وقتی اخراجی های ۱ به جای نفوذ به سرزمین دشمن به معبد آمون نفوذ می کنند+ عکس
- فوریه 14th, 2024
- کتاب آموزش زبان
کارگاه آموزش شعر و محفل شعرخوانی شبهای پروانهای برگزار میشود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در این محفل ادبی که با تدریس مبانی شعر توسط ناصر پروانی، شاعر و نویسنده پرکار کشورمان همراه است شرکتکنندگان که اغلب دانشجو هستند، به شعرخوانی و نقد و بررسی آثار یکدیگر میپردازند.
«شبهای پروانهای» ۲۴ بهمن ساعت ۱۶ در کافه کتاب توچال تشکیل میشود.
استفاده از میوه های مانده و له شده: بسیاری از مواقع پس از برگزاری یک مهمانی بزرگ یا تولد، سبد بزرگی از میوه برایمان باقی می ماند که اگر فکری برای نگهداری و استفاده از آنها نکنیم تا چند روز آینده خراب خواهند شد. در این بخش از ترفندهای خانه داری راهکارهایی را آورده ایم که می توانید با استفاده از آنها از میوه های مانده تان به بهترین شکل استفاده نمایید .
بیشتر بخوانید: خراب شدن ادویه ها: چطور بفهمیم که سبزی خشک و ادویه ها خراب شده اند؟
اگر میوه های زیادی برای شما از مهمانی باقی مانده ، بهتر است قبل از خراب شدنشان ، آنها را خشک کنید تا هم تنوعی در تغذیه ایجاد کنید و هم از اسراف جلوگیری نمایید.
استفاده از میوه های مانده و له شده، درون یک قابلمه یک لیوان آب و یک لیوان شکر می ریزیم و آن را روی حرارت قرار می دهیم تا به جوش بیاید و غلیظ شود . پس از پانزده دقیقه که شربت غلیظ شد ، میوه های خلالی را داخل شربت می زنیم و تکان می دهیم تا شربت اضافی آن گرفته شود.
شربت باعث می شود میوه خشک ما زمان آماده شدن سیاه نشود.
سپس درون سینی فر یک کاغذ روغنی پهن کرده و میوه ها روی آن می چینیم.
فر را روشن نموده و روی کمترین درجه حرارت قرار می دهیم و سپس سینی را درون آن می گذاریم و یک تا سه ساعت صبر می کنیم تا میوه ها خشک شوند .
پس از خشک شدن میوه ها می توانید آنها را به مدت طولانی تر در یخچال یا محیط خشک و خنک نگهداری کنید.
میوه ها را می توانید بدون فر و با دستگاه خشک کن میوه ، هواپز ، مایکروفر ، بخاری یا شوفاژ نیز خشک کنید.
استفاده از میوه های مانده و له شده، میوه های خود را خوب شسته و خشک کنید و داخل شیشه های در فلزی استریل شده بریزید .
در یک قابلمه آب ریخته و بگذارید بجوش آید .
سپس آن را از روی گاز بردارید و شکر کم کم به آن اضافه کنید تا به مرحله اشباع برسد یعنی شکر دیگر شکر در آب حل نشود.
پس از سرد شدن آب و شکر را روی میوه های داخل شیشه بریزید تا لب به لب شودو در شیشه را ببندید.
شیشه ها را داخل یک قابلمه که درون آن دو سانت آب سرد ریخته اید ، بچینید و روی حرارت قرار دهید و اجازه دهید آب درون قابلمه جوش آید.
بعد از گذشت زمان لازم شیشه ها را از روی حرارت برداشته و در شیشه ها را مجدداً سفت کرده بگذارید سرد شود .
کمپوت ها را می توانید در کمد گذاشته یا کابینت و هر وقت که نیاز بود استفاده نمایید.
استفاده از میوه های مانده و له شده، برای ماندگاری بیشتر میوه ها می توانید آنها را در مخلوط کن بریزید و در ظروف یخ های مشبک ریخته و درون فریزر بگذارید تا یخ بزند سپس بعد از منجمد شدن، آنها را به اسموتی و یا آب خود بیافزایید .
می توانید از برخی از میوه های اضافه خود مربا درست کنید و به مرور زمان از مرباها استفاده نمایید .
میوه ها را بعد از شستشوی خوب کاملا خشک کرده و خرد کنید.
میوه و شکر را با هم دریک قابلمه مخلوط کنید و سپس کمی آب روی آن بریزید و بگذارید بجوشد.
سپس یک قاشق سرکه به آن بیافزایید .
پس از سرد شدن مربا آن را داخل شیشه بریزید و در یخچال نگهداری نمایید.
استفاده از میوه های مانده و له شده، باقی مانده ی میوه های مختلف را تکه تکه کنید و بر روی سالاد خود بریزید تا سالاد شما رنگارنگ و خوشمزه شود.
اگر میوه هایی مانند انگور یا گلابی شما در حال خراب شدن است، آنها را در تابه بریزید و کمی تفت دهید و به انواع غذاها بیافزایید.
میوه های رسیده شیرین تر هستند، بنابراین بهتر است آنها را در اسموتی بریزید تا اسموتی شما خوشمزه و مغذی شود.
استفاده از میوه های مانده و له شده، اگر از مهمانیتان برای شما مقداری کیوی مانده است می توانید از کیوی رسیده برای نرم کردن و طعم دادن به گوشت استفاده کنید زیرا کیوی حاوی یک آنزیم طبیعی به نام اکتینیدین است که به شکستن پروتئین ها کمک می کند.
برای استفاده از کیوی برای نرم کردن گوشت ، دو عدد کیوی را له کنید و دو قاشق غذا خوری روغن زیتون، یک قاشق چای خوری سرکه ی سیب و مقداری نمک و فلفل به آن بیافزایید سپس این سس را بر روی گوشت خود بریزید.
می توانید با موز های خود شیر موز یا شیر انبه درست کرده و نوش جان کنید .
تعدادی خرما را پس از پوست کندن و در آوردن هسته با موز، انبه و شیر در مخلوط کن،بریزید و یک معجون خوشمزه و مقوی برای خودتان و کودکانتان درست کنید.
می توانید موز و انبه را پوست بکنید و هسته انبه را بگیرید. آن ها را جداگانه بسته بندی نموده و در فریزر قرار دهید و در مواقع نیاز یک بسته از آنها را بیرون بیاورید و پس از باز شدن یخ آن در مخلوط کن با شیر مخلوط کنید و نوش جان کنید.
موزهای رسیده را له کنید، به آنها تخم مرغ بیافزایید و با آنها املت درست کنید.
در هنگام پختن کیک به جای قند و شکر، مقداری موز را با توت مخلوط کنید و به خمیر کیک بیافزایید.
می توانید با موز و انبه نان طعم دار بپزید.
استفاده از میوه های مانده و له شده، سیب و گلابی را می توانید کمپوت کنید یا با آن مربا درست کنید.
گوجه ها را خوب بشورید و رنده کنید و در پلاستیک فریزر بریزید و در فریزر قرار دهید. سپس هر وقت به گوجه رنده شده نیاز داشتید؛ از آن ها استفاده کنید یا بجای رب از آن استفاده کنید.
می توانید با خیارهای باقی مانده از مهمانیتان خیار شورخانگی خوشمزه درست کنید.
با انگور ها نیز می توانید سرکه خانگی و طبیعی درست کنید برای این کار ،انگورهای مانده یا دانه شده را در داخل بطری بریزید و بگذارید بماند تا به سرکه تبدیل شود.
استفاده از میوه های مانده و له شده، از پوست پرتقال و لیمو می توانید برای معطر کردن مرباها یا حتی برخی از غذاها استفاده کنید.
هنگام خرید، میوه هایی را انتخاب کنید که وزنشان نسبت به اندازه شان سنگین تر باشد.
هنگام خرید میوه ها را بو کنید ، میوه های تازه و رسیده عطر و بوی خوبی دارند اما میوه های مانده این بو را ندارند.
به بافت میوه هم توجه کنید ، اگر میوه بیش از حد شل و آبکی است، از خیر خریدش بگذرید.
اگر مقدار زیادی میوه خریداری کرده اید بهتر است آنها را نشویید و نشسته نگه شان دارید زیرا ماندگاری میوه های نشسته بیشتراست.
میوه ها را نباید در محلی که آفتاب و نور مستقیما به آن می تابد، قرار دهید و بهتر است آنها را در جای خنک بگذارید.
بیشتر بخوانید: از بین بردن بوی بد مرغ با چند ترفند ساده مخصوص سرآشپزها!
با کلیپی از صحبت های جدید آزیتا حاجیان در مورد طلاقش و همکاری با محمدرضا شریفی نیا که به تازگی منتشر شد در ادامه مطلب همراه ما باشید.
آزیتا حاجیان
آزیتا (هدی) حاجیان (زادهٔ ۲۱ دی ۱۳۳۶)، بازیگر ایرانی سینما، تلویزیون و تئاتر است.
او پس از اتمام تحصیلات دبیرستان، موفق به اخذ مدرک کارشناسی در رشتهٔ بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه هنر تهران شد.
آزیتا حاجیان، با نام اصلی هدی حاجیان در سال ۱۳۳۶ در ملایر زاده شد.
همسر پیشین وی محمدرضا شریفینیا است که صاحب دو فرزند به نامهای مهراوه شریفینیا و ملیکا شریفینیا هستند.
گردآوری: نیمکت خبر
با بیوگرافی آرمین رحیمیان بازیگر سینما و تلویزیون و عکس های شخصی این بازیگر به همراه ازدواج و شروع فعالیت هنری و شهرت در ادامه مطلب همراه ما باشید.
آرمین رحیمیان، بازیگر مشهور ایرانی که نقش ریگی را در فیلم “شبی که ماه کامل شد” بازی کرد، در ۱۸ دی ۱۳۷۲ در شهر مشهد به دنیا آمد.
او در خانوادهای که از قوم کرمانچ (کرد خراسان) بزرگ شد.
آرمین در یک خانواده ۴ نفری به دنیا آمد و تنها یک برادر دارد.
علاقه اش به عرصه بازیگری او را به تحصیل در رشته فیلمنامه نویسی در دانشکده صدا و سیما هدایت کرد.
او فارغالتحصیل لیسانس فیلمسازی با گرایش فیلمنامه از دانشکده صدا و سیما است و کار بازیگری را از تئاتر آغاز کرد.
آرمین رحیمیان در ایران متولد شده و جزو کردهای خراسان و قوم کومانچ است.
درمورد ازدواج و عکس همسر آرمین رحیمیان شایعاتی در فضای مجازی وجود دارد که اینطور که پیداست صحت ندارند و این بازیگر در حال حاضر مجرد است.
در ۱۸ سالگی به تهران آمد و در آموزشگاه بازیگری با مدیریت حسن فتحی کارگردان مشغول به یادگیری بازیگری شد.
در همان سال اول ورودش به کلاس های بازیگری وارد تئاتر شد.
و مدتی بعد با تماس یکی از دفاتر سینمایی که قبلا تست داده بود دعوت به بازیگری شد ولی اولین تجربه خود را بعنوان سیاهی لشگر کسب کرد.
سال ۱۳۹۷ با صحبت های یکی از دوستانش که همبازی تئاتر او بود، از تست فیلم جدید نرگس آبیار باخبر شد
و برای حضور در این تست، اقدام کرد و موفق به کسب جایگاه بازیگر نقش عبدالمالک ریگی در این فیلم شد.
الاخره آرمین رحیمیان در سن ۲۵ سالگی به آرزوی بازی در یک نقش مهم رسید و یکی از نقش های اصلی فیلم “شبی که ماه کامل شد” را بازی کرد.
فیلمی که در جشنواره فیلم فجر ۹۷، نامزد دریافت ۱۳ جایزه و در نهایت برنده ۶ جایزه سیمرغ بلورین افتخار آورد.
در این اثر سینمایی که یک فیلم طوفانی در ان دوره جشنواره فیلم فجر بود،
بازیگرانی همچون الناز شاکردوست، شبنم مقدمی، و هوتن شکیبا نیز به عنوان همبازیهای وی حضور داشتند.
این بازیگر مرد جوان ایرانی، بدلیل علاقه به تئاتر حتی پس از شهرت در فیلم شبی که ماه کامل شد به روی صحنه بازگشت و با بازیگرانی همچون بهنوش طباطبایی و مهراوه شریفی نیا همبازی شد.
گردآوری: نیمکت خبر
امیرعباس ربیعی که با ساخت فیلمهای ضد و لباس شخصی نشان داد یک فیلمساز جسور و کاربلد در سینمای انقلاب و دفاع مقدس معرفی شده است در سومین تجربه فیلمسازیاش به سراغ روایتی از ۱۸ ساعت ابتدایی زلزله بم و حضور شهید احمد کاظمی در این فضا رفته است. در اینجا مروری داریم بر متن و حواشی فیلم احمد.
اطلاعات کامل جشنواره فیلم فجر ۴۲
فیلم احمد برای اولین بار قصهای ناگفته از ۱۸ ساعت ابتدایی حادثه تراژیک زلزله بم و اقدامی قهرمانانه در این ساعات پُرالتهاب را همزمان با بیستمین سالگرد این اتفاق روایت میکند؛ یادی از رشادتهای شهید احمد کاظمی در زلزله بم. خلاصه داستان رسمی فیلم این است: «ساعتی پس از زلزله، احمد کاظمی وارد فرودگاه بم میشود…»
نکته: این نقد و نوشتهها، نظر کوتاه ولی دستاول منتقدان و نویسندگان سینمایی است در بار اول تماشای فیلم؛ شاید بعدها همه چیز تغییر کند!
قرار است در فیلم احمد چه چیزی را درک کنیم؟ ظهور یک قهرمان زمینی که قرار است جلوی یک ضد قهرمان بایستد و یک جامعهای را در برابر سختیها همچون یک منجی نجات دهد؟ ضد قهرمان کیست یا چیست؟ پدیده زلزله که یک بلای طبیعی است یا دولت مستقر که با توجه به ذهنیتهای سیاست زده فیلمساز همچون یک دیو پلید جلوی هر گونه رفتار انسانی میایستد؟ آنوقت چرا باید چنین چیزی را مخاطبی که حافظهاش درباره زلزله بم هنوز هم تازه است باور کند؟ این میزان عداوت و یک طرفه به قاضی رفتن در برابر دولتی که به گواه مخالفانش هم بهترین و کارآمدترین دولت پس از انقلاب است از کجا میآید؟ آیا ساختن تصویری یک بعدی از چهره یک قهرمان ملی که سابقه درخشانش در دوران دفاع مقدس و رشادتهایش برگ زرین تاریخ جنگ تحمیلی است جفا به این شهید والامقام نیست؟ تحریف تاریخ تا به این حد گسترده برای خوشآمد یک طیف سیاسی آیا چیزی جز دور شدن از انصاف و رسالت فیلمسازی داکیودرام است؟ نشان دادن چهره ضد تخصص و ضد علم از سپاه و تکهپرانیهای گاه و بیگاه فیلمساز به خاستگاه کارهای علمی و تصویری کاریکاتورگونه از یک فرد تحصیل کرده آیا میتواند منویات شخصیت اصلی فیلم را تصویرسازی کند؟ به نظر میرسد امیرعباس ربیعی سعی کرده است با تکیه بر طول موج احساسات ناشی از یک فاجعه انسانی و نشان دادن اصرافگونه تصویرهای دلخراش مرگ و زخم و جراحت و بیچارگی آن هم در ۲۴ ساعت اول یک فاجعه فیلمی تاثیرگذار بسازد اما در این میان هم تلاش میکند قهرمانی را تصویر کند که یک تنه ماجرای زلزله دلخراش بم را در مقابل تمامی کارشکنیها رتق و فتق کند. این درونمایه آخرالزمانی و هالیوودی از فیلمی که شخصیت اصلیاش یک پاسدار جانبرکف است وهن چهره مردمی سپاه در میانه مردم است. اینجاست که فیلم ضد خودش عمل میکند و حتی نیتهای فیلمساز هم تصویری عکس نشان میدهد. با این همه میتوان فیلم احمد را در ادامه روند فیلمسازی فیلمساز جوانش قدمی منطقی دانست که با لباس شخصی و ضد آغاز شد و با احمد ادامه پیدا میکند.
۳ نکته از فیلم:
من تحقیق نکردم و نمیدانم غیر از گریمها و صحنهآراییهای فیلم احمد، چقدر از داستان بر اساس واقعیت بنا نهاده شده و چقدرش محصول دراماتیزه کردن نویسنده است. فارغ از پاسخ به این سوال مینویسم:
هیجانهای فیلم باسمهای است، نمادگراییاش آزارنده است، تاکید مداوم روی شعارهایش و زدن مسئولان دل را میزند؛ اینکه در هر حادثهای (ولو کودکی در وسط باند فرودگاه) ناگهان و زورو-وار احمد سربرسد، بیشتر خندهدار از آب درمیآید تا تاثیرگذار، طعنه زدن مداوم و تمسخر تخصصآزارنده است تا درسآموز، تاکید بر «میشود» و طرحهایی که ناگهان روی تخته نمایش داده میشود، حس فیلم را از بین میبرد تا احساساتبرانگیز. اینکه همه کاراکتر با «چکار داره میکنه» از تصمیمات احمد متعجب شوند ولی کار هم درست شود، بیشتر حس کارتون به آدم میدهد تا حس کارآمدی.
فیلمنامه احمد به وضوح در طراحی اتفاقات و کاراکترها از کارگردانی و طراحی فنی، عقبتر است؛ بسیار عقبتر! …و کاش فیلمی که برای آن، این همه زحمت و امکانات هزینه شده و فقط یکبار ساخته میشود، فیلمنامه بهتری داشت.
با این حال فیلم احمد با برش زدن فاجعه عظیم بم در فرودگاه، هوشمندی به خرج داده و در دکوپاژ، گریم، دستاوردهای فنی و البته بازی، موفق بوده است. لحظههای درخشانی هم دارد ولی میماند همان حیفِ بزرگ.
اسم پیشنهادی دیگر برای فیلم: احمد
سطح فیلم: پذیرش در جشنواره (سیمرغ گریم و…)
۳ نکته از فیلم:
جدیدترین ساخته امیرعباس ربیعی ضمن بازنمایی گوشهای از مدیریت جهادی سردار احمد کاظمی در واقعه هولناک زلزله بم، میکوشد نقش سربازان سپاه در سروسامان دادن به بحرانهای اجتماعی امروزه را در مقایسه با تصمیمگیریهای دولتی برجسته سازد.
فیلمساز علیرغم دستمایه غنی و دراماتیکی که در دست داشته،با شتابزدگی و سادهانگاری بیحدوحصری که به خرج میدهد نه میتواند تصویر دقیقی از شخصیت ویژه و تاثیرگذار احمد کاظمی به تماشاگر ارائه دهد و نه توانایی خلق فضای بحرانزده بم را در آن فرودگاه پرآشوب پیدا میکند.
رویکرد تصنعی کارگردان در فضاسازی فرودگاه بم که به استفاده پرتعداد از هنرورهای پرشمار و تمرکز بر روی صورت و بدنهای زخمی که عمدتا هیچ داستان دراماتیکی را هم در طی روایت فیلم نمایندگی نمیکنند، باعث شده فیلم احمد (جز در مورد اصرار برای برخواستن هلیکوپتر در شب و تصمیم دشواری که باید از جانب حاج احمد گرفته شود) کشمکش دراماتیک چندانی برای نمایشی کردن فضایی که قصد طراحی آن را داشته است در چنته نداشته باشد.
در آثاری که عمدتا حول محور بازنمایی یک فاجعه هولناک میچرخد، این کشمکش میان شخصیتها و تغییر غافلگیرکننده و پیشبینی نشده شرایط است که روایت را پیش میبرد اما در اینجا، امیرعباس ربیعی با برجستهکردن شعارهای مدنظرش، به شکل غمانگیزی روایت داستانی را قربانی محتوایی میکند که به شکل ناامیدکنندهای به فیلم سنجاق شده است.
سه نکته از فیلم:
«احمد» موضوع بکری دارد و به یکی از برجستهترین فرماندهان هشتسال دفاع مقدس، اما نه در جبهۀ جنگ، که در عرصهای دیگر یعنی شبانهروز نخست پس از وقوع زلزلۀ مرگبار بم در پنجم دی ١٣٨٢، درست در بیستمین سال پس از فاجعه پرداخته است.
فارغ از این اختلاف نظر که آیا در نخستین ساعات پس از زمینلرزه، سپاه – و در رأس آنها، شهید احمد کاظمی – حضور داشته یا ارتش بوده و یا دولت حضور یافته، فیلم با محوریت فرماندهی امدادرسانی شهید کاظمی پیش میرود و میکوشد چهرهای مردمی از او به تصویر بکشد. اگر از ایرادات فیلمنامه بگذریم، امیرعباس ربیعی برای این مهم توفیق یافته است و درحالیکه شاید خیلیها هنوز خواب بودند، خود را به بم رساند و در هجدهساعت، چندهزار مصدوم و مجروح را با هلیکوپتر و هواپیمای نظامی و مسافربری، به بیمارستانها و مراکز درمانی شهرهای نزدیک و دور گسیل کرد.
اگرچه فیلم شاید بهخاطر طولانیبودن و داشتن سکانسهای اضافی خستهکننده باشد ولی چهرهپردازی مرتضی کهزادی، فیلمبرداری هاشم مرادی و جلوههای ویژۀ بصری محمد برادران شایستۀ تقدیر است.
در میان بازیگران شاید تینو صالحی، با وجود شباهت حیرتانگیزش به احمد کاظمی، چندان موفق از آب درنیامد ولی توماج دانشبهزادی در نقش رهنما و ساره رشیدی برای ایفای دکتر صدر درخشان ظاهر شدند.
٣ نکته از فیلم:
فیلم سینمایی احمد بیش از آنکه روایتی درباره زلزله بم و شهید احمد کاظمی باشد، فیلمی سیاسی و در جهت تخریب دولت خاتمی است.
فیلمساز یا سفارشدهندگان به اشتباه تصور کرده اگر انفعال و کم کاری دولت را برجسته کند، قدرت و عظمت سپاه بیشتر به چشم میآید این در حالیست که تضعیف دولت به عنوان جزئی از حاکمیت تمامیت نظام را زیر سوال میرود و این خطای استراتژیک مهمی درباره فیلم است.
روایت فیلم بلاتکلیف است و مدام بر اساس خاطرات و داستانکهای مختلف به تصویر در آمدهاست از این رو انسجام و ارتباط درستی میان رخدادها وجود ندارد.
فیلم به جهت برخی قهرمانی بازیهای احمد کاظمی و همرزمانش جذاب شده و موسیقی و بازسازی اتفاقات سبب خوش ریتم شدن فیلم شده، در عمل بلاتکلیفی در روایت به شدت محسوس است.
قهرمان فیلم موضع مشخصی ندارد و مدام در حال تخریب دولت است. از سوی دیگر از او چهرهای قانونمدار میبینیم که مشخص نمیشود روحیه جهادی و کنش گری فردی وی با چنین رویکردی چگونه سازگار شده است.
وقتی شخصیت پردازی و فیلمنامه ضعیف باشد، نمیتوان انتظاری از تینو صالحی در نقش احمد داشت از این رو شاهد تحرک فیزیکی زیاد از قهرمان فیلم هستیم فارغ از اینکه کنش قهرمانانه درستی از آن شاهد باشیم. صحنه نجات دختربچه در مقابل هواپیما بیش از آنکه اکشن و قهرمانانه باشد، کمدی ناخواسته در آمده است.
۳ نکته از فیلم:
تینو صالحی، توماج دانش بهزادی، ساره رشیدی، مهیار شاپوری، عباس جلیل زاده، عماد درویشی، مریم ماهانی، تصنیف حسینی، علی صادقی، عرفان سروستانی و مینا شفیعی بازیگران فیلم ربیعی هستند.
امیرعباس ربیعی و رضا محبینوری فیلمنامه احمد را نوشتند و حبیب والینژاد تهیهکننده این اثر است که توسط سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و سازمان سینمایی سوره تولید شده است.
امیرعباس ربیعی | احمد تجربهای کاملا غیرمرتبط با دو فیلم قبلیام است و موضوعی اجتماعی مرتبط با تاریخ معاصر دارد. داستان فیلم در دهه ٨٠ رخ میدهد و اتفاقی را روایت میکند که شهید احمد کاظمی فرمانده وقت نیروی هوایی سپاه، در آن نقش ویژهای داشته است. امیدوارم این فیلم هم تبدیل به تجربهای جدید و متفاوت برای من شود که از همین منظر هم ساخت آن برایم یک چالش است.
حبیب والینژاد | تهیه کننده: از تکتک عوامل تشکر میکنم که برای این پروژه تلاش کردند. برای چنین پروژه دشواری، برخی ارگانها پای کار آمدند. حوزه هنری طول این پروژه کنار ما بود و در کنار آن، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران هم بسیار از ما پشتیبانی کردهاند. امروزه، خدمت به مردم ایران را وظیفه خودم میدانم. در این فیلمها داریم از بزرگانی یاد میکنیم که برای مردم جنگیدهاند. یکی از دوستان شهید احمد کاظمی خواب او را دیده بود که گفته بود «بم من را نجات داد.» بم یعنی خدمت به مردم.
امیرعباس ربیعی | کارگردان: مدتی پیش، شروع به مطالعه پیرامون شهید احمد کاظمی کردم و در پژوهشها به صفحهای برخوردم که درباره حضور این شهید در بم و فعالیت ایشان نوشته بود. از همان جا قلاب من روی این داستان گیر کرد. زیرا احساس کردم این قصه نیاز امروز ماست. به واقع احمد کاظمی مدیر تراز جمهوری اسلامی است.
رضا محبینوری | نویسنده: آقای ربیعی حدود ۸ ماه پژوهش را انجام داده بود و پس از گفتگوهای بسیار، نوشتن این پروژه نصیب من شد. احمد کاظمی از ۲۱ سالگی لشکر تاسیس کرده و تا پایان عمرش سراسر درخشندگی دیده میشود. بارها و بارها با کمک بسیاری از عزیزان ازجمله هادی مقدمدوست کار را بازنویسی کردیم. پرتره «احمد» داستان واقعی است و حرفهایی جدی و قابل تامل در آن زده شده است. تلاش کردیم داستان بگویم و کاراکتری را خلق کنیم که مردم آن را بپذیرند و دوست داشته باشند. در فرایند فیلمنامه، باید بیش از ۷۰ درصد به شخصیتپردازی تمرکز کنیم. متن ساختار و اسکلتی دارد که اگر به دل نویسنده ننشیند یعنی قوام آن قصه شکل نگرفته است. «احمد» درباره قصه تلخ زلزله بم است و ما باید وجوه شهید کاظمی مانند مردمداری، هیبت، مهربانی و… را در این فیلم نشان میدادیم. درست است که نمیتوان تمامی ابعاد شخصیتی این شهید را نشان دهیم؛ اما تلاش کردیم تا حدودی بخشهایی از هیبت و عطوفت ایشان را بازنمایی کنیم.
تینو صالحی | بازیگر نقش احمد کاظمی: این نقش چالش بزرگی برای من بود. در شروع کار آقای ربیعی به من کمک کردند و اطلاعاتی را در اختیار من گذاشتند. با هم بررسی کردیم و تمرینهای طولانی و خوبی داشتیم تا بتوانیم نقش را آماده کنیم. از توماج هم تشکر میکنم. یکی از سختترین کارها مسئولیت این نقش بود. سخت از این نظر که به عنوان نقش اصلی فیلم و چنین کاراکتری حضور داشتم. ۲۰ سال است که در تئاتر کار میکنم و باید جوابگویی افرادی میبودم که من را میشناختند. اینها مجموعه استرسهایی بود که داشتم.
توماج دانشبهزادی | بازیگر: امیدوارم همیشه آزاد و آباد و شاد باشید. این چند ماهی که در خدمت یک گروه درخشان از کوچک گرفته تا بزرگ بودیم و از همهشان تشکر میکنم. اگر همدلی و همراهی و تلاش این دوستان نبود، این پروژه سخت به ثمر نمیرسید. تینو صالحی را ۲۳ سال است که میشناسم و حضورش به عنوان کاراکتر شهید کاظمی دل من را قرص کرد تا بتوانم کار خودم را انجام دهم. حدود ۴ ماه تمرین فشرده داشتیم و این خاصیت آثار امیرعباس ربیعی است. نقشی که در این فیلم بازی کردم، بسیار دشوار بود.
ساره رشیدی |بازیگر: من تلاش کردم با لهجه بمی در فیلم صحبت کنم اما این لهجه بهقدری سخت بود که کارگردان گفت این لهجه را فعلا کنار بگذاریم و به همین دلیل این کاراکتر لهجه بمی ندارد. با این حال، من لهجه بمی را دوست دارم و بسیار آهنگ زیبایی دارد. من از ۱۵ سالگی کار تئاتر کردم و اولین کار تصویر من نیز یک سریال برای شبکه فارس بود که البته به پخش نرسید. من میخواهم کمکم تمامی ژانرها را بازی و تجربه کنم. خوشحالم که آقای ربیعی به اعتماد کردند و نقش جدیای به من دادند و امیدوارم به همه بازیگران کمدی اعتماد شود.
حمید نجفیراد | تدوینگر: کمترین کاری که در این پروژه کردم، بخش تدوین بوده است. زیرا در پروژه «احمد»، ۸۰ نفر تلاش کردند و این اثر هنوز برای من تمام نشده و دوست داشتم باز هم ادامه پیدا کند. از نظرم ما باید قطعا استراحتی به خودمان بدهیم و کمی از زمان فیلم را کم کنیم.
مسعود سخاوتدوست | آهنگساز: کرمان سرزمین مادری من است و هنگام زلزله بم، در کرمان دانشجو بودم و باید بگویم که این حادثه دلخراش شبیه قیامت بود. لحظهای چشم ما خشک نمیشود و به قامت اشک میریختیم. پیش از این، بخشی از آن اتمسفر را در فیلم شیار ۱۴۳ تجلی بخشیدم و حدود ۷ سال بعد با فیلم «احمد» به آن حال و هوا بازگشتم.
حسین قورچیان | صداگذار: همزمان ما سعی میکردیم کارهای فنی را انجام دهیم و هم با زمان محدودی که داشتیم، مراقب بودیم چیزی کم نگذاریم. فیلمهای جنگی امسال در جشنواره زیاد است و امیدوارم فیلم ما در این بین گم نشود. البته متاسفانه در سالن برج میلاد، صداها مشکل دارد و باعث میشود تاثیرگذاری فضای فیلم کمتر شود.
طاهر پیشوایی | صدابردار: فیلم پر از شلوغی و تنشهای دیالوگی بود. زمانی که فیلمنامه را خواندم، برایم پر از قصه بود. تمام روایت «احمد» بر اساس حس بازیگران است. حتی حساسیتهای کارگردان در زمینه صدابرداری بسیار بود و برای او میکروفونی تهیه کردیم که خوانندهها روی سن از آن استفاده میکنند تا صداها را خوب بشنوند.
مرتضی کهزادی | طراح چهرهپردازی: ۱۴ نفر از بازیگران مختلف را برای نقش شهید احمد کاظمی تست گریم زدیم اما مورد قبول کارگردان نبودند. درنهایت با افتخار در کنار تینو صالحی عزیز بودیم. طی ۲۰ سالی که در این فضا فعالیت میکنم، صادقانه میگویم که «احمد» سختترین آن بود. دست تکتک عوامل و همراهان خود را میبوسم.
بابک لطفی خواجه پاشا دومین ساخته سینماییاش را هم به جشنواره فیلم فجر فرستاد تا در دو سال متوالی یکی از کارگردانهای حاضر در این رویداد باشد. آبی روشن فیلمی اجتماعی است که در شهر تبریز میگذرد و در این مطلب میخواهیم مروری بر متن و حواشی و نقدهای آن داشته باشیم.
متن و حواشی جشنواره ۴۲ فیلم فجر
هنوز توضیح یا خلاصه داستان دقیقی از فیلم آبی روشن منتشر نشده ولی گویا این فیلم، روایتی درام از مشکلات یک مرد با محوریت مهران احمدی در تبریز است. به محضی که اطلاعات تکمیلی یا توضیح دقیقی درباره فیلم منتشر شد، همینجا اضافه میشود. در غیراینصورت، پس از اکران فیلم در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر، خلاصه داستان را به نقل از خبرنگار فیلیموشات، اینجا میخوانید.
نکته: این نقد و نوشتهها، نظر کوتاه ولی دستاول منتقدان و نویسندگان سینمایی است در بار اول تماشای فیلم؛ شاید بعدها همه چیز تغییر کند!
فیلم آبی روشن حال و هوای فیلمهای اواخر دهه ۷۰ و ابتدای دهه ۸۰ دارد؛ فیلمهایی که در آن زمانه مشهور شدند به معناگرا.
مدل داستانگویی، توالی اتفاقات، دکوپاژ، لوکیشن (مناطق سرسبز و صدای دارکوب) و حتی موسیقی متن فیلم هم شبیه همان فیلمهاست.
برای همین، از همان سکانس پس از تیتراژ، آدم را یاد کمال تبریزی، محمدمهدی عسگرپور و… میاندازد. تأسفبار اینکه فیلم به آن قصهها هیچ چیزی اضافه نمیکند و حتی در ریتم هم از آنها عقبتر است و در محتوا هم تکراری.
فیلم همه آن ابهامهای ساخته شده در ۹۰ دقیقه را در یک سکانس دو نفره (غفوریان و احمدی) به سادگی هرچه تمامتر باز میکند و دیگر چیزی برای ادامه قصه نمیگذارد. بهخصوص تصمیم آخر قهرمان قصه که بیمنطقترین و ناسازگارترین پایانبندی ممکن است.
آبی روشن فیلم از مد افتادهای است، سالها دیر ساخته شده و معناییگراییاش دیگر به کار نمیآید. حیف از بازی خوب مرتضی امینیتبار و مهران غفوریان که در این اتمسفر از دست میرود.
اسم پیشنهادی دیگر برای فیلم: فیروزه
سطح فیلم: همینجایی که هست؛ سودای سیمرغ و نه بیشتر از آن
۳ نکته از فیلم:
سینمای ایران با شناخت ناقصی که عمده فیلمسازانش از مباحثی چون سینمای مدرن و روایت مبتنی بر خردهپیرنگ از خود نشان داده است، همواره تصویرسازی مبهم و کسالتباری از این گونه سینما به تماشاگرش ارائه داده است.
آبی روشن ساخته بابک خواجهپاشا که متن فیلمنامهاش را از فکر و ذهن دو نویسنده (امیر ابیلی و داوود گنجوی) وام گرفته است، مسیری دقیقا مشابه با سندرومی که در سینمای ایران ذکر آن رفت پیموده و در این راه، آنقدر درگیر نمادگرایی و شعارزدگیهای ژورنالیستی میشود که بسیاری از علاقمندان را به یاد سینمای موسوم به معناگرا (با حضور همیشگی یک امامزاده) در دهه هشتاد و ابتدای دهه نود میاندازد.
در اثری که مضمون جستجو را بهعنوان تم اصلی درونیاش برگزیده و بسیاری از وقایعش را بر پایه یک سفر جادهای برنامهریزی کرده است، طراحی داستانکهای بیربطی چون مواجهه با سربازی که باید مجرمی را تحویل شهر دیگری بدهد و درگیر کردن تماشاگر با ماجرای فرار کردن مجرم و دستگیری دوبارهاش، بدون آنکه بتواند کمکی به قوام درام مرکزی فیلم کرده باشد تنها باعث کشدار شدن فیلم و رسیدن مدت زمان آن به تایم استاندارد اکران شده است.
پیچش انتهایی فیلم واطلاعاتی که در رویارویی میان حاج یونس و ایوب به تماشاگر منتقل میشود، بیش از هر چیز مختصات سینمای هند را به یاد مخاطب میاندازد و حجم نمادگرایی گل درشت فیلمساز (آزاد کردن آهو از چنگال صیادان که حکایت مشهور امام هشتم شیعیان را به بیننده یادآور میشود) که در ادامه و بدون هیچ پیشزمینه دراماتیکی، باعث تغییر رویکرد کاراکترها میشود، آبی روشن را به فیلمی الکن و شعارزده تبدیل کرده است
۳ نکته از فیلم:
نتیجه سفارشی شدن سینما می شود آبی روشن. وقتی خودت نیستی از جهان کاراکترها مطلع نیستی میشود آبی روشن.
آبی روشن یعنی شهر فرنگ، یعنی از هر دم سخنی بگویی تا بتوانی ۹۰ دقیقه فیلم بسازی، یعنی سرباز الکی، عروس آبکی، برادری قلابی و در نهایت مذهبی نمایی.
آبی روشن هر چه بود سینما نبود، قصه نداشت و کاراکتری ساخته نمیشد. ای کاش اوج و سیاستگذاراناش قدر پول را بیشتر می دانستند و سازندگان بهتری برای پروپاگاندای خود انتخاب میکردند.
۳ نکته از فیلم:
بازیگر اصلی این فیلم مهران احمدی است که مرتضی امینی تبار، بازیگر جوان سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان با مهران احمدی همبازی است. مهران غفوریان، سارا حاتمی، روحالله زمانی، علیاکبر اصانلو و کاظم هژیرآزاد دیگر بازیگران فیلم هستند.
کارگردان آبی روشن بابک لطفی خواجه پاشا است و تهیهکننده هم حسین میری. فیلمنامه این فیلم را امیر ابیلی و داوود گنجوی نوشتهاند.
سایر عوامل فیلم اصلی آبی روشن عبارتند از: دستیار اول کارگردان: امیر رونقی، منشی صحنه: آرزو قربانی، مدیر برنامهریزی: امید همتیفراز، مدیر تولید: سید مقصود میرهاشمی، طراح لباس: الهام ترکمن، طراح چهرهپردازی: کامران خلج، مدیر صدابرداری: اشکان پورتاجی، طراحی و ترکیب صدا: آرش قاسمی، طراح صحنه: امیر زاغری، موسیقی: فرید سعادتمند، تدوین: حسین جمشیدیگوهری، مدیر فیلمبرداری: پیمان عباسزاده، مجری طرح: وحید معدنی، طراح جلوههای ویژه میدانی: ایمان کرمیان، طراحی جلوههای بصری: امین پهلوانزاده، عکاس: صمد قربانزاده و روابط عمومی: الهام عرشیزاده.
بابک لطفی خواجه پاشا کارگردانی فیلم «در آغوش درخت» را برعهده داشت و چند سریال را برای صداوسیمای شبکه استانی آذربایجان غربی کارگردانی کرده است. در کارنامه بازیگری این کارگردان؛ حضور در فیلم های «خورشید»، «قصرشیرین»، «عاشورا» نیز دیده می شود. او همچنین دستیار کارگردان فیلم «محمد» به کارگردانی مجید مجیدی بوده است.
محمدحسین میری | تهیهکننده: محور این فیلم همدلی و اشتراک بود. همه ما جمع شدیم که فیلمی بسازیم تا آبروی سینمای ایران باشد. سنت انسانی و عرفانی این روزها در سینما مغفول واقع شده است و ما تعمدا سعی کردیم به این سمت برویم.
بابک خواجهپاشا | کارگردان: ما حقهایی بر گردن داریم که گاهی فراموششان میکنیم. مهمترین حقی که بر گردن یک انسان وجود دارد، حق نزدیکان او است. در طول داستان حاج یونس باور ندارد که حقی بر گردنش است تا جایی که با برادرش مواجه و متوجه میشود که پیش از اینکه خادم امام رضا (ع) شود، باید حقالناس را رعایت کند. حتی همین مردم میتوانند از من سوال بپرسند که تو با پول مردم فیلم میسازی و باید فیلم خوبی بسازی و این حق بر گردن مردم است. قضیه محجبه شدن شخصیت خانم در پایان داستان بدین دلیل است که وی وارد حرم امام رضا (ع) شد. در قتل درجه ۲ تمامی منطقها رعایت شده است. اگر بر فرض اعلام اینکه قتلی انجام شده و شواهدی داشته باشید، قتل درجه دو از نظر حقوقی منطقی است. بارها گفته و تاکید میکنم. شما اگر فیلمهای افرادی مانند تارانتینو، نوری بیگله جیلان و مجید مجیدی را میبینید و دوست دارید به این دلیل است که در فیلمسازی صادق هستند و داستان از لایههای وجودی این افراد شکل میگیرد. اگر فیلم صادقانه بسازیم، مخاطب هم با ما همراه می شود. فیلمسازان باید با مضمون فیلم صادق باشند نه اینکه فقط بگویند در این موضوع فیلم می سازیم. ما باوری داشتیم که سراغ بازیگرانی برویم که بازیگری را درست بشناسند و مخاطب در این نقش از آنها پیشفرض نداشته باشد و پیشداوری نکنند. در کشور ما ستاره کم است اما بازیگر خوب زیاد داریم که میتوان روی آنها کار کرد و در نقشهای مختلف آنها را دید. آقای احمدی و غفوریان بسیار بازیگران منعطفی هستند. سینما بدون گیشه به درد نمیخورد. ژانر و بازیگر با حضور مخاطب کار میکنند اما اولویت اول ما برای جذب این بازیگران توجه به گیشه سینما نبوده است. این بازیگران نقششان را دوست داشتند و افراد مستعدی هستند. این افراد با فیلم صادق بودند، عشق امام رضا (ع) را در دل دارند و… . بازیگر نمیتواند بدون زیست موضوع جلوی دوربین بیاید زیرا بازی او مصنوعی میشود.
سیدداود گنجوی | نویسنده: درباره اینکه چطور به این حس و حال رسیدیم باید بگویم که وقتی جوهر اولیه فیلمنامه شکل گرفت در طول مسیر کم کم نشانهها پدید آمدند مانند انگشتر فیروزه و ما تمام تلاش خود را به کار گرفتیم تا در این فیلم به مسایل اخلاقی بپردازیم.
مهران احمدی | بازیگر: خیلی حرفی برای گفتن ندارم. ما روی پرده سینما هرآنچه را که بلدیم، اجرا میکنیم و انشالله که خوشایند مخاطبان باشد. من از طرف مادری به خراسان بزرگ و شهر نیشابور وصل میشوم. شاید این راهی که حاج یونس میرود، راهی است که سیمرغ رفت. خدا را چه دیدی شاید به ما هم در این جشنواره سیمرغ دادند! احساس میکردم که چیزی به خودم و قلبم و زادگاه مادری ام بدهکار بودم. اجازه دهید بگویم که کمدینها بهترین بازیگران جهان هستند. من خودم را کمدین نمیدانم، زیرا بسیار کار سختی است. وقتی بازیگر به بلوغ میرسد، تازه میتواند کمدی بازی کند. همچنین بازیگر باید ریشههای طنز در وجودش وجود داشته باشد تا بتواند کمدی بازی کند. مهران غفوریان کمدین است و ما سال ها با او خندیدهایم. من سر تعظیم جلوی او فرود میآورم. احترامی که من هماکنون دارم، حاصل سینمای محترمی بوده است که بزرگان ما داشتهاند. امیدوارم این احترام سر جایش بماند و با خیلی چیزها از دست نرود.
مهران غفوریان | بازیگر: دیگر مخاطبان، من را در نقشهای جدی باور کردهاند. من نیز از سمت مادری تُرک هستم، آقای خواجهپاشا این کارگردان تُرک زبان را خیلی دوست دارم و خوشحالم که جلوی دوربین ایشان بازی کردم. آقای احمدی نیز یک هنرمند درجه یک هستند و از همبازی بودن با ایشان بسیار لذت بردم. زمانی که این نقش به من پیشنهاد شد با آقای خواجه پاشا و ابیلی بسیار درباره این شخصیت صحبت کردیم. ما افرادی را در زندگی میبینیم که فرد بدی هستند اما ما بخشهای دیگر زندگی او را نمیبینیم. ایوب در این فیلم آدم بدی بوده اما کم کم تغییر کرده است. برایم جذاب بود که شخصیتی را بازی کنم که در طول فیلم آدم بدی بوده است اما در پایان به او حق می دهیم و آن را درک می کنیم. از کیومرث مرادی تشکر میکنم. من جملهای را در این فیلم بسیار دوست دارم که امام رضا (ع) بین هیچکس تفاوت نمیگذارد و به دل آدمها نگاه میکنند. امکان ندارد که ما دلمان بشکند و از امامی چیزی بخواهیم و به ما ندهد.
سارا حاتمی | بازیگر: به نظر خودم این نقش بسیار متفاوت با «کت چرمی» بود. البته که آقای خواجه پاشا در این فیلم بسیار به من کمک کردند. در این فیلمنامه به موضوعی پرداخته شده است که به عرق شخصی خودم مربوط بود. من وقتی سکانس پایانی این فیلم را خواندم، نقش را قبول کردم و گفتم که وقتی چنین سکانسی در فیلمنامه وجود دارد یعنی این نقش برای من فرستاده شده است و من نیز باید تمام تلاشم را بکنم.
مرتضی امینیتبار | بازیگر: هر انسانی یک مسیر شخصی را می رود و برای من نیز اینگونه چیده شده است. من درک خاصی از گیشه ندارم و فقط میدانم که ما قسمتی از یک جریان هستیم. نمیتوان انکار کرد که امام رضا (ع) برای این کشور مهم است.
فرید سعادتمند | آهنگساز: من پیش از ساخت موسیقی درگیر فیلمنامه و فضای تولید کار میشوم. یکی از نکات خوب این فیلم همدلی عوامل بود. من در روند ساخت موسیقی فیلم روند دیگری را درنظر داشتم اما پس از فرآیند تولید و تدوین این پروسه تغییر کرد و پختهتر شد. از آنجایی که به موسیقی ایرانی عرق دارم، سعی کردم حتما موسیقی دستگاهی ایرانی وجود داشته باشد. البته خود مسیر داستان نیز چنین موسیقی را میطلبید.
پیمان عباسزاده | مدیر فیلمبرداری: انتخاب لوکیشن از سوی آقای زاغری و تقریبا جزو بهترین انتخاب لوکیشنها بود. در کلیت اثر چیزی که مدنظر داشتیم این بود که مقهور طبیعت نشویم و از سوی دیگر گرفتار زیبایی طبیعت و کارت پستال گونه بودن فیلم نشویم. ما از آی لول حاج یونس دور نشدیم و سعی کردیم فیلم را از زاویه دید حاج یونس ببینیم.
کامران خلج | چهرهپرداز: از آقای غفوریان و احمدی بابت تحملی که برای گریم داشتند، تشکر میکنم. معمولا بین ۱ تا ۱ و نیم ساعت گریم افراد طول میکشید و ما تلاش کردیم این کار در راستای کمک به نقشها باشد.
آرش قاسمی | طراح و ترکیب صدا: یادی کنیم از آقای مازیار شیخ محبوبی که سال گذشته از دنیا رفتند. خواهشی دارم از دوستان خبرنگار و منتقد که به نکات صوتی فیلم توجه داشته باشند و ما را نقد کنند. بعضی از فیلمها برای دل هستند و وقتی سر کار میرفتم، حال خوبی داشتم.
باشگاه فیلمبازها و سریالبینهای حرفهای؛ فیلیموشات جایی است که فرصت بیشتری برای خواندن و تأمل درباره فیلمها و سریالها داریم. قصد داریم منبع خبرها، گفتوگوها، گزارشها و نقدهای مربوط به محصولهای فیلیمو باشیم.
چهارشنبه های ادبی این هفته با معرفی عناوین ویژه ای از کتاب های دهه مبارک فجر میزبان نویسنده اثری فاخر و ارزشمند به نام « سیمرغ سی مرغ» است.
به گزارش روابط عمومی مجموعه تفریحی ورزشی توچال، همزمان با ایام الله دهه مبارک فجر انقلاب شکوهمند اسلامی، چهارشنبه های ادبی توچال، میزبان محمد قائم خانی نویسنده کتاب «سیمرغ سی مرغ» است.
کتاب «سیمرغ سی مرغ» اثری داستان گونه پیرامون زندگی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) است که از تولد روحالله در خانه بزرگ آقامصطفی در خمین تا وداع شگفتانگیز مردم ایران با امامخمینی(ره) در بهشت زهرای تهران؛ را به تصویر می کشد.
در این نشست علاوه بر خوانش بخش های از کتاب و تحلیل آن با حضور نویسندگان و اهالی فرهنگ و هنر، از مقام والای مادران گرانقدر شهدا تجلیل به عمل خواهد آمد.
گفتنی است، چهارشنبه ادبی این هفته از ساعت ۱۵:۳۰ در قالب گفتگو با نویسنده کتاب«سیمرغ سی مرغ» در کافه کتاب توچال برگزار می شود.
امیر محمد زاده متولد سال ۱۳۶۹ با تغییر چهره شدید و با قدی بلند و استایلی کاملا مردانه بعد از ۲۵ سال پربازدید شد. بازیگر نقش مجید سریال دنیای شیرین دریا را که به یاد دارید همان پسر بازیگوشی که پس از این سریال دیگر خبری از بازی اش در تلویزیون نبود، امیر محمد زاده بازیگر نقش مجید در مجموعه دنیای شیرین دریا را بعد از ۲۵ سال ببنید.
وی برای اولین بار در سال ۱۳۷۴ با حضور در فیلم «تنگنا» به کارگردانی «علی درخشی» در کنار بازیگرانی چون «پروانه معصومی»، «کاظم افرندنیا»، «بیوک میرزایی» و «مهری مهرنیا» پا به عرصه بازیگری نهاد. این هنرمند جوان ایرانی در سال ۱۳۷۷ با ایفای نقش در سریال «دنیای شیرین دریا» به کارگردانی «منوچهر شمسایی» و «بهروز بقایی» در کنار بازیگرانی چون «فرهاد بشارتی»، زنده یاد «پوپک گلدره»، «مهسا ملاپور» و «عطیه غبیشاوی» بر تجربه بازیگری خود افزود.
دنیای شیرین دریا نام یک مجموعهٔ تلویزیونی ایرانی به کارگردانی بهروز بقایی است که در سال ۱۳۷۷ تولید و از شبکه ۱ پخش گردید. در هر قسمت از این مجموعه تلویزیونی، دو خانواده (هفت شخصیت ثابت)، هربار با مشکل تازهای درگیر میشوند. مطابق معمول، هر بار بچههای خانواده مشکلی ایجاد میکنند و بزرگترها با هدایت و تدبیر خود، آن را حل میکنند.
در هر قسمت از این مجموعه تلویزیونی، دو خانواده (هفت شخصیت ثابت)، هربار با مشکل تازهای درگیر میشوند. مطابق معمول، هر بار بچههای خانواده مشکلی ایجاد میکنند و بزرگترها با هدایت و تدبیر خود، آنرا حل میکنند