مرکز دانلود کتاب الکترونیکی


دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

مطالبی که برچسب فیلم را دارند .

آلبوم کامل عکس های فیلم فسیل


اینجا فقط عکس های فیلم فسیل را مشاهده می‌کنید که در دو فرمت اصلی و زمان اکران آن، جدا شده‌اند. پوسترها، تیزرهای رسمی و توضیح کامل درباره فیلم فسیل را می‌توانید در لینک زیر ببیند.

فسیل؛ اطلاعات کامل و پوسترهای پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران

فیلم کمدی فسیل را اکنون اختصاصی و قانونی در فیلیمو ببینید

هادی کاظمی و بهرام افشاری در فیلم فسیلایمان صفا و بهرام افشاری در فیلم فسیلهادی کاظمی و الهه حصاری در فیلم فسیلبهرام افشاری در فیلم فسیلالناز حبیبی در فیلم فسیلبابک کریمی در فیلم فسیلزندان ساواک در فیلم فسیلزندان ساواک در فیلم فسیلبهرام افشاری در فیلم فسیلبهرام افشاری و الناز حبیبی در فیلم فسیلنقد و بررسی فیلم فسیل

بهرام افشاری در فیلم فسیلالناز حبیبی در فیلم فسیلبهرام افشاری در فیلم فسیلهادی کاظمی در فیلم فسیل

الناز حبیبی در فیلم فسیل

بهرام افشاری و الناز حبیبی در فیلم فسیلبهرام افشاری در فیلم فسیلالناز حبیبی در فیلم فسیلبهرام افشاری و الناز حبیبی در فیلم فسیلبهرام افشاری و الناز حبیبی در فیلم فسیلبهرام افشاری و هادی کاظمی در فیلم فسیل

بهرام افشاری و هادی کاظمی در فیلم فسیلبهرام افشاری در فیلم فسیلالهه حصاری، بهرام افشاری و هادی کاظمی در فیلم فسیلبهرام افشاری در فیلم فسیلالهه حصاری و الناز حبیبی در فیلم فسیلبهرام افشاری در فیلم فسیلالهه حصاری و الناز حبیبی در فیلم فسیلبهرام افشاری در فیلم فسیلبهرام افشاری در فیلم فسیلبهرام افشاری در فیلم فسیلبهرام افشاری، الناز حبیبی، هادی کاظمی و الهه حصاری در فیلم فسیلبهرام افشاری و هادی کاظمی در فیلم فسیلبهرام افشاری و هادی کاظمی در فیلم فسیلبهرام افشاری در فیلم فسیلبهرام افشاری در فیلم فسیلبهرام افشاری، الهه حصاری، الناز حبیبی و هادی کاظمی در فیلم فسیلبهرام افشاری، الناز حبیبی، هادی کاظمی و الهه حصاری در فیلم فسیل

بهرام افشاری و الناز حبیبی در فیلم فسیلبهرام افشاری و الناز حبیبی در فیلم فسیلهادی کاظمی و الهه حصاری در فیلم فسیل

دانلود و تماشای آنلاین و قانونی فیلم فسیل

عکس های زمان اکران فیلم فسیل

فیلم فسیل پرفروش ترین فیلم سینمای ایران
ایمان صفا، بهرام افشاری و هادی کاظمی در فیلم فسیل

الناز حبیبی در فیلم فسیل

بهرام افشاری و هادی کاظمی در فیلم فسیلالهه حصاری در فیلم فسیلبهرام افشاری در فیلم فسیلفیلم فسیلفیلم فسیلعکس های فیلم فسیلبهرام افشاری و الناز حبیبی در فیلم فسیلبابک کریمی و بهرام افشاری در فیلم فسیلایمان صفا، بهرام افشاری و هادی کاظمی در فیلم فسیل

دانلود انیمیشن

دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

۷ تا از بهترین فیلم های مایکل مان که نباید تماشای آن‌ها را از دست داد


شاید عجیب به نظر برسد که «مایکل مان» با آن اسم و آوازه تنها دوازده فیلم بلند ساخته است! این کارگردان ۸۰ ساله، در حوزه سینمای اکشن تخصص دارد و در کنار شاهکاری به نام «مخمصه»، آثار ضعیفی هم کارگردانی کرده که هیچ‌کدام بر آثار درخشان او سایه نینداخته‌اند.
اکران فیلم «فراری» با بازی «آدام درایور» بهانه‌ای شد تا برویم سراغ کارنامه این فیلمساز کهنه‌کار و هفت فیلم برتر مایکل مان را با هم مرور کنیم.

فهرست کوتاه ولی مهم بهترین فیلم های مایکل مان بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند

فهرست بهترین فیلم های اکشن تاریخ سینما

فیلم فراری | ۲۰۲۳ | Ferrari

پس از شکست همه‌جانبه «بلک‌هت»، مایکل مان در سال ۲۰۲۳ با توپ پر به سینما برگشت و «فراری» را با محوریت زندگی «انزو فراری» خودروساز افسانه‌ای با بازی «آدام درایور» روی پرده برد. بخش اعظم موفقیت فراری مربوط به انتخاب بازیگران و خصوصا «پنه‌لوپه کروز» است که اجرای معرکه‌اش در تمام فیلم، بازی آدام درایور به عنوان ستاره صحنه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

همه چیز درباره فیلم فراری

طرفداران مان از سبک مشخصی که در سراسر فراری وجود دارد قدردانی خواهند کرد. با این حال، پاشنه آشیل مان دوباره گریبان‌گر فیلم شده و ریتم فیلم کند است. کند بودن ریتم فیلمی که درباره سازنده یکی از سریع‌ترین ماشین‌های تاریخ است از آن حرف‌هاست.

دانلود و تماشای رایگان فیلم فراری

فیلم وثیقه | ۲۰۰۴ | Collateral

«وثیقه» یکی از هیجان‌انگیزترین و پرتعلیق‌ترین فیلم‌های طرفداران مایکل مان است که وقتی شروع به تماشای آن می‌کنید، به سختی می‌توانید چشمان‌تان را از آن جدا کنید.

با بازی دو بازیگر قدرتمند «جیمی فاکس» و «تام کروز»، وثیقه به راحتی یکی از بهترین فیلمنامه‌ها و البته یکی از بهترین شیمی‌های بین دو بازیگر را بین فیلم‌های مایکل مان دارد. با یک پیش‌فرض ساده و حجم بی‌پایانی از تنش و تعلیق، وثیقه یک اثر جنایی کلاسیک و از برترین‌های دهه ۲۰۰۰ است که تماشای چندباره آن خالی از لطف نیست.

دانلود و تماشای فیلم وثیقه

فیلم نفوذی | ۱۹۹۹ | The Insider

«نفوذی» ضیافتی از یک کارگردانی عالی و بازی‌های خیره‌کننده‌ای از آل پاچینو، «کریستوفر پلامر» و «راسل کروست». فیلم با مضامین و رنگ‌های توطئه‌آمیز لایه‌بندی شده و حاوی برخی از تکان‌دهنده‌ترین لحظاتی است در این چند دهه جلوی دوربین مایکل مان فیلمبردای شده است.

با نامزدی در ۷ رشته اسکار از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد، «نفوذی» را می‌توان کامل‌ترین و بهترین اثر استاد دانست.

دانلود و تماشای فیلم نفوذی

فیلم مخمصه | ۱۹۹۵ | Heat

مایکل مان توانست ژانر جنایی را به شکل مدرنی از نو بنویسد و شاه‌بیت آثارش در این ژانر، «مخصمه» است که یکی از بهترین فیلم‌های پلیسی-سرقتی تاریخ سینما محسوب می‌شود. در حالی که «نفوذی» مطمئنا تحسین‌شده‌ترین فیلم مایکل مان است، «مخمصه» بدون شک نمادین‌ترین و از نظر فرهنگی تاثیرگذارترین فیلم فیلمشناسی اوست.

مخمصه یک فیلم دزدی قطعی و اساسی است که اساسا این ژانر را در اساسی‌ترین سطح آن تعریف می‌کند. فیلم با حضور بازیگران افسانه‌ای مانند «رابرت دنیرو»، «آل پاچینو»، «وال کیلمر»، «جان وویت»، «تام سایزمور» و «ناتالی پورتمن»، تاثیرگذارترین فیلم کارگردانش در طول دهه‌ها فعالیت حرفه‌ای اوست که همیشه تروتازه و دیدنش برای عاشقان سینما سرشار از لطف و هیجان است.

دانلود و تماشای فیلم مخمصه

فیلم آخرین موهیکان | ۱۹۹۲ | The Last Of The Mohicans

مایکل مان با «آخرین موهیکان» دامنه قدرتنمایی خود در حوزه کارگردانی را از ژانر جنایی به قلمروی داستان‌های تاریخی گسترش داد. آخرین موهیکان با بازی «دنیل دی-لوئیس» بی نظیر، تصویری واقعی و وحشتناک از جنگ فرانسه و هند را به تصویر می‌کشد و به عنوان تنها اثر حماسی کارگردانش، یک فیلم بی‌نقص است.

در حالی که مطمئنا سایر فیلم‌های مان ارزش تماشای بیشتری دارند، آخرین موهیکان در جایگاه کلی‌اش در تاریخ سینما برتر است و بسیاری از بزرگترین دستاوردهای مان به عنوان کارگردان را در خود جای داده است.

دانلود و تماشای فیلم آخرین موهیکان

فیلم شکارچی انسان | ۱۹۸۶ | Manhunter

تاثیر «شکارچی انسان» بر یکی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما را نمی‌توان دست کم گرفت، زیرا تصویر دلخراشی که «برایان کاکس» از «دکتر لکتر» در این فیلم ارائه کرد، در نهایت الهام‌بخش پدیده جهانی «هانیبال لکتر» در شاهکاری به نام «سکوت بره‌ها» در سال ۱۹۹۱ شد که با هنرنمایی «آنتونی هاپکینز» در نقش این دکتر روانی و آدم‌خوار روی پرده رفت.

شکارچی انسان بدون شک یکی از پیشگامانه‌ترین و آزاردهنده‌ترین فیلم‌های مان است، اما متاسفانه یکی از دست کم گرفته‌شده‌ترین شاهکارهای او هم محسوب می‌شود.

 فیلم شکارچی انسان

فیلم سارق | ۱۹۸۱ | Thief

اولین فیلم سینمایی مان «سارق» با بازی «جیمز کان» در نقش یک سارق گاوصندوق که به دنبال آخرین سرقت بزرگ خود است.

این نوع فیلم‌های جنایی هیجان‌انگیز به دلیل شهرت مان تبدیل شدند و «سارق» فیلمی بود که همه چیز را شروع کرد. در اولین تجربه کارگردانی، مان تسلط بر ژانر و تعلیق را نشان می‌دهد و جنبه‌های موفق درام جنایی دهه ۱۹۷۰ و ژانر اکشن بی‌فکر دهه ۱۹۸۰ را در یک محصول ترکیب می‌کند. جیمز کان مرحوم، یکی از بهترین بازی‌های حرفه‌ای خود را در این کلاسیک مایکل مان برای‌مان به یادگار گذاشته است.

فیلم سارق

اگر می‌خواهید کلکسیونی از فیلم‌های مایکل مان را در فیلیمو ببینید، روی این عکس کلیک کنید

دانلود و تماشای فیلم های مایکل مان

دانلود انیمیشن

بیوگرافی دایانا حبیبی بازیگر نقش لیلا در فیلم شب داخلی دیوار


با بیوگرافی دایانا حبیبی بازیگر نقش لیلا در فیلم شب داخلی دیوار که بازیگر دوملیتی سینمای ایران است و به همراه کارنامه هنری این بازیگر در ادامه مطلب همراه ما باشید.

فهرست موضوعات

بیوگرافی دایانا حبیبی بیوگرافی دایانا حبیبی
بیوگرافی دایانا حبیبی

بیوگرافی دایانا حبیبی

دایانا حبیبی بازیگر نقش لیلا در فیلم شب داخلی دیوار بازیگر جوانیست که در کشور گرجستان متولد شده و تابعیت ایرانی گرجستانی دارد.

در مورد تاریخ تولد و سن دایانا حبیبی اطلاعات چندان دقیقی در دسترس نیست؛

همچنین اطلاعاتی درباره خانواده دایانا حبیبی در رابطه با اسم و شغل پدر و مادر دایانا حبیبی یا خواهر و برادرانش در صفحه این بازیگر چیزی منتشر نشده است.

ازدواج و همسر دایانا حبیبی

ظاهراً این بازیگر مجرد بوده و هنوز ازدواج نکرده است.

دایانا حبیبیدایانا حبیبی
دایانا حبیبی

شروع بازیگری دایانا حبیبی

دایانا فعالیت خود را به عنوان بازیگر در تاریخ ۱۳۸۹ با تئاتر آغاز کرد.

و با گذراندن کلاس‌های بازیگری وحید جلیلوند، مهارت خود را در این زمینه رشد داد.

شهرت دایانا حبیبی با فیلم شب داخلی دیوار

ایفاگر نقش لیلا در فیلم سینمایی شب داخلی دیوار به کارگردانی وحید جلیلوند، اولین تجربه بازیگری خود را در سینما و به واسطه حضور در این فیلم به دست آورد.

او در این فیلم در کنار بازیگران معروفی همچون نوید محمدزاده و امیر آقایی به ایفای نقش پرداخته و استعداد بازیگری خود را به نمایش گذاشت.

دایانا حبیبی در نمایی از فیلم شب داخلی دیواردایانا حبیبی در نمایی از فیلم شب داخلی دیوار
دایانا حبیبی در نمایی از فیلم شب داخلی دیوار

دایانا حبیبی برای ایفای نقش لیلا در فیلم شب داخلی دیوار به‌ گفته‌ خودش مدت‌ها کارگری کرد تا بتواند با نقشش ارتباط برقرار کند.

او برای ایفای هرچه‌ بهتر نقشی که‌ به‌ او محول شده‌ بود ترجیح داد مدتی با خانواده‌ خود ارتباط نداشته‌ و از آنها دور بماند.

شب داخلی دیوار نخستین تجربه بازیگری دایانا حبیبی در سینما و جلوی دوربین بود که او در این فیلم، نقش یک زن فراری را بر عهده داشت که با چالش‌های بسیاری روبرو می‌شد.

دایانا حبیبی در فیلم شب داخلی دیواردایانا حبیبی در فیلم شب داخلی دیوار
دایانا حبیبی در فیلم شب داخلی دیوار
دایانا حبیبی در کنار نوید محمد زاده در مراسم فرش قرمزدایانا حبیبی در کنار نوید محمد زاده در مراسم فرش قرمز
دایانا حبیبی در کنار نوید محمد زاده در مراسم فرش قرمز

گردآوری: نیمکت خبر

میانگین امتیازات ۵ از ۵

از مجموع ۳ رای

دانلود انیمیشن

فیلم بانو؛ مرور نقدهای قدیمی درباره فیلم توقیف شده مهرجویی


فهرست بهترین فیلم های زنده‌یاد داریوش مهرجویی

خلاصه داستان و عوال فیلم بانو

عوامل اصلی فیلم بانو: نویسنده و کارگردان: داریوش مهرجویی/ مدیر فیلمبرداری: تورج منصوری/ چهره‌پردازی: عبدالله اسکندری، اکرم نویدی/ تدوین: حسن حسندوست/ موسیقی: ناصر چشم‌آذر/ طراح صحنه: فریار جواهریان/ بازیگران: بیتا فرهی، عزت‌الله انتظامی، خسرو شکیبایی، گوهر خیراندیش، فردوس کاویانی، سیما تیرانداز، حمیده خیرآبادی، فتحعلی اویسی، محمود کلاری، میرصلاح حسینی

داستان: «محمود برای پیوستن به یک زن مطلقه، همسرش بانو را ترک می‌کند و به امارات متحده عربی می‌رود. بانو که در تنهایی‌اش با یی‌چینگ، بودیسم و تی‌ام دمخور است، از روی دلسوزی و برای یافتن همدم، کرمعلی باغبان همسایه و هاجر، همسر باردارش را که اتاق محل سکونتشان را از دست داده‌اند، به خانه دعوت می‌کند. به‌تدریج، همسر برادر هاجر که با دو فرزندش از اراک به تهران آمده و پدر هاجر، قربان‌سالار، نیز به آنها ملحق می‌شوند و چنان اختیار خانه را در دست می‌گیرند که مستخدمه خانه، آنجا را ترک می‌کند. قربان‌سالار از اعتماد بانو سوءاستفاده می‌کند و یک تخته فرش با چند گلدان عتیقه را به کمک شریکش می‌رباید و در ازای بدهی‌اش به او می‌دهد. بانو که شاهد سرقت است، به‌شدت عصبی می‌شود و وقتی با انکار قربان‌سالار و هاجر مواجه می‌شود، به اتاقش پناه می‌برد و در را به‌روی خود می‌بندد. درحالی‌که خالی‌کردن خانه به دست قربان‌سالار و شریکش ادامه دارد، محمود از مسافرت برمی‌گردد و خانه را کاملا به‌هم‌ریخته می‌یابد. او برای بانو که بیمار و ضعیف شده، تعریف می‌کند که چطور زن مورد علاقه‌اش، در یک فرصت مناسب او را ترک کرده و احتمالا طبق نقشه قبلی، به‌سراغ مرد دیگری رفته است. محمود به‌سراغ دکتر حسام، دوست قدیمی بانو می‌رود و به کمک او، قربان‌سالار که از کمردرد می‌نالد، به بیمارستان منتقل می‌شود. هاجر نیز برای زایمان به بیمارستان می‌رود و بقیه هم به‌تدریج خانه را ترک می‌کنند تا نوسازی خانه آغاز شود. اما حالا این بانو است که خانه را ترک می‌کند و به شهر دیگری می‌رود.»

 

دستاوردها و آمار فروش فیلم بانو

توقیف فیلم بانو باعث شد تا این فیلم فرصت حضور در جشنواره فجر را از دست بدهد. در غیر این صورت، این ساخته مهرجویی می‌توانست در بسیاری از رشته‌های اصلی (از کارگردانی و فیلمنامه گرفته تا نقش‌آفرینی‌های درخشان بیتا فرهی، عزت‌الله انتظامی و گوهر خیراندیش) از گزینه‌های نامزدی سیمرغ بلورین باشد.

بانو، پس از ۷ سال توقیف، از ۲۲ مهر ۱۳۷۷ روی پرده رفت. اکران این فیلم نه‌تنها دیرهنگام بلکه ناگهانی هم بود. در واقع حتی چند روز پیش از نمایش عمومی بانو هم کسی خبر نداشت که قرار است این فیلم روی پرده برود. بنابراین اکران بانو همه را غافلگیر کرد. شاید همین امر روی دیده‌شدن فیلم تاثیر منفی گذاشت. هرچند از تب‌وتاب رسانه‌ای پیرامون توقیف بانو هم چند سالی گذشته بود و همین هم باعث می‌شد که این فیلم مهرجویی به‌اندازه زمان ساخت برای عموم کنجکاوی‌برانگیز به‌نظر نرسد. در نهایت فیلم با بازخورد متوسطی از سوی عموم تماشاگران روبه‌رو شد و با جذب ۲۹۸ هزار و ۸۸ مخاطب در رتبه بیست‌وچهارم پرتماشاگرترین فیلم‌های سال ۱۳۷۷ قرار گرفت.

فیلم بانو

ماجرای توقیف فیلم بانو داریوش مهرجویی

داریوش مهرجویی بعدها به این اشاره کرد که اگر بانو توقیف نمی‌شد شاید مسیر سینمایی او هم تغییر می‌کرد. اما مهرجویی تنها فردی نبود که حرفه‌اش به‌واسطه توقیف بانو دستخوش تغییر شد. حتی فراتر از او، می‌توان به دو بازیگری اشاره کرد که شاید بتوان گفت بهترین نقش‌آفرینی‌های خود را در این فیلم به نمایش گذاشتند. بیتا فرهی و گوهر خیراندیش درخششی غیرمنتظره در بانو دارند و اگر این فیلم در همان سال‌ها دیده می‌شد، چه‌بسا هر دو در سال‌های آینده پیشنهادهای حرفه‌ای متفاوتی دریافت می‌کردند. به‌هرحال این هم از تبعات تیغ بی‌رحم سانسور و توقیف است که می‌تواند زندگی خیلی‌ها را به همین راحتی عوض کند.

در ادامه، ماجرای توقیف بانو را از زبان خود مهرجویی می‌خوانیم. لازم به ذکر است که تمامی نقل‌قول‌های ذکرشده از قول مهرجویی و منتقدان مختلف در این مطلب، در شماره ۲۲۸ ماهنامه فیلم (آذر ۱۳۷۷) منتشر شده‌اند: «آن موقع کلی تلاش کردیم و به خودمان و همکارانمان فشار آوردیم تا فیلم برای نمایش در دهمین جشنواره فیلم فجر (سال ۱۳۷۰) به‌موقع آماده شود و به نمایش درآید، که آماده شد ولی نمایش داده نشد… تنها توضیحی که درباره توقیف فیلم شنیدم، حرف‌های فخرالدین انوار بود که گفت فیلمت از نظر شورا، توهین به انسان و مردم است. البته خودش نظر شورا را قبول نداشت. من هم برای شورا نامه‌ای نوشتم با این مضمون که چه‌گونه فیلم را ندیده‌اند یا بد دیده‌اند و این‌که فیلم برخلاف نظر آنها، سراسر ستایش از انسان است و… به‌هرحال شورا برای نجات دادن فیلم، آن را «فعلا» غیرقابل‌نمایش اعلام کرد. یعنی برای نجات فیلم، آن را به کل توقیف کرد. چه‌جور برداشتی از فیلم شده بود، نمی‌دانم. فقط می‌گفتند چون سال قبل، نمایش فیلم نوبت عاشقی [محسن مخملباف] باعث شده بود گروه مخالفان، به‌خصوص مهدی نصیری و همفکرانش سخت به جان وزارت ارشاد بیفتند، امسال ارشاد قدری احتیاط می‌کند، زیرا بانو هم ممکن است چنین واکنش‌هایی را برانگیزد. به‌هرحال، ترس از دست دادن موقعیت و مقام، و وضعیت خاص ارشاد در آن هنگام که زیر تیغ حمله‌هایی بود، دست‌به‌دست هم داد تا فیلم توقیف شود.»

 

فیلم بانو درباره چیست؟

شاید مهم‌ترین خصوصیتی که فیلم بانو را در زمان ساخت به اثری حساسیت‌برانگیز تبدیل کرد، برخورد با آن به‌عنوان یک اثر استعاری بود. داستان بانویی غنی و محترم که خانه بزرگ و قدیمی‌اش را در اختیار گروهی پاپَتی نمک‌نشناس قرار می‌داد و با برخوردی غیرمنصفانه روبه‌رو می‌شد، ظاهرا برای عده‌ای تصویری نمادین ایجاد می‌کرد. کافی بود بانو را نمادی از ایران در نظر بگیرند تا تمام اشارات داستانی فیلمْ ارجاعاتی به تاریخ معاصر به‌نظر برسند! با این وجود منتقدان در زمان اکران عمومی بانو از جنبه‌های مختلفی به مضامین مطرح‌شده در فیلم پرداختند و نشان دادند که ماجرا پیچیده‌تر از تقلیل بانو به یک اثر ایدئولوژیک است. تهماسب صلح‌جو و جواد طوسی از جمله منتقدانی بودند که درون‌مایه‌های کلیدی بانو را مورد ارزیابی قرار دادند.

طهماسب صلح‌جو (ماهنامه فیلم، آذر ۱۳۷۷): بانو بیش از آن‌که فیلمی درباره رویارویی و کشمکش و مجادله دارا و ندار باشد و داستان همیشگی فقر و فلاکت آدم‌ها را به روایتی دیگر تکرار کند، توصیفی هوشمندانه از اسارت انسان گرفتار در سیطره جبرآمیز شرایط نابه‌سامان اجتماعی است و حدیث آرزومندی آدم‌هایی را بازمی‌گوید که در ظلمت ناهنجاری‌ها اسیرند و به همین دلیل در آغاز کار، پیشاپیش، احساس همدلی ما را نسبت به زنی برمی‌انگیزد که در قطب مخالف آدم‌های فقیر و مسکین ماجرا قرار دارد

از دید صلح‌جو، این فیلم مهرجویی در وهله اول نه نمایانگر تقابل طبقات غنی و فقیر، بلکه نشان‌دهنده گرفتار شدن انسان در چنبره مشکلات اجتماعی است: «بانو بیش از آن‌که فیلمی درباره رویارویی و کشمکش و مجادله دارا و ندار باشد و داستان همیشگی فقر و فلاکت آدم‌ها را به روایتی دیگر تکرار کند، توصیفی هوشمندانه از اسارت انسان گرفتار در سیطره جبرآمیز شرایط نابه‌سامان اجتماعی است و حدیث آرزومندی آدم‌هایی را بازمی‌گوید که در ظلمت ناهنجاری‌ها اسیرند و به همین دلیل در آغاز کار، پیشاپیش، احساس همدلی ما را نسبت به زنی برمی‌انگیزد که در قطب مخالف آدم‌های فقیر و مسکین ماجرا قرار دارد و از گنج نابرده رنجِ میراث پیشینیانش بسیار بهره‌مند است. با این همه تنهاتر، درمانده‌تر و آسیب‌پذیرتر از دیگران به‌نظر می‌رسد.»

این منتقد باسابقه در ادامه به فضای تمثیلی و معنای دوگانه بانو پرداخت: «جغرافیای جهان فیلم در حصار یک باغ قدیمی، با درختان کهن‌سال بی‌برگ، شیرهای سنگی، آبگیری منجمد و عماراتی آراسته به اشیای گران‌بها ترسیم می‌شود و با این نشانه‌ها خواه‌ناخواه جاذبه فضایی تمثیلی را پیدا می‌کند و معنای دوگانه‌ای به خود می‌گیرد؛ جایی که برای مریم بانو، هم سرزمین فراخ مهر است و هم قفس تنگ واهمه‌های جانکاه. بنابراین وقتی می‌گوید: «این جنگ من است با من»، تنها به احساس خلجان خود اشاره نمی‌کند، بلکه از تضاد پنهان در دنیای اثر نیز پرده برمی‌دارد. بانو با حس دوگانه‌اش، فیلمی پیچیده و قابل تفسیر و تاویل است؛ چون در میدان کشاکش خیر و شری به سامان می‌رسد که از تقابل فرد با خودش سرچشمه گرفته است.»

صلح‌جو به تعدادی از این عناصر تمثیلی فیلم هم اشاره کرد: «بیرون باغ مریم بانو، حادثه‌ای در شرف تکوین است؛ درختان کهن‌سال را قطع کرده‌اند تا شالوده بنایی نو و پایگاه اقتدار نسلی دیگر ریخته شود. شتاب این حادثه، حصار دنیای مریم بانو را می‌شکند و راهی به‌سوی واقعیت بیرون می‌گشاید. دیوار نیمه‌ویران باغ، یکی دیگر از نشانه‌های تمثیلی فیلم است که تا پایان ماجرا، نقش کنایه‌آمیزش را حفظ می‌کند. واقعیت از همین شکاف به خلوت حریم مریم بانو رخنه می‌کند.»

به‌نظر صلح‌جو، شخصیت‌پردازی بانو فراتر از تصویر تیپیک فرد مهربانی است که خانه‌اش را بی‌منت در اختیار افرادی متعلق به طبقات پایین قرار می‌دهد. کار تا جایی پیش می‌رود که حتی می‌توان در نیت اولیه بانو هم تردید کرد. این هم یکی از دوگانگی‌های تعمدی موجود در فیلم است که منجر به چرخشی اساسی در مسیر حرکت داستان می‌شود: «لایه‌های پنهانی شخصیت مریم بانو، در رویارویی با قربان‌سالار آشکار می‌شود. او که تا این‌جا الگوی معصومیت و شکیبایی بوده، با وسوسه‌های قربان‌سالار، کم‌کم خوی مرده اشرافیت بار دیگر در وجودش جان می‌گیرد و راه و رسم ازیادرفته سفره‌داری و بنده‌پروری را به‌خاطر می‌آورد و اندوه و بی‌پناهی و غربتش را از یاد می‌برد. بانو وقتی در صحنه ضیافت قربان‌سالار، با نخوت و غرور، در جامه سپید و آراسته به زیور و زینت پا به تالار می‌گذارد، پیداست که آن شوکت و شکوه دروغین را باور کرده و از این‌که می‌تواند همچون نیاکانش از موهبت برتر اصل و نسب بهره‌مند باشد، دلشاد است. با این تعبیر، قضیه شکل دیگری پیدا می‌کند و این پرسش پیش می‌آید که آیا پناه دادن مریم بانو به همسایگان مستمندش به‌راستی از سر نوع‌دوستی بوده است یا نیاز به همنشین در روزهای تلخ تنهایی، او را به این کار وامی‌دارد؟ فیلم پس از طرح این پرسش، در یک چرخش ناگهانی از مدار نخستینش، یعنی شرح همزیستی مسالمت‌آمیز آدم‌ها خارج می‌شود، قصه را از زاویه دیگری پی می‌گیرد و اوج تازه‌ای به درام می‌دهد. در این مرحله، آن شفقت و همدلی انسانی که ظاهرا می‌توانست پایان خوشی برای ماجرا رقم بزند، به یک‌باره جایش را به کینه و دشمنی می‌دهد. هشدار توفان، مریم بانو را از سجاده نماز به‌سوی پنجره می‌کشاند تا جلوه‌ای از حقیقت را ببیند. در چشم‌انداز او، قربان‌سالار را می‌بینیم که چند شیء گرانبهای خانه را با خود می‌برد.»

از سوی دیگر، جواد طوسی با رویکردی اجتماعی به ارزیابی بانو پرداخت. طوسی در نقد خود به تصویری از عارف قزوینی اشاره کرد که در راه‌پله لوکیشن اصلی فیلم به چشم می‌خورد و از همین دریچه، راهی برای تحلیل جهان‌بینی فیلم می‌یابد: «دوست دارم بانو را از زاویه نگاه عارف قزوینی که عکس بزرگش در راه‌پله خانه بانو آویخته شده، ببینم؛ همان شاعر ستم‌دیده و دل‌آزرده‌ای که جز پریشانی و بدعهدی ایام ندید، همان مرثیه‌سرای آزاده و وطن‌پرست، همان سخنور ملول و مردم‌گریز و خاموش که پس از عمری سفر و تجربه‌اندوزی و خوش‌بینی و بدبینی پیاپی، نهایتا به این واقعیت رسید که تا طبقه عوام تربیت نشود و افراد منورالفکر از فردگرایی و ریاکاری دست برندارند، امیدی به بهروزی و بهبود این مُلک نیست. آزادمردی زاده و بزرگ‌شده در دوره‌ای میان تحول و انقلاب. داریوش مهرجویی، آگاهانه این مکان را به‌عنوان یکی از لوکیشن‌های کلیدی فیلمش انتخاب کرده است. در طول فیلم، بارها بانو را می‌بینیم که در حین بالا رفتن و پایین‌آمدن از پله‌ها، از مقابل این عکس عبور می‌کند؛ عکسی به‌مثابه یک ناظر و روایتگر تاریخ.»

جواد طوسی (ماهنامه فیلم، آذر ۱۳۷۷): با همه ارزش‌های هنری و زیبایی‌شناسانه فیلم بانو، نگاه اجتماعی مهرجویی واقع‌بینانه نیست. صاحب این قلم نیز زیاد با این نوع نگاه تعمیم‌پذیر که نهایتا منجر به محکومیت تمام‌وکمال یک قشر یا طبقه می‌شود، موافق نیست. آیا رواست که با هر بینش و تفکر و برداشت مستقل و به‌تبع مشاهدات عینی‌مان در برهه‌های حساس و ملتهب تاریخی/ اجتماعی، همه کاسه‌کوزه‌ها را (بدون بررسی و تحلیل علت و معلولی) بر سر این طبقه فرود آوریم؟

طوسی، به‌نوعی برداشت‌های نمادین از شخصیت بانو به‌عنوان نمادی از وطن را تایید کرد: «بانو در کلیت فیلم، دو وجه پیدا می‌کند: در وجه زمینی، او را زنی تنها و پریشان‌حال و عارف‌مسلک و بی‌نیاز از مال‌ومنال و نیازمند عشق و محبت و ناموفق در زندگی زناشویی می‌بینیم. اما در وجه نمادین، تبدیل به مام وطن می‌شود؛ البته مام وطنی بسیار خاص و متفاوت. بانو از این منظر، با حس اعتماد و خوش‌بینی، پناهگاه بی‌پناهان می‌شود و نهایتا به بدبینی و بی‌اعتمادی می‌رسد.»

از این منظر، طوسی سعی کرد جهان‌بینی بدبینانه مهرجویی را در بانو مورد تاکید قرار دهد: «مهرجویی امیدش را از این خانه سست و بی‌بنیان کاملا می‌برد. صاحب خانه، خودش گیج و حیران و سردرگم است و رهگذران و میهمانان خوانده و ناخوانده‌اش، همه یک‌چیزیشان می‌شود. یکی ترحم‌انگیز و مملو از کمبود و عقده حقارت که یک‌دفعه از هول حلیم توی دیگ می‌افتد، و دیگری رجاله و هفت‌خط و خوره که اگر ولش کنی، همه‌چیز را درو می‌کند. در این میان، فقط زنی به‌نام شیرین با نگاه مهربان مهرجویی مواجه شده است. اگر بخواهیم بر اساس نوعی تقسیم‌بندی اجتماعی به مجموعه این افراد بپردازیم، شیرین در جایگاه قشر میانی رشدنیافته قرار می‌گیرد. بازتاب اقامت و حضور ازپیش‌تعیین‌شده او، تصویری مخدوش و موهن از این قشر نیست. برخلاف هاجر که بانو و دیگر افراد طبقه‌اش را در برخورد خصمانه نهایی از همه پست‌تر خطاب می‌کند، شیرین در همه‌حال نسبت به بانو موضع‌گیری جانبدارانه‌ای دارد.»

البته در انتهای نقد خود، جواد طوسی رویکرد اجتماعی مهرجویی در بانو را یک‌طرفه و غیرواقع‌بینانه دانست: «با همه ارزش‌های هنری و زیبایی‌شناسانه فیلم بانو، نگاه اجتماعی مهرجویی واقع‌بینانه نیست. صاحب این قلم نیز زیاد با این نوع نگاه تعمیم‌پذیر که نهایتا منجر به محکومیت تمام‌وکمال یک قشر یا طبقه می‌شود، موافق نیست. آیا رواست که با هر بینش و تفکر و برداشت مستقل و به‌تبع مشاهدات عینی‌مان در برهه‌های حساس و ملتهب تاریخی/ اجتماعی، همه کاسه‌کوزه‌ها را (بدون بررسی و تحلیل علت و معلولی) بر سر این طبقه فرود آوریم؟ طبقه‌ای که خودش به جهات گوناگون (اعم از فقر فرهنگی، بی‌پشتوانگی اقتصادی، هویت‌نیافتگی تاریخی، قابلیت انعطاف برای تن‌دادن به بهره‌کشی در شرایط خاص و بحرانی)، همواره در معرض همه‌گونه تهاجم و آسیب‌پذیری بوده است؟ چنین نگرشی از هیچ دیدگاه مترقی آرمانی و عدالت‌خواهانه (با هر عنوان از رده خارج شده و یا به‌جامانده و مابه‌ازا فراهم شده) نمی‌تواند قابل‌قبول باشد.»

 

جایگاه فیلم بانو در سینمای داریوش مهرجویی

بانو اولین فیلم از میان آثاری بود که مهرجویی به‌صورت متوالی با محوریت شخصیت‌های زن ساخت؛ مسیری که به‌ترتیب با فیلم‌های سارا، پری و لیلا ادامه پیدا کرد. اما توقیف هفت‌ساله فیلم باعث شد تا آخرین فیلم از میان این چهار اثر باشد که به نمایش عمومی درمی‌آید. همین اتفاق باعث شد تا منتقدان به شباهت‌های موجود میان این آثار توجه کنند. به‌عنوان مثال، شهزاد رحمتی بانو را به‌نوعی یکی از نقاط عطف کارنامه مهرجویی در نظر گرفت. به عقیده رحمتی در این فیلم ویژگی‌هایی قابل ردیابی است که در سه اثر بعدی داریوش مهرجویی هم به چشم خوردند: «بانو بی‌شک در کارنامه مهرجویی، فیلم بسیار مهمی است؛ چه به‌لحاظ فرم و ساختار، چه به‌لحاظ مضمونش. مهرجویی برخی از عناصر ساختاری و شگردهای فرمی را که بعدا به مولفه‌های همیشگی آثارش تبدیل شدند، برای اولین‌بار در بانو به‌شکلی گسترده به کار گرفت؛ فیدهای رنگی متعدد و استفاده مقتصدانه از موسیقی متن که در همه فیلم‌های بعدی‌اش قابل مشاهده است، همچنین کار با چند شخصیت در فضایی بسته و محدود که به‌خصوص در لیلا تکرار شد. به‌لحاظ موضوع و داستان نیز بانو نخستین فیلم از میان آثار چندگانه اوست که یک زن را به عنوان شخصیت محوری، در کوران دشواری‌های عاطفی، اخلاقی و فلسفی تصویر می‌کند؛ شخصیتی که در سارا و لیلا نیز همچون بانو در پایان، ترک زندگی و همسر می‌کند و… با دقت در فیلم‌های بعدی مهرجویی، می‌توان دریافت که پری به‌نوعی، حاصل گسترش سرگشتگی‌های عرفانی و عطش حقیقت‌طلبی مستتر در روحیه بانوست؛ سارا زاده گسترش دشواری‌های عاطفی بانو با همسرش و گسیختگی ارتباط میان آن دو است و شخصیت محوری آن نیز زنی است که همچون بانو، تنها پاداش صداقت و خلوص و فداکاری‌اش، دل‌شکستگی است و تنهایی؛ و در لیلا همین دشواری‌های عاطفی با غم نداشتن فرزند که بانو نیز از آن رنج می‌برد، و همان تنها گذاشته شدن ابدی همراه می‌شود.»

فیلم بانو

رضا درستکار هم به سه مضمون کلیدی بانو اشاره کرد که هر کدام سه فیلم بعدی مهرجویی، به گسترش یکی از آن ایده‌ها اختصاص داشتند: «پس از توقیف بانو، مهرجویی سه ایده و مضمون اساسی فیلم را در فیلم‌های بعدی‌اش گسترش داد که به ساخته‌شدن فیلم‌های موفقی چون سارا، پری و لیلا انجامید. ایده رفتن مریم بانو از خانه، در سارا با موفقیت اجرا شد که وامدار متن اصلی، یعنی خانه عروسک بود. در واقع، قصه سارا زمینه بهتری را برای آن پایان درخشان فراهم کرد… در پری که به‌لحاظ سیروسلوک عرفانی و سرگشتگی شخصیت‌ها به فیلم هامون پهلو می‌زند، مهرجویی با الهام از سه قصه جروم دیوید سالینجر، دقیقا وجوه عرفانی و عزلت‌نشینی بانو را که با شخصیت پری و اساسا فیلمی مستقل سازگارتر بود، گسترش داد… و بالاخره لیلا (با آن‌که ایده‌اش متعلق به کس دیگری است)، رسما به تکمیل و گسترش رابطه «زن/ مرد/ هوو»ی فیلم بانو پرداخت.»

اما بانو نه‌تنها با آثار بعدی مهرجویی، که با فیلم قبلی او هم قابل مقایسه بود. عده‌ای دغدغه‌ها و سرگشتگی‌های روشنفکرانه بانو را ادامه مسیری دانستند که مهرجویی در فیلم هامون در پیش گرفته بود. خود مهرجویی هم این گمانه‌زنی‌ها را تایید کرد: «بانو در واقع، ادامه یا تحول و رشد همان تم هامون است. بانو درواقع، هامون زن است و فیلم، سرگذشت رنج او.»

بانو، لوئیس بونوئل، غلامحسین ساعدی و چند داستان دیگر!

بانو نه‌ فقط با دیگر فیلم‌های خود مهرجویی، بلکه همچنین با یکی از فیلم‌های مهم تاریخ سینما هم مقایسه شده است. لوئیس بونوئل، فیلمساز شهیر اسپانیایی، در یکی از مهم‌ترین آثار خود به‌اسم ویریدیانا (۱۹۶۱) داستان راهبه‌ای تازه‌کار و پاک‌نیت را روایت کرده بود که، پس از این‌که ارث قابل‌توجهی از جانب یکی از اقوامش دریافت می‌کند، تصمیم می‌گیرد خود را وقف حمایت از گروهی از فقرا کند اما آن فقرا به‌تدریج کنترل خانه را در دست می‌گیرند و ویریدیانا به‌تدریج به زن کاملا متفاوتی تبدیل می‌شود. مقایسه همین خلاصه داستان با آن‌چه از ماجراهای رخ‌داده در فیلم بانو در ابتدای این مطلب ذکر شد، نشان‌دهنده شباهت‌های کلی میان این دو فیلم است. بنابراین عجیب نبود که بسیاری از منتقدان در نقدهای خود به نام لوئیس بونوئل اشاره کردند.

سعید عقیقی (ماهنامه فیلم، آذر ۱۳۷۷): بانو را نسخه ایرانی ویریدیانا دانسته‌اند، اما هنگام دیدن فیلم، نام غلامحسین ساعدی بیشتر به یادم آمد تا لوئیس بونوئل. همان بافت تمثیلی کل‌نگرانه داستان‌ها و به‌ویژه نمایشنامه‌های او و همان حضور تدریجی غریبه‌هایی که به‌مرور آشنا می‌شوند و غریبگی‌شان در پایان به‌شکلی غافلگیرکننده، هراس‌آور جلوه می‌کند، در بانو نیز به‌وضوح جریان دارد

هرچند شباهت‌های عمومی میان دو فیلم آن‌قدر آشکار بود که جای چندانی برای انکار باقی نمی‌گذاشت، اما تاکید گروهی از منتقدان بر این بود که به‌هیچ‌وجه نمی‌توان بانو را صرفا چیزی در حد دوباره‌سازی شاهکار بونوئل دانست. به‌عنوان مثال ناصر صفاریان به تفاوت مهمی اشاره کرد که عملا جهان‌بینی فیلم مهرجویی را از اثر بونوئل متمایز می‌کند: «اگر لوئیس بونوئل، ویریدیانا را به تسلیم در برابر وضعیت موجود واداشت و پس از این‌که پاکی‌اش به یغما رفت، او را بر سر میز بازی مهاجمان نشاند و با صدای قهقهه مستانه‌ای که هیچ نشانی از گذشته معصومانه یک راهبه نداشت، پرونده فیلمش را بست، مهرجویی چنین نمی‌کند و انسان وجودی‌اش را فدا نمی‌کند. بانو، مانند سارا و لیلا، خودش را کنار می‌کشد و می‌رود. و درست مانند آنها، موقعی خانه را ترک می‌کند که در ظاهر، هیچ مشکلی وجود ندارد و همه‌چیز برای یک زندگی آرام آماده است.»

رضا درستکار هم اعتقاد داشت که بانو، علی‌رغم شباهت‌های آشکار به ویریدیانا، در ذات خود به یکی دیگر از فیلم‌های بونوئل شباهت دارد: «امیدوارم ویریدیانا دستاورد بزرگ لوئیس بونوئل را دیده باشید. ماجرای راهبه پرهیزگاری که ایثارگرانه از تمام امکاناتش بهره می‌جوید تا فقیران و بیچارگان را گرد آورد و به تیمارشان بپردازد، اما عاقبت توسط میهمانانش هتک‌حرمت می‌شود و شکست می‌خورد… بی‌گمان شباهت انکارناپذیر این داستان به داستان فیلم بانو و به‌خصوص اجرای دوباره یکی از غریب‌ترین فصل‌های ویریدیانا و تاریخ سینما – یعنی فصل شام آخر – در بانو، ذهن را متوجه شخصیت ویریدیانا و توهمش درباره بازگشت مصلحی چون مسیح می‌کند. اما فیلم به‌رغم شباهت‌های ظاهری‌اش به ویریدیانا، بیشتر به دستاورد دیگر استاد، تریستانا نزدیک است که به نتیجه‌ای عمیق‌تر از موشکافی روابط میان شخصیت‌ها دست می‌یابد.»

تریستانا نمایشی از زندگی یک آریستوکرات پیر و از دور خارج‌شده به‌نام دن لوپه است که سرپرستی دختر معصومی به نام تریستانا را بر عهده می‌گیرد. با این مقدمه، درستکار سعی کرد نوعی هم‌ارزی میان شخصیت‌های دو فیلم بانو و تریستانا بیابد: «با پرهیز از نگرش طبقاتی به آدم‌های بانو، می‌توان به‌سادگی، قربان‌سالار را جانشین دن لوپه دانست که اتفاقا می‌کوشد در گفتار و کردارش، خود را منتسب به اعیان کند و مدام کاردانی‌اش را به رخ می‌کشد و در صدد جلب اعتماد بانو است. دن لوپه هم در تریستانا می‌کوشید خود را آدم خوبِ زمانه خویش جا بزند و از این راه، اعتماد تریستانا را جلب کند. هرچند به‌لحاظ موقعیت اجتماعی، جایگاه تریستانا و دن لوپه، عکس جایگاه بانو و قربان‌سالار است، اما همان ریاکاری و موذی‌گری یکسویه بر رابطه هر دو زوج حاکم است و مهرجویی با ظرافت هرچه بیشتر، همان تمایل‌ها را در شخصیت قربان‌سالار و رفتارش با بانو تصویر کرده.»

سعید عقیقی اما به‌جای توجه به شباهت بانو با آثار بونوئل، به آثار غلامحسین ساعدی، دوست و همکار قدیمی مهرجویی، اشاره کرد: «بانو را نسخه ایرانی ویریدیانا دانسته‌اند، اما هنگام دیدن فیلم، نام غلامحسین ساعدی بیشتر به یادم آمد تا لوئیس بونوئل. همان بافت تمثیلی کل‌نگرانه داستان‌ها و به‌ویژه نمایشنامه‌های او و همان حضور تدریجی غریبه‌هایی که به‌مرور آشنا می‌شوند و غریبگی‌شان در پایان به‌شکلی غافلگیرکننده، هراس‌آور جلوه می‌کند، در بانو نیز به‌وضوح جریان دارد.»

فیلم بانو

نتیجه‌گیری

چرا مهرجویی در پانزده سال پایانی دوران زندگی پربارش که به‌شکل دردناکی به پایان رسید، هرگز نتوانست اثری بسازد که خاطره بهترین دوره کاری‌اش (که بانو هم در همان دوره ساخته شد) را زنده کند؟ یک سوال عمومی‌تر: چرا سینمای ایران سقوطی همه‌جانبه را در سه دهه اخیر تجربه کرده است؟ چرا هنوز وقتی از آثار ماندگار سینمای ایران پس از انقلاب صحبت می‌کنیم، عموما به فیلم‌هایی رجوع می‌کنیم که بیش از دو دهه از ساخت‌شان گذشته است؟ چه شد که مخاطب ۸۱ میلیونی سال ۱۳۶۹ به جایی رسیده که آمار تقریبا ۲۵ میلیون بلیت فروخته‌شده در ۱۱ ماه اول سال ۱۴۰۲ (آن هم در حالی‌که بیش از نیمی از این تعداد تنها متعلق به دو فیلم موفق است) از سوی مدیران نمایانگر رونق سینمای ایران تلقی می‌شود؟

می‌توان دلایل زیادی را در پاسخ به هر کدام از این پرسش‌ها مطرح کرد. اما یکی از این دلایل، تصمیمات کلیدی اتخاذشده از سوی مدیران سینمای ایران در بزنگاه‌های کلیدی بوده است. بانو نمونه مناسبی است تا به یاد بیاوریم که چگونه رفتارهای غلط مدیران وقت (در کنار فشار گروهی از منتقدان ایدئولوژیک نزدیک به جریان رسمی) فرصت پیشرفت را از سینمای ایران گرفته است. بلایی که سر فیلم بانو با آن رویکرد متفاوت و تامل‌برانگیزش آمد، یکی از نشانه‌هایی بود که به سینماگران ایرانی می‌فهماند که اگر پای خود را از گلیم‌شان درازتر کنند مصیبت مشابهی انتظارشان را می‌کشد. همین‌طور مخاطبان سینمای ایران هم آن‌قدر آگاه بودند که افول تدریجی سینمای ایران را حس کنند. این تغییرات البته یک‌شبه رخ نمی‌دهد اما بعضی از اتفاقات، نشانه‌هایی هستند که می‌توان آنها را به مسائل کلی‌تری تعمیم داد. توقیف بانو یکی از همین موارد است.

۱۰ مرحله‌ فیلمسازی داریوش مهرجویی

درباره گریم های عجیب فیلم بانو

مرجان فاطمیمرجان فاطمی | ۳۰ سال از خلق فیلم ماندگار بانو به کارگردانی داریوش مهرجویی می‌گذرد. گریم متفاوت عزت‌الله انتظامی و گوهر خیراندیش در نقش‌های قربان سالار و هاجر و همچنین شخصیت‌پردازی و بازی درجه‌یک آنها در این دو نقش، باعث شده هنوز هم بعد از ۳ دهه آنها را جزو درخشان‌ترین‌های نقش‌های سینمای ایران به‌حساب بیاوریم.

نقد فیلم بانو

بانو | بخشنده‌ رو به زوال

بیتا فرهی که سال ۱۳۶۸ با بازی در «هامون» توانسته بود توجه‌های زیادی را به سمت خودش جلب کند، ۲ سال بعد، یکی دیگر از نقش‌های درخشانش را در «بانو» به نمایش گذاشت. نقش زنی ثروتمند و تنها که گمان می‌کند با مهربانی و صمیمیت با آوارگان و فقرا می‌تواند زندگی نابسامان و تنهایی پر اندوهش را جبران کند. محبت بی‌دریغش را روانه‌ این خانواده ضعیف و بی‌خانمان می‌کند و نهایتا تمام زندگی‌اش را از دست می‌دهد و به لحاظ روحی هم رو به زوال می‌رود. در ظاهر به نظر می‌رسد ساده‌ترین گریم روی صورت شخصیت بانو انجام شده باشد و طراحی چهره بیتا فرهی کار زمان بری نبوده است اما طبق گفته‌های عبدالله اسکندری، یکی از سخت ترین طراحی گریم‌ها را داشته است. ابتدای فیلم دچار آشفتگی ذهنی می‌شود و کم‌کم خون از صورتش می‌رود و به تدریج رنگ‌پریده‌تر و نحیف‌تر می‌شود تا پایان داستان که کاملا به لحاظ ظاهری و روحی به فروپاشی می‌رسد. این تغییر تدریجی، کاملا در صورتش آشکار است.

گوهر خیراندیش در فیلم بانو

هاجر | گدای سلطه‌گر

هاجر با صورتی سوخته و موهایی وزوزی و دندان‌هایی زرد نمونه‌ی بارز زنی فقیر و قابل‌ترحم بود. زنی بیمار و رنج‌کشیده که می‌توانست دل هرکسی را به رحم بیاورد. این موجود قابل‌ترحم، رفته‌رفته صفات مرموز و شیطانی‌اش را به نمایش می‌گذاشت و با فرصت‌طلبی تلاش می‌کرد از محبت بانو به نفع رونق زندگی خودش و خانواده‌اش استفاده کند. آن چهره‌ی مظلوم ابتدای فیلم با گذشت زمان در ذهن مخاطب رنگ می‌باخت و ترحم به تنفر تبدیل می‌شد. درواقع نمونه بارز آدمی نداری بود که از موضع ضعف وارد می‌شوند و احساسات طرف مقابلش را درگیر می‌کنند و سر بزنگاه، شیره جانشان را می‌کشند. گریم گوهر خیراندیش در نقش هاجر، هنوز هم یکی از سنگین‌ترین گریم‌های سینمای ایران به‌حساب می‌آید. خود گوهر خیراندیش در جایی گفته که برای این نقش تلاش می‌کرده زشت‌تر شود و خاطره جالبی هم از زنده‌یاد جمشید اسماعیل‌خانی ذکر کرده که وقتی عکس او را در نقش هاجر دیده به مهرجویی گفته: «گوهر خیلی زیبا است و نمی‌توانید او را زشت کنید!»

عزت الله انتظامی در فیلم بانو

قربان‌‌سالار | مظلوم‌نمای دغل‌کار

قربان‌سالار را بعد از مشدحسن در فیلم «گاو»، متفاوت‌ترین و نامتعارف‌ترین نقش زنده‌یاد عزت‌الله انتظامی به حساب آورده‌اند. درواقع سنگین‌ترین گریم این بازیگر، در نقش قربان سالار فیلم «بانو» رقم خورده. چشم چپ او از حدقه بیرون آمده و گوشه‌ی پلکش گوشتی اضافه دارد. او با آن عینک و کلاه و لباس‌های فقیرانه، در قالب پیرمردی فقیر و دوست‌داشتنی ظاهر می‌شود. ابتدای فیلم او را نماد سادگی و مهربانی و صمیمیت به حساب می‌آوریم و حتی می‌توانیم به خاطر ظاهر پر از درد و رنجی که دارد برایش اندوهگین شویم اما همین پیرمرد ساده و مظلوم‌نما، با رندی تمام ذره‌ذره وسایل خانه را می‌دزدد و نهایتا کل دارایی بانو را از چنگش بیرون می‌کشد. در کنار گریم درجه یک عبدالله اسکندری روی صورت عزت‌الله انتظامی، گویش و لنگیدن و ادبیات خاص او در صحبت به زبان آذری و… باعث شده بود این نقش در فیلم بانو بیش از اندازه به چشم بیاید و ماندگار شود.

دانلود انیمیشن

معرفی کامل و نقد فیلم تحسین شده درون پوسته پیله زرد


مخاطبانی که اولین‌بار در جشنواره فیلم کن به تماشای این درام ۱۸۲ دقیقه‌ای ویتنامی نشستند، از کشف یک صدای بزرگ جدید در سینمای معاصر، شگفت‌زده شدند. یک فیلم خیال‌انگیز که جادوی خلسه‌آور فیلم‌های دو غول سینمای آسیا، اپیچاتپونگ ویراستاکول و سای مینگ-لیانگ را در خود دارد. فیلمی که اگرچه داستان آن ساده به‌نظر می‌رسد، اما با حرکات آهسته دوربین و نماهای بلند هیپنوتیزم‌کننده خود مخاطب را به قلمروهای مسحورکننده‌ای وارد می‌کند که توضیح‌شان هرگز ساده نیست. اولین فیلم بلند تین آن فام، نخستین‌بار در بخش دو هفته کارگردانان جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و برنده جایزه دوربین طلایی بهترین فیلم بلند اول شد. پیله زرد نمایش‌های جهانی بسیار موفقی در جشنواره‌های مختلف داشته و با تحسین گسترده منتقدان در سراسر جهان روبرو شده است. در این مطلب به معرفی و نقد فیلم درون پوسته پیله زرد پرداخته‌ایم.

فهرست بهترین فیلم های عاشقانه جهان

خلاصه داستان فیلم درون پوسته پیله زرد

داستان فیلم درون پوسته پیله زرد Inside the Yellow Cocoon Shell را اینطور می‌شود تعریف کرد؛ تین باید جسد زن برادرش را که در تصادفی ناگهانی در سایگون جان باخته و پسر ۵ ساله‌اش، دائو که به‌طور معجزه آسایی از آن جان سالم بدر برده است، به زادگاهشان در حومه شهر ببرد. بنابراین تین ناخواسته و با بی میلی مجبور به ترک سایگون و بازگشت به زادگاه کوهستانی‌اش بعد از سال‌ها می‌شود. تین در آنجا برای سپردن دائو به برادر بزرگترش که سال‌ها از ناپدید شدنش می‌گذرد، جست‌وجویی را برای پیدا کردن او آغاز می‌کند. تین در این مسیر با رویاهایی شگفت‌انگیز و ماجراهایی مسحورکننده روبرو می‌شود که خاطرات فروخورده و آرزوهای ممنوعه او را دوباره شعله‌ور می‌سازند. در اعماق هزارتوی این جست‌وجوی خیالی، تین با بحران‌های وجودی خود درباره ارزش و معنای زندگی کلنجار می‌رود.

 

بازیگران و عوامل فیلم درون پوسته پیله زرد

لی فونگ وو در نقش تین، نوئن تی کویین در نقش معشوق قدیمی تین، تائو، نوئن تین در نقش برادزاده او دائو و وو نوک ماین در نقش ترون، بازیگران اصلی درون پوسته پیله زرد هستند.

تین آن فام، علاوه بر کارگردانی، فیلمنامه را نیز نوشته و تدوین فیلم را همچنین انجام داده است. تصایر چشم‌نواز و مسحورکننده درون پوسته پیله زرد حاصل کار دین دویی هون هستند. دویی هون، دو فیلم کوتاه قبلی آن فام را نیز فیلمبرداری کرده است.

 

کارگردان فیلم درون پوسته پیله زرد کیست؟

نویسنده و کارگردان ویتنامی، تین آن فام، پس از فارغ‌التحصیلی از رشته فناوری اطلاعات به فیلمسازی علاقه‌مند شد و به شکلی خود آموز فیلمبرداری و تدوین را یاد گرفت. او با فیلم کوتاه The Mute به جشنواره‌های پالم اسپرینگز، تامپره و اوپسالا راه یافت. فیلم کوتاه بعدی تین، بیدار بمان، آماده باش (Stay Awake, Be Ready) برنده جایزه ILLY بخش دو هفته کارگردانان جشنواره فیلم کن شد و در جشنواره‌های متعدد دیگری مانند کلرمون فران، لوکارنو و بوسان، به نمایش درآمد و جوایز دیگری نیز از آن خود کرد. آن فام قبل از اینکه بیدار بمان، آماده باش را بسازد، روی ایده پیله زرد کارکرده بود. این فیلم کوتاه تک پلان ۱۴ دقیقه‌ای، براساس اولین صحنه فیلمنامه پیله زرد ساخته شده است. در واقع، فام با این فیلم کوتاه به آزمایش ریتم و میزانسنی که برای پیله زرد در نظر داشته است، پرداخت.

 

مروری بر نظر منتقدان درباره فیلم درون پوسته پیله زرد

پلی لیست | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

ماریا ای. گیتس | فیلم درون پوسته پیله زرد به کارگردانی تین آن فام، برنده جایزه دوربین طلایی بهترین فیلم اول در جشنواره فیلم کن، یک اودیسه معنوی سه ساعته عمیقا محسوس درباره اندوه و نومیدی در اشکال مختلف آن است.

اسکرین دیلی | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

آلن هانتر | این یک فیلم اول چشمگیر، برانگیزاننده، جذاب و اسرارآمیز است. هیچ پاسخ ساده‌ای برای پرسش‌های بزرگ وجودی نیست، بلکه تنها میل به جستجوی آن‌ها با قلبی مهربان و نیت خوب وجود دارد. در نهایت تنها باید ایمان داشته باشید.

ورایتی | امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰

گای لاج | این یک فیلم هنری کند و چالش‌برانگیز و البته اغواکننده است که به دنیای آثار غول‌هایی مانند اپیچاتپونگ ویراستاکول، سای مینگ-لیانگ و تئو آنجلوپولوس، شباهت دارد، بدون آنکه تقلیدی از هیچ‌کدام‌شان به نظر برسد.

 فیلم درون پوسته پیله زرد

مجله اسلنت | امتیاز: ۸۸ از ۱۰۰

جیک کول | شاید قهرمان داستان احساس کند که ارتباطش با دنیا قطع شده، اما فیلم عمیقا در سازگاری و هماهنگی با آن است.

ایندی‌وایر | امتیاز: ۸۳ از ۱۰۰

جاش اسلیتر-ویلیامز | این فیلمی است که پیوسته شما را به درک و شهودی حسی و گم شدن در گذر زمان فرامی‌خواند، تا جایی که تقریبا می‌توانید حضور دوربین را حتی در هنگام حرکت فراموش کنید. شما با شخصیت تین در قاب فیلم زندگی می‌کنید؛ چراکه ریتم حرکت دوربین و شخصیت به شکلی طبیعی در هم تنیده شده‌اند.

نقد فیلم درون پوسته پیله زرد برگرفته از سایت ریورس شات

جولیا گانیسون | تین آن فام، درون پوسته پیله زرد را در طی دو سال در سایگون و ارتفاعات مرکزی جنوب ویتنام، منطقه‌ای با فصلی بارانی که تقریبا از می تا اکتبر ادامه دارد، فیلمبرداری کرد. باران نقش مهمی در فیلم دارد. در اولین صحنه فیلم، در بازارچه‌ای در فضای باز در سایگون، پیرنگ داستانی فیلم همزمان با آغاز بارش باران، شروع به باز شدن می‌کند. زمانی‌که یک باران شدید ناگهانی، گویی پیشاپیش از تصادف یک موتورسیکلت خبر می‌دهد. بعدتر، تین (لی فونگ وو)، یک فیلمبردار عروسی، متوجه می‌شود که خواهر شوهرش، هان، مرده است و از آنجایی که برادرش گم شده، مسئولیت مراقبت از پسرشان، دائو، بر عهده او قرار می‌گیرد. تین سپس به روستای دوران کودکی‌اش برمی‌گردد و به جستجوی برادرش و رسیدن به خلوصی معنوی می‌رود.

فیلم رابطه‌ای به‌ظاهر گسسته با روایت خود دارد. برخی صحنه‌ها عمیق‌تر به شخصیت تین می‌پردازند و داستان را به شکلی سرراست پیش می‌برند، مانند زمانی‌که تین یک قرار ملاقات پرشور و جانکاه با عشقی قدیمی را به یاد می‌آورد که از همان زمان به بعد یک راهبه شده است. با اینحال، در لحظات بسیاری، داستان به نفع تجربه‌ای زیبایی‌شناختی و فلسفی، کمرنگ می‌شود.  در این سکانس‌ها، باران، و حاشیه صوتی محیطی زنده‌ای که ایجاد می‌کند، در کنار نماهای دور، برداشت‌های بلند و ریتم کند، در راستای نمایش همگرایی قلمروهای فانی و مقدس، عمل می‌کنند. زمانی که خانواده هان بعد از تشییع جنازه او، با هم دعای تسبیح را می‌خوانند، صدای بارش شدید باران تقریبا مانع شنیدن ذکر خوانی آن‌ها می‌شود. در سکانسی دیگر نزدیک به انتهای فیلم، تین در شبی که بارانی شدید می‌بارد در امتداد مسیری کوهستانی راه می‌رود. هنگامی‌که او در مسیر خود برای لحظه‌ای توقف می‌کند، باران پراکنده می‌شود. سپس دوربین از سوژه انسانی خود فاصله می‌گیرد تا درختی پر از پروانه‌های سفید را در قاب قرار بدهد. بنابراین الگوهای آب و هوایی و جهان طبیعی به مجرایی تبدیل می‌شوند که فام از طریق آن‌ها به بیانی ماورایی و استعلایی می‌رسد.

موتور سیکلت‌ها هم مانند باران در همه جا حاضرند. سفر با موتورسیکلت جزئی جذایی ناپذیر از زندگی یک شخصیت ویتنامی است. از زمان اصلاحات اقتصادی دوی موی (Doi Moi) در سال ۱۹۸۶، اقتصاد در حال توسعه ویتنام تقاضای بسیار زیادی را برای حمل و نقل و همچنین شرایطی برای جذاب سرمایه‌گذاری خارجی جهت تقویت تولید موتورسیکلت، ایجاد کرد. در ویتنام – کشوری با جمعیت ۹۸ میلیونی – حدود ۷۰ میلیون موتورسیکلت ثبت شده وجود دارد و شلوغی و ترافیک در شهرهای بزرگ بخشی اساسی از زندگی شهری است. در جهان فیلم، اگر آب و هوا نشانه الوهیت است، موتورسیکلت‌ها به شکل پررنگی به انسان اشاره دارند. ترافیک انبوه شهری، جاده‌های خاکی گل‌آلود، خرابی‌های مکانیکی، متعلق به قلمرو کم‌تر معنوی موتورها هستند. این وسایل نقلیه که در کنار هم و در عین حال جدا از یک‌دیگر غژغژکنان در خیابان‌ها حرکت می‌کنند، مکررا انزوا، درماندگی و مهارت انسان را به یاد می‌آورند.

 فیلم درون پوسته پیله زرد

در یکی از صحنه‌های طولانی فیلم که در نمایی بسیار دور فیلمبرداری شده است، تین را می‌بینیم که موتورسیکلت از کار افتاده خود را در حاشیه‌ جاده‌ای پر پیچ و خم، حرکت می‌دهد. یک غریبه – رهگذری که هیچ تصوری نداشته از اینکه فیلمبرداری در حال انجام است –موتور خود را متوقف می‌کند و کنار می‌زند تا با او حرف بزند و کمکش کند. فیلم در چند جای دیگر  این موقعیت‌ها واقعی را نمایش می‌دهد. به عنوان مثال، مدت کوتاهی پس از اینکه تین به روستا می‌رسد، با آقای لو، پیرمردی که هم در فیلم و هم در زندگی واقعی کفن می‌بافد، دیدار می‌کند. قصه‌ای که آقای لو به تین از تجربه‌اش در ارتش در طول جنگ ویتنام می‌گوید، مستقیما از زندگی واقعی او می‌آید. فام به مدت سه هفته تمرین کرد تا حول مونولوگ آقای لو که آن را به زبان خودش می‌گوید، حرکات دوربین را به شکلی دقیق طراحی کند. اما صحنه موتورسیکلت خراب شده، تنها صحنه کاملا بدون فیلمنامه پیله زرد است. فان تصمیم گرفت که شهودی عمل کند و این احساس را داشت که این چیدمان نتایج ارزشمندی به همراه خواهد داشت. این نقطه‌گذاری غیرمتعارف که در اواخر فیلم ظاهر می‌شود، یکی از تاثیرگذارترین و خاطره‌انگیزترین لحظات فیلم است که هرچه پیش می‌رود بیش‌تر از رئالیسم فاصله می‌گیرد. استفاده از موتورسیکلت در اینجا به طرز درخشانی یک تبادل انسانی دوست‌داشتنی و بامزه را ممکن می‌سازد؛ یک ارتباط اجتماعی واقعی که هیچ صحنه دیگری از فیلم با آن مطابقت ندارد.

فیلم با گفت‌وگوی میان تین و دو دوست درباره معنای زندگی آغاز می‌شود. یکی از دوستان قصد دارد سایگون را ترک کند تا در کوهستان دنج و آرام معنای زندگی را بیابد. دوست دیگر او را ساده‌لوح می‌نامد و پیش‌بینی می‌کند که به محض اینکه پولش تمام شود، دوباره به شهر بازمی‌گردد. تین هیچ کدام از این دیدگاه‌ها را تایید نمی‌کند و در عوض ابهام آمیز بودن ایمان را به یاد دوستانش می‌آورد. اگرچه بیش‌تر مدت زمان درون پوسته پیله زرد در محیطی روستایی رخ می‌دهد، اما این بحث ابتدایی این پرسش را مطرح می‌کند که چگونه فضاهای شهری و روستانی مانع یا باعث کشف و شهودی معنوی می‌شوند. فیلم با طرح این موضوع در چارچوب یک بحث چندوجهی، روی یک دوگانگی دست می‌گذارد و تفاسیر متفاوتی را تصدیق می‌کند. البته اینکه فیلم چگونه شهر و روستا را متمایز می‌سازد، گاهی ساده انگارانه به‌نظر می‌رسد. صحنه‌های سایگون غرق در شلوغی، رفت‌وآمد، ملال و گسیختگی، هستند. تین تنها با فرار از این شهر سرمایه‌داری می‌تواند تلاش خود را برای دستیابی به سلامتی درونی آغاز کند. عزیمت او نقطه آغازین بخش رویایی‌تر و انتزاعی‌تر فیلم است. جایی‌که ترکیب‌بندی‌های فام بر زیبایی کوه‌ها، سرسبزی و لایه‌های مه، تاکید دارند. درحالی‌که گفتگوی دوستان، موقعیتی برای ترسیم ظریف نظرگاه‌های متفاوت درباره یک موضوع واحد را پیشنهاد می‌کند، دوگانه شهر بی‌خدا و طبیعت روستایی مقدس که در ادامه ظاهر می‌شود، کمی بیش از حد خط کشی شده به‌نظر می‌رسد.

درون پوسته پیله زرد ریتم آرام دلپذیری دارد. برخی لحظات از قدرتی مغناطیسی برخوردارند؛ ردیفی از گاومیش‌ها که مشتاقانه به دوربین خیره شده‌اند و با نزدیک‌تر شدن دوربین نگاه‌شان را می‌دزدند؛ قطعه کارائوکه (نوعی آوازخوانی که در آن افراد مبتدی در حین پخش موسیقی بی کلام آوازهای مشهور، متن اشعار آن ها را بر صفحه نمایشی می‌بیینند و با صدای خودشان آن را می‌خوانند) انفرادی و پرشور تین در یک اتاق آینه کاری شده؛ یک صحنه خلسه‌آمیز موتور سواری در یک جاده مه‌ آلود در هوایی گرگ و میش. همانطورکه خطوط روایی فیلم کمرنگ می‌شوند، برخی از سکانس‌ها به‌طور ضمنی داستان تین را بسط می‌دهند، مانند زمانی‌که تین با همسر و فرزند برادرش تام ملاقات می‌کند. بقیه صحنه‌ها اگرچه نامربوط به داستان هستند، اما زبان بصری فیلم حول ایده ایمان را بیش‌تر گسترش می‌دهند؛ مانند دروازه‌ها، حصارها و پرده‌های زیادی که مرز میان دنیاها را به تصویر می‌کشند. البته بخش‌های متعددی هم هستند که هیچ کدام از این اهداف را محقق نمی‌سازند، با اینحال این عدم توازن ناخوشایند نیست. در نهایت، درون پوسته پیله زرد بسیار شبیه یک روز بارانی می‌گذرد: یک روز طولانی، آهسته و خواب‌آلود، درحالی‌که حواس‌مان میان آنچه که جلوی دیدمان است و دنیای درونی دوردست و نادیدنی‌مان، شناور و سرگردان است.

 فیلم درون پوسته پیله زرد

امتیاز سایت های سینمایی به فیلم

تا زمان آماده سازی مطلب

وبسایت میانگین امتیاز
IMDB ۶.۷ از ۱۰
کاربران متاکریتیک هنوز نمره‌ای ثبت نشده است
منتقدان راتن تومیتوز ۹۷ درصد بر اساس ۲۹ نقد
کاربران راتن تومیتوز هنوز نمره‌ای ثبت نشده است
منتقدان متاکریتیک ۹۱ درصد براساس ۹ نقد

مصاحبه کارگردان فیلم

تین آن فام: داستان تین شاید انعکاسی از خودم باشد

  • رویکردم در استفاده از برداشت‌های طولانی و حرکات آهسته دوربین، از سلیقه و علاقه سینمایی خودم ناشی می‌شود. از سویی، دوست داشتم خودم را به چالش بکشم، و از سویی دیگر متوجه شدم که خودم و همچنین مخاطب برای درک تصاویر و صدا به زمان معینی نیاز داریم تا بتوانیم این فاکتورها را تحلیل و بخاطر بسپاریم و در نتیجه قادر باشیم به اعماق دنیای شخصیت سفر کنیم. حرکات آهسته و طولانی دوربین فضاهای خالی‌ای را برای مخاطب ایجاد می‌کرد تا آزادانه تماشا کند و منتظر بماند و حضور دوربین را از یاد ببرد. در نتیجه غافلگیری‌ها بدون هیچ تحمیل و اجباری به شکلی طبیعی در قاب ظاهر می‌شدند.
  • داستان تین شاید انعکاسی از خودم باشد؛ وقت‌گذرانی با دوستان، کلنجار رفتن با کار فیلمبرداری و تدوین ویدئوهای عروسی، انجام دادن تردستی و شعبده‌بازی برای سرگرم کردن دوستان، دلبستگی به عشقی در گذشته که دیگر امیدی به آن نیست، و گشت و گذارهایی پراکنده در زادگاه کوهستانی‌ام در جستجوی خاطرات باقیمانده از گذشته…اما فکر نمی‌کنم این یک فیلم زندگینامه‌ای باشد، زیرا برای من ارتباط با تجربه شخصی‌ام یک فرایند طبیعی در هنگام ساخت فیلم بود.

 

پوستر فیلم درون پوسته پیله زرد

پوستر فیلم درون پوسته پیله زرد

دانلود انیمیشن

حسینیه معلی به ایستگاه پایانی رسید/ آیین پرچم گردانی مسجد مقدس جمکران + فیلم



برنامه تلویزیونی حسینیه معلی به مناسبت اعیاد شعبانیه هر شب روی آنتن شبکه سه رفت و شب نیمه شعبان به اتمام رسید.

در این فصل سید مجید بنی‌فاطمه، سید رضا نریمانی، نزار قطری و میثم مطیعی حضور داشتند، همچنین نجم‌الدین شریعتی اجرای این سری از برنامه را به عهده داشت.

شب گذشته مخاطبان شاهد آیین پرچم گردانی مسجد مقدس جمکران بودند، همچنین در بخشی میثم مطیعی درباره رابطه انقلاب اسلامی و مهدویت صحبت کرد و گفت: انقلاب اسلامی مدیون تفکر مهدویت و هم در خدمت تفکر مهدویت بوده است.

دانلود انیمیشن

جوایز برگزیدگان «فیلم فجر ۴۲» اهدا شد



روابط عمومی جشنواره فیلم فجر امروز (شنبه) اعلام کرد: به دریافت کنندگان سیمرغ بلورین بخش سینمای سعادت، جلوگاه شرق بین الملل، سودای سیمرغ و نگاه نو بخش ملی چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان اختصاص پیدا کرد که به حساب برگزیدگان واریز شد.

براساس این گزارش، در این بخش‌ها در مجموع ۳۱ سیمرغ بلورین اهدا شد.

چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر ۱۲ تا ۲۲ بهمن ماه به دبیری مجتبی امینی برگزار شد.

دانلود انیمیشن

یادداشت و نقدی درباره فیلم جاماندگان ساخته الکساندر پین


نقد فیلم جاماندگان ساخته الکساندر پین

جاماندگان را در خوانش ژانرشناسانه می‌توان در ذیل فیلم‌های کریسمسی قرار داد اما الکساندر پین در یک روایت ساختارشکنانه، از شمایل متعارف این گونه سینمایی عبور کرده و به جای ترسیم فضای سرخوشانه که به بهاریه نویسی در فرهنگ خودمان می‌ماند، یک کمدی درام تاریخی را به تصویر می‌کشد. تاریخی از این حیث که قصه فیلم در دهه ۷۰ جامعه امریکا می‌گذرد با مولفه‌های تاریخی آن دوران. جامعه‌ای هراسان و سرخورده از جنگ با ویتنام که رشد اقتصادی دهه ۵۰ و ناآرامی‌های و اعتراضات دانشجویی و مبارزات سیاهپوستان در دهه ۶۰ را پشت سر گذاشته و در پس این التهاب‌ها، افسردگی جمعی ناشی از جنگ را در دهه ۷۰ می‌گذراند. فهم این زمینه‌های تاریخی به درک بهتر موقعیت قصه در جاماندگان کمک می‌کند در زیر متن قصه، رد این تحولات اجتماعی بر فردیت و هویت آدم‌ها قابل درک شود. آدم‌هایی که پیامدهای این دگردیسی‌های تاریخی و فرهنگی را بر دوش می‌کشند از جمله احساس تنهایی و از خودبیگانگی که حاصل پروسه مدرنیته شتابان جامعه آمریکایی در دهه ۷۰ است. حتی رد این دهه را از حیث سینمایی هم می‌تواند در فیلم شاهد بود از جمله تیتراژ فیلم که بر اساس فرم زیبایی شناختی آن دوره ساخته شده است یا موسیقی فیلم که مربوط به موسیقی پاپ دهه ۷۰ امریکاست.

همه چیز درباره فیلم جاماندگان

قصه فیلم جاماندگان درباره یک معلم تاریخ با بازی پل جیاماتی در مدرسه شبانه‌روزی واقع در نیو انگلند می‌پردازد که مجبور می‌شود در تعطیلات کریسمس چند دانش‌آموز که جایی برای رفتن ندارند را همراهی و از آن‌ها مراقبت کند. معلمی که یک بار از دانشگاه هاراورد اخراج شده و سال‌هاست که در جهان شخصی خود را در این مدرسه بنا کرده است. شخصیتی که برای دیگران هم دانش آموزان و هم همکاران خود به شدت دافعه برانگیز بوده و مورد تنفر است. گرچه بداخلاقی او حاصل همین تنهایی و احساس طرد شدگی است و او می‌خواهد با تکیه بر هویت معلمی‌اش و تاریخ نه به مثابه یک درس که به عنوان عنصر هویت بخش فردی و اجتماعی او،  در واقع با یک هم جواری اجباری چند آدم متفاوت و متضاد روبرو هستیم که در این پروسه زمانی که آن را به فیلم‌های جاده‌ای و سفری شبیه کرده دچار تغییر و تحول شده و گویی آن‌ها که به هم زخم می‌زدند به مرهم هم تبدیل می‌شوند.

به عبارت دیگر معلم و دانش آموز از یک قطب مخالف و ناسازگار به درک متقابل از هم رسیده و لذت تفاهم را تجربه می‌کنند. از این حیث می‌توان گفت این همجواری سفرگونه آن‌ها به یک سلوک اخلاقی تبدیل شده که در نهایت منجر به تغییر جهان درونی آن‌ها شده و در نهایت به رضایت و رستگاری آن‌ها منجر می‌شود. در سکانس پایانی پل با اینکه از مدرسه اخراج می‌شود اما لبخند رضایت بر لب دارد. گویی اخراج او صرفا به معنای از دست دادن شغلش نیست بلکه به دست آوردن خودش و آن فردیتی که دوست داشت باشد هم هست. او در آن موقعیت اجباری و به واسطه تعامل و دیالکتیک با دانش آموز سرتقش، به شجاعت و شهامت لازم برای تغییر خودش رسیده و اگرچه دست به یک عمل انتحاری می‌زند اما در پس آن خود عزتمندش را احیا می‌کند. او با از خودگذشتگی به خودش می‌رسد، پوست می‌اندازد و به معلمی محبوب تبدیل می‌شود.

پل که دچار انحراف چشم است در پایان وقتی از اتاق مدیر بیرون می‌آید به پرسشی که قبلا تالی از او پرسیده که نمی‌دانم باید به کدام یک از چشم‌های او نگاه کنم؟ پاسخ می‌دهد و چشم سالمش را نشان می‌دهد تا استعاره‌ای باشد از اینکه حالا او دنیا و زندگی را با چشم دیگری می‌نگرد، با چشم سالمش نه آن چشم معیوب و منحرف. جاماندگان در عین اینکه رگه‌های کمدی دارد اما از غنای دراماتیک هم برخوردار است و با فیلمنامه‌ای مستحکم و مستدل، قصه تحول آدم‌هایی را روایت می‌کند که از ناسازگاری به همدلی می‌رسند. همه آن‌ها زخمی روابط انسانی هستند اما در درون یک رابطه انسانی زخم‌های خود را ترمیم کرده و همجواری با هم را به تجربه‌ای شیرین تبدیل می‌کنند. گویی کارگردان می‌خواهد تایید کند که شادی امری بیرونی نیست که مثلا به واسطه جشنی همچون کریسمس محقق شود، بلکه شادی امری درونی است که از کیفیت روابط ما با دیگران ساخته می‌شود. به قول اروین یالوم: «انسان‌ها از رابطه به وجود می‌آیند، در رابطه رشد می‌کنند، در رابطه آسیب می‌بینند و در رابطه ترمیم می‌شوند. همه چیز به رابطه‌ها مربوط است!»

دانلود و تماشای آنلاین فیلم جاماندگان الکساندر پین



دانلود انیمیشن

معرفی کامل و نقد و بررسی فیلم Nyad نایاد


فیلم جدید نتفلیکس، داستان واقعی معجزه‌آسا و حیرت‌انگیز دایانا نایاد را روایت می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه این ورزشکار تاریخ‌ساز به اولین شخصی تبدیل شد که از کوبا تا فلوریدا را شنا کرد. جدیدترین فیلم کارگردانان برنده اسکار، جیمی چین و الیزابت چای وارشاهی، براساس خاطرات خود دایانا ساخته شده است. آنت بنینگ در نقش نایاد و جودی فاستر در نقش بهترین دوست و مربی او به این داستان باورنکردنی جان بخشیده‌اند. این فیلم در دو رشته بهترین بازیگر زن نقش اصلی و مکمل به ترتیب برای بنینگ و فاستر نامزد کسب جایزه اسکار ۲۰۲۴ شده است. در این مطلب به معرفی و نقد فیلم نایاد پرداخته‌ایم.

بهترین‌ فیلم های بیوگرافی و زندگینامه ای تاریخ

خلاصه داستان فیلم نایاد

داستان فیلم دایانا نایاد Nyad (با بازی آنت بنینگ) در واقع ۳۰ سال بعد از بازنشستگی از شنا و در دهه ۶۰ زندگی‌اش است. او مصرانه تصمیم می‌گیرد اولین شخصی باشد که بدون قفس کوسه از کوبا به فلوریدا شنا می‌کند. او با کمک بهترین دوست و مربی صبور خود بانی استول (جودی فاستر) و ناوبر کم حرف جان بارتلت (ریس ایفانز) و یک تیم قایقرانی اختصاصی، تلاش می‌کند تا این ماموریت غیرممکن را با موفقیت به سرانجام برساند.

بد نیست بدانید «نایاد» امروز یک روزنامه‌نگار، نویسنده و سخنران انگیزشی قابل احترام است که البته قبل از همه این‌ها شناگر باتجربه‌ای بود که هرگز از دنبال کردن جاه‌طلبی‌های خود دست نکشید. او چندین بار تلاش کرده بود که آرزوی دیرینه‌اش، شنای ۱۱۰ مایلی از فلوریدا به کوبا را تحقق ببخشد، اما موفق نشده بود. سرانجام او در ۶۴ سالگی برخلاف توصیه دوستان و خانواده‌اش تصمیم می‌گیرد که دوباره شنا کند و به این رویای دیرین خود جامه عمل بپوشاند.

 

تاریخ اکران فیلم Nyad

داستان واقعی دایانا نایاد از ۲۰ اکتبر ۲۰۲۳ به صورت محدود روی پرده سینماها آمد. همچنین این فیلم از تاریخ ۳ نوامبر ۲۰۲۳ از طریق نتفلیکس برای تماشا در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

 

بازیگران و عوامل فیلم نایاد

آنت بنینگ در نقش نایاد

بازیگر کهنه‌کار آمریکایی آنت بنینگ در نقش دایانا نایاد حضور دارد. بنینگ در طول چهار دهه فعالیت سینمایی خود جوایز مختلفی از جمله یک جایزه بفتا و دو جایزه گلدن گلوب برنده شده و نیز نامزد دریافت دو جایزه تونی بوده است. همچنین نقش نایاد برای بنینگ پنجمین نامزدی اسکار را برای او به همراه داشت. این بازیگر پیش از این برای فیلم‌های کلاهبردارن The Grifters، زیبای آمریکایی American Beauty، جولیا بودن Being Julia و بچه‌ها حالشان خوب است The Kids Are All Right، نامزد جایزه اسکار شده، اما تاکنون موفق به کسب آن نشده است. باید ببینیم که آیا بنینگ با نایاد در نهایت به آنچه استحقاقش را دارد خواهد رسید یا خیر. زنان قرن بیستم ۲۰th Century Women، کاپیتان مارول Captain Marvel، مرگ بر روی نیل Death on the Nile و رئیس‌جمهور آمریکا The American President، از دیگر آثار مطرح بنینگ هستند.

جودی فاستر در نقش بهترین دوست نایاد

جودی فاستر در نقش بانی استول، بهترین دوست و مربی نایاد، در کنار بنینگ حضور پیدا کرده است. فاستر زمانی که تنها ۱۵ سال سن داشت، نخستین نامزدی اسکار خود را برای بازی در نقش آیریس در فیلم راننده تاکسی Taxi Driver مارتین اسکورسیزی کسب کرد. پس از آن فاستر برای بازی در فیلم‌های متهم The Accused و سکوت بره‌ها The Silence of the Lambs، برنده دو جایزه اسکار شد. آخرین نامزدی اسکار فاستر قبل از نایاد، به حدود سی سال قبل و فیلم نل Nell مایکل آپتد در سال ۱۹۹۵ بازمی‌گردد. فاستر اکنون برای بازی در نقش بانی استول این فرصت را دارد که سومین جایزه اسکار خود را تصاحب کند. در صورتی که این اتفاق رخ بدهد،  اولین جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای فاستر خواهد بود. فاستر که در سال‌های اخیر به بازیگری گزیده‌کار تبدیل شده است، آخرین بار در با درام حقوقی کوین مک‌دانلد در سال ۲۰۲۱، موریتانی The Mauritanian، روی پرده سینماها ظاهر شد. همچنین  فصل چهارم کارآگاه حقیقی با بازی فاستر اخیرا پخش خود را آغاز کرده است.

سایر بازیگران فیلم Nyad

ستاره سریال خاندان اژدها House of the Dragon، ریس ایفانز، شخصیت جان بارتلت را به تصویر کشیده است. او یکی از اعضای مهم تیم نایاد است که به او در تحقق رویایش کمک می‌کند. این بازیگر برنده جایزه بفتا همچنین برای بازی در فیلم‌های ناتینگ هیل Notting Hill، هری پاتر و یادگاران مرگ – قسمت اول Harry Potter and the Deathly Hallows – Part 1، مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز The Amazing Spider-Man و مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست Spider-Man: No Way Home، شناخته می‌شود. لوک کازگرو، آنا هریت پیتمن، ایتان جونز رومرو، کارلی روتنبرگ، اریک تی. میلر، جنا یی و جانی سولو، از دیگر بازیگران نایاد هستند.

فیلم نایاد

درباره کارگردانان فیلم نایاد

جیمی چین و الیزابت چای وارشاهی، کارگردانان نایاد، هر دو از سینمای مستند می‌آیند. مستند انفرادی آزاد Free Solo آن‌ها در نود و یکمین دوره جوایز اسکار برنده جایزه اسکار بهترین فیلم مستند شد. این دو همچنین چند مستند تحسین شده دیگر مانند مرو Meru، نجات The Rescue، بازگشت به فضا Return to Space و زندگی وحشی Wild Life را کارگردانی کرده‌اند. نایاد اولین فیلم داستانی آن‌ها و بعد از زندگی وحشی، دومین فیلم‌شان در سال ۲۰۲۳ است.

چه کسی فیلمنامه نایاد را نوشته است؟

جولیا کاکس در اولین تجربه سینمایی خود، فیلمنامه نایاد را براساس کتاب خاطرات او  Find a Way به نگارش درآورده است. البته در کارنامه کاکس نگارش فیلمنامه‌های سریال‌های تلویزیونی‌ای مانند جاده بهبودی Recovery Road و آخرین سرمایه‌دار بزرگ The Last Tycoon، دیده می‌شود.

فیلمبردار برنده اسکار پشت دوربین نایاد

کلادیو میراندا که یک جایزه اسکار بخاطر فیلم زندگی پای Life of Pi انگ لی و یک نامزدی اسکار برای فیلم مورد عجیب بنجامین باتن The Curious Case of Benjamin Button دیوید فینچر در کارنامه دارد، فیلمبرداری نایاد را انجام داده است. این فیلمبردار شیلیایی همچنین بخاطر همکاری‌هایش با جوزف کوشینسکی در فیلم‌هایی مانند ترون: میراث Tron: Legacy، فراموشی Oblivion و تاپ گان: ماوریک Top Gun: Maverick، شناخته می‌شود. از دیگر عوامل مطرح نایاد می‌توان به تدوینگر نامزد اسکار کریستوفر تلفسن، و آهنگساز مشهور فرانسوی برنده اسکار، الکساندر دسپلا، اشاره کرد.

فیلم نایاد

نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم نایاد

آبزرور | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

رکس رید | نتیجه این میزان تعهد و احترام به موضوع اصلی، فیلمی فوق‌العاده شورانگیز است.

کلایدر | امتیاز: ۹۱ از ۱۰۰

ایزابلا سوارس | شاید نایاد از فرمول آشنای قصه‌ آدم‌های بازنده‌ای بهره ببرد که در نهایت به همه نشان می‌دهند که در اشتباه هستند، اما بخاطر کار گروهی در مقابل و پشت دوربین، چندان کلیشه‌ای بنظر نمی‌رسد.

ونتی فر | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰

ریچارد لاوسون | همانطورکه صحنه‌های شنای فیلم درخشان و شورانگیز هستند، وقتی نایاد و بانی  در حال تعاملات روزمره جذاب‌شان دیده می‌شوند، فیلم حتی علمکردی چشمگیرتر دارد. بنینگ و فاستر رابطه دوستانه جذابی را با یک‌دیگر به نمایش می‌گذارند و به‌ شکل شگفت‌انگیزی در نقش دوستان قدیمی‌ای که رابطه‌ای پرقدمت دارند، بازی می‌کنند.

ای. وی. کلاب | امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰

مانوئل بتانکورت | شاید نایاد در پایان مانند یک درام ورزشی ساده و مخاطب پسند با پیامی امیدبخش درباره هرگز تسلیم نشدن بنظر برسد، اما از تاثیرگذاری آن کم نمی‌کند.

هالیوود ریپورتر | امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰

استیون فاربر | مهر تاییدی بر هنر بازیگری بنینگ که ما را مسحور شخصیت نایاد حتی در اوج یکدندگی و کله‌شقی‌اش می‌کند.

انترتینمنت ویکلی | امتیاز: ۶۷ از ۱۰۰

مورین لی لنکر | این کاملا داستانی از شجاعت و قهرمانی در مواجهه با ناملایمات و سختی‌ها و همچنین درباره اهمیت کار گروهی و هرگز تسلیم نشدن است. اما همه این‌ها در عمل کم‌رمق و پیش پا افتاده به‌نظر می‌رسند.

پلی لیست | امتیاز: ۵۸ از ۱۰۰

گریگوری الوود | فاستر آنقدر خوب است که اغلب بیش‌تر از نایاد، خواهان موفقیت استول هستید. و گاهی اوقات چنین اجرایی همه آن چیزی است که برای یک داستان حال خوب کن و دلچسب نیاز دارید.

مجله اسلنت | امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰

دیوید راب | در حالیکه فیلم پیش می‌رود، انگیزه‌های شخصی دایانا پیوسته کمرنگ‌تر به‌نظر می‌رسند تا جاییکه تقریبا تنها با موانع و سختی‌هایی که بر آن‌ها غلبه می‌کند، تعریف می‌شود.

اسکرین رنت | امتیاز: ۴۰ از ۱۰۰

می عبدالباقی | فیلم پیچیدگی‌های شخصیت نایاد را به نفع قصه‌ای تقریبا کلیشه‌ای نادیده می‌گیرد.

فیلم نایاد

نقد فیلم Nyad برگرفته از سایت امپایر

جان نیوجنت | نایاد اسطوره‌ای است که عملا خودش داستان خود را رقم می‌زند. همانطورکه افراد زیادی در این داستان واقعی باورنکردنی مرتبا به ما یادآوری می‌کنند – از جمله خود دایانا (آنت بنینگ) – که نایاد در یونانی به معنای الهه آب است. در واقع حسی از سرنوشتی شبه الهی وجود دارد که دایانا نایاد را به شنای ماراتن فوق انسانی‌اش سوق می‌دهد. فیلمی درباره زنی که در دوران پیری، حریصانه به سمت یک موفقیت بزرگ ورزشی گام برمی‌دارد.

البته اشتباه برداشت نکنید، این یک فیلم ورزشی در آمریکایی‌ترین شکل است. فیلمی که با افتخار همه کلیشه‌های ژانری را در برمی‌گیرد؛ آدمی بازنده که با اطمینان و اعتماد به نفس دوباره از جای خود برمی‌خیزد، به مبارزه ادامه می‌دهد و در نهایت برنده می‌شود، آنهم وقتی‌که همه امیدها ظاهرا از دست رفته است. فیلمی براساس خاطرات واقعی نایاد که حد زیادی از قدرت انگیزه و خوش‌بینی تقریبا غیرمنطقی سوژه خود را وام گرفته است. یک فیلم ورزشی به معنای واقعی کلمه که گاهی در مسیر خود بیش از حد اغراق‌آمیز بنظر می‌رسد؛ فیلمی مهندسی شده برای اینکه احساسات شما را برانگیزاند و البته آنقدر طراحی شده که همزمان به یک اندازه ملال‌آور و الهام‌بخش است.

زوج الیزابت چای وارشاهی و جیمی چین، تجربه زیادی در ساخت فیلم‌های مستند درباره ورزش‌های هیجان‌انگیز و پرخطر دارند. آن‌ها برای مستند انفرادی آزاد برنده جایزه اسکار بهترین مستند شدند. فیلمی که به طور مشابه تلاش خارق‌العاده و باورنکردنی ورزشکاری به نام الکس هانولد را برای بالا رفتن از یک کوه بدون هیچ طنابی نشان می‌دهد. اگرچه نایاد فاقد فیلمبرداری حماسی و سرگیجه‌آور انفرادی آزاد است. بهرحال برای فیلمبرداری از کسی که در حال شنا در اقیانوس است، به نسبت راه‌‌های زیادی وجود ندارد.

با اینحال وارشاهی و چین مانند انفرادی آزاد، به روانشناسی آنچه این افراد را به انجام این کارهای دشوار سوق می‌دهد، علاقه‌مند هستند و در همین راستا روابط بین فردی نایاد شاید بزرگ‌ترین نقطه قوت فیلم باشد. آنت بنینگ، اجرایی شکننده و جسورانه ارائه می‌دهد که از لحاظ احساسی و انسانی به نوعی نقطه مقابل بهترین دوستش بانی (جودی فاستر)‌ قرار می‌گیرد. بنینگ و فاستر یک شیمی صمیمانه و خارق‌العاده‌ و همچنین درایت و متانتی که ویژه این سن و سال است را به نمایش می‌گذارند. صحنه‌هایی که آن‌ها به عنوان دو دوست و دو همدم با یک‌دیگر حرف می‌زنند، بدون شک بهترین لحظه‌های فیلم هستند.

نایاد شاید غافلگیری چندانی برای شما نداشته باشد، به ویژه اگر با داستان واقعی آشنا هستید. اما هر یک از تلاش‌های متعدد دایانا برای عبور از تنگه فلوریدا با موانع در طول مسیر شامل کوسه‌ها، عروس دریایی و آب و هوای نامناسب، با میزان مناسبی از احساس خطر و تنشی مضطرب‌کننده فیلمبرداری شده است. هر صحنه شنا قوس‌های کوچک داستانی خود را دارد و فیلم نیز پیش از رسیدن به پایان شاد حتمی خود، فراز و نشیبی طبیعی پیدا می‌کند. از جمله فلاش‌بک‌های مکرر پیش پا افتاده به دوران کودکی دایانا که ریتم فیلم را دچار وقفه می‌کنند و چیزی فراتر از آنچه از عملکرد بنینگ دیده‌ایم، ارائه نمی‌دهند. اما فیلم لحظات درخشانی دارد. مانند استفاده عالی از ترانه قلبی از طلا (Heart of Gold) نیل یانگ که به شکل بی‌نظیری در موسیقی متن فیلم جا می‌افتد. بله گاهی فیلم با مانور دادن روی نقاطی کلیدی موفق می‌شود به نتیجه‌ای مطلوب برسد. نایاد یک فیلم کلاسیک ورزشی با همه دستاوردها و کلیشه‌هایش است که با دو بازی پرشور و درخشان از آنت بنینگ و جودی فاستر، سرپا نگه داشته می‌شود.

امتیاز سایت های سینمایی به فیلم نایاد

تا زمان آماده سازی مطلب

وبسایت میانگین امتیاز
IMDB ۷.۱ از ۱۰
کاربران متاکریتیک ۶.۷ از ۱۰
منتقدان راتن تومیتوز ۸۶ درصد براساس ۱۵۳
کاربران راتن تومیتوز ۸۹ درصد
منتقدان متاکریتیک ۶۴ درصد براساس ۳۴ نقد

مصاحبه با کارگردانان فیلم

الیزابت چای وارشاهی | برای ما واقعا مهم بود که فارغ از اینکه چه کسی انتخاب می‌شود (برای ایفای نقش نایاد)، سن مناسبی داشته باشد. و این نقشی است که به کار بسیاری نیاز داشت. آنت بازیگر متعهدی است. او انتظار بسیاری از خودش دارد و بیش از یک سال برای این نقش تمرین کرد. همچنین کاری که او و جودی هر دو انجام دادند، اینکه با دایانا و بانی واقعی وقت گذراندند، بسیار سودمند و قابل توجه بود.

فیلمنامه عالی بود. جولیا کاکس کار زیبایی ارائه داده بود و او نیز با ما سر صحنه حضور داشت. اما از آنجایی که ما که زمان زیادی را صرف ایجاد گسست در فیلم می‌کنیم، آثارمان تدوین بسیار سنگینی دارند. ما بارها و بارها در فیلم گسست به وجود می‌آوریم، تا چیزهای مختلف را امتحان کنیم. این رویکرد حداقل برای من به نوعی سرگرم‌کننده و جذاب است.

جیمی چین | قبل از اینکه شروع کنیم به این فکر می‌کردم که چالش واقعی این کار چیست؟ و البته به این فکر کردم که آیا قرار است کار با بازیگران این چالش باشد؟ و بعد معلوم شد که این موضوع بسیار ساده‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کردم. زیرا وقتی با یک نابغه روی یک مستند کار می‌کنم، به ویژه اگر آن شخص یک ورزشکار درجه یک باشد، زمان زیادی را صرف ساختن محیطی می‌کنم که چه از لحاظ فیزیکی و چه احساسی به آن‌ها اجازه بدهد که بهترین عملکرد خود را داشته باشند. البته اینطور نیست که مثلا به الکس (شخصیت مستند انفرادی آزاد) بگویم چطور صعود کند، اما اگر همه چیز را طراحی کنم و دوربین‌ها در جای خود مستقر باشند … تا او بتواند تنها مقابل دوربین ظاهر بشود و از کوه بالا برود، آنگاه او می‌تواند کاری که باید را انجام بدهد. بنابراین بخش اعظم کارگردانی این است که آن محیط را ایجاد کنید تا به کسی مثل جودی یا آنت اجازه بدهد تا آنچه را که باید به بهترین شکل انجام بدهد.

 

پوستر فیلم نایاد

پوستر فیلم نایاد

دانلود انیمیشن

۱۰ به علاوه ۱۵ فیلم از بهترین آثار آل پاچینو


فهرست بهترین فیلم های آل پاچینو بر اساس سال انتشار مرتب شده‌اند

فیلم دانی براسکو | ۱۹۹۷ | Donnie Brasco

چه زوج بازیگری جذابی! جانی دپ و آل پاچینو در یک درام پلیسی-گنگستری. بازیگر نقش اول فیلم جانی دپ است؛ در نقش دانی براسکو مامور پلیس که برای کشف جنایات یک گروه گنگستری مجبور می‌شود به عنوان یک خلاف‌کار به آن نفوذ کند و در حین نفوذ با یکی از سرکرده‌های باند که پاچینو نقشش را بازی می‌کند رفاقتی خانوادگی به‌هم می‌زند.

نقطه اوج بازی پاچینو آن‌جایی است که وقتی دارند دستگیرش می‌کنند، با چهره‌ای مظلوم به همسرش می‌گوید «به دانی بگو ازش ناراحت نیستم.»

تماشای آنلاین فیلم دانی براسکو

فیلم مخمصه | ۱۹۹۵ | Heat

نخستین فیلمی که در آن دو اسطوره بازیگری همزمان روبه‌روی هم قرار گرفتند، به عنوان بهترین فیلم پلیسی تاریخ سینما طرفداران زیادی دارد. تصور کنید پاچینو پلیس است و رابرت دنیروی کبیر سردسته سارقان مسلح. بار اصلی این اکشن خوش‌ریتم و پرحادثه مایکل مان را همین دو استاد بر دوش می‌کشند.

سکانس رویایی و مکالمه آن‌ها در رستوران احتمالا یکی از بهترین کلاس‌درس‌های بازیگری است. پاچینو در این فیلم شمایلی چند بعدی از یک افسر پلیس به نمایش می‌گذارد. افسری که شاید در کار موفق باشد، اما در زندگی شخصی ناکام است.

تماشای آنلاین فیلم مخمصه

فیلم بوی خوش زن | ۱۹۹۲ | Scent of a Woman

بله. احتمالا خیلی‌هاتان انتظار داشتید جایگاه فیلمی که پاچینو به خاطرش اسکار گرفته در این فهرست بالاتر باشد، ولی خب بازی در نقش یک نابینا هرچقدر هم عالی باشد (که هست!)، کمی سانتی‌مانتال می‌زند و به همین خاطر هم آکادمی اسکار بین انبوهی از شاهکارهای پاچینو، ترجیح می‌دهد به این یکی اسکار دهد.

نقش‌آفرینی استاد در نقش یک سرهنگ نابینای بازنشسته که توسط پرستار جوانش از خودکشی منصرف شده معرکه است و دو سکانس حیرت‌انگیز دارد: یکی سکانس رقص تانگو و دیگری خطابه حماسی پاچینو در جلسه کمیته انضباطی پرستارش در انتهای فیلم.

تماشای آنلاین فیلم بوی خوش زن

فیلم گلن‌گری، گلن ‌راس | ۱۹۹۲ | Glengarry Glen Ross

این یکی از آن آثار مهجور استاد است. حضور شماری از بهترین بازیگران تاریخ سینما در فیلمی که براساس یکی از نمایشنامه‌های دیوید ممت نوشته شده، باعث می‌شود تا ظرافت‌های بازی آرام و غیرخودنمایانه پاچینو در این فیلم به چشم نیاید.

فهرست بازیگران فیلم را نگاه کنید: جک لمون، آل پاچینو، کوین اسپیسی، الک بالدوین، اد هریس و آلن آرکین. این غول‌ها در کنار هم یکی از بهترین نمایشنامه‌های تاریخ را در قالب سینما اجرایی کرده‌اند. سهم پاچینو به اندازه جک لمون در فیلم پررنگ نیست، اما حضور بسیار به‌اندازه و گیرایی در فیلم دارد.

 

فیلم دیک تریسی | ۱۹۹۰ | Dick Tracy

آن فضای عجیب فانتزی و آن گریم سنگین و مضحک را می‌بینید، ذهن‌تان هم سمت نام پاچینو نمی‌رود، اما حقیقت امر این است که پاچینو حتی در چنین فیلمی اصطلاحا «فاز را گرفته» و نمایشی مهیج و مفرح از خودش ارائه می‌دهد. فیلم را وارن بیتی (بازیگر مشهور) کارگردانی کرده و منبع اقتباس قصه هم یکی از کمیک‌بوک‌های قدیمی آمریکایی است.

آل پاچینو در فیلم دیک تریسی

فیلم صورت‌زخمی | ۱۹۸۳ | Scarface

احتمالا برون‌گرایانه‌ترین بازی زندگی پاچینو را در بازسازی برایان دی‌پالما از فیلم صورت زخمی دیده باشیم. فیلم تمام مایه‌های دیوانگی را دارد. فیلمنامه‌اش را الیور استون نوشته، کارگردانش دی‌پالماست و پاچینو در آن نقش یک مهاجر کوبایی وراج و خوش‌معاشرت را بازی می‌کند که بعد از ورود به آمریکا، به‌تدریج تبدیل می‌شود به یک سلطان روان‌پریش و دیوانه مواد مخدر که ثروت و قدرتی افسانه‌ای برای خودش به‌هم‌زده.

تماشای آنلاین فیلم صورت زخمی

فیلم و عدالت برای همه | ۱۹۷۹ | and justice for all

عجیب است که حتی بسیاری از طرفداران استاد نیز این فیلم را ندیده‌اند. فیلمی مهجور به کارگردانی نورمن جویسون درباره ایستادگی یک فرد علیه یک سیستم. پاچینو در این فیلم در نقش آرتور کرکلند بازی می‌کند، وکیل جوانی که در کارش دچار دردسرهای زیادی شده، از باگ‌های سیستم قضایی آمریکا پریشان‌حال است و حال باید از یک قاضی منفور به اتهام هتک حرمت قرار است محاکمه شود نیز دفاع کند.

اگر فیلم را تا به‌حال ندیده‌اید، سریع‌تر دست‌ بجنبانید!

تماشای آنلاین فیلم عدالت برای همه

فیلم بعدازظهر سگی | ۱۹۷۵ | Dog Day Afternoon

پاچینو تقریبا در تمام سال‌های دهه ۷۰ میلادی یک شاهکار در کارنامه‌اش دارد! این یکی شاهکار هم ساخته سیدنی لومت است و از قضا این یکی هم براساس یک داستان واقعی ساخته شده؛ داستان زندگی مردی شوریده‌حال که به‌خاطر عشق به یک مرد ترنسشکوال که برای عمل تغییر جنسیت به پول احتیاج دارد، تصمیم می‌گیرد بانک بزند.

اجرایی نفس‌گیر در فیلمی نفس‌گیر که بعدها نسخه ایرانی‌اش را با تمی کاملا متفاوت در فیلم آژانس شیشه‌ای دیده‌ایم. هرچند کارگردان این دومی مدعی بود فیلم بعد از ظهر سگی را ندیده است!

تماشای آنلاین فیلم بعد از ظهر سگی

فیلم پدرخوانده ۲ | ۱۹۷۴ | The Godfather

عده‌ای قسمت دوم پدرخوانده را از قسمت اولش هم بهتر می‌دانند. نگارنده جزو این دسته نیست، ولی کتمان هم نمی‌کند که قسمت دوم که بسیار پیچیده و سنگین هم هست، روی کاکل آل پاچینو می‌چرخد و احتمالا اگر هر بازیگر دیگری به‌جای او این نقش را عهده‌دار می‌شد، فیلم به این استخوان‌داری و قوتی که اکنون است نمی‌شد.

در این حماسه سه ساعته، سیر تبدیل شدن یک جوان معصوم را به یک هیولا می‌بینیم. جوانی که در قسمت اول فیلم خیلی تمایلی به ورود به دارودسته مافیایی خانواده‌اش نداشت و بنا بر اجبار و تقدیر تبدیل شد به پدرخوانده بعدی خاندان کورلئونه. هرقدر پدرخواندگی دون کورلئونه (با بازی بی‌نظیر مارلون براندو) علی‌رغم جنایاتش توام با شیرینی و حتی گذشت بود، پدرخواندگی مایکل هیولاوار، بی‌رحم و سرشار از خشونت و سرکوب است. چه کسی می‌توانست آن چهره معصوم و پاک قسمت اول را تبدیل کند به چنین هیولایی؟ فقط آل پاچینو!

تماشای آنلاین فیلم پدرخوانده

فیلم سرپیکو | ۱۹۷۳ | Serpico

اجرایی درخشان از پاچینو در یک فیلم زندگینامه‌ای درجه‌یک از سیدنی لومت. سرپیکو داستان زندگی واقعی فرانک سرپیکو افسر پلیس مخفی نیویورک است که برخلاف همکارانش فساد مالی-اخلاقی گسترده سایه‌افکنده بر سیستم پلیس را برنمی‌تابد و علیه چنین سیستمی قیام می‌کند.

او ذره‌ذره اضطراب و پارانویای موجود در شخصیت سرپیکو را که منجر به دشمنی دوستانش شد به نمایش می‌گذارد. فرانک سرپیکوی واقعی با ساخت این فیلم و بازی درخشان پاچینو به جای خودش حقیقتا عاقبت‌بخیر شد. چند نسل مختلف از مردمان نقاط مختلف دنیا او را شناختند و درستکاری‌اش را ستایش کرده‌اند.

تماشای آنلاین فیلم سرپیکو

مصاحبه جذاب با آل پاچینو: همچنان تشنه بازیگری‌ام

فهرست ذخیره بهترین فیلم های آل پاچینو

فیلم روزی روزگاری در هالیوود | ۲۰۱۹ | Once Upon a Time… in Hollywood

علی نعیمی | پاچینو یکی از ستارگان لیست A دنیای بازیگری است که در ادای احترام عاشقانه کوئنتین تارانتینو به یک هالیوود قدیمی ظاهر می‌شود. سال ۱۹۶۹ است و ستاره تلویزیونی رو به افول ریک داتون (لئوناردو دی کاپریو) در تلاش است تا با کمک بدلکار وفادار خود، کلیف بووت (برد پیت)، حرفه خود را دوباره روی ریل قرار دهد. در همین حال، خانواده مانسون در حال طرح ریزی طرح شیطانی خود هستند، در حالی که شارون تیت (مارگو رابی) از ستاره شدن و ازدواج خود با رومان پولانسکی لذت می‌برد. پاچینو نقش ماروین شوارتز، یک مدیر برنامه افسانه‌ای را بازی می‌کند که به داتون در حال مبارزه کمک می‌کند تا به ایتالیا سفر کند و در وسترن‌های اسپاگتی بازی کند. این نقش برای پاچینو یکی از دو نامزدی SAG در سال ۲۰۱۹ را به ارمغان آورد (دیگری برای مرد ایرلندی مارتین اسکورسیزی بود).

دانلود و تماشای فیلم روزی روزگاری در هالیوود

فیلم مرد ایرلندی | ۲۰۱۹ | The Irishman

آل پاچینو پس از ۲۷ سال از پیروزی اسکار برای فیلم بوی خوش یک زن، با بازی درخشان خود در فیلم حماسی مافیایی مرد ایرلندی مارتین اسکورسیزی، بار دیگر به رقابت اسکار بازگشت. این فیلم حماسی سه و نیم‌ساعته اولین همکاری بین اسکورسیزی و پاچینو است که هر دو از زرق و برق و عظمت فیلم‌های مافیایی قبلی خود برای خلق یک درام جنایی غم‌انگیز و سوگواری صرف نظر کرده‌اند. رابرت دنیرو، بازیگر محبوب اسکورسیزی، نقش فرانک شیرن، راننده کامیون سطح پایینی را بازی می‌کند که پس از ملاقات با جیمز هوفا، رئیس اتحادیه رانندگان کامیون (پاچینو) و راس بافالینو، رئیس مافیا (جو پشی)، به یک قاتل تبدیل می‌شود. پاچینو در نقش هوفا پر سر و صدا، مانند همیشه صحنه می‌بلعد، اما همچنین به طرز شگفت‌انگیزی آرام و دلسوز است، و دوستی او با شیرن منجر به یک پایان فاجعه‌بار تبدیل می‌شود. این نقش به پاچینو نامزدی‌های بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در جوایز گلدن گلوب، SAG ،BAFTA و منتقدان را داد.

دانلود و تماشای فیلم مرد ایرلندی

فیلم ۱۳ یار اوشن | ۲۰۰۷ | Ocean’s Thirteen

فصل پایانی سه‌گانه فوق العاده با حال استیون سودربرگ با بازی درخشان آل پاچینو در نقش وی‌لی بانک، صاحب کازینویی که به یکی از اعضای تیم کلاهبرداران عنوانی خیانت می‌کند، به اوج خود می‌رسد. زمانی که روبن تیشکوف (الیوت گولد) توسط بانک مجبور می‌شود سهام خود را در مالکیت یک کازینوی لاس وگاس واگذار کند، دنی اوشن (جرج کلونی) تیم خود را برای خرابکاری در افتتاح کاخ قمار مجلل گرد هم می‌آورد. این فیلم محتوای زیادی ندارد، اما بازیگران تمام ستاره آن از بازی خود لذت می‌برند و کارگردان سودربرگ فیلم را سرگرم‌کننده نگه می‌دارد.

دانلود و تماشای فیلم ۱۳ یار اوشن

فیلم تاجر ونیزی | ۲۰۰۴ | The Merchant of Venice

پاچینو مدت‌ها علاقه‌مند به شکسپیر بوده است، بنابراین جای تعجب نیست که او یکی از بهترین اجراهای خود را در اقتباس سینمایی مایکل رادرفورد از تاجر ونیزی ارائه دهد. او در نقش شیلوک، یهودی صاحب رباخانه، بازی می‌کند که از بازرگانی (جرمی آیرونز) که در بازپرداخت وام خود به مشکل خورده است، یک پوند گوشت طلب می‌کند. پاچینو موفق می‌شود آتش و خشم شیلوک را بدون اینکه تسلیم هیچکدام از کلیشه‌های ضدیهودی شود که این شخصیت را در گذشته به این شکل مشکل‌ساز کرده است، حفظ کند، در حالی که رادفورد فیلم زیبایی را با بودجه کم تولید کرده است.

فیلم تاجر ونیزی

فیلم بی‌خوابی | ۲۰۰۲ | Insomnia

قرار دادن پاچینو مقابل رابین ویلیامز در یک فیلم می‌تواند دستور العملی برای خلق صحنه‌های حماسی باشد، اما کریستوفر نولان از بازیگران معمولاً پرخاشگر، بازی‌های ظریف می‌گیرد. فیلم بی‌خوابی بازسازی یک تریلر نروژی در سال ۱۹۹۷ است. فیلم بر روی شخصیت ویل دورمر (پاچینو) که یک کارآگاه قتل لس آنجلسی است تمرکز دارد که برای تحقیق در مورد قتل یک دختر نوجوان محلی به یک شهر آلاسکا فرستاده می‌شود. ویل دورمر ناراحت از تحقیقات قریب‌الوقوع امور داخلی و ناتوانی در خوابیدن در منطقه‌ای که خورشید هرگز غروب نمی‌کند، باعث شده است او حسابی کلافه شود. دورمر خود را بیشتر و بیشتر مجذوب قاتل دختر (ویلیامز) که یک رمان‌نویس جنایتکار فوق‌العاده باهوش و روانی است، می‌یابد. بی‌خوابی یک بازسازی نادر است که قصد ندارد نسخه اصلی را کپی کند، بلکه به دنبال راه‌های جدیدی برای ترساندن ما است.

تماشا و دانلود فیلم بی‌خوابی

فیلم هر یکشنبه کذایی | ۱۹۹۹ | Any Given Sunday

سال‌ها قبل از اینکه سریال «پاترنو» با بازی پاچینو تولید شود، او در هر یکشنبه کذایی در نقش مربی یک مربی فوتبال حضور دارد که در زندگی رنج زیادی کشیده است. البته مربی‌ای که زندگی‌اش به اندازه رسوایی‌ها در سکوت فرو نرفت. الیور استون در «هر یکشنبه کذایی» نگاهی به پشت صحنه یک تیم تخیلی فوتبال حرفه‌ای دارد. پاچینو در نقش تونی داماتو، سرمربی میامی شارکز بازی می‌کند، که پس از گرفتن تیم از پدرش، با مالک جدید تیم (کامرون دیاز) همکاری می‌کند. استون این درام ورزشی را به حماسه‌ای دیدنی از مبارزات مرگ و زندگی گلادیاتورهای امروزی تبدیل می‌کند، با یک گروه بازیگران مکمل از جمله دنیس کواید به عنوان یک بازیکن قدیمی و جیمی فاکس به عنوان یک بازیکن فوق‌ستاره جدید که غرور او باعث ایجاد اصطکاک در بین بازیکنان می‌شود.

دانلود و تماشای فیلم هر یکشنبه کذایی

فیلم نفوذی | ۱۹۹۹ | The Insider

آل پاچینو دوباره با کارگردان فیلم مخمصه (مایکل مان) برای این فیلم هیجان‌انگیز و پرتنش همکاری کرد. این فیلم داستان افشای خطرات سلامتی صنعت دخانیات توسط روزنامه‌نگاری را به تصویر می‌کشد. پاچینو نقش لوول برگمن، تهیه‌کننده برنامه تلویزیونی ۶۰ دقیقه را بازی می‌کند که برای پخش مصاحبه‌ای با جیفری ویگیند، شیمیدان سابق تحقیقاتی شرکت براون‌اند ویلیامز (راسل کرو) که حقایق وحشتناکی را در مورد اعتیادآور بودن سیگار فاش می‌کند، با شبکه CBS مبارزه می‌کند. کریستوفر پلامر بازی فراموش‌نشدنی‌ای در نقش خبرنگار افسانه‌ای مایک والاس دارد که این مصاحبه را با ویگیند انجام می‌دهد. پاچینو به طرز شگفت‌انگیزی در نقش برگمن فرو رفته است، مردی با اصول قوی که از حقوق آزادی مطبوعات دفاع می‌کند. در عصر اخبار جعلی، فیلم نفوذی همچنان یک بررسی عمیق از اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری است. اگرچه کرو نامزد بهترین بازیگر مرد شد، اما هم پاچینو و هم پلامر در جوایز اسکار نادیده گرفته شدند.

دانلود و تماشای فیلم نفوذی

فیلم وکیل مدافع شیطان | ۱۹۹۷ | The Devil’s Advocate

با لبخند شیطانی و چشمان سیاه خیره کننده او، آیا بازیگر دیگری غیر از پاچینو وجود دارد که بتواند به شکلی قانع‌کننده نقش شیطان را بازی کند؟ در وکیل مدافع شیطان ساخته تیلور هاکفورد، لوسیفر با ظاهر یک وکیل قدرتمند منهتن به نام جان میلتون، ظاهر می‌شود. او از یک وکیل جوان به نام کیون لوماکس (کیانو ریوز) دعوت می‌کند تا از فلوریدا به نیویورک نقل مکان کند و به دفتر حقوقی معتبر او بپیوندد. اما البته، شیطان چیزی را در ازای آن می‌خواهد. هاکفورد در ویژگی‌های رمان اندرو نیدرمان غرق می‌شود، صفحه نمایش را با تصاویر اپرا پر می‌کند و به پاچینو اجازه می‌دهد تا یک تجربه عالی با این نقش داشته باشد.

دانلود و تماشای فیلم وکیل مدافع شیطان

فیلم راه کارلیتو | ۱۹۹۳ | Carlito’s Way

ده سال پس از «صورت زخمی»، آل پاچینو با کارگردان برایان دی پالما برای یک حماسه مافیایی مدرن دیگر همکاری کرد که از نظر روحی شبیه به فیلم قبلی آن‌ها بود. او در این فیلم نقش کارلیت بریگانته، یک مجرم سابق پورتوریکویی را بازی می‌کند که تلاش می‌کند زندگی جدیدی را در خارج از زندان آغاز کند. او قول می‌دهد که از مواد مخدر و جنایت دوری کند و حتی با یک بالرین زیبا (پنلوپه آن میلر) وارد رابطه عاشقانه می‌شود. اما به دلیل وکیل احمق خود (شان پن)، دوباره به دنیای جنایت کشیده می‌شود. اگرچه «راه کارلیتو» به اندازه «صورت زخمی» خشن و پر زرق و برق نیست، اما همچنان یک تریلر جذاب و دیدنی با یک پایان‌بندی مهیج در ایستگاه پن در نیویورک است. پن و میلر هر دو برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین بازیگر نقش مکمل زن نامزد گلدن گلوب شدند، اما پاچینو در هر دو مراسم نامزد نشد.

فیلم راه کارلیتو

فیلم فرانکی و جانی | ۱۹۹۱ | Frankie and Johnny

گری مارشال با کمدی رمانتیک شیرین خود «فرانکی و جانی» به پاچینو فرصتی برای تغییر ریتم از بازی‌های معمولی‌اش می‌دهد. او نقش جانی، یک محکوم سابق تازه از زندان آزاد شده را بازی می‌کند که به عنوان آشپزی کوتاه مدت در یک رستوران کوچک مشغول به کار می‌شود. او با فرنکی (میشل فایفر)، یک پیشخدمت آسیب دیده عاطفی آشنا می‌شود و یک عاشقانه ملایم علیرغم تردیدهای او در مورد شروع یک رابطه جدید پس از قرار ملاقات با بسیاری از مردان مستبد، شکل می‌گیرد. ترنس مک نالی فیلمنامه را از نمایشنامه خود اقتباس کرد و داستان را فراتر از محدودیت‌های تولید صحنه دو نفره و یک مکان اصلی گسترش داد. فایفر برای بهترین بازیگر زن فیلم کمدی/موزیکال نامزد گلدن گلوب شد، هرچند که پاچینو نادیده گرفته شد.

فیلم فرانکی و جانی

فیلم پدرخوانده ۳ | ۱۹۹۰ | The Godfather Part III

چگونه می‌توان فیلم‌های پدرخوانده اول و دوم را تماشا نکرد بعد به تماشای قسمت سوم بنشینیم؟ اگر قسمت سوم پدرخوانده را بدون نشانه‌گذاری‌های دو قسمت اول در نظر بگیریم یک شاهکار است. فصل پایانی حماسه سه‌گانه فرانسیس فورد کاپولا، مایکل کورلئونه (پاچینو) رهبر جنایتکار را در حالی که به ویرانی زندگی خود فکر می‌کند، پیدا می‌کند، مردی خوب که توسط قدرت و طمع به یک هیولا تبدیل شده است. پس از تقریباً ۳۰ سال، قسمت سوم پدرخوانده به اندازه‌ای که به یاد می‌ماند تاثیرگذار نیست. فیلم موفق شد ۷ نامزدی اسکار کسب کند، از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی. پاچینو علیرغم حضور در گلدن گلوب نتوانست جایزه‌ای بگیرد.

دانلود و تماشای پدرخوانده 3

فیلم دریای عشق | ۱۹۸۹ | Sea of Love

در فیلم دلهره‌آور روان‌شناختی هارولد بیکر، آل پاچینو نقش کارآگاهی به نام فرانک کلر را بازی می‌کند که با کارآگاه شرمن تووهی (جان گودمن) همکاری می‌کند تا یک قاتل سریالی را که قربانیان خود را از طریق ستون‌های همسریاب روزنامه پیدا می‌کند، ردیابی کند. آن‌ها آگهی خود را در روزنامه قرار می‌دهند و فرانک زنان را به قرارها می‌برد و شرمن که به عنوان پیشخدمت ظاهر می‌شود، اثر انگشت آن‌ها را از روی لیوان‌های شراب جمع می‌کند. مشکل این است که فرانک عاشق یکی از زنانی می‌شود که به قرار می‌آیند. او عاشق زنی با بازی الن بارکین می‌شود که ممکن است قاتل نباشد. اگرچه طرح فیلم با توجه به انتظارات پیش می‌رود، اما فیلم بسیار جذاب است و پاچینو و بارکین دارای شیمی انکارناپذیری هستند. هر چند پاچینو با بازی در این فیلم نامزدی گلدن گلوب را دریافت کرد، اما در اسکار ناکام ماند.

فیلم دریای عشق

فیلم مترسک | ۱۹۷۳ | Scarecrow

ترکیب پاچینو و جین هاکمن آنقدر جذاب است که نمی‌توان از آن چشم پوشی کرد. در فیلم «مترسک»، کارگردان جری شاتزبرگ به این دو بازیگر فرصتی برای درخشش می‌دهد. فیلم بر روی مکس (هاکمن)، یک مجرم سابق بداخلاق که با یک ملوان سابق بی‌خانمان (پاچینو) دوست می‌شود، تمرکز دارد. آن‌ها با هم به سفر می‌روند تا در پیتسبورگ کسب‌وکاری را شروع کنند. فیلمبرداری تاریک و غم‌انگیز ویلم زایگزموند، پاچینو و هاکمن را در دنیایی از سایه‌ها و مه قرار می‌دهد. این دو بازیگر در این فیلم نسبتاً تاریک به‌طرز استثنایی با هم بازی می‌کنند. اگرچه فیلم در جشنواره فیلم کن جایزه نخل طلا را دریافت کرد، اما در جوایز اسکار نادیده گرفته شد، حتی برای دو ستاره‌اش. با این حال، همان سال، پاچینو برای فیلم «سرپیکو» نامزدی بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد، بنابراین نمی‌توان برای او خیلی ناراحت بود.

فیلم مترسک

فیلم پدرخوانده | ۱۹۷۲ | The Godfather

این یک نکته جالب در مورد فرهنگ آمریکایی است که عمیق‌ترین تصویر ما از اهمیت خانواده از یک فیلم درباره مافیا می‌آید. فیلم برنده جایزه بهترین فیلم «پدرخوانده» اثر فرانسیس فورد کاپولا، بر روی دون ویتو کورلئونه (مارلون براندو)، پدر پیر یک سندیکای جنایتکار تمرکز دارد که باید قدرت را به پسر مردد خود، مایکل (پاچینو)، منتقل کند. مایکل به آرامی می‌آموزد که خون چقدر غلیظ است و ایدئالیسم چشم‌باز او به تدریج از بین می‌رود و منجر به نتیجه‌ای ویرانگر می‌شود. «پدرخوانده» به یک موفقیت بزرگ تبدیل شد و جوایز اسکار بهترین فیلم، بهترین بازیگر مرد (براندو)، و بهترین فیلمنامه اقتباسی (کاپولا و ماریو پوزو) را دریافت کرد. پاچینو در نقش بهترین بازیگر مکمل مرد نامزد شد، اما با همبازیان خود جیمزکان و رابرت دووال رای‌ها را تقسیم کرد و جایزه به جول گولد برای فیلم «کاباره» رسید.

دانلود و تماشای پدرخوانده

فیلم وحشت در نیدل پارک | ۱۹۷۱ | The Panic in Needle Park

آل پاچینو با درام تکان‌دهنده جری شاتزبرگ درباره خطرات اعتیاد به مواد مخدر، به شهرت رسید. او در این فیلم نقش بابی، یک معتاد به هروئین و دلال را بازی می‌کند که روزهای خود را در پارک سوزن، محلی برای معتادان، سپری می‌کند. او با هلن (کیتی وینن) آشنا می‌شود و آن‌ها رابطه عاشقانه‌ای را آغاز می‌کنند که پس از اینکه او هلن را به مواد مخدر معتاد می‌کند، از کنترل خارج می‌شود. تقریباً ۵۰ سال پس از اکران فیلم، وحشت در نیدل پارک هنوز یک بررسی قدرتمند از اینکه چگونه شیاطین ما گاهی اوقات بر ما غلبه می‌کنند است. وینن جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم کن را از آن خود کرد، اما بازی پاچینو به طرز غم‌انگیزی نادیده گرفته شد. با این حال، این فیلم توجه بینندگان فیلم را به این بازیگر جوان جلب کرد و منجر به نقش مایکل کورلئونه در فیلم «پدرخوانده» (۱۹۷۲) شد.

فیلم وحشت در نیدل پارک

دانلود و تماشای فیلم های آل پاچینو

دانلود انیمیشن