مرکز دانلود کتاب الکترونیکی


دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

مطالبی که برچسب فیلم را دارند .

فیلم زیر درختان زیتون؛ نقدهای قدیمی، معرفی کامل و عکس ها


زیر درختان زیتون، سومین بخش از سه‌گانه عباس کیارستمی محسوب می‌شود؛ سه‌گانه‌ای که در شمال ایران می‌گذشت و با عنوان سه‌گانه کوکر شناخته می‌شود. شاید ویژگی مهم این فیلم، خصلت فیلم‌درفیلم آن باشد. زیر درختان زیتون در واقع از دل سکانسی از فیلم قبلی این سه‌گانه، زندگی و دیگر هیچ، بیرون آمده بود و به شرایط تولید آن می‌پرداخت. زیر درختان زیتون، علی‌رغم سادگی ظاهری‌اش، اثری چندبُعدی بود که هم از سوی منتقدان سینمای ایران و هم در محافل جهانی با استقبال گرمی روبه‌رو شد. در این مطلب به چکیده نقدهایی پرداخته‌ایم که در زمان اکران زیر درختان زیتون در مورد این فیلم منتشر شدند.

همه چیز درباره‌ رازهای فیلمسازی عباس کیارستمی

خلاصه داستان و عوامل فیلم زیر درختان زیتون

عوامل اصلی فیلم درختان زیتون: کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده و تدوینگر: عباس کیارستمی/ فیلمبردار: حسین جعفریان/ بازیگران: محمدعلی کشاورز، حسین رضایی، ظریفه شیوا، فرهاد خردمند، طاهره لادانیان

خلاصه داستان فیلم زیر درختان زیتون: ابتدا کارگردان فیلم (کشاورز) خودش را به ما معرفی می‌کند و در میان شاگردان دبیرستانی دخترانه به دنبال بازیگر می‌گردد. در صحنه بعد خانم شیوا منشی صحنه فیلم صبح زود به دنبال طاهره می‌رود و در غیاب او با مادربزرگش صحبت می‌کند. طاهره حاضر نیست لباس محلی به تن کند و موضوع به بعدازظهر موکول می‌شود. برنامه فیلمبرداری بعدازظهر به‌خاطر لکنت زبان بازیگر نقش شوهر قطع می‌شود. خانم شیوا برای آوردن حسین، کارگر گروه فیلمبرداری، برای این نقش روانه می‌شود و او را می‌آورد. اما آمدن حسین نیز مشکل را حل نمی‌کند چون این بار طاهره جواب سلام او را نمی‌دهد. برنامه فیلمبرداری به هم می‌خورد و در بازگشت، کارگردان از حسین دلیل ماجرا را جویا می‌شود. حسین تعریف می‌کند که پیش از این کارگر ساختمانی بوده و یک بار به خواستگاری طاهره رفته ولی پدر و مادرش به خاطر نداشتن خانه به او جواب رد داده‌اند.

در شب زلزله، پدر و مادر طاهره از دنیا رفته‌اند اما مادربزرگش در پاسخ تقاضای مجدد او همچنان با ازدواج آن دو مخالفت کرده است. صبح روز بعد طاهره سرانجام با لباس محلی سر صحنه حاضر می‌شود و حسین سعی می‌کند در وقفه‌های بین برداشت‌ها دل طاهره را به دست بیاورد. طاهره پاسخی نمی‌دهد، حتی پاسخ منفی. فیلمبرداری به‌خاطر اشتباه‌های مکرر حسین و طاهره به‌دشواری پیش می‌رود ولی دست آخر نقش آنها تمام می‌شود و طاهره وقتی می‌بیند بر سر ماشین (میان عوامل فنی) بگومگو شده، پیاده از راه میان‌بر، راهی خانه می‌شود. حسین نیز با اشاره ضمنی کارگردان دنبالش می‌رود، و کارگردان هم پنهانی در پی آنهاست. حسین با سماجت علاقه‌اش را به تفصیل ابراز می‌کند. طاهره پاسخ نمی‌دهد و مسیر پرپیچ تپه فیلم خانه دوست کجاست را بالا می‌رود و حسین پس از مکثی کوتاه در پی‌اش روان می‌شود. آن سوی تپه در نمایی بسیار دور طاهره و حسین دو لکه سفیداند که در زمینه سبز حرکت می‌کنند و پس از زمانی طولانی، یکی از لکه‌های سفید (حسین) مسیر رفته را با شتاب بازمی‌گردد و موسیقی روی تصویر، شادمانی حسین را القا می‌کند.

فیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمی

دستاوردها و آمار فروش فیلم زیر درختان زیتون

زیر درختان زیتون موفقیت قابل توجهی در سطح جهان به‌دست آورد و از سوی بسیاری از محافل هنری به‌عنوان یکی از آثار برتر سال معرفی شد. تعدادی از دستاوردهای این فیلم کیارستمی به شرح زیر است:

  • حضور در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن (۱۹۹۴)
  • نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی‌زبان از انجمن منتقدان فیلم شیکاگو (۱۹۹۶)
  • برنده جایزه بهترین فیلم از جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو (۱۹۹۴)
  • نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی از جشنواره فیلم‌های مستقل (اسپیریت) (۱۹۹۶)
  • نامزد بهترین فیلم خارجی‌زبان از انجمن ملی منتقدان فیلم آمریکا (۱۹۹۶)
  • نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی‌زبان از حلقه منتقدان فیلم نیویورک (۱۹۹۵)
  • برنده جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره بین‌المللی فیلم سنگاپور (۱۹۹۵)
  • برنده جایزه منتقدان از جشنواره بین‌المللی فیلم سائوپائولو (۱۹۹۴)
  • برنده جایزه بهترین فیلم از جشنواره بین‌المللی فیلم وایادولید (۱۹۹۴)
  • انتخاب به‌عنوان نهمین فیلم برتر سال توسط مجله کایه دو سینما (۱۹۹۵)

زیر درختان زیتون از ۴ آبان ۱۳۷۳ در ایران اکران شد و ۲۶۱ هزار و ۳۱ مخاطب را به سینماها کشاند که، برای فیلمی که به‌نظر نمی‌رسید هیچ‌کدام از ویژگی‌های جذب مخاطب انبوه را داشته باشد، آمار قابل توجهی به شمار می‌رفت. با این نتیجه، زیر درختان زیتون در رتبه چهل‌وسوم پرمخاطب‌ترین فیلم‌های اکران‌شده آن سال قرار گرفت.

فیلم زیر درختان زیتون

نقد و بررسی فیلم زیر درختان زیتون

تقابل هنر و واقعیت در فیلم کیارستمی

زیر درختان زیتون نمایانگر واقعیتی بازسازی‌شده از فیلم زندگی و دیگر هیچ است یا اثری تخیلی که فقط ظاهری واقع‌نمایانه دارد؟ آیا کیارستمی سعی کرده واقعیت را با کمترین مداخله ثبت کند یا آن را به‌نفع ایده‌ها و خواسته‌های خود تغییر دهد؟ این جنبه از فیلم تحسین‌شده عباس کیارستمی توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد.

مصطفی جلالی‌فخر در شماره ۱۶۷ ماهنامه فیلم (آذر ۱۳۷۳) اعتقاد داشت که کیارستمی از محدود کردن و صدور احکام قطعی در مورد واقعیت پرهیز دارد و این ویژگی را در زیر درختان زیتون به نمایش گذاشته است: «تغییر تعمدی زاویه نگاه کیارستمی به واقعیت، جنبه دیگری از پرهیز تعمدی او از آنکادره‌کردن واقعیت است. او زندگی – و طبیعت – را پویاتر از آن می‌داند که بتوان برای آن حکمی صادر کرد.»

در همان شماره ماهنامه فیلم، ایرج کریمی سعی کرد با تمرکز بر نمای پایانی فیلم (که اتفاقا به یکی از به‌یادماندنی‌ترین پایان‌بندی‌های تاریخ سینمای ایران هم تبدیل شده است) راهی برای بررسی نگرش کیارستمی به مفهوم واقعیت بیابد: «نمای پایانی فیلم یکی از استثنایی‌ترین نماهای تاریخ سینما و استثنایی‌ترین نمای سینمای ایران تا به امروز است. اهمیت و زیبایی‌اش در زیبایی کارت‌پستالی منظره چشم‌نوازش نیست. برعکس – آن دو لکه انسانی که ظاهرا در مقیاس منظره وسیع چیزی به‌حساب نمی‌آیند به آن جان می‌دهند و تماشاگر و منظره را به هم پیوند می‌دهند… من معتقد نیستم که کمال ساختاری و محتوایی این نما – کمال موجود در آن و مضمون «کمال» که القا می‌کند – فقط به‌کار گره‌گشایی داستانی و دراماتیک فیلم بخورد. البته، در همین حد نیز نشانه هوشمندی کیارستمی می‌بود: اینکه تشخیص داده است که جواب گرفتن از همسر آتی – مخصوصا با کلیشه لوس در مراسم عقدکنان – آن‌قدر دور و در چشم‌انداز طبیعت زیبا روی دهد تا سانتی‌مانتال از کار در نیاید. ولی این نما فقط همین نیست. این نما، پیش از هر چیز و در درجه نخست، از دید کشاورز (کارگردان) است که حسین را درپی تعطیل‌شدن کار تعقیب کرده و حالا با نگاهش او را دنبال می‌کند. یعنی اینکه این «نما» همچون «واقعیت» در فیلم نمایانده می‌شود. واقعیتی که در مقایسه با نماهای تکرارشونده فیلم کشاورز که «درنمی‌آیند» و همچنین نماهای پشت صحنه فیلمش پخته و کامل است.»

بهزاد عشقی (ماهنامه فیلم، ۱۳۷۳): «آیا این ضعف فیلم محسوب می‌شود؟ جواب منفی است. کیارستمی قراردادهای سینما را در تمام لایه‌های فیلمش برملا می‌کند، تا میزان قدرت سینما را در ثبت واقعیت، مورد داوری قرار بدهد. در طی فیلم مناظره‌ای ایجاد می‌شود میان واقعیتی که فیلمساز می‌خواهد ثبت کند، با واقعیتی که خارج از ذهن او وجود دارد… فیلمساز گرچه به خاطر ثبت انگاره‌های ذهنی خود به دنبال واقعیت آمده، با این همه واقعیت نیز در او تاثیر می‌گذارد، و سرانجام واقعیت غالب می‌شود، چنان‌که از واقعیت مصنوع سینمایی فاصله می‌گیرد»

از دید کریمی، راز موفقیت کیارستمی این بود که، در راه بازنمایی یا ساختن واقعیت، خود را جلوتر از تماشاگر قرار نمی‌داد: «کیارستمی نوعی ناهمخوانی و ناسازگاری را میان تصویر و واقعیت، میان سینما و زندگی (حتی نوع سینمایی که با سبک خودش با کمترین دستکاری در واقعیت دارد شکل می‌گیرد و نمی‌گیرد) احساس می‌کند و از راه این احساس به «کمال واقعیت» می‌رسد. البته در اینجا هم خودش جلوتر از یک تماشاگر نیست و راز کامیابی‌اش در همین است. زیرا وقتی تماشاگر فیلم سازنده فیلم را در کنار خودش می‌بیند واقعا این احساس به او دست می‌دهد که تماشاگر واقعیت است و کیارستمی همین را می‌خواهد.»

بهزاد عشقی در شماره ۱۶۸ ماهنامه فیلم (دی ۱۳۷۳) بخش مهمی از یادداشت خود را به بررسی دوگانه واقعیت/قراردادهای سینمایی در زیر درختان زیتون اختصاص داد. به‌نوشته عشقی، زیر درختان زیتون عملا دو لایه متفاوت دارد: در یکی به‌نظر می‌رسد که فیلمْ جنبه‌ای مستندنما دارد و در دومی دست فیلمساز در طبیعت مداخله می‌کند. از دید عشقی، هدف کیارستمی از ساخت چنین فیلمی، ارزیابی قدرت سینما در ثبت واقعیت بود: «در نخستین صحنه فیلم زیر درختان زیتون، کشاورز خطاب به تماشاگر می‌گوید که بازیگر است و در این فیلم به نقش کارگردان ظاهر می‌شود. اما کارگردانی فیلم را عباس کیارستمی به عهده دارد، و این مسئله بخشی از واقعیت فیزیکی غیرقابل انکار فیلم محسوب می‌شود. فیلم دو لایه متفاوت دارد. لایه اول، درباره گروهی است که می‌خواهند فیلمی در مناطق زلزله‌زده بسازند. در لایه دوم، داستانی جلوی دوربین بازسازی می‌شود که جنبه مصنوع آن با طبیعت نمایشی‌اش همخوانی درونی دارد. اما لایه اول، طبیعتا می‌باید جنبه مستندگونه داشته باشد، در حالی‌که حضور کشاورز، به این پهنه از فیلم نیز جنبه مصنوع می‌بخشد. آیا این ضعف فیلم محسوب می‌شود؟ جواب منفی است. کیارستمی قراردادهای سینما را در تمام لایه‌های فیلمش برملا می‌کند، تا میزان قدرت سینما را در ثبت واقعیت، مورد داوری قرار بدهد. در طی فیلم مناظره‌ای ایجاد می‌شود میان واقعیتی که فیلمساز می‌خواهد ثبت کند، با واقعیتی که خارج از ذهن او وجود دارد. به‌عنوان نمونه، منشی صحنه از طاهره می‌خواهد که منطبق با دیدگاه فیلمساز، با لباس روستایی در مقابل دوربین ظاهر شود. طاهره در مقابل این خواست مقاومت می‌کند، زیرا در واقعیت خارجی، دختران جوان و تحصیل‌کرده، لباس محلی نمی‌پوشند. در این مجادله طاهره تسلیم می‌شود، و سازندگان فیلم، الگوی ذهنی خود را بر واقعیت تحمیل می‌کنند. در صحنه‌ای از فیلم، حسین شمار اقوامی را که در زلزله از دست داده، ۲۵ نفر ذکر می‌کند. کشاورز فیلمبرداری را قطع می‌کند، و از حسین می‌خواهد که بگوید ۶۵ نفر. واقعیت همان است که حسین می‌گوید، اما فیلمساز براساس برداشت شخصی خود، و به نیت ایجاد تاثیر عاطفی بیشتر، واقعیت آماری را تحریف می‌کند. به این ترتیب، آیا کیارستمی می‌خواهد بگوید که هر فیلمسازی نسخه خود را از واقعیت ارائه می‌دهد، و واقعیت چه در جزئیات، و چه در وجوه گوهریش قابل شناسایی نیست؟ در فیلم نشانه‌های دیگری وجود دارد که مبین تاثیر واقعیت در تغییر انگاره‌های ذهنی فیلمساز است. مثال می‌زنم: در صحنه‌ای از فیلم، کشاورز از دختری روستایی نامش را می‌رسد، و با سکوت خجولانه او مواجه می‌شود. حسین توضیح می‌دهد که زن‌های جوان این منطقه، نام خود را به غریبه‌ها نمی‌گویند. کشاورز با سکوت خود، منطق حسین را تایید می‌کند. در صحنه‌ای دیگر، طاهره در مقابل دوربین شوهرش را حسین خطاب می‌کند. کشاورز از طاهره می‌خواهد که بگوید «حسین آقا»، اما طاهره سرپیچی می‌کند. در اینجا واقعیت خود را به فیلمساز تحمیل می‌کند. زیرا به گفته حسین، اغلب زن‌های این منطقه، شوهرشان را به همین صورت مورد خطاب قرار می‌دهند.»

از دید عشقی، در نمای پایانی فیلم، این واقعیت است بر جنبه مصنوع سینما غالب می‌شود: «واقعیت پشت صحنه چنان تاثیرگذار است که به‌تدریج کارگردان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. او حسین را به دنبال طاهره می‌فرستد، و خود به تعقیب آنها می‌پردازد، و همچون فیلمسازی که صحنه‌ای سینمایی را پرداخت می‌کند، دلمشغول عشق یک‌سویه حسین می‌شود. فیلمساز گرچه به خاطر ثبت انگاره‌های ذهنی خود به دنبال واقعیت آمده، با این همه واقعیت نیز در او تاثیر می‌گذارد، و سرانجام واقعیت غالب می‌شود، چنان‌که از واقعیت مصنوع سینمایی فاصله می‌گیرد.»

با این وجود، در این مسیر گاه واقعیت و گاه تلقی فیلمساز پیروز می‌شود. بنابراین زیر درختان زیتون هم فیلمی است در ستایش واقع‌گرایی و هم اثری است در تحسین نقش سینما در شناخت واقعیت و تغییر دادن آن: «طی مناظره‌ای که میان واقعیت خارجی، و انگاره‌های فیلمساز برقرار می‌شود، گاهی واقعیت، و زمانی تلقی فیلمساز، حقانیت خود را به ثبوت می‌رسانند. کیارستمی با تاکید بر نقش مصنوع سینما، در عین حال واقعیت خارجی را ناشناختنی فرض نمی‌گیرد، و بر نقش ارزشمند سینما در شناخت واقعیت، تاثیرپذیری از واقعیت، و متحول کردن واقعیت صحه می‌گذارد، و درنتیجه فیلمی در ستایش واقع‌گرایی پدید می‌آورد.»

از دید رضا درستکار در شماره ۱۵۵ ماهنامه فیلم (اسفند ۱۳۷۲) زیر درختان زیتون علی‌رغم تاکید بر خودآگاهی شخصیت کارگردان، عملا او را به حاشیه می‌راند تا ماجرای علاقه حسین به طاهره را پیش ببرد: «هرچند خودآگاهی کارگردان پیش از هر چیز به چشم می‌آید، اما این مهم در نهایت به موضوعی مهم‌تر ختم می‌شود. کارگردان مدام در طول فیلمبرداری فیلمش تعمدا از حسین جانبداری می‌کند، زمینه را برای حصول نتیجه‌ای مثبت مهیا می‌سازد و حتی در ترغیب او نیز کوتاهی نمی‌کند، و با این مهم، خود را در فیلم به حاشیه می‌کشاند.»

با وجود ظاهر طبیعت‌گرایانه فیلم، نغمه ثمینی در شماره ۱۶۷ ماهنامه فیلم به الگویی از ادبیات کهن اشاره کرد که در ارتباط با دو فیلم زندگی و دیگر هیچ و زیر درختان زیتون هم قابل ردیابی است. هرچند ثمینی در یادداشت خود مستقیما به دوگانه سبک‌پردازی‌شده بودن و واقع‌گرا بودن اشاره نکرد اما به‌نظر می‌رسد توضیح او حاوی نوعی ارزیابی در مورد این تقابل است چرا که، طبق این توصیف، زیر درختان زیتون در واقع یک قصه است و نه بازنمایی مستند اتفاقات گذشته: «در چهل طوطی از هر داستان، داستانی دیگر زاده می‌شود. شهرزاد، هنوز قصه‌ای را به پایان نبرده، قصه‌ای دیگر آغاز می‌کند: از هر نقلی، نقلی تازه آفریده می‌شود. از هر حادثه، حادثه‌ای تازه‌تر. پس اگر تنها سکانسی از زندگی و دیگر هیچ منجر به ساخته شدن زیر درختان زیتون می‌شود، چه بسا تنها یک سکانس از همین فیلم نیز به فیلمی دیگر منتهی شود و سکانسی از آن فیلم هم به فیلم بعدی، و این تکرار می‌تواند تا ابد ادامه یابد. بی هیچ پایانی، به اندازه هزار و یک شب.»

فیلم زیر درختان زیتون

فیلم عباس کیارستمی و سینمای تکرار

هنگام تماشای زیر درختان زیتون، از حجم تکرارها شگفت‌زده می‌شویم. تاکید کیارستمی بر تکرار ایده‌ها، موقعیت‌ها و در مواردی حتی دیالوگ‌ها، تا جایی پیش رفت که از دید برخی از منتقدان به مهم‌ترین عنصر ساختاری فیلم تبدیل شد. امیر پوریا یکی از این منتقدان بود که در شماره ۱۶۷ ماهنامه فیلم مثال‌هایی از این تکرارها را ذکر کرد و سعی کرد از طریق آن دریچه‌ای رو به زیر درختان زیتون باز کند: «شاید مهم‌ترین عنصر ساختاری پدیدآورنده فاصله‌گذاری فیلم… تلاش برای ایجاد فرم از طریق تکرار است. تکرار واژه‌ها (کودکی در پاسخ کارگردان که مفهوم واژه تعاون را از او پرسیده بود، می‌گوید: «همکاری با یکدیگر» و چند لحظه بعد که کارگردان از دیگر بچه‌ها می‌پرسد «دیگه چی؟»؛ کودکی دیگر می‌گوید: «همکاری با یکدیگر» و کودک نخست اعتراض می‌کند: «ما اول گفتیم»!) تکرار موقعیت‌ها (حرف زدن و خواهش کردن و جواب خواستن یکسره حسین در صحنه بالای ایوان و صحنه ماقبل آخر، میان درختان زیتون و سکوت و پاسخ ندادن طاهره)، تکرار توضیح‌ها (حسین یک بار وقتی که پیرزن کولی و همراهانش سوار وانت شده‌اند، برای کارگردان توضیح می‌دهد که «اینجا رسم نیست که اسم دخترها رو از خودشون بپرسند» و یک بار هم زمانی که کارگردان به طاهره اصرار می‌کند که شوهر خود را در فیلم «حسین آقا» صدا بزند، باز حسین توضیح می‌دهد: «پیش زن‌های اینجا رسم نیست به شوهرشون بگن آقا. به نظر من، این توی کار شما غلط نیست»!) تکرار برداشت‌ها به هنگام فیلمبرداری…»

رضا درستکار (ماهنامه فیلم، ۱۳۷۲): «هرچند خودآگاهی کارگردان پیش از هر چیز به چشم می‌آید، اما این مهم در نهایت به موضوعی مهم‌تر ختم می‌شود. کارگردان مدام در طول فیلمبرداری فیلمش تعمدا از حسین جانبداری می‌کند، زمینه را برای حصول نتیجه‌ای مثبت مهیا می‌سازد و حتی در ترغیب او نیز کوتاهی نمی‌کند، و با این مهم، خود را در فیلم به حاشیه می‌کشاند»

از دید پوریا، پایان‌بندی زیر درختان زیتون جایی است که آن تکرارها به نتیجه می‌رسند: «به طول انجامیدن فصل پایانی زیر درختان زیتون، به سرانجام رساندن سیر تکرارهای آن است. پس از تکرار فراوان و تقاضاهای حسین از طاهره، هر دو تپه پیچ‌درپیچ خانه دوست… و زندگی و دیگر هیچ را می‌پیمایند و به آن سویش می‌روند (و این خود تقارن دلپذیری است که دوربین کیارستمی در لحظه‌ای شگفت، برای نخستین بار به احترام مضمون عشق، به آن‌سوی تپه عزیمت می‌کند). دوربین از همان‌جا، انگار از دید محمدعلی کشاورز، آن دو را در پهنه سبز طبیعت در قاب می‌گیرد که بیشتر همچون دو لکه سپیدند تا دو انسان در حال حرکت. بدون هیچ گونه تعلیق و تاکید، صحنه‌ای که از نظر دراماتیک در فیلمی با اصول متعارف و کلاسیک می‌توانست نقطه اوج روایت و مهم‌ترین لحظه داستان باشد، در نمایی بسیار دور می‌گذرد. در واقع تا حدود نیمی از زمان این نما، توجه تماشاگر فقط و فقط معطوف به پاسخ گرفتن حسین از طاهره است. اما با تکرار ریتم موسیقی و طولانی شدن عمدا زیاده از حد نما، رفته‌رفته این توجه کم می‌شود. اطلاعات بصری و شنیداری مخاطب پس از مدتی به حد صفر می‌رسد و درست از همین لحظه‌هاست که بازی بین تصویر لکه‌های سپید در زمینه سبز و آوای موسیقی، به‌تدریج جای آن توجه به فرجام روایت در آثار کلاسیک را می‌گیرد و صرفا همین فرم و ترکیب نقاشی، تصویر، موسیقی و شاعرانگی در نمای طولانی انتهایی، ذهن بیننده را به خود مشغول می‌کند.»

نغمه ثمینی در نقد خود این ویژگی را متاثر از اندیشه‌ای شرقی دانست: «کلید دیگر دریافت خصوصیات شرقی در این اثر، تمرکز بر تکرارها و زنجیره نماهایی است که چندین بار به نمایش درمی‌آیند. این تکرارها، در ظاهر، هر یک سازی می‌زنند و کمکی به پیشبرد خطی داستان نمی‌کنند. اما اگر به بطن فیلم نفوذ کنیم، درمی‌یابیم که آنچه بیش از پیشرفت داستان مهم می‌نماید، رسیدن به نوعی ثبات و سکون است که هدف غایی هنر شرق است. ثبات و سکونی که تنها در چرخیدن در دایره تکرارها و تکرارها، میسر می‌شود.»

از دید مجید اسلامی در شماره ۱۶۸ ماهنامه فیلم، این تکرارها به نوعی قرینه‌سازی در فیلم منجر شده و فرم روایی فیلم را می‌سازد: «کل صحنه‌هایی که در داخل ماشین می‌گذرند با هم به نوعی قرینه می‌شوند: گفت‌وگوی خانم شیوا و آقای دفاعی، گفت‌وگوی حسین و خانم شیوا، گفت‌وگوی حسین و کشاورز در داخل پاترول، و گفت‌وگوی حسین و کشاورز پشت وانت. این گفت‌وگوها به‌خاطر یکسان بودن مسیر، تکراری به‌نظر می‌رسند؛ از سوی دیگر در فیلمبرداری صحنه‌ها نیز آنچه به‌چشم می‌آید فقط تکرار است؛ حرف‌های حسین به طاهره نیز مدام تکرار می‌شود. تکرار اصلی‌ترین عنصر ساختاری فیلم است. حتی کوه‌های منطقه نیز صدای بلند کشاورز را در خود تکرار می‌کنند. تنها چیزی که در ابتدا به‌نظر می‌رسد تکراری نیست مسیر خطی حرکت حسین و طاهره در آن چشم‌انداز انتهایی است. اما اشتباه می‌کنیم: یکی از لکه‌های سفید از آن دوردست‌ها از دیگری جدا می‌شود تا مسیر رفته را از نو بازگردد و احتمالا باز آن راه رفته را تکرار کند. اگر فرم روایی زندگی و دیگر هیچ یک مسیر خطی (برای پیدا کردن بچه‌ها و همدلی با زلزله‌زدگان) بود فرم روایی زیر درختان زیتون همچون خانه دوست… مسیری رفت و برگشت است که با الگوهای تکرارشونده‌اش به زیبایی تمام تزیین شده است.»

جواد طوسی یکی از معدود منتقدان سرشناس سینمای ایران بود که در زمان اکران زیر درختان زیتون نقدی منفی بر این فیلم نوشت. از دید او، استفاده از الگوی تکرار در این فیلم کیارستمی نوعی زیاده‌روی است و نمی‌توان آن را نوآوری قابل‌توجهی دانست. طوسی حتی تلویحا گروهی از منتقدان را متهم کرد که مرعوب نام کیارستمی شده‌اند: «اصرار فیلمساز ما برای درانداختن طرحی نو در مکتب سینما/حقیقت، به‌حدی‌ست که آن‌قدر برداشت را تکرار می‌کند تا به کارگردان فیلمش حالی کند با واقعیت کنار بیاید. همان واقعیتی که نام حسین را بدون آقا ادا کند. همان واقعیتی که با سکوت آن کارگر جوان حمل‌کننده کیسه گچ و لکنت‌زبان گرفتنش در حین صحبت با دختر، کنار بیاید و قید بازی گرفتن از او را بزند. اما واقعا در سینما جایی برای این نوآوری متکی بر تکرار هست؟ چطور بعضی‌ها این تکرار را نوآوری شگرفی می‌دانند اما تاب تحمل تکرارهای پذیرفتنی دیگری از جانب فیلمساز دیگر را ندارند؟ لابد آن فیلمساز، زیادی بومی است ولی این فیلمساز در اندازه‌های جهانی است و نباید شیوه کارش را شوخی بگیریم.»

فیلم زیر درختان زیتون

هنر استفاده از طبیعت

چه زیر درختان زیتون را اثری طبیعت‌گرا بدانیم و چه فیلمی تصنعی، به‌سختی می‌توانیم منکر توانایی کیارستمی در استفاده از طبیعت برای انتقال احساسات مختلف به تماشاگر شویم. ژان کلود کریر، نویسنده سرشناس، در یادداشتی که در نوول ابزرواتور نوشت و با ترجمه ژینوس کریمی در شماره ۱۶۷ ماهنامه فیلم منتشر شد، به این اشاره کرد که چگونه استفاده از فضای باز در زیر درختان زیتون به بحث شخصیت جوان فیلم در مورد داشتن سرپناه مرتبط می‌شود: «جریان فیلم در دهکده‌ای در شمال ایران می‌گذرد؛ همان دهکده‌ای که کیارستمی زندگی و دیگر هیچ را در آنجا فیلمبرداری کرده است. این دهکده در اثر یک زمین‌لرزه از بین رفته بود. یکی از وسوسه‌های قهرمان جوان فیلم هدیه کردن یک خانه واقعی به همسر آینده‌اش است. این خانه عنصری اساسی است. هیچ زندگی خانوادگی‌ای بدون آن قابل تصور نیست. برای اینکه بتوانیم عدم وجود مسکن را بیشتر حس کنیم، کیارستمی تمام فیلمش را در فضای باز گرفته است. در فیلم نمای داخلی اصلا وجود ندارد. حتی در شروع، مادربزرگ را در ایوان می‌بینیم. حضور دائمی درختان، باد، زمین، باران، بدون این‌که سخنی گفته شود لزوم سرپناه و سقفی را یادآوری می‌کنند.»

احمد طالبی‌نژاد (ماهنامه فیلم، ۱۳۷۳): «کلید اصلی فیلم را در سکانس پایانی‌اش یافتم. جایی که جوان عاشق به توصیه کارگردان (محمدعلی کشاورز- کیارستمی) به دنبال دخترک از راه فرعی می‌رود، به آن تک‌درخت بالای تپه خانه دوست می‌رسد و در پی او می‌رود تا به دشت سبز و خرمی می‌رسد که راهی مارپیچ از میانش می‌گذرد. آنها در پی هم می‌روند. فاصله‌ها نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود و به جایی می‌رسند که انگار یکی شده‌اند»

احمد طالبی‌نژاد در شماره ۱۵۵ ماهنامه فیلم به سکانس پایانی اشاره کرد و به این نتیجه رسید که فیلم، بیش از این‌که در مورد سرنوشت انسان‌ها باشد، در مورد خود طبیعت است: «کلید اصلی فیلم را در سکانس پایانی‌اش یافتم. جایی که جوان عاشق به توصیه کارگردان (محمدعلی کشاورز- کیارستمی) به دنبال دخترک از راه فرعی می‌رود، به آن تک‌درخت بالای تپه خانه دوست می‌رسد و در پی او می‌رود تا به دشت سبز و خرمی می‌رسد که راهی مارپیچ از میانش می‌گذرد. آنها در پی هم می‌روند. فاصله‌ها نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود و به جایی می‌رسند که انگار یکی شده‌اند. دوربین همچنان بر فراز تپه و در کنار آن تک‌درخت که حالا دیگر تنومند شده ناظر این لحظه جادویی است. جوانک در نقطه انتهایی کادر، از راه رفته برمی‌گردد و تو می‌مانی که آیا از محبوبش جواب مثبت گرفته یا نه. اما اصلا مهم نیست. مهم این است که آنها در متن طبیعت گم و با آن یکی می‌شوند و فیلم درباره طبیعت است که انسان هم جزئی از آن به شمار می‌رود. حالا وقتی با این کشف به بقیه فیلم نگاه کنی، همه چیز برایت معنایی تازه می‌یابد.»

جهانبخش نورایی در شماره ۱۶۷ ماهنامه فیلم به کاربرد دوگانه مفهوم زلزله در زندگی و دیگر هیچ و زیر درختان زیتون اشاره کرد: «اگر نتیجه یک جهان آباد و سامان‌یافته، تفاوت‌گذاری و محرومیت برخی از انسان‌ها باشد، پس زلزله‌ای که آبادی‌ها را زیروزبر کرده، برکتی آسمانی بوده که با بی‌خانمان کردن همه آدمیان، دارا و ندار را در موقعیت مساوی قرار داده است. در این بی‌سامانی، تساوی هست و در این تساوی، به گمان عاشق بی‌قرار و بی‌خانمان ما، عشق راحت‌تر می‌شکفد و رسیدن به دلدار سهل‌تر است، زیرا حجاب و مانعی به نام «خانه» از میان برداشته شده و در رابطه انسان‌ها، «دل» حرف اول و آخر را می‌زند.»

از دید نورایی، زیر درختان زیتون از نظر نوع نگاه فیلمساز به طبیعت حتی از آثار قبلی خود کیارستمی هم فراتر می‌رود: «طبیعت در فیلم‌های کیارستمی مشخصا در خانه دوست کجاست؟، زندگی و دیگر هیچ و بالاتر از همه، زیر درختان زیتون با پستی و بلندی‌ها و پیچ‌وخم‌های زمین منطقه شمال عرصه‌ای برای تقلای جسمانی آدم‌هاست و در همان حال به مثابه آینه‌ای پستی و بلندی روح و عواطف آنان را بازمی‌تاباند… اما، در زیر درختان زیتون، طبیعت به مرحله معنایی رفیع‌تری می‌رسد و کیفیتی اساطیری پیدا می‌کند. طبیعت در این فیلم، نه صرفا به عنوان توصیفی از حالات روحی و عاطفی آدم‌ها، که در حد یک شخصیت فعال و زنده – اسطوره – حضور دارد. آدم‌ها را در گریز از تنگنای خانه، در آغوش بیکرانه خود جا می‌دهد.»

نقدی بر «سه گانه زلزله» عباس کیارستمی

نورایی به شخصیت حسین اشاره کرد که نوعی دوگانگی در دلبستگی به طاهره و وابستگی به گروه فیلمبرداری در او دیده می‌شود. افزایش علاقه حسین به طاهره عملا به‌معنای دل‌کندن او از دنیای روزانه است (و عملا نزدیک‌تر شدن او به طبیعت) است: «حسین هر چه بیشتر زبون طاهره می‌شود، وابستگی‌اش به گروه فیلمبرداری کاهش می‌یابد. آدم سربه‌راه و محجوبی چون او که در همه حال آماده خدمتگزاری‌ست، در برابر دستور یکی از افراد گروه فیلمبرداری در مورد آوردن چای به اعتراض می‌گوید که امروز به حد کافی به آنها چای داده است، و جروبحث‌هایش با خانم شیوا لحن یک استقلال‌طلبی ملایم را به‌خود می‌گیرد. عشق طاهره، در همان حال که حلقه زنجیر خود را به دور گردن حسین تنگ‌تر می‌کند، در سطح ارتباط او با دنیای مادی اطراف به صورت یک نیروی رهاننده عمل می‌کند. رهایی نهایی در آخر راه زیگزاگ و بر فراز تپه اتفاق می‌افتد. حسین فلاسک و سطل محتوی وسایل تهیه چای را که در دست دارد و نمایان‌ترین نشانه وابستگی او به دنیای حقیر روزانه است ول می‌کند و در سراشیب آن سوی تپه، به دنبال طاهره روان می‌شود (همگونی دلنشینی میان این عمل حسین و تصمیم هامون در فیلم مهرجویی می‌بینیم که با دور کردن همه علائم تعلق و بندگی از خود، تن به دریای تطهیرکننده می‌سپارد).»

فیلم زیر درختان زیتون

نتیجه‌گیری

شاید کلیدواژه اصلی زیر درختان زیتون (همچون دیگر آثار شاخص سینمای کیارستمی) اصالت باشد. می‌دانیم که کیارستمی مدت‌ها شاخص‌ترین چهره سینمای ایران در جشنواره‌های جهانی بود. همچنین از این نکته آگاهیم که موفقیت‌های او منجر به ایجاد جریانی از فیلم‌های تقلیدی شد که با عنوان سینمای جشنواره‌ای شناخته می‌شد و به‌تدریج باعث دلزدگی گروهی از مخاطبان و منتقدان ایرانی هم شد. اما نکته دقیقا اینجا است که تحسین‌های همه‌جانبه از سینمای کیارستمی به‌واسطه تقلیدی نبودن آن بود. سینمای کیارستمی، چه آن را بپسندیم و چه نه، سینمایی بااصالت و منحصربه‌فرد بود و به همین علت بر بسیاری از فیلمسازان در نقاط مختلف جهان نیز تاثیر گذاشت.

راستش اوضاع همیشه بدین منوال است که انبوهی کارگردانِ صرفا تابعِ مدِ روز داریم و معدودی فیلمساز اصیل که حتی وقتی به جریان‌های روز می‌پردازند هم از زاویه نگاه ویژه خود آنها را مورد بررسی قرار می‌دهند. عباس کیارستمی یکی از همین فیلمسازان کم‌تعداد بود و به همین خاطر است که جای خالی او هنوز در سینمای ایران پر نشده است. زیر درختان زیتون هم یکی از همین فیلم‌های اندک محسوب می‌شود و به همین دلیل، تماشای آن هنوز هم تجربه‌ای متفاوت با بخش عمده آثار دیگر سینمای ایران است.

 

پوستر و عکس های فیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمی

پوستر فیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمیمحمدعلی کشاور در فیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمیفیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمیفیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمیفیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمیفیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمیفیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمیفیلم زیر درختان زیتون عباس کیارستمی

دانلود انیمیشن

دوستی ها - دانلود فیلم و سریال

اطلاعات کامل و نقد و معرفی فیلم داستان آمریکایی


داستان آمریکایی که اولین‌بار در جشنواره فیلم تورنتو به نمایش درآمد، با ستایش گسترده منتقدان روبرو شد و جایزه معتبر فیلم برگزیده مخاطبان را از این جشنواره دریافت کرد. فیلمی که با نگاهی گزنده و از دریچه‌ای تازه به تصویر سیاهپوستان در هالیوود و فرهنگ عامه می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه فرهنگ عامه تمایل دارد مردم را به کلیشه‌های توهین‌آمیز تقلیل بدهد. فیلم کمدی درام داستان آمریکایی، قصه نویسنده‌ای دلزده را روایت می‌کند که از نوشته‌های معمول خود دست می‌کشد و چیزی کلیشه‌ای و پرفروش می‌نویسد که خلاف اعتقاداتش است. فیلمی که یک قصه خانوادگی را با یک هجویه اجتماعی تلفیق می‌کند و ترکیبی از لحظات کمدی و لحنی دراماتیک است. در این مطلب به معرفی و نقد داستان آمریکایی پرداخته‌ایم.

فهرست بهترین فیلم های ژانر کمدی خارجی

خلاصه داستان فیلم داستان آمریکایی

داستان فیلم داستان آمریکایی American Fiction از این قرار است؛ مانک (جفری رایت) یک رمان‌نویس درمانده و نومید است که از نگاه سودجویانه و منفعت‌طلبانه به مسائل سیاهان خسته شده است؛ کتاب‌ها و فیلم‌هایی که با تکیه بر کلیشه‌های توهین‌آمیز و احمقانه رنج سیاهان را به فروش می‌رسانند. مانک برای اثبات نظر خود، کتابی غیرمنتظره با نامی مستعار می‌نویسد. این کتاب که ناگهان به موفقیتی عجیب می‌رسد مانک را به قلب حماقت و دورویی‌ای می‌کشاند که ادعا می‌کرد از آن بیزار است.

اولین فیلم بلند داستانی کورد جفرسون، در ۵ رشته، از جمله بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه اقتباسی برای کسب جایزه اسکار ۲۰۲۴ رقابت می‌کند. همچنین جفری رایت که به لطف نقش‌آفرینی‌های درخشانش در یکی دو دهه اخیر در فیلم‌هایی مثل بتمن مت ریوز، جایگاه خود را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین بازیگران آمریکایی ثابت کرده، برای ایفای نقش این نویسنده سرخورده، نامزد کسب اسکار در رشته بهترین بازیگر نقش اصلی مرد شده است.

دانلود و تماشای فیلم داستان آمریکایی

بازیگران و عوامل فیلم داستان آمریکایی

جفری رایت با بازی در ۳ فیلم استروید سیتی Asteroid City، راستین Rustin و داستان آمریکایی، سال پرکار و درخشانی را پشت‌سر گذاشته است. اما این بازیگر برنده جایزه تونی، بیشتر بخاطر بازی در نقش شخصیت دوست داشتنی برنارد لو در هر ۴ فصل سریال حماسی اچ‌بی‌او، وست‌ورلد Westworld، شناخته می‌شود. بازی رایت در نقش تلانیوس «مانک» الیسون، نویسنده‌ای پرکار که در تلاش است تا توجه خوانندگان امروزی را به خود و داستان‌هایش جلب کند، مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و نخستین نامزدی اسکار را برایش به ارمغان آورد. رایت که یک جایزه امی و گلدن گلوب برای بازی در سریال فرشتگان در آمریکا Angels in America در کارنامه دارد، در فیلم‌های مطرح دیگری مانند بتمن Batman، بازی‌های گرسنگی: اشتعال The Hunger Games: Catching Fire و همچنین در نقش فلیکس لیتر در سه فیلم از فرانچایز جیمز باند دنیل کریگ (شامل کازینو رویال، ذره‌ای آرامش و زمانی برای مردن نیست)، بازی کرده است.

خالق و بازیگر اصلی مجموعه تلویزیونی Insecure، ایسا رای، در نقش نویسنده‌ای به نام سیناترا گولدن حضور دارد. زنی که چشم‌های مانک را به وضعیت کنونی دنیای نشر و مهم‌تر آنچه می‌فروشد، باز می‌کند. در واقع شخصیت گولدن به نوعی در نقطه مقابل مانک قرار می‌گیرد و با به چالش کشیدن طرز تفکرش، او را وادار می‌کند در مسیری گام بگذارد که به آن عادت ندارد. رای نیز سال قبل دو فیلم دیگر مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی Spider-Man: Across the Spider-Verse – به عنوان صداپیشه – و باربی Barbie را روی پرده داشت.

تریسی الیس راس در نقش خواهر مانک، لیزا، استرلینگ کی براون در نقش برادرش، کلیفورد، و لزلی اوگامس در نقش مادر او، اگنس، اعضای خانواده مانک را تشکیل می‌دهند. راس که بیش‌تر بخاطر بازی در مجموعه سیت‌کام  Black-ish شناخته می‌شود، اخیرا نیز در فیلم کمدی فانتزی مسابقه کندی کین Candy Cane Lane، دیده شده است. براون یکی دیگر از چهره‌های مطرح این فیلم محسوب می‌شود. مخاطبان احتمالا براون را بیش‌تر بخاطر بازی در نقش اصلی سریال کمدی-درام بسیار موفق این ما هستیم This Is Us بشناسند. اجرای پیچیده براون در نقش کلیفورد، برای او نامزدی اسکار را به ارمغان آورد. این بازیگر برجسته همچنین در فیلم‌های غارتگر The Predator، پلنگ سیاه Black Panther و امواج Waves، بازی کرده است.

جان اورتیز، اریکا الکساندر، آدام برودی، کیث دیوید، میریام شر، جی. سی. مک‌کنزی و پاتریک فیشلر، از دیگر بازیگران داستان آمریکایی هستند.

فیلم داستان آمریکایی

کارگردان فیلم داستان آمریکایی کیست؟

کورد جفرسون، داستان آمریکایی را براساس رمان سال ۲۰۰۱ Erasure نوشته پرسیوال اورت مقابل دوربین برده است. در کارنامه جفرسون مشارکت در نگارش فیلمنامه‌های سریال‌های تلویزیونی‌ای مانند ایستگاه یازده Station Eleven، نگهبانان Watchmen و جای خوب The Good Place، دیده می‌شود. او برای نوشتن فیلمنامه نگهبانان برنده جایزه ایمی شد.

سایر عوامل سازنده فیلم American Fiction

جفرسون فیلمنامه داستان آمریکایی را نوشته و همچنین یکی از تهیه‌کنندگان آن است. از دیگر عوامل سازنده داستان آمریکایی می‌توان به کریستینا دانلپ به عنوان فیلمبردار و هیلدا رسولا به عنوان تدوین‌گر اشاره کرد. لورا کارپمن که به تازگی فیلم مارول‌ها The Marvels را روی پرده داشت، آهنگسازی داستان آمریکایی را انجام داده است که برایش نامزدی اسکار را کسب کرد.

 

نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم داستان آمریکایی

سان فرانسیسکو کرونیکل | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

میک لاسال | داستان آمریکایی فیلم بی‌عیب و نقصی نیست. کتاب در پایان رفته رفته افت پیدا می‌کند و اگرچه فیلم پایان بهتری را پیشنهاد می‌دهد، اگرچه با اینحال کاملا رضایت‌بخش به‌نظر نمی‌رسد. اما هیچ‌کدام از این‌ها شاید آنقدر مهم نباشند، زیرا رایت عملکردی درخشان ارائه می‌دهد.

Film Threat | امتیاز: ۹۵ از ۱۰۰

آلن ان‌جی | بازیگران داستان آمریکایی فوق‌العاده هستند.

دیلی بیست | امتیاز: ۹۳ از ۱۰۰

نیک شگر | طنزی موفق درباره نژاد، استثمار، خانواده و هویت که به اندازه هنرنمایی برجسته رایت، پرمایه و مسحورکننده است.

اسلش فیلم | امتیاز: ۸۵ از ۱۰۰

مایک شات | داستان آمریکایی کاملا این موضوع را درک می‌کند که برای راضی کردن مخاطبی که تنها می‌خواهد یک تجربه مضمونی غنی داشته باشد یا اینکه صرفا در یک سالن سینمای شلوغ بخندد، نیازی نیست که هنر یا سیاست را قربانی سرگرمی کرد.

فیلم داستان آمریکایی

اسکرین رنت | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰

پاتریس ویترسپون | داستان آمریکایی که می‌توان از آن احتمالا به عنوان یکی از برانگیزاننده‌ترین و قدرتمندترین طنزهای اخیر نام برد، از فیلمنامه‌ای بسیار هوشمندانه و بازی‌های فوق‌العاده بهره می‌برد. فیلمی که حرف خود را به شکل بسیار صریح و تندی در صورت مخاطبش می‌کوبد.

فیلم استیج | امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰

جردن راوپ | داستان آمریکایی علی رغم همه خشمش از شیوه‌هایی که تجربه‌های سیاهپوستان را تقلیل، سرکوب و کالایی‌سازی می‌کنند، حساسیتی پرشور دارد و موضوعات پیچیده نژادی را در قالب کمدی‌ای ارائه می‌دهد که همزمان مخاطب را به خنده و گفتگو دعوت می‌کند.

تایم | امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰

استفانی زاکارک | داستان آمریکایی تقریبا به اندازه منبع اقتباس خود گزنده و تاثیرگذار نیست، اما این مسئله باعث نمی‌شود که آن را نادیده گرفت.

راجر ایبرت | امتیاز: ۶۳ از  ۱۰۰

پیتون رابینسون | داستان آمریکایی در پرده پایانی خود به لکنت می‌افتد و پیش از آنکه به نتیجه‌گیری پایانی مایوس‌کننده‌اش برسد، بین سکانس‌های خیال‌پردازانه و خطوط داستانی متعدد، سردرگم پیش می‌رود. اما نگاه دقیق فیلم به مفهوم و مضامین خود، همان چیزی است که در خاطر خواهد ماند.

فیلم داستان آمریکایی

نقد فیلم داستان آمریکایی برگرفته از سایت اسکرین دیلی

تیم گریرسون | فیلم اول چشمگیر کورد جفرسون، دو ژانر به ظاهر متفاوت  – ملودرام خانوادگی و طنز اجتماعی – را ترکیب می‌کند تا داستان یک نویسنده سیاهپوست با استعداد را به تصویر بکشد؛ نویسنده‌ای به نام مانک که از اینکه فرهنگش در سرگرمی‌های عامه‌پسند از طریق کلیشه‌های خامدستانه بازتاب می‌بایند، خسته شده است. او برای بیان دیدگاه خود، ناگهان رمانی شسته رفته و ساده پر از شخصیت‌های کلیشه‌ای سیاهپوست می‌نویسد، اما در کمال ناباوری می‌بیند که به یک کتاب بسیار موفق تبدیل می‌شود.

اما این تنها یکی از جنبه‌های داستان آمریکایی است. فیلمی که جفری رایت را در قالب یکی از پیچیده‌ترین نقش‌های سینمایی‌اش به تصویر می‌کشد. داستان مردی که به خانه‌اش بازمی‌گردد تا با خواهر و برادری که از آن‌ها دور شده و همچنین با مادر ناخوش‌احوال خود – و البته امکان یافتن عشق حقیقی -، روبرو شود. حوزه‌های شخصی و حرفه‌ای زندگی این نویسنده همیشه به شکلی پیوسته بهم تنیده نمی‌شوند، اما فیلم نگاهی متفکرانه و بسیار خنده‌دار به شخصی دارد که در تلاش است با خودش صادق باشد، درحالیکه درباره تغییراتی که واقعا نیاز دارد می‌آموزد. تفسیر داستان آمریکایی درباره به حاشیه رانده شدن شخصیت‌های سیاهپوست در هنر، از آن فیلمی بهنگام و معاصر می‌سازد، و همچنین داستان فرعی عاشقانه و لحظات خنده‌دارش می‌تواند توجه مخاطبان زیادی را جلب کند.

رمان‌نویس لس آنجلسی، مانک (رایت)، اخیرا موفق به انتشار کتاب جدیدی نشده است. عمدتا به این دلیل که ناشران فکر می‌کنند کار او به اندازه کافی به دیگر آثار درباره سیاه‌پوستان نزدیک نیست؛ ادعایی که باعث آزردگی و دلخوری مانک می‌شود. مانک از تماشای فیلم‌ها و خواندن رمان‌هایی که از کلیشه‌های آشنا و تحقیرآمیز درباره سیاه‌پوستان – برده، گانگستر، زاغه‌نشین -، بهره می‌برند، خشمگین می‌شود. در نتیجه مانک شروع به پرسیدن این سوال می‌کند که آیا جایی برای قهرمان‌های حساس و کاملا ملموس‌تر کتاب‌هایش وجود دارد؟

از سوی دیگر، از مانک دعوت می‌شود تا در یک جشنواره ادبی در بوستون حضور پیدا کند که این بدین معناست که او باید دوباره با خانواده ناکارآمدش روبرو شود. او مادرش آگنس (لزلی اوگامس)‌ را دوست دارد، اما او علائم ابتلا به آلزایمر را نشان می‌دهد. موضوعی که بر دوش خواهر پزشک مانک، لیزا (راس)، سنگینی می‌کند، زیرا او زمان مرگ پدرشان مسئولیت مراقبت از او را به عهده داشته است. مانک چندان به لیزا نزدیک نیست و با برادر خشمگینش کلیف (براون)‌ نیز هیچ رابطه‌ای ندارد. زمانی‌که مرگ تکان‌دهنده‌ای اتفاق می‌افتد، مانک مجبور می‌شود زمان بیش‌تری را در ماساچوست بگذراند. اگرچه این ماجرا این فرصت را به او می‌دهد تا با همسایه خانواده‌اش، کورالین (الکساندر) که به تازگی با او قرار می‌گذارد، بیش‌تر آشنا بشود.

فیلم داستان آمریکایی

داستان آمریکایی که براساس رمان Erasure پرسیوال اورت است، روابط میان مانک و اعضای مختلف خانواده‌اش را بسط می‌دهد تا درک بیش‌تری از این نویسنده ناراضی پیدا کنیم. مدتی بعد او با یک رمان‌نویس سیاهپوست جوان و موفق (رای) برخورد می‌کند که با کتاب پرفروش خود که یک هرزه نگاری از فقر و بدبختی به‌نظر می‌آید، مورد توجه مردم قرار گرفته است. بنابراین تصمیم می‌گیرد نسخه خود از این پرتره سودجویانه از رنج سیاهپوستان را با نامی مستعار بنویسد تا به این ترتیب ثابت کند که این نوع استثمار چقدر احمقانه و بی‌شرمانه است. اما در عوض، تهیه‌کنندگان هالیوودی و ناشران سفیدپوست این کتاب را ستایش می‌کنند و آن را اثری چشمگیر و مهم می‌نامند. هدف مانک این بود که کتاب یک اثر هجویه‌آمیز و پارودی باشد، بنابراین از موفقیت آن خوشحال نمی‌شود، به ویژه وقتی می‌بیند رمان‌های درست و حسابی‌اش خریداری ندارند.

این خطوط داستانی مجزا به سختی کنار هم چفت می‌شوند و جفرسون نیز نمی‌تواند آن‌ها را مدام به‌طرز استادانه‌ای در تعادل با یک‌دیگر نگه دارد. البته این انتقاد از صنعت سرگرمی سفیدپوستان که همیشه از قصه‌های رنج سیاه‌پوستان حمایت می‌کند، حیاتی و ضروری است، اما با اینحال گاهی این تفسیر ممکن است تکراری و بدیهی به‌نظر برسد. فیلمی که عاری از خشم گزنده‌ای است که در فیلم گول‌خورده (Bamboozled) اسپایک لی با مضمونی مشابه دیده می‌شود. جالب اینجاست که داستان آمریکایی وقتی روی مانک و اطرافیانش تمرکز می‌کند، اغلب ایده‌های خود را به شکل قانع‌کننده‌تری ارائه می‌دهد. در اینجا شخصیت‌های سیاه‌پوست کاملا واقعی و غیرکلیشه‌ای وجود دارند که به ندرت در هالیوود دیده می‌شوند. شخصیت‌هایی که همگی توسط یک گروه بازیگری فوق‌العاده به شکل بسیار خوبی به تصویر کشیده شده‌اند.

رایت نویسنده پریشان‌حال با زبانی نیش‌دار است که اجازه می‌دهد خودبینی‌اش بر او چیره شود و نگذارد که ناتوانی خود در برقراری ارتباط با دیگران را ببیند. نقصی که کورالین به لطف بازی‌ای دوست داشتنی و قدرتمند از الکساندر، آن را مورد تاکید قرار می‌دهد. داستان آمریکایی می‌توانست ظریف و همچنین به‌طرز دیوانه‌واری خنده‌دار و فوق‌العاده هوشمندانه باشد، اما گاهی در تلاش برای گره زدن رشته‌های مختلف داستانی و موضوعی خود عجله نشان می‌دهد. با اینحال، فیلم با ایده‌ها و نگاه کاملا همدلی‌برانگیز خود به شخصیت‌های پیچیده‌اش، کاملا با روح و پرانرژی است. فیلمی که مانند یک رمان خوب، بسیار سخت می‌توان از آن دست کشید.

 

امتیاز سایت های سینمایی به فیلم داستان آمریکایی

تا زمان آماده سازی مطلب

وبسایت میانگین امتیاز
IMDB ۷.۹ از ۱۰
کاربران متاکریتیک ۶.۹ از ۱۰
منتقدان راتن تومیتوز ۹۴ درصد براساس ۲۲۰
کاربران راتن تومیتوز ۹۵ درصد
منتقدان متاکریتیک ۸۲ درصد براساس ۴۵ نقد

مصاحبه با کارگردان فیلم درباره کتاب پرسیوال اورت

کورد جفرسون: احساس می‌کردم این کتاب برای من نوشته شده است

  • {بدیهی‌ترین چیزی که کتاب برای من داشت} انتظاراتی است که از یک هنرمند سیاهپوست در این کشور وجود دارد. اینکه مردم از هنر سیاه چه می‌خواهند یا فکر می‌کنند چطور باید باشد. زمانیکه هنوز مشغول روزنامه‌نگاری بودم، بخش بزرگی از زندگی من همین موضوع بود. حتی مقاله‌ای نوشتم که در مورد این موضوع است که چطور از روزنامه‌نگاران سیاه‌پوست انتظار می‌رود که تنها درباره اتفاق‌های بدی که برای سیاهپوستان رخ می‌دهند و خشونت و نژادپرستی بنویسند.
  • اما علاوه بر این، سه خواهر و برادر در کتاب وجود دارد و من نیز دو خواهر و برادر بزرگ‌تر دارم. همچنین والدینی بیمار در کتاب حضور دارند و مادر من نیز پس از دو سال مبارزه با سرطان در سال ۲۰۱۶ درگذشت. یکی از شخصیت‌های کتاب مسئولیت مراقبت از آن‌ها را به عهده دارد، زیرا دو نفر دیگر مشغول کارهای خودشان هستند و این پویایی در روابط ما نیز بود. در خانواده ما برادر بزرگ‌ترم این مسئولیت را به عهده گرفت. او با خویشنداری و صبورانه این کار را انجام داد و هرگز گله و شکایتی نکرد، اما همچنان احساس گناهی بخاطر نبودن در آنجا با من باقی مانده بود.
  • از موارد کوچک گرفته تا موارد بزرگ، گویی همه این‌ها مستقیما من را مورد خطاب قرار می‌دادند. من به کالجی در ویرجینیا به نام ویلیام و مری می‌رفتم و در رمان نیز اشاره‌ای به آن وجود دارد. در حالیکه هیچکس هرگز در فرهنگ عامه درباره ویلیام و مری صحبت نمی‌کند! احساس می‌کردم این کتاب هدیه‌ای است که کسی منحصرا برای من نوشته. مثل اینکه کسی بگوید:«من این را برای تو نوشتم».

فهرست بهترین فیلم های اقتباسی

پوستر فیلم داستان آمریکایی

پوستر فیلم داستان آمریکایی

دانلود انیمیشن

بررسی و نگاهی به فیلم احمد درباره حماسه احمد کاظمی


نگاهی به فیلم احمد

۲۴ ساعت اول بعد از وقع زلزله در بم و بحران مدیریت این فاجعه طبیعی و یک مرد به نام احمد کاظمی و یارانش که پیش از آنکه دیگر مسئولان، سرگیجه‌شان برطرف شود، دست به کار می‌شوند و به کمک مردم آسیب دیده از زلزله می‌روند.

احمد کاظمی با همان روحیه کاری و مسلط بر موقعیت که در جنگ هشت‌ساله داشته است، با همراهی گروهی کوچک از یاران و همرزمان باوفایش دست به مدیریت بحران می‌زنند و جان بسیاری از مردم آسیب دیده از زلزله و در سرما بدون سرپناه مانده را نجات می‌دهد. این فرد و گروه همراهش قطعا قهرمانی کرده‌اند بلاشک. طبیعتا در هر بوم و اقلیمی چنین منش و رفتار و درایتی مصداق واضح مدیریت بحران همراه با درایت و خرد ورزی و همزمان کارآمدی است. پس قطعا ضرورت ساخت یک فیلم سینمایی سروشکل‌دار و در خورشان این رفتار و این منش به شدت احساس می‌شود.

فیلم احمد؛ معرفی، نقد و عکس‌ها

فیلم احمد با این انگیزه و هدف ساخته شده است. اما آیا فیلم موفقی هم بوده است؟ آیا توانسته احمد کاظمی را به عنوان یک قهرمان یا شخصیتی خاص و چند وجهی و شاید تکرار نشدنی را به تصویر بکشد؟ آیا موفق شده است جدای از شکل بیرونی کنش‌های قهرمان داستان، به جهان درونی و ذهنی او ورود کند و شکل و شمایل شخصیتی و فکری‌ای که باعث تبدیل شدن احمد کاظمی به یک قهرمان شده است را به تصویر در آورد؟ بایدها و نبایدها، شیوه تفکر، جهان بینی، روش مدیریتی، کنش و روش احمد کاظمی چه ویژگی‌هایی داشته که او را به فردی منحصر به فرد بدل کرده است؟   آیا پریدن روی باند هواپیما و نجات دختر بچه در سکانسی که طعنه به سینمای هند می‌زند، احمد کاظمی را شکل داده است؟ آیا رفتار احمد کاظمی از جنس فعال بودن و کنشگری بوده یا انفعال و سستی و سردرگمی بخشی از وجود او را شکل داده است؟ آیا تعادل میان رفتار همراه با مهربانی کاظمی و همزمان رفتار مبتنی بر اقتدار و مدیریت نیروی انسانی و مسلط شدن به شرایط بحرانی در فیلم رقم خورده است؟ پاسخ بسیاری از این سوالات مثبت نیست. هر چند فیلم از نظر پروداکشن و سر و شکل، اثری پرزحمت و چشمگیر است، اما به نظر فیلمی شکل گرفته و کامل نیست.

یکی از مشخص‌ترین مشکلات فیلم تدوین در نیمه نخست داستان است. تدوینی که می‌تواند در بازنگری احمد کاظمی را از یک انسان منفعل و سردرگم به مدیری لایق و مسلط به وضعیت بحرانی (چیزی که در حقیقت وجود داشته) بدل کند. تدوینی که با حذف سکانس‌های مربوط به عروس و داماد روی باند فرودگاه می‌تواند به فیلم و مخاطبش لطف شایانی کند

یکی از مشخص‌ترین مشکلات فیلم تدوین در نیمه نخست داستان است. تدوینی که می‌تواند در بازنگری احمد کاظمی را از یک انسان منفعل و سردرگم به مدیری لایق و مسلط به وضعیت بحرانی (چیزی که در حقیقت وجود داشته) بدل کند. تدوینی که با حذف سکانس‌های مربوط به عروس و داماد روی باند فرودگاه می‌تواند به فیلم و مخاطبش لطف شایانی کند. تدوینی که می‌تواند با کاهش نماهای پرت و پلای نمایش مردمان زخمی و آسیب دیده و ملول (بیش از حد لازم) ریتم فیلم را بهتر و منسجم‌تر کند. تدوینی که می‌تواند با حذف ماجرای شکار مار توسط دخترک و حرکت نمادین احمد کاظمی روی باند فرودگاه، فیلم را به جهان معقول‌تر و کمتر هندی‌وار هدایت کند.

یکی دیگر از پاشنه آشیل‌های فیلم انتخاب تینو صالحی به عنوان بازیگر نقش احمد کاظمی است. سوال اینجاست که آیا صرف شباهت ظاهری و قد و قامت می‌توان دست به انتخاب یک بازیگر زد آن هم برای ایفای نقش شخصیتی مثل احمد کاظمی که بیش از آنکه ظاهرش اهمیت داشته باشد، جهان‌بینی، لحن، جهان فکری، کنش و منش و شیوه نگاهش به زندگی و مرگ اهمیت داشته است؟ قطقا پاسخ منفی است. اجرای تینو صالحی در نقش احمد کاظمی به دلیل ضعف در فیلمنامه، هدایت بازیگر و البته دور بودن جهان درک شده توسط صالحی از جهان احمد کاظمی، بیشتر در شکل و اطوار خلاصه شده و در نگاه و لحن بازیگر ابعاد ظریف شخصیتی احمد کاظمی بروز پیدا نکرده است. در واقع صالحی بازی در نقش احد کاظمی را هم مثل بازی در هر نقشی یه شکلی تکنیکی به جا آورده حال آنکه برای نمایش قهرمان‌های بزرگ (چه ایرانی و چه فرنگی) جنسی از سفر به درون و بازی زیرپوستی که مکمل بازی بیرونی باشد، ضروری است.

در پایان باید گفت احمد هم مثل مجنون و آسمان غرب با یک ایده خوب ساخته شده است (صرفا ایده، نه فیلمنامه) و آن نشان دادن رشادت‌ها و قهرمانی‌های بزرگانی است که قبل از شهادتشان محل اثر بوده‌اند و اقدامات مهم و بزرگی را رقم زده‌اند. بزرگانی که بر خلاف نمونه‌های سینمایی سال‌های پیش لزوما در انتهای فیلم شکست نمی‌خورند و به شهادت نمی‌رسند، بلکه موفق می‌شوند و جان سالم به در می‌برند.



دانلود انیمیشن

نماهنگ «عزیزم مهدی» (عج) منتشر شد + فیلم



نماهنگ «عزیزم مهدی» (عج) در آستانه نیمه شعبان و فرارسیدن سالروز ولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با سه خواننده از کشور‌های ایران، بحرین و لبنان منتشر شد.

این نماهنگ با صدای حسین خیرالدین، محمد اسداللهی و محمد غلوم امشب از رسانه ملی پخش شد.

 

دانلود انیمیشن

اطلاعات کامل و نقد و بررسی فیلم بزهکاران


یک فیلم دزدی خوب چگونه است؟ آیا تماشای شخصی که به چیزی غیرممکن دست می‌باید، آن را به تجربه‌ای هیجان‌انگیز تبدیل می‌‌کند؟ یا نه رضایت از اجرای یک نقشه زیرکانه که به شکلی استادانه اجرا می‌شود؟ یا نه پالایش روانی و تخلیه هیجانی از تماشای اینکه چگونه یک آدم بازنده به نهادی به دلیلی مشروع و قانع‌کننده آسیب می‌زند؟ حتی علی رغم برخی از نامتعارف‌ترین فیلم‌های سرقتی که پیش داوری‌های ما درباره این ژانر را تغییر داده‌اند، به سختی می‌توانید فیلمی کاملا شبیه متخفان رودریگو مورنو را نام ببرید. فیلمی که یکی از ساده‌ترین و بی‌هیاهوترین سرقت‌هایی که تاکنون از یک بانک دیده‌اید را به تصویر می‌کشد. با فیلیموشات و معرفی و نقد فیلم بزهکاران یا مجرمان همراه باشید.

فهرست بهترین فیلم ها با موضوع سرقت

خلاصه داستان فیلم بزهکاران

فیلم بزهکاران The Delinquents یا در ترجمه‌ای دیگر مجرمان را اینطور می‌شود تعریف کرد؛ موران (دنیل الیاس) و رومان (استبان بیلیاردی)، دو کارمند بانک هستند که در مقطعی از زندگی‌شان، زیست معمولی و روزمره خود را زیر سوال می‌برند. یکی از آن‌ها راه‌حلی پیدا می‌کند و جرمی را مرتکب می‌شود؛ زمانی‌که موران به اندازه دو برابر حقوق خود تا زمان بازنشستگی، از بانک پول می‌دزدد. او قبل از اینکه به کار خود اعتراف کند، همکارش رومان را وارد نقشه خود می‌کند و از او می‌خواهد در ازای نیمی از آن پول، تا زمان آزادی‌اش از زندان آن‌ها را در جایی مخفی نگه‌ دارد. این تصمیم به تغییری بزرگ در زندگی هر دوی آن‌ها منجر می‌شود. تغییری که می‌تواند برای‌شان رهایی‌بخش باشد.

البته این نماینده سینمای آرژانتین برای رقابت در اسکار، یکی از آن فیلم‌های سرقتی است که بیشتر از خود دزدی به عواقب آن می‌پردازد. فیلم‌های دزدی اغلب حول طراحی یک نقشه مفصل و سپس اجرای آن ساخته می‌شوند. اما این یک فیلم دزدی است که شاید حتی بتوان آن را اثری ضد این ژانر نامید. زیرا فیلم باطمانینه و متکفرانه مورنو با طنز گزنده و لحن گاه شاعرانه خود، نه تنها قواعد آشنای این ژانر را زیر و رو می‌کند، بلکه با انحراف‌های روایی خود شما را به جایی می‌برد که انتظارش را ندارید. اما همه این‌ها باعث نمی‌شوند که با فیلمی قدرتمند طرف نباشید. فیلمی که در انتها این احساس را به شما می‌دهد که یکی از واقعی‌ترین فیلم‌های سرقت را دیده‌اید. بزهکاران که اولین‌بار در بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد، یک فیلم سرقت هوشمندانه است که در نهایت به تعمقی در معنای زندگی و امکان رهایی در جهان معاصر می‌پردازد.

دانلود و تماشای رایگان فیلم بزهکاران

بازیگران و عوامل فیلم بزهکاران

دنیل الیاس در نقش موران، یک کارمند بانک است که تصمیم می‌گیرد از شعبه محل کارش دزدی کند. استبان بیلیاردی که اخیرا در فیلم انجمن برف Society of the Snow دیده شده است، در نقش رومان حضور دارد. او همکار موران است و به شکلی ناخواسته همدست او می‌شود. بازیگر فیلم قصه‌های وحشیانه Wild Tales، مارگاریتا مولفینو، شخصیت نورما، معشوق این دو کارمند بانک مذکور را به تصویر کشیده است. جرمن د سیلوا که با نقش راننده کامیون تنهای درام تحسین‌شده درختان اقاقیا Las acacias شناخته می‌شود، در نقش رئیس شعبه – و همچنین یک سردسته خلافکاران در زندان – حضور دارد. لورا پاردس که بخاطر بازی در فیلم‌هایی مانند گل La Flor، ترنکه لاوکین Trenque Lauquen و همچین فیلم‌های هرمیا و هلنا Hermia & Helena، شاهزاده فرانسه The Princess of France و ویولا Viola از ماتیاس پی‌نیرو، از چهره‌های مطرح سینمای هنری آرژانتین محسوب می‌شود، در نقش لورا اورتگا، شخصیتی سخت‌گیر و قاطع است که تحقیقات درباره سرقت از بانک را انجام می‌دهد.

کارگردان فیلم بزهکاران کیست؟

مورنو بزهکاران را براساس فیلمنامه‌ای از خودش مقابل دوربین برده و همچنین در کنار مانوئل فراری و نیکلاس گلدبارت، یکی از سه تدوین‌گر فیلم بوده است. این فیلمساز آرژانتینی فعالیت جدی خود را با کارگردانی اپیزودی از فیلم آنتولوژی سال ۱۹۹۸ اوقات بد Bad Times، شروع کرد. این فیلم برنده جایزه فدراسیون بین‌المللی منتقدان فیلم (فیپرشی) از جشنواره بین‌المللی فیلم مار دل پلاتا شد. اما این اولین فیلم انفرادی مورنو، محافظ The Minder در سال ۲۰۰۶ بود که نام او را در عرصه بین‌المللی مطرح کرد. این فیلم جایزه آلفرد باوئر را از جشنواره فیلم برلین برد (این جایزه به فیلمی که چشم‌اندازهای تازه‌ای به روی هنر سینما می‌گشاید اهدا می‌شود). فیلم بعدی مورنو، یک دنیای مرموز A Mysterious World، همانند محافظ، در بخش مسابقه جشنواره برلین حضور داشت و برای کسب خرس طلایی برلین رقابت کرد. هرچند در نهایت این جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی بود که برنده خرس طلایی شد. بزهکاران، پنجمین فیلم بلند انفرادی مورنو و موفق‌ترین اثر او تا به امروز محسوب می‌شود.

 فیلم بزهکاران

نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم بزهکاران

گاردین | امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰

پیتر بردشاو | این قصه طولانی و پراکنده عمیقا عجیب، کاملا منحصر بفرد، فریبنده و خارق‌العاده درباره یک سرقت از بانک در بوینس آیرس…جسورانه در مسیر نامتعارف خود پیش می‌رود…این فیلم می‌تواند یک اثر کلاسیک کالت باشد.

فیلم استیج | امتیاز: ۹۱ از ۱۰۰

روری اوکانر | فیلمی آرام و خوددار که هرگز گیرایی خود را از دست نمی‌دهد، حتی زمانی‌که با حاشیه‌روی‌های کمی بیش از حد خواب‌آلودش به سمت پرده نهایی‌ خود حرکت می‌کند.

هالیوود ریپورتر | امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰

جردن مینزر | یک فیلم سه ساعته که در دو بخش داستان خود را روایت می‌کند و به عنوان یک قصه جنایی طولانی و باطمانینه و با یکی از احتمالا آرام‌ترین سرقت‌های بانک در تاریخ سینما شروع می‌شود. اما سپس تغییر مسیر می‌دهد و پیچیده‌تر و عمیق‌تر می‌شود، راز و رمزهای تازه‌ای می‌سازد و روابط عاشقانه غیرمنتظره‌ای خلق می‌کند.

ایندی‌وایر | امتیاز: ۸۳ از ۱۰۰

دیوید ارلیش | در حالی‌که بزهکاران مشخصا برای برانگیختن تماشای فعالانه و کنار زدن قصه‌گویی الگوریتمی که روح سینمای معاصر را از بین برده، ساخته شده است، حس و حال عاشقانه دلنشینش آن را به تجربه‌‌ای لذت‌بخش تبدیل می‌کند که می‌توان برای ساعتی در آن غرق شد.

اسکرین دیلی | امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰

وندی آید | این یک تریلر جنایی نسبتا آشنا است، با اینحال این فیلم بازیگوش و جذاب مورنو چندین پیچش داستانی غافلگیرکننده و دلچسب دارد.

مجله پیست | امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰

روری دوهرتی | مورنو مانند بهترین فیلم‌های سینمای آرژانتین، روانشناسی استنباطی اما پیش پا افتاده را با یک نقد اجتماعی تند و تیز ادغام می‌کند. علی رغم شفافیت کامل ایده‌های تماتیک بزهکاران در تمام مدت زمان ۱۸۹ دقیقه‌ای آن، مورنو چنان کنترل و تسلطی بر شخصیت‌ها و بازیگرانش نشان می‌دهد که فیلم همچنان متقاعدکننده باقی می‌ماند.

راجر ایبرت | امتیاز: ۶۳ از ۱۰۰

جوردین سرلز | با فیلمبرداری زیبا و اجراهای باطمانینه و متفکرانه‌ای که بزهکاران دارد، نمی‌توان جذابیت بالای آن را حداقل در فصل ابتدایی انکار کرد. اما همانطورکه فیلم پیش می‌رود، به‌نظر می‌رسد که از ماهیت اصلی خود فاصله می‌گیرد. علی رغم مدت زمان بیش از سه ساعته فیلم، ایده‌ها و شخصیت‌های آن پرداختی ناقص دارند.

 فیلم بزهکاران

نقد فیلم مجرمان برگرفته از سایت ریورس شات

کیتلین کویینلان | اگر محل کار شما با درهای قفل شده بزرگ، میله‌های آهنی ضخیم و رویه‌های سخت‌گیرانه، پیشاپیش شبیه سلول زندان به‌نظر برسد، آیا واقعا تفاوتی می‌کند که جای آن‌ها را با هم عوض کنید؟ موران (دنیل الیاس)، صندوق‌دار بانکی در بوینس آیرس در فیلم بزهکاران رودریگو مورنو، فرقی میان آن‌ها نمی‌بیند. از نگاه موران، سه سال و نیم حبس بخاطر سرقت از بانک در عوض ۲۰ سال کارمندی، بهترین معامله ممکن است. بنابراین، با کم‌ترین قیل و قال، مبغلی معادل دو برابر میزان حقوقش در طول دو دهه را از انبار بانک می‌دزدد، آن را پنهان می‌کند و خود را تحویل می‌دهد.

این شاید معمولی‌ترین دزدی‌ای باشد که تاکنون در فیلمی دیده‌ شده است، اما پوچی و مضحکی آن، نقشی حیاتی در طراحی و یکپارچگی لحن خشک و بی‌روح فیلم ایفا می‌کند. بزهکاران یک تریلر جنایی هیجان‌انگیز درباره فرار از قانون نیست، بلکه قصه‌ای غریب و موشکافانه درباره خودشکوفایی و رهایی در یک جامعه سرمایه‌داری و روایتی است که بخاطر رویکرد آزادانه خود منطق و واقع‌گرایی را به چالش می‌کشد. فیلم در طول سه ساعت به آرامی و با از این شاخه به آن شاخه پریدن مسیر داستانی خود را طی می‌کند، به‌طوری که گذر زمان به شدت حس می‌شود که البته لذت‌بخش است؛ زیرا در این دنیایی که زمان برای لذت بردن در اختیار شماست، هیچ سنجیدن زمانی وجود ندارد.

حتی در زندان هم می‌توان قدردان زمان بود، همانطورکه موران خرسندانه منتظر دریافت پاداش نهایی خود است. همدست ناخواسته او در این جنایت همکارش رومان است. موران حاضر است پول نقدی که دزدیده را با او تقسیم کند، مشروط بر اینکه تا زمانی‌که او او در زندان بسر می‌برد، آن‌ را برایش در جایی پنهان نگه‌ دارد. کنجکاوی خود رومان مانع از این می‌شود که پیشنهاد ناگهانی و وسوسه‌آمیز دوستش را رد کند. اما او همچین در این مورد خاص یک شریک کامل به‌نظر می‌رسد، زیرا او در روز سرقت بخاطر قرار ملاقات با دکترش، بانک را ترک می‌کند. یک موقعیت تصادفی مناسب که این فرصت را به موران می‌دهد تا کارش را راحت‌تر انجام بدهد. البته این اتفاق، سوء‌ظن تیم تحقیقاتی مضحک بانک را برمی‌انگیزاند که در حال بررسی این سرقت هستند.

هنگامی‌که فیلم از پیش پا افتادگی عمدی این موقعیت دزدی عبور می‌کند، به سطحی متعالی‌تر می‌رسد. جایی‌که چشم‌انداز رها و رمانتیک طبیعتی روستایی به تصویر کشیده می‌شود. اینجاست که تصمیم موران برای ترک بانک کاملا پذیرفتی جلوه می‌کند. رومان برای مخفی کردن پول طبق نقشه موران به سفری اکتشافی به خارج از شهر می‌رود – پل را رد می‌کنی، از میان رودخانه می‌گذری، از تپه بالا می‌روی -، که حس و حالی از یک ماجراجویی ساده و کودکانه دارد. هنگامی‌که او به این سرزمین شگفت‌انگیز می‌رسد که موران درست قبل از زندانی شدنش از آن بازدید کرده بود، روایت فیلم رهاتر و خیال‌انگیزتر می‌شود. اما در عین حال فیلم بیش‌تر به کاوشی درباره تعارض‌های روستا و شهر، محدودیت‌ها و آزادی‌های هرکدام می‌پردازد و همچنین این پرسش را مطرح می‌کند که زیر‌وزبر کردن زندگی برای یک هدف خاص، چه معنایی دارد. پس از اینکه رومان به سمت این طبیعت روستایی کشیده می‌شود، با گروهی از دوستان که در کنار آب کمپ کرده‌اند، برخورد می‌کند. آن‌ها تجسمی از شکوه زندگی روستایی هستند که توسط آلخیو ماگیلو با رنگ‌هایی گرم و با ظرافتی بسیار همچون تابلویی نقاشی به تصویر کشیده شده‌اند.

 فیلم بزهکاران

موران و رومان به‌طرز جذابی به هم مرتبط هستند؛ آیا این دو مرد در دو سوی یک ترازوی متعادل‌اند، یکی خشنود از بخت و اقبال و دیگری غلتیده در رنج یا بالعکس. مورنو در طول فیلم با تشابهات و وانمایی‌ها بازی می‌کند. در چند مورد کارگردان از طریق اسپلیت اسکرین، کاراکترها را در حال انجام فعالیتی مشابه در فضاهای جداگانه نشان می‌دهد. در یکی از این صحنه‌ها، هر دو مرد دست خود را به سمت میزی در کنار تخت خود دراز می‌کنند تا سیگار خود را روشن کنند، اما در قاب دو بخش شده فیلم انگار دستان آن‌ها به هم می‌رسند که مانند دیوارنگاره آفرینش آدم از میکل‌آنژ است.

بنابراین حتی زمانی‌که رومان از مزایای تلاش‌های موران بهره می‌برد و با نورما که مشخص می‌شود معشوق هر دوی آن بوده زیر نور آفتاب به آسودگی وقت می‌گذراند، خیالش از این بابت راحت به‌نظر می‌رسد که خوشبختی در انتظار هر دوی آن‌هاست. لحن در تمام فیلم سرزنده و سبکبالانه است، اما هرگز سرسری و بی‌معنی نیست؛ لحظه‌های خیال‌انگیز عجیب و غریب در آن وجود دارند، با اینحال همه آن‌ها در خدمت حس کنجکاوی شگرفی‌ هستند که می‌توانیم با آن دنیا را ببینیم، البته اگر فقط روال‌های زندگی روزمره به ما اجازه آن را بدهند. البته مورنو در رویکردش در ارزیابی زندگی، به ویژه وقتی به دوگانگی زندگی در شهر و روستا می‌پردازد، سنجیده عمل می‌کند؛ وقتی از دیدار موران از آنجا و رابطه عاشقانه‌اش با نورما مطلع می‌شویم، او لاجرم از نگاه نورما مانند آدم شهری‌ای به‌نظر می‌رسد که رویای یک زندگی روستایی دوام‌ناپذیر را در ذهن می‌پروراند.

زمانی‌که محکومیت حبس موران به پایان می‌رسد، رومان شاید طعم زندگی‌ای دیگر را به اندازه کافی چشیده باشد، در حالی‌که موران تازه در آغاز این راه است. به‌نظر می‌رسد که از نظر مورنو مهم نیست کدام مسیر را انتخاب می‌کنید. زیرا آنچه اهمیت دارد، لذت سفری باطمانینه، زدن به راه‌های فرعی و شگفتی‌ها و رمز و رازهای مسیر است. شاید آن سوی دیگر این ماجرا، روابط متعهدانه، و زندگی در زادگاه بهتر و جذاب‌تر باشد، شاید هم نه. در حالی‌که مورنو آشکارا تعارض‌ها و ترفندهای ژانر جنایی را در یک ساعت اول بزهکاران واژگون می‌‌سازد، بقیه فیلم نیز با شکل داستان‌گویی سیال و رویاگونه خود، اصول درام روایی و خطی را وارونه می‌کند. این فیلمی متعهد به لذت‌های دلپذیر و چرخش‌های عجیب و خارق‌العاده وقایع است. آینه‌ای شگرف رو به دنیای واقعی، جایی‌که چیزهایی که باید غیرعادی و نامعمول باشند، مانند خرد شدن روح و روان آدم زیر فشار روزانه کار شرکتی، مسائلی معمولی و پیش پا افتاده هستند.

 

امتیاز سایت های سینمایی به فیلم مجرمان

تا زمان آماده سازی مطلب

وبسایت میانگین امتیاز
IMDB ۶.۸ از ۱۰
کاربران متاکریتیک ۶.۷ از ۱۰
منتقدان راتن تومیتوز ۸۵ درصد بر اساس ۶۵ نقد
کاربران راتن تومیتوز ۷۶ درصد
منتقدان متاکریتیک ۸۶ درصد براساس ۱۷ نقد

مصاحبه با کارگردان فیلم

رودریگو مورنو: این فیلم یک کنش شاعرانه است

  • یک فیلم کلاسیک قدیمی آرژانتینی از هوگو فرگونسه، به سختی یک جنایتکار Hardly a Criminal محصول ۱۹۴۹، نقطه شروعی مشابه فیلم من دارد. فیلم فرگونسه درباره مردی است که در مکانی با پولی زیاد کار می‌کند. او تصمیم می‌گیرد که آن را بدزدد و پنهان کند و سپس نزد پلیس برود و به جرم خود اعتراف کند و حکمش را بگذارند. من علاقه‌مند بودم که این خط داستانی را گسترش بدهم – نام شخصیت اصلی و کلمه بزهکار را در عنوان نگه داشتم تا این ارجاع پنهان نباشد – و به این ترتیب دیالوگی میان نسل خودم و سینمای کلاسیک ایجاد کنم. زیرا هیچ دیالوگی بین نسل من و سینمای آرژانتین در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ وجود ندارد. برهه‌ای که به عنوان دوره طلایی سینما از آن یاد می‌شود، اما در سینمای امروزمان انعکاسی ندارد.
  • به‌ نظر من دو شخصیت اصلی، رومان و موران، مکمل یک‌دیگر هستند. هر دوی آن‌ها یاد می‌گیرند که خطر کنند و زندگی‌شان را مورد بازنگری قرار بدهند. آن‌ها دو سرنوشت محتمل را نشان می‌دهند: یکی ماجراجویی را انتخاب می‌کند، دیگری از روزمرگی و اینکه بیش‌تر زندگی خود را وقف کار می‌کند – در اینجا کار در بانک -، رنج می‌برد. مثلا یک هیولا با دو سر است.
  • رائول روئیز زمانی گفته بود هر وقت می‌خواهید فیلمی کارگردانی کنید، در نهایت دو فیلم می‌سازید. یکی فیلمی که در ظاهر دیده می‌شود، سپس فیلم دیگری که قاچاقی و مخفیانه وارد آن می‌کنید. بنابراین من این دو شخصیت را داشتم که تصمیم می‌گیرند با یک سرقت درگیر شوند و زندگی خود را تغییر بدهند. همچنین سرنوشت مشابهی با یک‌ دختر دارند و قصه‌های عاشقانه مشابهی را پشت‌سر می‌گذارند. با این حال، همرمان، سطح دیگری هم وجود دارد. شاید متظاهرانه به‌نظر برسد، اما برای من، این فیلم یک کنش شاعرانه و کم‌تر روایی است.

 

پوستر فیلم بزهکاران

پوستر فیلم بزهکاران

دانلود انیمیشن

تماشای فیلم در شبکه نمایش برای نابینایان و ناشنوایان ممکن شد



محمد غلامرضایی، مدیر شبکه نمایش سیما از تدارک ویژه این شبکه برای روشندلان و ناشنوایان خبر داد و گفت: در تغییرات جدید شبکه، پنجشنبه‌ها ساعت ۲۳ باکس ویژه پخش فیلم‌های جدید قرار دارد و فیلم‌های این بخش که برای اولین بار از شبکه‌های سیما به نمایش درمی‌آیند، برای مخاطبان گرامی روشندل و ناشنوا متناسب‌سازی شده است.

غلامرضایی اعلام کرد: فیلم‌های جدید شبکه نمایش دارای یک لاین صدای مستقل هستند که در آن صحنه فیلم برای مخاطبان روشندل شرح داده می‌شود و این عزیزان می‌توانند با استفاده از ریموت کنترل تلویزیون خود، باند صدای دارای شرح صحنه را انتخاب کنند و ارتباط بهتری با فیلم و جزئیات آن برقرار کنند.

مدیر شبکه نمایش با بیان اینکه باکس تکرار فیلم‌های جدید در روز جمعه ساعت ۹ و ساعت ۱۷ است، یادآور شد: در این باکس فیلم‌ها با زیرنویس فارسی باز پخش می‌شوند تا مخاطبان ناشنوا هم بتوانند از تماشای فیلم‌های سینمایی جدید لذت ببرند.

 این برای نخستین بار است که در شبکه‌های سیما لاین مستقل صدا برای شرح صحنه فیلم جهت استفاده روشندلان به کار گرفته می‌شود. شبکه نمایش سیما در تغییرات بنیادینی که آغاز کرده، توجه ویژه خود را به طیف گسترده مخاطبان صداوسیما نشان داده است و در احترام به حقوق جامعه توان‌یابان زمینه بهره‌مندی آنان از محتوای نمایشی را فراهم کرده است.

دانلود انیمیشن

نگاه و بررسی فیلم مجنون درباره زندگی شهید زین الدین


نگاهی دیگر به فیلم مجنون ساخته مهدی شامحمدی

منتخب فیلم‌های جشنواره چهل و دوم فجر

فیلم مجنون از چند وجه فیلم مهمی است و از برخی وجوه فیلمی معمولی است. مجنون در کنار آسمان غرب و احمد مهم‌ترین فیلم‌هایی هستند که به بخشی از زندگی بزرگان و سرداران ایرانی پرداخته‌اند و همزمان داستانشان به موفقیت و پیروزی و نه مرگ و شهادت ختم شده است. این نکته مهمی در ساختار فیلم‌های قهرمانی در ایران است. ویژه وقتی پای سرداران جنگ به میان می‌آید. پیش از این قهرمانی که در نهایت به شهادت نرسد، کمتر در فیلم‌های جنگی دیده می‌شد و همواره اوج قهرمانی‌ها به شهادت و حتی شکست سربلندانه در عملیات‌ها ختم می‌شد.

نقد و اطلاعات کامل فیلم مجنون

حالا اما به نظر می‌رسد تغییری در نگاه به قهرمان‌ها رقم خورده و پیروزی‌ها و دستاوردهای مهم این قهرمانان قبل از رسیدن به ایستگاه شهادت یا مرگ هم مهم تلقی شده است. این نکته‌ای است که سال‌ها به عنوان یک مطالبه مطرح می‌شد که حالا سراغ گرفتن از آن عملیاتی شده است. حالا در مجنون به جای نمایش لحظه شهادت برادران زین‌الدین، رشادت‌ها و ایده‌پردازی‌ها و قهرمانی‌های آن‌ها به نمایش در می‌آید و در نهایت پیروزی را شاهدیم نه شهادت را. نکته مهم دیگر اهمیت پرداختن به قهرمانان ملی در سینما و نمایش شمایل حقیقی آن‌ها روی پرده نقره‌ای است.

شمایلی که از شهیدان زین الدین به نمایش در می‌آید، به چیزی شبیه قهرمان‌های هالیوودی نزدیک است و کمتر با مولفه‌های هویتی و فکری جامعه ایرانی مطابقت دارد. مهم‌ترین دلیل برای بروز این نقیصه در فیلم مجنون، شخصیت‌پردازی بیرونی و نه درونی و عمیق شخصیت مهدی زین‌الدین است. در واقع شخصیت‌پردازی بر مبنای منش بیرونی شکل گرفته است و مجالی برای درک یک نابغه ۲۵ ساله رقم نمی‌خورد

نکته‌ای که هم می‌تواند به خلق قهرمان روی پرده کمک کند و مخاطب را از تماشای قهرمانی روی پرده سینما محروم نکند و هم تاثیر به سزایی در ایجاد احساس قدرت و امنیت و تقویت حس هویت ملی در مخاطب گردد. اما در این بین یک نکته در این فیلم به عنوان پاشنه آسیل وجود دارد. نکته‌ای که در فیلم احمد و آسمان غرب هم وجود داشت. مسئله آنجاست که نوعی از سوی دیگر بام افتادن در کار است. در واقع برای سراغ گرفتن از قهرمان پیروز و نه لزوما قهرمان شهادت‌طلب، فیلمساز جانب تکنیک و فرم را گرفته و از فیلمنامه و مهم‌تر از آن شخصیت‌پردازی غفلت کرده است.

این مسئله البته در مجنون در قیاس با احمد و آسمان غرب کمتر به چشم می‌خورد. اما به هرحال شمایلی که از شهیدان زین الدین به نمایش در می‌آید، به چیزی شبیه قهرمان‌های هالیوودی نزدیک است و کمتر با مولفه‌های هویتی و فکری جامعه ایرانی مطابقت دارد. مهم‌ترین دلیل برای بروز این نقیصه در فیلم مجنون، شخصیت‌پردازی بیرونی و نه درونی و عمیق شخصیت مهدی زین الدین است. در واقع شخصیت‌پردازی بر مبنای منش بیرونی شکل گرفته است و مجالی برای درک یک نابغه ۲۵ ساله رقم نمی‌خورد. هرچی هست کش بیرونی است و سفر به ابعاد درونی و جهان بینی خاص این شخص که از او در جوانی یک قهرمان نابغه ساخته است، میسر نمی‌شود. البته که انتخاب سجاد بابایی برای ایفای نقش مهدی زین الدین هم در بروز این نقیصه بی‌تاثیر نبوده است.

باید اعتراف کرد که این فیلم بهترین نقش‌آفرینی سجاد بابایی در عرصه بازیگری تا به امروز است. اما ویژگی‌های ذاتی بابایی، اعم از شکل و شمایل صورت، حرکات بدن و لحن صحبت کردن و تن صدا و از همه مهم‌تر ذهن شکل گرفته و شیک او، امکان تبدیل شدنش به یک مهدی زین الدین به یادماندنی را گرفته است. در واقع زین الدین در قامت جوانی که قهرمانی می‌کند به نمایش در آمده است و نه یک قهرمانی که جدای از قهرمانی، ایده و تفکر ویژه‌ای دارد که او را از درون مناسب قهرمانی کردن، نموده است. در کل اما باید اعتراف کرد مجنون با تمام نقاط قوت و ضعفش، استاندارد‌ترین فیلم در حوزه جنگ و دفاع مقدس در جشنواره امسال بود.



دانلود انیمیشن

فیلم مستند چهار دختر؛ معرفی، نقد و بررسی


مستند عربی‌زبان چهار دختر به کارگردانی کوثر بن‌هنیه اولین نمایش جهانی‌اش را در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن ۲۰۲۳ تجربه کرد و برای تصاحب نخل طلا رقابت کرد؛ و حالا هم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین مستند بلند از نودوششمین جوایز آکادمی است. سینمادوستان، کوثر بن‌هنیه را با دوتا از فیلم‌های بلند اخیرش می‌شناسند: «زیبا و سگ‌ها» Beauty and the Dogs محصول ۲۰۱۷ که در بخش نوعی نگاه جشنواره کن به نمایش درآمد؛ و «مردی که پوستش را فروخت» The Man Who Sold His Skin محصول ۲۰۲۰ که نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم بلند بین‌المللی شد.

بهترین‌ فیلم های بیوگرافی و زندگینامه ای تاریخ

خلاصه داستان فیلم چهار دختر

اگر بشود خلاصه داستان فیلم مستند چهار دختر Four Daughters را تعریف کرد، اینطور می‌شود گفت؛ الفه میان نور و تاریکی ایستاده است؛ زنی تونسی که مادر ۴ دختر هم هست. روزی دو دختر بزرگ‌تر او ناپدید می‌شوند. کوثر بن هنیه فیلمساز، برای پر کردن جای خالی آن‌ها از بازیگران حرفه‌ای دعوت می‌کند تا نقش دو دختر غایب را بازی کنند. او با ابداع یک تجربه سینمایی منحصربه‌فرد کاری می‌کند که پرده از داستان زندگی الفه و دخترانش برداشته شود. این سفر خودمانی که امید، طغیان، خشونت، خواهر بودن و… را در خود جای داده است سوال‌هایی درباره شالوده جوامع ما مطرح می‌کند.

عوامل و بازیگران Four Daughters

نویسنده و کارگردان: کوثر بن هنیه، مدیر فیلمبرداری: فاروق لاریدا، تدوینگران: کوثر بن هنیه، ژان-کریستوف هایم و قتیبه بارهامجی، آهنگساز: امین بوحافه، بازیگران: هند صبری (الفه)، الفه الحمرونی، ایا تشیکاوی، تیسیر الشیخاوی، مجد مستوره و…

 

داستان ۴ دختر از کجا شروع شد؟

الفه حمرونی اهل کشور تونس در ماه آوریل ۲۰۱۶ به شهرت بین‌المللی رسید؛ زمانی که از افراطی‌گری دو دختر نوجوانش، غفران و رحمه، پرده برداشت که از تونس خارج شده بودند تا در کنار نیروهای داعش در لیبی بجنگند. حمرونی به‌طور علنی از مسئولان کشورش انتقاد کرد که جلوی دخترانش را نگرفتند و به آن‌ها اجازه خروج دادند. اتفاقی که دوباره زمانی رخ داد که این دو زن توسط نیروهای لیبی دستگیر شدند و دوباره مسئولان تونسی واکنشی نشان ندادند. علاوه بر این‌ها، حمرونی گفت که به او اجازه خروج از کشور داده نشد تا خودش برود و در لیبی دنبال دخترانش بگردد.

کوثر بن هنیه در خصوص شروع کار ساخت این فیلم در گفت‌وگو با سایت سینمایی «دِ رَپ» گفته است: «وقتی در سال ۲۰۱۶ کار روی این پروژه را شروع کردم، فکر می‌کردم مستندی به سبک «مگس روی دیوار» (Fly-on-the-wall Documentary) می‌سازم ولی این شیوه جواب نداد چون نمی‌توانست داستان چندلایه این خانواده را روایت کند و امکان دسترسی به گذشته را هم به من نمی‌داد؛ امکانی که برایم خیلی جالب بود و می‌خواستم گذشته را کاوش کنم تا به خاستگاه تراژدی این خانواده برسم. در مرحله‌ای از کار با خودم فکر کردم که سبک بازنمایی واقعیت واقعا کلیشه‌ای است ولی می‌توانم به‌خوبی از آن استفاده کنم، مثل یک تئاتر برشتی. این‌طور شد که به عنوان روشی برای احضار گذشته از آن سوءاستفاده کردم و گذاشتم خانواده درباره گذشته‌اش فکر کند و بازیگران در خصوص انگیزه سوال‌هایی بپرسند.»

فیلم چهار دختر

نقد و بررسی منتقدان درباره فیلم چهار دختر

سن فرانسیسکو کرانیکل | امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰

جی. الن جانسن | این فیلم مملو از شادی و خنده است؛ و همین‌طور اشک و آه. «چهار دختر» درباره خیلی چیزهاست، از جمله خواهر بودن، دشواری‌های والدین، پشت سر گذاشتن یک آسیب روحی در جامعه‌ای مردسالار، و افراط‌گرایی مذهبی؛ اما بیش از همه این‌ها، سرشار از زندگی است و تمام موفقیت‌ها و لذت‌ها و دردها و ناامیدی‌هایی که همراه آن می‌آیند.

هالیوود ریپورتر | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰

لاویا گیارکی | فیلم بن هنیه به‌ندرت سوءاستفاده‌آمیز و استثماری احساس می‌شود؛ و در واقع، بیش از هر چیزی، «چهار دختر» در صداقت و جسارتش افراط می‌کند.

لس آنجلس تایمز | امتیاز ۹۰ از ۱۰۰

جاستین چنگ | «چهار دختر» فیلمی غم‌انگیز درباره مادرها و دخترها، بی‌رحمی سرکوب شدن و ماهیت بی‌ثبات اما افشاکننده بازیگری است.

ورایتی | امتیاز ۸۰ از ۱۰۰

جسیکا کیانگ | فیلم بن هنیه آن‌قدر ویژگی و موتور محرک دارد که به‌سختی می‌شود فقط یک دلیل را برای جذابیت و درگیرکنندگی‌اش نام برد؛ اثری که در قیاس با فیلم غیرمنسجم قبلی او با عنوان «مردی که پوستش را فروخت» – که ناگهان نامزد دریافت جایزه اسکار هم شد – یک پیشرفت تمام‌عیار و چشمگیر به شمار می‌رود.

فیلم چهار دختر

پلی‌لیست | امتیاز ۶۷ از ۱۰۰

گرِگوری اِلوود | با این‌که بن هنیه به فرمول سینمایی‌اش چسبیده است «چهار دختر» را حقیقتا به‌سختی می‌شود فراموش کرد. این فیلم تا روزها پس از دیدنش با شما خواهد ماند؛ و بخش اعظمی از این موضوع به خاطر پشتکار اندوه‌بار الفه برای پیدا کردن بچه‌هایش است و البته کمی هم به دلیل مهارت داستان‌گویی بن هنیه.

گاردین | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰

پیتر بردشا | «چهار دختر» نقاط ضعف خودش را دارد اما صاحب گرمای احساسی واقعی و همدردی انسانی است؛ یک مستنددرام (داکیودراما) که دست به تجربه می‌زند و بازیگرانی را برای ایفای نقش آدم‌هایی واقعی در داستانی تراژیک به کار می‌گیرد.

نیویورک تایمز | امتیاز ۶۰ از ۱۰۰

بئاتریس لوآیزا | به‌کارگیری شیوه بارها استفاده‌شده بازنمایی واقعیت، تنش‌های یک خانواده و زخم‌های آن‌ها را در معرض دید قرار می‌دهد ولی «چهار دختر» همچنان فیلمی حساب‌شده است.

امتیاز سایت های سینمایی به فیلم چهار دختر

اینجا امتیاز کاربران سایت «آی‌ام‌دی‌بی» و دو سایت مطرح جمع‌آوری آرای منتقدان را می‌بینید:

نام سایت امتیازدهنده‌ها امتیاز میانگین تعداد آراء
۱ IMDb کاربران ۷.۵ از ۱۰ ۱۱۰۰ کاربر
۲ متاکریتیک منتقدان برتر ۸۰ از ۱۰۰ بر اساس ۱۷ نقد
۳ راتن تومیتوز عموم منتقدان ۸.۱ از ۱۰ بر اساس ۵۸ نقد

حرف‌های کارگردان چهار دختر

کوثر بن هنیه: مادر بودن آسان نیست؛ و همین‌طور زن بودن

  • این فیلم به‌واسطه شیوه بازنمایی واقعیت و دعوت از دو بازیگر برای ایفای نقش دختران غایب الفه (مادری که چهار دختر دارد و روزی با ناپدیدشدن دو نفرشان مواجه می‌شود) مثل فیلمی بود که دائم در مرحله شکل‌گیری و کامل شدن قرار داشت. به عنوان مثال، وقتی استراحت می‌کردیم حواسم به دخترها بود و می‌دیدم که آن‌ها گپ می‌زنند و با هم آواز می‌خوانند؛ و اینجا بود که می‌گفتم: «این را بگیریم.» اصلا به همین دلیل «چهار دختر» یک مستند است.
  • ما بازیگرانی را به کار گرفتم ولی آن‌ها هم نقش خودشان را بازی می‌کنند. هند صبری برای الفه حکم آینه را دارد و جالب بود که شخصیت الفه را انگار به دو نیم تقسیم کردیم. بازیگران ما فوق‌العاده بودند حتی با این‌که سردرگم شده بودند؛ مثلا هند صبری هر روز از من می‌پرسید: «این چه فیلمی است؟» چون بازیگران عادت دارند فیلمنامه‌ای باشد و آن‌ها روی شخصیت‌شان کار کنند. آن‌ها به این امر عادت ندارند که با شخص واقعی‌ای که نقشش را بازی می‌کنند در فیلمی دیدار کنند که دارند نقش او را در آن بازی می‌کنند و حتی رویکردی انتقادی هم دارند. کار راحتی نبود اما واقعا هیجان‌انگیز و جالب بود.
  • من عاشق شخصیت‌های ضدونقیض هستم؛ آدم‌هایی که درون خودشان دچار تعارض هستند. الفه در این فیلم، قیم پدرسالاری ازمدافتاده است. او زن بسیار قوی‌ای است که مطیع هم نیست اما تصورش (که ریشه در تربیت او دارد) این است که با رفتار کردن مثل یک مرد می‌تواند به‌نوعی دخترانش را از خطر مصون بدارد؛ ولی این شیوه اشتباهی است برای رفتار کردن با دختران جوانش. در واقع او به‌نوعی دیگر دارد همان اشتباه‌هایی را بازتولید می‌کند که در دوران رشد تجربه کرده است. این مضمون کاملا جهانی است.
  • ما می‌کوشیم در مورد بچه‌های‌مان از اشتباه‌هایی که تجربه کردیم پرهیز کنیم و آن‌ها را تکرار نکنیم اما این کار آسان نیست و گاهی وقت‌ها متوجه نیستیم که داریم همان‌طور رفتار می‌کنیم. مادر بودن آسان نیست. زن بودن هم راحت نیست؛ و «چهار دختر» به تمام این موضوع‌ها می‌پردازد.

 

پوستر فیلم چهار دختر

پوستر فیلم چهار دختر

دانلود انیمیشن

اطلاعات کامل فیلم ها و حاشیه های جشنواره برلین ۲۰۲۴


نبردی سرسختانه برای تصاحب خرس ۷۴ ساله

همه آنچه می‌خواهید درباره برلیناله ۷۴ بدانید؛ داوران، فیلم‌ها و نمایندگان ایران

هفتادوچهارمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم برلین از ۱۵ تا ۲۵ فوریه ۲۰۲۴ (۲۶ بهمن تا ۶ اسفند ۱۴۰۲) برگزار می‌شود و بازیگر کنیایی-مکزیکی لوپیتا نیانگو به عنوان رییس هیات داوران مسابقه اصلی فعالیت می‌کند. به مرور و همزمان با برگزاری این جشنواره، اطلاعات کاملی از فیلم‌های به نمایش درآمده و حاشیه‌های این جشنواره را اینجا می‌خوانید.

در هفتاد و چهارمین دوره جشنواره برلین در سال ۲۰۲۴ از مارتین اسکورسیزی با اهدای خرس طلای افتخاری تجلیل خواهد شد. جایزه دوربین طلایی هم به فیلمساز و استاد دانشگاه آلمانی، ادگار رایتس اهدا می‌شود که با سری فیلم‌های «زادگاه» Heimat -که در خلال سال‌های ۱۹۸۴ تا ۲۰۱۳ ساخت- بیشتر شناخته می‌شود. فیلم افتتاحیه برلیناله ۲۰۲۴ هم «چیزهای کوچکی مثل این‌ها» Small Things like These نام دارد به کارگردانی تیم میلانتس بلژیکی.

نگاهی به دوره‌های قبلی جشنواره برلین در فیلیموشات

ایرانی ها در جشنواره برلین ۲۰۲۴

حضور سینماگران مستقل ایرانی در برلیناله ۲۰۲۴ پررنگ است؛ بنفشه هورمزدی، بازیگر ایرانی-آلمانی، در هیات داوران بخش «نسل» جشنواره برلین حضور دارد. بهتاش صناعی‌ها و مریم مقدم با فیلم کیک محبوب من، چهارمین فیلم بلندشان در مقام نویسنده و کارگردان، در بخش مسابقه اصلی برای کسب جایزه اول این رویداد سینمایی رقابت می‌کنند (این فیلم محصول مشترک است با کشورهای فرانسه، سوئد و آلمان).

علی‌یار راستی در بخش «برخوردها» با فیلم خمیازه بزرگ تاریخ حضور دارد و فرحناز شریفی با فیلم سیاره دزدیده‌شده من (محصول مشترک با آلمان) به بخش «پانوراما» راه یافته است. در بخش نسل‌ها هم دو فیلمساز جوان ایرانی حضور دارند: هادی بابایی‌فر با فیلم گوسفند و سروناز علم‌بیگی با فیلم مائده‌گل (که محصول مشترک است با کشورهای فرانسه و آلمان). سارا رجایی هم تنها فیلمساز ایرانی بخش فیلم‌های کوتاه است که البته با فیلم شهر شاعران City of Poets محصول هلند در این بخش رقابت می‌کند. در بخش خاطره‌انگیز «کلاسیک‌ها»ی برلیناله هم فیلم وقت بلوغ اثر زنده‌یاد سهراب شهید ثالث (۱۹۷۶، آلمان غربی) یکی از ده اثر ماندگار تاریخ سینماست که یک بار دیگر روی پرده نقره‌ای نقش می‌بندد.

 

هیئت داوران بخش‌های مختلف جشنواره برلین ۲۰۲۴

داوران مسابقه اصلی برلیناله ۲۰۲۴

  • لوپیتا نیانگو، بازیگر کنیایی-مکزیکی (رییس هیات داوران)
  • بردی کوربِت، بازیگر و فیلمساز آمریکایی
  • ان هوی، بازیگر و فیلمساز هنگ‌کنگی-چینی
  • کریستیان پتسولد، فیلمساز آلمانی
  • یاسمینه ترینکا، فیلمساز و بازیگر ایتالیایی
  • آلبرت سِرا، فیلمساز اسپانیایی
  • اوکسانا زابوژکو، شاعر و رمان‌نویس اوکراینی

داوران بخش برخوردها Encounters برلین ۲۰۲۴

  • لیساندرو آلونسو، فیلمساز آرژانتینی
  • دُنی کوته، فیلمساز کانادایی
  • تیتزا کووی، فیلمساز ایتالیایی

داوران بخش نسل Generation

  • آیرا ساکس، فیلمساز آمریکایی
  • امجد ابو العلا، فیلمساز سودانی
  • بنفشه هورمزدی، بازیگر ایرانی-آلمانی

داوران بخش مستند

  • عباس فاضل، فیلمساز عراقی
  • توماس هایزه، فیلمساز آلمانی
  • وِرِنا پاراوِل، انسان‌شناس و هنرمند فرانسوی

جشنواره برلین 2024

فیلم های بخش اصلی (مسابقه) برلیناله ۲۰۲۴

فیلم‌های این بخش برای کسب خرس طلای جشنواره برلین ۲۰۲۴ رقابت می‌کنند؛

  1. فیلم پایانی دیگر | پیئرو مِسینا | ایتالیا | Another End
  2. فیلم معماری | ویکتور کوساکوفسکی | آلمان و فرانسه | Architecton
  3. فیلم چای سیاه | عبدالرحمن سیساکو | فرانسه، موریتانی، تایوان، لوکزامبورگ و ساحل عاج | Black Tea
  4. فیلم آشپرخانه | آلونسو روئیس‌پالاسیوس | مکزیک و آمریکا | La cocina
  5. فیلم داهومی | ماتی دیوپ | بِنین، فرانسه و سنگال | Dahomey
  6. فیلم حمام شیطان | ورونیکا فرانتس و سِوِرین فیالا | اتریش و آلمان | The Devil’s Bath
  7. فیلم مردی متفاوت | اِرِن شیمبرگ | آمریکا | A Different Man
  8. فیلم امپراتوری | برونو دومون | فرانسه، ایتالیا، آلمان، بلژیک و پرتغال | The Empire
  9. فیلم از طرف هیلده با عشق | آندریاس درسن | آلمان | From Hilde, With Love
  10. فیلم گلوریا! | مارگِریتا ویکاریو | ایتالیا و سوییس | Gloria!
  11. فیلم زبان خارجی | کلر بورژه | فرانسه، آلمان و بلژیک | Langue étrangère
  12. فیلم کیک محبوب من | بهتاش صناعی‌ها و مریم مقدم | ایران، فرانسه، سوئد و آلمان | My Favorite Cake
  13. فیلم شامبالا | مین بهادر بهام | نپال، فرانسه، نروژ، چین، ترکیه، تایوان، آمریکا و قطر | Shambhala
  14. فیلم چیزهای کوچکی مثل این‌ها | تیم میلانتس | ایرلند و بلژیک | Small Things like These | فیلم افتتاحیه
  15. فیلم احتضار | ماتیاس گلاسنِر | آلمان | Dying
  16. فیلم پسرها | گوستاو مولر | دانمارک و سوئد | Sons
  17. فیلم زمان تعلیق | اولیویه آسایاس | فرانسه | Suspended Time
  18. فیلم پپه | نلسون کارلو دِلوس سانتوس آریاس | دومینیکن، نامیبیا، آلمان و فرانسه | Pepe
  19. فیلم نیازهای مسافر | هونگ سانگ-سو | کره جنوبی | A Traveler’s Needs
  20. فیلم من به چه کسی تعلق دارم | مریم جوبور | تونس، فرانسه، کانادا، نروژ، قطر و عربستان سعودی | Who Do I Belong To

فیلم های بخش برخوردها

  • فیلم آرکادیا | یورگوس زویس | یونان، بلغارستان و آمریکا | Arcadia
  • فیلم شهر؛ دشت | ژولیانا روژِس | برزیل، آلمان و فرانسه | Cidade; Campo
  • فیلم دِمبا | مَمدو دیا | سنگال و آلمان | Demba
  • فیلم درگیری مستقیم | گیوم کایو و بِن راسل | آلمان و فرانسه | Direct Action
  • فیلم خوابیدن با چشمان باز | نِیله وولاتس | برزیل، آرژانتین، تایوان و آلمان | Sleep with Your Eyes Open
  • فیلم افسانه | رام رِدی | هند و آمریکا | The Fable
  • فیلم یک خانواده | کریستین آنگو | فرانسه | A Family
  • فیلم محبوب | روث بِکِرمان | اتریش | Favoriten
  • فیلم ایوو | ایوا تروبیش | آلمان | Ivo
  • فیلم خمیازه بزرگ تاریخ | علی‌یار راستی | ایران | The Great Yawn of History
  • فیلم بارانی باید ببارد | کیو یانگ | چین، آمریکا، فرانسه و سنگاپور | Some Rain Must Fall
  • فیلم دستان در آتش | مارگاریدا ژیل | پرتغال | Hands in the Fire
  • فیلم مت و مارا | کازیک رادوانسکی | کانادا | Matt and Mara
  • فیلم در میان قبرها باد می‌وزد | تراویس ویلکرسن | آمریکا | Through the Graves the Wind is Blowing
  • فیلم تو مرا سوزاندی | ماتیاس پینِرو | آرژانتین و اسپانیا | You Burn Me

مهم‌ترین فیلم‌های بخش پانوراما

  • فیلم خیر خواهد بود | رِی یونگ | چین و هنگ‌کنگ | All Shall Be Well
  • فیلم آندریا طلاق می‌گیرد | یوزف هادِر | اتریش | Andrea Gets a Divorce
  • فیلم بِتانیا | مارچلو بوتا | برزیل | Betânia
  • فیلم بین معابد | ناتان سیلور | آمریکا | Between the Temples
  • فیلم سرگذشت کوتاه یک خانواده | لین چیئن‌چا | چین و دانمارک | Brief History of a Family
  • فیلم تقاطع | لیفان آکین | سوئد، دانمارک، فرانسه، ترکیه و گرجستان | Crossing
  • فیلم هر تو هر من | میشاییل فِته ناتانسکی | آلمان و اسپانیا | Every You Every Me
  • فیلم من آن سریال را دیدم | جِین شونبران | آمریکا | I Saw the TV Glow
  • فیلم سیاره جَنِت | اَنی بِیکِر | آمریکا | Janet Planet
  • فیلم در همین حین روی زمین | ژِرِمی کلاپن | فرانسه | Meanwhile on Earth
  • فیلم خاطرات بدنی سوزان | آنتونِلا سوداساسی فِرنیس | کاستاریکا و اسپانیا | Memories of a Burning Body
  • فیلم دوستان جدیدم | آندره تشینه | فرانسه | My New Friends
  • فیلم سیاره دزدیده‌شده من | فرحناز شریفی | آلمان و ایران | My Stolen Planet
  • فیلم هیچ سرزمین دیگری | باسِل آردا | فلسطین و نروژ | No Other Land
  • فیلم گریز | نورا فینگشایت | آلمان و انگلیس | The Outrun
  • فیلم زمین سوخته | توماس آرسلان | آلمان | Scorched Earth
  • فیلم جنسیت | دگ یوهان هاوگرود | نروژ | S-ex
  • فیلم مهمان | بروس لابروس | انگلیس | The Visitor

مهم‌ترین فیلم‌های بخش نسل

و شامل «نسل به‌علاوه چهارده»

  • فیلم مشکلی نیست! | کیم هه-یانگ | کره جنوبی | It’s Okay!
  • فیلم تن‌های اصلی | اینگرید پوک‌روپِک | آرژانتین و اسپانیا | The Major Tones
  • فیلم گوسفند | هادی بابایی‌فر | ایران | Sheep
  • فیلم در میان صخره‌ها و ابرها | فرانکو گارسیا بِسِرا | شیلی و پرو | Through Rocks and Clouds
  • فیلم برندگان | سولین یوسف | آلمان | Winners
  • فیلم آرنج | آسلی اوزارسلان | فرانسه، آلمان و ترکیه | Elbow
  • فیلم پایان | رایان ماشادو | فیلیپین | Fin
  • فیلم آخرین شنا | ساشا ناتانی | انگلیس | Last Swim
  • فیلم مائده‌گل | سروناز علم‌بیگی | فرانسه، آلمان و ایران | Maydegol
  • فیلم تابستانم با ایرنه | کارلو سیرونی | فرانسه و ایتالیا | My Summer with Irène
  • فیلم ملکه‌ها | کلودیا رِینِکی | پرو و سوییس | Reinas
  • فیلم کسی کنار آتش | فیلیپه لِساژ | کانادا و فرانسه | Who by Fire

 

پوستر رسمی جشنواره برلین ۲۰۲۴

پوستر جشنواره برلین 2024پوستر جشنواره برلین 2024پوستر جشنواره برلین 2024



دانلود انیمیشن

فهرست ۱۴ تایی بهترین فیلم های اما استون + نکته‌هایی از زندگی


فهرست بهترین فیلم های اما استون به ترتیب زمان انتشار مرتب شده‌اند

فیلم بیچارگان | ۲۰۲۳ | Poor Things

رمان آلاسدیر گری با اقتباسی سوررئالیستی و پرشور، به عنوان یک حماسه استیم‌پانک کثیف به روی پرده می‌آید. این فیلم با بازی بی‌پروای استون (که همچنین تهیه‌کننده مشترک بود) در نقش بلا باکستر، زنی جوان با ذهنی کودکانه و هیچ گونه محدودیت اجتماعی یا جنسی، روایت می‌شود. بلا از قیم دیوانه‌ی علمی خود می‌گریزد تا به همراه یک وکیل فاسد، به سفری برای خودشناسی بپردازد. پرانرژی‌ترین فیلم لانتیموس تا به امروز هیجان‌انگیز، عجیب و بسیار خنده‌دار است و بازی فیزیکی استون که تمام توان خود را به کار می‌گیرد، لذت‌بخش است.

فیلم بیچارگان؛ معرفی، نقد و مصاحبه

فیلم بیچارگان

فیلم سوگلی | ۲۰۱۸ | The Favourite

درباریان پر زرق و برق در دربار ملکه آن (الیویا کلمن برنده اسکار)، در حالی که خانم مارلبورو (راشل وایس) و خواهرزاده فقیر او برای کسب جایگاه برتر در اتاق خواب سلطنتی رقابت می‌کنند، در بازی‌های فریبکارانه‌ای شرکت می‌کنند. کمدی سیاه تاریخی یورگوس لانتیموس بر روی سه زن حیله‌گر و جذاب تمرکز دارد که هر کدام انگیزه‌های خاص خود را برای قدرت و کنترل دارند. استون در نقش آبی‌پوش، خواهرزاده فقیر اما جاه‌طلب، خیره‌کننده است. او با لهجه انگلیسی خود کاملاً آشنا است و در بازی خود که از خوب به بد و دوباره به عقب می‌رود، مهارت زیادی دارد.

این فیلم با بازی استون، کلمن و وایس، یک کمدی سیاه جذاب و پرتنش است که در مورد قدرت، فریب و روابط پیچیده بین زنان است.

دانلود و تماشای آنلاین فیلم سوگلی

فیلم کروئلا | ۲۰۲۱ | Cruella

روند تبدیل شخصیت‌های شرور بزرگ فیلم به شخصیت‌های ضعیف و بی‌خطر (همچنین ببینید: شرور، ملکه شیطان) با داستان منشأ دیگری ادامه دارد، اما استون در نقش یتیمی که سعی دارد در دنیای مد پس از پانک لندن به موفقیت برسد، بازی کامل و تقریباً تراژیک را ارائه می‌دهد. اما تومپسون و لباس‌های جینی بیون با لباس‌های خیره‌کننده، حمایتی پر زرق و برق را ارائه می‌دهند. کاش می‌شد داستانی از زنان طراحی بی‌رحمانه و قدرتمند داشته باشیم بدون اینکه نیازی به پیوند دادن آن به یک اثر فکری موجود باشد.

معرفی و بررسی فیلم کروئلا

دانلود و تماشای فیلم کروئلا

فیلم نبرد دو جنس | ۲۰۱۷ | Battle of the Sexes

در سال ۱۹۷۳، بابی ریکز، مردسالار سرشناس، ادعا می‌کند که می‌تواند بیلی جین کینگ، قهرمان تنیس زنان را در یک مسابقه تنیس شکست دهد. این مسابقه به عنوان نبرد «خوک مردسالار» در برابر «فمینیست پاهای مودار» تبلیغ می‌شود. با این حال، خود مسابقه آنقدر جذاب نیست که کمپین کینگ برای ترویج تنیس زنان یا رابطه همجنسگرایانه‌اش که ممکن است به پایان حرفه‌ای او منجر شود. استون که برای این نقش ۷ کیلوگرم عضله به دست آورده است، انتخابی غیرمنتظره اما کاملاً مناسب برای نقش بیلی جین است.

فیلم نبرد دو جنس

فیلم لالالند | ۲۰۱۶ |  La La Land

سومین همکاری استون و گودینگ، آنها را در نقش یک بازیگر تازه‌کار و نوازنده مشتاق جاز قرار می‌دهد که در حالی که در لس‌آنجلس تلاش می‌کنند به موفقیت برسند، درگیر رابطه‌ای پر فراز و نشیب عاشقانه می‌شوند. هر دو بازیگر با تمام وجود آواز می‌خوانند و می‌رقصند، اما فیلم بیشتر شبیه یک کمدی موزیکال پر سر و صدا مانند «عشق در آخر» است تا یک درام موزیکال ظریف مانند «چهره بامزه». استون جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را دریافت کرد، اما این موفقیت منجر به یک اشتباه معروف شد، زمانی که فیلم عاشقانه موسیقی تلخی «لالالند» به اشتباه به عنوان بهترین فیلم اعلام شد.

اما استون و رایان گاسلینگ در فیلم لالالند

فیلم بردمن | ۲۰۱۴ | Birdman

مایکل کیتون در فیلم درام-کمدی آلخاندرو گونسالس اینیاریتو (که به گونه‌ای فیلمبرداری شده است که به نظر می‌رسد یک برداشت واحد باشد) در نقش یک بازیگر از کار افتاده که سعی دارد یک اقتباس از رایموند کارور را در برادوی به صحنه ببرد، درخشان است. استون برای بازی خیره‌کننده خود در نقش دختر او – یک معتاد به مواد مخدر در حال بهبودی که به نطق‌های صادقانه معروف است – اولین نامزدی اسکار خود را دریافت کرد و شات پایانی دشوار فیلم را با مهارت اجرا کرد.

دانلود و تماشای فیلم بردمن

فیلم جادو در مهتاب | ۲۰۱۴ | Magic in the Moonlight

در کمدی رمانتیک وودی آلن که در دهه ۱۹۲۰ در ساحل ریویرای فرانسه می‌گذرد، اما استون نقش یک پیشگو بی‌سواد را بازی می‌کند که نمی‌تواند بین چارلز دیکنز و ویلیام شکسپیر تفاوت قائل شود. کولین فرث سعی می‌کند او را به عنوان یک کلاهبردار رسوا کند، اما به جای آن عاشق او می‌شود. استون در لباس‌های زنان دهه ۲۰ بسیار زیبا به نظر می‌رسد، اما اختلاف سن ۲۸ ساله بین آنها کمی زیاد است.

فیلم جادو در مهتاب

فیلم جوخه گانگستر | ۲۰۱۳ | Gangster Squad

بازیگران توانمند، این تقلید ضعیف از فیلم نابودکنندگان را که در دهه ۱۹۴۰ لس آنجلس می‌گذرد، نمی‌توانند نجات دهند. در این فیلم، اداره پلیس لس آنجلس یک واحد غیررسمی برای مقابله با گانگستر میکی کوهن (با بازی شان پن که انرژی را از هر صحنه‌اش می‌مکد) تشکیل می‌دهد. استون، در نقش یک فاحشه که به پلیس رایان گوسلینگ جذب شده است، در لباس‌های دوره‌ای خود فوق‌العاده جذاب به نظر می‌رسد و تقریباً موفق می‌شود شما را متقاعد کند که شخصیت تک‌بعدی او جالب است.

فیلم جوخه گانگستر

فیلم مرد عنکبوتی شگفت‌انگیز | ۲۰۱۲ | The Amazing Spider-Man

استون در نقش گوئن استیسی، دختر رئیس پلیس، مقابل اندرو گارفیلد در بازسازی جدید و غیرضروری مرد عنکبوتی بازی می‌کند. همه چیز کمی تکراری است، اما شیمی فوق‌العاده بین دو بازیگر اصلی، که در خارج از صحنه نیز با هم رابطه داشتند، به آن چسبندگی عاطفی می‌دهد. دو سال بعد، آنها برای دنباله‌ای تلخ بازگشتند.

تماشای فیلم مرد عنکبوتی شگفت انگیز در فیلیمو 2

فیلم خدمتکاران | ۲۰۱۱ | The Help

بار دیگر، هالیوود مبارزه برای حقوق برابر را از دیدگاه سفیدپوست نجات‌بخش به تصویر می‌کشد، اما گروه بازیگران قدرتمندی (از جمله ویولا دیویس و اوکتاویا اسپنسر برنده جایزه اسکار) به آن انرژی و قدرت زیادی می‌دهند، در حالی که استون به اندازه کافی دلسوز و همدلی‌برانگیز است که به عنوان یک روزنامه‌نگار مشتاق به مستندسازی نژادپرستی سیستماتیک تجربه شده توسط خدمتکاران آفریقایی آمریکایی در ایالت میسیسیپی در دهه ۱۹۶۰ عمل کند.

دانلود و تماشای فیلم خدمتکار

فیلم دیوانه‌وار، احمقانه، عشق | ۲۰۱۱ | Crazy, Stupid, Love

یک کمدی عاشقانه چند نسلی جذاب که در آن استیو کارل تازه جدا شده از همسرش، از یک متخصص جذب زنان به نام گودینگ (که برای اولین بار پس از بازی‌های عمدتاً جدی، استعداد کمدی خود را به نمایش می‌گذارد) مشاوره‌های سبک می‌گیرد. گودینگ نیز تحت تأثیر جذابیت سخت‌گیرانه استون قرار می‌گیرد. این فیلم اولین همکاری استون و گودینگ در سه فیلمی است که با هم ساخته‌اند.

فیلم دیوانه‌وار، احمقانه، عشق

فیلم سرزمین زامبی‌ها | ۲۰۰۹ | Zombieland

استون و آبیگیل برسلین در این کمدی اکشن پسا آخرالزمانی، در نقش دو خواهر کلاهبردار بازی می‌کنند که به گروه تالاهاسی (وودی هارلسون) و کلمبوس (جیمز ایزنبرگ) در جاده می‌پیوندند. این فیلم با وجود اینکه به جای زیرمتن یا نظریه اجتماعی، به شوخی‌های سطحی و کم‌مایه روی می‌آورد، اما مقداری رضایت‌بخش از خشونت و خون‌ریزی بی‌هدف زامبی‌ها را ارائه می‌دهد و به همین دلیل، ارزش دیدن دارد.

دانلود و تماشای فیلم سرزمین زامبی‌ها

فیلم مرد کاغذی | ۲۰۰۹ | Paper Man

جف دانیلز، مردی بچه‌گانه و بی‌مسئولیت، برای درمان انسداد نویسندگی‌اش به لانگ آیلند تبعید می‌شود. او در آنجا با دختری رویایی و افسرده آشنا می‌شود که او نیز با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کند. این دو نفر با وجود تفاوت‌های سنی، دوستی غیرمنتظره‌ای با هم برقرار می‌کنند. هر دو شخصیت با دوستان خیالی آزاردهنده‌ای دست و پنجه نرم می‌کنند، اما مونولوگ‌های احساسی استون، بازیگر نقش دختر رویایی، بی‌نظیر است. دو شخصیت اصلی فیلم با مشکلات مشابهی دست و پنجه نرم می‌کنند. هر دوی آن‌ها احساس سرخوردگی و ناامیدی می‌کنند. آن‌ها در تلاشند تا معنای زندگی را پیدا کنند.

فیلم با دو مونولوگ احساسی استون به پایان می‌رسد. در این مونولوگ‌ها، او احساسات خود را در مورد انزوا، تنهایی و ناامیدی بیان می‌کند. این مونولوگ‌ها بسیار تأثیرگذار هستند و به قدرت بازیگری استون گواهی می‌دهند.

فیلم مرد کاغذی

فیلم راکر | ۲۰۰۸ | The Rocker

یک درامر (رین ویلسون)، که در آستانه موفقیت گروه راک خود اخراج شد، بیست سال بعد وقتی به گروه emo خواهرزاده نوجوان خود می‌پیوندد، شانس دوم برای شهرت را به دست می‌آورد. استون برای نقش خود به عنوان عضوی از گروه، گیتار باس آموخت، اما صدای او در موسیقی متن فیلم ضبط‌شده از گروه نیست.

اما استون در فیلم راکر

نکته های جذاب از زندگی اما استون

نرگس قوی زرینرگس قوی زری | تصمیم گرفتیم که ۱۲ نکته جذاب و خواندنی را در مورد این بازیگر برجسته که تاکنون بیش از ۳۱ جایزه بین‌المللی در عرصه بازیگری دریافت کرده، گردآوری کنیم. استون در سال ۲۰۱۷ پر درآمدترین بازیگر زن جهان بود و مجله تایم از او به عنوان یکی از ۱۰۰ فرد تاثیرگذار در جهان نام برد.

انیمیشن دوست‌داشتنی اما استون

اما استون می‌گوید: «عاشق کارتون ۱۰۱ سگ خالدار بودم و دوست داشتم که سگ‌ها شبیه صاحبانشان باشند. همیشه فکر می‌کردم که این خیلی خنده‌دار است. ولی به یاد دارم که در دوران کودکی سعی می‌کردم ببینم آیا سگ‌ها واقعاً شبیه صاحبانشان هستند یا نه! جالب اینکه دیدم خیلی وقت‌ها این‌طور است. اصلا دلیل بازی‌ام در کروئلا هم همین علاقه‌ام به ۱۰۱ سگ خالدار بود.»

تمرین خنده زیر دوش

اِما استون گفته چگونه و در کجا قهقهه زدن و خنده‌های کروئلا را تمرین کرده است: «نمی‌توانم خنده را جلوی کسی تمرین کنم، چون فکر می‌کنم کار کردن روی آن تحقیرآمیز است. ترجیح دادم خنده را در خلوت تمرین کنم، جایی که هیچ‌کس نمی‌توانست صدایم را بشنود. من در حین دوش گرفتن سعی کردم خنده کامل کروئلا را بسازم. فکر می‌کنم هرکسی هم جای من بود، همین روش را برای تمرین چنین قهقهه زدنی انتخاب می‌کرد.»

اما استون

موفقیت زمان‌بر است

موفقیت برای اما استون پروسه‌ای زمان‌بر بود. او الان یک ستاره بزرگ هالیوود است، اما برای تحقق آن مدت‌ها در انتظار ماند و تلاش کرد. اِما پس از نقل مکان به لس‌آنجلس، چندین شغل عجیب‌وغریب را برای تامین هزینه زندگی‌اش تجربه کرد؛ یکی از عجیب‌ترین شغل هایش کارگر تولیدکننده غذای سگ بود؛ اما وقتی مشتریان از مزه غذایی که او درست می‌کرد، شکایت کردند، کارش را از دست داد.

اما عاشق کمدی است

اِما با اینکه شروع سختی داشته ولی می‌گوید که نقش‌های متعددی را رد کرده، چون دوست‌نداشته صرفا بر اساس چهره انتخاب شود. از طرفی استون همیشه عاشق نقش‌های کمدی بوده و سخت مبارزه کرده تا به عنوان یک بازیگر کمدی هم جدی گرفته شود! اینکه او جایزه ام‌تی‌وی را برای بهترین بازیگر زن کمدی و جایزه بهترین بازیگر زن نوجوان در یک فیلم کمدی-رمانتیک را دریافت کرده، مشخص می‌کند تا چه اندازه در مسیرش موفق بوده است.

فهرست بهترین فیلم های کمدی خارجی

امیلی استون؟

او در واقع امیلی جین استون است، نه اما استون. وقتی به انجمن بازیگران پیوست، متوجه شد که شخصی با همین نام وجود دارد. طبق قوانین هالیوود، فقط یک نفر با این نام می‌تواند وجود داشته باشد. بنابراین، نام اما استون متولد شد. او برای مدتی سعی کرد از نام رایلی استون هم استفاده کند، اما این نام در صحنه فیلمبرداری باعث حواس‌پرتی می‌شد. استون در خانه، در میان دوستان و خانواده، امیلی است و در هالیوود اما.

اما استون

من مجازی نیستم

او یکی از معدود افراد مشهوری است که در رسانه‌های اجتماعی عضویتی ندارد. با توجه به مصاحبه اما استون با مجله وُگ، عدم حضورش در شبکه‌های اجتماعی به این دلیل است: «من فکر می‌کنم برای من چیز مثبتی نخواهد داشت. حتی زمانی که رویای شما، که برای رسیدن به آن هدف‌گذاری کرده‌اید محقق می‌شود، در شبکه‌های اجتماعی همیشه عالی نیست. این واقعیت زندگی نیست.» برای همین است که اِما ترجیح می‌دهد همه چیز را خصوصی نگه دارد.

وقتی اما استون فهمید آسم دارد

در حین فیلمبرداری مثل آب خوردن easy A در سال ۲۰۱۰، اِما دچار یک حمله کوچک آسم شد. خوشبختانه، بازیگران و عوامل برای بهبودی او کمک کردند. با این‌حال، این شروع یک مبارزه واقعی برای او بود، چون نمی‌دانست که آسم دارد.

نقش‌هایی که اما استون بازی نکرد

اما استون برای نقش سیندرلا در موزیکال لایو اکشن دیزنی، به سوی جنگل into the woods در نظر گرفته شد، اما بازی در آن را نپذیرفت. او همچنین برای ایفای نقش دبورا در فیلم اکشن ۲۰۱۷، بیبی درایور در نظر گرفته شد، اما به دلیل فیلمبرداری لالالند نپذیرفت. او می‌گوید: «به کیفیت بیشتر از کمیت اهمیت می‌دهم.» گویا استون سیندرلا را شخصیتی بیش از حد منفعل می‌دانست، در حالی‌که بل قهرمانی بود عاشق کتاب و دانستن، که در نهایت با بازی او شکوفا شد.

اما استون

وقتی به اما استون اعتراض کردند

در ۲۰۱۵ Aloha آخرین فیلم کامرون کرو، اما استون با آن موهای بلوند و چشمان سبز، در نقش آلیسون نگ، برای نقش یک خلبان جنگنده جوان که بخشی از چین، بخشی هاوایی و بخشی نیز سوئدی بود، انتخاب شد. انتقاد رسانه‌های اجتماعی علیه انتخاب بازیگر بلند شد. همه می‌پرسیدند که چرا یک بازیگر آسیایی را برای بازی در نقش شخصیتی که بخشی از آسیا است انتخاب نکرده‌اند و Aloha را فیلم سفید شده نامیدند که نتوانست تنوع قومیتی هاوایی را به تصویر بکشد.

برای همدلی با مادر

او و مادرش یک خال‌کوبی از پرنده روی مچ دستشان دارند، زیرا پرنده سیاه از گروه بیتلز آهنگ مورد علاقه آنهاست. اِما می‌گوید که این خال‌کوبی برای او راهی است تا بهبودی مادرش از سرطان سینه را جشن بگیرد.

والدین همیشه نگران

در دبیرستان، او یک پاورپوینت با عنوان پروژه هالیوود ساخت تا والدینش را متقاعد کند که به او اجازه دهند حرفه بازیگری را دنبال کند. در آن متن، تمام دلایلی را که پدر و مادرش باید اجازه می‌دادند تا او به کالیفرنیا برود، با جزئیات شرح داده بود. اِما در سال ۲۰۰۴ پس از انصراف از مدرسه کاتولیک از آریزونا به لس‌آنجلس رفت تا حرفه بازیگری را دنبال کند. مادرش او را همراهی می‌کرد. اگرچه والدین این بازیگر هیچ تجربه واقعی از سینما و حرفه هنرپیشگی نداشتند، اما همیشه به طرز شگفت‌آوری از دخترشان حمایت کرده‌اند.

اما استون

من اما استون بزرگ‌تر از اضطرابم هستم

استون زمانی که کودک بود با اضطراب و حملات عصبی زندگی می‌کرد و از طریق درمان یاد گرفت که با آن کنار بیاید. او هر روز با خودش تکرار می‌کرده: «من بزرگ‌تر از اضطرابم هستم.» اما حتی کتاب کوچکی با همین عنوان برای خودش نوشت تا به مقابله با آن کمک کند: «اولین بار که دچار حمله عصبی شدم در خانه دوستم نشسته بودم و فکر کردم خانه در حال سوختن است. به مادرم زنگ زدم و او مرا به خانه آورد و تا ۳ سال این حملات ادامه داشت. فقط باید می‌دانستم که هیچ‌کس قرار نیست بمیرد و هیچ‌چیز تغییر نخواهد کرد.»

اگر می‌خواهید آرشیو فیلم‌های اما استون در فیلیمو را ببینید، روی عکس زیر کلیک کنید:

دانلود و تماشای فیلم های اما استون در فیلیمو

دانلود انیمیشن