره زدن رشته‌های مختلف داستانی و موضوعی خود عجله نشان می‌دهد. با اینحال، فیلم با ایده‌ها و نگاه کاملا همدلی‌برانگیز خود به شخصیت‌های پیچیده‌اش، کاملا با روح و پرانرژی است. فیلمی که مانند یک رمان خوب، بسیار سخت می‌توان از آن دست کشید.

 

امتیاز سایت های سینمایی به فیلم داستان آمریکایی

تا زمان آماده سازی مطلب

وبسایت میانگین امتیاز
IMDB ۷.۹ از ۱۰
کاربران متاکریتیک ۶.۹ از ۱۰
منتقدان راتن تومیتوز ۹۴ درصد براساس ۲۲۰
کاربران راتن تومیتوز ۹۵ درصد
منتقدان متاکریتیک ۸۲ درصد براساس ۴۵ نقد

مصاحبه با کارگردان فیلم درباره کتاب پرسیوال اورت

کورد جفرسون: احساس می‌کردم این کتاب برای من نوشته شده است

  • {بدیهی‌ترین چیزی که کتاب برای من داشت} انتظاراتی است که از یک هنرمند سیاهپوست در این کشور وجود دارد. اینکه مردم از هنر سیاه چه می‌خواهند یا فکر می‌کنند چطور باید باشد. زمانیکه هنوز مشغول روزنامه‌نگاری بودم، بخش بزرگی از زندگی من همین موضوع بود. حتی مقاله‌ای نوشتم که در مورد این موضوع است که چطور از روزنامه‌نگاران سیاه‌پوست انتظار می‌رود که تنها درباره اتفاق‌های بدی که برای سیاهپوستان رخ می‌دهند و خشونت و نژادپرستی بنویسند.
  • اما علاوه بر این، سه خواهر و برادر در کتاب وجود دارد و من نیز دو خواهر و برادر بزرگ‌تر دارم. همچنین والدینی بیمار در کتاب حضور دارند و مادر من نیز پس از دو سال مبارزه با سرطان در سال ۲۰۱۶ درگذشت. یکی از شخصیت‌های کتاب مسئولیت مراقبت از آن‌ها را به عهده دارد، زیرا دو نفر دیگر مشغول کارهای خودشان هستند و این پویایی در روابط ما نیز بود. در خانواده ما برادر بزرگ‌ترم این مسئولیت را به عهده گرفت. او با خویشنداری و صبورانه این کار را انجام داد و هرگز گله و شکایتی نکرد، اما همچنان احساس گناهی بخاطر نبودن در آنجا با من باقی مانده بود.
  • از موارد کوچک گرفته تا موارد بزرگ، گویی همه این‌ها مستقیما من را مورد خطاب قرار می‌دادند. من به کالجی در ویرجینیا به نام ویلیام و مری می‌رفتم و در رمان نیز اشاره‌ای به آن وجود دارد. در حالیکه هیچکس هرگز در فرهنگ عامه درباره ویلیام و مری صحبت نمی‌کند! احساس می‌کردم این کتاب هدیه‌ای است که کسی منحصرا برای من نوشته. مثل اینکه کسی بگوید:«من این را برای تو نوشتم».

فهرست بهترین فیلم های اقتباسی

پوستر فیلم داستان آمریکایی

پوستر فیلم داستان آمریکایی

دانلود انیمیشن

اطلاعات کامل و نقد و بررسی فیلم بزهکاران


یک فیلم دزدی خوب چگونه است؟ آیا تماشای شخصی که به چیزی غیرممکن دست می‌باید، آن را به تجربه‌ای هیجان‌انگیز تبدیل می‌‌کند؟ یا نه رضایت از اجرای یک نقشه زیرکانه که به شکلی استادانه اجرا می‌شود؟ یا نه پالایش روانی و تخلیه هیجانی از تماشای اینکه چگونه یک آدم بازنده به نهادی به دلیلی مشروع و قانع‌کننده آسیب می‌زند؟ حتی علی رغم برخی از نامتعارف‌ترین فیلم‌های سرقتی که پیش داوری‌های ما درباره این ژانر را تغییر داده‌اند، به سختی می‌توانید فیلمی کاملا شبیه متخفان رودریگو مورنو را نام ببرید. فیلمی که یکی از ساده‌ترین و بی‌هیاهوترین سرقت‌هایی که تاکنون از یک بانک دیده‌اید را به تصویر می‌کشد. با فیلیموشات و معرفی و نقد فیلم بزهکاران یا مجرمان همراه باشید.

فهرست بهترین فیلم ها با موضوع سرقت

خلاصه داستان فیلم بزهکاران

فیلم بزهکاران The Delinquents یا در ترجمه‌ای دیگر مجرمان را اینطور می‌شود تعریف کرد؛ موران (دنیل الیاس) و رومان (استبان بیلیاردی)، دو کارمند بانک هستند که در مقطعی از زندگی‌شان، زیست معمولی و روزمره خود را زیر سوال می‌برند. یکی از آن‌ها راه‌حلی پیدا می‌کند و جرمی را مرتکب می‌شود؛ زمانی‌که موران به اندازه دو برابر حقوق خود تا زمان بازنشستگی، از بانک پول می‌دزدد. او قبل از اینکه به کار خود اعتراف کند، همکارش رومان را وارد نقشه خود می‌کند و از او می‌خواهد در ازای نیمی از آن پول، تا زمان آزادی‌اش از زندان آن‌ها را در جایی مخفی نگه‌ دارد. این تصمیم به تغییری بزرگ در زندگی هر دوی آن‌ها منجر می‌شود. تغییری که می‌تواند برای‌شان رهایی‌بخش باشد.

البته این نماینده سینمای آرژانتین برای رقابت در اسکار، یکی از آن فیلم‌های سرقتی است که بیشتر از خود دزدی به عواقب آن می‌پردازد. فیلم‌های دزدی اغلب حول طراحی یک نقشه مفصل و سپس اجرای آن ساخته می‌شوند. اما این یک فیلم دزدی است که شاید حتی بتوان آن را اثری ضد این ژانر نامید. زیرا فیلم باطمانینه و متکفرانه مورنو با طنز گزنده و لحن گاه شاعرانه خود، نه تنها قواعد آشنای این ژانر را زیر و رو می‌کند، بلکه با انحراف‌های روایی خود شما را به جایی می‌برد که انتظارش را ندارید. اما همه این‌ها باعث نمی‌شوند که با فیلمی قدرتمند طرف نباشید. فیلمی که در انتها این احساس را به شما می‌دهد که یکی از واقعی‌ترین فیلم‌های سرقت را دیده‌اید. بزهکاران که اولین‌بار در بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد، یک فیلم سرقت هوشمندانه است که در نهایت به تعمقی در معنای زندگی و امکان رهایی در جهان معاصر می‌پردازد.

دانلود و تماشای رایگان فیلم بزهکاران

بازیگران و عوامل فیلم بزهکاران

دنیل الیاس در نقش موران، یک کارمند بانک است که تصمیم می‌گیرد از شعبه محل کارش دزدی کند. استبان بیلیاردی که اخیرا در فیلم انجمن برف Society of the Snow دیده شده است، در نقش رومان حضور دارد. او همکار موران است و به شکلی ناخواسته همدست او می‌شود. بازیگر فیلم قصه‌های وحشیانه Wild Tales، مارگاریتا مولفینو، شخصیت نورما، معشوق این دو کارمند بانک مذکور را به تصویر کشیده است. جرمن د سیلوا که با نقش راننده کامیون تنهای درام تحسین‌شده درختان اقاقیا Las acacias شناخته می‌شود، در نقش رئیس شعبه – و همچنین یک سردسته خلافکاران در زندان – حضور دارد. لورا پاردس که بخاطر بازی در فیلم‌هایی مانند گل La Flor، ترنکه لاوکین Trenque Lauquen و همچین فیلم‌های هرمیا و هلنا Hermia & Helena، شاهزاده فرانسه The Princess of France و ویولا Viola از ماتیاس پی‌نیرو، از چهره‌های مطرح سینمای هنری آرژانتین محسوب می‌شود، در نقش لورا اورتگا، شخصیتی سخت‌گیر و قاطع است که تحقیقات درباره سرقت از بانک را انجام می‌دهد.

کارگردان فیلم بزهکاران کیست؟

مورنو بزهکاران را براساس فیلمنامه‌ای از خودش مقابل دوربین برده و همچنین در کنار مانوئل فراری و نیکلاس گلدبارت، یکی از سه تدوین‌گر فیلم بوده است. این فیلمساز آرژانتینی فعالیت جدی خود را با کارگردانی اپیزودی از فیلم آنتولوژی سال ۱۹۹۸ اوقات بد Bad Times، شروع کرد. این فیلم برنده جایزه فدراسیون بین‌المللی منتقدان فیلم (فیپرشی) از جشنواره بین‌المللی فیلم مار دل پلاتا شد. اما این اولین فیلم انفرادی مورنو، محافظ The Minder در سال ۲۰۰۶ بود که نام او را در عرصه بین‌المللی مطرح کرد. این فیلم جایزه آلفرد باوئر را از جشنواره فیلم برلین برد (این جایزه به فیلمی که چشم‌اندازهای تازه‌ای به روی هنر سینما می‌گشاید اهدا می‌شود). فیلم بعدی مورنو، یک دنیای مرموز A Mysterious World، همانند محافظ، در بخش مسابقه جشنواره برلین حضور داشت و برای کسب خرس طلایی برلین رقابت کرد. هرچند در نهایت این جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی بود که برنده خرس طلایی شد. بزهکاران، پنجمین فیلم بلند انفرادی مورنو و موفق‌ترین اثر او تا به امروز محسوب می‌شود.

 فیلم بزهکاران

نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم بزهکاران

گاردین | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

پیتر بردشاو | این قصه طولانی و پراکنده عمیقا عجیب، کاملا منحصر بفرد، فریبنده و خارق‌العاده درباره یک سرقت از بانک در بوینس آیرس…جسورانه در مسیر نامتعارف خود پیش می‌رود…این فیلم می‌تواند یک اثر کلاسیک کالت باشد.

فیلم استیج | امتیاز: ۹۱ از ۱۰۰

روری اوکانر | فیلمی آرام و خوددار که هرگز گیرایی خود را از دست نمی‌دهد، حتی زمانی‌که با حاشیه‌روی‌های کمی بیش از حد خواب‌آلودش به سمت پرده نهایی‌ خود حرکت می‌کند.

هالیوود ریپورتر | امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰

جردن مینزر | یک فیلم سه ساعته که در دو بخش داستان خود را روایت می‌کند و به عنوان یک قصه جنایی طولانی و باطمانینه و با یکی از احتمالا آرام‌ترین سرقت‌های بانک در تاریخ سینما شروع می‌شود. اما سپس تغییر مسیر می‌دهد و پیچیده‌تر و عمیق‌تر می‌شود، راز و رمزهای تازه‌ای می‌سازد و روابط عاشقانه غیرمنتظره‌ای خلق می‌کند.

ایندی‌وایر | امتیاز: ۸۳ از ۱۰۰

دیوید ارلیش | در حالی‌که بزهکاران مشخصا برای برانگیختن تماشای فعالانه و کنار زدن قصه‌گویی الگوریتمی که روح سینمای معاصر را از بین برده، ساخته شده است، حس و حال عاشقانه دلنشینش آن را به تجربه‌‌ای لذت‌بخش تبدیل می‌کند که می‌توان برای ساعتی در آن غرق شد.

اسکرین دیلی | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰

وندی آید | این یک تریلر جنایی نسبتا آشنا است، با اینحال این فیلم بازیگوش و جذاب مورنو چندین پیچش داستانی غافلگیرکننده و دلچسب دارد.

مجله پیست | امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰

روری دوهرتی | مورنو مانند بهترین فیلم‌های سینمای آرژانتین، روانشناسی استنباطی اما پیش پا افتاده را با یک نقد اجتماعی تند و تیز ادغام می‌کند. علی رغم شفافیت کامل ایده‌های تماتیک بزهکاران در تمام مدت زمان ۱۸۹ دقیقه‌ای آن، مورنو چنان کنترل و تسلطی بر شخصیت‌ها و بازیگرانش نشان می‌دهد که فیلم همچنان متقاعدکننده باقی می‌ماند.

راجر ایبرت | امتیاز: ۶۳ از ۱۰۰

جوردین سرلز | با فیلمبرداری زیبا و اجراهای باطمانینه و متفکرانه‌ای که بزهکاران دارد، نمی‌توان جذابیت بالای آن را حداقل در فصل ابتدایی انکار کرد. اما همانطورکه فیلم پیش می‌رود، به‌نظر می‌رسد که از ماهیت اصلی خود فاصله می‌گیرد. علی رغم مدت زمان بیش از سه ساعته فیلم، ایده‌ها و شخصیت‌های آن پرداختی ناقص دارند.

 فیلم بزهکاران

نقد فیلم مجرمان برگرفته از سایت ریورس شات

کیتلین کویینلان | اگر محل کار شما با درهای قفل شده بزرگ، میله‌های آهنی ضخیم و رویه‌های سخت‌گیرانه، پیشاپیش شبیه سلول زندان به‌نظر برسد، آیا واقعا تفاوتی می‌کند که جای آن‌ها را با هم عوض کنید؟ موران (دنیل الیاس)، صندوق‌دار بانکی در بوینس آیرس در فیلم بزهکاران رودریگو مورنو، فرقی میان آن‌ها نمی‌بیند. از نگاه موران، سه سال و نیم حبس بخاطر سرقت از بانک در عوض ۲۰ سال کارمندی، بهترین معامله ممکن است. بنابراین، با کم‌ترین قیل و قال، مبغلی معادل دو برابر میزان حقوقش در طول دو دهه را از انبار بانک می‌دزدد، آن را پنهان می‌کند و خود را تحویل می‌دهد.

این شاید معمولی‌ترین دزدی‌ای باشد که تاکنون در فیلمی دیده‌ شده است، اما پوچی و مضحکی آن، نقشی حیاتی در طراحی و یکپارچگی لحن خشک و بی‌روح فیلم ایفا می‌کند. بزهکاران یک تریلر جنایی هیجان‌انگیز درباره فرار از قانون نیست، بلکه قصه‌ای غریب و موشکافانه درباره خودشکوفایی و رهایی در یک جامعه سرمایه‌داری و روایتی است که بخاطر رویکرد آزادانه خود منطق و واقع‌گرایی را به چالش می‌کشد. فیلم در طول سه ساعت به آرامی و با از این شاخه به آن شاخه پریدن مسیر داستانی خود را طی می‌کند، به‌طوری که گذر زمان به شدت حس می‌شود که البته لذت‌بخش است؛ زیرا در این دنیایی که زمان برای لذت بردن در اختیار شماست، هیچ سنجیدن زمانی وجود ندارد.

حتی در زندان هم می‌توان قدردان زمان بود، همانطورکه موران خرسندانه منتظر دریافت پاداش نهایی خود است. همدست ناخواسته او در این جنایت همکارش رومان است. موران حاضر است پول نقدی که دزدیده را با او تقسیم کند، مشروط بر اینکه تا زمانی‌که او او در زندان بسر می‌برد، آن‌ را برایش در جایی پنهان نگه‌ دارد. کنجکاوی خود رومان مانع از این می‌شود که پیشنهاد ناگهانی و وسوسه‌آمیز دوستش را رد کند. اما او همچین در این مورد خاص یک شریک کامل به‌نظر می‌رسد، زیرا او در روز سرقت بخاطر قرار ملاقات با دکترش، بانک را ترک می‌کند. یک موقعیت تصادفی مناسب که این فرصت را به موران می‌دهد تا کارش را راحت‌تر انجام بدهد. البته این اتفاق، سوء‌ظن تیم تحقیقاتی مضحک بانک را برمی‌انگیزاند که در حال بررسی این سرقت هستند.

هنگامی‌که فیلم از پیش پا افتادگی عمدی این موقعیت دزدی عبور می‌کند، به سطحی متعالی‌تر می‌رسد. جایی‌که چشم‌انداز رها و رمانتیک طبیعتی روستایی به تصویر کشیده می‌شود. اینجاست که تصمیم موران برای ترک بانک کاملا پذیرفتی جلوه می‌کند. رومان برای مخفی کردن پول طبق نقشه موران به سفری اکتشافی به خارج از شهر می‌رود – پل را رد می‌کنی، از میان رودخانه می‌گذری، از تپه بالا می‌روی -، که حس و حالی از یک ماجراجویی ساده و کودکانه دارد. هنگامی‌که او به این سرزمین شگفت‌انگیز می‌رسد که موران درست قبل از زندانی شدنش از آن بازدید کرده بود، روایت فیلم رهاتر و خیال‌انگیزتر می‌شود. اما در عین حال فیلم بیش‌تر به کاوشی درباره تعارض‌های روستا و شهر، محدودیت‌ها و آزادی‌های هرکدام می‌پردازد و همچنین این پرسش را مطرح می‌کند که زیر‌وزبر کردن زندگی برای یک هدف خاص، چه معنایی دارد. پس از اینکه رومان به سمت این طبیعت روستایی کشیده می‌شود، با گروهی از دوستان که در کنار آب کمپ کرده‌اند، برخورد می‌کند. آن‌ها تجسمی از شکوه زندگی روستایی هستند که توسط آلخیو ماگیلو با رنگ‌هایی گرم و با ظرافتی بسیار همچون تابلویی نقاشی به تصویر کشیده شده‌اند.

 فیلم بزهکاران

موران و رومان به‌طرز جذابی به هم مرتبط هستند؛ آیا این دو مرد در دو سوی یک ترازوی متعادل‌اند، یکی خشنود از بخت و اقبال و دیگری غلتیده در رنج یا بالعکس. مورنو در طول فیلم با تشابهات و وانمایی‌ها بازی می‌کند. در چند مورد کارگردان از طریق اسپلیت اسکرین، کاراکترها را در حال انجام فعالیتی مشابه در فضاهای جداگانه نشان می‌دهد. در یکی از این صحنه‌ها، هر دو مرد دست خود را به سمت میزی در کنار تخت خود دراز می‌کنند تا سیگار خود را روشن کنند، اما در قاب دو بخش شده فیلم انگار دستان آن‌ها به هم می‌رسند که مانند دیوارنگاره آفرینش آدم از میکل‌آنژ است.

بنابراین حتی زمانی‌که رومان از مزایای تلاش‌های موران بهره می‌برد و با نورما که مشخص می‌شود معشوق هر دوی آن بوده زیر نور آفتاب به آسودگی وقت می‌گذراند، خیالش از این بابت راحت به‌نظر می‌رسد که خوشبختی در انتظار هر دوی آن‌هاست. لحن در تمام فیلم سرزنده و سبکبالانه است، اما هرگز سرسری و بی‌معنی نیست؛ لحظه‌های خیال‌انگیز عجیب و غریب در آن وجود دارند، با اینحال همه آن‌ها در خدمت حس کنجکاوی شگرفی‌ هستند که می‌توانیم با آن دنیا را ببینیم، البته اگر فقط روال‌های زندگی روزمره به ما اجازه آن را بدهند. البته مورنو در رویکردش در ارزیابی زندگی، به ویژه وقتی به دوگانگی زندگی در شهر و روستا می‌پردازد، سنجیده عمل می‌کند؛ وقتی از دیدار موران از آنجا و رابطه عاشقانه‌اش با نورما مطلع می‌شویم، او لاجرم از نگاه نورما مانند آدم شهری‌ای به‌نظر می‌رسد که رویای یک زندگی روستایی دوام‌ناپذیر را در ذهن می‌پروراند.

زمانی‌که محکومیت حبس موران به پایان می‌رسد، رومان شاید طعم زندگی‌ای دیگر را به اندازه کافی چشیده باشد، در حالی‌که موران تازه در آغاز این راه است. به‌نظر می‌رسد که از نظر مورنو مهم نیست کدام مسیر را انتخاب می‌کنید. زیرا آنچه اهمیت دارد، لذت سفری باطمانینه، زدن به راه‌های فرعی و شگفتی‌ها و رمز و رازهای مسیر است. شاید آن سوی دیگر این ماجرا، روابط متعهدانه، و زندگی در زادگاه بهتر و جذاب‌تر باشد، شاید هم نه. در حالی‌که مورنو آشکارا تعارض‌ها و ترفندهای ژانر جنایی را در یک ساعت اول بزهکاران واژگون می‌‌سازد، بقیه فیلم نیز با شکل داستان‌گویی سیال و رویاگونه خود، اصول درام روایی و خطی را وارونه می‌کند. این فیلمی متعهد به لذت‌های دلپذیر و چرخش‌های عجیب و خارق‌العاده وقایع است. آینه‌ای شگرف رو به دنیای واقعی، جایی‌که چیزهایی که باید غیرعادی و نامعمول باشند، مانند خرد شدن روح و روان آدم زیر فشار روزانه کار شرکتی، مسائلی معمولی و پیش پا افتاده هستند.

 

امتیاز سایت های سینمایی به فیلم مجرمان

تا زمان آماده سازی مطلب

وبسایت میانگین امتیاز
IMDB ۶.۸ از ۱۰
کاربران متاکریتیک ۶.۷ از ۱۰
منتقدان راتن تومیتوز ۸۵ درصد بر اساس ۶۵ نقد
کاربران راتن تومیتوز ۷۶ درصد
منتقدان متاکریتیک ۸۶ درصد براساس ۱۷ نقد

مصاحبه با کارگردان فیلم

رودریگو مورنو: این فیلم یک کنش شاعرانه است

  • یک فیلم کلاسیک قدیمی آرژانتینی از هوگو فرگونسه، به سختی یک جنایتکار Hardly a Criminal محصول ۱۹۴۹، نقطه شروعی مشابه فیلم من دارد. فیلم فرگونسه درباره مردی است که در مکانی با پولی زیاد کار می‌کند. او تصمیم می‌گیرد که آن را بدزدد و پنهان کند و سپس نزد پلیس برود و به جرم خود اعتراف کند و حکمش را بگذارند. من علاقه‌مند بودم که این خط داستانی را گسترش بدهم – نام شخصیت اصلی و کلمه بزهکار را در عنوان نگه داشتم تا این ارجاع پنهان نباشد – و به این ترتیب دیالوگی میان نسل خودم و سینمای کلاسیک ایجاد کنم. زیرا هیچ دیالوگی بین نسل من و سینمای آرژانتین در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ وجود ندارد. برهه‌ای که به عنوان دوره طلایی سینما از آن یاد می‌شود، اما در سینمای امروزمان انعکاسی ندارد.
  • به‌ نظر من دو شخصیت اصلی، رومان و موران، مکمل یک‌دیگر هستند. هر دوی آن‌ها یاد می‌گیرند که خطر کنند و زندگی‌شان را مورد بازنگری قرار بدهند. آن‌ها دو سرنوشت محتمل را نشان می‌دهند: یکی ماجراجویی را انتخاب می‌کند، دیگری از روزمرگی و اینکه بیش‌تر زندگی خود را وقف کار می‌کند – در اینجا کار در بانک -، رنج می‌برد. مثلا یک هیولا با دو سر است.
  • رائول روئیز زمانی گفته بود هر وقت می‌خواهید فیلمی کارگردانی کنید، در نهایت دو فیلم می‌سازید. یکی فیلمی که در ظاهر دیده می‌شود، سپس فیلم دیگری که قاچاقی و مخفیانه وارد آن می‌کنید. بنابراین من این دو شخصیت را داشتم که تصمیم می‌گیرند با یک سرقت درگیر شوند و زندگی خود را تغییر بدهند. همچنین سرنوشت مشابهی با یک‌ دختر دارند و قصه‌های عاشقانه مشابهی را پشت‌سر می‌گذارند. با این حال، همرمان، سطح دیگری هم وجود دارد. شاید متظاهرانه به‌نظر برسد، اما برای من، این فیلم یک کنش شاعرانه و کم‌تر روایی است.

 

پوستر فیلم بزهکاران

پوستر فیلم بزهکاران

دانلود انیمیشن

اطلاعات کامل فیلم ها و حاشیه های جشنواره برلین ۲۰۲۴


نبردی سرسختانه برای تصاحب خرس ۷۴ ساله

همه آنچه می‌خواهید درباره برلیناله ۷۴ بدانید؛ داوران، فیلم‌ها و نمایندگان ایران

هفتادوچهارمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم برلین از ۱۵ تا ۲۵ فوریه ۲۰۲۴ (۲۶ بهمن تا ۶ اسفند ۱۴۰۲) برگزار می‌شود و بازیگر کنیایی-مکزیکی لوپیتا نیانگو به عنوان رییس هیات داوران مسابقه اصلی فعالیت می‌کند. به مرور و همزمان با برگزاری این جشنواره، اطلاعات کاملی از فیلم‌های به نمایش درآمده و حاشیه‌های این جشنواره را اینجا می‌خوانید.

در هفتاد و چهارمین دوره جشنواره برلین در سال ۲۰۲۴ از مارتین اسکورسیزی با اهدای خرس طلای افتخاری تجلیل خواهد شد. جایزه دوربین طلایی هم به فیلمساز و استاد دانشگاه آلمانی، ادگار رایتس اهدا می‌شود که با سری فیلم‌های «زادگاه» Heimat -که در خلال سال‌های ۱۹۸۴ تا ۲۰۱۳ ساخت- بیشتر شناخته می‌شود. فیلم افتتاحیه برلیناله ۲۰۲۴ هم «چیزهای کوچکی مثل این‌ها» Small Things like These نام دارد به کارگردانی تیم میلانتس بلژیکی.

نگاهی به دوره‌های قبلی جشنواره برلین در فیلیموشات

ایرانی ها در جشنواره برلین ۲۰۲۴

حضور سینماگران مستقل ایرانی در برلیناله ۲۰۲۴ پررنگ است؛ بنفشه هورمزدی، بازیگر ایرانی-آلمانی، در هیات داوران بخش «نسل» جشنواره برلین حضور دارد. بهتاش صناعی‌ها و مریم مقدم با فیلم کیک محبوب من، چهارمین فیلم بلندشان در مقام نویسنده و کارگردان، در بخش مسابقه اصلی برای کسب جایزه اول این رویداد سینمایی رقابت می‌کنند (این فیلم محصول مشترک است با کشورهای فرانسه، سوئد و آلمان).

علی‌یار راستی در بخش «برخوردها» با فیلم خمیازه بزرگ تاریخ حضور دارد و فرحناز شریفی با فیلم سیاره دزدیده‌شده من (محصول مشترک با آلمان) به بخش «پانوراما» راه یافته است. در بخش نسل‌ها هم دو فیلمساز جوان ایرانی حضور دارند: هادی بابایی‌فر با فیلم گوسفند و سروناز علم‌بیگی با فیلم مائده‌گل (که محصول مشترک است با کشورهای فرانسه و آلمان). سارا رجایی هم تنها فیلمساز ایرانی بخش فیلم‌های کوتاه است که البته با فیلم شهر شاعران City of Poets محصول هلند در این بخش رقابت می‌کند. در بخش خاطره‌انگیز «کلاسیک‌ها»ی برلیناله هم فیلم وقت بلوغ اثر زنده‌یاد سهراب شهید ثالث (۱۹۷۶، آلمان غربی) یکی از ده اثر ماندگار تاریخ سینماست که یک بار دیگر روی پرده نقره‌ای نقش می‌بندد.

 

هیئت داوران بخش‌های مختلف جشنواره برلین ۲۰۲۴

داوران مسابقه اصلی برلیناله ۲۰۲۴

  • لوپیتا نیانگو، بازیگر کنیایی-مکزیکی (رییس هیات داوران)
  • بردی کوربِت، بازیگر و فیلمساز آمریکایی
  • ان هوی، بازیگر و فیلمساز هنگ‌کنگی-چینی
  • کریستیان پتسولد، فیلمساز آلمانی
  • یاسمینه ترینکا، فیلمساز و بازیگر ایتالیایی
  • آلبرت سِرا، فیلمساز اسپانیایی
  • اوکسانا زابوژکو، شاعر و رمان‌نویس اوکراینی

داوران بخش برخوردها Encounters برلین ۲۰۲۴

  • لیساندرو آلونسو، فیلمساز آرژانتینی
  • دُنی کوته، فیلمساز کانادایی
  • تیتزا کووی، فیلمساز ایتالیایی

داوران بخش نسل Generation

  • آیرا ساکس، فیلمساز آمریکایی
  • امجد ابو العلا، فیلمساز سودانی
  • بنفشه هورمزدی، بازیگر ایرانی-آلمانی

داوران بخش مستند

  • عباس فاضل، فیلمساز عراقی
  • توماس هایزه، فیلمساز آلمانی
  • وِرِنا پاراوِل، انسان‌شناس و هنرمند فرانسوی

جشنواره برلین 2024

فیلم های بخش اصلی (مسابقه) برلیناله ۲۰۲۴

فیلم‌های این بخش برای کسب خرس طلای جشنواره برلین ۲۰۲۴ رقابت می‌کنند؛

  1. فیلم پایانی دیگر | پیئرو مِسینا | ایتالیا | Another End
  2. فیلم معماری | ویکتور کوساکوفسکی | آلمان و فرانسه | Architecton
  3. فیلم چای سیاه | عبدالرحمن سیساکو | فرانسه، موریتانی، تایوان، لوکزامبورگ و ساحل عاج | Black Tea
  4. فیلم آشپرخانه | آلونسو روئیس‌پالاسیوس | مکزیک و آمریکا | La cocina
  5. فیلم داهومی | ماتی دیوپ | بِنین، فرانسه و سنگال | Dahomey
  6. فیلم حمام شیطان | ورونیکا فرانتس و سِوِرین فیالا | اتریش و آلمان | The Devil’s Bath
  7. فیلم مردی متفاوت | اِرِن شیمبرگ | آمریکا | A Different Man
  8. فیلم امپراتوری | برونو دومون | فرانسه، ایتالیا، آلمان، بلژیک و پرتغال | The Empire
  9. فیلم از طرف هیلده با عشق | آندریاس درسن | آلمان | From Hilde, With Love
  10. فیلم گلوریا! | مارگِریتا ویکاریو | ایتالیا و سوییس | Gloria!
  11. فیلم زبان خارجی | کلر بورژه | فرانسه، آلمان و بلژیک | Langue étrangère
  12. فیلم کیک محبوب من | بهتاش صناعی‌ها و مریم مقدم | ایران، فرانسه، سوئد و آلمان | My Favorite Cake
  13. فیلم شامبالا | مین بهادر بهام | نپال، فرانسه، نروژ، چین، ترکیه، تایوان، آمریکا و قطر | Shambhala
  14. فیلم چیزهای کوچکی مثل این‌ها | تیم میلانتس | ایرلند و بلژیک | Small Things like These | فیلم افتتاحیه
  15. فیلم احتضار | ماتیاس گلاسنِر | آلمان | Dying
  16. فیلم پسرها | گوستاو مولر | دانمارک و سوئد | Sons
  17. فیلم زمان تعلیق | اولیویه آسایاس | فرانسه | Suspended Time
  18. فیلم پپه | نلسون کارلو دِلوس سانتوس آریاس | دومینیکن، نامیبیا، آلمان و فرانسه | Pepe
  19. فیلم نیازهای مسافر | هونگ سانگ-سو | کره جنوبی | A Traveler’s Needs
  20. فیلم من به چه کسی تعلق دارم | مریم جوبور | تونس، فرانسه، کانادا، نروژ، قطر و عربستان سعودی | Who Do I Belong To

فیلم های بخش برخوردها

  • فیلم آرکادیا | یورگوس زویس | یونان، بلغارستان و آمریکا | Arcadia
  • فیلم شهر؛ دشت | ژولیانا روژِس | برزیل، آلمان و فرانسه | Cidade; Campo
  • فیلم دِمبا | مَمدو دیا | سنگال و آلمان | Demba
  • فیلم درگیری مستقیم | گیوم کایو و بِن راسل | آلمان و فرانسه | Direct Action
  • فیلم خوابیدن با چشمان باز | نِیله وولاتس | برزیل، آرژانتین، تایوان و آلمان | Sleep with Your Eyes Open
  • فیلم افسانه | رام رِدی | هند و آمریکا | The Fable
  • فیلم یک خانواده | کریستین آنگو | فرانسه | A Family
  • فیلم محبوب | روث بِکِرمان | اتریش | Favoriten
  • فیلم ایوو | ایوا تروبیش | آلمان | Ivo
  • فیلم خمیازه بزرگ تاریخ | علی‌یار راستی | ایران | The Great Yawn of History
  • فیلم بارانی باید ببارد | کیو یانگ | چین، آمریکا، فرانسه و سنگاپور | Some Rain Must Fall
  • فیلم دستان در آتش | مارگاریدا ژیل | پرتغال | Hands in the Fire
  • فیلم مت و مارا | کازیک رادوانسکی | کانادا | Matt and Mara
  • فیلم در میان قبرها باد می‌وزد | تراویس ویلکرسن | آمریکا | Through the Graves the Wind is Blowing
  • فیلم تو مرا سوزاندی | ماتیاس پینِرو | آرژانتین و اسپانیا | You Burn Me

مهم‌ترین فیلم‌های بخش پانوراما

  • فیلم خیر خواهد بود | رِی یونگ | چین و هنگ‌کنگ | All Shall Be Well
  • فیلم آندریا طلاق می‌گیرد | یوزف هادِر | اتریش | Andrea Gets a Divorce
  • فیلم بِتانیا | مارچلو بوتا | برزیل | Betânia
  • فیلم بین معابد | ناتان سیلور | آمریکا | Between the Temples
  • فیلم سرگذشت کوتاه یک خانواده | لین چیئن‌چا | چین و دانمارک | Brief History of a Family
  • فیلم تقاطع | لیفان آکین | سوئد، دانمارک، فرانسه، ترکیه و گرجستان | Crossing
  • فیلم هر تو هر من | میشاییل فِته ناتانسکی | آلمان و اسپانیا | Every You Every Me
  • فیلم من آن سریال را دیدم | جِین شونبران | آمریکا | I Saw the TV Glow
  • فیلم سیاره جَنِت | اَنی بِیکِر | آمریکا | Janet Planet
  • فیلم در همین حین روی زمین | ژِرِمی کلاپن | فرانسه | Meanwhile on Earth
  • فیلم خاطرات بدنی سوزان | آنتونِلا سوداساسی فِرنیس | کاستاریکا و اسپانیا | Memories of a Burning Body
  • فیلم دوستان جدیدم | آندره تشینه | فرانسه | My New Friends
  • فیلم سیاره دزدیده‌شده من | فرحناز شریفی | آلمان و ایران | My Stolen Planet
  • فیلم هیچ سرزمین دیگری | باسِل آردا | فلسطین و نروژ | No Other Land
  • فیلم گریز | نورا فینگشایت | آلمان و انگلیس | The Outrun
  • فیلم زمین سوخته | توماس آرسلان | آلمان | Scorched Earth
  • فیلم جنسیت | دگ یوهان هاوگرود | نروژ | S-ex
  • فیلم مهمان | بروس لابروس | انگلیس | The Visitor

مهم‌ترین فیلم‌های بخش نسل

و شامل «نسل به‌علاوه چهارده»

  • فیلم مشکلی نیست! | کیم هه-یانگ | کره جنوبی | It’s Okay!
  • فیلم تن‌های اصلی | اینگرید پوک‌روپِک | آرژانتین و اسپانیا | The Major Tones
  • فیلم گوسفند | هادی بابایی‌فر | ایران | Sheep
  • فیلم در میان صخره‌ها و ابرها | فرانکو گارسیا بِسِرا | شیلی و پرو | Through Rocks and Clouds
  • فیلم برندگان | سولین یوسف | آلمان | Winners
  • فیلم آرنج | آسلی اوزارسلان | فرانسه، آلمان و ترکیه | Elbow
  • فیلم پایان | رایان ماشادو | فیلیپین | Fin
  • فیلم آخرین شنا | ساشا ناتانی | انگلیس | Last Swim
  • فیلم مائده‌گل | سروناز علم‌بیگی | فرانسه، آلمان و ایران | Maydegol
  • فیلم تابستانم با ایرنه | کارلو سیرونی | فرانسه و ایتالیا | My Summer with Irène
  • فیلم ملکه‌ها | کلودیا رِینِکی | پرو و سوییس | Reinas
  • فیلم کسی کنار آتش | فیلیپه لِساژ | کانادا و فرانسه | Who by Fire

 

پوستر رسمی جشنواره برلین ۲۰۲۴

پوستر جشنواره برلین 2024پوستر جشنواره برلین 2024پوستر جشنواره برلین 2024



دانلود انیمیشن